پاورپوینت کامل این ره بدون راهبر مرو ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل این ره بدون راهبر مرو ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل این ره بدون راهبر مرو ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل این ره بدون راهبر مرو ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

مقدمه

هدف از خلقت انسان، حرکت به سوی خدای متعال و رسیدن به اوست و راه سعادت انسان منحصر در همین امر است. باید دانست این حرکت روحی که اصطلاحاً «سیر و سلوک» نامیده می شود امری است بس پیچیده و دشوار، و دارای موانع و منازل و مراحل بسیار متعدد و بعضاً صعب العبور و دشوار، که در کتب مربوط به اخلاق و عرفان عملی به بیان موانع، شرایط و منازل آن همت گمارده شده است.[۱] حال با توجه به کمی اطلاع از چگونگی رفع موانع و طی منازل، و سستی اراده، شایسته است سالک مبتدی دست در دست استادی بصیر و راهبر گذارد که خود رفع موانع و طی منازل کرده، آن گاه بإذن الله و بإذن اولیاءالله؛ مأموریت دستگیری از طالبان حضرت دوست را یافته است؛ به چنین فردی در کتب عرفانی «استاد عام» گفته می شود، چراکه استاد خاص شخص نبی مکرم اسلام و ائمه هدی می باشند.

۱) فرمایشات بزرگان در مورد لزوم استاد برای سیر معنوی

۱ /۱. عارف کبیر و موّحد عظیم، حضرت امام خمینی

بیان اوّل: «خدا نکند انسان پیش از آن که خود را بسازد جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتی پیدا کند که خود را می بازد، خود را گم می کند. قبل از آن که عنان اختیار از کف شما ربوده شود خود را بسازید و اصلاح کنید. به اخلاق حسنه آراسته شوید رذایل اخلاقی را از خود دور کنید در درس و بحث اخلاص داشته باشید تا شما را به خدا نزدیک سازد. اگر در کارها نیت خالص نباشد، انسان را از درگاه ربوبی دور می کند. طوری نباشد که پس از هفتاد سال وقتی نامه عمل شما را باز کنند ببینند، العیاذ باللّه، هفتاد سال از خداوند عز و جل دور شده اید. قضیه آن «سنگ» را شنیده اید که به جهنم سرازیر شد؟ پس از هفتاد سال صدای آن از قعر جهنم به گوش رسید. به حسب نقلی حضرت رسول فرمود: «پیرمرد هفتاد ساله ای بود که مرد و در این مدت هفتاد سال رو به جهنم می رفت.» باید به فکر باشید. در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح اخلاق برنامه تنظیم کنید؛ استاد اخلاق برای خود معین نمایید؛ جلسه وعظ و خطابه، پند و نصیحت تشکیل دهید. خودرو نمی توان مهذب شد. چه طور شد علم فقه و اصول به مدرّس نیاز دارد، درس و بحث می خواهد، برای هر علم و صنعتی در دنیا استاد و مدرس لازم است، کسی خودرو و خودسر در رشته ای متخصص نمی گردد، فقیه و عالم نمی شود، لیکن علوم معنوی و اخلاقی، که هدف بعثت انبیا و از لطیف ترین و دقیق ترین علوم است، به تعلیم و تعلم نیازی ندارد و خودرو و بدون معلم حاصل می گردد؟ کراراً شنیده ام سید جلیلی معلم اخلاق و معنویات استاد فقه و اصول، مرحوم شیخ انصاری، بوده است.»[۲]

بیان دوم: «و البته آن که تسلیم راهنمایی الهی شد از راه مستقیم – که اقرب طرق است – به مقصود می رسد، و هیچ خطری از برای او نیست. لکن آن که با قدم خود سیر کند چه بسا در هلاکت افتد و راه را گم کند. انسان باید کوشش کند تا طبیب حاذق پیدا کند. چون طبیبی کامل یافت، در نسخه های او اگر چون و چرا کند و تسلیم او نشود و با عقل خود بخواهد خود را علاج کند، چه بسا که به هلاکت رسد.

در سیر ملکوتی، باید انسان کوشش کند تا هادی طریق پیدا کند. و چون هادی پیدا کرد، باید تسلیم او شود، و در سیر و سلوک دنبال او رود، و قدم را جای قدم او گذارد».[۳]

۲ /۱. عارف کامل، آیت الله العظمی حاج سید علی آقا قاضی

ایشان می فرموده است: «اهمّ از آن چه در این راه لازم است، استاد خبیر و بصیر و از هوا بیرون آمده و به معرفت الهیه رسیده و انسان کامل است، که علاوه برسیر الی الله، سه سفر دیگر را طی نموده و گردش و تماشای او در عالم خلق بالحقّ بوده باشد.. . چنان چه کسی که طالب راه و سلوک طریق خدا باشد برای پیدا کردن استاد این راه، اگر نصف عمر خود را در جستجو و تفحص بگذراند تا پیدا نماید، ارزش دارد.. . کسی که به استاد رسید، نصف راه را طی کرده است.» [۴]

۳ /۱. حکیم الهی، حضرت استاد علّامه حسن زاد ه آملی حفظه الله

بیان اوّل: «در شرح کلام امیرالمؤمنین علیه السلام مرحوم ملّا صالح مازندرانی می نویسد: این سخن امام علیه السلام که: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ حُکماً فَوَعَی وَ دُعِی [فَدُعِی] إِلَی رَشَادٍ فَدَنَی وَ أَخَذَ بِحُجْزَهِ هَادٍ فَنَجَا – خدا رحمت کند بنده ای را که حکمتی را گوش دهد و آن را فرا گیرد و به سوی رشد و صلاح دعوت شود، پس به آن نزدیک شود و به دامن هدایت گری چنگ زند، سپس نجات یابد.»[۵] دلالت دارد بر این که مردم از استاد عالمی ناگزیرند تا به واسطه او نجات یابند… و بین اهل سلوک اختلاف است که آیا سالک راه خدا به راهنمایی شیخ عارفی ناچار است یا نه؟ و اکثر ایشان به لزوم و وجوب آن قائلند. و علاوه بر فرمایش حضرت امیر علیه السلام مؤید دیگر این است که راه مرید با تمسک به شیخ عارف به هدایت نزدیک تر است».[۶]

بیان دوّم: «انسان استاد می خواهد، به مربی احتیاج دارد، وگرنه ممکن است که بسیار راه برود و به جایی نرسد و سرگشته بماند. به مثل یک حیوان عصاری یا آب کشی، چشمش را می بندند که سرش دور نگیرد، این حیوان گمان می کند که از صبح تاظهر خیلی راه رفته است، و چون چشمش را بگشایند و پرده از پیش چشمش بردارند، می بیند راهی نپیموده است و درهمان کارگاه است. این مثل را امیرالمؤمنین علیه السلام در همین باب، بر منبر مسجد کوفه عنوان فرموده است.»[۷]

۴ /۱. حکیم متأله، حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله

«امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ حُکماً فَوَعَی وَ دُعِی [فَدُعِی] إِلَی رَشَادٍ فَدَنَی وَ أَخَذَ بِحُجْزَهِ هَادٍ فَنَجَا» خداوند رحمت کند کسی را که دست به دامن راهنمایی بزند:

به کوی عشق منِه بی دلیل راه قدم

که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد

جناب ابن میثم در شرح این جمله می فرماید: ناظر به آن است که عده ای که بدون استاد، سعی در سیر و سلوک دارند به جایی نمی رسند و حق با کسانی است که می گویند طی این راه به وسیله ی راهنما میسر است».[۸]

۵ /۱. علّامه ی شهید، حضرت آیت الله حاج شیخ مرتضی مطهری

«عرفان به عنوان یک دستگاه علمی و فرهنگی دارای دو بخش است؛ بخش عملی و بخش نظری. بخش عملی عبارت است از آن قسمت که روابط و وظایف انسان را با خودش و با جهان و با خدا بیان می کند و توضیح می دهد. عرفان در این بخش مانند اخلاق است، یعنی یک علم عملی است با تفاوتی که بعداً بیان می شود. این بخش از عرفان علم سیر و سلوک نامیده می شود. در این بخش از عرفان توضیح داده می شود که سالک برای این که به قلّه ی منیع انسانیت، یعنی توحید برسد از کجا باید آغاز کند و چه منازل و مراحلی را باید به ترتیب طی کند و در منازل بین راه چه احوالی برای او رخ می دهد و چه وارداتی برای او وارد می شود. و البته همه ی این منازل و مراحل باید با اشراف و مراقبت یک انسان کامل و پخته که قبلاً این راه را طی کرده و از رسم و راه منزل ها آگاه است صورت گیرد و اگر همت انسان کاملی بدرقه راه نباشد خطر گمراهی است. عرفا از انسان کاملی که باید ضرورتاً همراه نوسفران باشد گاه به طایر قدس و گاهی به خضر تعبیر می کنند:

همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس

که دراز است ره مقصد و من نو سفرم

ترک این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر گمراهی»[۹]

۲) سیره ی عملی بزرگان از علما و اهل معرفت در سیر إلی الله

با بررسی زندگی نامه عرفای بزرگ درمی یابیم که اکثر آنان تحت تربیت اساتید الهی موفق به پیمودن راه کمال و دستیابی به قله های رفیع سعادت گشته اند. البته معدود کسانی هم هستند که بدون استاد، جذبات ربوبی دامن آنان را فراگرفته و به وصال محبوب نائل گردیده اند؛ که از آن جمله می توان از عارف دل سوخته مرحوم حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی«قدّس الله نفسه الزکیه» نام برد که معروف است ایشان توحید را مستقیماً از خدای متعال دریافت نموده اند. در این جا توجه به این نکته ضروری است که تعداد عارفان جذبه ای در مقابل عرفای تعلیمی بسیار اندک است و آنان جزء نوادر و استثنائات محسوب می گردند فلذا قاعده عمومی برای سیر إلی الله آن است که انسان تحت تربیت شیخ و استاد درآید؛ و این یکی از دام های شیطان است که در مقابل قاعده عمومی و فراگیر، استثنائات را در ذهن انسان القاء می کند تا او را از راه سعادت و فیض درک محضر اساتید الهی محروم نماید. به عنوان مثال به انسان القاء می کند: «مگر فلان عارف نامی که به بالاترین درجات معنوی دست یافت استادی به خود دید که تو می خواهی به نزد استاد بروی! بیا و از شیوه ی او متابعت نما تا ان شاءالله به مقامات او دست یابی!»

این سالک نوپا و ساده دل نیز غافل از آن که اوحدی از بزرگان بودند که این همت بلند را داشتند و توفیق الهی نیز یار آنان گردید تا توانستند بدون استاد از این گذرگاه پرمخاطره جان سالم به در ببرند و به مقصد اعلی برسند و بعض آنان مانند مرحوم غبار همدانی«علیه الرحمه»، حسب آن چه نقل شده پس از وصول به مقصد، تاب انوار ربوبی را نیاورد و آتش عشق الهی او را سوزاند و قالب تهی نمود و بعض دیگر مانند مرحوم انصاری همدانی«علیه الرحمه» در اثر واردات قلبیه، مبتلا به مرض قلبی گردید و سرانجام در سن ۵۹ سالگی دارفانی را وداع گفت. مضافاً به این که بسیاری از این گونه افراد که به تنهایی اقدام به سیر و سلوک نمودند نه تنها به مقصد نرسیدند بلکه گرفتار ابتلائات یا انحرافاتی شدند و یا اگر به مقاماتی دست یافتند به دلیل نداشتن استاد، اقدام به اذاعه و اشاعه ی اسرار الهی در بین عوام نمودند و علاوه بر این که باعث بدبینی مردم و فقها به عرفان و عرفا شدند بعضاً جان خود را نیز در اثر این خامی و نپختگی از دست دادند.

مرحوم آیت الله حسینی طهرانی در این باره می نویسد:

«مراد از اذاعه، نشر و اشاعه ی اسرار الهی در بین نامحرمان است… . گویند علّت انحراف حسین بن منصور حلّاج در اذاعه و اشاعه ی مطالب ممنوعه و اسرار الهیه، فقدان تعلّم و شاگردی او در دست استاد کامل و ماهر و راهبر و راهرو و به مقصد رسیده بوده است. او از نزد خود به راه و سلوک افتاد، و بدین مخاطر مواجه شد. و لذا بزرگان از ارباب سلوک و عرفان او را قبول ننموده و ردّ کرده اند، و در مکتب معرفت دارای وزنی به شمار نیاورده اند».[۱۰]

لازم به ذکر است که به عرفایی که بدون استاد به مقصد نائل شده اند، ابدال گفته می شود. حکیم الهی، حضرت آیت الله جوادی آملی«حفظه الله» دراین باره چنین فرموده اند:

«ابدال، در اصطلاح، سالکانی هستند که تحت تدبیر شخص معین نیستند و از آنها به عنوان «مفرد».. . یاد می شود، چه اینکه اینها راه را به تنهایی طی می کنند؛ گرچه سخت است ولی رفتنی است و گرچه پیشرفت انسان تحت نظر مدیر و مدبّر بیشتر است، لکن به تنهایی هم می توان طی طریق نمود». [۱۱]

بنابراین سیره ی مستمره ی بزرگان از اهل معرفت علاوه بر کلمات آنان، خود دلیل محکمی است بر لزوم استاد در سیر إلی الله.

۳) حکم عقلی

یکی از ادلّه ی مورد توجه و مهم در مباحث اصولی و غیراصولی که به واسطه آن حجیت بعضی از امور بسیار مهم مانند خبر واحد و تقلید از مجتهد (رجوع جاهل به عالم) و غیره ثابت می گردد، بنای عقلای عالَم در امور مختلف است. به عنوان مثال در بحث مهم اجتهاد و تقلید که اساس فقه و فقاهت و مراجعه به فقیه، بر آن بنا نهاده شده است؛ دلیلی که مخدوش نمی باشد، بنای عقلاست. یعنی هر کس در هر امری از امور مختلف زندگی خود که نیاز به تخصص و اطلاعات دارد، یا خود در آن مسأله دارای اطلاعات لازم و تخصص هست و یا به متخصص فن مراجعه می نماید. به عنوان مثال در بیماری ها و امور درمانی به پزشک که متخصص امر درمان است مراجعه می نمایند و اگر فردی در اثر عدم مراجعه به متخصص دچار آسیب گردد، او را مورد مذمت و ملامت قرار می دهند. چگونه در هر امری از امور زندگی خود که نیاز به تخصص و اطلاع دارد، و ممکن است با خودسر عمل کردن در آن به ضرر دنیوی یا اُخروی دچار گردیم؛ به متخصص مراجعه می نمائیم امّا در اساسی ترین امر زندگی که هدف از خلقت ما انسان ها است، یعنی امر بسیار مهم و بی بدیل سیر و سلوک إلی الله، که ضامن سعادت دنیا و آخرت ما و رسیدن ما به حیات طیبه ی اُخروی است، نیاز به مراجعه به استاد متخصص و راه رفته نداریم؟!

۴) آیات و روایات

باید توجه داشت همان گونه که در علم اصول خوانده ایم در مواردی که با دلیل عقلی یا بنای عقلاء مطلبی ثابت گردد، ادلّه ی لفظیه و خطابات وارده از ناحیه ی شرع مقدس جنبه ی ارشاد به حکم عقل خواهد داشت. بنابراین با توجه به اثبات ضرورت رجوع به اساتید در سیر معنوی به وسیله ی سیره ی عقلا و ادلّه ی دیگر، آیات و روایات به عنوان مؤید خواهند بود.

۱ /۴) «فَسئَلُوا أَهْلَ الذِّکرِ إِن کنتُمْ لا تَعْلَمُونَ – از اهل ذکر سئوال نمائید اگر ناآگاه هستید». (نحل/۴۳ و انبیاء/۷)

در این آیه ی شریفه امر به سئوال کردن و راهنمایی خواستن از اهل ذکر (افراد آگاه و متخصص) در اموری که انسان به آن آگاهی و بصیرت ندارد شده است؛ و این یک قاعده ی عام عقلایی در زندگی انسان است که در مسائل مبتلابه زندگی خود، در هر حوزه ای که باشد به متخصصین فن در آن حوزه مراجعه نماید.

مرحوم علّامه ی طباطبایی در ذیل این آیه ی شریفه چنین فرموده اند: «آیه شریفه ارشاد به یکی از اصول عقلایی و احکام عام عقلی است، و آن عبارت است از وجوب رجوع جاهل در هر فنی به عالم در آن فن، و به همین جهت معلوم است که این دستور، دستور صرفاً تعبدی نبوده و امرش هم مولوی نیست که بخواهد بدون ملاک عقلی به جاهل دستور دهد که به خصوص عالم مراجعه کن نه به غیر او».[۱۲]

۲ /۴) امام سجاد علیه السلام در بیانی نورانی فرموده اند: «هَلَک مَنْ لَیسَ لَهُ حَکیمٌ یرْشِدُه – کسی که حکیم فرزانه ای او را ارشاد نکند، در معرض هلاکت قرار خواهد داشت».[۱۳]

۳ /۴) امام صادق علیه السلام فرموده اند:«مَنْ لَمْ یکنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ یکنْ لَهُ قَرِینٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْکنَ عَدُوُّهُ مِنْ عُنُقِه – کسی که از قلب خویش واعظی و از نفس خویش بازدارنده ای نداشته باشد و هم چنین در کنار خود ارشاد کننده و راهنمایی نداشته باشد، دشمن خود را بر خویش مسلّط ساخته است».[۱۴]

۴ /۴) امیرمؤمنان علیه السلام فرموده اند:«جَالِسْ أَهْلَ الْوَرَعِ وَ الْحِکمَهِ وَ أَکثِرْ مُنَاقَشَتَهُمْ فَإِنَّک إِنْ کنْتَ جَاهِلًا عَلَّمُوک وَ إِنْ کنْتَ عَالِماً ازْدَدْتَ عِلْماً – با اهل ورع و حکمت مجالست داشته باش و بسیار با آن ها به گفت و گو بپرداز که در آن صورت اگر جاهل باشی به تو آموزش خواهند داد و اگر عالم باشی بر میزان معلومات تو افزوده خواهد شد».[۱۵]

۵ /۴) امیرمؤمنان علیه السلام فرموده اند:«لِقَاءُ أَهْلِ الْمَعْرِفَهِ عِمَارَهُ الْقُلُوبِ وَ مُسْتَفَادُ الْحِکمَه – ملاقات کردن اهل معرفت، آباد کردن دل هاست و فایده بردن حکمت، یعنی علم راست و درست.» [۱۶]

۵) پاسخی به یک نظریه

بعضی علاقمندان سیر معنوی منکرِ لزوم استاد برای این سیر الهی نیستند، امّا معتقدند که ابتدائاً ضرورتی ندارد که خدمت یک استاد راه رفته برویم بلکه باید به وظایف خود عمل نمائیم و در عمل به واجبات و ترک محرمات جدّ بلیغ و سعی عظیم نمائیم و در سایر وظایف خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، علمی و.. . نیز به شرح ایضاً؛ آن گاه بعد از تمام این مجاهدت ها، در وقت مقتضی ذات اقدس اله، ما را به نزد استاد رهنمون خواهد شد.

در پاسخ به نظریه توجه به نکات زیر ضروری است:

۱ /۵) با توجه به حاکمیت شهوات و هواهای نفسانی در درون ما مبتدیان، و مغلوب شدن عقل در بسیاری از موارد، تکیه نمودن بر فهم خود در تشخیص وظایف، گذرگاهی بس هولناک و خطرناک می باشد. تشخیص وظیفه در موارد مختلف، امری آسان و سهل الوصول نیست؛ چه بسا انسان تصور نماید فلان عمل وظیفه ی اوست امّا وقتی آن را خدمت ولیی از اولیای الهی عرضه می دارد، با راهنمایی او پی به اشتباه خود می برد. در موارد متعدد مشاهده شده، عملی که انجام آن از هر جهت دارای نفع دنیوی و اُخروی به نظر می رسید و به چشم تکلیف شرعی به آن نگریسته می شد، در ارائه به اساتید راه رفته مورد نقد و نکوهش قرار گرفته و از تلبیسات نفس اماره قلمداد شده است.

۲ /۵) درست است که ما در شناخت بخش مهمی از وظایف عملی خود که عبارت از واجبات و محرمات و مستحبات و مکروهات هستند نیازی به راهنمایی استاد نداریم؛ زیرا با مراجعه به رساله عملیه و فقهای عظام از احکام مبتلابه خویش آگاه می گردیم، امّا استاد اهل معرفت در این جا دو نقش مهم بر عهده دارد:

۱/ ۲/ ۵) در موارد تزاحم و تعارض اعمال واجب و حرام، از اشتغال انسان به امر مهم و ترک اهم جلوگیری می کند. باید توجه داشت که شناخت اوامر و نواهی الهی اگرچه امری واجب و لازم است امّا کافی نیست؛ زیرا موارد تزاحم افعال و تروک در زندگی ما بخش مهم و قابل توجهی را تشکیل می دهد. در این بین نفس امّاره ی انسان و شیطان نیز سهم به سزایی در به اشتباه کشاندن انسان دارند؛ به طوری که بسیاری از مواقع عمل مستحبی را در چشم انسان واجب و پر اهمیت جلوه می دهند و از آن طرف یک تکلیف لازم و واجب را در چشم انسان خوار و کوچک می نمایند. در این دوراهی ها و تردیدها، استاد الهی به یاری سالک نوپا آمده و با راهنمایی های خویش از سقوط او به دامگه شیطان جلوگیری می نماید.

۲/ ۲/ ۵) صرف شناخت واجبات و محرمات الهی باعث سعادت فرد نمی گردد و شناخت مقدمه ی عمل است. بسیارند کسانی که از احکام الهی مطلع هستند امّا در وادی عمل حریف نفس خود نمی باشند. ممکن است که فردی مؤمن و عاشق سیر الی الله، نهایت سعی خود را در انجام واجبات و ترک نواهی مبذول دارد امّا تنها در مقابل یک نوع گناه که به نوعی ملکه ی نفس او گردیده است زانو زند، این جاست که استاد الهی با راه کارهای مختلف به یاری او آمده و در ریشه کن کردن گناه او را یاری می دهد.

۳/ ۵) بر فرض که انسان بتواند با مراقبت از نفس و توکل به خدای متعال و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت در انجام وظایف و تکالیف الهی مؤفق گردد، امّا باید توجه داشت که به دنبال چنین توفیقی، حالاتی ابتدائاً در خواب و سپس در بیداری برای انسان رُخ خواهد داد که انسان به تنهایی و بدون کمک استاد ماهر، قادر به تنظیم این حالات نخواهد بود؛ زیرا حالات انسان در خواب یا بیداری منعکس کننده و نشان دهنده ی آمادگی های روحی اوست و اساتید الهی بر اساس این حالات، اعمال سالک را تنظیم می نمایند و با دستورالعمل های مناسب این حالات گذرا را به مقامات پایدار تبدیل می کنند. حال فردی که بدون نظارت استاد اقدام به خودسازی می نماید و در عرصه های مختلف با نفس خود مبارزه می کند، اگر در محدوده ی شریعت و به طور صحیح عمل نماید، بلاشک حالات و آثاری برای او حاصل خواهد شد امّا نکته مهم آن است که این فرد قادر به تبدیل این حالات به مقامات و حفظ و نگهداری آن ها نخواهد بود، زیرا فاقد اطلاعات لازم در این زمینه است؛ علاوه بر این که ممکن است حالت عارض شده بر او از ناحیه شیطان یا جنود آن ملعون باشد.

۴/ ۵) استاد با توجه به آثار حاص

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.