پاورپوینت کامل چرا فقط اسلام؟ ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل چرا فقط اسلام؟ ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چرا فقط اسلام؟ ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل چرا فقط اسلام؟ ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint :
>
مقدمه
این مقاله درصدد پاسخ گویی به این سؤال است: «با وجود آن که ادیانی مانند یهود و مسیحیت، ادیانی آسمانی هستند؛ چرا فقط دین اسلام پذیرفته شده است و اگر کسی معتقد به دینی دیگر باشد، در منظر اسلام نجات یافته نسیت؟»
با توجه به موضوع مقاله، باید توجه کرد که پیش نیاز بحث، قبول نیاز انسان به دین و حقانیت دین اسلام و ائمه طاهرین و کتاب قرآن به عنوان یک کتاب آسمانی است.
محور پاسخ به سؤال مطرح شده را در بیان حضرت آیت الله مکارم شیرازی، شهید مطهری رضوان الله تعالی علیه و حضرت آیت الله جوادی آملی قرار داده ایم.
اسلام یعنی تسلیم
خداوند در سوره آل عمران بعد از بیان یگانگی معبود، به یگانگی دین پرداخته و می فرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَینَهُمْ وَ مَنْ یکفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ – دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود، و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او می رسد، زیرا) خداوند، سریع الحساب است.» (آل عمران/۱۹)
واژه «دین» در لغت در اصل به معنی جزا و پاداش است، و به معنی اطاعت و پیروی از فرمان نیز آمده است، و در اصطلاح مذهبی مجموعه قواعد، قوانین و آدابی است که انسان در سایه آن ها می تواند به خدا نزدیک شده و به سعادت دو جهان برسد و از نظر اخلاقی و تربیتی در مسیر صحیح گام بردارد.
واژه «اسلام» به معنی تسلیم است، بنا بر این معنی جمله «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» این است که آیین حقیقی در پیشگاه خدا همان تسلیم در برابر فرمان او است، و در واقع روح دین در هر عصر و زمان چیزی جز تسلیم در برابر حق نبوده و نخواهد بود، منتها از آن جا که آیین پیامبر اسلام، آخرین و برترین آیین ها است نام اسلام برای آن انتخاب شده است و گر نه از یک نظر همه ادیان الهی، اسلام است، و اصول ادیان آسمانی نیز یکی است هر چند با تکامل جامعه بشری، خداوند ادیان کامل تری را برای آن ها فرستاده تا به مرحله ی نهایی تکامل که دین خاتم پیامبران، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است رسیده.
ادیان آسمانی همواره با مدارک روشن و معجزات انبیاء همراه بوده و برای حقیقت جویان ابهامی باقی نمی گذاشته، به عنوان مثال پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم علاوه بر معجزات آشکار، از جمله قرآن مجید و دلایل روشنی که در متن این آیین آمده، اوصاف و مشخصاتش در کتب آسمانی پیشین که بخش هایی از آن در دست یهود و نصاری وجود داشت بیان شده بود و به همین دلیل دانشمندان آن ها قبل از ظهور او بشارت ظهورش را با شوق و تاکید فراوان می دادند، اما همین که مبعوث شد چون منافع خود را در خطر می دیدند از روی طغیان و ظلم و حسد همه را نادیده گرفتند. به همین دلیل در پایان آیه سرنوشت آن ها و امثال آن ها را بیان کرده، می فرماید:
«هر کس به آیات خدا کفر ورزد (خدا حساب او را می رسد زیرا) خداوند حسابش سریع است» (وَ مَنْ یکفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ).
موضوع جالبی که از آیه استفاده می شود این است که: سرچشمه اختلافها و کشمکشهای مذهبی، معمولا از جهل و بی خبری نیست، بلکه بیشتر به خاطر بغی و ظلم و انحراف از حق و اعمال نظرهای شخصی است اگر مردم مخصوصاً طبقه دانشمندان تعصب و کینه توزی و تنگ نظری ها و منافع شخصی و تجاوز از حدود و حقوق خود را کنار بگذارند و با واقع بینی و روح عدالت خواهی احکام خدا را بررسی نمایند جاده حق بسیار روشن خواهد بود و اختلافات به سرعت حل می شود.
این آیه در واقع پاسخ دندان شکنی است به آن ها که می گویند: «مذهب در میان بشر ایجاد اختلاف کرده است و خونریزی های فراوانی در طول تاریخ به بار آورد» این ایراد کنندگان «مذهب» را با «تعصبات مذهبی» و افکار انحرافی اشتباه کرده اند زیرا ما هنگامی که دستورهای مذاهب را مورد بررسی قرار دهیم می بینیم همه یک هدف را تعقیب می کنند و همه برای سعادت انسان آمده اند اگر چه با گذشت زمان تکامل یافته اند، در واقع ادیان آسمانی همچون دانه های باران هستند که از آسمان نازل می گردد دانه های باران همه حیات بخش هستند ولی هنگامی که روی زمین های آلوده می ریزند که یکی شور است و دیگری تلخ به رنگ ها و طعم های مختلف درمی آیند این اختلافات مربوط به باران نیست بلکه مربوط به این زمین های آلوده است منتها روی اصل تکامل آخرین آن ها کامل ترین آن ها است.
(تفسیر نمونه، جلد ۲، صفحه ۴۷۱ به بعد – با تلخیص)
مفهوم خاص اسلام
خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم (و همه پیروان او) دستور می دهد که نسبت به همه ی تعلیمات انبیاء و پیامبران پیشین، علاوه بر آن چه بر پیغمبر اسلام نازل شده ایمان داشته باشند. می فرماید: «قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَینا وَ ما أُنْزِلَ عَلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِی مُوسی وَ عِیسی وَ النَّبِیونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ – بگو: ایمان به خدا آوردیم و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (پیامبران تیره های بنی اسرائیل) نازل شده و آن چه به موسی و عیسی و همه پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است نیز ایمان آوردیم ما در میان آن ها فرقی نمی گذاریم و ما در برابر او تسلیم هستیم».(آل عمران/۸۴)
در آیه بعد می فرماید: «وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرِینَ – هر کس غیر از اسلام آیینی برای خود انتخاب کند از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران است». (آل عمران/۸۵)
جمله «یبتغ» از ماده «ابتغاء» به معنی تلاش و کوشش است که هم در موارد شایسته و هم ناشایسته به کار می رود و در هر مورد تابع قرائنی است که در آن مورد وجود دارد.
به این ترتیب از مفهوم عام اسلام به عنوان یک اصل کلی که همان تسلیم در مقابل حق است به مفهوم خاص آن یعنی آیین اسلام منتقل می شود که نمونه کامل و اکمل آن است و می گوید: امروز جز آیین اسلام از هیچ کس پذیرفته نیست و در عین احترام به همه ی ادیان الهی برنامه ی امروز، اسلام است. همان گونه که دانشجویان دوره دکترا در عین احترام به تمام دروسی که در مقاطع مختلف تحصیلی مانند ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان و دوره لیسانس خوانده اند تنها درسی را که باید دنبال کنند همان دروس سطح بالای مقطع نهایی خودشان است و پرداختن به غیر از آن جز زیان و خسران چیزی نخواهد داشت و آن ها که با تقلید نابجا و تعصب جاهلی و مسائل نژادی و خرافات خود ساخته پشت به این آیین کنند بدون شک گرفتار زیان و خسران خواهند شد و جز تاسف و ندامت از سرمایه های عمر و حیات که بر باد داده اند نتیجه ای نخواهند گرفت.
در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می خوانیم که فرمود: «روز قیامت اعمال را یک به یک (در دادگاه الهی) می آورند هر کدام خود را معرفی می کند یکی می گوید من نمازم، دیگری می گوید من روزه ام و… و سپس اسلام را می آورند و می گوید: پروردگارا! تو سلامی و من اسلام، خداوند می فرماید:. .. امروز به واسطه ی (مخالفت با) تو مؤاخذه می کنم و به تو پاداش می دهم. خداوند در کتابش می فرماید: وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرِینَ» (تفسیر الدر المنثور، ذیل آیه مورد بحث (با تلخیص) ج۲ ص۴۸)
(تفسیر نمونه، جلد ۲، صفحه ۶۴۵ به بعد – با تلخیص)
آیا همه ی ادیان آسمانی از لحاظ اعتبار در همه وقت یکسانند؟!
این اندیشه که میان برخی از مدعیان روشنفکری، رایج شده است که می گویند همه ی ادیان آسمانی از لحاظ اعتبار در همه وقت یکسانند اندیشه ی نادرستی است.
البته صحیح است که میان پیامبران خدا اختلاف و نزاعی وجود ندارد. پیامبران خدا همگی به سوی یک هدف و یک خدا دعوت می کنند. آنان نیامده اند که در میان بشر فرقه ها و گروه های متناقضی به وجود آورند.
ولی این سخن به این معنی نیست که در هر زمانی چندین دین حق وجود دارد و طبعاً انسان می تواند در هر زمانی هر دینی را که می خواهد بپذیرد؛ بر عکس، معنای این سخن این است که انسان باید همه ی پیامبران را قبول داشته باشد و بداند که پیامبران سابق مبشّر پیامبران لاحِق، خصوصاً خاتم و افضلشان بوده اند و پیامبران لاحِق مصدّق پیامبران سابق بوده اند؛ پس لازمه ی ایمان به همه پیامبران این است که در هر زمانی تسلیم شریعت همان پیامبری باشیم که دوره ی او است و قهراً لازم است در دوره ختمیه به آخرین دستورهایی که از جانب خدا به وسیله آخرین پیامبر رسیده است عمل کنیم و این، لازمه ی اسلام، یعنی تسلیم شدن به خدا و پذیرفتن رسالت های فرستادگان او است.
]برخی از مردم[ طرفدار این فکر شده اند که برای انسان کافی است که خدا را بپرستد و به یکی از ادیان آسمانی که از طرف خدا آمده است انتساب داشته باشد، دستورهای آن را به کار بندد، شکل دستورها چندان اهمیتی ندارد؛ حضرت مسیح هم پیغمبر است، حضرت محمد هم پیغمبر است، اگر طبق آئین مسیح عمل کنیم و هفته ای یک بار به کلیسا برویم صحیح است و اگر هم طبق آئین حضرت خاتم الانبیاء عمل کنیم و هر روزی پنج بار نماز بگزاریم درست است. اینان می گویند مهم این است که انسان به خدا ایمان داشته باشد و طبق یکی از برنامه های خدایی عمل کند.[۱]
ولی ما این ایده را باطل می دانیم. درست است که در دین، اکراه و اجباری نیست:
«لا إِکراهَ فِی الدِّین» (بقره/۲۵۶) ولی این سخن به این معنی نیست که دین خدا در هر زمانی متعدد است و ما حق داریم هر کدام را که بخواهیم انتخاب کنیم. چنین نیست؛ در هر زمانی یک دین حق وجود دارد و بس؛ هر زمان پیغمبر صاحب شریعتی از طرف خدا آمده مردم موظف بوده اند که از راهنمایی او استفاده کنند و قوانین و احکام خود را چه در عبادات و چه در غیر عبادات از او فرا گیرند تا نوبت به حضرت خاتم الانبیاء رسیده است. در این زمان اگر کسی بخواهد به سوی خدا راهی بجوید باید از دستورات دین او راهنمایی بجوید.
قرآن کریم می فرماید: «وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرینَ – و هر کس غیر از اسلام دینی بجوید هرگز از او پذیرفته نشود و او در جهان دیگر از جمله زیانکاران خواهد بود». (آل عمران/۸۵)
اگر گفته شود که مراد از اسلام، خصوص دین ما نیست بلکه منظور تسلیم خدا شدن است؛ پاسخ این است که البته اسلام همان تسلیم است و دین اسلام همان دین تسلیم است ولی حقیقت تسلیم در هر زمانی شکلی داشته و در این زمان، شکل آن همان دین گران مایه ای است که به دست حضرت خاتم الانبیاء ظهور یافته است و قهراً کلمه اسلام بر آن منطبق می گردد و بس. به عبارت دیگر لازمه تسلیم خدا شدن پذیرفتن دستورهای او است و روشن است که همواره به آخرین دستور خدا باید عمل کرد و آخرین دستور خدا همان چیزی است که آخرین رسول او آورده است.
(شهید مطهری، مجموعه آثار جلد ۱ صفحه ۲۷۸ به بعد – با تلخیص)
همه ی پیامبران الهی و پیروانشان مسلمانند
قرآن کریم دین مقبول را اسلام و همه ی پیامبران الهی و پیروانشان را مسلمان می داند، چنان که درباره ی مسلمان بودن ابراهیم خلیل علیه السلام می فرماید: «ما کانَ إِبْراهیمُ یهُودِیا وَ لا نَصْرانِیا وَ لکنْ کانَ حَنیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکین» (آل عمران/۶۷)؛ نیز از زبان خود آن حضرت نقل می فرماید: «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَینِ لَک وَ مِنْ ذُرِّیتِنا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَک» (بقره/۱۲۸)؛ یعنی ابراهیم علیه السلام نه تنها اسلام خود، بلکه اسلام فرزندانش را نیز از خدا می خواست. تعبیر خداوند از دین آن حضرت این است: «ومَن یرغَبُ عَن مِّلَّهِ إبراهیمَ إلاّمَن سَفِهَ نَفسَهُ… إذ قالَ لَهُ رَبُّهُ أسلِم قالَ أسلَمتُ لِرَبِّ العالَمین» (بقره/۱۳۰ و ۱۳۱)
درباره ی انبیای ابراهیمی نیز می فرماید: «و وصّی بِها إبراهیمُ بَنیهِ ویعقوبُ یابَنِی إنَّ اللهَ اصطَفی لَکمُ الدِّینَ فَلا تَموتُنَّ إلاّوأنتُم مُسلِمون» (بقره/۱۳۲)؛ همچنین پیامبران پس از موسای کلیم را که بر اساس تورات حکم می کردند، مسلمان معرّفی می کند: «إنّا أنزَلنَا التَّوراهَ فیها هُدی ونور یحکمُ بِهَا النَّبِیونَ الَّذینَ أسلَموا لِلَّذینَ هادوا والرَّبّانِیونَ والأحبارُ…» (مائده/۴۴)
قرآن کریم انتخاب اسم «مسلمان» را برای پیروان ادیان الهی، به ابراهیم خلیل(علیه السلام) نسبت می دهد: «مِلَّهَ أبیکم إبراهیمَ هُوَ سَمّاکمُ المُسلِمینَ مِن قَبل» (حجّ/۷۸) و از زبان فرشتگان عذاب که به محضر حضرت ابراهیم علیه السلام رسیدند، می فرماید که آنان پیش از نزول عذاب، مؤمنان را از آن جا بیرون بردند: «فَأخرَجنا مَن کانَ فیها مِنَ المُؤمِنین» (ذاریات/۳۵)؛ آن گاه درباره ی جمعیت مؤمنان گفتند: «فَما وجَدنا فیها غَیرَ بَیتٍ مِنَ المُسلِمین» (ذاریات/۳۶)
از موسای کلیم علیه السلام نیز حکایت می کند که به قوم خود گفت: «إن کنتُم آمَنتُم بِاللهِ فَعَلَیهِ تَوَکلوا إن کنتُم مُسلِمین» (یونس/۸۴) و سرانجام در باره ی اسلام پیروان حضرت مسیح علیه السلام می فرماید: «وإذ أوحَیتُ إلَی الحَوَارِیینَ أن آمِنوا بی وبِرَسولی قالوا آمَنّا واشهَد بِأنَّنا مُسلِمون» (مائده/۱۱۱)
تنها راه نجات
شاید توهم شود آیه «وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرینَ»، تنها راه نجات را پیروی از دین الهی می داند که همان اسلام است؛ ولی دیگر آیات، یهودیان، مسیحیان و صابئان را هم اهل نجات می خواند: «إنَّ الَّذینَ آمَنوا والَّذینَ هادوا والنَّصاری والصّابِئینَ مَن آمَنَ بِاللهِ والیومِ الآخِرِ وعَمِلَ صالِحاً فَلَهُم أجرُهُم عِندَ رَبِّهِم ولاخَوف عَلَیهِم ولاهُم یحزَنون»(بقره/۶۲)؛ «إنَّ الَّذینَ آمَنوا والَّذینَ هادوا والصّابِئونَ والنَّصاری مَن آمَنَ بِاللهِ والیومِ الآخِرِ وعَمِلَ صالِحاً فَلا خَوف عَلَیهِم ولاهُم یحزَنون» (مائده/۶۹)؛ با این تفاوت که در این آیه «الصّابِئون» بر «النَّصاری» مقدم است و مرفوع.
در پاسخ می توان دو مطلب گفت:
۱) هر امّتی که به دستور پیامبر زمان خویش عمل کرده باشد، سعادتمند است و این بدان معناست که مردم باید پس از بعثت هر پیامبری برنامه های خود را با او هماهنگ می ساختند، بنابراین آیات مزبور را باید به این چند جمله منحل کرد: «یهودیان مؤمن به حضرت موسی علیه السلام و عامل به آیین یهودیت نجات یافته اند» [مراد از زمان حضرت موسی علیه السلام یا حضرت عیسی علیه السلام یا…، تا زمانی است که پیامبر بعدی و آیین جدید نیامده باشد]؛ «مسیحیان مؤمن به حضرت عیسی علیه السلام و عامل به آیین مسیحیت رستگار شده اند» و همچنین مؤمن به حضرت یحیی علیه السلام یا هر پیامبر دیگر.
۲) روح فرهنگ قرآن کریم تصدیق و امضای خطوط کلّی و اصول اساسی ادیان گذشته است. قرآن کریم پس از تثبیت نبوّت خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله و سلم فروع ناسخ را به جای فروع نسخ شده واجب کرد و مجموعه ای از معارف را در جهان بینی، اخلاق و احکام عملی به ارمغان آورد و آن را «دین» نامید.
می فرماید که هر کس به خدا و پیامبرش ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، رستگار می شود. ما با استفاده از روح و فرهنگ قرآن کریم به روشنی می فهمیم که عمل صالح، عمل مطابق با حجّت هر عصر است؛ به عنوان مثال قرآن کریم می فرماید: «أقِمِ الصَّلاهَ لِدُلوک الشَّمسِ إلی غَسَقِ الَّیلِ وقُرآنَ الفَجرِ إنَّ قُرآنَ الفَجرِ کانَ مَشهودا»(اسراء/۷۸)؛ «إنَّ الَّذینَ آمَنوا والَّذینَ هادوا والنَّصاری والصّابِئینَ مَن آمَنَ بِاللهِ والیومِ الآخِرِ وعَمِلَ صالِحاً فَلَهُم أجرُهُم عِندَ رَبِّهِم»(بقره/۶۲)؛ روشن می شود آیین جدید با تفاوت هایی در بخش شریعت و منهاج آمده است و نیز نشان می دهد که افزون بر اعتقاد به اصول دین، عمل نیز باید با حجّت عصر هماهنگ باشد تا عمل صالح به شمار رود و هر کاری بر اساس شریعت منسوخ، عمل صالح نخواهد بود، بنابراین عالی ترین مصادیق اعمال صالح، سیره و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و عترت طاهره علیهم السلام در عمل به دستورهای آسمانی است.
پلورالیزم حق و پلورالیزم باطل
صراط مستقیم که همان راه جامع الهی است یکی است؛ ولی راه های وابسته به آن (نه بیگانه از آن) متعدد.
در پلورالیزم و کثرت گرایی باید میان حق و باطل فرق نهاد:
الف. ادیان متعدد هر یک در موطن خاص خود حق بوده اند و کثرت گرایی به این معنا صحیح است.
ب. ادیان الهی دارای خطوط مشترک اعتقادی، اخلاقی، فقهی و حقوقی بوده و هستند که گرایش، تخلق، عمل و تعهد به آن ها حق بوده و هست و پاداش الهی را به همراه داشته و دارد؛ مانند اصل توحید، تقوا، عبادت خدا و عدل.
ج. هرگاه پیرو شریعت قبلی از آمدن شریعت ناسخ آگاه نباشد یا به آن دسترسی نداشته باشد جاهل قاصر و مستضعف فکری است. تطبیق برنامه های دینی چنین معذوری بر اساس دین منسوخ سبب مؤاخذه در معاد نخواهد بود،
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 