پاورپوینت کامل علم امام؛ بحثی درباره ی علم و دانش امامان علیهم السلام، با تأکید بر روایات ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل علم امام؛ بحثی درباره ی علم و دانش امامان علیهم السلام، با تأکید بر روایات ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علم امام؛ بحثی درباره ی علم و دانش امامان علیهم السلام، با تأکید بر روایات ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل علم امام؛ بحثی درباره ی علم و دانش امامان علیهم السلام، با تأکید بر روایات ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint :

>

معنای امام

امام، در لغت به معنای پیشوا و راهنما بوده و دارای معنای عامی است که شامل پیشوای هدایت گر و پیشوای گمراه کننده می شود.[۱] در قرآن کریم[۲] و احادیث شریف[۳] واژه ی امام در این دو معنا نیز به کار رفته است. اما منظور از امام در نوشتار حاضر، امامِ هدایت گری است که از جانب خدا به عنوان جانشین خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم منصوب شده است.[۴]

اهمّیّت امامت و ولایت

در فرهنگ اسلام، امامت از اهمیت بسیار والایی برخوردار است؛ برخی از مواردی که نشانه ی چنین اهمیتی می با شند از این قرارند:

۱) براساس روایات، هر کس بدون داشتن امام یا بدون شناخت امام از این جهان رخت بربندد، با مرگ جاهلی مرده و بی شک جایگاهش در جهنم خواهد بود.

رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «مَنْ مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیه»[۵]

و نیز فرموده: «مَنْ مَاتَ لَا یعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیه»[۶]

۲) برخی روایات نیز انکار امام را به معنای بیزاری از خدا و دینِ او دانسته و شخصِ منکر را کافر و مرتد از اسلام به شمار آورده اند.

امام باقر علیه السّلام فرمود: «مَنْ جَحَدَ إِمَاماً بَرِئَ مِنَ اللَّهِ وَ بَرِئَ مِنْهُ وَ مِنْ دِینِهِ فَهُوَ کافِرٌ مُرْتَدٌّ عَنِ الْإِسْلَامِ لِأَنَّ الْإِمَامَ مِنَ اللَّهِ وَ دِینَهُ دِینُ اللَّهِ وَ مَنْ بَرِئَ مِنْ دِینِ اللَّهِ فَهُوَ کافِر – هر کس امام حقّ را منکر شود او از خداوند بیزاری جسته و همین طور از او و از دین او، و او کافر است و از اسلام بازگشته و مرتد شده است. زیرا امام از جانب خداوند است، و دین او دین خداست و هرکس از دین خدا برائت جوید پس او کافر است.»[۷]

۳) همچنین برخی روایات، کسی که با اعتقاد به ولایت و امامت امامان معصوم علیهم السلام از دنیا رود را به سانِ شهید می دانند.

امام علیه السلام به ابو بصیر فرمود: «إِنَّ الْمَیتَ مِنْکمْ عَلَی هَذَا الْأَمْرِ شَهِید – مرده ی شما در این امر (ولایت امام) شهید است.»[۸]

۴) اهمّیّت امامت و ولایت چنان است که هیچ کوتاهی درباره ی آن پذیرفته نخواهد بود.

امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «… همانا خدای عز و جل پنج چیز [مهم] را بر امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم واجب ساخته [که عبارتند از] نماز، زکاه، روزه، حج، ولایت ما؛ که گاه درباره ی آن چهار مورد به آن ها رخصت [و تخفیف] داده [و آن تکالیف را از ایشان برداشته]؛ ولی به هیچ یک از مسلمانان در مورد ترک ولایت ما رخصتی نداده است؛ نه به خدا سوگند هیچ گونه رخصتی در آن نیست.»[۹]

جایگاه و اهمیت عقل در قرآن و روایات

قرآن و روایات، آکنده از دعوت به خردورزی و عقلانیت بوده و به بررسی موشکافانه ی زوایای گوناگون آن پرداخته است. کاربردِ بسیار گسترده ی واژگانی همچون: تفکر، ذِکر و تذکر، تدبّر، تعقّل، تفقّه، لُب و نُهی[۱۰] در قرآن و روایات، گویای این مدعاست. گرچه ماهیت عقل برای کسی شناخته شده نیست، ولی از دیدگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام، اندیشیدن و تعقّل، ستون اسلام و گِرانیگاه عقاید و اخلاق و سیر و سلوک الی الله بوده و ستیز با آن پذیرفته نیست. تبیین ویژگی های عقل و خردورزی و ستایش های بلندی که درباره ی آن شده است، ما را به سترگی جایگاه این عنصر مهم در نظر اسلام، رهنمون می شود.[۱۱]

علم و جایگاه و اهمیت آن در قرآن و روایات

علم معنای روشنی دارد؛ هر چند در تبیین حقیقت آن، درمیان اندیشمندان اختلافاتی به چشم می خورد؛ ولی برخی معنای آن را بدیهی و بی نیاز از تعریف شمرده [۱۲]در هر حال، به طور کلّی به هر گونه آگاهی می تو ان عنوان علم و دانش را داد. قرآن کریم، آکنده از دعوت به فراگیری دانش بوده و وجود ۷۷۹ ریشه و مشتقات واژه ی «علم» در قرآن، گویای این مدعاست. در روایات نیز این مسئله از چنان جایگاهی برخوردار است که گویا زندگی بدون علم، ناممکن می نما ید.[۱۳]

تعامل عقل و علم در روایات و ضرورت همراهی آن ها با یکدیگر

گرچه در فرهنگ اسلامی، واژه ی جهل در مقابل علم به کار نرفته است؛ بدین معنا که به نداشتن دانش و اطلاعات، جهل گفته نمی شود و چه بسا کسانی که با وجودِ داشتنِ دانش و علم، از دیدگاه اسلام، جاهل هستند؛[۱۴] و گرچه از نظر اسلام، جهل به معنای بی عقلی و دوری از خردورزی است؛[۱۵]ولی از نظر اسلام، علم و عقل، دو بالِ لازم برای پرواز انسان به سوی افقِ کمال و خوشبختی می با شند. آن دو، مکمل یکدیگرند؛ هیچ یک به تنهایی، چاره سازِ سرگردانی انسان در دنیا نبوده و او را به سرمنزل مقصود نمی ر ساند؛ و سرانجام، «هیچ چیزی بهتر از عقل به همراهِ علم… نیست».[۱۶] در همین راستا امام صادق علیه السلام به هشام فرمودند: «… همانا عقل به همراه علم [سودمند و نتیجه بخش] است.»[۱۷]

جایگاه علمیِ امام

به باور شیعیان، امام، فردی است که از سوی خداوند – برای رهبری جامعه اسلامی و جانشینی پیامبر در اداره ی دین و دنیای مسلمانان – بر گزیده و به واسطه ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به مردمان معرفی می شود. او فردی عادی نبوده و دارای ویژگی هایی می باشد که خداوند به او عطا فرموده است. مقام امامت، مقامی است که بسیاری از انبیای الهی دارای آن نبوده اند و پیامبر بزرگی همچون ابراهیم خلیل علیه السلام نیز پس از گذراندن ابتلائات و امتحاناتی سخت، به این مقام نایل آمد؛[۱۸] این درحالی است که پیش از آن نیز او دارای مقام های والای عبودیت، نبوّت، رسالت و خلّت بود.[۱۹] روشن است کسی که دارای چنین مقامی می شود، باید ویژگی های متناسب با این مقام را داشته باشد.[۲۰] اصلی ترین این خصوصیات، عصمت و علم است. به دیگر سخن، مقام امر، نهی و سلطنت بر خلق – که مختص خداوند و به اراده ی اوست – تنها به کسی داده می شود که دارای عصمت و علم الهی باشد. بارزترین ویژگی که در افضلیت امام بیش از سایر صفات، توجه متفکران شیعی را به خود جلب کرده، «علم امام» است. امام باید در آگاهی از علوم و معارف و نیز احکام دین، سرآمد باشد. این ویژگی، هم از شرط های بنیادین امامت است و هم در شرط های دیگر آن تاثیرگذار است. از سویِ دیگر قرآن، با ارشاد به حکمِ عقل، تنها کسی را شایسته ی اطاعت شدن می د اند که به سوی حقّ رهنمون می شود؛[۲۱] و از آن جا که راهنمایی به سوی حق، نیازمند شناخت حقّ و علم به آن است، فرمان دادن نیز حقّ کسی است که دارای چنین علمی باشد.

بنابراین، امامتی که در قرآن و روایات مطرح شده، منصبی است که نیاز به علم فراوانی دارد و از آن جا که این مقام از سوی خدا به امام علیه السلام داده می شود، دانش متناسب با آن نیز باید توسط خدای تعالی به او هدیه گردد. افزون بر این، خداوند متعال، برای تامین رفاه مادیِ انسان ها، سرچشمه ها و گنجینه های علوم را در اختیار ائمه علیهم السلام قرار داده و گستره ی دانش ایشان، به تناسب این سرچشمه ها، بسیار زیاد و بالاتر از درک بشر عادی است.

شیعیان در اعتقاد به این ویژگی (یعنی علمِ فوق العاده) از آغاز با بسیاری از دیگر گروه های جامعه اسلامی رویارو بوده و امامان معصوم علیهم السلام نیز برای نهادینه کردن این اندیشه در میان پیروان خود می کوشیده اند؛ از این رو، روایات فراوانی به این موضوع و تبیین زوایای آن، نظر دارد. در همین راستا امام علی علیه السلام می فرماید: «سوگند بدان خدایی که دانه را شکافت و [حیوان] دارای روح را آفرید، اگر علم و دانش را از معدنش به دست آورده و آب را [به صورت] گوارا می نوشیدید… راه ها برای شما روشن می گشت و… با خوشی و فراوانی می خوردید، و عائله مند گرفتاری در میان شما باقی نمی ماند و به هیچ مسلمان و غیرمسلمانی که در عهد و پیمان شمایند ستم نمی شد؛ ولی شما راه تاریکی را در پیش گرفتید… و درهای علم و دانش به روی شما بسته شد… و امامان خود را رها کردید…».[۲۲]

اصحاب ائمه، حدیث شناسان، متکلمان، فیلسوفان، عارفان، راویان حدیث، وقایع نگاران و دیگر گروه های شیعی، به مسئله ی علم امام، پیوسته به عنوان یکی از اساسی ترین مبانی فکری امامیه – در قلمروی صفات امام – نگریسته و از آن دفاع کرده اند؛ گرچه در تعیین چگونگی و میزان آن، اختلاف نظر داشته اند.

افق دست نایافتنی مقام علمیِ امام و توصیف دانشِ امام از زبان امام

مقام امامت و از جمله، مقام علمیِ امام، والاتر از آن است که بتوان آن را با عقل بشری شناخته و کاملاً درک کرد. به تعبیر امام رضا علیه السلام

«… همانا امامت، زمام دین و مایه ی سامان یافتن مسلمین و صلاح دنیا و عزت مؤمنین است. ..؛ این امام است. .. که با حکمت و اندرز و دلیل محکم و رسا، مردم را به راه پروردگار فرا می خو اند؛ امام، همانند خورشید پرتوافکنی است که با نور خود، جهان را روشن ساخته و دست ها و چشم ها توان دستیابی به آن [و درک عظمت آن] را ندارند؛ امام، ماه تابان، چراغ فروزان، نور رخشان و ستاره ای راهنما است؛ در شدت تاریکی ها و مسیر شهرها و کویرها و گرداب دریاها [یعنی به هنگام جهل و فتنه و سرگردانی مردم] امام، آب گوارایی برای رفع تشنگی و راهنمایی برای هدایت و نجات بخشی از هلاکت است. ..؛ دانش [حقیقی] ویژه ی او بوده و. .. یگانه ی روزگار خود می باشد [به گونه ای که] کسی توان نزدیکی به مقام او را نداشته و هیچ دانشمندی با او برابر نمی باشد؛ او جایگزینی نداشته، مانند و نظیری ندارد؛ بی آن که به دنبال علم و فضل و فراگیری آن رفته باشد تمامیِ آن [را داشته و] ویژه ی اوست و این امتیازی است که از سوی خدا به او عنایت شده است. کیست که توان شناخت امام یا انتخاب او را داشته باشد؟. .. در رهبری، نیرومند و در سیاست، دانشمند است، اطاعت از او واجب است… خدا پیغمبران و امامان علیهم السلام را یاری نموده و از گنجینه ی علم و دانش خود – آن چه را که به دیگران نداده – به آن ها بخشیده است؛ از این جهت، دانشِ آن ها برتر از دانشِ مردم روزگارشان می باشد؛ [از این رو است] که خدای تعالی فرموده: قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکمْ مَنْ یهْدی إِلَی الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یهْدی لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ یهْدی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یتَّبَعَ أَمَّنْ لا یهِدِّی إِلاَّ أَنْ یهْدی فَما لَکمْ کیفَ تَحْکمُونَ – آیا کسی که به سوی حق هدایت می کند شایسته تر است که پیرویش کنند یا کسی که هدایت نمی کند جز این که هدایت شود؟ شما را چه شده؟ چگونه قضاوت می کنید؟!(یونس/۳۵) همانا خدای عز و جل هنگامی که بنده ای را برای اصلاح امور بندگانش برمی گزیند، سینه ی او را برای آن کار، گشوده و چشمه های حکمت را در دلش قرار می د هد و دانشی به او الهام می کند که پس از آن، از هیچ پاسخی در نمانده و از درستی، منحرف نمی شود؛… خداوند، این ویژگی ها را به او بخشیده تا حجتِ رسای او بر بندگان و گواه بر مخلوقاتش باشد… .»[۲۳]

در همین راستا روایات دیگری نیز وارد شده است.[۲۴]

نشانه های علمیِ الهی و مقام انتصابیِ امام

از دیدگاه روایاتِ شیعه، امامت دارای شرط سنی نیست، زیرا مبنای رشدِ روحی امام، امداد غیبی و عنایت الهی است، نه رشد ظاهری و سپری شدن سن و سالِ او.[۲۵] همچنین، امامت باطن نبوت بوده و هر دو از یک سرچشمه سیراب می شوند. از جمله تفاوت های نبی و امام آن است که نبی، هم فرشته را می بیند و هم سخنش را می شنود؛ ولی امام، سخن فرشته را می شنود ولی او را نمی بیند.[۲۶] بر اساس این تفاوت است که ائمه را «مُحدَّث» و «مُفهَّم» نامیده اند.[۲۷] امام، وارث به حق علوم و کتب انبیا است.[۲۸] امام از همه کتب آسمانی – به هر زبانی که نازل شده باشند – آگاه است.[۲۹] اسامی شیعیان و دشمنانش تا روز قیامت در صحیفه های جداگانه ای در نزد اوست.[۳۰] امام دارای منابع علمیِ غیبی و آسمانی است؛ کتاب جامعه که رمز وراثت علم و اقتدار انبیا علیهم السلام بوده و دارای پاسخ همه ی نیازمندی های انسان است در نزد او می باشد.[۳۱] جفر اکبر و جفر اصغر و اهاب ماعز و اهاب کبش در نزد اوست. این ها کتاب هایی هستند که همه ی دانش ها در آن ها نهفته است.[۳۲] مصحف حضرت فاطمه سلام الله علیها نزد اوست.[۳۳] امام عالم ترین و حکیم ترین و شجاع ترین و سخاوتمندترین و عابدترین مردم است.[۳۴] همه ی این نشانه های ویژه، دلایلی بر مقام انتصابی امام است.

امام، عاقل ترین انسان روزگار خویش

نه تنها استدلال عقلی، گویای آن می باشد که خِرد پیامبران از عقل و خرد همه ی امت های ایشان برتر بوده است،[۳۵] بلکه روایات نیز این مسئله را ثابت می کنند.[۳۶] از سوی دیگر، شیعه بر این باور است که امامان معصوم علیهم السلام نیز دارای همه ی شئون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم – جز شان نبوت – می با شند؛ بنابراین، عقل امام نیز مانند عقل پیامبر، برتر از عقل دیگران می باشد. علم بی مانند و عصمت و عدم انحراف و خطای امامان معصوم علیهم السلام و اثبات تعامل عقل با این امور، دلایل گویایی بر این مسئله است که عقل و خرد ایشان، از عقل و خرد دیگران، بالاتر بوده و هست.[۳۷]

عقل امام، برتر از عقل جمعیِ دیگر انسان ها

اگر همه ی افراد امت یک پیامبر، بر فرض، عقل و خرد خود را روی هم نهند نیز باز، عقلِ پیامبر، بیش از عقل همگی آن هاست؛ زیرا اگر چنین نباشد فلسفه ی ارسال پیامبر لغو بوده و دیگر نیازی به وجود او نخواهد بود. به همین صورت، عقل و خرد امامان معصوم علیهم السلام – که دارای همه ی شئون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جز شان نبوت می با شند – نیز از عقل جمعیِ انسان های دیگر، برتر می باشد؛ چراکه بالاترین انسان ها عاقل ترین آن هاست،[۳۸] و از آن جا که امام، برترین آفریده ی خدا در روزگار خویش می باشد، پس عاقل ترین آن هاست. از سوی دیگر، یکی از نتیجه های تعامل عقل و علم – که پیش تر بدان پرداختیم – این است که امام، عاقل ترین انسان روزگار خویش است.

امام، عالم ترین انسان روزگار خویش

نه تنها استدلال عقلی، اثبات گرِ آن است که علم و دانش پیامبران و امامان علیهم السلام، از علم و دانش همه ی انسان ها برتر و بیشتر است،[۳۹] بلکه روایات نیز مویدِ این مسئله می با شند؛[۴۰] افزون بر این، از دیدگاه شیعه، امامان معصوم علیهم السلام نیز دارای همه ی شئون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم – جز شان نبوت – می با شند؛ از این رو دانش ایشان نیز مانند دانش پیامبر، برتر از دانش دیگران می باشد.

پیوند و رابطه علم و قدرت

در نظام آفرینش، علم، پیوسته به طور مستقیم یا با واسطه، مقدّمه ی قدرت بوده و بر آن، تقدم دارد؛ یعنی، پایه و اساس قدرت، علم و آگاهی است چنان که قرآن، کسی را قادر بر آوردن سریع تخت بلقیس در نزد سلیمان می د اند که گوشه ای از علم بی کران کتاب را داشت.[۴۱] این در حالی است که روایات فراوانی بیانگر آنند که دانش ائمه علیهم السلام بسیار برتر و بیشتر از دانش پیامبران پیشین است.[۴۲]

به عنوان نمونه، از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: «… اگر در حضور موسی و خضر بودم، حتماً به آن ها نشان می د ادم که من از آنان آگاه تر و داناترم و چیزهایی را آن دو می گفتم که در دسترس و حضورشان نبود؛ زیرا به حضرت موسی و خضر علیه السلام تنها دانش [رخدادهای] گذشته [و حال] داده شده و دانش [امور و رخدادهای] آینده – تا روز قیامت – داده نشده است؛ در حالی که دانش گذشته و رخدادهای آینده تا روز قیامت به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم داده شده و ما نیز آن ها را از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به ارث برده ایم.»[۴۳]

در روایت دیگری امام صادق علیه السلام می فرماید: «به عیسی بن مریم دو حرف [از اسم اعظم الهی] داده شد که با آن ها مردگان را زنده کرده و بیماران را شفا می داد؛ و [به همین ترتیب] به موسی چهار حرف و به ابراهیم هشت حرف و به نوح پانزده حرف و به آدم بیست و پنج حرف داده شد و خدای تعالی تمام این حروف را برای محمد صلی الله علیه و آله و سلم جمع فرمود؛ همانا اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است و هفتاد و دو حرف آن به محمد صلی الله علیه و آله و سلم داده شد و یک حرف [که مخصوص خداوند است] از او پنهان ماند.»[۴۴]

همچنین کرامات فراوانی که درباره ی معصومین علیهم السلام بیان شده است، شاهدی گویا بر سترگی علوم و دانش های غیبی و عادیِ آن هاست. به همین مناسبت به برخی از این کرامات – که از طریق روایات به دست ما رسیده است – اشاره می شود:

۱- تبدیل سنگ یا خاک یا آب به اذن خدا به طلا یا غذا؛ گاه نیز دست بر زمین کشیده یا آن را می خراشیدند و از درون آن شمش یا سکه های طلا بیرون می آورده اند:[۴۵] به عنوان نمونه امام حسن عسکری علیه السلام در برابر کسی که از نیازمندی خود شکایت داشت، با تازیانه اش به زمین کشیده و پانصد سکّه ی طلا بیرون آورد و به او داد.[۴۶] نیز امام رضا علیه السلام دست مبارکش را بر زمین کشیده و در زیر آن شمش هایی از طلا آشکار شد؛ سپس دوباره دست خود را بر آن کشیده و آن ها ناپدید شدند.[۴۷]

۲- درمان و شفابخشیدن بیماری های لاعلاج به اذن خدا با اعجاز: برای نمونه، نامه ی محمد بن یوسف به امام زمان علیه السلام و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.