پاورپوینت کامل حق با اکثریت است؟ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حق با اکثریت است؟ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حق با اکثریت است؟ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حق با اکثریت است؟ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

اشاره

نزدیک بیست سال قبل دفترچه خاطرات یکی از سرداران جنگ را مطالعه می نمودم. این شهید وقتی برای مرخصی به شهر آمده بود با چند نفر برای امور مختلفی مراوده داشت و به دلیل دنیازدگی بعضی افراد آه از نهادش بلند شده و در دفتر خاطراتش نوشته بود: «از بهشت معنویت به شهری آمده ام که بعضی در آن غرق دنیا شده اند و از من می خواهند مانند آن ها شوم. می گویند:

خواهی نشوی رسوا

همرنگ جماعت شو

ولی رسوا شدن، بهتر از همرنگ شدن است. این شعر برای من این گونه است:[۱]

خواهی نشوی همرنگ

رسوای جماعت شو»

عاقبت همرنگی در قرآن

یک آیه در قرآن داریم که می گوید (نتیجه) خواهی «نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» چیست؟ آیه اش این است: روز قیامت اهل بهشت از اهل جهنم می پرسند «مَا سَلَککمْ فِی سَقَرَ – چرا جهنمی هستید؟»(مدثر، ۴۲) می گویند: به چهار دلیل (که یکی از آن ها این است که) گفتیم: خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو. «وَکنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ – و پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا بودیم» (مدثر، ۴۵) یعنی هر جوری می زدند ما هم همان جوری می رقصیدیم.[۲]

شعار اسلام «پیروی از حق» – شعار تمدن غربی «پیروی از اکثریت»

آن چه در پی می آید خلاصه ای از مطلب علامه طباطبایی است که از ترجمه المیزان، ج ۴، صفحه ۱۵۹ به بعد نقل شده است.

تنها شعار اجتماع اسلامی، پیروی از حق است (هم در اعتقاد و هم در عمل) ولی جوامع به اصطلاح متمدن حاضر، شعارشان پیروی از خواست اکثریت است. (چه آن خواست حق باشد و چه باطل)، و اختلاف این دو شعار باعث اختلاف هدف جامعه ای است که با این دو شعار تشکیل می شود و هدف اجتماع اسلامی سعادت حقیقی انسان است، یعنی آن چه که عقل سلیم آن را سعادت می داند و یا به عبارت دیگر هدفش این است که همه ی ابعاد انسان را تعدیل کند و عدالت را در تمامی قوای او رعایت نماید، یعنی هم مشتهیات و خواسته های جسم او را به مقداری که از معرفت خدایش باز ندارد به او بدهد و هم جنبه معنویتش را اشباع کند و بلکه خواسته های مادیش را وسیله و مقدمه ای برای رسیدنش به معرفه اللَّه قرار دهد و این بالاترین سعادت، و بزرگ ترین آرامش است که تمامی قوای او به سعادت (مخصوصی که دارند) می رسند. (هر چند که امروز خود ما مسلمانان هم نمی توانیم سعادت مورد نظر اسلام را آن طور که باید درک کنیم، برای این که تربیت ما، صد در صد اسلامی نبوده است.)

قوانین اسلام بر اساس عقل

و به همین جهت اسلام قوانین خود را بر اساس مراعات جانب عقل وضع نمود، چون جبلت و فطرت عقل بر پیروی حق است و نیز از هر چیزی که مایه فساد عقل است به شدیدترین وجه جلوگیری نموده و ضمانت اجرای تمامی احکامش را به عهده اجتماع گذاشت، (چه احکام مربوط به عقاید را و چه احکام مربوط به اخلاق و اعمال را) علاوه بر این که حکومت و مقام ولایت اسلامی را نیز مامور کرد تا سیاسات و حدود و امثال آن را با کمال مراقبت و تحفظ اجرا کند.

معلوم است که چنین نظامی موافق طبع عموم مردم امروز نیست. فرورفتگی بشر در شهوات و هوا و هوس ها و آرزوها هرگز نمی گذارد بشر چنین نظامی را بپذیرد، بشری که به دست خود، آزادی خود را در کام گیری و خوشگذرانی و سبعیت و درندگی سلب می کند.

چنین نظامی آن گاه موافق طبع عموم مردم می شود که در نشر دعوت و گسترش تربیت اسلامی شدیداً مجاهدت شود.

هدف تمدن حاضر عبارت است از کام گیری های مادی و پر واضح است که لازمه ی دنبال کردن این هدف این است که زندگی بشر مادی و احساسی شود یعنی تنها پیرو چیزی باشد که طبع او متمایل بدان باشد، چه این که عقل آن را موافق با حق بداند و چه نداند و تنها در مواردی از عقل پیروی کند که مخالف با غرض و هدفش نباشد.

قوانین تمدن عصر حاضر مطابق هوس اکثریت

به همین جهت است که می بینیم تمدن عصر حاضر قوانین خود را مطابق هوا و هوس اکثریت افراد وضع و اجرا می کند و در نتیجه از میان قوانینی که مربوط به معارف اعتقادی و اخلاق و اعمال وضع می کند تنها قوانین مربوط به اعمال، ضامن اجرا دارد و اما آن دو دسته دیگر هیچ ضامن اجرایی ندارد و مردم در مورد اخلاق و عقایدشان آزاد خواهند بود و اگر آن دو دسته قوانین را پیروی نکنند کسی نیست که مورد مؤاخذه اش قرار دهد، مگر آن که آزادی در یکی از موارد اخلاق و عقاید، مزاحم قانون باشد که در این صورت فقط از آن آزادی جلوگیری می شود.

عوض شدن خوب و بد

لازمه این آزادی این است که مردم در چنین جامعه ای به آن چه موافق طبعشان باشد عادت کنند. نظیر شهوات رذیله و خشم های غیر مجاز. و نتیجه این اعتیاد هم این است که کم کم هر یک از خوب و بد جای خود را به دیگری بدهد، یعنی بسیاری از بدی ها که دین خدا آن را زشت می داند در نظر مردم خوب و بسیاری از خوبی های واقعی در نظر آنان زشت شود و مردم در به بازی گرفتن فضائل اخلاقی و معارف عالی عقیدتی آزاد باشند و اگر کسی به ایشان اعتراض کند در پاسخ، آزادی قانونی را به رخ بکشند.

خارج شدن فکر از مجرای عقل

لازمه سخن مذکور این است که تحولی در طرز فکر نیز پیدا شود یعنی فکر هم از مجرای عقلی خارج شده و در مجرای احساس و عاطفه بیفتد و در نتیجه بسیاری از کارهایی که از نظر عقل فسق و فجور است، از نظر میل ها و احساسات، تقوا و جوانمردی و خوش اخلاقی و خوشرویی شمرده شود.

نظیر بسیاری از روابطی که بین جوانان اروپا و بین مردان و زنان آن جا بر قرار است که زنان شوهردار با مردان اجنبی، و دختران باکره با جوانان، و زنان بی شوهر با سگ ها، و مردان با اولاد خویش و اقوامشان و نیز روابطی که مردان اروپا با محارم خود یعنی خواهر و مادر دارند و نیز نظیر صحنه هایی که اروپائیان در شب نشینی ها و مجالس رقص برپا می کنند، و فجایع دیگری که زبان هر انسان مؤدب به آداب دینی، از ذکر آن شرم دارد.

و چه بسا که خوی و عادات دینی در نظر آنان عجیب و غریب و مضحک بیاید و به عکس آن چه در طریق دینی معمول نیست به نظرشان امری عادی باشد، همه ی این ها به خاطر اختلافی است که در نوع تفکر و ادراک وجود دارد. (نوع تفکر دینی و نوع تفکر مادی).

لذت بردن، هدف نهایی

در سنت های احساسی تنها هدف نهایی که هیچ چیز دیگری نمی تواند معارض آن باشد، همان لذت بردن است و بس و تنها چیزی که می تواند جلو شهوترانی و لذت بردن را بگیرد، لذت دیگران است. پس در این گونه نظام ها هر چیزی را که انسان بخواهد قانونی است، هر چند انتحار و دوئل و امثال آن باشد، مگر آن که خواست یک فرد مزاحم با خواست جامعه باشد، که در آن صورت دیگر قانونی نیست.

و اگر خواننده محترم به دقت اختلاف نامبرده را مورد نظر قرار بدهد آن وقت کاملاً متوجه می شود که چرا نظام اجتماعی غربی با مذاق بشر سازگارتر از نظام اجتماعی دینی است، چیزی که هست این را هم باید متوجه باشد که این سازگارتر بودن مخصوص نظام اجتماعی غربی نیست و مردم تنها آن را بر سنت های دینی ترجیح نمی دهند، بلکه همه ی سنت های غیر دینی دایر در دنیا همین طور است، و از قدیم الایام نیز همین طوری بوده، حتی مردم سنت های بدوی و صحرانشینی را هم مانند سنت های غربی بر سنت های دینی ترجیح می دادند، برای این که دین صحیح همواره به سوی حق دعوت می کرده و اولین پیشنهادش به بشر این بوده که در برابر حق خاضع باشند، و بدوی ها از قدیم ترین اعصار در برابر بت و لذائذ مادی خضوع داشتند.

معجونی مرکب از سنت های بت پرستی

و اگر خواننده، حق این تامل و دقت را ادا کند آن وقت خواهد دید که تمدن عصر حاضر نیز معجونی است مرکب از سنت های بت پرستی قدیم، با این تفاوت که بت پرست قدیم جنبه فردی داشت و در عصر حاضر به شکل اجتماعی در آمده و از مرحله سادگی به مرحله پیچیدگی فنی در آمده است.

پیروی از حق؛ اساس نظام دین اسلام

و این که گفتیم اساس نظام دین اسلام پیروی از حق است نه موافقت طبع، روشن ترین و واضح ترین بیانات قرآن کریم است که چند آیه از آن بیانات در زیر آمده است.

«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ – او کسی است که فرستاده ی خود را با هدایت و دین حق فرستاد.» (توبه، ۳۴)

«وَ اللَّهُ یقْضِی بِالْحَقِّ – و خدا به حق حکم می کند.» (مؤمن، ۲۰)

و درباره ی مؤمنین فرموده: «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ – یکدیگر را به رعایت حق سفارش می کنند.» (عصر، ۳)

«لَقَدْ جِئْناکمْ بِالْحَقِّ وَ لکنَّ أَکثَرَکمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ – ما با حق به سویتان آمده ایم، و حق برایتان آورده ایم و لیکن چه کنیم که بیشتر شما از حق تنفر دارید.» (زخرف، ۷۸)

در این آیه ملاحظه می فرمائید که فرموده: حق موافق میل بیشتر مردم نیست.

و در جای دیگر مسأله ی پیروی از خواست اکثریت را رد نموده و فرمود: پیروی از خواست اکثریت، سر از فساد در می آورد، و آن این آیه است:

«بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَکثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ، وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ، وَ مَنْ فِیهِنَّ بَلْ أَتَیناهُمْ بِذِکرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِکرِهِمْ مُعْرِضُونَ – بلکه پیامبر برایشان حق را آورده، اما چه باید کرد که بیشترشان از حق کراهت دارند، با این که اگر قرار باشد مردم پیروی حق نکنند، بلکه حق پیرو خواست مردم باشد آسمان ها و زمین و هر کس که در آن ها هست همه فاسد می شوند، از این بالاتر این که ما برای آنان هوشیاری آوردیم، و ایشان از هوشیار شدن خود گریزانند.» (مؤمنون، ۷۱)

جریان حوادث عالم هم مضمون این آیه را تصدیق کرد و دیدیم که چگونه فساد مادیگری روزبه روز بیشتر و روی هم انباشته تر شد.

در جای دیگر فرموده:

«فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ فَأَنَّی تُصْرَفُونَ – با این که بعد از حق چیزی به جز ظلالت نیست، دیگر از حق به کجا می گریزند.» (یونس، ۳۲)

و آیات قرآنی در این معنا و نزدیک به این معنا بسیار زیاد است و جهت آشنایی بیشتر می توانید سوره یونس را مطالعه کنید که بیش از بیست و چند بار کلمه حق در آن تکرار شده است.

(پایان مطلب تفسیر المیزان)

کدام اکثریت؟!

آن چه در پی می آید خلاصه ای از مطلب تفسیر نمونه ج ۱۴، صفحه ۲۸۱ به بعد است.

در بسیاری از آیات قرآن مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته اند، در حالی که می دانیم در دنیای امروز، معیار قضاوت و سنجش خوب و بد اکثریت جامعه ها محسوب می شود، و این امر بسیار سؤال انگیز است.

در این جا از آیاتی که بعد از ذکر کلمه “اکثر”، ضمیر “هم” را ذکر می کند و غالباً به کافران و مشرکان و امثال آن ها اشاره می کند سخن نمی گوئیم که از موضوع بحث ما خارج است، بلکه سخن از آیاتی است که عنوان «اکثر الناس» (اکثر مردم) دارد مانند:

وَ لکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لا یشْکرُونَ – ولی اکثر مردم شکرگزار نیستند. (بقره، ۲۴۳)

و لکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لا یعْلَمُونَ – ولی اکثر مردم نمی دانند. (اعراف، ۱۸۷)

وَ لکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لا یؤْمِنُونَ – ولی اکثر مردم ایمان نمی آورند. (هود، ۱۷)

وَ ما أَکثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ – اکثر مردم هر چند کوشش و تلاش کنی ایمان نمی آورند. (یوسف، ۱۰۳)

فَأَبی أَکثَرُ النَّاسِ إِلَّا کفُوراً – اکثر مردم جز کفران و انکار حق کاری ندارند. (اسراء، ۸۹)

وَ إِنْ تُطِعْ أَکثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یضِلُّوک عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ – اگر از اکثر مردم روی زمین اطاعت کنی تو را از راه خدا منحرف و گمراه می سازند. (انعام، ۱۱۶)

از سوی دیگر در بعضی از آیات قرآن راه و رسم اکثریت مؤمنان به عنوان یک معیار صحیح مورد توجه قرار گرفته است، در آیه ۱۱۵ سوره نساء می خوانیم:

«وَ مَنْ یشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَینَ لَهُ الْهُدی وَ یتَّبِعْ غَیرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّی وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِیراً – هر کس از در مخالفت با پیامبر در آید و از طریقی جز طریق مؤمنان پیروی کند او را به همان راه که می رود می بریم و به دوزخ می فرستیم، و بد جایگاهی دارد»

از طرفی در روایات اسلامی می بینیم که یکی از معیارهای ترجیح، همان شهرت در میان اصحاب و یاران و پیروان ائمه هدی است، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود:

«هنگامی که دو نفر قاضی اختلاف نظر پیدا کنند و سر چشمه آن، اختلاف روایات باشد باید نگاه کرد و دید کدام یک از آن دو روایت مورد قبول نزد اصحاب تو است؟ باید آن را گرفت و روایتی که نزد اصحاب مشهور نیست رها کرد، چرا که روایت مشهور شکی در آن نیست.»[۳]

و در نهج البلاغه می خوانیم: «همیشه همراه جمعیت های بزرگ باشید که دست خدا با جماعت است، و از پراکندگی بپرهیزید که انسان تک و تنها بهره شیطان است، چونان که گوسفند تنها طعمه گرگ.»[۴]

و نیز می خوانیم: «آن چه را که پیوند جمعیت با آن گره خورده است رها مکنید.»[۵]

به این ترتیب ممکن است برای بعضی میان این دو گروه از آیات و روایات تضادی تصور شود. از سوی دیگر ممکن است این فکر پیدا شود که اسلام نمی تواند با حکومت دموکراسی کنار بیاید، چرا که پایه دموکراسی بر آراء اکثریت مردم است که قرآن شدیداً آن را مورد نکوهش قرار داده است. ولی با کمی دقت در همان آیات و روایاتی که در بالا آوردیم و مقایسه آن ها با یکدیگر منظور و مفهوم واقعی آن ها روشن می گردد:

جان کلام این جا است که اگر اکثریت، مؤمن و آگاه و در مسیر حق باشند نظرات آن ها محترم و غالباً مطابق واقع است و باید از آن پیروی کرد ولی اگر اکثریت ناآگاه و جاهل و بی خبر، یا آگاه اما تسلیم هوا و هوس باشند، نظرات آن ها غالباً جنبه ی انحرافی دارد و پیروی از آن، چنان که قرآن می گوید انسان را به ضلالت و گمراهی می کشد.

روی این حساب برای به دست آمدن یک «دموکراسی سالم» باید نخست کوشش کرد که توده های جامعه آگاه و مؤمن گردند سپس نظرات اکثریت را معیار برای پیشبرد اهداف اجتماعی قرار داد، و گرنه دموکراسی بر اساس نظرات اکثریت گمراه، جامعه را به جهنم می فرستد.

ذکر این مساله نیز ضروری است که حتی اکثریت آگاه و رشید و با ایمان در صورتی نظراتشان محترم است که بر خلاف فرمان الهی و کتاب و سنت نبوده باشد.

گفتنی است که بخشی از الزامات جوامع امروز در زمینه پناه بردن به آراء اکثریت از این جا ناشی می شود که آن ها معیار دیگری در دست ندارند که روی آن تکیه کنند، آن ها برای کتب آسمانی و برنامه های انبیاء حسابی باز نکرده اند، تنها چیزی که برای آن ها باقی مانده، توده های مردم است، و از آن جا که قدرت آگاهی بخشی به این توده ها را ندارند، به علاوه بسیار می شود که ناآگاهی توده ها برای آن ها به صرفه مقرون تر است و به آسانی و از طریق تبلیغات می توانند آن ها را به دنبال خود بکشند، لذا اکثریت کمّی را معیار قرار داده اند تا سر و صداها خاموش گردد.

(پایان مطلب تفسیر نمونه)

انتخابات راه حل است نه راه حق

آن چه در پی می آید خلاصه مطالبی است از حجت الاسلام قرائتی

بهترین شیوه تعیین رهبر و مقام مسئول در جوامع امروز انتخابات است، ولی شکی نیست که انتخابات راه حل است، امّا همه جا راه حق نیست.

هیچ برهان و دلیل علمی و عقلی، لیاقت، صلاحیت و حقانیتِ شخص انتخاب شده را تأیید نمی کند، گرچه در مقام عمل، رأی اکثریت مورد نظر قرار می گیرد و بهترین راه حل است. علاوه بر آن که این توجّه به رأی اکثریت، تنها در مسائل اجتماعی است و در مسائل اعتقادی، رأی اکثریت هیچ ارزشی ندارد و گرنه باید پیامبران دست از دعوت خود برداشته و تابع رأی اکثریت که کافر یا مشرک بودند می شدند. چنان که در سوره انعام می خوانیم:

«وَ إِنْ تُطِعْ أَکثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یضِلُّوک عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنْ یتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یخْرُصُونَ – ای پیامبر! اگر از اکثر کسانی که روی زمین هستند اطاعت کنی تو را از راه خدا گمراه می کنند، زیرا آن ها تنها از گمان و حدس پیروی می کنند.» (انعام، ۱۱۶)

بارها در انتخابات، افرادی با رأی اکثریت انتخاب شده اند ولی دیر یا زود اشتباه مردم در انتخاب روشن شده است. افرادی چنان با ریا و تظاهر و سیاست گام بر می داشتند که احتمال خلاف در آنان نمی دادیم و علاوه بر رأی دادن حاضر بودیم جان خود را نیز فدا کنیم، ولی در حوادث مختلف که زمینه ساز روشن شدن حقایق و اسرار است، چهره واقعی آنان نمایان شد و در مقابل مال و مقام روحیاتشان تغییر پیدا کرد.

راستی که انسان محدود با نداشتن علم غیب و اطلاع از آینده و باطن افراد چگونه می تواند نظر صددرصد صحیحی درباره ی شخصی داشته باشد؟!

مگر انگیزه ها و حالات و عملکرد انسان ها با توجّه به شرایط و موقعیت های مختلف تغییر نمی کند؟ چه بسا افرادی که امروز مؤمن و متعهد هستند امّا فردا دست از ایمان و تعهد بر می دارند. افراد بسیار زیادی را سراغ داریم که مایه امید بودند، عامل یأس و ناامیدی شدند و کسانی که احتمال خیری درباره آنان نبود، دگرگون شده و مایه صدها خیر و برکت گشتند.

مگر ساحران مزدور فرعون برای آبروریزی موسی علیه السلام پا به صحنه نگذاشتند که ناگاه با بیداری وجدان و فطرت خفته آنان، از بهترین طرفداران موسی شدند و مگر بلعم باعورا مردی دانشمندی نبود که به خاطر دنیاگرایی و گرایش به طاغوت، همه ی کمالات خود را از دست داد.[۶]

معنی راه حل

راه حل یعنی آدم در بن بست است و نمی داند چه کار کند، برای این که از بن بست فرار کند می گوید: این کار را بکنیم. مثلاً یک ماشین با ده متقاضی است. نمی دانیم چه کارکنیم. همه شان هم شرایط و امتیازهایشان یک طور است در این صورت می گوییم: قرعه به نام الف. حالا اگر قرعه به نام آقای الف افتاد یعنی حق با آقای الف است؟ نه حق که نیست. قرعه راه حق نیست، راه حل است. دموکراسی اکثریت است، یعنی اگر پنجاه و یک نفر گفتند: آقای الف به مجلس برود، چهل و نه نفر گفتند: آقای ب، حالا واقعاً حق با آقای الف می شود؟[۷]

البتّه غرض کوبیدن انتخابات و رأی مردم نیست، بلکه هدف این است که بگوییم انتخابات بهترین راه حل در مسائل اجتماعی است، اما یک راه الهی و علمی و صددرصد قطعی نمی تواند باشد.

حدیثی جالب

برای بهتر روشن شدن مطلب به حدیث جالبی از امام سجاد علیه السلام توجه فرمایید:

امام فرمودند: «هرگاه دیدید که مردی خوش برخورد است و راه و روش وی خوب است و از خود زهد و عبادت نشان می دهد و در حرکات خود خیلی شکسته نفسی می کند، پس در قضاوت نسبت به او عجله نکنید و فریب ظاهر او را نخورید. چه بسیارند افرادی که از به دست آوردن دنیا عاجزند و به دنیا نرسیدن آن ها به خاطر ناتوانی جسمی یا عدم لیاقت و کمبود شخصیت یا ترس اوست (نه به خاطر ایمان و تقوی). آری چون ناتوان یا بی شخصیت و یا ترسو است، دین را دام برای رسیدن به دنیا قرار داده و دائماً مردم را با ظاهر خود ف

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.