پاورپوینت کامل ویژگی های یک مربی خوب ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ویژگی های یک مربی خوب ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ویژگی های یک مربی خوب ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ویژگی های یک مربی خوب ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :

>

روش دهنده

یکی از امور مهم در بحث تربیت این مسأله است که روش گرفتن از غیر، متوقّف بر قصد روش دهنده نیست؛ یعنی اگر انسان بخواهد، از گفتار یا رفتار دیگری روش بگیرد، متوقّف بر این نیست که او قصد کند و بخواهد به این فرد روش دهد، بلکه چه او قصد کند و چه قصد نکند، این فرد آن روش را می‎گیرد.

بحث درباره کسانی است که قصد دارند به دیگران روش بدهند که از آن ها به “مربّی” تعبیر می‎شود. مربّی یعنی روش دهنده و تربیت کننده که با قصد به دیگری روش می دهد.

شرایط مربّیان

شرط کار تربیتی این است که مربّی در تمام ابعاد وجودی خودسازی نموده باشد. یعنی هم در بُعد عقلی، هم در بُعد قلبی و هم در بُعد نفسانی، قوا و استعدادهای خود را تربیت و شکوفا نموده باشد. به عبارت دیگر تربیت او یک تربیت کامل و جامعی باشد والّا کسی که مثلاً در بُعد قلبی و انگیزشی عیار لازم را دارد اما فاقد علم و اندیشه لازم برای تعالی و تربیت است، نمی تواند مربی خوبی باشد زیرا متربی خود را نیز یک بُعدی تربیت خواهد نمود و به بعضی از نیازها و توانائی های او توجه نخواهد کرد.

کسانی که می‎خواهند در جامعه یا محیط های تربیتی به عنوان مربّی، آموزش دهنده و تربیت کننده فعالیت کنند، باید دارای شرایطی باشند که با توجه به آیات و روایات به بعضی از آن ها اشاره می کنیم. البته باید توجه داشت که کنار کشیدن و کار نکردن نیز از فریب های شیطان است. هدف از آن چه در این بحث آمده این است که در پی احراز این شرایط باشیم.

۱) خودسازی

اوّلین و اساسی‎ترین شرط برای مربیان تربیتی آن است که باید خودساخته باشند تا بتوانند دیگران را بسازند. ما در روایات مختلفی این معنا را داریم که انسان ابتدا باید خود و سپس دیگران را تربیت کند. کسی که خویش را نساخته و تربیت نکرده است، اگر بخواهد دیگری را تربیت کند، نه تنها فایده ندارد، بلکه گاهی اثر عکس هم دارد.

امیرمؤمنان علیه‎السلام فرموده اند:

«أفضل الأدب ما بدأت به نفسک – با فضیلت‎ترین تربیت‎ها آن است که از خودت شروع کنی.»[۱]

«عَجِبْتُ لِمَنْ یتَصَدَّی لِإِصْلَاحِ النَّاسِ وَ نَفْسُهُ أَشَدُّ شَی ءٍ فَسَادًا – در شگفتم از کسی که می‎خواهد زمام تربیت مردم را به دست گیرد و حال این که نفس خودش از نظر فساد و خرابی بدترین چیز است.»[۲]

«مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً [فَعَلَیهِ أَنْ یبْدَأَ] فَلْیبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیرِهِ وَ لْیکنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم – هر کس بخواهد خود را امام و زمامدار دیگران قرار دهد، باید پیش از تعلیم دادن به دیگران، به تعلیم خویش بپردازد. [تعلیم همان تأدیب است.] و پیش از آن که دیگران را به گفتار ادب نماید، باید به کردارش مؤدب به آداب کند و آن کسی که دارد خود را می‎سازد و تربیت می‎کند نسبت به کسی که می‎خواهد مردم را تأدیب کند، برای تجلیل سزاوارتر است.»[۳]

«مَنْ سَاسَ نَفْسَهُ أَدْرَک السِّیاسَه – کسی که خودش را ساخته است، می‎تواند جامعه را بسازد.»[۴] [و زمام امور جامعه را به دست بگیرد زیرا سیاست تدبیر جامعه و سازندگی در سطح کلان است.]

باید توجه داشت اساس و جبلت نفس انسان بر بدی و بی ادبی است (زیرا نفس انسان در دامان طبیعت است) و تا انسان خود را نسازد در معرض خطرات و لغزش هاست. از این روی کسی گمان نکند که نیاز به تادیب نفس و مهار خواسته های شهوی و غضبی آن ندارد.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این باره فرموده اند:

«النَّفْسُ مَجْبُولَهٌ عَلَی سُوءِ الْأَدَبِ وَ الْعَبْدُ مَأْمُورٌ بِمُلَازَمَهِ حُسْنِ الْأَدَبِ. وَ النَّفْسُ تَجْرِی بِطَبْعِهَا فِی مَیدَانِ الْمُخَالَفَهِ وَ الْعَبْدُ یجْهَدُ بِرَدِّهَا عَنْ سُوءِ الْمُطَالَبَهِ، فَمَتَی أَطْلَقَ عِنَانَهَا فَهُوَ شَرِیک فِی فَسَادِهَا وَ مَنْ أَعَانَ نَفْسَهُ فِی هَوَی نَفْسِهِ، فَقَدْ أَشْرَک نَفْسَهُ فِی قَتْلِ نَفْسِهِ –

نفس از نظر درونی ساختارش بر سوء ادب و بی‎تربیتی استوار است. و بنده هم از ناحیه خداوند مأمور است که نفس خود را خوب تربیت کند. نفس (شهوت، غضب و وهم) به خاطر طبیعتش در راه مخالفت با خداوند گام برمی دارد درحالی که بنده کوشش می کند تا نفسش را از خواسته‎های زشتی که دارد، باز دارد. پس هر کس که مهار نفس را رها کند، در فساد آن شریک است. و هر کس که به نفس، در خواسته‎هایش کمک کند [و هر چه که شهوت، غضب و وهم او می‎خواهد، به آن ها بدهد]، در خودکشی‎اش شرکت کرده است.»[۵]

مرحوم علامه طباطبایی می فرماید: «یعنی هر معلم و مربی که بخواهد در تعلیم و تربیت موفقیتی کسب کند باید خودش به گفته ها و دستورات خود عمل کند. برای علم بی عمل هیچ تاثیری نیست، زیرا همان طوری که برای الفاظ دلالت هست، عمل هم دارای دلالت است، به این معنا که اگر عمل بر خلاف قول بود دلالت می کند بر این که در نفس صاحبش حالتی است مخالف گفته های او که گفته هایش را تکذیب می کند و می فهماند که گفته هایش جز نوعی کید و حیله برای فریب دیگران نیست. و لذا می بینیم دل های مردم از شنیدن مواعظ اشخاص بی عمل نرم نمی شود، و نفوس شان منقاد نصایح آنان نمی گردد، و چه بسا بگویند: گفته هایش همه باطل است زیرا اگر حق بود خودش به آن عمل می کرد. و اگر هم به این صراحت حکم به بطلان آن نکنند لااقل در باره ی صحت و بطلان آن تردید نموده و (به زبان حال) می گویند: معلوم می شود او خودش گفته های خود را صحیح و حق نمی داند. پس یکی از شرائط تربیت صحیح این است که مربی اوصافی را که به شاگرد سفارش می کند همان جوری که می خواهد شاگرد دارای آن اوصاف و متلبس به آن باشد خودش ملبس باشد، عادتاً محال است مردی ترسو، شاگردی شجاع و دلیری بی باک تربیت کند و یا مکتبی که مکتب دارش لجوج و متعصب است دانشمندی آزاده در آرا و نظریات علمی بیرون دهد.»[۶]

خودسازی در بُعد نفسانی به آن است که شخص باید “شهوت و غضب و وهم” خود را کنترل نماید. اصلاً انبیای عظام که مبعوث شدند، برای این نیامدند که انسان‎ها را به دنیا و مادّیت دعوت کنند، بلکه آن ها آمدند تا جلوی این سه قوه را که در هر انسانی وجود دارد، بگیرند؛ یعنی می خواهند جلوی افسارگسیختگی شهوت و غضب و وهم را بگیرند و آن ها را مهار کنند؛ و الّا ارضاء شهوت و غضب و وهم، نیاز به دعوت ندارد، بلکه تمامی انسان ها به دنبال ارضاء آن ها می روند. حضرت امام رحمت الله علیه در این باره چنین فرموده اند:

«آن هایی که گمان کردند نبی ختمی و رسول هاشمی صلی الله علیه و آله و سلم دعوتش دارای دو جنبه است: دنیایی و آخرتی، و این را مایه سرافرازی صاحب شریعت و کمال نبوّت فرض کرده اند، از دیانت بی خبر و از دعوت و مقصد نبوّت عاری و بری هستند. دعوت به دنیا از مقصد انبیاء عظام به کلّی خارج، و حسّ شهوت و غضب و شیطان باطن و ظاهر برای دعوت به دنیا کفایت می کنند، محتاج به بعث رسل نیست. اداره شهوت و غضب قرآن و نبی لازم ندارد. بلکه انبیاء مردم را از دنیا باز دارند و تقیید اطلاق شهوت و غضب کنند و تحدید موارد منافع نمایند، غافل گمان کند دعوت به دنیا کنند. آن ها می فرمایند مال را از هر راه تحصیل نکن و شهوت را با هر طریق فرو ننشان – نکاح باید باشد، تجارت و صناعت و زراعت باید باشد – با آن که در کانون شهوت و غضب اطلاق است. پس، آن ها جلوگیر اطلاق هستند نه داعی به دنیا.»[۷]

سرآمد خواسته های مادی و نفسانی انسان

اوّل – مال: مال یکی از مواردی است که انسان به مقتضای شهوت خود به دنبال آن است. خلاصه فرمایش انبیا نسبت به مال آن است که: انسان نباید مال را از هر راهی تحصیل کرده و به دست آورد و نباید از حدود الهی تجاوز کند. باید توجه داشت یکی از نقاط ضعف انسان در امور نفسانی، همین مسأله مال است. امام صادق علیه‎السلام فرموده اند: «إِنَ الشَّیطَانَ یدِیرُ ابْنَ آدَمَ فِی کلِّ شَی ءٍ فَإِذَا أَعْیاهُ جَثَمَ لَهُ عِنْدَ الْمَالِ فَأَخَذَ بِرَقَبَتِهِ – شیطان نسبت به هر چیزی، دور انسان می‎گردد؛ [یعنی حواسش جمع است که در موقعیتی او را به زمین بزند] وقتی خسته‎اش کرد، و مسائل مالی مطرح شد، به روی انسان می‎جهد و گردنش را می‎گیرد و دیگر رهایش نمی‎کند.»[۸]

دوّم – جاه و مقام: نقطه ضعف دیگری که در انسان وجود دارد، مسأله مقام، جاه و ریاست است. این نقطه ضعف در ارتباط با نیروی غضب و خشم است. علما در مباحث اخلاقی می‎گویند: لذّت جاه و مقام، لذیذتر از لذت مال است. بنابراین کسانی که مبتلا به حب جاه هستند، مال خود را فدا می‎کنند تا به ریاست برسند.

سوم – شهوت جنسی: یکی دیگر از امور نفسانی، شهوت جنسی است. انبیاء و اولیاء الهی در این بخش نیز از اطلاق و رها بودن شهوت، نهی نموده اند و ارضاء شهوات را در چارچوب خاصی مجاز شمرده اند.

تذکر این مطلب ضروری است که پیشوایان دین نمی خواهند جلوی تحصیل مال و ارضاء شهوت و مانند آن را بگیرند و در مقابل این قوا و کشش های نفسانی نایستاده اند. چون این تمایلات را خداوند در کانون وجود انسان قرار داده است و هر چه او آفریده خیر محض است. اما باید توجه داشت انسان بی‎نهایت طلب است و درخواستش در این موارد، هیچ حد و مرزی ندارد. بنابراین انبیاء علیهم السلام آمده‎اند جلوی اطلاق و آزادی بی قید و شرط این قوا را بگیرند نه این که آن را قلع و قمع کنند. به همین جهت در آیات و روایات از اولین اموری که مطرح شده، مسأله ی تقیید و بازدارندگی است. به عنوان مثال قرآن کریم فرموده:

«لا تَأْکلُوا أَمْوالَکمْ بَینَکمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکونَ تِجارَهً عَنْ تَراضٍ مِنْکم – ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید، مگر این که تجارتی با رضایت شما انجام گیرد»(نساء/۲۹)؛ آیه شریفه در ابتدا حکم بازدارنده دارد و می فرماید: «اموال‎ را بین خودتان به سبب باطل نخورید!» یعنی پیام اول آیه این است:«نخورید!»، اما بعد استثنا می آورد که اگر این خوردن از راه صحیح و شرعی باشد، اشکال ندارد.

امیرمؤمنان علیه‎السلام در روایتی درباره ی آزادخواهی و بی نهایت طلبی نفس این گونه فرموده اند: «النُّفُوسُ طَلِقَهٌ لَکنَّ أَیدِی الْعُقُولِ تُمْسِک [تَمْلِک] أَعِنَّتَهَا عَنِ النُّحُوسِ – نفس انسان (مجموع شهوت، غضب و وهم) می خواهد آزاد باشد. [یعنی مرز نشناسی در نهاد شهوت، غضب و وهم است] لکن دستان عقل افسار نفس را می کشد و او را از آلوده شدن به پلیدی ها باز می دارد.»[۹]

در روایات مسأله ی هواهای نفسانی و مبارزه ی با آن ها خیلی مورد توجه است. منظور از این هواها، خواسته‎های شهوی، غضبی و وهمی است. در روایتی از امام صادق علیه‎السلام می خوانیم: «وَ قِیلَ لَهُ أَینَ طَرِیقُ الرَّاحَهِ؟ فَقَالَ علیه السلام: فِی خِلَافِ الْهَوَی. قِیلَ فَمَتَی یجِدُ عَبْدٌ الرَّاحَهَ؟ فَقَالَ علیه السلام: عِنْدَ أَوَّلِ یوْمٍ یصِیرُ فِی الْجَنَّه – از آن حضرت پرسیدند: راه رسیدن به راحتی چیست؟ فرمود: آن جایی که انسان با خواسته‎های گسترده نفسش مخالفت کند. دوباره پرسیدند: [با این وضع که همیشه باید بر خلاف خواسته های نفس عمل کرد و او را مدام محدود ساخت]؛

پس چه زمانی راحتی را می توان به دست آورد؟ فرمود: اولین روزی که انسان به سمت بهشت می‎رود.»[۱۰]

پس باید تا آخرین لحظه عمر مراقب نفس بوده و خواسته های او را مطابق با شرع تنظیم نمود.

بهترین روش خودسازی

قرآن کریم خطاب به مؤمنین می فرماید: «قُلْ إِنْ کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یحْبِبْکمُ اللَّه – ای پیامبر به اینان بگو: اگر خدا را دوست دارید، باید از من متابعت کنید؛ [یعنی به من اقتدا کنید]، آن وقت خدا شما را دوست دارد.» (آل عمران/۳۱)

امام صادق علیه السلام فرموده اند: «برای اشخاص زیرک و فهمیده راهی سالم تر و بهتر از اقتداء کردن به افراد برجسته و با معرفت نیست، زیرا پیروی نمودن از چنین افراد طریق روشن و راه کاملا صحیحی است. خداوند متعال به گرامی ترین بنده خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:” أُولئِک الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ – این پیغمبران افرادی هستند که خداوند متعال آنان را هدایت فرموده است، پس از آنان پیروی کن.” و باز می فرماید:” ثُمَّ أَوْحَینا إِلَیک أَنِ اتَّبِعْ مِلَّهَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً – پیروی کن از روش و آیین پاک ابراهیم.” و اگر برای دین خدا راهی مستقیم تر و بهتر و محکم تر از اقتداء بود؛ هر آینه اولیاء و انبیاء به آن راه دعوت می شدند.»[۱۱]

امیرمؤمنان علیه السلام در این باره فرموده اند: «وَاقْتَدُوا بِهَدْی نَبِیکمْ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ الْهَدْی وَ اسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهَا أَهْدَی السُّنَن – به روش پیامبر اقتدا کنید که برترین روش، و به سنّت او رفتار نمایید که رهنماترین سنّت است.»[۱۲]

بنابراین در باب تربیت، مؤثرترین روش، اقتداء عملی است که از روش قولی مؤثرتر است. انسانی که می خواهد خودش را بسازد، راهی جز راه انبیاء ندارد. نشستن و بحث کردن و استدلال کردن بدون عمل و اقتدای عملی فایده چندانی ندارد.

۲) شایستگی علمی

مربی تربیتی باید قبل از هر چیز در سه موضوع «تربیت، اخلاق و اسلام» آشنایی و آگاهی کافی داشته باشد تا بتواند مسئولیت تربیت دیگران را بر دوش گیرد. البته برای تعیین گستره مورد قبول از آگاهی های مربی باید به سطحی که متربی در آن قرار دارد و انتظاری که از این تربیت وجود دارد توجه داشت. معارف اسلامی در یک تقسیم کلی به «عقاید، اخلاق و احکام» تقسیم می شود. این سه شاخه علمی هرچند به ظاهر متمایز و از یک دیگر مستقل اند اما ارتباط تنگاتنگی میان آن ها وجود دارد. یک متربی برای متخلق شدن به اخلاق اسلامی و رشد همه جانبه، باید از هر سه ساحت بهره داشته باشد. یعنی هم از اعتقادات و اخلاق صحیحی برخوردار باشد و هم پای بندی عملی کامل نسبت به دستورات فقهی داشته باشد. از این رو لازم است مربی تربیتی با معارف اسلام در سطح مناسبی آشنا باشد تا بتواند از اعتقادات درست متربی و عملکرد او نسبت به دستورات فقهی اطمینان یابد و در صورت نیاز او را راهنمایی کند و یا به متخصصان ارجاع دهد.

۳) شناخت روحیه ها

یکی دیگر از شروط مربی تربیتی، آگاهی کافی و شناخت روحیه ها و خلق و خوی انسان هاست. کسی می تواند مربی تربیتی باشد که از دردها و درمان ها آگاهی داشته و به وضع روحیه ها آشنا باشد. باید پذیرفت که انسان ها از روحیات بسیار متنوعی برخوردارند. قرآن کریم در این باره میفرماید: «وَ قَدْ خَلَقَکمْ أَطْوارًا – خداوند شما را به گونه های مختلف آفریده است.» (نوح/۱۴)

این تفاوت ها برخی حاصل صفات ارثی و ژنتیک و برخی حاصل محیط زندگی و تعامل با اطرافیان است. در روان شناسی از این مقوله تحت عنوان «تفاوت های میان فردی» بحث می شود. این تفاوت ها باعث می شود که هر کس به موضوعات خاصی تمایل بیشتری نشان دهند. مربی می تواند با شناسایی خصال ویژه هر فرد، کانون حساسیت او را در دست گرفته و از آن در تربیت او بهره برد. به طور معمول افرادی که روحیات مشابه دارند دچار مشکلاتی شبیه به هم هستند. این مشکلات ممکن است دستور درمان و اصلاح مشترکی داشته باشد. اگر مربی با انواع روحیه ها و تیپ های اخلاقی آشنا باشد در درمان این آسیب های مشابه موفق تر است. به عنوان مثال تحقیقات میدانی در روانشناسی نشان داده افرادی که در خانواده های سرد از نظر عاطفی رشد کرده اند، در دوره نوجوانی که شدت عواطف بسیار بالاست، نوعاً دچار حالت شیدائی می شوند، یعنی به رفیق خود وابستگی عاطفی شدید پیدا می کنند که ضررهای تحصیلی و غیرتحصیلی زیادی دارد.

<

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.