پاورپوینت کامل نقش تربیتی شغل ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقش تربیتی شغل ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش تربیتی شغل ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش تربیتی شغل ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :
>
مقدمه
یکی از امور ضروری برای هر انسانی مسأله کار و تلاش و کوشش است. شغل و شاغل بودن از اموری است که از جنبه های مختلف دینی، تربیتی، روانشناسی، جامعه شناسی و غیره به آن پرداخته شده است و همین دلیل بر اهمیت و لزوم آن است.
روی کرد اصلی ما در این مقاله، توجه به پاورپوینت کامل نقش تربیتی شغل ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint و کار در اسلام است ولی از اشاره به جنبه های دیگر آن نیز غفلت نخواهیم کرد.
ارزش کار و تلاش از نظر اسلام
در آثار اسلامی روایات فراوانی در تشویق افراد به کار و تلاش، و مذمت بی کاری و سربار دیگران بودن وجود دارد که ما به برخی از احادیث اشاره می کنیم:
امام صادق صلوات الله علیه فرموده اند: «الْکادُّ عَلَی عِیالِهِ مِنْ حَلَالٍ کالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ – کسی که برای اهل خانواده خویش کوشش می کند و از راه حلال معیشت آنان را ترتیب می دهد اجرش مطابق مجاهد فی سبیل اللَّه است.»[۱]
امام صادق صلوات الله علیه فرموده اند:«کانَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ علیه السلام إِذَا أَصْبَحَ خَرَجَ غَادِیاً فِی طَلَبِ الرِّزْقِ فَقِیلَ لَهُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَینَ تَذْهَبُ فَقَالَ أَتَصَدَّقُ لِعِیالِی قِیلَ لَهُ أَ تَتَصَدَّقُ فَقَالَ مَنْ طَلَبَ الْحَلَالَ فَهُوَ مِنَ اللَّهِ صَدَقَهٌ عَلَیهِ – حضرت زین العابدین علیه السلام اول صبح برای کار و طلب روزی از خانه بیرون می رفت. مردی پرسید: در این وقت صبح کجا می روید؟ حضرت فرمود: می روم تا برای خانواده ام صدقه بگیرم. آن مرد گفت: واقعاً می روید تا صدقه بگیرید؟ حضرت فرمود: هر کس به جستجوی روزی حلال اقدام کند، چنان است که از خداوند عزّوجلّ صدقه دریافت کرده باشد.»[۲]
امام باقرعلیه السلام در حدیثی از پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و سلم نقل فرموده که فرمود: «الْعِبَادَهُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَالِ – عبادت هفتاد جزء دارد که برترین آن کسب روزی حلال است.»[۳]
شهید آیت الله مطهری رحمت الله علیه درباره ی ارزش کار و تلاش در اسلام فرموده اند:
«در اسلام بی کاری مردود و مطرود است و کار به عنوان یک امر مقدس، شناخته شده است. در زبان دین وقتی می خواهند تقدس چیزی را بیان کنند به این صورت بیان می کنند که خداوند فلان چیز را دوست دارد. مثلاً در حدیث وارد شده است: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یحِبُ الْمُؤْمِنَ الْمُحْتَرِف[۴] – خداوند مؤمنی را که دارای یک حرفه است و بدان اشتغال دارد، دوست دارد»؛ یا آن حدیث نبوی معروف که فرمود: «مَلْعونٌ مَنْ الْقی کلَّهُ عَلَی النّاسِ[۵] – هرکسی که بی کار بگردد و سنگینی معاش خود را بر دوش مردم بیندازد، ملعون است و لعنت خدا شامل اوست»؛ یا حدیث دیگری که در بحار و برخی کتب دیگر هست که وقتی در حضور مبارک رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم درباره ی کسی سخن می گفتند که فلانی چنین و چنان است، حضرت می پرسید: کارش چیست؟ اگر می گفتند کار ندارد، می فرمود: «سَقَطَ مِنْ عَینی[۶] – یعنی در چشم من دیگر ارزشی ندارد.» در این زمینه متون زیادی داریم. در همین کتاب کوچک داستان راستان، از حکایات و داستان های کوچکی که از پیغمبر و امیرالمؤمنین و سایر ائمه نقل کرده ایم فهمیده می شود که چه قدر کار کردن و کار داشتن از نظر پیشوایان اسلام مقدس است، و این درست برعکس آن چیزی است که در میان برخی متصوّفه و زاهدمآبان و احیاناً در فکر خود ما رسوخ داشته که کار را فقط در صورت بی چارگی و ناچاری درست می دانیم، یعنی هرکسی که کاری دارد می گوییم این بی چاره محتاج است و مجبور است که کار کند؛ فی حدّذاته آن چیزی که آن را توفیق و مقدس می شمارند بی کاری است که خوشا به حال کسانی که نیاز ندارند کاری داشته باشند، حال کسی که بی چاره است دیگر چه کارش می شود کرد؟! در صورتی که اصلاً مسئله نیاز و بی نیازی مطرح نیست. کار یک وظیفه است. حدیث: مَلْعونٌ مَنْ الْقی کلَّهُ عَلَی النّاس ناظر به این جهت است. کار یک وظیفه اجتماعی است و اجتماع حقی بر گردن انسان دارد و یک فرد هرچه مصرف می کند محصول کار دیگران است… لباسی که می پوشیم، غذایی که می خوریم، کفشی که به پا می کنیم، مسکنی که در آن زندگی می کنیم، هرچه را که نظر کنیم، می بینیم غرق در نتیجه کار دیگران هستیم. کتابی که جلومان گذاشته و مطالعه می کنیم، محصول کار دیگران است: آن که تألیف کرده، آن که کاغذ ساخته، آن که چاپ کرده، آن که جلد نموده و غیره. انسان در اجتماعی که زندگی می کند غرق است در محصول کار دیگران، و به هر بهانه ای بخواهد از زیر بار کار شانه خالی کند همان فرموده پیغمبر است که سنگینی او روی دوش دیگران هست بدون این که کوچک ترین سنگینی از دیگران به دوش گرفته باشد.»[۷]
آثار کار و تلاش
برخی آثار مثبت فردی و اجتماعی کار کردن و شاغل بودن عبارتند از:
۱ – جلوگیری از گناه و مفسده
مشغول بودن و تلاش کردن باعث می شود که انسان تمرکز بر روی کار مربوطه داشته باشد و از پراکندگی خیال و توجه آن به معاصی جلوگیری به عمل می آید. استاد شهید مطهری در این باره چنین فرموده اند:
«انسان یک نیرویی دارد و آن این است که دائماً ذهن و خیالش کار می کند… اگر انسان خیال را در اختیار خودش نگیرد یکی از چیزهایی است که انسان را فاسد می کند؛.. . یک چیزهایی است که اگر انسان آن ها را به کاری نگمارد طوری نمی شود، مثل یک جماد است. این انگشتر را که من به انگشتم می کنم، اگر روی طاقچه ای یا در جعبه ای بگذارم طوری نمی شود. ولی نفس انسان جور دیگری است، همیشه باید او را مشغول داشت؛ یعنی همیشه باید یک کاری داشته باشد که او را متمرکز کند و وادار به آن کار نماید و الّا اگر شما به او کار نداشته باشید، او شما را به آن چه که دلش می خواهد وادار می کند و آن وقت است که دریچه خیال به روی انسان باز می شود. زن ها در قدیم مشهور بودند که زیاد غیبت می کنند. شاید این به عنوان یک خصلت زنانه معروف شده بود که زن طبیعتش این است و جنساً غیبت کن است، در صورتی که چنین چیزی نیست، زن و مرد فرق نمی کنند. علتش این بود که زن هیچ شغلی و هیچ کاری، نه داخلی و نه خارجی نداشت، صبح تا شب باید بنشیند و هیچ کاری نکند، کتاب هم که مطالعه نمی کرده و اهل علم هم که نبوده، باید یک زنِ همشأن خودش پیدا کند، با آن زن چه کند؟ راهی غیر از غیبت کردن به رویشان باز نبوده و این برایشان یک امر ضروری بوده؛ یعنی اگر غیبت نمی کردند واقعاً بدبخت و بی چاره بودند. یعنی در واقع یک خلأ روحی در میان آن ها وجود داشت و آن خلأ منشأ این گناه بود. پس یکی از آثار کار، جلوگیری از گناه است. البته نمی گویم صددرصد این طور است، ولی بسیاری از گناهان منشأش بی کاری است.»[۸]
۲- کار باعث کشف استعدادهای انسان
کار کردن توانایی و استعدادهای انسان را به نمایش می گذارد. مرحوم شهید مطهری در این باره می فرماید:
«انسان وقتی کاری را انتخاب می کند باید استعدادیابی هم شده باشد. هیچ کس نیست که فاقد همهی استعدادها باشد، منتها انسان خودش نمی داند که استعداد چه کاری را دارد. چون نمی داند، دنبال کاری می رود که استعداد آن را ندارد و همیشه ناراحت است. از همین جاست که یکی از خواص کار آشکار می شود، یعنی آزمودن خود. یکی از چیزهایی که انسان باید قبل از هرچیز بیازماید خودش است. انسان قبل از آزمایش خودش نمی داند چه استعدادهایی دارد؛ با آزمایش، استعدادهای خود را کشف می کند. تا انسان دست به کاری نزده، نمی تواند بفهمد که استعداد این کار را دارد یا ندارد. انسان، با کار خود را کشف می کند، و خود را کشف کردن بهترین کشف است. اگر انسان دست به کاری زد و دید استعدادش را ندارد، کار دیگری را انتخاب می کند و بعد کار دیگر تا بالاخره کار مورد علاقه و موافق با استعدادش را پیدا می کند.
وقتی که آن را کشف کرد، ذوق و عشق عجیبی پیدا می کند و اهمیت نمی دهد که درآمدش چه قدر است. آن وقت است که شاهکارها به وجود می آورد که شاهکار ساخته عشق است نه پول و درآمد. با پول می شود کار ایجاد کرد، ولی با پول نمی شود شاهکار ایجاد کرد. واقعاً باید انسان به کارش عشق داشته باشد.»[۹]
۳- کار سبب احساس شخصیت
افراد بی کار از نظر اجتماعی وزن چندانی ندارند و مردم آنان را به چشم سربار جامعه و خانواده می نگرند. کار و تلاش هم از نظر درونی باعث می شود که فرد خود را موجودی مثمر ثمر بداند و هم از نظر بیرونی مردم او را مفید فایده می دانند. مرحوم شهید مطهری در این خصوص چنین فرموده اند:
«یکی دیگر از فواید کار، مسئله حفظ شخصیت و حیثیت و استقلال است که تعبیرهای مختلفی دارد. مثلاً آبرو؛ انسان آن گاه که شخصیتش ضربه بخورد، آبرویش برود و تحقیر بشود ناراحت می شود. انسان در اثر کار – و مخصوصاً اگر مقرون به ابتکار باشد – به حکم این که نیازش را از دیگران برطرف کرده است، در مقابل دیگران احساس شخصیت می کند، یعنی دیگر احساس حقارت نمی کند. دو رباعی است منسوب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان. در یکی می فرمایند:
لَنَقْلُ الصَّخْرِ مِنْ قُلَلِ الْجِبالِ
احَبُّ الَی مِنْ مِنَنِ الرِّجالِ
یقولُ النّاسُ لی فِی الْکسْبِ عارٌ
فَانَّ الْعارَ فی ذُلِّ السُّؤالِ[۱۰]
یعنی برای من سنگ کشی از قلّه های کوه (یعنی چنین کار سختی) گواراتر و آسان تر است از این که منّت دیگران را به دوش بکشم. به من می گویند: در کار و کسب ننگ است و من می گویم: ننگ این است که انسان نداشته باشد و از دیگران بخواهد.»[۱۱]
۴- کار سبب سلامت روان انسان
به اعتقاد روانشناسان یکی از علائم انسان سالم و متعادل، بلکه انسان متعالی، کار و تلاش و فعالیت است. مرحوم شهید مطهری در این باره چنین می گوید:
«در مجله بهداشت روانی خواندم که پاستور دانشمند معروف گفته است: «بهداشت روانی انسان در لابراتوار و کتابخانه است.» مقصودش این است که بهداشت روانی انسان به کار بستگی دارد و انسان بی کار، خود به خود بیمار می شود. من این جا نوشته ام که اختصاص به لابراتوار و کتابخانه ندارد، تمام کارهایی که می تواند انسان را عمیقاً جذب کند و فکر را بسازد خوب هستند.
همان مجله از ولتر نقل کرده که گفته است: «هر وقت احساس می کنم که درد و رنج بیماری می خواهد مرا از پای درآورد، به کار پناه می برم. کار بهترین درمان دردهای درونی من است.»
در کتاب اخلاق ساموئل اسمایلز نوشته بود: «بعد از دیانت، مدرسه ای برای تربیت انسان بهتر از مدرسه کار ساخته نشده است.»
و از بنیامین فرانکلین نقل کرده بود که: «عروس زندگی کار نام دارد. اگر شما بخواهید داماد این عروس بشوید (یعنی شوهر این عروس بشوید) فرزند شما سعادت نام خواهد داشت.»
پاسکال گفته است: «مصدر تمام مفاسد فکری و اخلاقی، بیکاری است. هر کشوری که بخواهد این عیب بزرگ اجتماعی را رفع کند، باید مردم را به کار وا دارد تا آن آرامش عمیق روحی که عده معدودی از آن آگاهند در عرصه وجود افراد برقرار شود.»
و سقراط گفته است: «کار، سرمایه سعادت و نیک بختی است.»[۱۲]
نقش کار در تربیت معنوی انسان
کار و تلاش نقش بی بدیلی در تربیت و سازندگی روحی و معنوی انسان دارد. حضرت آیت الله حاج شیخ مجتبی تهرانی رحمت الله علیه درباره ی نقش تربیتی کار چنین فرموده اند:
«تربیت به معنای “روش رفتاری دادن” است و انسان به طور معمول، در چهار محیط روش می گیرد. این یادگیری از محیط خانوادگی شروع شده، در محیط آموزشی ادامه می یابد، در محیط رفاقتی و محیط شغلی کامل می شود. روش هایی را که انسان یاد می گیرد، غالباً یا از طریق دیداری است، یا گفتاری و یا رفتاری. امّا این امر در صورتی است که آن عمل تکرار شود. اگر عملی تکرار شد، به تدریج برای انسان به صورت ملکه در آمده و ما اسم آن را “روش” می گذاریم. گاهی خود شغل به انسان روش می دهد و گاهی محیط شغلی این نقش را دارد. بنابراین شغل یک تأثیر بر روی انسان دارد و محیط کاری نیز تأثیر دیگری دارد. غیر از شغل و محیط شغلی، مراجعان در محیط کاری هم بر روی انسان اثر تربیتی داشته و به او روش می دهند.
اوّل؛ نفس شغل و حرفه
ما در اسلام راجع به حرفه ها احکام متفاوتی داریم. مثلاً بعضی حرفه ها حرام هستند که ما درباره این دسته صحبتی نمی کنیم زیرا آثار تخریبی آن ها بر روی تربیت انسان روشن است.
اما شارع مقدس بعضی مشاغل را شغل های مکروه و بعضی دیگر را مستحب معرفی نموده است. حال این سؤال مطرح می شود که چرا یک شغل مورد نهی قرار گرفته و مکروه است و شغل دیگر مورد ترغیب واقع شده و مستحب است؟
در روایاتی که درباره ی نهی از بعضی مشاغل وارد شده است، به جهت این کراهت اشاره کرده اند که این مشاغل، بر روی روح انسان نقش تخریبی دارد. بنابراین به طور کلّی نقش تخریبی یک حرفه نسبت به روح انسان، دلیل مکروه بودن آن است. یعنی این مشاغل بر روی روح انسان اثر منفی گذاشته و به آدمی ملکه و روش زشت می دهد بنابراین مکروه اند. اما مشاغلی که نه تنها نقش تخریبی ندارند، بلکه سازنده هستند، از نظر شارع اسلام مستحب هستند. از باب نمونه به بعضی آثار مخرب مشاغل مکروه و آثار سازنده مشاغل مستحب که در روایات وارد شده اشاره می کنم:
اسحاق بن عمار می گوید خدای متعال فرزندی به من عطا فرمود که نام او را محمد گذاردم. آن گاه خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و گفتم: «جُعِلْتُ فِدَاک وَ فِی أَی الْأَعْمَالِ أَضَعُهُ قَالَ: إِذَا عَزَلْتَهُ عَنْ خَمْسَهِ أَشْیاءَ فَضَعْهُ حَیثُ شِئْتَ لَا تُسْلِمْهُ إِلَی صَیرَفِی فَإِنَّ الصَّیرَفِی لَا یسْلَمُ مِنَ الرِّبَا وَ لَا إِلَی بَیاعِ الْأَکفَانِ فَإِنَّ صَاحِبَ الْأَکفَانِ یسُرُّهُ الْوَبَاءُ وَ لَا إِلَی صَاحِبِ طَعَامٍ فَإِنَّهُ لَا یسْلَمُ مِنَ الِاحْتِکارِ وَ لَا إِلَی جَزَّارٍ فَإِنَّ الْجَزَّارَ تُسْلَبُ مِنْهُ الرَّحْمَهُ وَ لَا تُسْلِمْهُ إِلَی نَخَّاسٍ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ شَرُّ النَّاسِ مَنْ بَاعَ النَّاسَ – فدایت شوم، او را به چه شغل و حرفه ای مشغول نمایم؟
حضرت فرمودند: از پنج حرفه بازش دار و به هر شغل دیگری که مشغولش نمودی اشکالی ندارد. او را به زرگر مسپار و به این حرفه سرگرمش مکن زیرا زرگر از ربا سالم نمی ماند و نیز او را نزد کفن فروش مگذار زیرا از مبتلا شدن مردم به مرض وبا و مردن آن ها مسرور می شود و همچنین وی را به طعام فروش مسپار چه آن که این گروه از سوداگران از احتکار سالم نیستند و به سلّاخ نیز او را تسلیم مکن زیرا مهربانی از ایشان سلب شده و قساوت قلب دارند و بالاخره او را نزد برده فروش مگذار؛ زیرا رسول خدا فرمودند: بدترین مردم کسانی هستند که مردم را می فروشند.»[۱۳]
توضیح روایت: حضرت او را از گماردن فرزند بر سر یک سری کارها نهی فرمود. ابتدا فرمودند: او را به زرگری نفرست زیرا اگر او را به زرگری بفرستی، سر از ربا در می آورد. چون زرگری از شغل ها و معاملاتی است که به سرعت ربا در آن پیدا می شود. مثلاً در تبدیل طلا به طلا، اگر یک گرم اضافه تر شود، ربا است. بنابراین این شغل مخاطره دارد و ممکن است فرد را به گناه بیندازد، و روح او را تخریب کرده و استمرار آن روش صحیح انسان را از بین می برد. به همین خاطر شغل مکروهی است و از آن نهی شده است.
از آن طرف نسبت به حرفه “فلاحت و زراعت” تشویق و ترغیب زیادی در روایات وارد شده است. هارون واسطی می گوید: از امام صادق علیه السلام درباره فلّاحان سؤال کردم؛ فرمودند:
«هُمُ الزَّارِعُونَ کنُوزُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ مَا فِی الْأَعْمَالِ شَی ءٌ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ مِنَ الزِّرَاعَهِ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیاً إِلَّا زَارِعاً إِلَّا إِدْرِیسَ عَلیهِ السَّلامُ فَإِنَّهُ کانَ خَیاطاً للفلاحین – کشاورزان گنج های خدا بر روی زمین اند و هیچ کاری نزد خداوند از کشاورزی بهتر نیست. هیچ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 