پاورپوینت کامل نخستین قدم ها برای پاکی، قسمت هفتم؛ تذکر ۹۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نخستین قدم ها برای پاکی، قسمت هفتم؛ تذکر ۹۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نخستین قدم ها برای پاکی، قسمت هفتم؛ تذکر ۹۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نخستین قدم ها برای پاکی، قسمت هفتم؛ تذکر ۹۴ اسلاید در PowerPoint :
>
مقدمه
در شماره های گذشته به عرض خواننده عزیز رسید که هدف از خلقت انسان حرکت به جانب حقتعالی و رسیدن به آن ذات مقدس می باشد که در لسان اهل معرفت از آن تعبیر به لقاءالله شده است. چرا که مطابق آیه شریفه «إِنَّا للَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ – ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمی گردیم» (بقره/۱۵۶)؛ همه ی انسان ها در حال حرکت و بازگشت به سمت خدای متعال هستند، همان طور که از او منشاء گرفته اند. بنابراین نقطه آغاز انسان و نقطه پایان انسان – که خود نقطه آغاز دیگری است – ذات مقدس حق تعالی است و به تعبیر عرفانی، انسان یک قوس نزول دارد و یک قوس صعود. در قوس نزول انسان از حضرت حق جلّ و علا صادر شده و در این دنیای دنی فانی پست منزل می نماید. اما آن چه مهم است قوس صعود است که انسان فریب این دنیای بزک کرده را نخورد و بفهمد که منزل و مأوای او در این عالم خاکی و جهان مادی نیست بلکه مرغ باغ ملکوت است و از عالم بالا او را صدا کرده اند. و بعد از این ادراک و فهم، باید این مسیر سربالیی (قوس صعود) را طی نموده و خود را به قله (خدای متعال) برساند. البته بدیهی است که طی این طریق و حرکت در این مسیر، که از آن به سیر إلی الله تعبیر می شود، کاری است بس دشوار که وسیله ی این حرکت و مرکب این سیر روحی و معنوی، مبارزه با گناهان و ترک هواهای نفسانی است که از آن تعبیر به
«جهاد اکبر» نیز می شود. امام خمینی رحمت الله علیه درباره ی فضیلت این جهاد چنین فرموده اند: «جهاد نفس که جهاد بزرگ است، از کشته شدن در راه حق تعالی بالاتر است»[۱]
مطابق آیات و روایات شریفه هیچ امری مانند گناه و معصیت انسان را از خدا دور نمی کند و هیچ مرکب و وسیله ای مانند ترک گناه و انجام واجبات انسان را محبوب خدا نمی نماید. قرآن کریم درباره ی گنهکاران چنین می فرماید: «وَ مَن جَاءَ بِالسیئَهِ فَکبَّت وُجُوهُهُمْ فی النَّارِ هَلْ تجْزَوْنَ إِلا مَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ – و آن ها که اعمال بد و گناه انجام دهند، به صورت در آتش افکنده می شوند؛ آیا جزایی جز آن چه عمل می کردید خواهید داشت؟!» (نمل/۹۰)
امام کاظم علیه السلام درباره ی اثر منفی گناه چنین فرموده اند: «إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کلِّ یوْمٍ وَ لَیلَهٍ مُنَادِیاً ینَادِی مَهْلًا مَهْلًا عِبَادَ اللَّهِ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ فَلَوْ لَا بَهَائِمُ رُتَّعٌ وَ صِبْیهٌ رُضَّعٌ وَ شُیوخٌ رُکعٌ لَصُبَّ عَلَیکمُ الْعَذَابُ صَبّاً تُرَضُّونَ بِهِ رَضّاً – راستی برای خدا عزّ و جل در هر روز یک منادی است که ندا دهد: آرام، آرام، ای بندگان خدا، از گناهان و نافرمانی های خدا، اگر چهارپایان چراکننده و کودکان شیر خوار و پیرمردانِ قد خمیده نبودند، (به خاطر گناهانتان) عذاب به سختی بر شماها می بارید که خوب بدان نرم و کوبیده شوید.»[۲]
از آیات و روایات بیشماری که در زمینه ی مذمت گناه و گنهکار و آثار و عواقب گناه و مانند آن وجود دارد، روشن می شود که هیچ امری مانند گناه و نافرمانی باعث دوری از خداوند نیست و محال است انسانی که در وادی گناه و معصیت گام برمی دارد حلاوت و شیرینی یاد و عبادت پروردگار را چشیده یا درک نماید.
بنابراین برعهده ی هر انسان عاقل طالب مولی و عاشق خداست که با هر سختی و جان کندنی شده دست از معاصی شسته و دامن از سیئات تکانده تا در مسیر رضای محبوب و جلب توجه دوست، گام برداشته و خیمه و خرگاه خود را در آستان او برپا نموده و فقط طوق بندگی او بر گردن نهاده و داغ عبودیت او بر جبین گذارده و یکسره دل از غیر او رُفته و قلب خویش تسلیم او نموده باشد چرا که امام صادق علیه السلام فرمود:
«الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیرَ اللَّهِ – دل حرم خداوند است، پس در حرم خدا، کسی غیر از خداوند را جای ندهید.»[۳]
به همین مناسبت بر آن شدیم تا با تتبع در آثار اسلامی و کلمات اهل سلوک به ارائه برنامه ای جامع در باب ترک گناه و معصیت پرداخته تا مقدمه ای جهت عمل نمودن خویش و دوستان ایمانی باشد. بنابراین به ارائه مباحثی در باب تفکر، عزم، مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه، معاقبه و ضبط خیال پرداختیم که هر یک از ارکان سیر إلی الله و قلع ماده گناه در وجود انسان به شمار می رود. در این نوبت به إذن الله تعالی بحثی پیرامون یکی دیگر از اموری که در ترک گناه نقش مهم و بی بدیلی دارد یعنی “تذکر” خواهیم نمود.
تذکر
یکی دیگر از اموری که سالک إلی الله را در ترک معاصی یاری نموده و زمینه ی غلبه او بر گناهان را فراهم می آورد، تذکر است. عارف کامل حضرت امام خمینی رحمت الله علیه درباره ی تذکر چنین فرموده اند: «و از اموری که انسان را معاونت کامل می نماید در مجاهده با نفس و شیطان، و باید انسان سالک مجاهد خیلی مواظب آن باشد، “تذکر” است. و آن در این مقام عبارت است از «یاد خدای تعالی و نعمت هایی که به انسان مرحمت فرموده».
متذکر حضور خداوند باش
از تعریفی که امام رحمت الله علیه نموده معلوم می شود که یکی از چیزهایی که باعث می شود انسان حیا نموده و هتک حرمت الهی ننماید، توجه و تذکر این معناست که خداوند حضور دارد و سمیع و بصیر است و مرا می بیند. حضرت سیدالشهداء علیه السلام در مناجات عارفانه خویش در عرفه این گونه با خداوند نجوا می فرماید: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشَاک کأَنِّی أَرَاک وَ أَسْعِدْنِی بِتَقْوَاک وَ لَا تُشْقِنِی بِمَعْصِیتِک – خدایا چنان ترس از خودت (نافرمانیت) را در دل من قرار ده که انگار تو را می بینم و با رعایت تقوای خود مرا سعادتمند گردان و با ارتکاب معاصیت مرا بدبخت مگردان (مستدرک الوسائل، ج۸، ص۲۶۵)
قرآن کریم درباره ی توجه به حضور ذات مقدس حق تعالی جلّ شأنه چنین فرموده: «أَ لَمْ یعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ یرَی – آیا او نمی داند که خداوند (همه ی اعمالش را) می بیند؟!» (علق/۱۴)
تفسیر گرانقدر نمونه در ذیل این آیه شریفه چنین آورده است: «توجه به این واقعیت که هر کاری را انسان انجام می دهد در پیشگاه خدا است، و اصولاً تمام عالم هستی محضر خدا است، و چیزی از اعمال و حتی نیات آدمی از او پنهان نیست، می تواند روی برنامه زندگی انسان اثر زیاد بگذارد، و او را از خلافکاری ها باز دارد، مشروط بر این که ایمان به این مطلب واقعاً در دل او جای گیرد و به صورت یک باور قطعی در آید. در حدیثی می خوانیم: اعْبُدِ اللَّهَ کأَنَّک تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَکنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ یرَاک – خدا را آن چنان عبادت کن که گویی او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی او تو را به خوبی می بیند.[۴]
نقل می کنند بیدار دلی بعد از گناهی توبه کرده بود، و پیوسته می گریست، گفتند: چرا این قدر گریه می کنی؟ مگر نمی دانی خداوند متعال غفور است؟ گفت: آری، ممکن است او عفو کند، ولی این خجلت و شرمساری که او مرا دیده چگونه از خود دور سازم؟!
گیرم که تو از سر گنه درگذری زان شرم که دیدی که چه کردم چه کنم؟!»[۵]
حضرت امام رحمت الله علیه درباره ی توجه به حضور خدای متعال و نقش این توجه در پرهیز از معاصی این گونه فرموده اند: «و نیز، حاضر در کتاب فطرت لازم الاحترام است. می بینید که اگر انسان از کسی خدای نکرده بدگویی کند در غیابش، اگر حاضر شد فطرتاً سکوت می کند و از او احترام می نماید. و معلوم است خدای تبارک و تعالی در همه جا حاضر و تمام ممالک وجود در تحت نظر او اداره می شود، بلکه همه نفس حضور و همه عالم محضر ربوبیت است. اکنون متذکر شو ای نفس خبیث نویسنده که چه ظلمی است بزرگ و چه گناهی است عظیم اگر معصیت همچو عظیمی را به نعمت خودش که قوای تو است در محضر مقدس خودش بنمایی. آیا اگر دارای یک خردله حیا باشی، نباید از خجلت آب شوی و به زمین فرو بروی؟»[۶]
متذکر عظمت خداوند باش
یکی دیگر از مصادیق تذکر، تذکر و توجه به این معناست که خداوند، عظیمی است که در عظمت همتا ندارد. بلکه اصلاً عظمت او برای ما ذره های ناچیز قابل درک نیست و عقول تمام فلاسفه و حکما از درک عظمت او ناتوان است. در تفسیر کلمه شریفه الله اکبر این گونه فرموده اند: «وَ قَدْ رُوِی فِی تَفْسِیرِ اللَّهُ أَکبَرُ أَنَ الْمُرَادَ أَنَّهُ أَکبَرُ مِنْ کلِّ شَی ءٍ أَوْ أَکبَرُ مِنْ أَنْ یوصَفَ – یعنی روایت شده در تفسیر الله اکبر که آیا مراد آن است که خداوند متعال از هر چیزی بزرگ تر است یا مراد آن است که خداوند بزرگ تر از آن است که به وصف درآید؟»[۷]
و نظر محققین از حکما آن است که اللهُ أکبرُ أنْ یوصَف؛ یعنی خدا بزرگ تر از آن است که به توصیف انسان درآید، نه این که خداوند بزرگ تر از هر شیئ باشد؛ زیرا در عرض خدا شیئی وجود ندارد که بخواهیم خدا را با او مقایسه کنیم، بلکه تمام موجودات و مخلوقات و کرات آسمانی و اجرام سماوی با تمام بزرگی و عظمت خود، پرتوی از وجود بی نهایت او و قطره ای از دریای وجود او هستند. به همین جهت مقایسه بین عظمت حق تعالی با موجودات دیگر قیاس مع الفارق و غلطی است.
روایت است که مردی نزد امام صادق علیه السلام گفت: الله اکبر؛ امام علیه السلام فرمود: «اللَّهُ أَکبَرُ مِنْ أَی شَی ءٍ فَقَالَ مِنْ کلِّ شَی ءٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع حَدَّدْتَهُ فَقَالَ الرَّجُلُ کیفَ أَقُولُ قَالَ قُلْ اللَّهُ أَکبَرُ مِنْ أَنْ یوصَفَ – خدا بزرگ تر از چه چیز است؟ آن مرد عرض کرد: از همه چیز. امام علیه السلام فرمود: خدا را محدود کردی. مرد گفت: پس چگونه بگویم؟ امام فرمود: بگو خدا بزرگ تر از آن است که به وصف درآید.»[۸]
حال اگر انسان توجه به این عظمت بی حد و حصر پیدا کند و خود را در محضر پادشاه و مالک عظیم عالم ببیند، آیا جسارت گناه و نافرمانی خواهد یافت؟!
حضرت امام خمینی رحمت الله علیه درباره ی تذکر عظمت الهی و نقش آن در از بین بردن معاصی چنین فرموده اند:
«و نیز از اموری که در فطرت ثبت و مسطور است احترام شخص بزرگ و عظیم است. این همه احتراماتی که مردم از اهل دنیا و ثروت می کنند و از سلاطین و بزرگان می نمایند، برای این است که آن ها را بزرگ و عظیم تشخیص داده اند. آیا چه عظمتی به عظمت و بزرگی مالک الملوک است که دنیای پست و مخلوق نا قابل آن، که کوچک ترین عوالم است و تنگ ترین نشآت است، تا کنون عقل هیچ موجودی به آن نرسیده؟ بلکه به همین منظومه شمسی خودمان، که از منظومات شمسی دیگر کوچک تر و در پیش شموس دیگر
قدر محسوس ندارد، مستکشفین بزرگ دنیا اطلاع پیدا نکرده اند. آیا این عظیم که با یک اشاره این همه عوالم و هزاران هزار عوالم غیبیه را خلق فرموده لازم الاحترام نیست در فطرت عقل؟»[۹]
متذکر منعم بودن خدا باش
یکی از امور فطری انسان آن است که نسبت به موجودی که به او احسان و نیکی کرده قدردان و سپاس گذار است و خود را مدیون او می داند. قرآن کریم در این باره می فرماید: «هَلْ جَزَاءُ الاحْسنِ إِلا الاحْسن – آیا جزای نیکی جز نیکی است؟!» (الرحمن/۶۰)؛ این آیه بیانگر این حقیقت است که هر احسان و إنعامی در نظر فطرت انسانی باید مشابه یا بهتر پاسخ داده شود. حال اگر انسان متذکر نعمت های الهی و إنعام بی حد و حصر او گردد که از شمارش آن ها عاجز است، آیا وظیفه ی خود نخواهد دانست که حرمت چنین منعمی را حفظ کرده و هتک حرمات او با نعمت خود او که همین اعضاء و جوارح باشد ننماید؟!
حضرت امام رحمت الله علیه در این خصوص چنین فرموده اند: «بدان که از امور فطریه، که هر انسان جبلهً و فطرهً بدان حکم می کند، احترام منعم است. و هر کس در کتاب ذات خود اگر تأملی کند، می بیند که مسطور است که باید از کسی که به انسان نعمتی داد احترام کند. و معلوم است هر چه نعمت بزرگ تر باشد و منعم در آن انعام بی غرض تر باشد، احترامش در نظر فطرت لازم تر و بیشتر است. مثلاً فرق واضح است در احترام بین کسی که به شما یک اسب می دهد و آن منظور نظرش هست، با کسی که یک ده ششدانگی بدهد و در این دادن منتی هم نگذارد. مثلاً اگر دکتری شما را از کوری نجات داد فطرتاً او را احترام می کنید، و اگر از مرگ نجات داد بیشتر احترام می کنید. اکنون ملاحظه کن نعمت های ظاهره و باطنه که مالک الملوک جلّ شأنه به ما مرحمت کرده که اگر جن و انس بخواهند یکی از آن ها را به ما بدهند نمی توانند و ما از آن غفلت داریم. مثلاً این هوایی که ما شب و روز از آن استفاده می کنیم و حیات ما و همه موجودات محیط بسته به وجود آن است، که اگر یک ربع ساعت نباشد هیچ حیوانی زنده نمی ماند، چه نعمت بزرگی است، که اگر تمام جنّ و انس بخواهند شبیه آن را به ما بدهند عاجزند. و همین طور قدری متذکر شو سایر نعم الهی را از قبیل صحت بدن [و] قوای ظاهره از قبیل چشم و گوش و ذوق و لمس، و قوای باطنه از قبیل خیال و وهم و عقل و غیر آن، که هر یک منافعی دارد که حدّ ندارد. تمام این ها را مالک الملوک به ما عنایت فرموده بدون این که از او بخواهیم، و بدون این که به ما منتی تحمیل فرماید. و به این ها نیز اکتفا نفرموده و انبیا و پیغمبران فرستاده و کتبی فرو فرستاده و راه سعادت و شقاوت و بهشت و جهنم را به ما نموده، و هر چه محتاج به او بودیم در دنیا و آخرت به ما عنایت فرموده، بدون این که به طاعت و عبادت ما احتیاجی داشته باشد، یا به حال او طاعت و معصیت ما فرقی کند. فقط از برای نفع خود ما امر و نهی فرموده. بعد از تذکر این نعمت ها و هزاران نعمت های دیگر، که حقیقتاً از شمردن کلیات آن تمام بشر عاجز است چه برسد به جزئیات آن، آیا در فطرت شما احترام همچو منعمی لازم است؟ و آیا خیانت نمودن به همچو ولی نعمتی در نظر عقل چه حالی دارد؟»[۱۰]
زمانی برای تذکر
بنابراین توجه و تذکر به حضور خدای متعال در همه آنات و اماکن و تذکر عظمت و بزرگی او و توجه به نعماتی که بی هیچ منت و درخواستی به ما ارزانی داشته، هر انسان عاقلی که هنوز ذره ای از فطرت در او زنده باشد را دعوت به ترک معاصی و حفظ حریم این ذات مقدس نموده و از مخالفت با این مولای مالک الملوک برحذر می دارد.
لذا شایسته است سالک راه آخرت روزانه مقداری اگرچه کم به این امر مهم اختصاص داده و درباره ی این امور به تذکر و توجه و تدبر مشغول شود، باشد که حق تعالی کوشش او را قبول نموده و دربی از درب های هدایت و سعادت و محبت را به روی وی گشاید زیرا خدای متعال وعده عشق و محبت خود را به ذاکرین داده است.
در حدیث قدسی از وجود نازنین نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که خداوند فرموده:
«إذا کان الغالبُ علی العَبدِ الاشتغالَ بی، جعلتُ بُغیتَهُ و لذَّتَهُ فی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 