پاورپوینت کامل جو زده نشو! ۹۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جو زده نشو! ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جو زده نشو! ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جو زده نشو! ۹۵ اسلاید در PowerPoint :
>
مقدمه
انسان در مسیر زندگی خانوادگی و اجتماعی خود، ناگزیر از برخورد و مواجهه با افراد مختلف است که با سلایق، عقائد، فرهنگ ها و باورهای مختلفی زندگی می کنند.
بی تردید، یکی از ویژگی های روحیه حساس انسان، تأثیرپذیری ناخودآگاه است که خواسته یا ناخواسته از گفتارها و رفتارها ی محیط پیرامون، تأثیر می پذیرد، با این تفاوت که این تأثیرپذیری در انسان های دارای مبانی عقلانی و تفکرات و عقاید تثبیت شده، موقت و گذرا، ولی در انسان های ضعیف النفس و افراد دارای مشکلات رفتاری و اخلاقی و کسانی که از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند، سریع و پایدار خواهد بود و آنان به راحتی هر سبک، مدل، مد و رفتاری را بدون اندیشیدن و یا توجه به پیامدها و پیام های آن می پذیرند و به منظور جلب توجه دیگران و عواملی مانند آن، خود را همرنگ با محیط در می آورند و نوع رفتار، پوشش، گفتار و تمامی جوانب زندگی خود را مطابق فضای خوشایند و ایده آل دیگران در می آورند.
چرایی همنوایی
مطالعات محقّقان نشان می دهد که انسان ها به دو دلیل متفاوت، همنوایی می کنند، یعنی به عبارت دیگر، ما دو نوع همنوایی داریم: «همنوایی اطّلاعاتی» و «همنوایی هنجاری».
وقتی مردم به این دلیل همنوایی می کنند که فکر می کنند نظر جمع درست است و بر نظرِ آن ها ترجیح دارد، گفته می شود که همنوایی اطّلاعاتی صورت گرفته است. شخص در این موقعیت ها صرفاً در جستجوی راه حلّی برای رفع تردید و عدم یقین خود است. وقتی ما با موقعیت مبهمی روبه رو می شویم، آمادگی زیادی پیدا می کنیم تا با اطّلاعات رسیده در آن زمینه، همنوایی کنیم. به عنوان مثال، اگر در یک مجلس مهمانی در یک کشور خارجی نشسته باشیم و غذایی جلوی ما گذاشته باشند که ندانیم آن را چگونه باید خورد، طبیعی است به افراد دیگر نگاه کنیم و از آن ها پیروی کنیم. همچنین اگر شخصی در یک جمع با موضوع مورد بحث آشنا نباشد یا در مورد قضاوت های مناسب مردّد باشد، احتمال بیشتری دارد که با عقاید افراد دیگری که در آن مجمع هستند، همنوایی کند. در این موارد، می توانیم تبعیت را محصول کوشش شخص برای حلّ مسائل و رسیدن به نتایجی در مورد محیط و اوضاع و احوال اطراف خویش بدانیم.
امّا اگر شخص به این دلیل با جمع همنوایی کند که از پیامدهای منفی مخالفت، وحشت دارد، همنوایی هنجاری روی داده است؛ یعنی در واقع، شخص با توجه به این که به درستی نظر خود و نادرست بودن نظر جمع اطمینان دارد، امّا به عمد با جمع، همرنگی نشان می دهد تا تصوّری منفی از خود در افراد ایجاد نکند، یا برای این که خود را از درگیر شدن با دیگران حفظ کند، عقاید خود را انکار می کند.[۱]
همنوایی؛ درست یا اشتباه؟
آیا می توان به محکومیت همرنگی در هر صورتی حکم نمود یا این که باید موارد مختلف و قضایای متفاوت، جداگانه مورد نقد و بررسی قرار گرفته، سپس به مثبت و منفی بودن آن اعلام نظر نمود؟ شاید بهترین گزینه برای پاسخ، بررسی نقطه مقابل همنوایی است و این که بدانیم نقطه مقابل همنوایی، چگونه رفتاری خواهد بود؟ در پاسخ به این سؤال گفته شده که می توان دو نوع رفتار مغایر با همنوایی را تجسّم کرد: یکی «استقلال رأی» که به صورت رفتاری است که بدون توجّه به باورهای عمومی و تنها با اتّکا بر فهم و درک و احساس شخص به ظهور می رسد. فردی که لباس پوشیدن او تابع مُد یا هنجارهای گروه نیست، فردی است مستقل؛ شخصی که «کار خودش را می کند».
در کنار این رفتار که مستقل از فشار گروهی است، اصطلاح «ناهمنوایی» یا «چند همنوایی» برای پاسخ هایی به کار می رود که مخالف پاسخ های اکثریت در بیشتر موارد باشد. یک فرد ناهمنوا یا ضد همنوا، ممکن است همواره لباس هایی بپوشد که با هنجار گروهی مغایر باشد.
در جریان مطالعه بر روی علل عدم تسلیم بعضی از اسیران جنگی امریکایی به بازجویی های چینی ها در جنگ کره، روان شناسان دو نوع افراد مقاومت کننده را مشخصّ کردند. بعضی از سربازان، بدین دلیل مقاومت کردند که معتقد بودند اعتراف به خطا و تقاضای بخشش، کاری نادرست است. این گروه از مردان را افرادی مستقل نامیدند. گروه دوم، کسانی بودند که تاریخچه ای طولانی از عدم پذیرش هر نوع دستور داشته اند و با هر دستوری مخالف بوده اند و در رَسته خدمتی خود هم از دستور افسران سرپیچی می کرده اند، این گروه، نمایشگر افراد ناهمنوا بوده اند.
هرچند گزارش کراچفیدر در بررسی نظامیان نشان می داد که افراد «مستقل»، کارایی فکری بیشتر، نیرومندی خودِ زیادتر، استعدادهای رهبری قوی تر و روابط اجتماعی معقول تر بدون وجود احساس حقارت از خود نشان می دادند، امّا وضعیت در مورد افراد ناهمنوا به این شکل نبود.
پس هرگونه نمایش ناهمنوایی، دلالت بر استقلال به مفهومی که بیان شد، نمی کند. افراد مستقل، ممکن است دیدگاه های افراد دیگر را نیز بپذیرند، لیکن این خودشان اند که تصمیم می گیرند.
با این توضیحات روشن شد که نباید درباره ی پدیده همنوایی، عجولانه قضاوت کنیم و آن را همیشه بد و منفی تلقّی نماییم، چنان که کالینز گفته است: ساده انگاری و سؤال در این باره که آیا همنوایی خوب است یا بد، یک اشتباه است. شخصی که از پذیرش نظر و توصیه هر کسی در مورد هر موضوعی خودداری می کند، به احتمال قوی دارای مشکلات ویژه زندگی خود است. همان گونه که شخصی که همیشه همنوایی می کند و هیچ گاه قضاوتی بر مبنای منابع اطّلاعاتی فردی خود انجام نمی دهد نیز دارای مشکل است.[۲]
البته تریدی وجود ندارد که هم نوایی با برخی هنجارها مانند مقررات راهنمایی و رانندگی مورد تأیید و سودمند است و نظم اجتماعی را برقرار می سازد. علاوه بر این گاهی تبعیت از این هنجارها موجب صرفه جویی در وقت و انرژی می شود. برای مثال اگر قرار بود در شروع هر دوره تحصیلی، استاد و افرادی که قرار است در کلاس شرکت کنند، درباره زمان و مکان برقراری کلاس، امتحان، مدت زمان ادامه دوره، نحوه نمره دادن و ده ها مسئله دیگر بحث کنند و آن ها را با توافق حل نمایند، عمده زمان دوره تحصیلی به این مسائل اختصاص می یافت. هم نوایی با هنجارهای موجود از صرف وقت و نیروی بیهوده جلوگیری می کند.
همنوایی نامطلوب از دیدگاه اسلام
ناگفته روشن است که صرف تبعیت اکثریت افراد جامعه یا گروه از یک هنجار نمی تواند دلیل مطلوب بودن آن باشد، بلکه خوبی و بدی یک رأی یا رفتار تابع ملاک های خاص خود است. از دیدگاه اسلامی دست کم در چهار مورد هم نوایی نامطلوب است:
۱- گاهی تبعیت افراد از هنجارهای حاکم بر رفتار اکثریت، کورکورانه و بدون هیچ دلیل معقولی صورت می گیرد و آنان فقط رفتار را بدین خاطر انجام می دهند که دیگران نیز چنین می کنند.
به عنوان مثال اگر از برخی افراد که برچسب خاصی روی لباس یا خودرو خود چسبانده اند بپرسید که چرا چنین کاری کرده اند، در جواب شما به احتمال قوی به رفتار دیگران اشاره خواهند کرد و آن را دلیل رفتار خود خواهند خواند.
به طور حتم در فرهنگ اسلامی که تکیه فراوانی بر تعقل و تفکر دارد، این نوع هم نوایی نمی تواند پذیرفته باشد.
قرآن مجید از یک سو بدترین جنبندگان روی زمین را کسانی می داند که عقل خود را به کار نمی گیرند و گوششان از شنیدن حق ناتوان و زبانشان برای افشای حقیقت گویا نیست[۳] و از سوی دیگر به بندگانی که انتخاب گرند و پس از شنیدن سخنان مختلف، از میان آن ها بهترین را برمی گزینند، بشارت می دهد.[۴] هم چنین در قاموس قرآن، هر نوع پیروی کورکورانه – چه از پدران و گذشتگان[۵] و چه از بزرگان قوم و قبیله[۶] – محکوم است. طبیعی است در چنین فرهنگی، هم نوایی بی منطق با اکثریت نیز مطلوب به شمار نمی آید.
۲- گاهی تبعیت از اکثریت با این اعتقاد همراه است که کثرت طرفداران یک رأی یا رفتار دلیل حقانیت آن است. این نگرش گاهی آگاهانه و به صورت روشن و واضح از سوی افراد بیان می شود و گاهی به صورت ناهشیار در درون آنان وجود دارد. اما آشکارا بیان نمی کنند. بطلان این طرز فکر بسیار واضح است، زیرا دلیل معقولی بر این که اکثریت هیچ وقت راه خطا را نمی پیمایند، وجود ندارد. اگر هم در برخی جوامع بر روی رای اکثریت تکیه می شود، از این باب نیست که اکثریت را جایزالخطا نمی دانند، بلکه بدان جهت است که راهی جز این برای اتخاذ تصمیم و قانون گذاری پیش روی خود نمی بینند و در واقع، به علت اضطرار و بن بست است. اما در جامعه هایی که جایگاهی برای خداوند و احکام الهی قائلند، اجباری برای پیروی از نظر اکثریت وجود ندارد، زیرا قوانین و برنامه های خداوند که از طریق انبیا به بشر می رسد، از هر گونه عیب و نقصی مبراست و با قوانین و هنجارهای اکثریت قابل قیاس نیست. در این میان نباید از نقش نعمت خدادادی عقل غفلت کرد. اگر رای یا رفتار اکثریت در یک گروه یا جامعه با معیارهای عقلی منطبق نبود، آیا باید با جماعت همنوایی کرد و رفتار یا نظر نامعقول را پذیرفت؟ یا باید راه خود را از آنان جدا کرد و به حکم عقل گردن نهاد؟ آن چه مسلم است تبعیت اکثریت از یک عمل، دلیل موجهی بر حقانیت آن نیست و تشخیص حق و باطل ملاک دیگری می طلبد.
قرآن مجید این نکته را در عبارتی کوتاه و به صورت اصلی بنیادین چنین بیان می کند:
«قُل لَّا یسْتَوِی الْخَبِیثُ وَ الطَّیبُ وَ لَوْ أَعْجَبَک کثرَْهُ الْخَبِیثِ فَاتَّقُواْ اللَّهَ یأُوْلی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُون – ای پیامبر! بگو هیچ گاه پاک و ناپاک یکسان نخواهند بود، گرچه از مشاهده فزونی ناپاک دچار شگفتی شوی؛ ای صاحبان عقل و اندیشه! تقوا پیشه کنید تا رستگار شوید». (مائده/۱۰۰)
در آیات قبل از این آیه، از حرام بودن مشروبات الکلی و قمار سخن به میان آمده است. ممکن است برخی افراد ارتکاب این گونه اعمال زشت را از سوی اکثریت در برخی محیط ها بهانه قرار دهند و به این دلیل که اگر این کارها قبیح بودند اکثریت مرتکب نمی شدند، از انجام دستورهای الهی سرباز زنند. خداوند متعال برای این که در این مورد و در تمام موارد، بهانه را به طور کلی از این گونه افراد بگیرد، بیان می دارد که ملاک خوبی و بدی یک عمل، اکثریت یا اقلیت نیست، بلکه در همه جا فکر و عمل شایسته (به ملاک عقل یا وحی) بهتر از افکار و اعمال آلوده است و صاحبان عقل و اندیشه هرگز فریب اکثریت را نمی خورند و همواره از پلیدی ها می گریزند و هر چند محیط آلوده باشد، سراغ پاکی ها می روند، گرچه تمام افراد محیط با آن مخالفت ورزند.
قرآن مجید در موارد متعدد از کسانی که از عقاید نامعقول دیگران پیروی نکرده و با رفتار ناشایست آنان هم نوایی ننموده اند، تجلیل می کند. از جمله این موارد، داستان اصحاب کهف است که وقتی آلودگی عقیده و رفتار جامعه و گروه خود را مشاهده کردند، از همراهی با آنان اجتناب ورزیدند و همنوایی با جماعت را دستاویزی برای پیروی از عقاید و رفتار غلط جامعه خود قرار ندادند. قرآن آنان را «جوانمردانی» می داند که به خداوند ایمان آوردند و خداوند نیز بر هدایت شان افزود.[۷]
قرآن نه تنها عمل و رای اکثریت را ملاک حقانیت آن نمی داند، بلکه در بیشتر موارد، اکثریت را نکوهش می کند و یاران حق و حقیقت را اندک و کم شمار می داند. در بسیاری از آیات؛ ناسپاسی، گمراهی و بی اطلاعی اکثریت مردم تذکر داده شده[۸] و تبعیت از آنان موجب گمراهی بیان می فرماید، زیرا آنان در مورد حق و حقیقت یا جاهل و بی خبر یا آگاه ولی تسلیم هوا و هوس های نفسانی اند.[۹]
۳- گاهی هم نوایی با اکثریت انگیزه شناختی ندارد، بلکه دارای نوعی انگیزه عاطفی است. به عبارت دیگر ممکن است مشاهده کم شمار بودن طرفداران حق وحشت را بر وجود فرد مستولی کند و او را به مسیر باطل اکثریت بکشاند. قرآن در موارد متعدد متذکر می شود که به طور معمول مؤمنان در طول تاریخ در اقلیت بوده اند.
به عنوان مثال بعد از نهصد و پنجاه سال تبلیغ دینداری، تنها اندکی از قوم حضرت نوح علیه السلام به وی ایمان آوردند.[۱۰]
و همچنین از چند شهر که حضرت لوط علیه السلام برای آنان تبلیغ می فرمود فقط یک خانواده هدایت شدند.[۱۱]
این امر نوعی دلگرمی به مؤمنان است که از اندک بودن شمار خود نهراسند و با صلابت و استواری، قدم در راه حق بگذارند و ناملایمات پیمودن آن را تحمل کنند.
۴- چهارمین نوع هم نوایی نامطلوب، همرنگی با جماعت برای پرهیز از رسوایی است. برخی افراد برای آن که از طرف جمع، مورد بازخواست قرار نگیرند کاری را – که حتی خود به بدی آن اعتراف دارند – انجام می دهند. با این توجیه، دیگر جایی برای حق طلبی باقی نمی ماند و این توجیه جایگاهی در زندگی مؤمن ندارد. زیرا چنانکه در قبل متذکر شدیم، در بسیاری از جوامع؛ اکثر مردم به دلیل ناآگاهی یا هوا و هوس های نفسانی تابع حق نیستند و بنابراین، اگر مؤمنان از رسوایی دنیوی واهمه داشته باشند، باید طرفداری از حق و حقیقت را به کلی کنار بگذارند. قرآن مجید هم مؤمنان راستین را کسانی می داند که «در راه خدا از سرزنش هیچ ملامت گری نمی هراسند».[۱۲]
عوامل مؤثر بر همرنگی و همنوایی
مطالعات زیادی درباره همنوایی انجام گرفته است. این بررسی ها نشان داده اند که بسیاری از عوامل موقعیتی، میزان تسلیم شدن یک فرد را به فشار گروهی تحت تأثیر قرار می دهند. این عوامل عبارتند از:
۱) ضعف هویت دینی
بی تردید، کمرنگی اصول و ارزش های دینی، مهم ترین عامل در ایجاد جوزدگی و همنوایی است که یکی از معضلات عمومی اجتماع به شمار می رود. از این رو مشاهده می کنیم که هرجا رنگ و بوی رعایت مسائل دینی کمتر به مشام می رسد، جوزدگی و همرنگی نیز ملموس تر به چشم می آید و برعکس هر جا که پایبندی به روش های دینی، تمسک به آیات نورانی قرآن و سیره ی پیامبر و اهلبیت علیهم السلام بیشتر باشد، پایداری بر اصول بر اساس مبانی دینی و تفکر عقلانی و وحیانی نیز بیشتر است و دینداران واقعی کمتر به دام جو زدگی و همنوایی منفی می افتند، زیرا معتقدند که این گونه مسائل پیش پا افتاده باعث دوری آنان از مسائل عمیق تر و مهم تر زندگی و هدف اساسی از خلقت انسان می شود.
۲) ضعف شخصیتی
نوع شخصیت افراد در همنوایی مؤثر است. فردی که اعتماد به نفس و عزت نفس کمتری دارد امکان بیشتری دارد که با جمع همنوایی کند. بسیاری از پوشش های ناهنجار، آرایش های نامناسب، لباس های جلف و زننده، رفتارهای سخیف، خنده و شوخی های نابجا و مانند آن، همگی نشان از کمبود شخصیت، عدم اعتماد به نفس و رنگ باختگی عزت و کرامت نفس انسان دارد که در رفتار و کردار او جلوه گر شده است. تا بدین طریق نظرات مثبت و تأیید و تحسین لفظی دیگران را برانگیزاند و پوششی بر ضعف های درونی خود بنهد. در تعدادی از پژوهش های مربوط به همنوایی، آثار ویژگی های شخصیتی بر میزان نفوذپذیری افراد، مورد ارزیابی واقع شده است. یکی از متغیرهای مهم در این میان
«نیاز به تأیید اجتماعی» است. کسانی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 