پاورپوینت کامل حق تنبیه زنان برای مردان ۵۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حق تنبیه زنان برای مردان ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حق تنبیه زنان برای مردان ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حق تنبیه زنان برای مردان ۵۱ اسلاید در PowerPoint :
>
اشاره
برخی با تمسک به آیه ۳۴ سوره نساء می گویند که اسلام زن را تحقیر نموده و به مرد حق داده تا او را تنبیه نماید. از طرفی مرد را قیم و رئیس زن و زن را زیر دست مرد قرار داده است و زنان را از فضیلت های بسیاری محروم کرده است.
آن چه در زیر می خوانید خلاصه مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی حفظ الله در خصوص این موضوعات است.
تفاوت قائم و قوّام
«اَلرِّجالُ قَوّامونَ عَلَی النِّساء» جمله خبریه و وصفی است که به قصد انشاء و دستور بیان شده است که در معنا مانند «کونوا قَوّامینَ بِالقِسط» است. خداوند قیومیت را برای مرد جعل کرده و مرد باید بر همسرش قوّام باشد، چون زن و ناموس او امانتی الهی است که خداوند حفظ و دفاع از وی را وظیفه مرد دانسته، چنان که تأمین هزینه و نفقه اش را بر عهده او گذاشته است.
تعبیر «قوّام» گویای اهمیت موضوع قیومیت شوهر بر همسر است، زیرا هرگاه کار جزئی باشد می گویند: «به آن قیام کنید» و اگر مهم و حساس باشد دستور می دهند که «به آن قوّام باشید»؛ مانند حفظ قسط و اجرای عدل در محاکم دینی که چون کار بسیار مهمی است تعبیر به «قوّام» شده است: «کونوا قَوّامینَ بِالقِسطِ شُهَداءَ لِلّه» (نساء/۱۳۵)، «کونوا قَوّمینَ للهِ شُهَداءَ بِالقِسط» (مائده/۸) از این رو بعضی از فقهای بزرگ در قاضی، کمال عقل را شرط می دانند[۱]، زیرا دماء، اعراض و اموال مردم را به کسی که دارای عقل متوسط است نباید سپرد.
در مسائل خانوادگی نیز به صرف این که مرد عاقل است، نمی توان وی را مدیر خانه دانست، بلکه باید از قدرت هوش و تفکری که در قیومیت لازم است برخوردار باشد تا بتواند «قوّام» باشد.
کمال های انسانی و مدیریت های اجرایی
معیار کمال انسان – زن باشد یا مرد – معرفت و تقواست که از دو راه عقل و نقل و نیز از طریق صفای دل به دست آید. هر کس در پرتو اندیشه و برهان یا مناجات و عرفان خدا را بهتر بشناسد و در عمل از اخلاص بیشتر برخوردار باشد، به خدا نزدیک تر و بافضیلت تر است و مدیریت خانواده و جامعه وظیفه و مسئولیتی اجرایی است که هرگز دلیل فضیلت و نزدیکی به خدا نیست. بنابراین اگر مدیریت خانواده و قیومیت بر همسر در خانه و برخی مسئولیت های سنگین مانند ولایت و قضا در جامعه، به مرد سپرده شده است، بر اثر توانمندی بیشتر مرد در تدبیر و مدیریت بوده است؛ نه برای فضیلت و قرب بیشتر او به خدا.
سبب قوّام بودن شوهر
خدای سبحان به دو جهت، قیم بودن نسبت به امور خانه را برعهده شوهر نهاده است:
۱. توانایی، صلابت و مدیریت مرد.
۲. عهده داری تمامی هزینه های اختصاصی زن و تأمین نیازهای منزل.
بنابراین اگر مردی این دو صفت را نداشت یا از دست داد یا به وظیفه اش عمل نکرد، ولایتش بر خانواده، رخت برمی بندد و چنین مردی دیگر قیم منزل نخواهد بود.
اگر وضعیت خانواده ای به عکس باشد؛ یعنی هوش و ادراک و قدرت تدبیر زنی بیش از شوهرش باشد و امور خانه با ثروت یا درآمد زن اداره شود، دلیلی ندارد که مرد فرمانروای خانواده باشد، زیرا «باء» در «بِما فَضَّلَ اللهُ… وبِما اَنفَقوا» برای سببیت است؛ یعنی به سبب برتری مرد و انفاق هزینه ها، او قیم زن است، مگر کسی بگوید این حکم، تعبّد محض و مانند برخی مناسک حج (رمی جمرات) است.
اگر مبنای قیومیت مرد «لِلرِّجالِ عَلَیهِنَّ دَرَجَه» (بقره/۲۸۸) باشد در مقابلش تعبیرهای «ولَهُنَّ مِثلُ الَّذی عَلَیهِنّ» (بقره/۲۸۸) یا «وعاشِروهُنَّ بِالمَعروف» (نساء/۱۹) و… نیز وجود دارد. زن و شوهر، هر یک حقوقی و وظایفی دارند و کلمه «درجه» در آیه مزبور دلیل ارزش افزوده وجودی نیست، بلکه ناظر به امور اجرایی است.
(تفسیر تسنیم – خلاصه صفحات ۵۵۱ تا ۵۵۳)
حقوق خانواده
ازدواج اساس خانواده و خانواده اساس اجتماع است. افرادی که اعضای خانواده و اجتماع را شکل می دهند، هر یک دارای حقوق اند. مرد قیم خانواده و مسئول آن است و زن نیز از جهت مالی و شخصیتی، رکنی مستقل است.
الف) حق نفقه
در شرع مقدس برای ازدواج که شرط اصلی تشکیل خانواده است شرایطی تعیین گردیده که وجوب مهر و نفقه و تأمین لباس و پوشاک و مسکن از جمله ی آن است: «و اتوا النساء صدقاتهنّ نِحلهً فَاِنْ طبن لکم عن شی ءٍ منه نفساً فکلوه هنیئاً مریئاً» (نساء/۴) شاید بسیاری از نگاه ها به خانواده در همین حدّ ظاهری و صوری خلاصه شود که تمکنات مادی موجب قوام و پایداری خانواده است؛ امّا از نگاه اسلام، حقوق مادی، ظاهر و صورت مسئله است و آن را باطنی است که اگر آن باطن نباشد، اساس خانواده متزلزل است و آن پایه اساسی، محبت و مودّت و حُسنِ معاشرت است: «و من ایاته اَن خلق لکم من أنفسکم أزواجاً لتسکنوا إلیها و جعل بینکم مودّهً و رحمهً اِنّ فی ذلک لایات لقومٍ یتفکرون.» (روم/۲۱)
ب) تساوی حق زن و مرد
شاید در تعالیم اسلام جهت برخی از امور، مرد بر زن ترجیح داده شده؛ امّا این امور چندان ارتباطی به برتری حق مرد بر زن ندارند و آن چه مربوط به جایگاه شخصیتی انسان است زن و مرد در آن مشترک اند؛ به عنوان مثال در مسائل ارزشی مانند ایمان، عمل صالح، دانش و تقوا هیچ امتیازی میان زن و مرد مطرح نیست. درباره ی ادب و معرفت، علم و حکمت و تعلیم و تربیت، اسلام هرگز جنسیت را دخالت نمی دهد و هر دو را دارای حقی مساوی می داند: «کما أرسلنا فیکم رسولاً منکم یتلوا علیکم ایاتنا و یزکیکم و یعلّمکم الکتاب و الحکمه و یعلّمکم ما لم تکونوا تعلمون.» (بقره/۱۵۱)
شخصیت وجودی انسان و ترفیع درجات انسانی به علم و ایمان و حیات معنوی او پیوند خورده است که جنسیت در آن هیچ مدخلیتی ندارد: «یرفعِ الله الّذین امنوا منکم و الّذین أوتوا العلم درجات و الله بما تعملون خبیر.» (مجادله/۱۱)
در آیات متعدّدی از قرآن کریم تصریح شده است که ایمان و کمال و هدایت در دنیا و رستگاری و نجات و سعادت در آخرت هیچ ارتباطی با جنسیت ندارد: «وَ مَنْ یعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِک یدْخُلُونَ الْجَنَّهَ وَ لا یظْلَمُونَ نَقیراً» (نساء/۱۲۴) اگر در برخی از امور، اسلام مسائلی را در خصوص مرد یا زن فرموده که به ظاهر حاکی از امتیاز مرد بر زن است، مربوط به تفاوت جنسیت یا جایگاهی است که زن یا مرد در آن قرار گرفته اند؛ نه این که به حقوق انسانی آن ها ارتباط داشته باشد؛ یعنی روح متافیزیکی هر دو، موجود مجرد و نفحه منفوخِ الهی است و مصون از ذکورت و انوثت است و عناصر محوری کمال انسان به همان روح مجرد بر می گردد که منزّه از جنسیت مادّی است و بدن فیزیکی زن و مرد جهت توزیع کارهای خانواده و جامعه مختلف است. این اختلاف جهت تنویع وظیفه و عهده دار شدن هر یک به کار مناسب خود است که هم لازم و هم سبب کمال زندگی خواهد شد، پس اصلاً تفاوت مذموم وجود ندارد و آن چه هست تفاوت محمود و ممدوح است.
شبهه تعارض حقوق زن با ضرب زن
با توجّه به مطالب مذکور این شبهه مطرح می شود که چگونه اسلام حقوق زن را رعایت کرده در حالی که به مرد تنبیه زن را اجازه داده و آن را در قرآن چنین بیان فرموده است:
«و اللاتی تخافون نشوزهنَّ فعظوهُنَّ و اهجروهُنَّ فی المضاجع و اضربوهنّ فَاِنْ أطعنکم فلا تبغوا علیهنّ سبیلاً إنّ الله کان علیاً کبیراً – و زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید (ابتدا) پندشان دهید و در خوابگاه ها از آنان جدا شوید و آنان را بزنید پس اگر شما را اطاعت کردند بر آن ها هیچ راهی جست وجو نکنید، همانا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است.» (نساء/۳۴)
آیا این آیه بهترین دلیل بر تضییع حقوق زن در اسلام نیست؟ و آیا نفس کتک زدن و تنبیه بدنی شایسته مقام انسانی است؟
در مقام پاسخ به سؤال فوق، لازم است چند نکته را به عنوان مقدّمه متذکر شد.
۱. با قرائت یک آیه از قرآن یا رؤیت یک حدیث نمی توان حکم کلی دین را تحصیل کرد؛ یعنی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 