پاورپوینت کامل ولایت یعنی به هم پیوستگی ۶۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ولایت یعنی به هم پیوستگی ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ولایت یعنی به هم پیوستگی ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ولایت یعنی به هم پیوستگی ۶۴ اسلاید در PowerPoint :

>

اشاره

این نوشتار بخشی از؛ مطالبی است که در موضوع ولایت حضرت امام خامنه ای مدظله العالی در رمضان سال ۱۳۵۳ در مشهد مقدس، مسجد امام حسن مجبتی علیه السلام بیان فرموده اند.

فهم ریشه ای ولایت

بحث ما درباره ی مسئله ای است به نام ولایت. مسئله ولایت به آن صورتی که از قرآن استنباط می کنیم، غالباً کمتر مطرح می شود. البته گوش شیعه با کلمه ولایت کاملاً آشناست؛ به طوری که در دعاهای ما، در خواسته های ما از خدا، در روایات ما، در افکار رایج و عمومی ما، مسئله ولایت با قداست و احترام تمام توأم است. ما همیشه به عنوان شیعه خود را دارای ولایت می دانیم و دعا می کنیم که خدا ما را با ولایت بدارد و با ولایت بمیراند.

من می خواهم درباره ی مفهوم ریشه ای ولایت حرف بزنم؛ البته به ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام هم خواهیم رسید، اما فعلاً سخن ما در مراحل قبل از آن است. می خواهیم معنی ولایت را از آیات کریمه ی قرآن استنباط و استخراج کنیم تا ببینید که اصل ولایت چه اصل مترقی و جالبی است؛ و چگونه یک ملت، یک جمعیت، پیروان یک فکر و عقیده اگر دارای ولایت نباشند، سرگردان هستند. در سایه ی این بحث این را درک و احساس خواهید کرد و به خوبی خواهید فهمید که چرا کسی که ولایت ندارد، نمازش نماز، و روزه اش روزه، و عباداتش عبادات نیست. به خوبی می شود با این بحث فهمید که چرا جامعه ای و امتی که ولایت ندارد، اگر همه عمر را به نماز و روزه و تصدق تمام اموال بگذراند، باز لایق لطف خدا نیست. خلاصه در سایه ی این بحث معنای احادیث ولایت را می شود فهمید. از جمله این حدیث معروفی که بنده بعضی از جملات و کلماتش را تکرار می کنم:

«لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَیلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَالِهِ وَ حَجَ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یعْرِفْ وَلَایهَ وَلِی اللَّهِ فَیوَالِیهُ وَ یکونَ جَمِیعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَیهِ مَا کانَ لَهُ عَلَی اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فِی ثَوَابِه» [۱]

اگر مردی شب ها تا به صبح بیدار بماند و تمام عمر را روزه بگیرد، نه فقط ماه رمضان را، و تمام اموالش را در راه خدا صدقه دهد و در تمام دوران عمرش به حج رود، در حالی که ولایت ولی خدا را نشاخته باشد تا از او پیروی کند و تمام اعمالش با راهنمایی او باشد، این چنین کسی هرآن چه که انجام داده، بیهوده و بی ثمر و خنثی است.

این بحث را اگر خوب دقت کنید و به استنتاجی که از آیات قرآن می شود، خوب توجه کنید خواهید فهمید که ولایت در دنباله نبوت است؛ یک چیز جدای از نبوت نیست و ولایت در حقیقت تتمه و ذیل و خاتمه نبوت است. حالا خواهیم دید که اگر ولایت نباشد، نبوت هم ناقص می ماند. لذا ناچار هستیم که مختصری در زمینه ی نبوت بحث کنیم و کلیاتش را بگوییم تا به تدریج از حاشیه بحث در متن مسئله ولایت وارد شویم. البته این را هم بگویم که طرح این مسئله بسیار دشوار است و بیان آن بسی دشوارتر. برای آن که آن قدر مسائل ضعیف و سست و غیرمنطقی در زمینه ولایت در ذهن های افراد عامی رسوخ پیدا کرده است که وقتی آن حرف درست را که با متن قرآن و حدیث منطبق است، می خواهی بگویی یکی از دو اشکال پیش می آید که یا با همان حرف هایی که در ذهن هاست، اشتباه می شود، یا با آن چه به عنوان ولایت گفته می شود، احساس بیگانگی می شود. لذا این بحث خیلی دشوار و مشکل است. اما من از فضل پروردگار متعال استمداد می کنم و سعی می کنم تا بتوانم این بجث را ظرف چند روز ان شاءالله تمام کنم.

هدف پیامبر؛ انسان سازی است

پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای چه می آید؟ پیغمبر برای به تکامل رساندن انسان می آید، برای تخلق دادن انسان ها به اخلاق الله می آید؛ برای کامل کردن و به اتمام رساندن مکارم اخلاق می آید و طبق آن چه که مضمون احادیث است:

«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاق» [۲]

پیغمبر برای ساختن انسان ها می آید؛ برای به قوام رساندن این مایه ای که نامش انسان است، می آید.

اکنون باید دید که پیغمبر از چه راهی و از چه وسیله ای برای ساختن انسان استفاده می کند و چگونه انسان ها را می سازد. آیا مدرسه درست می کند؟ مکتب فلسفی درست می کند؟ صومعه و جایگاه عبادت درست می کند؟

نظام اسلامی؛ کارخانه ی انسان سازی

پیغمبر برای ساختن انسان، کارخانه ی انسان سازی درست می کند. پیغمبر ترجیح می دهد که ده سال، بیست سال، دیرتر موفق بشود امّا آن چه می سازد یک انسان و دو انسان و بیست انسان نباشد؛ بلکه می خواهد کارخانه انسان سازی درست کند که به طور خودکار انسانِ کاملِ پیغمبر پسند تحویل بدهد. پس پیغمبر برای ساختن انسان ها و به قوام آوردن مایه انسان، از کارخانه انسان سازی استفاده می کند، که جامعه و نظام اسلامی است. آن پیچ و نقطه ی اساسی توجه و تکیه ی حرف این جاست. همه می گویند پیغمبر می خواهد انسان بسازد، همه پیغمبران برای تعلیم و تربیت می آیند و همه این را می فهمند.آن چه را که با دقت باید فهمید، این است که پیغمبر یکی یکی دست انسان ها را نمی گیرد که به کنج خلوتی ببرد و در گوششان زمزمه ی مهر خدا را بنوازد، پیغمبرها مکتب علمی و فلسفی تشکیل نمی دهند تا یک مشت شاگرد درست کنند، این شاگردان را بفرستند تا مردم را در اقطار عالم هدایت کنند؛ پیغمبر کارش از این مسایل محکم تر، استوارتر، و ریشه دار تر است. یک کارخانه ای می سازد که از آن جز انسان بیرون نمی آید، و آن کارخانه ی جامعه اسلامی است.

جامعه اسلامی چیست؟

جامعه اسلامی چیست و دارای چه ماهیتی است؟ البته این بحث های دیگری است که در روال بحث ما نیست. اما برای این که این گوشه مطلب هم مختصری روشن شده باشد، لازم است توضیح مختصری بدهیم. جامعه اسلامی یعنی آن جامعه و تمدنی که در رأس آن خدا حکومت می کند، قوانین آن جامعه، قوانین خدایی است؛ حدود الهی در آن جامعه جاری می شود، عزل و نصب را خدا می کند. اگر جامعه را به شکل مخروط فرض و ترسیم کنیم، همچنان که رسم و معمول جامعه شناسان است، در رأس مخروط خداست و پایین تر از خدا همه ی انسان ها هستند. تشکیلات را دین خدا به وجود می آورد، قانون صلح و جنگ را مقررات الهی ایجاد می کند؛ روابط اجتماعی، اقتصادی، حکومت، حقوق، همه را دین خدا تعیین می کند و دین خدا را اجرا می کند و دین خدا دنبال این قانون می ایستد؛ این جامعه اسلامی است، همچنان که پیغمبر به مدینه آمد و در مدینه جامعه ای تشکیل داد که در رأس آن جامعه خدا حکومت می کرد و عملاً سر رشته حکومت به دست نائب خدا، رسول الله، بود که مقررات را وضع می کرد و هدایت و رهبری و اداره جامعه را به عهده داشت. در چنین جامعه ای که همه چیز از خداست، نماز جماعت و خطبه ی بعد از نماز با سرود میدان جنگ یکی است. در همان مسجدی که پیغمبر خدا در آن جا می ایستاد و نماز جماعت اقامه می کرد و برای مردم منبر می رفت و صحبت می کرد و دست می داد و تزکیه و تعلیم می کرد، عَلَم جهاد را می آوردند و پیغمبر می بست آن را به دست اسامه بن زید یا به دست یک فرمانده مؤمن دیگر می سپرد و آن گاه دستورات لازم را برای پیروزی بر دشمن صادر می کرد. در همین مسجد بود که پیغمبر خدا حکم حد را جاری می کرد، در همین مسجد بود که دادگستری پیغمبر تشکیل می شد؛ در همین مسجد اداره کار و اقتصاد پیغمبر تشکیل می شد. هم درس بود، هم نماز و نیایش، هم سرود میدان جنگ بود و هم مال و اقتصاد بود. خلاصه امور دنیا و آخرت یکپارچه زیر رهبری پیغمبر خدا در خانه خدا انجام می شد؛ این جامعه اسلامی است. پیغمبران می آیند که چنین جامعه ای را درست کنند. در این جامعه هرکه بیاید، انسان می شود. اگر انسان کامل هم نشود، مجبور می شود به رفتار انسان ها حرکت کند. هرکه بخواهد در جامعه پیغمبر خوب باشد و می تواند خوب باشد و در حالی که در جامعه های غیرالهی این چنین نیست.

در جامعه های غیر اسلامی و غیر الهی آدم ها می خواهند خوب باشند، ولی نمی توانند، می خواهند متدین باشند، ولی نمی توانند، می خواهند ربا ندهند و ربا نخورند، می بیند نمی شود، زن دلش می خواهد از عفت اسلامی خارج نشود، محیط او را در فشار می گذارد، همه عوامل و انگیزه ها انسان را از یاد خدا دور می کند، عکس ها و نمایش ها و رفت و آمدها و معاملات و گفتگوها همه، انسان را از خدا دور می کند و ذکر خدا را با دل انسان بیگانه می کند. ولی در جامعه اسلامی عکس این قضیه است.

در جامعه اسلامی بازار، مسجد، دارلحکومه، رفیق، خویشاوند، پدر خانواده، جوان خانواده، همه انسان را به یاد خدا می اندازد، به طرف خدا می کشاند، با خدا آشتی می دهد، با خدا رابطه ایجاد می کند، بنده خدا می سازد و از بندگی غیر خدا دور می کند.

اگر جامعه اسلامی زمان پیغمبر پنجاه سال ادامه پیدا می کرد و همان رهبری سر کار می ماند، یا بعد از پیغمبر، علی بن ابیطالب علیه السلام همان رهبری که پیغمبر معین کرده بود، جای پیغمبر می نشست، مطمئن باشید که بعد از پنجاه سال همه ی آن منافقین به مؤمنین واقعی تبدیل می شدند.

اگر می گذاشتند که حکومت نبوی و علوی دنبال یکدیگر ادامه پیدا بکند آن جامعه انسان ساز به طور قهری همه آدم های غش دار را هم بی غش می کرد، همه ی دل های منافق را هم مؤمن می ساخت، همه ی کسانی که روحشان با ایمان آشنا نبود نیز با خدا و ایمان آشنا می شدند.

این طبع جامعه اسلامی است، پیغمبرها می آیند که چنین جامعه ای را درست کنند. وقتی این جامعه درست شد، مثل کارخانه انسان سازی گروه گروه مردم مسلمان می شوند، هم مسلمان ظاهری در ظاهرِ امور اسلامی و هم مسلمان و مؤمن قلبی و واقعی و باطنی. پس پیغمبر برای انجام چنین کاری می آید.

احتیاج به یک جمع به هم پیوسته

در آغاز که پیغمبر فکر اسلامی را می آورد و دعوت پیغمبر شروع می شود، آیا پیغمبر به تنهایی می تواند یک جامعه را اداره کند؟ آیا یک جامعه، تشکیلاتی نمی خواهد که عده ای این تشکیلات را اداره بکنن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.