پاورپوینت کامل وطن پرستی ۶۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل وطن پرستی ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وطن پرستی ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل وطن پرستی ۶۰ اسلاید در PowerPoint :
>
حب الوطن من الایمان
تا آن جا ما تحقیق نمودیم این روایت فقط در کتاب سفینه البحار نقل شده و آن هم به این صورت که می نویسد:
«(شیخ) حرّ عاملی رحمت الله علیه در مقدّمه کتاب “امل الآمل” نوشته: خواستیم اوّل حالات علماء جبل عامل را بنویسیم زیرا روایت شده: “حبّ الوطن من الایمان”»[۱]
مشخص است که سندیت این حدیث به هیچ وجه قابل قبول نیست.
از طرفی اگر حدیث هم درست باشد به یقین منظور از آن پاورپوینت کامل وطن پرستی ۶۰ اسلاید در PowerPoint به معنی ناسیونالیسم امروزی نیست. زیرا در اسلام «ناسیونالیسم» اصالتی ندارد.
به عنوان مثال: اگر کسی وطن پرست باشد و شعار بدهد که جانم فدای ایران، مشخص نیست که مرز این ایران کجاست. آیا منظور ایران امروزی است یا ایران دویست یا صد سال پیش؟ یا ایران فردا؟ دو یا سه قرن پیش کشورهای آذربایجان، تاجیکستان، بخشی از افغانستان، ترکمنستان و…، همگی از استان های ایران بودند و اگر به پانزده یا بیست قرن پیش برگردیم، گستره ی مرزهای غربی جغرافیایی ایران تا نزدیکی های یوگسلاوی بود! حال به کدام وطن باید عشق ورزید؟ اگر وطن امروز و مرزهای امروز باشد، معنایش این است که اگر فردا استان دیگری را از ایران جدا کردند، دیگر آن را ایران نمی دانیم و علاقه ای هم به آن نداریم. یعنی بردند که بردند! این نهایت عشق به وطن یک ناسیونالیست است.
اگر حب وطن به معنای ناسیونالیستی اش صحیح باشد، این محبت فقط مخصوص ایرانیان نیست و یک آمریکایی مسلمان هم باید حب وطن داشته باشد. حال اگر دولت و حتی ملت اش علیه مسلمانان عالم ایستادند، منافع خود را در تصرف نظامی کشورهای اسلامی دیدند، نسل کشی مسلمانان را در اولویت برنامه های خود قرار دادند، جوانان هم وطن را برای جنگ و کشورگشایی به سربازی برده و به کشورهای اسلامی گسیل داشته و دستور قتل عام دادند و…! حب وطن به معنای ناسیونالیستی اش، ایجاب می کند که آن ها در راه وطن، کشورگشایی و مسلمان کشی کنند، حال تکلیف این فرد مسلمان آمریکایی چیست؟ آیا باید از اسلام و مسلمین دفاع کند، یا از منافع آمریکا؟
مقیاس های اسلامی
زمانی که اسلام ظهور کرد، در میان اعراب مسأله خویشاوندپرستی و تفاخر به قبیله و نژاد به شدت وجود داشت. عرب ها در آن زمان چندان به عربیت خود نمی بالیدند، زیرا هنوز قومیت عربی به صورتی که عرب خود را یک واحد در برابر سایر اقوام ببیند وجود نداشت. واحد مورد تعصب عرب واحد قبیله و ایل بود.
اعراب به اقوام و عشایر خویش تفاخر می کردند. اما اسلام نه تنها به این احساسات تعصب آمیز توجهی نکرد، بلکه با شدت با آنان مبارزه کرد. قرآن کریم در کمال صراحت فرمود: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکمْ مِنْ ذَکرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکمْ – یعنی ای مردم، ما همه شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را گروه ها و قبیله ها قرار دادیم تا به این وسیله یکدیگر را بشناسید، گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست.» (حجرات/۱۳)
بعدها که در اثر تسلط امویان و سیاست ضد اسلامی آن ها عده ای از اعراب عنصر عربیت را پیش کشیدند و آتش تعصبات قومی و نژادی را برافروختند، سایر اقوام مسلمان بالخصوص بعضی از ایرانیان به مبارزه با آن ها برخاستند و شعار این دسته آیه فوق بود و خود را «اهل تسویه» یعنی طرفدار مساوات می نامیدند و به مناسبتِ کلمه «شعوباً» که در آیه مزبور آمده است خود را «شعوبی» می خواندند. مطابق تفسیر بعضی از مفسرین و روایت امام صادق علیه السلام مقصود از کلمه «قبایل» واحدهایی نظیر واحد عربی است که به صورت قبیله زندگی می کنند، و مقصود از کلمه «شعوب» واحدهای ملی است که به صورت یک واحد بزرگ تر زندگی می کنند.
به اعتراف همه مورخین، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مواقع زیادی این جمله را تذکر می داد: «ایهَا النّاسُ کلُّکمْ لِادَمَ وَ ادَمُ مِنْ تُرابٍ، لافَضْلَ لِعَرَبِی عَلی عَجَمِی الّا بِالتَّقْوی – یعنی همه شما فرزندان آدم هستید و آدم از خاک آفریده شده است، عرب نمی تواند بر غیر عرب دعوی برتری کند مگر به پرهیزکاری.»[۲]
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در روایتی افتخار به اقوام گذشته را یک چیز گندناک می خواند و مردمی را که بدین گونه از کارها خود را مشغول می کنند به «جُعَل» [سوسک ] تشبیه می کند. اصل روایت چنین است: «لِیدَعْنَ رِجالٌ فَخْرَهُم بِأَقْوامٍ، انَّما هُمْ فَحْمٌ مِنْ فَحْمِ جَهَنَّمَ اوْ لَیکونَنَّ اهْوَنَ عَلَی اللَّهِ مِنَ الْجِعْلانِ الَّتی تَدْفَعُ بِانْفِهَا النَّتَنَ – یعنی آنان که به قومیت خود تفاخر می کنند، این کار را رها کنند و بدانند که آن مایه های افتخار جز زغال جهنم نیستند و اگر آنان دست از این کار نکشند، نزد خدا از جعل هایی که کثافت را با بینی خود حمل می کنند پست تر خواهند بود.»
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم همواره مراقبت می کرد که در میان مسلمین پای تعصبات قومی به میان نیاید. در جنگ احد یک جوان ایرانی در میان مسلمین بود. این جوان مسلمان ایرانی پس از آن که ضربتی به یکی از افراد دشمن وارد آورد، از روی غرور گفت: «خُذْها وَ انَا الْغُلامُ الْفارِسِی» یعنی این ضربت را از من تحویل بگیر که منم یک جوان ایرانی.»
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فوراً به آن جوان فرمود که: «چرا نگفتی منم یک جوان انصاری»[۳]
یعنی چرا به چیزی که به آیین و مسلکت مربوط است افتخار نکردی و پای تفاخر قومی و نژادی را به میان کشیدی؟.
در جای دیگر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «الا انَّ الْعَرَبِیهَ لَیسَتْ بِابٍ والدٍ وَ لکنَّها لِسانٌ ناطِقٌ فَمَنْ قَصُرَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یبْلُغْ بِهِ حَسَبُهُ – یعنی عربیت پدر کسی به شمار نمی رود و فقط زبان گویایی است. آن که عملش نتواند او را به جایی برساند حسب و نسبش هم او را به جایی نخواهد رساند.»[۴]
روزی سلمان فارسی در مسجد پیغمبر نشسته بود. عده ای از اکابر اصحاب نیز حاضر بودند. سخن از اصل و نسب به میان آمد. هر کسی درباره اصل و نسب خود چیزی می گفت و آن را بالا می برد. نوبت به سلمان رسید. به او گفتند: تو از اصل و نسب خودت بگو.
این مرد فرزانه تعلیم یافته و تربیت شده اسلامی به جای این که از اصل و نسب و افتخارات نژادی سخن به میان آورد، گفت:
«انَا سَلْمانُ بْنُ عَبْدِاللَّه» من نامم سلمان است و فرزند یکی از بندگان خدا هستم، «کنْتُ ضالّاً فَهَدانِی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِمُحَمَّدٍ» گمراه بودم و خداوند به وسیله محمد مرا راهنمایی کرد، «وَ کنْتُ عائِلًا فَاغْنانِی اللَّهُ بِمُحَمَّدٍ» فقیر بودم و خداوند به وسیله محمد مرا بی نیاز کرد، «وَ کنْتُ مَمْلوکاً فَاعْتَقَنِی اللَّهُ بِمُحَمَّدٍ» برده بودم و خداوند به وسیله محمد مرا آزاد کرد. این است اصل و نسب و حسب من.
در این بین، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد شد و سلمان گزارش جریان را به عرض آن حضرت رساند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رو کرد به آن جماعت که همه از قریش بودند و فرمود:
«یا مَعْشَرَ قُرَیشٍ انَّ حَسَبَ الرَّجُلِ دینُهُ، وَ مُروئَتَهُ خُلْقُهُ، وَ اصْلَهُ عَقْلُهُ»[۵] یعنی ای گروه قریش، خون یعنی چه؟ نژاد یعنی چه؟ نسب افتخارآمیز هرکس دین اوست، مردانگی هرکس عبارت است از خلق و خوی و شخصیت و کاراکتر او، اصل و ریشه هرکس عبارت است از عقل و فهم و ادراک او. چه ریشه و اصل نژادی بالاتر از عقل؟! یعنی به جای افتخار به استخوان های پوسیده گندیده، به دین و اخلاق و عقل و فهم و ادراک خود افتخار کنید.
راستی، بیندیشید ببینید سخنی عالی تر و منطقی تر از این می توان ادا کرد؟!
اسلام شرط اول اجنبی نبودن یعنی بی رنگ بودن و عمومی و انسانی بودن و رنگ یک ملت مخصوص نداشتن را داراست.[۶]
مرز اعتقاد
حد و مرز کشور اسلامی مرز جغرافیایی و طبیعی و یا اصطلاحی نیست بلکه اعتقاد است.
اسلام مساله تاثیر انشعاب قومی، در پدید آمدن اجتماع را لغو کرده، (یعنی اجازه نمی دهد صرف این که جمعیتی در قومیت واحدند باعث آن شود که آن قوم از سایر اقوام جدا گردند و برای خود مرز و حدود جغرافیایی معین نموده و از سایرین متمایز شوند)، برای این که عامل اصلی در مساله قومیت، بدویت و صحرانشینی است، که زندگی در آن جا قبیله ای و طایفه ای است و یا عاملش اختلاف منطقه زندگی و وطن ارضی است و این دو عامل، یعنی “بدویت” و” اختلاف مناطق زمین” (همان طور که در محل خودش بیان شد) از جهت آب و هوا، یعنی حرارت و برودت و فراوانی نعمت و نایابی آن، دو عامل اصلی بوده اند تا نوع بشر را به شعوب و قبائل منشعب گردانند، که در نتیجه زبان ها و رنگ پوست بدن ها و.. . مختلف شد.
و سپس باعث شده که هر قومی قطعه ای از قطعات کره زمین را بر حسب تلاشی که در زندگی داشته اند به خود اختصاص دهند، اگر زورشان بیشتر و سلحشور تر بوده قطعه بزرگ تری، و اگر کمتر بوده، قطعه کوچک تری را خاص خود کنند، و نام وطن بر آن قطعه بگذارند، و به آن سرزمین عشق بورزند، و با تمام نیرو از آن دفاع نمایند.
و این معنا هر چند در رابطه با حوائج طبیعی بشر پیدا شده، یعنی حوائج او که فطرتش به سوی رفع آن سوقش می دهد، وادارش کرده که این مرزبندی ها را بکند، (و از دیگران هم بپذیرد) ولی امری غیر فطری ه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 