پاورپوینت کامل نخستین قدم ها برای پاکی، قسمت دهم؛ نفرت از گناه ۹۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نخستین قدم ها برای پاکی، قسمت دهم؛ نفرت از گناه ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نخستین قدم ها برای پاکی، قسمت دهم؛ نفرت از گناه ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نخستین قدم ها برای پاکی، قسمت دهم؛ نفرت از گناه ۹۱ اسلاید در PowerPoint :
>
مقدمه
در شماره های پیشین گفته شد که خدای متعال جهان را برای انسان و انسان را برای خودش آفرید؛ چنان چه درقرآن کریم و حدیث قدسی به این حقیقت اشاره شده است:
«وَ سَخَّرَ لَکمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ إِنَّ فی ذلِک لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ – او آن چه در آسمان ها و آن چه در زمین است همه را از سوی خودش مسخّر شما ساخته در این نشانه های (مهمّی) است برای کسانی که اندیشه می کنند.» (جاثیه/۱۳)
«إنّ اللَّه یقول عبدی خلقت الأشیاء لأجلک و خلقتک لأجلی، و هبتک الدنیا بالإحسان و الآخره بالإیمان – خداوند می فرماید: ای بنده ام، من همه اشیاء را به خاطر تو خلق کردم و تو را هم برای خودم آفریدم و من دنیا را با احسان خود به تو بخشیدم و آخرت را هم بوسیله ایمان به تو دادم.»[۱]
اما کدام انسان را برای خود آفریده است؟! آیا انسانی را که در مسیر خواسته های نفسانی و شهوانی گوی سبقت را از بهائم و حیوانات ربوده و از آن ها پست تر شده به طوری که قرآن کریم درباره ی او چنین می فرماید:
«وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کثِیرًا مِّنَ الجِْنّ وَ الْانسِ لهَُمْ قُلُوبٌ لَّا یفْقَهُونَ بهَِا وَ لهَُمْ أَعْینُ لَّا یبْصِرُونَ بهَِا وَ لهَُمْ ءَاذَانٌ لَّا یسْمَعُونَ بهَِا أُوْلَئک کاَلْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئک هُمُ الْغَافِلُون – به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم آن ها دل ها [عقل ها] یی دارند که با آن (اندیشه نمی کنند، و) نمی فهمند و چشمانی که با آن نمی بینند و گوش هایی که با آن نمی شنوند آن ها همچون چهارپایانند بلکه گمراه تر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همه گونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)!» (اعراف/۱۷۹)
یا انسانی را که مسجود ملائکه است و شایسته مقام خلیفهاللهی؟
پر واضح است خدای سبحان انسانی را برای خویش انتخاب کرده که با او سنخیت داشته باشد، یعنی همان گونه که حضرت حق کل الکمال و کل الجمال است و همان طور که خدای سبحان ذاتی است که مستجمع جمیع صفات کمال است و مبدأ و منشاء تمام خوبی ها و پاکی ها و زیبایی هاست، این انسان نیز باید از تمام عیوب و بدی ها و ناپاکی ها مبراء بوده و متصف به کمالات و زیبائی ها باشد؛ البته چنین انسانی لایق خلافت الهی است. بنابراین یگانه راه حرکت به سمت حق تعالی و تنها طریق قرب به آن ذات مقدس و مورد نظر و عنایت ویژه او قرار گرفتن، حرکت در مسیر کمالات و پاکی ها و پرهیز از طریق آلودگی ها بوده که بارزترین مصداق آن انجام واجبات و اعمال حسنه و ترک محرمات و اعمال قبیحه می باشد که در روایات ما به آن اشاره شده است:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: «وَ مَا تَقَرَّبَ إِلَی عَبْدٌ بِشَیءٍ أَحَبَّ إِلَی مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیه – و بنده با هیچ چیزی به من نزدیک نشود که محبوب تر باشد نزد من از عمل بدان چه بر او واجب کردم.»[۲]
امام صادق علیه السلام فرموده اند:«فِیمَا نَاجَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَی ع یا مُوسَی مَا تَقَرَّبَ إِلَی الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْوَرَعِ عَنْ مَحَارِمِی فَإِنِّی أُبِیحُهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ لَا أُشْرِک مَعَهُمْ أَحَدا – در بین چیزهایی که خداوند در ضمن مناجات با موسی علیه السلام به او فرمود آمده است: ای موسی، نزدیکی جویندگان به من با چیزی مانند پرهیز از گناهان، به من تقرب نجسته اند؛ پس به راستی من اقامت در بهشت های جاودان را به آن ها اجازه دهم و دیگری را با آن ها شریک نسازم.»[۳]
بنابراین باید انسان عاقل که سعادت و آسایش خود را در ترک گناه و اطاعت پروردگار یافته و شناخته، باید به هر قیمتی در این مسیر قدم گذاشته و با گام های مصمم به سوی خدای متعال حرکت نماید. از همین روی در شماره های گذشته شروع به ارائه برنامه ای جامع در مسیر بندگی خدای سبحان نمودیم و برخی از روش های ترک گناه و معصیت را به تفصیل شرح دادیم. اکنون نیز یکی دیگر از اموری که نقش زیربنایی و کلیدی در ترک معاصی دارد را به محضر خواننده عزیز تقدیم می داریم و آن چیزی نیست جز «ایجاد نفرت از گناه در دل».
ایجاد نفرت از گناه در دل
در علوم عقلی ثابت شده که انسان بر اساس دل بستگی های خود عمل می کند. یعنی اگر به عملی شوق و علاقه داشت به سمت آن رفته و مرتکب آن می شود، اما اگر به عملی علاقه نداشت یا بالاتر، از آن نفرت داشت نه تنها به سمت آن نمی رود بلکه از آن دوری و پرهیز می نماید. استاد بزرگوار حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه در این باره با تعبیر عامیانه می فرمود: «به شخص می گویند چرا این کار را انجام دادی؟ می گوید: دلم خواست؛ که نشان دهنده آن است که آدمی بر اساس دل خود (محبت هایی که دارد) حرکت می کند.»
مرحوم علامه طباطبایی رحمت الله علیه در این باره چنین فرموده اند: «نفس انسان، علت فاعلی برای صدور افعال از خودش می باشد. لکن نفس مبدأ علمی برای عمل است که از آن (نفس) جز اموری که تشخیص می دهد برای انسان کمال است (فایده دارد) صادر نمی شود؛ و چون نفس مبدأ علمی برای عمل است احتیاج دارد قبل از انجام عمل آن را تصور کند و تصدیق نماید که این فعل برای انسان کمال است (فایده دارد)… پس اگر نفس انسان تصدیق نمود که انجام این فعل کمال برای اوست (و فایده دارد) به دنبال این تصدیق به فایده، برایش شوق به انجام عمل پیش می آید و به دنبال شوق، اراده عمل را نموده و به سمت انجام عمل حرکت می نماید.»[۴]
توضیح کلام علامه (ره): هر عملی از افعال اختیاری و ارادی که انسان انجام می دهد از یک ساختار (فرمول) تبعیت می کند که عبارت است از:
الف) تصور عمل
انسان قبل از انجام هر عملی – چه عمل نیک و چه عمل زشت و گناه – ناچار است آن را در ذهن خود تصور نماید؛ زیرا به یقین تا انسان خاطره ای و تصویری از یک عمل در ذهن نداشته باشد و تا به آن عمل هیچ توجهی نداشته باشد، به سمت آن نخواهد رفت و این امر از امور واضح و بدیهی است.
ب) تصدیق به فایده
بعد از تصور یک عمل، برای رفتن به سمت آن و انجام عمل نیاز به مقدمه دیگری است و آن عبارت است از تصدیق به فایده. یعنی شخص باید در ذهن خود این را بپذیرد که این عمل برای من سودمند است، در غیر این صورت به سمت آن نخواهد رفت. حال این سودمند بودن یا امری است بدیهی و روشن که بلافاصله در ذهن تصدیق به فایده را در پی خواهد داشت و نیاز به فکر کردن ندارد، و یا امری است نظری و غیربدیهی که نیاز به فکر و مطالعه دارد؛ به عنوان مثال کسی که می خواهد نماز شب بخواند باید نسبت به فوائد نماز شب شناخت و مطالعه کافی داشته باشد و بداند که برای او فایده دارد. در روایتی از امیرمؤمنان علی علیه السلام اشاره به این مطلب شده است:
«یا کمَیلُ مَا مِنْ حَرَکهٍ إِلَّا وَ أَنْتَ مُحْتَاجٌ فِیهَا إِلَی مَعْرِفَهٍ – ای کمیل، هیچ کار و حرکتی نیست که بخواهی انجام دهی مگر آن که در آن محتاج به شناخت و معرفت هستی.»[۵]
البته ممکن است انسان نسبت به عملی که به ذهنش رسیده و آن را تصور کرده، حالت تصدیق به فایده پیدا نکند بلکه تصدیق به عدم فایده نماید و بگوید این کار برای من بی فایده و پوچ است که در این صورت به سمت آن عمل نخواهد رفت. یا ممکن است نسبت به آن عمل، حالت تصدیق به ضرر پیدا کند و آن را برای خود مضرّ و خطرناک تشخیص دهد که در این صورت از آن فرار می کند.
بنابراین انسان نسبت به اعمالی که به ذهنش خطور می کند ممکن است سه حالت پیدا نماید:
۱- یا آن عمل را برای خود نافع و سودمند تشخیص دهد و تصدیق به فایده نماید؛
۲- یا نسبت به آن عمل حالت بی تفاوتی داشته باشد و آن را پوچ بداند،
۳- و یا نسبت به آن حالت تصدیق به ضرر پیدا کند و آن را برای خود خطرناک تشخیص دهد.
تذکر: حالات سه گانه فوق از امور شناختی و علمی هستند و تا علم و شناخت و آگاهی نسبت به موضوع (آن عمل) در بین نباشد هیچ یک از حالات فوق برای انسان حاصل نمی شود. از همین روی پیشوایان معصوم علیهم السلام ما را دعوت به تفکر و توجه و شناخت قبل از ورود در کارها نموده اند. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرموده اند:
«أَصْلُ السَّلَامَهِ مِنَ الزَّلَلِ الْفِکرُ قَبْلَ الْفِعْلِ وَ الرَّوِیهُ قَبْلَ الْکلَامِ – ریشه سلامتی از لغزش ها، اندیشه قبل از انجام کار و تأمل پیش از سخن گفتن است.»[۶]
در جای دیگر چنین فرموده اند:
«التَّدْبِیرُ قَبْلَ الْعَمَلِ یؤْمِنُک مِنَ النَّدَمِ – اندیشیدن قبل از شروع به کار، تو را از پشیمانی ایمن می دارد.»[۷]
البته راه علم و شناخت پیدا کردن به یک موضوع، یکی از چند راه زیر است:
اول آن که نسبت به آن موضوع مطالعه نماید. به عنوان مثال در روایاتی که درباره نماز شب وارد شده مطالعه نموده و فوائد و آثار زیبای نماز شب را بشناسد. یا درباره مضرات غیبت در آیات و روایات وارده جستجو نموده و نسبت به آن ها علم و شناخت حاصل نماید.
دوم آن که نسبت به فوائد یا مضارّ هر عملی فکر نماید و با تفکر و تدبر شناخت خود را نسبت به آن بالا ببرد.
سوم آن که درباره آثار زشت یا زیبای هر عملی مشاوره نماید و از اهل علم و اطلاع در مورد آن تحقیق و تفحص نماید.
ج) شوق
بعد از آن که انسان نسبت به فوائد یک عمل شناخت و علم پیدا کرد، نسبت به آن شوق و محبت پیدا می کند و خواستار آن عمل می شود. البته اگر سطح شناخت نسبت به آن عمل پائین باشد، شوقی که از آن حاصل می شود چندان قوی نخواهد بود. به عنوان مثال اگر فرد فقط دو فایده از فوائد نماز شب را بداند در همین حد نسبت به آن شوق پیدا می کند که چنین شوقی از کارآیی لازم برای حرکت دادن انسان به سمت عمل برخوردار نیست؛ زیرا در مقابل این اشتیاق، شوق دیگری وجود دارد که مانع از کارآمدی شوق به نماز شب است و آن عبارت است از شوق به خواب شیرین سحرگاهی.
د) شوق مؤکد
هرچه سطح شناخت انسان از فوائد یک عمل بالاتر رود نسبت به آن شوق بیشتری خواهد یافت تا این که به مرحله شوق مؤکد برسد. در این مرحله انسان در اثر دانستن فوائد و کارآیی های یک عمل نسبت به آن محبت تام و تمام پیدا نموده، به گونه ای که محبت های متضاد با آن توان مقابله و مقاومت را نداشته و سبب ایجاد اراده در انسان است.
ه) اراده عمل
اگر اشتیاق انسان نسبت به عملی زیاد شد و به مرحله شوق مؤکد رسید و از صمیم قلب خواستار آن شد، به طور حتم آن را اراده نموده و به سمت آن حرکت می کند. به بیان دیگر اراده نسبت به عمل، زاییده شوق مؤکد نسبت به آن عمل است. و وقتی یک عمل اراده شد، مغز به دستگاه حرکتی فرمان انجام آن را داده و آن عمل صورت می پذیرد.
مراحل فوق در تمام اعمال ارادی انسان – چه اعمال خوب و چه اعمال زشت – وجود دارد و محال است که انسان در کارهای خود از این ساختار تخطی نماید. خدای متعال نیز از همین ساختار جهت هدایت بندگان به سمت خویش استفاده نموده است، زیرا در حدیث قدسی چنین آمده است:
«أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی مُوسَی ع أَحْبِبْنِی وَ حَبِّبْنِی إِلَی خَلْقِی قَالَ مُوسَی یا رَبِّ إِنَّک لَتَعْلَمُ أَنَّهُ لَیسَ أَحَدٌ أَحَبَّ إِلَی مِنْک فَکیفَ لِی بِقُلُوبِ الْعِبَادِ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیهِ فَذَکرْهُمْ نِعْمَتِی وَ آلَائِی فَإِنَّهُمْ لَا یذْکرُونَ مِنِّی إِلَّا خَیراً – خداوند متعال به موسی بن عمران علیه السّلام وحی کرد مرا دوست بدار و مردم را هم با من دوست گردان. موسی علیه السلام گفت: بار خدایا محبوب تر از تو در نزد من نیست ولی مردم را چگونه با تو دوست گردانم؟ خداوند به او فرمود: آن ها را به نعمت های من آگاه گردان، هر گاه آنان متوجه نعمت های من شوند از من جز به نیکی یاد نمی کنند.»[۸]
همان طور که در این روایت شریفه ملاحظه می فرمائید، خدای متعال علت شوق و محبت بندگان به خویش را یادآوری و برشمردن نعمت ها برای آنان دانسته است. یعنی اگر بندگان نعمت های خدا و فوائد او را شناختند و دانستند که پروردگار آنان خدایی است که فوائد بی شماری برای آنان دارد؛ فوائدی چون: آنگاه که مریض شوند شفا دهد، هرگاه تشنه شوند با نعمت آب سیراب نماید و چون گرسنه شوند با انواع غذاها سیرشان سازد و چون ترسان شوند آنان را ایمن کند و چون بی پناه گردند پناهشان دهد. از مادر به آنان مهربان تر است و مهر و محبت مادری را نیز او عطا نموده و مادر را عاشقانه مامور رسیدگی به فرزند نموده است. آن گاه که طفل بودند و قادر به خوردن غذایی نبودند گواراترین غذا را در سینه مادر آماده نمود و. ..
توجه به این نعمت ها و عنایت ها سبب می شود نسبت به چنین خدای مهربانی دل بسته و علاقمند شوند و شوق و محبت او را در دل گیرند و عاشقانه به سمت او حرکت نمایند.
تذکر: همان طور که ذکر شد انجام اعمال سیئه و گناه نیز از ساختار فوق متابعت می کند. یعنی فرد ابتدا عمل گناه را تصور نموده و سپس در ذهن خود فوائدی برای آن در نظر آورده و به همین خاطر نسبت به آن شوق پیدا نموده و وقتی اشتیاقش زیاد شد آن عمل را اراده نموده و انجام می دهد.
ممکن است گفته شود عمل گناه فایده ای ندارد تا توجه به آن شوق انگیز باشد و این شوق محرک به سمت انجام عمل شود!
در جواب باید گفت: اگرچه عمل گناه نه تنها فایده ندارد بلکه مضر است، اما نفس انسان و شیطان گناه را بزک نموده و در نظر فرد زیبا جلوه می دهند. یعنی یک سری فوائد وهمی و غیر واقعی برای آن تراشیده و ذهن او را به بیراهه برده و سراب را به جای آب به خورد او می دهند. از این راه شوق به گناه را در دل او زنده کرده و به معصیت وادارش می نمایند. در مقابل گاهی نیز شیطان و نفس خبیث تر از شیطان، اعمال خوب و حسنه را برای انسان سخت و طاقت فرسا و بی فایده نمایش داده و اشتیاق انسان را به انجام آن ها از بین می برند؛ بلکه حتی ایجاد نفرت نسبت به آن ها می کنند. قرآن کریم در آیات متعددی به زینت کردن اعمال قبیح توسط شیطان اشاره فرموده است که از باب نمونه یک مورد را ذکر می کنیم:
«وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ قَدْ تَبَینَ لَکمْ مِنْ مَساکنِهِمْ وَ زَینَ لَهُمُ الشَّیطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبیلِ وَ کانُوا مُسْتَبْصِرینَ – ما طایفه عاد و ثمود را نیز (هلاک کردی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 