پاورپوینت کامل قفل قلب ۶۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قفل قلب ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قفل قلب ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قفل قلب ۶۲ اسلاید در PowerPoint :
>
اشاره
در آیات قرآن مکرر بیان شده است که خداوند بر اثر گناهان بسیار، بر قلب برخی قفل نهاده و آن ها دیگر هدایت نمی شوند. متن زیر گزینش فرمایشات امام خامنه ای مد ظله العالی است که در خصوص تکرار گناه و نتایج آن بیان شده است. در انتهای فرمایشات ایشان هم برای توضیح بیشتر، مطالبی از علمای بزرگ آورده ایم. سعی شده در پاورقی هم توضیحاتی قابل استفاده ارائه شود.
بدترین نصیب
قرآن می فرماید: «ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذینَ أَساؤُا السُّوای أَنْ کذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ»[۱] آن کسانی که کار بد کردند، بد ترین نصیب شان خواهد شد. آن بد ترین چیست؟ تکذیب آیات الهی. خطر بزرگ برای جامعه اسلامی این است؛ هرجا هم که شما در تاریخ می بینید جامعه اسلامی منحرف شده، از این جا منحرف شده است. ممکن است دشمن خارجی بیاید، سرکوب کند، شکست دهد و تار و مار کند؛ اما نمی تواند نابود کند بالاخره ایمان می ماند و در جایی سر بلند می کند و سبز می شود. اما آن جایی که این لشکرِ دشمن درونی به انسان حمله کرد و درون انسان را تهی و خالی نمود، راه منحرف خواهد شد. هرجا انحراف وجود دارد، منشأش این است.[۲]
بسته شدن راه برگشت
اغلبِ گمراهی هایی که وجود دارد، یا به خاطر گناهانی است که از ما سر می زند و یا به خاطر خصلت های زشتی است که در وجودِ ما نهفته است.[۳] «ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ.. .» گناه، عاقبتش گمراهی است؛ مگر این که نور توبه در دل انسان بدرخشد. این که مدام به ما می گویند «اگر یک گناه کردید، پشت سرِ همان گناه توبه کنید. از تکرار گناه، پشیمان شوید و تصمیم بگیرید که دیگر گناه نکنید»[۴] برای این است که فرو رفتن در باتلاق گناه، کار خطرناکی است و گاهی انسان به جایی می رسد که دیگر راه برگشتی ندارد.
[۵] یکی گناه است که وسیله گمراه شدن می گردد و یکی هم خصلت های ناپسند است. خصلت های زشت، بیشتر از گناهان فعلی به گمراهی انسان می انجامد. اگر ما در هر کار و هر حرف و هر عقیده ای، خودپرست و خودرأی باشیم، همدیگر را تخطئه کنیم و بگوییم: «فقط من درست فهمیدم و من درست عمل می کنم»، آن گاه به هیچ مشورت و استدلال و منطقی اعتنا نکنیم و به هیچ حرف حقّی گوش نسپاریم؛ اگر حسد در وجود ما چنان ریشه دوانیده باشد که به خاطر آن، زیبا را زشت ببینیم و حاضر نباشیم حقیقت درخشانی را در جایی تصدیق کنیم؛ اگر حبِّ شهرت، حبِّ مقام و حبِّ مال، ما را از پذیرش حقیقت باز دارد، این جاست که پذیرای صفات خطرناک گمراه کننده شده ایم.[۶]
اثر بر روی دل
رفتار ها و خلقیات و تربیت ها اثر متقابل دارند؛[۷] هم اخلاق در رفتار تأثیر می گذارد، هم رفتار بر اخلاق تأثیر می گذارد. کار بد که می کنیم، روی دل ما اثر می گذارد، روی اخلاق ما اثر می گذارد، گاهی روی برداشت ها و تلقی های ما اثر می گذارد؛ دلبستگی که پیدا می کنیم، این دلبستگی روی ذهنیات ما اثر می گذارد. اعمال و رفتار از یک طرف، و اخلاق و تربیت از یک طرف؛ این ها تأثیر متقابل دارند.[۸]
انحراف در عمل و عقیده
نکته ای که فعالان سیاسی، مسئولان، صاحبان قدرت، صاحبان مسئولیت های گوناگون و متنفذین به شدت بایستی مراقب آن باشند، مسئله ی انحراف و فسادپذیری شخصی است؛ همه مان باید مراقبت کنیم. انسان ها در معرض فسادند، در معرض انحرافند. گاهی لغزش های کوچک، انسان را به لغزش های بزرگ و بزرگ تر و گاهی به پرتاب شدن در اعماق دره هایی منتهی می کند؛ خیلی باید مراقب بود. قرآن هشدار داده است. در موارد متعدد، در قرآن این هشدار وجود دارد.
یک جا می فرماید: «ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذینَ أَساؤُا السُّوای أَنْ کذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ» عاقبت بعضی از کار ها این است که انسان به آن خانه ی بد ترین می رسد که تکذیب آیات الهی است.[۹]
یک جا می فرماید: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فی قُلُوبِهِمْ إِلی یوْمِ یلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ»[۱۰] خلف وعده ی با خدا کردند، این موجب شد نفاق در دل های شان به وجود بیاید.
یعنی انسان گناهی انجام می دهد، این گناه انسان را به وادی نفاق می کشاند؛ که نفاق، کفر باطنی است. همین جا در قرآن، کافرین و منافقین در کنار هم هستند.
در یک آیه ی دیگر می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوْا مِنْکمْ یوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیطانُ بِبَعْضِ ما کسَبُوا»[۱۱] اینی که می بینید یک عده ای در مقابل دشمن منهزم می شوند، طاقت نمی آورند، نمی توانند ایستادگی کنند، به خاطر آن چیزی است که قبلاً از این ها سر زده است؛ باطن خودشان را با گناه و با خطا خراب کرده اند. لغزش ها انسان را فاسد می کند. این فساد، به انحراف در عمل و گاهی به انحراف در عقیده منتهی می شود. این هم به مرور پیش می آید؛ دفعتاً پیش نمی آید که ما فکر کنیم یک نفری شب مؤمن می خوابد، صبح منافق از خواب بیدار می شود؛ نه، به تدریج و ذره ذره پیش می آید.[۱۲]
ضعف استقامت
ما بایستی کاری کنیم که اخلاق اسلامی در جامعه رائج شود. وقتی می گوئیم انقلاب اسلامی، خب، اسلام یک بخشش اخلاق است. پس بایستی رسالت اخلاقی انقلاب در جامعه تحقق پیدا کند.
یک بخش هم مربوط به عقاید و باورهاست. این عقاید و باور ها باید در عمق جان مردم ما رسوخ و نفوذ کند. همین عقاید است که ما را به میدان می آورد و در میدان نگه می دارد. این عقاید باید روی رفتارهای ما اثر بگذارد. جامعه ی ما باید جامعه ی گناه نباشد. گناه باید در جامعه روزبه روز کم شود. گناه موجب می شود که ما نتوانیم در مقابل دشمن بزرگ خودمان – که شیطان انس و جن، دشمن ماست – مقاومت کنیم.
… ما تعجب می کنیم گاهی اوقات وقتی می بینیم عقاید افراد دگرگونی پیدا می کند. حالا به عامه ی مردم و به متن جامعه خیلی کاری ندارم؛ انسان گاهی روی نخبگان نگاه می کند، وقتی یک خرده تفحص می کند، می بیند که این مربوط می شود به همین آیه ی شریفه ی «إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیطانُ بِبَعْضِ ما کسَبُوا». یک پوسیدگی در دندان به وجود می آید، به آن نمی رسیم، یک وقت می بینیم زیر یک چیز سختی دندان شکست؛ می فهمیم ظاهر خوبی داشته، اما پوک بوده. انسان یک شکستگی های این جوری را مشاهده می کند.[۱۳]
لغزش خواص
کسانی هستند که جزو مؤمنین بودند و اولِ کار مطلقاً هیچ نشانه ای از نفاق در آن ها وجود نداشت؛ لیکن به مرور دچار عوارضی شدند. این عوارض، کار دست آن ها داد. درست مثل این است که جسم سالمی، یک زخم کوچک به وجود می آید، بعد بی مراقبتی می کنند، این زخم کوچک – در انگشت او، در پای او، در بدن او – چرک می کند؛ بی اعتنایی می کنند، این چرک زیاد می شود؛ بی اعتنایی می کنند، تبدیل می شود به این که باید این انگشت را ببرند؛ بی اعتنایی می کنند، به تدریج بالاتر می آید، دست را می گیرد و پیش می رود. همه چیز از خراش کوچکی شروع شد. در جامعه ی اسلامی زمان پیغمبر، این حادثه پیش آمد این ها ربطی به آن منافقین دسته ی اول ندارند؛ آن چه در این ها پدید آمد – از لحاظ حقیقت – غیر از آن چیزی نیست که در آن منافقین صدر اول پدید آمد. آن ها هم به همان بلیه دچار شدند، این ها هم به همان بلیه؛ اما آن ها از اول جبهه ی دشمنی با اسلام گرفتند. این دسته ی دوم کسانی هستند که با پیغمبر، با حرکت اسلامی و با آن انقلاب عظیم، هیچ دشمنی نداشتند، دوست هم بودند؛ احیاناً در جنگ هایی هم شرکت کردند، در حوادث بزرگی هم بودند، اما یک جا خراش کوچکی پیش آمد، آن را علاج نکردند.
خدای متعال در آن آیه ی شریفه به آن ها گفت: صدقه بدهید، یا انفاق کنید، یا چه بکنید؛ آن ها سوگند خوردند که این کار را خواهند کرد و نکردند،«فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فی قُلُوبِهِمْ إِلی یوْمِ یلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یکذِبُونَ».[۱۴] خلف وعده ای که آن ها با خدا کردند، دروغی که با عمل خودشان گفتند، کار آن ها را به آن جا رساند که «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فی قُلُوبِهِمْ إِلی یوْمِ یلْقَوْنَهُ»؛ خدا در دل های آن ها نفاق را به وجود آورد. کسی که منافق نیست، بعداً منافق می شود.[۱۵]
خیلی ها بودندکه در رکاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شمشیر ها زدند؛ ولی نتوانستند سوابق را نگهدارند. امیرالمؤمنین علیه السلام درباره ی شمشیر کسی که در رکاب پیامبر جنگیده بود، ولی پس از ایشان در جنگی کشته شده بود، فرمود:
«این شمشیر، چه روزهایی که در جنگ ها، غبار کدورت را از چهره ی پیامبر سترد.» همان شمشیر، شمشیری بود که روی علی بن ابی طالب علیه السلام کشیده شده بود![۱۶]
نابودی اعمال
پرونده ی الهی، این طور نیست. ما حبط هم داریم، «أُولئِک حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ»[۱۷] حبطت، یعنی چه؟ حبط، یعنی اعمال شان باد هوا شد و از بین رفت. خیال نکنید که اگر ما یک روز کار خوبی انجام دادیم و آن را در انبان انداختیم و نگهداشتیم، چنان چه کار بدی هم انجام دادیم، بالاخره آن کار خوب باقی است. نخیر، کار بد در عالمِ موازینِ اعمال در پیشگاه خدا این طوری است که کار خوب را از بین می برد. گاهی کار و حرکت بد، طوری است که اصل ایمان را هم از انسان می گیرد.
ما الان این گونه افراد را داریم. من کسانی را می شناسم که چند صباحی کار خوب انجام دادند، بعد بر اثر یک لحظه غفلت و یک اشتباه و یک توقع زیادی و چیزی را که خیال می کرده حقش است و به او نداده اند، در دل گرفته و فاصله یی پیدا کرده است. این زاویه باز شدنِ از صراط مستقیم، چیز خیلی خطرناکی است. هرچه هم زاویه کوچک باشد، به تدریج این شکاف باز می شود و هرچه جلو تر می رود، از خط دور تر می شود. امروز کارشان به جایی رسیده که علیه اسلام و انقلاب و نظام اسلامی کار می کنند؛ یک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 