پاورپوینت کامل آشنایی با برخی مذاهب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آشنایی با برخی مذاهب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آشنایی با برخی مذاهب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آشنایی با برخی مذاهب اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

قسمت اول – عوامل پیدایش مذاهب

اشاره

علم فرق و مذاهب یکی از دانش های دیرین اسلامی است که از همان سده های نخستین اسلامی پا گرفته و همچنان مورد توجه دانشمندان اسلامی است.

یکی از عوامل پویایی این علم را می توان پیوند نزدیک آن با حیات دینی و فرهنگی جامعه اسلامی دانست که در طول اعصار و قرون متمادی، بر فروغ و بایستگی آن افزوده است.

بدین روی، آشنایی با فرقه های اسلامی و بررسی آراء و افکارشان از چند جهت حایز اهمیت است که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- آشنایی با تاریخ تفکر اسلامی و نیز وقایع و اتفاقات دوران مختلف اسلامی.

۲- لازمه نقد عالمانه و آگاهانه شناخت آراء و مقایسه دقیق بین آن ها که این مهم جز در سایه شناخت دقیق و علمی و به دور از تعصب فرقه ها میسر نخواهد شد.

۳- زدوده شدن برخی ابهام های موجود در روایات و فهم بهتر مفاهیم و متون دینی.

۴- آشنایی بیشتر با مشترکات فرقه ها در راستای وحدت و همگرایی بیشتر مذاهب اسلامی برای مقابله با دشمنان واقعی و مشترک.

آن چه پیش رو دارید نگاهی اجمالی است به مهمترین فرقه های اسلامی و آشنایی با افکار و عقائد آنان برای شناخت بهتر جریان های مذ هبی موجود در کشورهای گوناگون اسلامی.

مقدمه

قبل از پرداختن به مباحث اصلی، به دو نکته ی مهم در این بحث یعنی واژه شناسی و علل پیدایش فرقه های اسلامی می پردازیم.

الف) واژه شناسی

در طول سالیان مختلف عناوین گوناگونی برای این علم به کار برده اند که در مجموع، معروف ترین تعبیر، یکی «فِرَق و مذاهب» و دیگری«مِلَل و نِحَل» است.

در لغت، فِرَق جمع فرقه به معنای گروهی از مردم است و مذاهب، جمع مذهب به معنای رأی و عقیده، روش، مسلک و طریقه آمده است و در اصطلاح، مذهب به یکی از تیره ها و شعب یک دین، خواه تیره های اعتقادی مانند اسماعیلیه و معتزله در اسلام یا طرق سیر و سلوک مانند نقشبندیه در صوفیه یا روش های عملی نسبت به احکام مانند شافعیه و حنفیه در فقه به کار می رود.[۱]

«مِلَل» جمع مِلَّه به معنی طریقه و آیین و دین و شریعت است، خواه الهی و بر حق باشد و خواه غیر الهی و باطل.

و «نِحَل» نیز جمع نِحْلَه است که در معانی ادّعا، مذهب و گرویدن به یک دین و آیین به کار رفته است.[۲]

البته گفته شده که کلمه نحله بیشتر در دین باطل استعمال می شود. برخی نیز گفته اند: ملل یعنی ادیان و مذاهب آسمانی و ریشه دار و نحل یعنی مذاهب باطل و ساختگی و بی اساس.[۳]

نکته قابل توجه آن که اگر چه این دو تعبیر – فرق و مذاهب و ملل ونحل – گاه در اصطلاح به جای یکدیگر به کار می روند، اما در بیشتر موارد از عنوان دوم در معنای عام تر و شامل تری استفاده می شود؛ یعنی ملل و نحل به معنای گرایش های مختلف فکری و اعتقادی در ادیان و پیروان آن ها است که در نتیجه، شامل فرق و مذاهب اسلامی و غیر اسلامی نیز می گردد. اما از تعبیر فرق و مذاهب، خصوص فرق و مذاهب اسلامی قصد می شود.

ب) علل پیدایش فرقه های اسلامی

بحث از علل پیدایش مذاهب گوناگون اسلامی، به بحث از علل و منشأ اختلاف و تفرقه میان مسلمانان بر می گردد؛ زیرا اگر اختلاف بر سر معارف اعتقادی دین وجود نمی داشت، فرق و مذاهب نیز به وجود نمی آمدند؛ بنابراین بحث از علل پیدایش مذاهب، به بحث در باب علل پیدایش این اختلاف باز می گردد. اکنون به برخی عوامل ایجاد اختلاف و تشتّت در بین مسلمانان اشاره می کنیم.

۱- اختلاف در تعیین جانشین پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم

تا زمانی که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم در قید حیات بودند، اختلاف اعتقادی و فکری خاصی بروز نکرد، اما از همان روز رحلت ایشان، اختلاف بر سر خلافت و امامت، امت را به دو شاخه شیعه و سنی تقسیم کرد؛ به گونه ای که شیعیان معتقد بودند پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم در روایات متعددی مانند حدیث منزلت،[۴] حدیث ثقلین،[۵] حدیث سفینه،[۶] و در موارد مختلفی مانند غدیرخم، به جانشینی فرد مشخص (یعنی حضرت علی علیه السلام) به عنوان خلیفه پس از خود تصریح نموده اند؛ در حالی که بزرگان اهل سنت معتقدند که پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم امر خلافت را به انتخاب مردم واگذار نموده و مردم نیز برای پیشگیری از اختلاف و تفرقه بین مسلمانان، ابوبکر را برای رهبری جامعه اسلامی برگزیدند. در هر حال، خلأ حجت و رهبر اعتقادی مورد قبول همه مسلمانان، نخستین دلیل اختلاف و پیدایش مذاهب اسلامی بود که به انشقاق بین آنان منجر گردید.

۲- تعصّبات قبیله ای

تعصّب به طور کلی یکی از ریشه های اختلاف است، اما نوع خاصی از تعصّبات قبیله ای در میان اعراب رواج داشت که گاه بر سر مسائل بسیار جزیی، سال ها با یکدیگر نزاع و اختلاف داشتند و افراد زیادی نیز در این اختلافات به هلاکت می رسیدند. به عنوان مثال، جنگ بسوس، نمونه خوبی برای این گونه تعصبات جاهلی است. ماجرا از این قرار بود که شخصی به نام «کلَیب» که یکی از بزرگان عرب بود، روزی اعلام می کند که شتر کسی نباید به چراگاه شتران من وارد شود. از قضا روزی مردی به نام «سعد» که مهمان زنی به نام «بسوس» بود، شتری داشته که این حیوان بدون اطلاع صاحبش وارد چراگاه کلیب می شود. کلیب به محض این که آن شتر را می بیند آن را با ضرباتی مجروح می سازد. سعد وقتی متوجه این کار کلیب می شود از قبیله بسوس یاری می خواهد که در پی آن جنگی شروع می شود که این جنگ حدود پنجاه سال ادامه می یابد.

یا درباره ی جنگ «منذر» با قبیله «بکر بن وائل» نقل شده است که به جهت اختلاف در سبقت اسبی در مسابقه، بین آن ها کدورتی پیش آمد. منذر اعلام می کند که هرکس از من پیروی کند جانش محفوظ است. وقتی به سخن او توجه نشد، او سوگند یاد کرد اگر بر افراد قبیله بکر دست یابد، آن قدر از آن ها را بر فراز کوهی بکشد که خون به پای کوه برسد. به دنبال این سوگند، لشکرکشی کرد و پس از جنگی سخت که در نتیجه آن قبیله بکر شکست خوردند، تعداد زیادی از افراد آن قبیله را اسیر ساخت. آن گاه دستور داد اسیران را بالای کوه ببرند و یکی یکی گردن بزنند تا خون به پای کوه برسد. اما هر چه از آن ها را کشتند خون در خاک فرو رفت. به منذر گفتند: «اگر همه افراد قبیله بکر را بکشیم خون به دامنه کوه نمی رسد.» وی باز پافشاری کرد و گفت:»باید به سوگندم وفا کنم.» گفتند:»برای ادای سوگندت آب بر روی خون ها بریزیم تا خون به کمک آب به پای کوه برسد.» او به اکراه این پیشنهاد را پذیرفت و وقتی خونابه ها به پای کوه رسید، از کشتار دست برداشت.[۷]

بدین روی، همین عامل در بروز و پیدایش فرقه های مختلف نیز نقش داشت که چه در زمان پیامبر و چه پس از ایشان، آثار منفی خود را نمایان ساخت. گاه این تعصب به گونه ای بود که با آگاهی از مسیر اشتباه، همچنان بر آن پای می فشردند، همان گونه که گفته اند وقتی «مسیلمه کذاب» ادعای پیامبری کرد، برخی از پیروانش گفتند: ما می دانیم که او دروغ گو است و پیامبر اسلام راست گو است، اما دروغ گویی که از قبیله «ربعیین» است در نزد ما از راستگویی که از قبیله «مضر» است، محبوب تر است.[۸]

یکی دیگر از جلوه های این تعصبات که منشأ بسیاری از اختلافات سیاسی، کلامی و مذهبی گردید، همان است که پس از وفات پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم رخ نمود و مسلمانان به جای این که در مراسم خاکسپاری آن حضرت شرکت کنند، هر گروه از انصار و مهاجران مدعی شد که خلافت حق آن ها می باشد. بنابر شواهد تاریخی، هیچ یک از انصار و مهاجران، در تعیین جانشین پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم از قرآن و سنت رسول خدا یا از مصلحت امت سخن نگفت، بلکه سخن هر گروه در این بود که جانشینی پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم حق خویش است، نه دیگری، چون در میان انصار دو قبیله «اوس» و «خزرج» از درون به رقابت برخاستند، به دلیل همین اختلاف داخلی، مهاجران غالب شدند![۹]

۳- برداشت های نادرست از دین

سومین عامل مهم بروز اختلاف بین مسلمانان و ایجاد فرقه ها و مذاهب جدید، کج فهمی و درک نادرست بزرگان این مذاهب بود که مبانی دین را با افکار و عقاید ناصحیح خود تفسیر کرده و زمینه گمراهی خود و دیگران را فراهم آوردند. گاه برداشت های نادرست از احکام یا تفسیر به رأی احکام شرعی و افزودن یا کاستن آن بر طبق مصالح خود ساخته نیز به گسترش این اختلافات دامن زده است؛ مانند تفسیرهایی که پیرامون اذان و اقامه، شستن یا مسح سر و پاها در هنگام وضو، أجزای اذان و اقامه، ارکان و واجبات نماز، سجده بر مُهر یا زمین، و مسائل کوچک و بزرگ دیگری که در صفحات تاریخی ثبت شده است.

این عامل، رفته رفته به تنش ها دامن زد و جهت گیری های سیاسی در حذف و اضافه موارد جزیی احکام، همواره بروز و ظهور داشته است، همان گونه که «برهان الدین حلبی» در سیره ی خود می نویسد: «عبداللّه ابن عمر» و «علی بن الحسین» در اذان پس از «حَیّ علی الفلاح» جمله «حیّ علی خیر العمل» می گفتند[۱۰] و یا در انتفاضه ی حسنی ها، آن گاه که صاحب فخ[۱۱] بر مدینه مسلط شد، «عبد اللّه بن حسن أفطس» بر بالای مناره ای که روی مرقد پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله و سلم است، قرار گرفت و به مؤذن گفت: «بگو: حی علی خیرالعمل.» مؤذن نیز این جمله را بر زبان راند.[۱۲] و نیز در دولت آل بویه که تمایلات شیعی داشتند، شعار شیعیان بغداد در اذان ها جمله «حَیّ عَلی خیرالعمل» بود، و آن گاه که سلجوقی ها در سال ۴۴۸ روی کار آمدند، این شعار ممنوع گردید و فرمان دادند در اذان صبح، جمله «الصلاه خیر من النوم» را بگویند![۱۳]

۴- رذایل اخلاقی

بی تردید، نقش پیروی از هوا و هوس ها و پاسخ به حس شهرت طلبی و جلب منافع مادی و… در ایجاد تفرقه و اختلاف غیر قابل انکار است. به ویژه آن که جامعه ی عرب با خوی قبیله گرایی، تفوق طلبی و ریاست خواهی، آشنایی دیرینه داشت و در باب رذایل اخلاقی نیز همین بس که سیره نگاران، خصوصیات عرب جاهلی را در شعر و شراب و شهوت خلاصه می نمایند. همچنین گرایش به قمار[۱۴] و زنده به گور کردن دختران، [۱۵] از جمله رفتارهای ناپسند آنان بوده است.

قرآن کریم نیز علت راه نیافتن انسان به حقایق را، رذایل اخلاقی همچون هوای نفس، قساوت قلب، کبر و استکبار، بخل و برتری جویی و نیز ارتکاب گناه، می داند[۱۶] که در سبک زندگی عرب جاهلی وجود داشت و بستر اختلاف و درگیری را مهیا می ساخت.

نقطه ی آغاز اختلاف

در زمان حیات رسول اعظم صلی الله علیه وآله و سلم اختلافاتی در پاره ای از مسائل میان مسلمانان رخ داد، ولی وجود رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم مانع از گسترش دامنه اختلافات و بروز و پیدایش فرق و مذاهب بود. اما پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم، ظهور اختلافات سیاسی، عقیدتی و فقهی میان مسلمانان، موجب پدید آمدن فرقه های گوناگونی در قرن های اول و دوم هجری گردید که این فرقه ها از سه گرایش عمده بیرون نبودند:

الف) فرقه ها و احزاب سیاسی مانند شیعه، خوارج و مرجئه

این مذاهب و فرقه ها اساس اختلافات شان در امر خلافت و امامت و چگونگی آن بود و عقاید آنان حول این موضوع گردش می کرد که آیا خلافت و امامت انتصابی است؟ ( بنابر عقیده شیعه) یا انتخابی؟ (بنابر عقیده خوارج و مروانیان و به طور کلی اهل سنت).

ب) فرقه ها و مذاهب کلامی

این گونه مذاهب، صورت های تکامل یافته و گسترده تر فرقه های اولیه بودند که در اواخر قرن اول و دوم تا سوم هجری در اسلام پدید آمدند.

ج) مذهب ها و مکتب های فقهی

اساس اختلاف این گروه ها به مسائل فقهی و روش های استنباط آن بر می گشت و یکی از علل تعدد این گونه مذاهب در اسلام مانند حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی در میان اهل سنت و جعفری در شیعه، سلیقه ها و اختلافات فقیهان صاحب نظر اولیه و بنیانگذاران آن مذاهب بوده است.

قسمت دوم – شیعه

شیعه در لغت بر دو معنا استعمال می شود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، همان گونه که قرآن کریم می فرماید: «وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیم – و از شیعیان او (نوح علیه السلام)، ابراهیم علیه السلام بود.»(صافات/۸۳) بدین معنا که حضرت ابراهیم علیه السلام پیامبر اولوالعزم و صاحب شریعت و هماهنگ با حضرت نوح علیه السلام بود، نه صرفِ پیرو.[۱۷]

دومین معنای شیعه، پیروی کردن فرد یا گروهی از فرد یا گروهی دیگر است، مثل: «وَ دَخَلَ الْمَدینَهَ عَلی حینِ غَفْلَهٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فیها رَجُلَینِ یقْتَتِلانِ هذا مِنْ شیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ… – و موسی هنگام بی خبری مردم، وارد شهر شد و در آن، دو مرد را یافت: یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنش که با هم کارزار می کردند. آن که از پیروان او بود، در برابر آن که از دشمنش بود، از موسی یاری خواست…».(قصص/۱۵)[۱۸]

و در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته می شود که به خلافت و امامت بلافصل امیرالمؤنین علی علیه السلام معتقدند و بر این باورند که امام و جانشین پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم از طریق نصّ شرعی تعیین می شود و امامت امام علی علیه السلام و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شده است.[۱۹]

بر اساس اعتقادات شیعیان، اطلاق کلمه شیعه بر دوستان و پیروان حضرت علی علیه السلام نخست از طرف پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم صورت گرفته است؛ همانگونه که سیوطی از علمای اهل سنت از جابر بن عبدالله انصاری و ابن عباس و علی علیه السلام روایت کرده که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم در تفسیر آیه «إِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِک هُمْ خَیرُ الْبَرِیه – (امّا) کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات (خدا) یند!» (بینه/۷)؛ به حضرت علی علیه السلام اشاره کردند و فرمودند: «تو و شیعیانت، روز قیامت رستگار خواهید بود.»[۲۰]

تاریخ شهرت به نام شیعه

اگرچه در عصر پیامبر خدا صلی الله علیه وآله و سلم در پاره ای از مسائل، اختلاف نظرهایی میان مسلمانان پدید آمد، ولی فرقه ها و دسته بندی هایی که بعدها پیدا شد، در آن زمان وجود نداشت. شاید کسی باور نمی کرد با توجه به آن همه سفارش ها و سیره و سخن پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله و سلم، اختلاف و تشتتی پدید آید. اما با این همه، پس از رحلت پیامبراکرم صلی الله علیه وآله و سلم اختلافاتی پدید آمد که سبب پیدایش فرقه های مختلف در میان مسلمانان گردید که مهم ترین اختلاف، در نخستین ساعات پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم پدید آمد که مربوط به مسئله خلافت و امامت بود که مسلمانان را به دو دسته تقسیم کرد.

یک دسته معتقد بودند که امامت همانند نبوت، منصب و مقامی الهی است و از شرایط امام، عصمت او از گناه و خطا است که این صفت را جز خداوند کسی نمی داند، بنابراین راه تعیین امام، نص الهی است که در قرآن و روایات نبوی بیان شده است و بر طبق نصوص فراوان، علی بن ابیطالب علیه السلام جانشین پیامبر و امام مسلمین است. حضرت علی علیه السلام و بنی هاشم و گروهی از بزرگان صحابه، اعم از مهاجرین و انصار، طرفدار این نظریه بودند.

دسته دیگر که در رأس آن ها ابوبکر و عمر قرار داشتند، بر این عقیده بودند که پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم برای خود جانشین تعیین نکرده است و این کار را به مسلمانان واگذار نموده است. بر این اساس، در شرایطی که حضرت علی علیه السلام و عده ای از بزرگان صحابه به تجهیز بدن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم مشغول بودند، به همراه عده ای از مهاجرین و انصار در محلی به نام «سقیفه بنی ساعده» گرد هم آمدند و پس از گفت وگوها و اختلافات فراوانی که در مورد انتخاب خلیفه پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم میان آنان مطرح شد (و هر کدام خود را برتر و افضل برای خلافت می دانست)، سر انجام با ابوبکر بیعت کردند.

شیعیان بر این باورند که شرایط سیاسی و اجتماعی دنیای اسلام و جهان در آن برهه ی حساس و تاریخی به گونه ای بود که اگر حضرت علی علیه السلام و هواداران او برای اثبات عقیده خود به اقدامات عملی و جنگ و درگیری نظامی دست می زدند، موجودیت اسلام از ناحیه دشمنان خارجی (امپراطوری ایران و روم) و دشمنان داخلی (منافقین) آسیب جدی می دید؛[۲۱] از این رو حضرت علی علیه السلام مصلحت اسلام و مسلمین را پیروی از روش صبر و مدارا دید، ولی با این همه در مناسبت های گوناگون، چه در زمان خلافت خلفای سه گانه و چه در زمانی که خود حکومت را در اختیار داشتند، بارها به حقانیت خود استدلال و احتجاج کردند و دیدگاه خود را درباره ی نادرستی عمل آنان مطرح می کردند.

به عنوان مثال، سیوطی یکی از بزرگان اهل سنت در کتاب تاریخ خلفا آورده است: علی علیه السلام در سال ۳۵ ه.ق در “رحبه” جمعیت را قسم داد: هر کسی که در غدیر خم حضور داشته و سخنان پیامبر را درباره من شنیده برخیزد و شهادت بدهد، که در آن میان، ۳۰ نفر به پاخاستند و گفتند: ما شنیدیم که پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود:

«مَنْ کنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِی مَوْلاَهُ. اَللَّهُمَّ وَ الِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ».[۲۲]

و در سخنی چنین فرمودند: «أمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبی قُحافَه وَ اِنَّهُ لَیعْلَمُ أنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَا – به خدا سوگند، پسر ابوقحافه (ابوبکر) پیراهن خلافت را بر تن کرد در حالی که خوب می دانست که موقعیت من در مسئله خلافت مانند محور سنگ آسیاب است».[۲۳]

در هر حال، شیعه به عنوان پیروان علی بن ابی طالب علیه السلام و معتقدان به خلافت بلافصل او، در نخستین روزهای پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم پدید آمد و در تاریخ آن فرقه هایی پدید آمده است که بسیاری از آن ها منقرض شده اند و فرقه های اصلی شیعه که اکنون نیز موجودند عبارتند از: شیعه دوازده امامی، شیعه زیدیه و شیعه اسماعیلیه که در مباحث آینده به آن ها اشاره خواهیم کرد.

البته از آن جا که اکثریت قاطع خوانندگان محترم را شیعیان دوازده امامی تشکیل می دهند بیان عقاید و اعتقادات در این قسمت ضروری به نظر نمی رسد. به همین دلیل به دو قسمت دیگر خواهیم پرداخت.

قسمت سوم – زیدیه

زیدیه به عنوان یکی از معروف ترین فرقه های شیعی، به گروهی گفته می شود که پس از شهادت امام حسین علیه السلام، «زید» فرزند امام زین العابدین علیه السلام را امام می دانند. اگرچه «زید بن علی» خود را امام نمی دانست، اما قیام برای خونخواهی مظلومان و شهدای عاشورا موجب شد که پیروانش وی را به عنوان امام پنجم بشناسند که به همین دلیل زیدیه نامیده می شوند.

بدین ترتیب، فرقه زیدیه با توجه به حدیث «الْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ اِمامانِ قاما اَوْ قَعَدا – حسن و حسین امام هستند، خواه قیام نمایند یا قعود [و صلح] کنند»[۲۴]، پس از امام علی علیه السّلام به امامت امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام اتفاق نظر دارند، ولی حضرت سجاد علیه السلام را تنها به عنوان پیشوای علم و معرفت می شمارند و نه امام به معنی رهبر سیاسی و زمامدار اسلامی؛ زیرا آنان – همان گونه که اشاره خواهیم کرد – یکی از شرائط امام را قیام مسلحانه بر ضد ستمگران می دانند؛ از این رو اکثر نویسندگان زیدی، حضرت سجاد علیه السلام را در شمار امامان خود ندانسته اند، بلکه به جای ایشان، حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام را امام خود می دانند و زید، امام پنجم شمرده می شود.[۲۵]

زید کیست؟

زید بن علی بن حسین بن علی، فرزند امام چهارم شیعیان، حضرت زین العابدین علیه السلام است که به «زید شهید» معروف است. مادر او کنیزی شایسته و با نجابت به نام «حوراء» است که «مختار بن ابی عبیده ثقفی» او را به سی هزار درهم خرید، هنگامی که در چهره او آثار پاکی و بزرگی را مشاهده کرد، با خود گفت: من لیاقت این زن را ندارم، او شایسته «علی بن الحسین» است و او را به عنوان هدیه خدمت امام فرستاد.

این بانو از امام دارای چهار فرزند شد، فرزند اول او «زید» و سه فرزند دیگر به نام های «عمر، علی و خدیجه» نام گذاری شدند.[۲۶]

زید، فردی بسیار شجاع و اهل علم و دانش بود. همچنین تبحر در فصاحت و منطق، استحکام سخن و سرعت در جواب، حسن مناظره، روشنی در بیان و ایجاز در ادای معانی، از دیگر اوصاف وی شمرده شده است.[۲۷]

مورخان در تاریخ ولادت و شهادت زید بن علی اختلاف نظر دارند. از سال های ۷۵، ۷۸ و ۸۰ به عنوان تاریخ ولادت و از سال های ۱۲۰، ۱۲۱ و ۱۲۲ به عنوان سال شهادت او یاد کرده اند. ولی مشهور این است که مجموع دوران زندگی او ۴۲ سال بوده است.

زید در کوفه اقامت داشت، سپس از کوفه به شام رفت و در مجلس هشام بن عبد الملک حاضر شد و با او مکابره[۲۸] نمود و هشام هم او را پن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.