پاورپوینت کامل چرا قرآن تحریف نشد؟ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل چرا قرآن تحریف نشد؟ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چرا قرآن تحریف نشد؟ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل چرا قرآن تحریف نشد؟ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
اهمیت و جایگاه مسئله تحریف ناپذیری قرآن[۱]
مبحث تحریف ناپذیری قرآن از جهات مختلفی مهم و تعیین کننده است و پس از مسئله اعجاز یکی از مباحث زیربنایی در قرآن شناسی محسوب می شود؛ زیرا اگر مصونیت قرآن از تحریف (کاستی، افزایش، تغییر و تبدیلِ مؤثر در معنای آیات) به اثبات نرسد، هرگونه استناد به همه یا بخشی از آیات قرآن مورد تردید قرار می گیرد؛ زیرا احتمال آنکه آیات مورد استناد، تحریف شده و آن چه مقصود خداوند بوده تغییر یافته باشد، منتفی نیست و با چنین احتمالی، استدلال به آن ها نتیجه بخش نخواهد بود. علاوه بر این، اعتبار روایات پیامبر و امامان معصوم نیز به ویژه در مقام تعارض روایات با یکدیگر، (تشخیص روایات جعلی) به قرآن متکی است و اگر در قرآن تحریفی رخ داده باشد، اعتبار روایات نیز خدشه دار می شود.
مفهوم تحریف و انواع آن
تحریف از ریشه «حرف» (به معنای لبه، کناره و مرز یک چیز) در لغت، به معنای مایل کردن و منحرف کردن و دگرگون ساختن است[۲]، و تحریف سخن، به معنای ایجاد نوعی دگرگونی و انحراف در آن است.
در یک دسته بندی کلی، تحریف هر سخنی از جمله تحریف قرآن را می توان به دو نوع تحریف معنوی و تحریف لفظی تقسیم کرد. مقصود از تحریف معنوی، برداشت انحرافی از معنای کلام یا تفسیر و توجیه یک سخن، برخلاف مقصود گوینده آن است. این نوع تحریف، به طور قطع نسبت به قرآن صورت گرفته است.
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه از وقوع چنین تحریفی در زمان خویش، به خدا شکوه می برد[۳] و از وقوع آن در آینده نیز خبر می دهد.[۴]
قرآن مجید نیز از وقوع این نوع تحریف در کتاب های آسمانی گذشته در آیاتی یاد کرده است:
«یحَرِّفُونَ الْکلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ – کلمات الهی را از جایگاه هایش منحرف می سازند» (نساء:/۴۶)
«یحَرِّفُونَ الْکلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ – کلمات الهی را پس از (استقرار) در جایگاه هایش، منحرف می کنند.» (مائده:/۴۱)
«وَ یحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ – سخن خدا را پس از آن که دریافته اند، تحریف می کنند» (بقره/۷۵)
در آیات و روایات، از نقطه مقابل تحریف معنوی کتاب های مقدس، با تعبیر «یتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ – تلاوت آیات چنان که شایسته آن است»(بقره/۱۲۱) یاد شده است.
دلایل تحریف ناپذیری قرآن
۱- دلایل قرآنی
الف) آیات تحدی[۵]
آیات تحدی دلالت بر این مطلب دارد که همانند هیچ یک از سُوَر قرآن را نمی توان آورد. (مقصود از سوره، معنای اصطلاحی و متعارف آن نیست، بلکه معنای لغوی آن، یعنی یک قطعه مشخص و برجسته و مستقل از آیات، مد نظر است؛ بنابراین سوره مجموعه ای از آیات مرتبط با هم است که یک هدف را دنبال می کند؛ آغاز و انجام، مقدمه و نتیجه گیری و نقطه اوج مشخص دارد؛ خواه یکی از سُوَر صد و چهارده گانه قرآن باشد یا کمتر از آن) و لازمه عدم امکان آوردن مثل یک سوره، نفی اکثر انواع و شقوق تحریف قرآن است.
توضیح مطلب:
۱. نفی تحریف به زیاده یک سوره کامل:
اگر کسی ادعا کند که قرآنی که در دست ماست، یکی از سوره هایش در قرآنِ نازل شده بر پیامبر وجود نداشته و بعد اضافه شده است، آیات تحدی این مدعا را نفی می کند؛ زیرا اگر چنین بود، پس باید بتوان مانند آن یک سوره، سوره ای فراهم آورد؛ چون آن یک سوره، سخن خدا نیست که نتوان مثل آن را آورد. اما از سوی دیگر می بینیم که در واقع مانند هیچ یک از سُوَر قرآن را کسی تاکنون نیاورده و نمی توان آورد، پس معلوم می شود که در بین سوره های قرآن موجود، سوره ای ساخته و پرداخته فکر بشر وجود ندارد.
۲. نفی تحریف به زیاده کمتر از سوره:
اگر مدعی تحریف بگوید در سُوَر قرآنی تحریف به این صورت رخ داده که در اجزای یک سوره دخل و تصرف شده، به این شکل که قسمتی از یک سوره از جانب خداست و قسمتی دیگر از آن حذف شده و به جای آن، بخشی از سوی بشر افزوده شده است، آیات تحدی این نوع تحریف را هم نفی می کند؛ زیرا بر فرض که چنین باشد باید بتوان مانند چنین سوره ای را آورد؛ به دلیل آن که بخشی از آن که ساخته فکر انسان است، خدایی و معجزه نیست، پس می توان مانندش را آورد، و بخش دیگر آن نیز که کمتر از یک سوره است، دلیلی بر عدم امکان همانند آوری آن در دست نیست؛ چون مقتضای آیات تحدی آن است که همانند یک سوره قرآن را نمی توان آورد. اما می بینیم که امکان آوردن همانند هیچ یک از سور قرآن موجود نیست، پس چنان سوره تحریف شده ای در قرآن وجود ندارد.
۳. نفی تحریف به تغییر و تبدیلِ مخلِّ اعجاز:
اگر تحریف ادعایی در زمینه تغییر و تبدیل آیات، در عین حفظ تعداد آیات در سُوَر و کم و زیاد نشدن آن ها باشد، و تغییر و تبدیل در حدی باشد که نظم ظاهر یا محتوایی قرآن نازل شده را به گونه ای تغییر دهد که تفاوت نظم موجود با نظم اعجازآمیز برای اهل فن روشن باشد، چنین تحریفی را نیز آیات تحدی نفی می کند؛ زیرا در این صورت، نظم اعجازآمیزی که از سوی خداوند نازل شده بود و امکان آوردن مانندش نبود، به هم خورده و نظمی فروتر از حد اعجاز پدید آمده است و باید بتوان مثل آن را آورد. ولی اگر تغییری باشد که چنین اختلال نظمی را به وجود نیاورد، آیات تحدی آن را نفی نمی کند. [۶]
ب) اوصاف قرآن
در این دلیل، سلامت قرآن از تحریف با تکیه بر چند مقدمه به اثبات می رسد:
۱. ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در بیش از چهارده قرن قبل، ادعای نبوت از سوی آن حضرت، آوردن کتابی به نام قرآن و تحدی کردن به آن از مسلّمات تاریخ است.
۲. این موضوع نیز از مسلّمات تاریخ است که قرآنِ رایجِ کنونی فی الجمله همان قرآن ارائه شده از سوی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم است؛ یعنی چنین نبوده که در مقطعی از تاریخِ اسلام قرآن مفقود شده باشد و به جای آن، کتابی همسان یا ناهمسان با آن تألیف شده و بین مسلمانان رواج یافته باشد.
۳. با بررسی قرآن کنونی مشاهده می کنیم که قرآن، خود را به اوصاف عامی که مربوط به همه آیات آن می شود، توصیف و به آن ها تحدی می کند؛ مانند فصاحت و بلاغت، عدم اختلاف، در برنداشتن هیچ مطلب نادرست و ذکر بودن.
۴. دقت در آیات قرآن کنونی این نکته را روشن می سازد که همه ی بخش های آن از این اوصاف عام برخوردار است: همه ی آیاتش دارای فصاحت و بلاغت خارق العاده است؛ بین آن ها هماهنگی کامل دیده می شود؛ هیچ مطلب نادرستی در آن یافت نمی شود؛ خبرهای مربوط به گذشته تاریخ و پیشگویی های مربوط به آینده آن، با واقعیت های عینی تطابق دارد؛ صفاتی از قبیل نور و هدایت بودن بر تمامی آیات آن منطبق است و جامع ترین صفت آن، یعنی «ذکر بودن» به طور کامل بر همه آیات آن صدق می کند. [۷]
با توجه به مقدمات یاد شده، اگر تحریفی مؤثر در معنای قرآن رخ داده بود، این صفات نمی بایست دستکم بر برخی از آیات آن منطبق می شد، ولی چنان که گذشت، بررسی قرآن، انطباق دقیق این اوصاف را به بهترین وجه بر همه آیات آن نشان می دهد.
ج) آیه حفظ
«إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ – ما خود، ذکر (قرآن) را فرو فرستاده، خود نگهبانان آن هستیم». (حجر/۹)
این آیه از دو جمله تشکیل شده است: جمله اول، یعنی «إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ»، از نزول قرآن از سوی خدا با دو تأکید «إِنّ و نَحْنُ» و به کار گرفتن ضمیر جمع «نا و نحن» به صورت قطعی و مسلّم خبر می دهد. استفاده از چندین تأکید و ضمیر جمع دلالت بر عظمت کار و ردّ تردید کسانی دارد، که ادعا می کردند قرآن کلام خدا نیست؛ زیرا آیات قبل از آن[۸]، اشاره به این نکته دارد که مخالفان اسلام، در نزول قرآن از سوی خدا تردید داشته و آن را انکار می کرده و نیروهای غیر الهی را در این زمینه مؤثر می دانسته اند. خداوند با این تأکید ها و ضمایر جمع، هم عظمت قرآن و نزول آن را تأیید و هم دخالت هر نیروی دیگری را نفی و بر مصونیت قرآن در حین نزول و انتساب آن فقط به خداوند تأکید می کند.
در جمله دوم از آیه، یعنی «وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ»، نیز با ادات تأکید «انّ» و «لام تأکید» و وصف جمع، از نگهبانی و حفظ قطعی و مسلّم قرآن پس از نزول سخن می گوید و با بیان مطلب در قالب جمله اسمیه همیشگی بودن حفظ قرآن را تأکید می کند. نحوه بیان این جمله نیز رفع تردید و نیز عظیم بودن موضوع را می رساند و چون مصونیت قرآن پس از نزول را به طور مطلق بیان کرده، شامل حفظ قرآن از هرگونه تحریف اعم از زیاده و نقیصه می شود.
توضیح آن که: آیه شریفه با به کارگیری صیغه اسم فاعل (حافظون) می گوید ما حفظ کننده قرآن هستیم. بدون شک منظور از حفظ این است که این کتاب آن گونه که به ما انتساب دارد، باید به مردم برسد و اگر بخواهد با غیر خود اختلاط پیدا کند، به نحوی که معلوم نباشد کدامش کلام خداست و کدامش کلام خدا نیست، این جا دیگر حفظ صدق نخواهد کرد، یا اگر چیزی از آن کم شده باشد، باز هم حفظ صدق نخواهد کرد؛ زیرا آن قسمتی که نقص پیدا کرده، خدا از بیان آن غرضی داشته که با وجود آن کلام و رسیدنش به دست مردم، حجت تمام می شد و بدون آن، غرض الهی تأمین نشده و حجت تمام نیست. پس این آیه دلالت دارد بر این که قرآن هم از جهت زیاده و هم نقیصه محفوظ از تحریف است.
از سوی دیگر هرچند که آیه شریفه، حفظ قرآن در همه ابعاد را تضمین کرده است، افزون بر این، ظاهر آیه دال بر حفظ قرآن مجید، به عنوان سخن و پیام الهی است، وتفاوتی بین آیات قرآن در این جهت نیست. بنابراین، حفظ کل آیات قرآن مد نظر است و اختصاص دادن آن به مجموعه ای خاص از آیات، مانند آیات نازل شده تا زمان نزول آیه مورد بررسی خلاف ظاهر آیه شریفه است و هیچ دلیلی بر آن نیست. چنان که مقصود از حفظ، همان نگهبانی و مصون داشتن قرآن است و حمل آن بر علم و آگاهی خدا نسبت به قرآن برخلاف ظاهر آیه است؛ زیرا هیچ یک از لغت شناسان، حفظ را به معنای علم ندانسته اند و اراده این معنا از این واژه، بدون مصحح و دلیل است، و نیز ظاهر آیه، حفظ قرآن از هر جهت است و اختصاص دادن حفظ قرآن به حفظ آن از مغلوب واقع شدنِ محتوای آن در برابر شبهات مخالفان یا منسوخ شدن یا امکان همانندآوری آن، ادعایی بیش نیست و نمی توان مفاد آیه را منحصر در آن دانست.
پاسخ به شبهه متشابه بودن واژه ذکر
برخی گفته اند: مقصود از ذکر در آیه، پیامبر اسلام است، بر این اساس، مفاد این آیه مانند آیه: «وَ اللّهُ یعْصِمُک مِنَ النّاسِ – و خدا تو را از گزند مردم مصون خواهد داشت»(مائده/۶۷)، ضمانت حفظ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از آسیب دشمنان اسلام است. یا دست کم احتمال آن هست که مقصود از ذکر در آیه پیامبر باشد و در این صورت واژه ذکر واژه ای متشابه می شود، زیرا قرینه ای بر اراده مصداق خاصی از آن وجود ندارد و استدلال به آن برای عدم تحریف قرآن نادرست است.
پاسخ: در آیات فراوانی واژه ذکر با صراحت بر قرآن اطلاق شده است؛ مانند: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ – و ما ذکر را به سوی تو فرو فرستادیم تا آن چه را به سوی مردم نازل شده، برای شان روشن سازی» (نحل/۴۴) در این صورت واژه ذکر، آن گونه که در این شبهه ادعا شده، متشابه و مشترک بین دو مصداق نیست.
افزون بر آن، با توجه به این نکته که در آیه ۶ سوره حجر واژه ذکر به طور صریح بر قرآن اطلاق شده است، مقصود از ذکر در آیه نهم نیز قرآن می باشد؛ زیرا آیه نهم پاسخ نسبت ناروای مطرح شده در آیه ششم است و الف و لام «الذکر» در آیه نهم عهد ذکری است، پس سیاق[۹] این آیات هم نافی شبهه یاد شده است.
پاسخ به شبهه مصون بودن قرآنِ موجود در نزد امام معصوم
در این شبهه می گویند: اگر مقصود از حفظ قرآن در آیه «وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ»، حفظ همه نسخه های نوشته شده قرآن باشد، بر خلاف واقعیت خارجی است؛ زیرا در طول تاریخ اسلام بسیاری از نسخه های قرآن به طور عمد از سوی دشمنان اسلام یا به اشتباه از سوی نویسندگان و ناشران، تحریف شده است؛ و اگر مقصود، حفظ برخی از نسخه ها هر چند یک نسخه آن باشد، می توان با پذیرش تحریف قرآن موجود در میان مسلمانان، معتقد به حفظ نسخه موجود نزد امام زمان علیه السلام شد و مفاد آیه را ناظر به آن دانست.
پاسخ: هدف قرآن در یک جمله، هدایت انسان ها به معارف و دستورالعمل هایی است که در این کتاب آمده است تا با اعتقاد و عمل به آن، به سعادت نهایی دست یابند و این هدف با تحریف قرآن میسّر نیست. این هدف اقتضا دارد که قرآن نازل شده بر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به گونه ای در میان مسلمانان محفوظ و مصون بماند که مسلمانان بتوانند به آن دست یابند تا زمینه فهم، اعتقاد و عمل به آن چه خداوند برای هدایت شان نازل کرده، فراهم آید. چنین مصونیتی به هیچ وجه وابسته به آن نیست که برخی یا همه نسخه های قرآن در پاره ای از آیات دستخوش تحریف نشود؛ زیرا امکان دارد که با تحریف همه نسخه ها در یک مقطع زمانی، مسلمانان از تحریف آن نسخه ها و این که قرآن واقعی چیز دیگری است، آگاه باشند و به عنوان مثال از طریق قرآن پژوهان، قاریان و حافظان قرآن، به قرآن واقعی دسترسی داشته باشند. این نکته نیز روشن است که این نحوه از مصونیت، با حفظ یک نسخه در نزد امام معصوم به ویژه در زمان غیبت به دست نمی آید.
د) آیه عزت
آیه دیگری که برای اثبات عدم تحریف قرآن به آن استناد شده، آیه عزت است:
«إِنَّ الَّذِینَ کفَرُوا بِالذِّکرِ لَمّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَکتابٌ عَزِیزٌ * لا یأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکیم حَمِید – به راستی کسانی که چون ذکر (قرآن) برای شان آمد به آن کافر شدند… و به راستی که قرآن کتابی شکست ناپذیر است. باطل به هیچ وجه و از هیچ سو به آن رو نمی آورد. فرو فرستاده ای از سوی خداوند فرزانه و ستوده است.» (فصلت/۴۱و۴۲)
تردیدی نیست که مقصود از ذکر و کتاب در این دو آیه، قرآن مجید است که به سه وصف: «عَزِیزٌ»، «لا یأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ» و «تَنْزِیلٌ مِنْ حَکیم حَمِید» وصف شده است. دو وصف اول، هر یک، دلالت بر عدم تحریف قرآن و صفت سوم به منشأ و راز این تحریف ناپذیری اشاره دارد.
«عزیز» از مادّه عزت و واژه عزت از ارض عزاز (زمین سخت) گرفته شده است؛ از این رو «عزیز» به معنای شکست ناپذیر و نفوذناپذیر است.
«باطل» به معنای تباه شونده و تباه کننده است و به هر چیزی که خود به تباهی می انجامد یا امر دیگری را به تباهی می کشاند، اطلاق می شود؛ از این رو چیزهای فاسد شونده و مطالب نادرست و امور بی ثبات را باطل می نامند.
«مِنْ بَینِ یدَیهِ و لا مِنْ خَلْفِهِ» در آیه، یا به معنای پیش رو و پشت سر از نظر زمانی است و مقصود هنگام نزول آیات و پس از نزول آن است، یا روی هم رفته به معنای به هیچ وجه و از هیچ جهت است و دلالت بر نفی کامل دارد.
اکنون با توجه به نکات یاد شده می گوییم صفت عزیز به تنهایی بر مصونیت قرآن از تحریف دلالت دارد؛ زیرا تحریف، نوعی شکست پذیری و نفوذپذیری است که با «عزیز بودن» قرآن سازگاری ندارد.
از صفت دوم «لا یأْتِیهِ الْباطِلُ» نیز به خودی خود، عدم تحریف قرآن به خوبی استفاده می شود؛ زیرا با توجه به اعجاز و حق بودن قرآن، هرگونه تغییری که اعجاز و معارف آن را دگرگون سازد، مصداق باطل (تباه شونده و تباه کننده) است که راه یافتن آن به قرآن در این جمله به طور کلی در هر زمان و از هر جهت، منتفی دانسته شده است؛ همچنین این صفت، هرگونه حذفِ آیات قرآن نازل شده را از قرآن موجود نفی می کند؛ زیرا اگر خداوند اراده کرده که آن معارف در اختیار بشر قرار گیرد، حذف شدن آن آیات، مصداق بارز روی آوردن باطل به قرآن نازل شده به شمار می آید.
جمله پایانی این آیه، یادآور این نکته است که قرآن، به این دلیل قابل تحریف و شکست پذیر نیست که فرودآمده از سوی خداوند فرزانه و ستوده ای است که کارهایش دارای هدف معقول و متناسب است و خود همه ی کمال ها را دارد.
مقایسه آیه عزت با آیه حفظ، تفاوت نحوه بیان و مفاد دو آیه را با یکدیگر آشکار می کند. در آیه حفظ سخن از نگهبانی خداوند از قرآن به میان آمده بود، ولی در این آیه، نفوذناپذیری خود قرآن مطرح شده است و مفاد این دو آیه آن می شود که سلامت قرآن، هم از درون (به لحاظ نفوذناپذیری) و هم از برون (به دلیل نگهبانی خداوند) تأمین شده است. نگهبانی خداوند از قرآن روشن است، ولی نفوذناپذیری کتاب نیاز به اندکی توضیح دارد. چرا قرآن نفوذناپذیر است و کدام ویژگی قرآن آن را از نفوذ آسیب رسانان مصون نگه می دارد؟
راز نفوذناپذیری قرآن
با توجه به آن چه در اولین دلیل قرآنی عدم تحریف (آیات تحدی) گذشت، روشن می شود که آن ویژگی، اعجاز قرآن است. اعجاز قرآن، راز نفوذناپذیری و راه نیافتن باطل به آن است. اعجاز قرآن، به کاربرد حروف خاص، کلمات ویژه، و جملات کوتاه (فعل و فاعل، مبتدا و خبر، حال و ذوالحال و امثال آن) وابسته نیست؛ زیرا امور یاد شده در زبان عرب و دست کم در اشعار فصیحان عرب قبل و بعد از نزول قرآن، فراوان یافت می شود. اعجاز قرآن در «محتوای غنی و معارف هماهنگ و سراسر حق آن» و «در نظم خاصی است که بر مجموعه آیات و جملات یک سوره و مفاد آن ها حاکم است»؛ چنان که برجستگی یک غزل برجسته یا یک نثر ادبی ممتاز، متّکی به مفردات و ترکیب های آن نیست، بلکه از نظم خاصی که بر مجموعه آن ها حاکم است سرچشمه می گیرد. اگر نظم و محتوای ویژه قرآن فوق توان بشر است، هرگونه دستکاری بشر در این آیات که به آن محتوا و نظم آسیب رساند، قرآن را فروتر از حد اعجاز و در نتیجه، قابل همانندآوری خواهد کرد؛ ولی بررسی قرآن نشان می دهد که قرآن معجزه است و همانند آن را نمی توان آورد؛ کما این که تاریخ قرآن هم حاکی از عجز و شکست معارضان و هماوردجویان در آوردن مثل یک سوره است. بنابراین، باور داشتن اعجاز قرآن، ملازم با اعتقاد به عدم تحریف آن است.
۲- دلایل روایی تحریف ناپذیری قرآن
روایاتی که برای اثبات سلامت قرآن از تحریف، به آن ها استدلال شده فراوان است. برخی از آن ها عبارت اند از:
الف) حدیث معتبر ثقلین که به صورت متواتر[۱۰] در منابع روایی شیعه و اهل سنت نقل شده است. در این حدیث آمده است: قرآن و اهل بیت علیهم السلام دو گوهر گران سنگی هستند که مادام که امت اسلام به آن دو چنگ زنند، هرگز گمراه نخواهند شد. در صورتی که اگر قرآن تحریف شده بود چنگ زدن به آن نه تنها مانع گمراهی نمی شد، بلکه خود گمراه کننده بود.
ب) روایات فراوان توصیه کننده به محور و محک قرار دادن قرآن در بازشناسی آرا، تمایلات و جریانات فکری و اجتماعی حق از باطل؛ مانند روایت نبوی که می فرماید:
«فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیکمُ الْفِتَنُ کقِطَعِ اللَّیلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیکمْ بِالْقُرْآن – آن گاه که فتنه ها (جریانات فکری و اجتماعی منحرف) چونان پاره های شب تیره بر شما مشتبه شدند بر شما باد به قرآن»[۱۱]
ج) روایات تأکیدکننده به محک زدن روایات با قرآن و کنار گذاردن روایات مخالف قرآن. مانند حدیثی که از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل شده که فرمودند:
«تَرْکک حَدِیثاً لَمْ تُرْوَهُ خَیرٌ مِنْ رِوَایتِک حَدِیثاً لَمْ تُحْصِهِ.. . فَمَا وَافَقَ کتَابَ اللَّهِ فَخُذُوا بِهِ وَ مَا خَالَفَ کتَابَ اللَّهِ فَدَعُوه – از دست دادن و رها کردن حدیثی که آن را نقل نکرده ای بهتر است از نقل کردن حدیثی که اطلاع کافی از آن نداری… پس روایتی را که با کتاب خدا موافق است، انتخاب کنید (و آن را مبنای فکر و عمل خویش قرار دهید) و روایتی را که با کتاب خدا مخالفت دارد واگذارید.» [۱۲]
د) روایات فراوانی که با صراحت یا با ملازمه قطعی بر تحریف ناپذیری قرآن در زمان امامان علیهم السلام دلالت دارد[۱۳] و ظاهر آن ها سلامت قرآن در طول تاریخ است؛ مانند روایتی که در آن از امام صادق علیه السلام درباره قرآن سؤال می شود و حضرت در پاسخ می فرماید:
ِ«هُوَ کلَامُ اللَّهِ وَ قَوْلُ اللَّهِ وَ کتَابُ اللَّهِ وَ وَحْی اللَّهِ وَ تَنْزِیلُهُ وَ هُوَ الْکتَابُ الْعَزِیزُ الَّذِی لا یأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمِید (فصلت/۴۲) – آن کلام خدا، گفتار خدا، کتاب خدا، وحی خدا و نازل شده از سوی اوست و آن کتاب نفوذ ناپذیری است که باطل به هیچ وجه به آن رو نمی آورد و نازل شده از حکیم حمید است».[۱۴]
۳. شواهد تاریخی بر عدم تحریف قرآن
در شواهد تاریخی بر جایگاه و اهمیت ویژه قرآن در میان مسلمانان و جاذبه فصاحت و بلاغت قرآن برای عرب معاصر نزول و اهتمام مسلمانان به توصیه های پیامبر بر تلاوت، کتابت و حفط قرآن تأکید می شود.
در مورد شواهد تاریخی عدم تحریف، اموری از این قبیل مطرح است:
الف) حافظه شگفت انگیز عرب معاصر با قرآن و علاقه زایدالوصف آنان به قرآن به دلیل فصاحت و بلاغت و آهنگ معجزه آسای آن؛
ب) انس فراوان مسلمانان با قرآن و حفظ و تلاوت آن؛
ج) تقدس قرآن نزد مسلمانان و حساس بودن آنان نسبت به هر گونه تغییر در آن؛
د) دستورها و توصیه های ویژه پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله وسلم در مورد تلاوت، کتابت، حفظ و جمع آوری قرآن و اهتمام مسلمانان به این دستورات؛
ه) مطرح نشدن تحریف قرآن در ضمن انتقاداتی که به زمامداران پس از رسول خدا شده است.
بررسی دلایل معتقدان به تحریف
معتقدان به تحریف قرآن به برخی از آیات و روایات برای اثبات تحریف استدلال کرده اند که به اختصار به ذکر و بررسی بعضی از آن ها می پردازیم.
الف) آیات و روایات بیانگر مشابهت امت اسلام با امت های پیشین
در برخی از آیات و روایات به مشابهت امت اسلام با امت های پیشین اشاره شده است؛ مانند: «لَتَرْکبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَق – حتماً شما بر حالتی پس از حالتی سوار می شوید» (انشقاق/۱۹)
یا این روایت: «کلُ مَا کانَ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَهِ یکونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّهِ مِثْلُهُ – هرچه در امت های گذشته وجود داشته در این امت همانند آن تحقق خواهد یافت.» [۱۵]
ادعا شده است که آیه و روایت پیشین و آیات و روایات مشابه آن، مانند آیات «سنت الهی»[۱۶] دلالت دارند که امت اسلام، همانند امت های گذشته سیر خواهد کرد و جریاناتی که در آن امت ها رخ داده، در این امت نیز رخ می دهد و چون یکی از جریان های مهم امت های گذشته، تحریف کتاب های آسمانی آن هاست، پس کتاب آسمانی این امت نیز تحریف می شود.
اگر از مناقشه در سند روایات یاد شده صرف نظر شود[۱۷] و دلالت این آیات و روایات بر همانندی امت اسلام با امت های پیشین در همه امور پذیرفته شود[۱۸]، مقتضای آن، صرفاً وقوع تحریف در قرآن در طول تاریخ پس از پیامبر اکرم است؛ ولی به هیچ وجه زمان تحقق تحریف را مشخص نمی کند، و چه بسا تا زمان تحقق آن، سالیان طولانی باقی مانده باشد؛ بنابراین هیچ دلالتی بر تحریف قرآن موجود ندارد.
علاوه بر آن، همانندی در همه امور با امت های گذشته، موارد نقض فراوانی دارد که در آیات و روایات به آن تصریح شده است؛ مانند: گوساله پرستی، شکافته شدن رود نیل و غرق شدن فرعون و لشکریانش، حکومت گسترده حضرت سلیمان، سرگردانی چهل ساله بنی اسرائیل در بیابان، مسخ شدن جمعی از بنی اسرائیل، جریان گاو بنی اسرائیل و مسئله خاتمیت پیامبر اسلام. پس این همانندی عمومی استثناپذیر است و با توجه به دلایل عدم تحریف قرآن، تحریف نشدن قرآن یکی از موارد استثنای این آیات و روایات است.
افزون بر آن، از نمونه های ذکر شده در این روایات استفاده می شود که مقصود از این آیات و روایات، نوعی مشابهت است[۱۹]، نه مشابهت تام و کامل و در این صورت، در خصوص مسئله تحریف می توان گفت: تحریف معنوی کتاب یا بی اعتنایی به آن در مقام فهم و عمل، مورد مشابه با تحریف کتاب های انبیای گذشته به شمار می آید.
ب) روایات بیانگر تحریف قرآن
روایات فراوانی داریم که طبق نظر مدعیان تحریف، از تحریف قرآن به طور کلی سخن به میان آورده یا در آن ها آیات قرآن به گونه ای دیگر تلاوت شده[۲۰] و نشان تحریف شدن آن آیات در قرآن موجود مشهود است.
اکثر قریب به اتفاق این روایات که ادعای تواتر آن ها شده، معتبر نیستند و مجموع روایات معتبر آن ها نزدیک به چهل روایت است. برخی از این مجموعه تکراری است؛ بسیاری از آن ها مطالب تفسیری و ذکر مصداق و شأن نزول و نقل به معنا و اقتباس است و در بعضی از آن ها نیز تعابیری کلی به کار رفته که شمول آن ها نسبت به تحریف لفظی نیازمند دلیل دیگری است.
فقط یک روایت صحیح[۲۱] در این مجموعه وجود دارد که ظاهر، بلکه صریح آن حذف شدن نزدیک به دو سوم از قرآن مجید است.
در این روایت آمده است: «إِنَّ الْقُرْآنَ الَّذِی جَاءَ بِهِ جَبْرَئِیلُ ع إِلَی مُحَمَّدٍ ص سَبْعَهَ عَشَرَ أَلْفَ آیه – به راستی، قرآنی را که جبرئیل علیه السلام به سوی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آورد، هفده هزار آیه بوده است.» [۲۲]
این روایت در کتاب وافی بدون واژه «عشر» به این صورت «سبعه آلاف آیه» نقل شده[۲۳] و مفاد آن هفت هزار آیه می شود که نزدیک به شماره آیات قرآن موجود است. [۲۴]
افزون بر آن، مقصود از این روایت، می تواند متن قرآن همراه با توضیح و تفسیر آن، که جبرئیل از سوی خدا برای پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آورده است، نیز باشد.[۲۵]
حضرت آیت الله جوادی آملی نیز در این خصوص فرموده است:
صحّت تحریف به کاستی، از دو جهت به اعجاز قرآن صدمه می زند:
یکم: می دانیم که قرآن حتی به آوردن یک سوره همسان با سوره های قرآن، تحدّی کرده است[۲۶] و این تحدی وقتی کامل است که همه قرآن در دست باشد؛ پیداست که با احتمال تحریف به کاستی، این هماوردطلبی ناتمام است؛ زیرا خصم می تواند ادعا کند: شاید بتوان به سوره های حذف شده هماوردی کرد؛ درست است که نمی توانیم سوره ای همسان سوره های موجود قرآن عرضه کنیم، اما از کجا معلوم که نسبت به سوره های حذف شده نیز چنین باشد؟!
از طرفی برای سقوط اعجاز قرآن، ضرورت ندارد به هماوردی یقین پیدا کنیم؛ صرف احتمال کافی است؛ بلکه امکان ارائه سوره ای همسان قرآن، برای اسقاط اعجاز آن بس است؛ همان گونه که برای ساقط کردن قرآن از اعتبار و حجّیت، یقین به تحریف آن لازم نیست؛ بلکه احتمال تحریف مآلاً به نابودی اعجاز قرآن می انجامد.
بنابراین برای دفاع از اعجاز قرآن می بایست احتمال هرگونه تحریف را هرچند به کاستی، به طور قطع مردود دانست.
دوم: یکی از مواردی که قرآن بر اعجاز خود تأکید کرده است، نفی اختلاف میان آیات متعدد آن است که در شرایط مختلف، اعم از سختی و آسانی، جنگ و صلح، بیابان و شهر و… و طی سالیان متمادی نازل شده است[۲۷]؛ فحص و جست وجو از هماهنگی میان آیات و عدم اختلاف، زمانی میسّر است که همه سوره ها، آیات، اجزاء، کلمات و حروف قرآن، حاضر و برای تدبرکنندگان مشهود باشد. براین اساس، چنان چه از قرآن حتی یک حرف حذف شده باشد، خصم می تواند چنین ادعا کند: شاید همان حرف حذف شده با بخش موجود قرآن منافات داشته باشد؛ چگونه می توان با فقدان بخشی از اجزاء قرآن، ادّعای هماهنگی کامل و عدم اختلاف میان آن ها را نمود؟
بنابراین با پذیرش اعجاز قرآن در زمینه هماهنگی و عدم اختلاف، اطمینان یا احتمالِ تحریف به کاستی نابود می شود.[۲۸]
روایات تلاوت سوره کامل در نمازها
شیعه قرائت سوره کامل را در نماز پذیرفته است؛ یا وجوباً یا ندباً.[۲۹]
براین اساس، مدعا این است: اگر سوره های قرآن تحریف شده باشد، به این معناست که تعدادی از آیات آن ها افتاده است؛ پس سوره کامل در قرآن نیست، مگر تعدادی محدود، مانند سوره «فاتحه» و «توحید». در این صورت، حکم وجوبی یا استحبابی قرائت سوره کامل در نماز، محدود به همین تعداد مصادیق خواهد شد؛ در حالی که در روایات و نیز سخنان فقهاء چنین محدودیتی نیامده است.
طبق مدعای طرفداران تحریف قرآن، امامان معصوم علیهم السلام می دانند که قرآن تحریف شده است؛ اگر چنین ا ست، پس چگونه از مسلمانان می خواهند که پس از سوره «فاتحه» در نماز سوره ای کامل بخوانند.
شاید گفته شود: حکم قرائت سوره کامل نسخ شده است؛ یعنی در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم سوره کامل لازم بود؛ بعدها که قرآن تحریف شد این حکم نسخ شد و قرائت سوره ناقص نیز کافی است، ولی این ادعا مردود است؛ زیرا حکم قرائت سوره کامل از زبان ائمه معصوم علیهم السلام نقل شده است؛ بنابراین نسخی در کار نیست. از سوی دیگر، نسخ شریعت از سوی ائمه معصوم علیهم السلام معنا ندارد.
ممکن است ادعا شود: حکم کفایت قرائت سو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 