پاورپوینت کامل بررسی شکل های مختلف عزاداری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بررسی شکل های مختلف عزاداری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بررسی شکل های مختلف عزاداری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بررسی شکل های مختلف عزاداری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

مقدمه

عزاداری سیدالشهدا علیه السلام در طول تاریخ شیعه با تغییرات و تحولات زیادی روبرو بوده است تا جایی که برخی از آن ها باعث وهن مذهب گردیده و از سوی بزرگان دین نهی شده است. متاسفأنه هنوز هم شاهد اضافه شدن برخی کارها به عزاداری ها هستیم. شیوه های خود ساخته ای که جایی در شرع و آداب دینی ندارند. از طرفی برخی به عزاداری سنتی هم اشکال کرده و از آن نهی می کنند. در این مقاله برآنیم تا بعضی از این روش ها را بررسی نموده و علاوه بر شرعی بودن یا نبودن آن، توصیه های ولی امر مسلمین را هم در انجام دادن یا ندادن آن ها، ملاحظه نماییم.

البته موضوع اشک ریختن در مصائب اهل بیت چون از بدیهیات است مورد بررسی قرار نگرفته و کارهایی مثل قمه زنی و قفل زنی هم چون حکم مشخص از سوی امام خامنه ای در رد آن وجود دارد، مطرح نشده است.[۱]

سینه زنی

برای بررسی این شکل از عزاداری لازم است تا ابتدا معنی دقیق لغت لطم را بدانیم.

معنی لطم

لطم که مصدر مرّه آن لطمه می باشد، به معنای «زدن با کف دست بر بدن» است. گرچه برخی از لغت شناسان در معنای آن، فقط زدن بر صورت را مطرح کرده و گفته اند: «اللطم: الضرب علی الوجه بباطن الراحه»[۲] یعنی لطم عبارت از زدن با کف دست بر صورت است، ولی از دقت در کلمات سایر لغت شناسان و موارد کاربرد این واژه، به دست می آید که صورت، خصوصیتی ندارد بلکه زدن با کف دست بر هر جای بدن، لطم می باشد. چنان که بسیاری از لغت شناسان «صفحات الجسم»[۳] را نیز به معنای لطم افزوده اند.

همان طور که در روایت جابر از امام باقر علیه السلام لطم منحصر به صورت نشده بلکه صدر نیز بدان اضافه شده و به عنوان «لطم الوجه و الصدر» مطرح شده است. (در ادامه خواهد آمد – حدیث شماره۴)

بنابراین معنای لطم، زدن با کف دست بر سر، صورت، سینه و سایر اعضای بدن است.

نکته مهم این است که معنای این واژه را نباید در لغت نامه های فارسی جستجو نمود زیرا این لغت عربی بوده و در فارسی معنای آن کمی تغییر کرده است. به همین دلیل در لغت فارسی لطمه به معنای جراحت است که چنین معنی از آن در عربی استفاده نمی شود.

سینه زنی از منظر روایات

سینه زنی از دیر باز در مراسم عزا به عنوان نشانه ای از عزاداری وجود داشته است و اهل بیت علیهم السلام نیز از آن نهی نکرده و حتی در مواردی وابستگان به آن ها این عمل را برای عزاداری انجام داده اند.

برای نمونه چند مورد نقل می گردد:

۱- در لهوف می خوانیم:

چون زنان و عیالات امام حسین علیه السلام از شام بازگشتند و به کشور عراق رسیدند به راهنمای قافله گفتند ما را از راه کربلا ببر پس آمدند تا به قتلگاه رسیدند دیدند جابر بن عبد اللّه انصاری و جمعی از بنی هاشم و مردانی از اولاد پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم آمده اند برای زیارت قبر حسین علیه السّلام پس همگی به یک هنگام در آن سرزمین گرد آمدند و با گریه و اندوه و سینه زنی با هم ملاقات کردند و (تَلَاقَوْا بِالْبُکاءِ وَ الْحُزْنِ وَ اللَّطْمِ)[۴] مجلس عزایی که دل ها را جریحه دار می کرد بر پا نمودند و زنانی که در آن نواحی بودند جمع شدند و چند روزی به همین منوال گذشت.»[۵]

۲- حضرت علی بن الحسین علیه السّلام فرماید من در آن شبی که پدرم فردای آن کشته شد نشسته بود و عمه ام زینب نیز نزد من بود و از من پرستاری می کرد، در آن هنگام پدرم به خیمه خویش رفت و.. اشعاری (را که خبر از بی وفائی و بی اعتباری دنیا می داد) می خواند. و این اشعار را دو بار یا سه بار از سر گرفت تا این که من آن را فهمیدم و مقصود او را دانستم، پس گریه گلوی مرا گرفت ولی خودداری کرده خاموش شدم، و دانستم بلاء نازل گشته، و اما عمه ام پس او نیز شنید آن چه را من شنیدم و او چون زن بود و زنان دل نازک و بی تاب تر می باشند نتوانست خودداری کند و به نزد آن حضرت دویده گفت: وا ثکلاه (ای عزای و مصیبت من) کاش مرگ من رسیده بود و زنده نبودم، امروز (چنان ماند که) مادرم فاطمه و پدرم علی و برادرم حسن از دنیا رفته اند! ای باز مانده گذشتگان، و ای دادرس بازماندگان! پدرم به او نگاه کرده فرمود: «خواهرم، شکیبائیت را شیطان از دستت نرباید»… عمه ام گفت: «ای وای بر حال من آیا تو به ناچاری خود را به مرگ سپردی (و تن بدان داده ای)؟ این بیشتر دل مرا ریش کند، و بر من سخت تر است (این سخن را گفت) سپس به صورت زد و دست بگریبان برده چاک زد و بیهوش به زمین افتاد!» (ثُمَّ لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ هَوَتْ إِلَی جَیبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِیاً عَلَیهَا) حسین علیه السّلام برخاسته آب به روی خواهر پاشید و به او فرمود: آرام باش ای خواهر، پرهیزکاری پیشه کن، و به آن شکیبائی که خدا بهره ات سازد بردباری کن، و بدان که اهل زمین می میرند و اهل آسمان به جای نمانند، و همانا هر چیز هلاک گردد جز خداوندی که آفریدگان را به قدرت خود آفرید، و مردم را برانگیزد، و دوباره بازگرداند، و او است یگانه و یکتای بی همتا،… و خواهر را به این سخنان و مانند آن دلداری داد و به او فرمود: «یا أُخَیهُ إِنِّی أَقْسَمْتُ فَأَبِرِّی قَسَمِی لَا تَشُقِّی عَلَی جَیباً وَ لَا تَخْمَشِی عَلَی وَجْهاً وَ لَا تَدْعِی عَلَی بِالْوَیلِ وَ الثُّبُورِ إِذَا أَنَا هَلَکت – خواهر جان من ترا سوگند می دهم و باید بدین سوگند رفتار کنی چون من کشته شدم (در کشته شدن و ماتم من) گریبان چاک مزن، و روی خود مخراش و ویل (وای) و ثبور (هلاکت) برای خود مخواه.»[۶]

۳- مسافر گوید: هنگامی که ابو ابراهیم (موسی بن جعفر) علیه السلام را (به سوی بغداد) می بردند به امام رضا علیه السلام دستور داد که همیشه تا وقتی که خودش زنده است، هر شب در منزل آن حضرت بخوابد تا خبرش به او برسد، مسافر گوید: ما هر شب بستر امام رضا را در دهلیز خانه می انداختیم، و آن حضرت بعد از شام می آمد و می خوابید، و صبح به منزل خویش می رفت، تا چهار سال بدین منوال گذشت، شبی از شب ها بستر حضرت را انداختند ولی او دیر کرد و بالاخره هم نیامد، اهل خانه نگران و هراسان شدند و ما را از نیامدنش دهشتی گرفت. چون فردا شد، آن حضرت به منزل آمد و نزد اهل خانه رفت و متوجه ام احمد شد و به او فرمود: آن چه را پدرم به تو سپرده بیاور، «فَصَرَخَتْ وَ لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ شَقَّتْ جَیبَهَا – ناگاه ام احمد فریاد کشید و سیلی به رخسارش زد و گریبانش را درید» حضرت جلو او را گرفت و فرمود: «مبادا سخنی بگویی و آن را اظهار کنی تا خبر به حاکم برسد»[۷]

دقت بفرمایید که امام رضا علیه السلام ام احمد را از ضربه زدن به صورت نهی نفرمود.

۴- در انتهای حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: «وَ قَدْ شَقَقْنَ الْجُیوبَ وَ لَطَمْنَ الْخُدُودَ الْفَاطِمِیاتُ عَلَی الْحُسَینِ بْنِ عَلِی ع وَ عَلَی مِثْلِهِ تُلْطَمُ الْخُدُودُ وَ تُشَقُّ الْجُیوبُ – و به راستی، زنان بنی هاشم (فاطمیّات) در سوگ حسین علیه السلام پیراهن های خود را پاره کردند و بر صورت خود زدند و در سوگ مثل حسین علیه السلام بر صورت ها زده می شود و گریبان ها پاره می گردد.[۸]

۵- جابر بن عبد اللَّه انصاری از امام باقر نقل کرده که فرمود: سخت ترین بی تابی ها فریاد به وا ویلا و ناله کشیدن و زدن به صورت و بر سینه کوبیدن و موی کندن است. (أَشَدُّ الْجَزَعِ الصُّرَاخُ بِالْوَیلِ وَ الْعَوِیلِ وَ لَطْمُ الْوَجْهِ وَ الصَّدْرِ وَ جَزُّ الشَّعْرِ مِنَ النَّوَاصِی) کسانی که جلسه نوحه سرایی بر پا کنند، صبر بر مصیبت نکرده اند و هر کس صبر و بردباری پیشه کند و استرجاع نماید (یعنی بگوید إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ) و خدا را حمد و ثنا گوید علامت رضایت او از کار خدا است و اجر او بر خدای عز و جل می باشد و کسانی که صبر نکنند قضا و حکم الهی بر ایشان جاری می شود در حالی که مذمومند و اجر ایشان ضایع شده است.[۹]

و در حدیث دیگری فرموده است:

«کلُ الْجَزَعِ وَ الْبُکاءِ مَکرُوهٌ سِوَی الْجَزَعِ وَ الْبُکاءِ عَلَی الْحُسَینِ (عَلَیهِ السَّلَامُ) – هر جزع و نوحه گری و گریستن ناپسند است مگر جزع و گریستن بر شهادت امام حسین علیه السلام.[۱۰]

دقت بفرماییدکه: در حدیث قبل أَشَدُّ الْجَزَعِ آمده و در این حدیث فقط الْجَزَعِ. [۱۱]

۶- امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:

وَ اللَّهِ لَا أَکونُ کمُسْتَمِعِ اللَّدْمِ یسْمَعُ النَّاعِی وَ یحْضُرُ الْبَاکی ثُمَّ لَا یعْتَبِر

به خدا، من چون آن کس نباشم که بر سینه زدن، ناله برآوردن، و گریه کردن – بر مرده را – شنود و ببیند، پس سر خود گیرد، و پند نپذیرد.[۱۲]

در این روایت از واژه اللَّدْمِ[۱۳] استفاده شده است و نشان می دهد که سینه زدن در هنگام عزا از زمان آن حضرت مرسوم بوده است.

۷- ابن هشام به نقل از عایشه می نویسد: (زمانی که پیامبر خدا از دنیا رفت) قُمْتُ أَلْتَدِمُ مع النِّساء و أَضْرِب وَجْهی – من به همراه بقیه زنان پیامبر سینه می زدیم و من به صورتم می زدم.[۱۴]

بر اساس همین گونه منابع است که حجت الاسلام جواد محدثی می نویسد:

«اصل این سنت به ویژه در میان عرب ها رواج داشته است آن ها به هنگام وارد شدن مصیبت، دست ها را به صورت ضربدری – به گونه ای که کف دست ها به طرف صورت باشد – روی هم قرار داده و به نشانه عزا به سینه می زدند (کاری که هم اکنون نیز در میان زنان عرب بسیار رواج دارد). سینه زنی به مرور زمان به صورت موجود در آمده که با انتخاب نوحه های سنگین حرکات دست بر سینه می خورد… این گونه نوحه گری ابتدا به صورت فردی بوده، اما با مرور زمان به شکل گروهی و دستجات سوگواری درآمده است.»[۱۵]

سینه زنی در فرمایش ولی امر مسلمین

حضرت امام خمینی رحمت الله علیه فرموده اند: «دستجات سینه زنی و نوحه خوانی به همان قوّت خودش باقی باشد و بدانید که حیات این ملت به همین روضه خوانی ها، به همین اجتماعات، به همین دستجات است.»[۱۶]

حضرت امام خامنه ای مدظله العالی نیز فرموده اند: «دست بر سر زدن، به نوعی نشانه ی عزاداری است؛ شما بارها دیده اید، کسانی که مصیبتی برای شان پیش می آید، بر سر و سینه ی خود می کوبند. این نشانه ی عزاداریِ معمولی است.»[۱۷]

حدود سینه زنی

حضرت امام خامنه ای در پاسخ به استفتایی فرموده اند:

سؤال: آیا جایز است زنان با حفظ حجاب و پوشیدن لباس خاصی که بدن آنان را بپوشاند، در دسته های سینه زنی و زنجیرزنی شرکت کنند؟

جواب: شرکت زنان در دسته های سینه زنی و زنجیر زنی شایسته نیست.[۱۸]

معظم له همچنین درباره ی این که در چه مناسبت هایی سینه زنی و راه اندازی دسته های عزاداری داشته باشیم فرموده اند:

«روضه خوانی و سینه زنی باید باشد؛ اما نه در هر عزایی. این را بدانید که روضه خواندن و گریه کردن – آن سنت سنیه[۱۹] – مربوط به همه ی ائمه نیست؛ متعلق به بعضی از ائمه است. حالا یک وقت در جمع و مجلسی کسی روضه ای می خواند، عده ای دل شان نرم می شود و گریه می کنند؛ این عیبی ندارد. اصلاً عزاداری کردن یک حرف است، روضه خوانی و سینه زنی راه انداختن یک حرف دیگر است. روضه خوانی و سینه زنی راه انداختن، مخصوص امام حسین است؛ حداکثر مربوط به بعضی از ائمه است؛ آن هم نه به این وسعت. مثلاً در شب و روز تاسوعا و عاشورا به خصوص، در شب و روز بیست ویکم ماه رمضان، سینه زنی و عزاداری و برپایی جلسات خوب است؛ ولی مثلاً در مورد حضرت موسی بن جعفر (علیه السّلام) – با این که وفات آن بزرگوار از وفات های دارای روضه خوانی است – من لزومی نمی بینم که سینه زنی بشود. یا مثلاً در سالگرد شهادت حضرت زهرا (سلام اللَّه علیها) مناسبتی ندارد که ما بیاییم نوحه خوانی و سینه زنی کنیم؛ بهتر این است که در آن موارد، شرح مصایب شان گفته بشود. شرح مصایب، گریه آور است.»[۲۰]

دقت بفرمایید که این فرمایش در دیدار اعضای گروه معارف رادیو بیان شده و ظاهراً بیشتر نظر به پخش از صدا و سیما داشته است، اما از این فرمایش ایشان مشخص می گردد که عزاداری امام حسین علیه السلام باید ویژگی خاصی داشته باشد و نباید بقیه موارد عزا را به این وسعت و شکل برگزار کرد تا این ویژه گی حفظ شود. اگر مراسم عزاداری حضرت زهرا سلام الله علیها که در بیت رهبری برگزار می شود را با ایام محرم مقایسه بفرمایید، متوجه می شوید که در آن بیشتر ذکر مصائب است و سینه زنی بسیار کوتاه انجام می شود.

جراحت زدن به بدن

استدلال تمام کسانی که وارد کردن جراحت به بدن را جایز و حتی مستحب می دانند، همان روایات «لَطم» است که در قسمت قبل توضیح داده شد که به طور کلی این لغت به معنی ضربه زدن به قسمت های مختلف بدن به ویژه سینه و سر می باشد، ولی عده ای معنی فارسی لطمه را برای این عبارات در نظر گرفته و به اشتباه آن را وارد کردن جراحت ترجمه نموده اند که در بخش قبل توضیح داده شد.

اما برای روشن تر شدن مطلب، مجدد چند روایت را بررسی می کنیم.

۱- در حدیث شماره ۲ قسمت قبل به نقل از امام سجاد علیه السلام آمد که حضرت زینب سلام الله علیها با دست به صورت خود زد: «ثُمَّ لَطَمَتْ وَجْهَهَا» ولی امام حسین علیه السلام ایشان را از این کار نهی نفرمود، بلکه از خراشیدن صورت نهی کرد: «لَا تَشُقِّی عَلَی جَیباً وَ لَا تَخْمَشِی عَلَی وَجْهاً – گریبان چاک مزن، و روی خود مخراش»[۲۱] و در هنگام نهی از لغتی که از ریشه «لطم» باشد استفاده نفرمود.

۲- در حدیث زیر (شماره۴ قسمت قبل) هم که بسیار مورد استناد قرار می گیرد هم فقط عبارت «لَطَمْنَ الْخُدُودَ» و «تُلْطَمُ الْخُدُودُ» که به معنای ضربه زدن به دو طرف صورت است آمده و صحبتی از وارد کردن جراحت نیست.

و به طور دقیق جراحت زدن جایز دانسته نشده است، در عبارات «وَ إِذَا خَدَشَتِ الْمَرْأَهُ» و «فِی الْخَدْشِ إِذَا دَمِیتْ»

زیرا معنی «خدش» و «لطم» متفاوت است. «خدش» در زبان عرب به معنی «خراشیدن، پاره پاره کردن، دریدن، خدشه دار کردن و جریحه دار کردن» است.[۲۲]

پس اگر به این حدیث استناد کنیم «لطم» جایز و «خدش» موجب کفاره است.

برای درک بیشتر مطلب بهتر است تا حدیث را به طور کامل بخوانیم:

خالد بن سدیر گفت: از امام صادق علیه السلام درباره ی مردی سؤال کردم که برای [مرگ] پدر یا مادر یا برادر یا یکی از نزدیکانش، پیراهنش را پاره کرده است؟ (آیا این عمل او جایز است؟) امام علیه السلام فرمود: پاره کردن گریبان اشکالی ندارد. موسی بن عمران علیه السلام برای برادرش هارون پیراهن پاره کرده است. البته پدر برای فرزند و مرد برای زنش نباید پیراهن پاره کند ولی زن می تواند در عزای شوهرش پیراهن پاره کند و هرگاه شوهر در مرگ زنش یا پدر در مرگ فرزندش، پیراهن پاره کند، کفاره آن همانند کفاره شکستن قسم است. و نماز این دو، مادامی که کفاره را نداده باشند، پذیرفته نیست.

زمانی که زن به صورت خود چنگ بزند و یا موهایش را ببُرد و یا بکند، (إِذَا خَدَشَتِ الْمَرْأَهُ وَجْهَهَا أَوْ جَزَّتْ شَعْرَهَا أَوْ نَتَفَتْهُ فَفِی جَزِّ الشَّعْرِ) در این صورت برای بریدن مو باید غلامی را آزاد کند، یا دو ماه پشت سر هم روزه بگیرد و یا شصت فقیر را غذا بدهد.

در صورتی که صورتش را خراش بدهد و خون خارج شود و همین طور در کندن مو (وَ فِی الْخَدْشِ إِذَا دَمِیتْ وَ فِی النَّتْفِ)، کفاره ی شکستن قسم است.

در ضربه بر گونه ها، جز استغفار و توبه، کفّاره ای نیست. (وَ لَا شَی ءَ فِی اللَّطْمِ عَلَی الْخُدُودِ سِوَی الِاسْتِغْفَارِ وَ التَّوْبَهِ)

و به راستی، زنان بنی هاشم (فاطمیّات) در سوگ حسین علیه السلام پیراهن های خود را پاره کردند و بر صورت خود زدند و در سوگ مثل حسین علیه السلام بر صورت ها زده می شود و گریبان ها پاره می گردد.

وَ قَدْ شَقَقْنَ الْجُیوبَ وَ لَطَمْنَ الْخُدُودَ الْفَاطِمِیاتُ عَلَی الْحُسَینِ بْنِ عَلِی ع وَ عَلَی مِثْلِهِ تُلْطَمُ الْخُدُودُ وَ تُشَقُ الْجُیوبُ.»[۲۳]

۳- پیامبر اسلام صلی الله و علیه و آله هم به حضرت زهرا سلام الله علیها سفارش نمودند که در وفات ایشان، جراحت به صورت وارد نکنند. «أَنَا مِتُّ فَلَا تَخْمِشِی عَلَیَّ وَجْهاً»[۲۴] در حالی که می دانیم حضرت زهرا سلام الله علیها شدیدترین گریه ها رابرای پیامبر صلی الله و علیه و آله داشته اند.

همچنین از آن حضرت نقل شده است: «لعن اللَّه الخامشه وجهها و الشّاقّه جیبها و الدّاعیه بالویل و الثّبور[۲۵] – خدا لعنت کند آن زنی را که در مصیبت، صورت خود را بخراشد، و گریبان خویش را پاره کند، و فریاد وای و ثبور سر دهد. (ثبور یعنی هلاکت).[۲۶]

۴- در شماره ۵ قسمت قبل نیز یادآور شدیم که:

در حدیث اول أَشَدُّ الْجَزَعِ آمده و در حدیث دوم فقط الْجَزَعِ ذکر شده است. با توجه به دیگر روایات که در قسمت قبل ذکر شد و ضربه زدن به سر و سینه را در عزا جایز شمرده است، به نظر می رسد که أَشَدُّ الْجَزَعِ که شامل موی کندن است به طور کل جایز نیست، اما به سینه و سر زدن و ناله کردن که جزع می باشد، برای عزای امام حسین علیه السلام جایز است.

اگر به روایاتی که در آن به جزع برای امام حسین علیه السلام توصیه شده است دقت کنیم، متوجه می شویم که در تمام آن ها منظور از جزع اشک و ناله شدید است و صحبتی از کندن مو یا وارد کردن جراحت به بدن نیست.

به عنوان نمونه به روایات زیر توجه بفرمایید.

الف) امام صادق علیه السلام فرمود: «إِنَ الْبُکاءَ وَ الْجَزَعَ مَکرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِی کلِ مَا جَزِعَ مَا خَلَا الْبُکاءَ عَلَی الْحُسَینِ بْنِ عَلِی ع فَإِنَّهُ فِیهِ مَأْجُورٌ – برای بنده ی خدا، گریه و بی تابی و جزع نمودن برای هر مصیبتی، مکروه است به جز گریه و ناله و بی تابی در مصیبت حسین بن علی علیه السلام، پس به درستی که او، به واسطه این کار مأجور است.»[۲۷]

ب) همچنین از امام صادق علیه السلام نقل شده است که که در حال مناجات با خداوند متعال می فرمودند:

«… وَ ارْحَمْ تِلْک الْأَعْینَ الَّتِی جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَهً لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْک الْقُلُوبَ الَّتِی جَزِعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنَا وَ ارْحَمِ الصَّرْخَهَ الَّتِی کانَتْ لَنَا… – … بر آن چشمانی که به ترحّم بر ما، گریه کردند، رحم کن؛ و بر آن دل هایی که جزع کردند و برای ما آتش گرفتند و بر آن ضجه هایی که برای ما بلند می شود، رحمت نازل نما…»[۲۸]

ج) «مسمع بن عبدالملک می گوید: روزی امام صادق علیه السلام به من فرمود: هیچ می شود که حسین علیه السلام را یاد کنی و آن چه را بر او روا شده، متذکّر شوی؟ عرض کردم: بله. فرمود: آیا جزع می کنی؟ (قَالَ فَتَجْزَعُ) عرض کردم: آری به خدا قسم! و اشک می ریزم به گونه ای که نزدیکان من اثر آن را در من می بینند و دست از غذا می کشم تا اثر آن در سیمای من دیده شود. امام علیه السلام فرمود: خدا رحمتت کند و اجر گریه هایت را بدهد! بدان که تو از زمره کسانی هستی که اهل جزع کردن بر ما هستند. (رَحِمَ اللَّهُ دَمْعَتَک – أَمَا إِنَّک مِنَ الَّذِینَ یعَدُّونَ مِنْ أَهْلِ الْجَزَعِ لَنَا)»[۲۹]

کوبیدن سر به محمل

در بحارالانوار مطلبی آمده است به این مضمون:

از مسلم گچکار نقل شده که گفت: ابن زیاد مرا خواست تا دارالاماره کوفه را تعمیر نمایم. در آن حینی که من درها را گچکاری می کردم ناگاه شنیدم فریادهایی از

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.