پاورپوینت کامل مشکله فرهنگ در تاریخ نگاری یعقوبی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مشکله فرهنگ در تاریخ نگاری یعقوبی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مشکله فرهنگ در تاریخ نگاری یعقوبی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مشکله فرهنگ در تاریخ نگاری یعقوبی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

میراث مکتوب مسلمانان در عرصه تاریخ نگاری, گنجینه گران سنگی است که بسیاری از زوایای پنهان آن همچنان در محاق باقی مانده است. بدون تردید یکی از مصادیق عینی برای این ادعا می تواند مورخ توانا و صاحب سبک, ابن واضح یعقوبی باشد که آن چنان که بایسته و شایسته اوست, مورد توجه قرار نگرفته است. او به عنوان یک تاریخ نگار مسلمان نه تنها صرفا تابع سنت پیشینیان خود نبوده است, بلکه در جای خود, در سپهر فرهنگ اسلامی تا مقام یک مورخ مبدع نیز اوج گرفته است. به کارگیری شیوه های نه چندان رایج و اما علمی در قلمرو تاریخ نگاری, یعقوبی را در سطح تاریخ نویسان عالیقدری همانند مسعودی و ابن مسکویه قرار داده است.

در نوشتار حاضر بعد از بحث مقدماتی درباره زیست نامه و مذهب یعقوبی, مختصات تاریخ نگاری یعقوبی و نوآوریهای روشی او در این عرصه و توجه ویژه او به فرهنگ های پیرامونی مورد تإمل قرار گرفته است.

واژه های کلیدی: یعقوبی, تاریخ نگاری, فرهنگ.

۱ـ زیست نامه

۱ـ۱ نیا و نسب:

نیای ((احمدبن ابی یعقوب اسحاق بن جعفربن وهب بن واضح الکاتب العباسی)) ایرانی و از مردم اصفهان بوده است. ثعالبی, احمدبن واضح را در شمار شعرای اصفهان به حساب آورده و اجدادش را اصفهانی دانسته است. تعلق خاطر یعقوبی به تشیع و ارادت او به ائمه اطهار(ع) و علویان و اشتهار خاندان او به عنوان موالی بنی هاشم, می تواند موید ایرانی الاصل بودن او هم باشد. به احتمال قوی نیای یعقوبی از زمان واضح و یا پدرش در سلک موالی بنی عباس در آمده اند; یعنی درست زمانی که دعات بنی عباس در خراسان و مناطق مختلف ایران, نفوذ و اقتداری در دل مریدان آل علی و ارادتمندان الرضا من آل محمد پیدا کرده بودند. اما این که خاندان ((واضح)) کی و چگونه از اصفهان به عراق کوچیده اند, نه خود یعقوبی اطلاعاتی در این باره ارائه داده و نه منابع و مآخذ و تراجم احوال. همین قدر مسلم است که این خاندان هم زمان با فراهم آمدن زمینه های برافتادن دولت بنی امیه و گسترش دعوت نقبای بنی عباس, از موالی بنی هاشم بوده اند و هنگام پیروزی عباسیان بر امویان, چون ((واضح)) مولای ابی جعفر منصور (دوانیقی) و صالح بن منصور بوده است, در دستگاه ابی جعفر خلیفه عباسی نفوذ قابل ملاحظه ای داشته و از موالی بسیار مورد اعتماد و نزدیک او به شمار می رفته است, تا آن جا که در زمان خلافت وی بسیاری از امور به واضح واگذار شد. یعقوبی خود در ((البلدان)) و کتاب ((تاریخ)) عمومی خویش به امارت و نفوذ اجدادش در دستگاه خلافت منصور اشاراتی دارد.(۱) به واسطه همین نفوذ و وابستگی به دستگاه خلافت منصور, و بعدها مهدی و هادی, بود که خاندان یعقوبی به ((عباسی)) نیز اشتهار یافتند; به ویژه در جریان بنای بغداد و تإسیس محلات و کویها و ربض های آن, ((واضح)) از دست اندرکاران و ناظران امور بوده و در پیشبرد کارها نقش اساسی داشته است.

۲ـ۱ـ تولد, تربیت و زندگی

از تاریخ دقیق تولد یعقوبی و چگونگی نشو و نمای او اخبار و اطلاعات چندانی به دست نیامده است. خود او نیز در این باره به جز اشاراتی ابهامآمیز, سکوت اختیار کرده است.

با توجه به قرائن موجود, به نظر می رسد تولد و نشو و نمای او در بغداد بوده است. یادآوری پاره ای اشارات در باب امارت اجدادش در بغداد, علاقه خاص وی به این شهر به عنوان ((ناف دنیا)) و بهترین و پاک ترین و نیکوترین و معتدل ترین شهرهای جهان و نیز بیان شرح و توصیف این شهر در آغاز کتاب ((البلدان)) و برخی آثار و نام هایی که در زمان خود از نیاکان بر روی بناها و آثار شهر باقی مانده است, همه نشان دهنده علاقه وطنی وی به بغداد بوده است; به ویژه آن که شرح و توصیف آن شهر و جزئیات آن را به تفصیل برگزار کرده است.(۲) این وابستگی خاطر, به وضوح در عبارات زیر نمایان است:

((… تنها بدان جهت ابتدا به عراق کردم که عراق وسط دنیا و ناف زمین است و بغداد را بدان جهت آغاز کردم که در وسط عراق واقع است… بغداد علاوه بر آن چه که گفتیم, شهر بنی هاشم و دارالملک ایشان و مرکز سلطنت آنان است و هیچ کس پیش از ایشان آن را آغاز نکرده و پادشاهانی جز اینان در آن سکونت نگزیده اند. دیگر بدان جهت که نیاکان من آن جا اقامت داشته اند و یکی از ایشان آن جا فرمانروا بوده است. ))(۳)

درباره تاریخ وفات یعقوبی نیز روایات متفاوت و گاه متناقض گزارش شده است. محمد ابراهیم آیتی, در مقدمه ((البلدان)), ویلیام مل ورد در مقدمه کتاب ((مشاکله الناس لزمانهم)) و نیز محسن امین در ((اعیان شیعه)) بر اختلافات فاحش منابع در این باره اشاره کرده اند, که ضرورتی به ذکر آن ها در این جا نیست. تنها به موردی که یعقوبی در تاریخ آل طولون بیان کرده و نشان دهنده حیات و فعالیت علمی و فکری وی تا سال ۲۹۲ه” است اشاره می کنیم. در ملحقات کتاب ((البلدان)) در این باب سند قاطعی است که نشان می دهد مرگ یعقوبی می بایست حداقل در سال ۲۹۲ه” و یا مدتی پس از آن روی داده باشد:

((و محمد (احمد) بن ابی یعقوب کاتب خبر داد و گفت: چون شب عید فطر سال دویست و نود و دو پیش آمد, وضع خوبی را که خاندان ابن طولون در چنین شبی داشتند و آن همه اسلحه و علم های رنگارنگ بزرگ و پرچم ها و جامه های فاخر و اسبان بسیار و آواز بوق ها و طبل ها را یادآور شدم و بدان جهت اندیشه ای مرا فرا گرفت و در همان شب خوابیدم و هاتفی را شنیدم که می گوید:

ذهب الملک و التملک و الز

ینـــــه لمامضی بنــــوطولون

پادشاهی و جهانداری و آراستگی با رفتن خاندان طولون از میان رفت.))(۴)

سند مذکور و نیز توضیح یعقوبی در باب اخلاق و رفتار معتضد در کتاب ((مشاکله الناس لزمانهم)) که در مورد اخلاق شاهان و خلفای هر عصر و تقلید مردم زمانه از آنان می باشد, نشان می دهد که او تا عصر خلافت المعتضد, خلیفه عباسی, در قید حیات بوده است.(۵)

۳ـ۱ـ مذهب

از چگونگی اسلام آوردن خاندان واضح ـ نیاکان یعقوبی ـ گزارش و اطلاعات دقیقی به دست نرسیده است. تنها این نکته مسلم است که آن ها از موالی ایرانی الاصل بوده اند. ارادت و علایق ((واضح)) به خاندان علی(ع) و مسإله نجات دادن ادریس بن عبدالله و کشته شدن خود واضح به دست هادی خلیفه عباسی, نسبت رافضی بستن(۶) به او از سوی مورخانی چون طبری, و روایت ابن اثیر درباره شیعی گری او(۷) همگی می تواند دلالت بر این امر نماید که خاندان واضح و یا حداقل خود وی از شیعیان علی(ع) بوده و جان خود را نیز در سر پیروی از این مرام از دست داده است.

یعقوبی نیز مانند جدش از ارادتمندان آل علی بوده است و گرایش او به تشیع(ب) در آثارش نمایان است. پیگیری مداوم و مستمر اخبار علویان, قیام ها و خیزش های شیعی, ذکر اخبار ائمه معصومین(ع) و نقل احادیث متعدد از آنان, بیان عناوین و القاب احترامآمیز نسبت به آن ها, ذکر فضایل و خصلت های پسندیده آن بزرگواران و ارائه گزارش های مفصل درباره حضرت علی(ع) و ذکر احادیثی از پیامبر در مدح آن حضرت, بیان حدیث غدیرخم و برخی احادیث معروف در باب اهل بیت و توصیفاتی که از آن ها دارد, به خوبی بیان کننده این مدعا است; به ویژه آن که اخبار دوره خلافت حضرت علی(ع) را به صورت مفصل انعکاس داده است.(۸)

این شیوه به کار رفته از طرف یعقوبی نشان دهنده علایق شیعی وی و ارادتش به خاندان علی بن ابی طالب است. در زمانی که هیچ کدام از مورخین در ذکر تاریخ خاندان علی(ع) در عصر پرخوف و وحشت امویان و عباسیان که پیروان آن حضرت را ((خارجی)) و ((رافضی)) می نامیدند, سخنی بر زبان نمیآوردند و حتی کسانی چون طبری با تمام تلاششان برای رعایت عدالت و انصاف در تاریخ, شیعیان را ((رافضی خبیث)) می نامیدند, یعقوبی بی محابا تاریخ آل علی و حرکت های شیعی را به طور مبسوط دنبال می کند و با این حال تمام سعی خود را به کار می برد تا از دایره اعتدال خارج نشود, تا آن جا که حتی ماجرای قتل پدرش واضح که به دست هادی اتفاق افتاده بود را بیان نمی کند تا مبادا از سوی مخالفین اش به هواداری متهم شود.

۴ـ۱ـ دانش, روش و سفرهای تحقیقاتی

یعقوبی نخستین دانشمند و مورخ مسلمان است که با در پیش گرفتن روش معاینه و مشاهده, به تإلیف آثار جغرافیایی و تاریخی اقدام کرده و در صدد تلفیق این دو دانش برآمده و کوشید تا میان زمان و مکان پیوند عمیقی به لحاظ روش شناسی برقرار کند. او به سیر و سیاحت می پرداخت و اختصاصات اقالیم و شهرها و مناطق مختلف را مورد مشاهده و معاینه قرار می داد و به طور دقیق, توصیفات جالب توجهی از آن مناطق ارائه می کرد. وی به گفته خودش از آغاز دوران نوجوانی مشتاق بوده است تا شهرها, مناطق و اقالیم مختلف را از نزدیک ببیند و فاصله راه ها و بلاد و ممالک متعدد را بپیماید. به سبب این علاقه بود که هنوز چند صباحی از عمرش نمی گذشت که قدم در راه سیر و سفر نهاد و به سیاحت در بلاد اسلامی و غیر اسلامی پرداخت و به ویژه از تمام ممالک و شهرهای مهم اسلامی دیدن کرد. مدت ها در ارمنستان و تفلیس اقامت گزید. روزگاری را در خراسان و هند به سر برد و در اواخر عمرش نیز در دیار مصر و مغرب متوطن گشت, به طوری که برخی او را ((مصری)) نامیدند.

در همین سفرهای تحقیقاتی و علمی بود که یعقوبی برای به دست آوردن اخبار تاریخی درباره سوابق, محصولات و امرا و فاتحان شهرها, به روش های دیگری برای کسب خبر و نقد آن روی آورد که به زبان علمی امروز از آن به عنوان ((تحقیق میدانی)) یاد می شود. روش مصاحبه و گفت وگوی حضوری, اطلاعات بسیار ارزشمندی را در اختیار یعقوبی قرار می داد و به همین دلیل هرگاه با کسی برخوردی داشت, از وطن و شهرش می پرسید و این که محصول عمده آن منطقه چیست؟ ساکنانش چه کسانی هستند؟ خوراک, پوشاک و عقاید و مرام و مسلک آن ها چه بوده است؟ در همین ارتباط در مقدمه ((البلدان)) می نویسد:

((… احمدبن ابی یعقوب گوید من در عنفوان جوانی و هنگام سال گشت سن و تندی ذهنم, به دانستن اخبار بلاد و مسافت میان هر سرزمین تا سرزمین دیگر علاقه مند بودم و در پیآن رنج بردم; چه در آغاز جوانی پا به سفر نهادم و سفرهای من پیوسته گشت و دور ماندنم (از وطن) ادامه یافت, پس چنان بود که هرگاه به مردی از آن بلاد برخوردم, وی را از وطنش و شهرش پرسش نمودم, و آن گاه که میهن و جایگاه خود را برای من می گفت, او را از همان سرزمینش پرسش می نمودم, درباره[ این که] ساکنان آن از عرب و عجم و… (و هم چنین از) آب آشامیدنی اهالی آن جا, تا آن جا که از پوشاکشان پرسش می کردم… و هم از کیش ها و عقاید و گفتارهای آنان و کسانی که بر آن جا دست یافته اند و آنانی که در آن جا سروری دارند (و نیز از) مسافت آن سرزمین و سرزمین های نزدیک به آن و… کاروان ها, سپس گزارش های هر کسی را که به راست گویی او وثوق داشتم, می نگاشتم, و به پرسش گروهی پس از گروهی یاری می جستم, تا آن که از خلقی بسیار و جهانی از مردم خاور و باختر در موسم (فراهم شدن حاجیان) و غیر موسم, پرسش نمودم و اخبارشان را نوشتم و احادیث آنان را روایت کردم و یکایک خلفا و امرا را که سرزمینی را فتح کرده و به کشوری سپاه تاخته است, و هم مبلغ خراج آن و میزان درآمد و دارایی آن را ذکر کردم. پیوسته این خبرها را می نوشتم و در مدتی دراز این کتاب را تإلیف کردم و هر خبری را به سرزمین آن ملحق ساختم و هر چه را از مردم مورد وثوق اهالی شهرها شنیدم با آن چه پیش تر شناخته بودم ضمیمه ساختم…)).(۹)

شور و شوق یعقوبی در کسب اخبار مورد اعتماد باعث می شد که هیچ گاه از این کار خسته نشود. سوگمندانه باید گفت درباره سیر جغرافیایی سفرهای یعقوبی اطلاعات دقیقی در دست نیست و در جریان سفرهایش چندان اشاراتی به مسیر حرکت خود ندارد. (۱۰) از این رو بازسازی نقشه حرکت و سیاحت های او مشکل است.

ایجاد پیوند میان دو حوزه کلان از دانش های مسلمین در آن زمان ـ جغرافیا و تاریخ ـ و نوآوری در این زمینه سبب شد که بسیاری از جغرافیانگاران و تاریخ دانان پس از وی مانند مسعودی, ابوریحان بیرونی و… به روش وی توجه خاصی مبذول دارند. (۱۱) توجه به تاریخ اقتصادی, طبیعی, اجتماعی, فرهنگی, سیاسی و بررسی اوضاع و احوال جغرافیایی اقالیم و سرزمین های مختلف و اهتمام ویژه به ((تاریخ جهانی))(ج) می تواند بیان گر بینش فکری عمیق مورخ در نوع نگاه او به تاریخ باشد.

۵ـ۱ـ یعقوبی: پدر علم جغرافیای مسلمین

یعقوبی در دانش جغرافیا از نوابغ جهان اسلام در قرن سوم به شمار می رود; نه تنها به این دلیل که او دانش جغرافیا را به طور منسجم و مشخصی بنا نهاد, بلکه از آن لحاظ که نوآوریهای بدیعی در جغرافیانگاری پدید آورده است, به ویژه در جغرافیای تاریخی و انسانی. اگر چه پیش از وی جغرافیانگارانی چون هشام بن محمدالکلبی ظهور کرده اند که در آثار تاریخی خود مباحثی در باب جغرافیا به ویژه جغرافیای جزیره العرب آورده است و حتی در این باره کتابی هم تإلیف نموده ـ که البته چیزی از آن باقی نمانده است ـ و با خوارزمی که علاوه بر توجه اش به علومی نظیر ریاضیات و نجوم, در علم جغرافیا نیز از پیشتازان محسوب می شود و حتی کتابی به نام ((صوره الارض)) در این باره نوشته است و یا پس از وی ابویوسف یعقوبی کندی (حدود ۲۶۰ه”) که اثری به نام ((رسم العمور فی الارض)) از او باقی مانده است و پس از او, شاگردش احمدبن طبیب سرخسی کتابی به نام ((المسالک و الممالک)) تإلیف کرده و رساله ای در باب کوه ها, رودها و آب ها با عنوان ((فی البحار و المیاه و الجبال)) داشته است(۱۲) و ابن خردادبه (متوفی ۳۰۰ه”) که ((المسالک و الممالک)) را نگاشته است(۱۳) و صد البته کاری شایسته تحسین و ستایش می باشد. اما یعقوبی دانش جغرافیا را به معنای واقعی آن بنا نهاد. از این رو او را ((پدر علم جغرافیای مسلمین))(۱۴) خوانده اند. او در حوزه علم جغرافیا با اثر معروف خود با عنوان ((البلدان)) که خود در مقدمه بیشتر مایل بوده آن را ((مختصرالبلدان)) بنامد, شناخته می شود که بدون اغراق باید گفت اثری بدیع و فرهنگ نامه ای بدیل در علم جغرافیاست که متإسفانه فصولی از آن که در باب جغرافیای هند و چین و امپراطوری بیزانس بوده از بین رفته است. وی آثار مستقل دیگری نیز در باب دانش جغرافیا داشته است; از جمله اثری در مورد جغرافیای بیزانس و کتابی با عنوان ((المسالک و الممالک)) که هر دوی این آثار از بین رفته اند. روش او در گردآوری اطلاعات جغرافیایی و توجه به جنبه های مختلف این دانش و سیر و سفرهای بسیارش, تحسین مستشرقین را برانگیخته است. او که از دوره نوجوانی به مناطقی چون ارمنستان و آذربایجان و خراسان و ایران شرقی سفر کرده و پس از آن هند و سند و حدود چین و آسیای جنوب شرقی را دیده و سپس به سوی بلاد شام و سرزمین های عرب نشین بازگشته و فلسطین, نوبه و مغرب را در نوردیده و مدت ها در مصر اقامت کرده است, مجموعه دستآوردهای خود را در دو کتاب ((البلدان)) و ((تاریخ یعقوبی)) و کتاب کوچک دیگری به نام ((مشاکله الناس لزمانهم)) برای ما به یادگار نهاده است. مولف در ((البلدان)) با دقت, وثاقت, امانت و حساسیت خاص, بسیاری از مسائل مناطق محل گذر و مورد مطالعه خویش را ثبت و ضبط کرده است. وی در گردآوری اخبار و اطلاعات جغرافیایی هر منطقه از روش های مصاحبه و معاینه بهره برده و خود نیز در مقدمه ((البلدان)) ـ چنان که در بخش روش یعقوبی اشاره رفت ـ از آن یاد کرده است.(۱۵) سابقه شهرها, عادات مردم آن مناطق, رسوم مردم هر منطقه, عقاید رایج آن ها, انواع و اقسام خوراکی ها و تولیدات هر منطقه اعم از کشاورزی و دامی, اشربه و اطعمه آنان, حکام و فرمانروایان و فاتحان آن منطقه, تعیین فاصله راه ها بر حسب روز و منزل و دور و نزدیکی بلاد از یکدیگر و جهات جغرافیایی, از موضوعاتی است که مورد توجه این مورخ برجسته بوده است.(۱۶) وی برای ارائه اطلاعات دقیق جغرافیایی تلاش داشته است اطلاعات و اخباری را که از طریق پرسش و مصاحبه به دست آورده به تإیید یکی از راستگوترین افراد منطقه برساند.(۱۷)

در ((البلدان)) به جغرافیای تاریخی ـ انسانی و اقتصادی نیز توجه ویژه ای شده است. بنابراین از چگونگی ورود اسلام به منطقه, سابقه تاریخی هر محل و بنای آن, ذکر خصوصیات شهر, ذکر فتوحات, کیفیت فتوحات, اسامی افراد فاتح, مشایخ و قضات آن منطقه, رهبران و امرایی که در فتح آن نقش داشته اند و میزان مالیات, خراج و جزیه آن مناطق را به طور دقیق مورد امعان نظر قرار داده است. این دقت ها و نکته سنجی هاست که یعقوبی را سرآمد بسیاری از جغرافیادانان عالم اسلام قرار داده است. به طور کلی می توان ویژگی های تاریخ جغرافیانگارانه یعقوبی را به شرح زیر خلاصه کرد:

۱ـ به کارگیری روش مشاهده و معاینه در مطالعه پدیده های جغرافیایی به وسیله سیر و سیاحت.

۲ـ استفاده از روش مصاحبه برای آگاهی بر اخبار شفاهی مناطق, محل ها, رودها, دریاها و….

۳ـ مکان نگاری و توجه به جغرافیای شهری و توصیف بلاد.

۴ـ توجه به جغرافیای تاریخی, سابقه و تاریخچه و بنای شهرها و تحولات آن.

۵ـ توجه به جمعیت شناسی و مردم نگاری و مردم شناسی, ذکر آداب, رسوم و عادات مردم مناطق و جنبه های آماری آن.

۶ـ توجه به جغرافیای تجارتی و اقلام و محصولات کشاورزی.

۷ـ توجه به جغرافیای راه ها و بیان فاصله شهرها و راه ها از یکدیگر.

۲ـ رهیافت های فرهنگی در تاریخ نگاری یعقوبی

۱ـ۲ـ یعقوبی و دانش تاریخ

در دانش تاریخ نیز یعقوبی نوآور و خلاق بود. او و هم عصرش ابوحنیفه دینوری(۱۸) به جای نگارش تاریخ بر محور سال نگاری, به فصل بندی تاریخ بر حول موضوعات و مقولات روی آوردند. وی شیوه تاریخ نگاری موضوعی را به نحوی با تاریخ نگاری مبتنی بر حولیات پیوند داده است. او بر خلاف تصوراتی که تاریخ را به صورت یک مقوله طولی و با بیان زمان نگارانه و سال نگارانه ای دنبال می کرد, دوران خلافت خلفا, جنگ ها و رویدادها را محور و عنوان تاریخ نگاری خویش قرار داد, ولی در عین حال در هر دوره سعی کرده است به نحوی رعایت توالی و ترتیب اتفاقات را در بستر زمان نیز دنبال کند.

علاوه بر آن, یعقوبی شیوه نقلی در تاریخ نگاری و کاربرد روش حدیثی را کنار گذاشت و بر خلاف مورخان پیش از خود و برخی معاصران و اسلاف معروف چون طبری, از ذکر سلسله اسناد که به صورت حدیثی در مقدمه اخبار تاریخی میآمد, خودداری کرده و اخبار و اطلاعات خود را بدون ذکر سلسله اسناد بیان داشته است. بعدها مسعودی نیز این شیوه نگارش را به کار گرفت و آن را تعالی و ترقی بخشید. البته این بدان معنا نیست که یعقوبی در وثاقت اخبار و یا گرفتن اطلاعات و اخبار تاریخی از سر منشإهای اصلی و مورد اعتماد غافل بوده است بلکه بر عکس, یکی از حساسیت ها و دقت های علمی یعقوبی توجه جدی به درستی و صحت روایت است; از این رو او روایت هایی را برگزیده که به راویان آن ها و اخبارشان اعتماد داشته, و بدین جهت لزومی نمی دیده است که سلسله اسامی روات را که به طور معمول در شیوه های حدیثی حجم بسیاری از آثار تاریخی را به خود اختصاص می دهند ذکر کند, بلکه به جای آن روش نوینی را ابداع کرد و بر اساس آن, منابع و اسناد خود را که به روات و اقوال آنان اعتماد کرده بود, به صورت یک جا آورده است.(هـ)

اهم منابع رجالی روایات یعقوبی عبارتنداز:

۱ـ اسحاق بن سلیمان بن علی هاشمی که از بزرگان بنی هاشم بوده است ۲ـ ابوالبختری وهب بن وهب قرشی ۳ـ جعفربن محمد و رجال حدیث او ۴ـ ابان بن عثمان از جعفربن محمد ۵ـ محمدبن عمر واقدی ۶ـ موسی بن عقبه و کسانی که از او نقل کرده اند ۷ـ عبدالملک بن هشام بن ایوب حمیری مغافری بصری که راوی سیره ابن اسحاق از زیادبن عبدالله بکایی بوده است ۸ـ محمدبن اسحاق مطلبی ۹ـ ابوحسان حسن بن عثمان زیادی ۱۰ـ ابوالمنذر هشام بن محمدبن سائب کلبی نسابه معروف و رجال حدیث و اقوال او ۱۱ـ عیسی بن یزدبن دإب بکری حجازی, شاعر و خطیب و عالم نسابه که در عصر مهدی و هادی از خلفای عباسی زندگی می کرده ۱۲ـ میثم بن عدی طائی ۱۳ـ عبدالله بن عباس همدانی ۱۴ـ محمدبن کثیر قرشی از ابوصالح و از دیگر رجال حدیث او ۱۵ـ علی بن محمدبن عبدالله بن ابی سیف مدائنی ۱۶ـ ابومعشر مدنی ۱۷ـ محمدبن موسی خوارزمی منجم ۱۸ـ ماشإالله منجم و…. (۱۹)

سوگمندانه باید گفت مقدمه جلد نخست تاریخ عمومی یعقوبی که به تاریخ ملل و اقوام مختلف پرداخته و یحتمل مانند جلد دوم دارای مقدمه مفصلی بوده که منابع را در جلد اول مشخص می کرده, مفقود شده است. بنابراین, درباره منابع یعقوبی جز آن چه که از محتوای آن بر میآید, اطلاعاتی نداریم. آن چه در باب منابع جلد اول مسلم است این که بیشتر اطلاعات آن برگرفته از کتب مذهبی یهودیان, مسیحیان و آثار علمی و فرهنگی مترجمان عصر ((نهضت ترجمه)) در عهد نخستین عباسی است. هم چنین, بسیاری از آگاهی های او مبتنی بر مشاهدات و پرس و جوهایی است که در سفرهای خود از مردم مناطق مختلف به عمل آورده است.

۲ـ۲ـ ویژگی های تاریخ نگاری یعقوبی

۱ـ تلفیق دانش تاریخ و جغرافیا و تقریب معرفت های بشری در تاریخ نگاری.

۲ـ جهان نگری و طرح مباحث ملل مختلف در قالب تاریخ جهانی.

۳ـ رویکرد اجتماعی و مردم شناسانه به تاریخ و پرداختن به مباحث اجتماعی و مردمی.

۴ـ دقت و وثاقت علمی در جمعآوری اطلاعات.

۵ـ ذکر روایات تاریخی شیعیان درحالی که دیگر مورخین عصر او در این زمینه بیشتر سکوت اختیار کرده بودند.

۶ـ تبویب و تنظیم تاریخ نگاری خود به شیوه موضوع نگاری, نه بر اساس حولیات.

۷ـ امانت داری و ذکر منابع تاریخ نگاری خویش به شکلی منظم در آغاز کتاب و حذف سلسله روات ـ در یک اقدام ابتکاری.

۸ـ جمعآوری روایات شفاهی از طریق گفت وگوی حضوری.

۹ـ به کارگیری روش ((مشاهده)) و ((معاینه)) برای دست یابی به اطلاعات دقیق تر ـ تحقیق میدانی.

۱۰ـ طرح مباحث علمی و رویکرد فرهنگی و فلسفی به تاریخ.

۱۱ـ پرهیز از جانب داری و قضاوت یک طرفه در باب حوادث تاریخی تا حد امکان.

۱۲ـ پیوند دادن علم نجوم با علم تاریخ و تطبیق تقویم های مختلف با یکدیگر.

۳ـ۲ـ ابواب و محتوای تاریخ یعقوبی

تاریخ یعقوبی نخستین اثر در تاریخ نگاری مسلمین است که با بینش عمیق و با یک رویکرد جهانی به تاریخ, نگاشته شده است.(۲۰) این اثر احتمالا به طور کامل به دست ما نرسیده است, زیرا بدون مقدمه و با قصه آدم و حوا آغاز شده است و اگر شیوه یعقوبی را در جلد دوم این اثر مورد توجه قرار دهیم, نمی توانیم بپذیریم که او کتابش را بی مقدمه آغاز کرده باشد. به احتمال بسیار زیاد تاریخ عمومی یعقوبی دارای مقدمه ای در باب تإلیف کتاب و مقدمه ای در باب آفرینش بوده که از بین رفته است.

در مجموع, این اثر عظیم و ارزنده را بایستی به دو بخش کلی تقسیم کرد:

۱ـ قبل از اسلام (جلد اول).

۲ـ بعد از اسلام (جلد دوم).

این اثر به صورت موضوعی با عناوینی چون پیامبران, ملوک, علما و فلاسفه, کتاب ها و اقوام, کیش ها, آداب, سرزمین ها و کشورها و خلفا, با عطف توجه به ترتیب و ترتب زمانی آن ها تنظیم و تدوین گردیده و در هر موضوع به مطالب و مباحث خاص آن موضوع و تحولات مربوط به آن پرداخته شده است.

۴ـ۲ـ رویکرد فرهنگی در تاریخ نگاری یعقوبی

یکی از وجوه مشخصه تاریخ نگاری اسلامی از آغاز قرن سوم به بعد, رویکرد مورخان اسلامی به تاریخ, فرهنگ و تم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.