پاورپوینت کامل تحول اندیشه های فلسفی کلامی در دوره مرابطین ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تحول اندیشه های فلسفی کلامی در دوره مرابطین ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تحول اندیشه های فلسفی کلامی در دوره مرابطین ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تحول اندیشه های فلسفی کلامی در دوره مرابطین ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :
>
حاکمیت بربرهای مرابطی بر مغرب و اندلس (۴۴۱ ـ ۵۴۱ ه”), چالش های گسترده ای را در زمینه ((اندیشه)) موجب شد. مرابطین امکان ایجاد یک وضعیت جدید به نفع تشیع را در مغرب و آندلس, برای همیشه منتفی ساختند; جریان رشد همزمان فلسفه و کلام را متوقف نمودند و حوزه اندیشه را در فقه مالکی ـ که در آن دوران حاکم مطلق العنان مذهب واندیشه در غرب بود ـ محدود کردند. مقاله حاضر, به بررسی تحول اندیشه های فلسفی ـ کلامی در دوره مرابطین می پردازد.
چشم اندازی بر حکومت مرابطین (۴۴۸ ه” – ۵۴۱ ه”)
بی شک یکی از دولت های بزرگ و قدرتمندی که در نیمه دوم قرن پنجم هجری در مغرب اقصی ظهور کرد, دولت ((مرابطین)) بود. این قرن, با ضعف عرب و ظهور قدرتمندانه بربر در صحنه سیاسی مغرب آغاز شد.(۱)
مرابطین از قبایل بربر مسوفه و لمتونه و جداله از فروع قبیله بزرگ صنهاجه بوده که آن ها را ملثمین(۲) می خواندند. این قبایل در مسافتی میان جنوب مغرب اقصی تا بلاد سودان پراکنده شده بودند. در نیمه قرن پنجم وارد دشت مراکش شدند. اسلام در قرن سوم هجری در بین آن ها گسترش یافته بود. آغاز تحرک سیاسی این قبایل به فعالیت های رهبر لمتونه: محمد یتفاوت لمتونی برمی گردد که این قبایل را متحد ساخت. داماد او: ((یحیی بن ابراهیم کدالی)) با هدایت فقیهی مالکی به نام ((ابوعمران فاسی)) فعالیت های محمد یتفاوت لمتونی را ادامه داد و به نشر احکام اسلام در بین قبیله خود پرداخت. او از فقیه جوانی به نام ((عبدالله بن یاسین)) (م۴۶۱ ه”) کمک گرفت و برای او رباطی ساخت تا او در آن جا به تبلیغ و هدایت افراد این دو قبیله بپردازد. بعد از مدتی, اولین هسته هزار نفری از افرادی که از هر حیث به عبدالله سرسپرده بودند شکل گرفت و عبدالله بن یاسین آن ها را ((مرابطین)) نامید. او در طی جنگ هایی سراسر صحرا را متصرف شد.
اتخاذ سیاست رباطها, در حقیقت نوعی حرکت تعصبآمیز سیاسی ـ عقیدتی بود که از سوی یحیی بن ابراهیم و عبدالله بن یاسین برای پاسداری از مذهب تسنن در برابر مذهب تشیع شکل گرفت. مرابطین همه امکانات خود را در دفاع از مبانی تسنن به کار گرفتند. آن ها مجری سیاست های خلافت عباسی بودند. با مرگ یحیی بن ابراهیم قدرت به یحیی بن عمر رسید و با مرگ او, عبدالله بن یاسین قدرت را به برادر او ابوبکر بن عمر داد. ابوبکر به کمک پسر عموی خود ((یوسف بن تاشفین)) قدرت مرابطین را در دشت مراکش استوار ساخت. یوسف نیز شهر ((مراکش)) را ساخت و آن را پایتخت ملثمین قرار داد.
اما پیدایش واقعی دولت مرابطین به دست یوسف بن تاشفین (م۵۰۰ ه”) انجام گرفت. او برای اولین بار در تاریخ مغرب,یک دولت مستقل بربر به وجود آورد که از سودان در جنوب تا کوه های برانس در شمال, و از اقیانوس اطلس در غرب تا مرزهای سوس در شرق امتداد داشت. بعد از یوسف چهار نفر از امرای مرابطی حکومت کردند. آخرین فرد آن ها اسحق بن علی بود که به سال ۵۴۱ کشته شد.
از مهم ترین کارهای مرابطین که با توسعه ارضی آن ها همراه بود, تصرف اسپانیا را می توان نام برد. یوسف بن تاشفین به دعوت ملوک الطوایف اندلس ـ که از فشار و ستم دول مسیحی شمال اسپانیا رنج می برد ـ به اندلس لشکر کشید و در اول رمضان ۴۷۹ هجری در نبرد ((زلاقه)) , ((آلفونس ششم)) را شکست داد.
او بعد از این نبرد به نام خود و خلیفه عباسی سکه زد و خلیفه عباسی: ((المستظهر بالله)), او را ((امیر المسلمین)) نامید. یوسف بن تاشفین با استفاده از این فرصت, آندلس را تصرف کرد و ملوک الطوایفی را برانداخت وبدین ترتیب,ملثمین برای اولین بار اتحاد سیاسی مغرب و آندلس را محقق ساختند.
سرانجام, دولت مرابطین بعد از چند دهه درگیری با پیروان ابن تومرت به سال ۵۴۱, به دست ((موحدین)) سقوط کرد و شعار بنی عباس از آندلس برافتاد.(۳)
اندیشه کلامی و فلسفی در مغرب و آندلس پیش از ورود مرابطان
در غرب, اسلام وارد منطقه ای شد که جوامع آن از هرگونه اندیشه فلسفی بی بهره بودند.(۴) و این برای گروه های انبوه مهاجمانی که جز به حفظ سلطه خود به چیز دیگری فکر نمی کردند, بهترین موقعیت بود.
ویژگی خاص این مهاجمان, تعصب شدید آن ها به جناح های سیاسی و مذهبی مختلف در شرق جهان اسلام بود; تا نیمه اول قرن چهارم, تنها فقها و محدثانی که در کنار حاکمان بودند, ابعاد فرهنگ عمومی جامعه را ترسیم می کردند. آندلس هم چنان از علوم ـ به جز علم لغت و شریعت ـ خالی بود واین وضعیت تا محکم شدن پایه های حکومت اموی ادامه داشت. صاحبان دانش و حکمت آنچه را آموخته بودند مخفی می کردند و مردم در امتحان و تعقیب بودند.(۵)
انقراض دولت اموی, آزادی اندیشه را به دنبال داشت. ((ابن جلجل)) (م ۳۷۷ ه”) می نویسد: تا عهد ((عبدالرحمن بن حکم))(م ۲۳۸ه”), هنوز دانشی در زمینه فلسفه, در آندلس وجود نداشت.(۶)
در بخش وسیعی از مغرب, به دلیل ظهور دولت های شیعی ادریسیان (۱۷۲ـ۳۶۴ه”) و فاطمیان (۲۹۷″-۵۶۷ ه”), فلسفه و کلام مجالی برای حیات به دست آورده بود اما در دوره اغلبیان (۱۸۴ – ۲۹۶ ه”) اندیشه فلسفی و کلامی با محدودیت شدید روبه رو بود و فقهای اغلبی بر جمود به فقه مالک اصرار می ورزیدند. از این رو, بسیاری از علمای عصر اغلبی دوره ای پر محنت را پشت سر گذاشتند.(۷)
شورش بربر و عرب و تشکیل دولت های ملوک الطوائفی, زمینه لازم را جهت گسترش اندیشه های فلسفی و کلامی فراهم ساخت و در ((سر قسطه))(۸), ((طلیطله)),(۹) ((بلنسیه))(۱۰) و…, افرادی چند در فلسفه درخشیدند.
در آغاز قرن پنجم, دولت مستعجل ((بنی حمود)) پذیرای فیلسوفانی بود که از چنگ دولت اموی به زیر چتر حمایت این خاندان شیعی گریخته بودند. ((ابن سعید مغربی)) (م۶۸۵ه”) از فیلسوفی به نام ((ابو عبدالله محمد بن سلیمان)) یاد می کند که به خاطر اشتغال به منطق, متهم به زندقه شده بود; او از ((قرطبه)) به ((جزیره خضرإ)) فرار کرد واز حمایت امیر آن جا: ((محمد بن قاسم بن حمود)) برخوردار شد و در همان جانیز به سال (۴۳۸ ه”) در گذشت. (۱۱) ((ابن حزم)) (م ۴۵۶ه”) نیز به حسدورزی اندلسیان در برابر دانشمندان و تباهی ناشی از حاکمیت فقهای ضد فلسفه در آندلس اشاره دارد.(۱۲)
جلوگیری از ورود و رواج هر گونه اندیشه فلسفی وکلامی در طی سه قرن واندی سیطره امویان بر غرب, این منطقه را در قرنطینه کامل نسبت به دانش فلسفه وکلام قرار داده بود, به طوری که مخالفت با عقلگرایی, طبیعت ثانوی اندیشه در غرب جهان اسلام محسوب شد! مواد آموزشی به فقه و ادبیات و حدیث محدود بود و تنها یهودیان و مسیحیان ـ به دلیل استفاده از موقعیتی که داشتند ـ به علوم اوائل می پرداختند. (۱۳) یهودیان, در سرقسطه مرکزی برای اندیشه های فلسفی ایجاد کرده بودند که از مهم ترین افراد آن باید از ((ابن جبروال))(م۴۵۰ه”) (۱۴) و ((مناحیم بن الفوال)) (۱۵) یاد کرد.
تعداد اندکی از خواص نیز در پوشش ادبیات وتصوف وسایر علوم , به دانش های فلسفی وکلامی مشغول بودند.(۱۶) ((محمد بن عبدالله بن مسره قرطبی)) (م ۳۱۸ ه”)ـ یکی از بنیان گذاران و پیشگامان فلسفه در آندلس که از ستم و اختناق دستگاه اموی بر ضد فلاسفه, از قرطبه به شمال آفریقا فرار کرده بود ـ از شورش های بربر و اعراب و شورش ملی مردم جنوب اسپانیا به رهبری ((ابن حفصون)) (م ۳۰۵ ه”) استفاده کرد و اولین گام را در راه تإسیس مدرسه فلسفی ـ کلامی آندلس برداشت.(۱۷) ((ابو عثمان سعید بن فتحون سرقسطی)) معروف به ((حمار)) که رساله ((المدخل الی علوم الفلسفه)) یا ((شجره الحکمه)) (۱۸) را نوشته است, درایام محنت شدید فلاسفه در زمان منصور (محمد بن ابی عامر) از زندان او فرار کرد و به ((صقلیه)) گریخت و در همان جا بمرد.(۱۹)
عموم مردم بربر در مغرب, هم چنان در جهل و بی خبری به سر می بردند واز اسلام جز نام آن نمی شناختند و اندیشه فلسفی و کلامی درمیان ایشان هم چنان جریانی فردی بود. (۲۰) مردمی که به مراکز علمی وفرهنگی نظر داشتند, به علت هجوم عقاید گوناگونی که از مشرق به مغرب می رسید, دچار توقف و حیرت شده بودند که ((قیروان)) نمونه بارز تحیر در برابر اندیشه های کوفی, شافعی, ظاهری, معتزله و اشاعره بود.(۲۱)
تحیر در انتخاب مذهب, در سایر نقاط مغرب ـ حتی در بین خواص ـ هم به چشم می خورد, به طوری که رفتار ((ابوالقاسم بن مسرور الابزاری)) معروف به ((ابن المشاط)) (م۳۴۹ ه”) در انتخاب مذهب مورد علاقه اش, ضرب المثل گردید.(۲۲) او ابتدا به ((شافعی)) گروید, بعد به ((مذهب ظاهری)) متمایل شد , سپس به دیدگاه ((ابن سریج)) معتقد گردید و سپس به دیدگاه ((ابوبکر بن داوود)) وپس از آن به ((ابن المفلس)) روی آورد.(۲۳) تحیر در خواص را در مورد ابن حزم نیز می توان مشاهده کرد; او ابتدا به مذهب شافعی روی آورد و سپس به مذهب ((داوود بن علی)) پیوست. (۲۴)
ورود و استقرار مرابطان در آندلس, آن جا را ولایتی مغربی نمود و تحت سلطه سیاسی و فرهنگی خود قرار داد.مرابطان جریان اندیشه فلسفی را ـ که بعد از سقوط امویان در آندلس در سایه دول ملوک الطوائفی ظهور کرده بود ـ در مسیر اندیشه های کلامی خود قرار دادند و بعد از مدتی, سیاست امویان را در سرکوب حاملان فلسفه دنبال کردند.سلطه فقها در این دولت, نسبت به دوره اموی از گسترش و عمق بیشتری برخوردار شد, به طوری که ((غنیمی)) می نویسد: باید آن را دولت فقهای مرابطین نامید! (۲۵)
تحولات اندیشه در مغرب و آندلس در دوره مرابطین
ورود مرابطان به آندلس صرفا بر اساس یک انگیزه نظامی و برای متوقف ساختن هجوم دول مسیحی نبود, بلکه دارای انگیزه اعتقادی هم بود. دولت عباسی به دنبال فروپاشی سلطه اموی نگران خلا به وجود آمده در آندلس بود و به آینده قدرت در اندلس فکر می کرد; از طرفی, فارغ التحصیلان مکتب کلامی بغداد, زمینه حاکمیت دولت مورد پسند عباسیان رادر اندلس مهیا نموده بودند.
شاگردان مکتب ((باقلانی)) (م۴۰۳ه”) در قیروان(۲۶) و سایر شهرهای تحت نفوذ خود در مغرب, مبارزه همه جانبه ای را با فرق و مذاهب دیگر آغاز کردند و زمینه را برای ادامه این کار توسط وابستگان فرهنگی ملثمین مهیا نمودند. برخی از محققین می گویند: اگر مرابطین نبودند, خوارج ((اباضیه)) و ((برغواطیین)) (۲۷) همه سنن و ارزش های ریشه دار را از بین می بردند.(۲۸) البته منظور, مظاهر مذهب تسنن است.
یوسف بن تاشفین ـ امیر مرابطی ـ بعد از نبرد زلاقه, دو نفر از فقهای مغرب به نام ((ابن العربی)) و پسرش ((ابوبکر)) را در سال ۴۸۵ ه” نزد غزالی فرستاد.(۲۹) آن دو فتوحات یوسف در آندلس و سپس اختلاف ملوک الطوائف با یوسف را برای غزالی (م۵۰۵ه”) توضیح دادند. غزالی نیز با صدور فتوایی اطاعت از یوسف را بر پادشاهان مسلمان واجب دانست.(۳۰) یوسف از این موقعیت برای گسترش مذهب اهل سنت استفاده کرد و با انجام تمهیداتی سری, زمینه تصرف آندلس را فراهم ساخت.(۳۱) او شهرهای طلیطله ,غرناطه ,البیره ,مالقه , اشبیلیه, قرطبه ,المریه ,بطلیوس ,قرمونه ,رنده , شلب ,یابره, سهله ,دانیه, شاطبه وبلنسیه را متصرف شد وآندلس را تحت سلطه سیاسی وفرهنگی خود در آورد و زمینه را برای توسعه اندیشه اشعری در آندلس ومهار جریان آزاد فلسفه در آن جا مهیا نمود.
محدوده دولت مرابطین
غزالی که در آرزوی استفاده از قدرت نظامی مرابطان برای پیشرفت اهداف فرهنگی خود بود, تصمیم گرفت به مغرب سفر کند. او می خواست به وسیله یوسف بن تاشفین, غرب را نیز در حوزه خلافت ((المستظهر بالله)) قرار دهد. لذا به قصد سفر به مغرب و پیوستن به یوسف به اسکندریه رفت, اما با شنیدن خبر مرگ یوسف, از رفتن به آن جا منصرف شد.(۳۲) با روی کار آمدن علی بن یوسف, مرابطین سیاست جدیدی را در برابر غزالی در پیش گرفتند.
افزایش قدرت فقهای مالکی در دربار علی بن یوسف ـ که سیاست حذف همه مذاهب (از جمله مذهب شافعی) را در مغرب و آندلس دنبال می کردند ـ (۳۳) از علل بسیار مهم اتخاذ سیاست خصمانه وابستگان فرهنگی مرابطان علیه اندیشه غزالی بود. به دنبال این تغییر سیاست, مراکش تا زمان سقوط به دست موحدین, کانون مخالفت با اندیشه غزالی بود.
((مقری)) و ((مراکشی)) (م۶۴۷ه”) به نقش ((مالک بن وهیب)) ـ فقیه مالکی ـ در هدایت دولت ملثمین به مخالفت با اندیشه های غزالی تصریح کرده اند.(۳۴) ((مقری)) می نویسد: علی بن یوسف او را از اشبیلیه به مراکش فرا خواند و همدم خود نمود. او در اشعاری به نفوذ مالک بن وهیب در دستگاه دولتی ملثمین اشاره کرده و او را عامل فساد و انحراف آن ها دانسته است:(۳۵)
دوله لابن تاشفین علی
طهرت بالکمال من کل عیب(۳۶)
غیر ان الشیطان دس الیها
من خبایاه مالک بن وهیب
فکر اشعری, از اوایل قرن پنجم برای فهم عقیده شریعت در محافل علمی مغرب ـ بویژه قیروان ـ رایج گردید. برخی از شاگردان باقلانی (م ۴۰۳ ه”) مانند ((ابو عبدالله حسین بن عبدالله بن حاتم ازدی)) و ((ابو عمران موسی بن عیسی غفجومی)) (م ۴۳۰ ه”)(۳۷) و ((فقیه ابو عمران فاسی)) (م ۴۳۰ ه”) در گسترش عقاید اشعری نقش اساسی داشتند. ابو عمران فاسی که در بغداد نزد باقلانی شاگردی کرده بود.(۳۸) باعث شد ((عبدالله بن یاسین جزولی)) (م ۴۵۰ه”) برای تربیت ((صنهاجه)) بر اساس عقیده کلامی اشعری به میان این قبیله مهاجرت کند.
((ابن صائغ)) (م ۴۸۶ ه”) فقه و اصول و عقاید اشعری را از ابوعمران فاسی در قیروان فرا گرفت و سپس در ((مهدیه)) مستقر شد و به نشر عقاید اشعری(۳۹) پرداخت. مازری(م۵۳۶ه”)(۴۰) به دفاع از عقیده اشعری پرداخت و برای مقابله با جریان تشیع, کتاب ((کشف اسرار الباطنیه)) را نوشت. ابو بکر بن عربی (م ۵۴۳ه”) هم از سوی یوسف بن تاشفین(۴۱) به بغداد رفت و با غزالی دیدار کرد, و کتاب مهم ((العواصم من القواصم)) و کتاب ((المتوسط فی معرفه صحه الاعتقاد و الرد علی من خالف اهل السنه من ذوی البدعه و الالحاد)) را نوشت(۴۲) و ضمن انتقاد از اندیشه های شیعه به دفاع از مبانی عقیدتی اهل سنت پرداخت.(۴۳)
ارتباط یوسف با غزالی در بغداد, توسط صاحب القواصم من العواصم سامان داده شد. او در این کتاب, شدت تعصب خود نسبت به مبانی تسنن را نشان داد. بعد از این سفارت, یوسف ـ پدیدآورنده واقعی دولت مرابطین ـ با عنوان امیرالمسلمین که خلیفه عباسی به پیشنهاد غزالی به او داده بود, وظیفه اجرای سیاست مذهبی دولت عباسی را در متوقف ساختن پیشرفت تشیع و گسترش تسنن, به عهده گرفت.(۴۴)
مرابطین در مواقف متعدد به سرکوب شیعیان پرداختند; یوسف در عبور به آندلس باید ابتدا سبته و طنجه را که تحت نفوذ حامیان بنو حمود بود(۴۵) تصرف می کرد, ولی با مقاومت شدید آن ها مواجه شد. او در تارودنت (مرکز سوس) شیعیان آن جا را قتل عام کرد.(۴۶)
آثار حاکمیت اندیشه مالک
یوسف از فتوای غزالی به نفع بسط قدرت مرابطین در آندلس و سودان سود جست, اما در رواج اندیشه غزالی با شکست مواجه شد.چون اعتقادات مالک در مغرب از چند قرن پیش ذهن فقهای مالکی را تحت سلطه مطلق خود داشت و ذهن عموم مردم را در چار چوب های محدود خود محصور کرده بود. این جمله مشهور مالک(۴۷) که گفت: ((الاستوإ معلوم و الکیف مجهول و الایمان به واجب و السوال عنه بدعه))(۴۸) هر گونه سوال در مورد مسائل عقیدتی را ممنوع کرد و کاربرد عقل را در حوزه اصول دین مهجور ساخت. به عقیده او هر گونه استدلال عقلی پیرامون نصوص قرآنی, منجر به تشبیه می شود.لذا فقهای مرابطی با هر گونه عقل گرایی در پیرامون نصوص به شدت بر خورد می کردند. آن ها به پیروی از نظر مالک, جمود بر اندیشه سلف را می خواستند و هر چیزی را که با سنت سلف مخالف بود بدعت می شمردند.(۴۹)
خیر امور الدین ما کان سنه
و شر الامور المحدثات البدائع(۵۰)
اوضاع در آندلس به همین ترتیب بود. ((یوسف بن محمد بن طملوس)) (م۶۲۰ه”) می نویسد:(۵۱) با ورود خبر دعوت غزالی به آندلس ,گوش مردم با اخباری آشنا شد که تاکنون به گوش آن ها نخورده بود; حرف های صوفیه و عقاید سایر فرق برای آن ها آشن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 