پاورپوینت کامل ریشه شناسی جریان های سیاسی کوفی در نیمه نخست قرن اول هجری;هفتم میلادی(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ریشه شناسی جریان های سیاسی کوفی در نیمه نخست قرن اول هجری;هفتم میلادی(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ریشه شناسی جریان های سیاسی کوفی در نیمه نخست قرن اول هجری;هفتم میلادی(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ریشه شناسی جریان های سیاسی کوفی در نیمه نخست قرن اول هجری;هفتم میلادی(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
ترجمه: دکتر محمدعلی رنجبر
شناخت چگونگی بنیان شهر کوفه و روند تحول ساختار جمعیتی آن, از تإسیس در سال هفده هجری قمری تا ایام حکومت امام علی(ع), نقش بنیادی در تبیین و معرفی جناح های سیاسی در نیمه سده هفتم میلادی/قرن اول هجری دارد.
این جناح ها در حوادث منجر به قتل خلیفه سوم, و موضع گیریهای ایام حکومت امام علی(ع) نقش اساسی ایفا کردند. به گمان نویسنده, خاستگاه اجتماعی ـ اعتقادی هسته مرکزی نیروهایی که قیام سال ۳۵ هجری را رهبری کردند و سپس در طول حکومت امام علی(ع) در موضوع حکمیت و انشعاب نهروان از مواضع متفاوت رویاروی شدند, در روند مطالعه جامعه کوفه به دست میآید. بازشناسی اوضاع برآمدن و شکل گیری این جناح ها و تبیین موضع گیریهای آن ها موضوع این مقاله است.
دوران خلفای راشدین با مسایل فراوانی همراه است که تنها با اسناد و مطالبی که اغلب نارسا به نظر می رسند, قابل پژوهش است. در این میان بغرنج ترین مسایل در پیوند با نقش کوفه و پیدایش جناح های سیاسی است که در برگیرنده هر دو جناح خلفای متقدم اموی و مخالفان خلفا, همچون ابن زبیر ـ که کمی بعد درگیر شد ـ خوارج, شیعه, و اشراف قبایل است. در این مقاله, نگرش ها در راستای ترسیم تصویری فراگیر از نتایجی است که از یک بررسی مفصل تر درباره شکل گیری جناح های سیاسی به دست آمده است.(۲) این نتایج بر اساس مدارک موجود در متقدم ترین منابع تاریخی اسلامی در دسترس, بنا شده است, که برجسته ترین آنها بلاذری, طبری, ابن سعد, ابن اعثم کوفی, خلیفه بن خیاط و نصر بن مزاحم منقری است.(۳)
از سال های ۳۴ ق. / ۵ ـ ۶۵۴ م. تا ۴۰ ق. / ۱ ـ ۶۶۰ م. در عربستان, مصر و هلال خصیب, دوران بحران ها بود. این بحران ها با بروز اختلاف در حکومت عثمان آغاز شده و به قتل او انجامید و با پیکارهای میان علی(ع) و معاویه ادامه یافته, با قتل علی(ع) پایان گرفت.
از زمان شهادت علی(ع) می توانیم سه جناح سیاسی عمده را در کوفه مشاهده کنیم که بررسی موقعیت متقدم آن ها, در این مقاله, مورد نظر است:
الف) خوارج; از زمان رویارویی های صفین به این نام نامیده شدند و مخالفت شان را هم در زمان علی(ع) و پس از آن بی درنگ آشکار کردند.
ب) شیعه; اساسا حامیان علی(ع) بودند و پس از آن نیز در جرگه جنبش های مخالف حاکمیت قرار گرفتند.
پ) رهبران قبیله ای ; معمولا ((اشراف القبیله)) نامیده می شدند. اینان در ساختار قدرت رسمی عراق در آغاز دوران اموی واسطه حاکمیت بنی امیه و جمعیت قبیله ای بودند.
در عراق, نظام حکومتی از زمان معاویه و ((زیاد)) تا روزگار ((حجاج)) بر بنیاد سازمان قبیله ای استوار بود و در آن سازمان, پشتیبانی رهبران قبیله از حکومت و حمایت متقابل حکومت از آن ها در نظر گرفته می شد. در این برهه ساختار اساسی بر بنیاد نظام قبیله ای پیش از اسلام بود.(۴) با این حال, بایسته است وضع جدید حکومت مرکزی و ویژگی نظامی دو شهر کوفه و بصره را در نظر داشت. در این دو شهر, مردان پیکارگر (مقاتل) در گروه های قبیله ای سازماندهی شده بودند که به نوبه خود ((ارباع)) و ((اخماس)) کوفه و بصره را تشکیل داده بودند. هر گروه قبیله ای از طوایف تشکیل شده بود و واحدهای موسوم به ((عرافات)) جزء کوچک تر طوایف بودند. اشراف القبایل در عراق مستقر بودند و حکومت مرکزی, خواه امویان یا زبیریان, بر آن ها و از طریق آن ها بر دیگر ساکنان عراق فرمان می راندند. این شیوه اداره تنها با انتصاب حجاج و ورود مقدمه نیروهای شامی به عراق و شورش برجسته ترین اشراف قبایل, یعنی عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بن قیس کندی, تغییر کرد.
خوارج و شیعه در آغازین سال های دوران اموی چگونه بودند؟ نتیجه اصلی که این مقاله می جوید این نکته است که مخالفت خوارج و شیعه در آن زمان به میزان زیادی در رویارویی مستقیم با قدرت مرکزی نبود, بلکه در رویارویی با سران قبایل بود که قدرت مرکزی از طریق آن ها اعمال می شد. تفاوت میان مخالفت این دو گروه, در آن مرحله این بود که اساسا خوارج انفعالی(۵) عمل می کردند و شیعه انقلابی.(۶) اما در یک مورد اتحاد نظر داشتند که هر دو گروه حامی نوعی نظام اجتماعی اسلامی بودند که در آن نظام, رهبری قبیله ای از نوع سنتی جایی نداشت اما دیدگاه آن ها در مورد نوع شکلی که نظام اجتماعی اسلامی باید به خود می گرفت, متفاوت بود; خوارج به عقب به نا انسجامی(۷) روزگار عمر می نگریستند و شیعه سیاست مساوات طلبانه علی(ع) آرمان شان بود و بر نظریه عصمت امام تکیه داشتند. مراحل شکل گیری هر دو گروه (شیعه و خوارج) در پیوند با مخالفت شان با نظم قبیله ای موجود بود. در مورد خوارج بایسته است به این نکته توجه شود که واژه ((خارجی)) به عنوان کسی که خروج می کند و برای خود ((شرف)) کسب می کند بیآن که این شرف دوامی داشته باشد, تعریف شده است. (۸) در مفهوم سنت قبیله ای, کسی صاحب ((شرف)) بود که خاندان او سه نسل متوالی رهبری را در اختیار داشته اند و او اینک چهارمین آن ها باشد و در این مرحله قبیله در تبعیت او باشد.(۹)
در این راستا, به سادگی خوارج در جرگه کسانی قرار می گیرند که مدعی ((شرف)) بودند اما طبق معیارهای سنتی از ((شرف)) قبیله ای بهره مند نبودند. خوارج در واقع مدعی شرف ((اسلامی)) بودند و امتیازاتی را در نظر داشتند که در زمان عمر به ((نخستین مهاجران))(۱۰) عراقی دادند. در دفاع از این گونه امتیازات بود که آن ها با حکومت که از حمایت رهبران قبیله ای برخوردار بود تصادم داشتند.
شیعه در دوران متقدم اموی شامل:
الف) برخی از ((نخستین مهاجران)) به کوفه می شد که از هواداران علی(ع) بودند اما متعاقبا نقشی در حکومتی با سازمان قبیله ای نداشتند. از این جمله, حجر بن عدی کندی است که کاملا تحت الشعاع اقتدار محمد بن اشعث کندی بود.
ب) بیشترین ((مهاجران جدید))(۱۱) از قبایل, که تا زمان علی(ع) و پس از آن به کوفه نیامده بودند. اینان به امید بهبودی وضع شان در برابر قدرت رهبری قبیله ای مسلط ایستادگی می کردند. برخی از گروه های کندی, حمدانی و بجلی که در آغاز به عنوان پرشورترین حامیان علی(ع) ظاهر شدند, بعدا حمایت خود را از حجر بن عدی, حسین بن علی(ع) و مختار بن ابی عبید نشان دادند. گزارش مفصل و تقریبا مرحله به مرحله پیروزی مختار بر رهبران قبایل را ابومخنف آورده است.(۱۲) طبق آن, به روشنی تمام مشخص است که حامیان کوفی مختار از جبانه قبیله ای بودند, در حالی که رهبران قبایل در نقاط مناسب کوفه می زیستند. گرچه در این زمان جبانه(۱۳) در مرحله ای عقب مانده تر از رشد شهر کوفه قرار داشته است ; به سبب وجود گورستان یا فضاهای باز که برای چراندن یا آشامیدن حیوانات استفاده می شد اما روشن است تا آن مرحله آن ها همچون بیشتر مردم در کوفه ساکن شده بودند. در واقع جبانه تنها مکانی بود که در طی بیست و اندی سال گذشته مهاجران جدید می توانستند در آن سکونت گزینند. به هنگام شورش مختار, رهبران قبیله ای عقب نشینی کردند و در یک حرکت ناموفق کوشیدند کنترل جبانه مربوط به خودشان را در اختیار گیرند, آن گونه که ابومخنف با دقت محل جنگ خیابان های خروجی (افواه سکک) را نشان داده است, سپس در صدد بر آمدند از ورود شیعیان به کوفه ((قدیمی))(۱۴) مانع شوند.(۱۵) اما با ورود شیعیان به کوفه ((قدیمی)) رهبران قبیله ای در ارگ محاصره شدند. این پیروزی کوتاه مدت, یکی از خیزش های مردم قبیله بر رهبری مسلط قبیله ای بود. پیشگویی مختار در خور توجه است که نوید فروپاشی رهبری قبیله ای مسلط و توزیع مجدد ثروت را داده بود.(۱۶)
در اوایل دوره اموی, نظم اجتماعی کوفه و دیگر شهرها اساسا نظامی قبیله ای و طایفه ای بود, تا آن جا که تمایزش با نظام پیش از اسلام تنها در وجود قدرت مرکزی و تنظیمات و سازماندهی نظامی شهر دیده می شد که موجب همبستگی جدیدی شده بود. معاویه این نظم قبیله ای را به مثابه طرح اساسی ساختار قدرت اموی پروراند. با پیدایش این نظام, تلاش ناپایداری که در دوره خلفای راشدین در راستای بنیان نوع دیگری از نظام اجتماعی آغاز شده بود, به پایان رسید. با این توضیحات, اکنون به گذشته باز می گردیم و با برخی نظریات کلی درباره خلافت عمر, مطلب را پی می گیریم.
این موضوع روشن است که هدف سیاسی برجسته وی حراست از تفوق مدنی ها بود که از زمان محمد(ص) آغاز شد. ابوبکر نیز در راستای رویارویی با تهدیدات رهبران ((رده)), آن را حفظ کرد. عمر در راه نیل به این هدف, رهبری و دیگر اختیارات را به کسانی واگذار کرد که وفادار به این هدف بودند و منافع شان در حفظ تفوق مدنی ها بود. از این رو در خلافت عمر, نقش های مهم و حساس را صحابه, انصار و دیگر صاحبان ((سابقه)) اسلامی به عهده داشتند. عمر با طرح ((سابقه)) اسلامی به عنوان ملاک اصلی ارزش در نظام تشکیلات و نظارت اجتماعی, در پی فراهم کردن وحدتی فراگیر در جامعه بود. وحدتی که در برگیرنده طرح های متغیر و متحول از اتحادهای ناپایدار میان طوایف و گروه های آن نباشد. پی ریزی این تشکیلات جهت استقرار ((رهبری اسلامی)) بود; یعنی حامیان تفوق مدنی, طراحان ایدئولوژی یگانه و هماهنگ, و نیروهای مقابل کسانی که تمایلات پراکنده سازی[ و گریز از مرکز] را داشتند. اشراف در گروه اخیر [ نیروهای خواهان پراکندگی], رهبران پیشین رده بودند, اینان موکدا از قدرت فرمانروایی محروم بودند.(۱۷) هنگامی که عمر در واپسین ایام خلافتش با لزوم تشکیلات جدید جهت اداره مناطق تازه فتح شده روبه رو شد, اصل ((سابقه)) محور طرحش بود.
در نظام توزیع مواجب که در ۲۰ ق. / ۶۴۱ م. وضع شد, سه نوع دسته بندی وجود داشت:
الف) مراتب مختلف مهاجران و انصار که سالیانه از پنج تا سه هزار درهم دریافت می کردند.
ب) کسانی که در عملیات پیش از یرموک و قادسیه شرکت داشتند (اهل الایام) و کسانی که در یرموک و قادسیه حاضر بودند, که اینان به ترتیب سه تا دو هزار درهم دریافت می کردند.
پ) روادف (کسانی که پس از یرموک و قادسیه آمدند) که اینان بسته به زمان شرکت شان در فتوحات در مراتب مختلف جای می گرفتند. پیرامون این گروه اظهار نظرهای گوناگونی شده است, اما احتمالا آن ها سالیانه از هزار و پانصد تا دویست درهم دریافت می کردند. عراف(۱۸), واحدی برای توزیع ۱۰۰/۰۰۰ درهم در کوفه و بصره شد; بیست تن برای توزیع مواجب افراد گروه اهل الایام, از قرار هر فرد [ ۳/۰۰۰درهم] به اضافه فوق العاده ها; ۴۳ تن برای توزیع مواجب افراد گروه اهل القادسیه, از قرار هر فرد [ ۲/۰۰۰درهم;] شصت تن برای توزیع مواجب نخستین موج از روادف (الروادف الاولی), از قرار هر فرد [ ۱۵۰۰در هم;] از ۲۰ق. / ۶۴۱ م. دیوان عمر تنظیمات شجره نامه ای را مورد استفاده قرار داد که منحصرا از سوی خبرگان در امور نسب شناسی تنظیم می شد. اما[ در عین حال] اصل تقدم اسلامی مدنظر بود. در بیشتر جاها, احتمالا عراف ها گروهی از افراد قبایل همانند بودند اما یک عراف, اصولا یک گروه از افراد با تقدم اسلامی یکسان بودند.(۱۹)
اصل سابقه اسلامی, که در برخی سطوح تإییدی بر امتیازات نخستین مهاجران ایالتی بود, در نگاه نخست ممکن است به نظر رسد که جای زیادی در تصمیمات مربوط به زمین نداشته است, زیرا عمر بود که فرمان داد سواد نباید میان فاتحانش تقسیم شود, بلکه باید ((برای مسلمانانی که پس از ما میآیند)), محفوظ بماند. با این تصمیم که منابع, به جز سیف بن عمر از آن به عنوان ((سواد فیء)) برای مسلمانان نام برده اند, به سکنه سواد اجازه داده شد که آن زمین ها را به عنوان مردم تحت حمایت ((ذمه)) کشت کنند و مالیات بپردازند. سیف بن عمر به این نوع زمین, پیوسته با عنوان زمین ((صلح)) یا ((ذمه)) اشاره دارد.
این ها از اموال بیع ناپذیر (موقوف) کوفه به حساب میآمدند و از عواید آن ها, که سیف بن عمر آن را جزا می نامد, برای پرداخت مواجب کوفیان استفاده می شد که شامل پرداخت جهت نگه داری ذمه نیز می شد. ۱۵ عواید این زمین ها به مدینه فرستاده می شد و مازاد عواید آن میان مواجب بگیران تقسیم می شد.(۲۰) این تصمیم در مورد قسمت عمده سواد به اجرا گذاشته شد اما شامل همه آن نمی شد. دسته دوم زمین ها که سیف پیوسته با عنوان ((فیء)) به آن اشاره دارد, در ارتباط با نخستین مهاجران ایالتی قرار داشت. این زمین ها عموما ((صافی)) و به صورت جمع, صوافی نامیده می شد که سیف نیز این عنوان را به کار برده است و شامل زمین هایی می شد که به شاه ساسانی, خاندانش و کسانی که با او متواری شدند, تعلق داشت و مواردی چون مرداب ها, بیشه زارها, راه ها و ایستگاه های پاسداری جزء این زمین ها محسوب می شد.
از گزارش های سیف بر میآید که این زمین ها برای استفاده انحصاری فاتحان اصلی بود ; کسانی که سیف آن ها را ((اهل الفیء)) و ((اهل المداین)) می نامد. منظور کسانی است که در فتح مداین در سال ۱۶ق. / ۶۳۷م. شرکت داشتند. عمر به آن ها فرمان داد که می توانند زمین ها را تقسیم کنند و آن گونه که مایلند در آن مستقر شوند مشروط به این که [ ۱۵عواید] را به او بپردازند. اما سیف می افزاید که تقسیم زمین های صوافی نمی توانست عملی شود, زیرا این زمین ها در سراسر سواد پراکنده بودند و متقاضیان آن ها نمی خواستند[ برای تصاحب آن ها] پراکنده شوند. افزون بر این, ممکن است تا این زمان تعدادی از متقاضیان از عراق دور باشند.
به هر روی, آن ها زمین های صوافی را به عنوان میراث بیع ناپذیر (حبس) قرار دادند و تصدی آن به عهده ((خودشان یا کسی که آن ها به او راضی می شدند)) قرار گرفت. این دسته اراضی که ((اهل الفیء)) به خود اختصاص دادند (یستدعاه اهل الفیء) بنابر نوشته سیف بخش اعظم زمین های سواد را شامل نمی شد (لاعظم السواد).(۲۱)
بر اساس این تنظیمات, نخستین مهاجران نه تنها مواجب زیادی از محل عواید ((ذمه)) دریافت می کردند, بلکه به تناسب, بهره زیادی از هر تقسیمی که از عواید مازاد آن می شد, می بردند و منحصرا ۴۵ عواید اراضی صوافی را در اختیار داشتند. تردیدی نیست که این تنظیمات از تلاش جهت محدود کردن و تحت قاعده درآوردن آن چه که آن ها پیشتر برای خود قائل بودند, فراتر رفت. به هنگام طرح این پرسش که چگونه این تنظیمات به سرعت و به گونه ای فراگیر انجام شد; به نظر می رسد که دلیلی برای پذیرش این مورد که تصمیمات سال ۲۰ ق. / ۶۴۱م. عمر اثرات فوری داشت, وجود ندارد. وی در سال ۲۰ ق. بنیاد دیوان را آغاز کرد اما تا زمان مرگش, یعنی پایان سال ۲۳, تقریبا کار ناتمام مانده بود.(۲۲) به همین شیوه, درباره سواد در سال ۲۰ تصمیم گرفته شد اما ماجرای آن تا وقتی که نواحی سواد به گونه موثری آرام نشد, نمی توانست شروع شود.(۲۳) تنها, عمل تفکیک میان ((ذمه)) و ((صوافی)) توانست شروع شود. به هر روی, تنها در واپسین ایام خلافت عمر بود که مدیریتی سازمان یافته در عراق نمایان شد. تا آن هنگام, نخستین مهاجران برای پنج سال یا بیشتر آن مناطق را به خود اختصاص داده بودند.
از مجموع مراکز مناطقی که توسط اعراب در زمان عمر فتح شد, به نظر می رسید نظم سیاسی و اجتماعی کوفه شانس بیشتری جهت استقرار و ماندگاری داشت. ابن سعد در آغاز اثرش درباره کوفه, شماری از روایاتی را ثبت کرده است که بر اساس آن عمر کوفیان را ((رإس اهل الاسلام, جمجمه الاسلام)) و غیره می خواند.(۲۴) می توانیم بپرسیم چرا شامیان یا اهل بصره این گونه خوانده نشدند. به نظر می رسد پاسخ این پرسش آن باشد که تنوع جمعیت کوفه به بهترین وجه با نظامی که عمر در نظر داشت مستقر سازد, هماهنگ و منطبق بود.
پاره ای از اعراب نخستین فرصت های پیش آمده برای جنگ را دریافتند و برای شرکت در آن راهی شام شدند. اینان به نسبت در گروه های بزرگ و منسجمی سازماندهی شدند. در مناطق بصره, تمیم و بکر مسلط بودند و تنها تعدادی از نخستین مهاجران که حدود سیصد تن می شدند, از نواحی دورتر آمده بودند. در حالی که در کوفه تعداد نخستین مهاجرانی که از مناطق دور آمده بودند, حدود ده هزار یا بیشتر می شد.(۲۵) این تعداد از لحاظ جمعیت ترکیب متنوعی داشتند, به گونه ای که از اکثریت و تسلط طوایف یا گروه های بزرگ طوایف خبری نبود.
آنچه آمد نشانگر ویژگی مهم نخستین فتوحات نیز است; بدین معنا که در آغاز, شام به عنوان جبهه اصلی محسوب می شد و سپس جزیره, در حالی که جبهه عراق در مرتبه بعد قرار داشت.(۲۶)
جمع نامتجانس نیروهای عرب که در قادسیه پیروز شدند, شامل:
الف) تعداد کمی از گروه های یمنی و حجازی, که بیشتر ساکن بودند,[ یا] دست کم تعدادی از آن ها که عمر گرد آورده بود و به سبب پیروزی اعراب در شام به سال ۱۴ ق. / ۶۳۵ م. می توانستند برای[ جبهه] عراق, در نظر گرفته شوند.
ب) گروه های مختلطی از بدویان و یک جا نشینان که میان حجاز و عراق زندگی می کردند و به جبهه جنگ روی آورده بودند.
پ) گروه های پراکنده از بدویان مرزنشین بکر و تمیم که از گذشته به تاخت و تاز درون[ قلمرو] عراق ساسانی عادت داشتند. بنیان (اختطاط)(۲۷) کوفه که نشانگر آغاز در دست گرفتن عملیات در عراق بود, در حالی صورت گرفت که جبهه ((جزیره)) از سمت شمال فعال شد و احتمالا تمام گروه نخست و اکثر گروه دوم را وادار کرد, اما حضوری که برای دسته های گروه سوم از ربیع (بکر و دیگران) و تمیم فراهم ساخت اندک بود. از قرار معلوم, بیشتر این دسته ها بنا بر عادات بیابان گردیشان به مناطق پیرامون سکونتگاه شان باز می گشتند. تردیدی نیست که آن ها درون مناطق تازه فتح شده ای که دارای مراتع بهتر بودند, نیز رخنه می کردند.
از این رو, خطاط کوفه نخست برای کسانی در نظر گرفته شد که از مناطق دورتر آمده بودند. تصور عمر این بود که کوفه می بایست برای مسلمانان ((دارالهجره)) باشد و ساکنان آن ((مهاجران)) کوفه باشند.(۲۸) ترکیب نامتجانس ساکنان کوفه عمر را امیدوار کرد که طرح اسلامی او میان کوفیان با موفقیت همراه باشد. میان نخستین مهاجران, نفوذ رهبران قبیله نمودی نداشت و با وجود تإثیر نظام ((عراف)) و تعاون ناشی از ((هجرت)) اساس مقبول جامعه شکل گرفت. حضور به موقع ۳۷۰ تن از صحابه ساکن کوفه, احتمالا عمر را در نیل به هدفش مصمم تر می کرد.(۲۹)
در ایام خلافت عمر, تحت تسلط اهل مدینه, اتحاد ظاهری حفظ شد. اما پوشش این اتحاد ظاهری به هنگام مرگ عمر ۲۳ ق. / ۶۴۴ م. مندرس شده بود. به محض توقف فعالیت های نظامی و آغاز تقسیم عواید فتوحات, و با بنیاد نوعی مدیریت محلی که بیشتر به کارگیری الگوهای تشکیلات نظامی بود, مشکل حفظ یکپارچگی پیچیده تر شد و دور دستی مدینه مانع بیشتری بر سر راه آن ایجاد کرد. عمرو بن عاص, فاتح مصر, در آستانه نافرمانی آشکار بود. در شام خانواده ابوسفیان به سرعت بر علایق دوره پیش از اسلام خود تکیه زدند و بر اساس آن موضع گرفتند. در کوفه خلال سال های ۲۰ ق. / ۶۴۱ م. تا ۲۹ ق. / ۶۴۹ م. اوضاع رو به تشنج گذاشت که عناصر و نیروهای اصلی در این اوضاع عبارت بودند از:
الف) حضور گروه نخستین مهاجران که به لحاظ ((سابقه))شان[ در اسلام] امتیاز داشتند.
ب) ورود مهاجران جدید (روادف)
پ) قدرت رهبران قبایل
ت) تلاش پی گیر در به سامان در آوردن مناطق فتح شده
ج) فروکش کردن و تقریبا توقف توسعه کوفه که به دنبال[ نبرد] نهاوند شروع شده بود.
خلال سال های ۲۹ ـ ۲۰ در کوفه و قلمرو آن موقعیتی پیش آمد که بسیاری ـ نه همه ـ نخستین مهاجران, ((جهادگر قدیمی))(۳۰) قلمداد شدند. یکی از اسباب این مورد, هجوم ((روادف)) به کوفه بود که پس از ورود مهاجران اصلی بود. اینان مواجب کمتری دریافت می کردند و بهره ای از نخستین غنایم بزرگ نبردند و تا ۲۰ ق. / ۶۴۱ م. فعالیت چشمگیری نداشتند. به دنبال فتح شام, مصر و جزیره, جای شگفتی نبود که مانعی جهت یورش بزرگ به سوی شرق وجود نداشته باشد و مهاجران جدید مهیاترین گروه کوفی بودند که خواستار به اجرا در آوردن چنین حمله ای بودند.(۳۱) افزون بر این, پس از نبرد نهاوند (۲۱ ق. / ۶۴۲ م.) اصلاح مهمی در اصل سابقه اسلامی صورت گرفت, بدین شکل که مواجب مهاجران جدید که از خود شجاعت نشان داده بودند, به میزان مواجب اهل قادسیه یعنی دو هزار درهم در سال افزایش یافت.(۳۲) این احتمال وجود دارد که هجوم مهاجران جدید از این زمان افزایش یافته باشد. برای اعراب اکنون کنترل عراق تضمین شده بود, در حالی که پیش از این چندان قطعی نبود و در صورتی که فشار بر جبهه بیزانس همچنان افزایش می یافت, ممکن بود رسمیت مرکز عملیاتی کوفه به خطر افتد. رقم چهل هزار مرد جنگجوی کوفی در زمان به کارگماری ولیدبن عقبه (۲۵ق. / ۶۴۶م. یا ۲۴ق. / ۶۴۵م.)(۳۳) تعداد تقریبی مهاجران جدید را به دست می دهد, زیرا کل اعرابی که در قادسیه جنگیدند, نمی توانست از سی هزار تن(۳۴) بیشتر باشد و تمام این تعداد در قلمرو کوفه نمانده بودند.(۳۵) افزون ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 