پاورپوینت کامل قرمطیان در ایران ۷۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قرمطیان در ایران ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قرمطیان در ایران ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قرمطیان در ایران ۷۶ اسلاید در PowerPoint :

>

این مقاله بر این فرضیه نهاده شده که قرمطیان برای پیشبرد اهداف و نیات شان در ایران در سده چهارم هجری, تلاش می کردند به صاحبان قدرت و هیإت های حاکمه نزدیک شوند و آن ها را به آیین اسماعیلی وارد کنند و از این طریق به رواج عقاید و اندیشه های مذهبی خود بین مردم بپردازند. آن ها به اصل ((الناس علی دین ملوکهم)) کاملا آگاه بودند و آن را بهترین وسیله اشاعه و ترویج عقاید مذهبی شان بین مردم می دانستند. در این مقاله میزان موفقیت آن ها در نیل به این هدف, بحث و بررسی شده است.

مدخل

اطلاق اصطلاح قرمطیان بر داعیانی که دعوت خود را در سرزمین ایران پی گیری می کردند, بنا به تإکیدی است که منابع بر آن ها دارند و گرنه نمی توان این ها را با مرز قاطعی از سایر اسماعیلیان جدا کرد. جنبش این ها در ری, فارس, شمال ایران, خراسان, ماورإالنهر و سیستان برای دست یابی به پیروان زیاد, با اشتیاق تمام دنبال می شد. اینان با این که در مرز خطر گام بر می داشتند, ولی از شیوه تعلیماتی خود دست نمی شستند. از روزگاری که فاطمیان در شمال افریقا جنبش خود را علنی کردند (۲۹۷ ه”. ) چهره داعیان آنان در سرزمین ایران شفافیت بیش تری یافت و شناخت زیادی از آن ها به دست آمد.

نابه سامانی ها, جنگ های خانگی, جاه طلبی ها و ناخشنودی مردم از اوضاع و شرایط ناهمگون انسانی و بی عدالتی حاصل از آن, راه را برای فعالیت داعیان می گشود و بعضی از مناطق را زیر سیطره دعوت آن ها در میآورد. قصد آن ها پیدا کردن پالوده ترین راه برای نفوذ و رسوخ بین لایه های پایین جامعه و میان قدرتمداران محلی بود.

زمانی که آل بویه بر مسند اقتدار مستقر شدند, به دلیل چشم پوشی و اغماضی که نسبت به کنش فرقه های شیعی داشتند, دست آن ها بازتر شد و کانون های فعالیت شان را توسعه دادند.

  1. ری

نخستین داعی که به سرزمین ایران گسیل شد, خلف بود. فعالیت خلف ظاهرا پیش از افشای دعوت فاطمیان در شمال افریقا بود. به زعم نظام الملک که مطالب خود را از متن ضد قرمطی ابن رزام گرفته, خلف را میمون القداح اهوازی فرستاده و به او گفته بود که:

((به جانب ری شو که آن جا در ری و قم و کاشان و آبه همه رافضی باشند و دعوی شیعت کنند و دعوت تو را زود اجابت کنند و کار تو آن جایگاه بالا گیرد.))(۱) خلف که شغل مطرزی (حلاجی) داشته, در پشافویه و در دهی به نام کلین سکنی گزید و مردم روستا را در خفا به آیین خود فرا خواند و تإکید کرد رازها را نهفته دارند تا بیرون آمدن قائم نزدیک شود. خلف از روستای کلین راهی ری شد و امر دعوت را در آن جا پی گرفت و در همان جا از دنیا رفت و پسرش احمدبن خلف به جای او نشست.

یکی از یاران احمد از اهالی روستای کلین, غیاث بود که در علم و ادب چیرگی داشت. احمد او را داعی خود کرد. غیاث در ادب عرب سر آمد بود و آیات قرآنی و اخبار نبوی و امثال عربی را در هم می تنید. کتابی به نام البیان در باب نماز و روزه و لغتهای شرعی نوشت. در مناظره هم ید طولایی داشت. گرمی نفس و توانایی او در ابراز عقاید و آرای خود, مردمان زیادی را به سوی او کشید و شهرت او را تا قم و کاشان پراکند. گروهی از گروندگان او را خلفیه گفتند و گروهی را باطنیه. ابوعبدالله زعفرانی یکی از فقهای حنفی مذهب, مردم ری را علیه او شوراند و غیاث ناگزیر روی به خراسان آورد. (۲)

غیاث در خراسان به دعوت پرداخت. یک نفر داعی هم به مروالرود فرستاد تا مردم را دعوت کند. در خراسان وعده داد به مدتی نزدیک, قائم که او را مهدی خوانند, بیرون خواهد آمد. غیاث بین اعیان و اشراف به توفیقی دست یافت و توانست امیرحسین بن علی مروالرودی را وارد آیین خود سازد. این امیر را در طالقان, میمنه, غرجستان و غور نفوذ زیادی بود و در پی ورود به آیین اسماعیلی, مردم زیادی از این مناطق از وی پیروی کردند.

امیرحسین بن علی مروالرودی در تاریخ دعوت اسماعیلی در منطقه خراسان اثر زیادی گذاشت. غیاث در خفا به ری برگشت و در آن جا یکی از یاران فشاپویه ای خود به نام ابوحاتم را قائم مقامی بخشید.

  1. شمال ایران و آذربایجان

ابوحاتم نیز در شعر تازی و علم الحدیث چیره دست بود. داعیانی چند به اطراف فرستاد و طبرستان و گرگان و آذربایجان و اصفهان را زیر چتر تبلیغات خود گرفت. (۳) او در گرایش امیر ری (احمد بن علی) به آیین اسماعیلی موفق شد. احمدبن علی از سال ۳۰۷ ه”. تا ۳۱۱ ه”. حاکم ری و برادر محمدبن علی صعلوک از امیران این دوره بود.(۴) خلیفه در سال ۳۱۰ ه”. یوسف بن ابی الساج را به امارت ری برگماشت. او در اواخر ذوالقعده ۳۱۱ ه”. به ری حمله کرد و احمدبن علی را گرفته و کشت و سر او را به بغداد فرستاد.(۵)

ابوحاتم ری را ترک گفت و به نزد اسفاربن شیرویه رفت و زیر چتر حمایت او در پوستین علویان طبرستان افتاد و علیه آن ها سخن ها گفت و معتقد بود: ((باید که علوی به دین باشد نه به نسب)). وی دیلمیان را به ظهور امام بشارت داد.(۶) بعد از اسفار, مردآویج به ابوحاتم مایل شد. در این جا نیز ظاهرا همان مشکلی که در خراسان برای غیاث روی آورد و او ناگزیر به ری گریخت, گریبان او را گرفت; یعنی ادعای او در خصوص ظهور قائم به واقعیت نپیوست. از این رو اعتقاد گروندگان نسبت بدو سست شد و قصد جان او کردند و ابوحاتم بگریخت.(۷) وی راه آذربایجان را پیش گرفت و به یکی از حکام محلی متوسل شد.

دعوت اسماعیلی پس از مرگ ابوحاتم, دچار نابه سامانی و سر درگمی گشت. رهبری اسماعیلی بالاخره به دست دو نفر داعی افتاد: عبدالملک کوکبی در گردکوه و اسحاق که در ری مقیم بود.(۸)

ظاهرا اسحاق باید همان ابویعقوب اسحاق سجستانی باشد که در ابتدا مقیم ری بود و کتاب های زیادی نوشت.(۹) یک نکته قابل توجه گروش بعضی از اعضای آل مسافر به کیش اسماعیلی است. ابن مسکویه بر این نکته تإکید ورزیده و آن را گزارش کرده است. بعیدنیست فعالیت های ابوحاتم در آذربایجان چنین نتیجه ای را بار آورده است. زمانی که علی بن جعفر, منشی و دبیر دیسم خارجی, به مرزبان پناه برد, او را به گرفتن آذربایجان تشویق کرد. او در مرزبان تا بدان جا نفوذ یافت که حرف دل با او در میان گذاشت و مرزبان وزارت خود بدو بخشید. این دو دارای علائق مذهبی بودند; یعنی علی بن جعفر یکی از دعاه فرقه باطنی به شمار می رفت و مرزبان نیز از او پیروی می کرد. مرزبان دست وزیر خود را در تبلیغ کیش باطنی بازگذاشت.(۱۰) گذشته از این سکه هایی از آل مسافر به دست آمده که نشانه ای از اسماعیلی بودن آن ها است,(۱۱) لیکن از روابط بین آل مسافر و خلفای فاطمی چیزی دانسته نیست. نظام الملک در سیاست نامه خود علی وهسودان دیلمی را از سپهسالاران زکرویه بن مهرویه می نویسد که در جنگ های قرمطیان سواد و سوریه مشارکت داشت.(۱۲)

از سرگذشت سیدنا مشخص می شود که سرزمین شمالی ایران هم چنان پناهگاه داعیان اسماعیلی بوده و آن ها سلطه فکری و مذهبی خود را میان مردم آن سامان اجرا می کردند. هدف بالا بردن تعداد گروندگان به کیش اسماعیلی بود. آن ها در این مقام به طرف نخبگان فکری ـ سیاسی می رفتند, چون از این راه بهتر می توانستند به تحقق اهداف آیینی خود دست یابند.

  1. فارس

سرزمین فارس نیز از تإثیرات دعوت داعیان اسماعیلی در امان نماند. در آغاز مإمون برادر حمدان قرمط به سرزمین فارس رفت. از این رو قرمطیان فارس را مإمونیه می گفتند.(۱۳) بعدها المویدفی الدین شیرازی فعالیت خود را در این منطقه شروع کرد و کانون تبلیغاتش را شیراز قرار داد. المویدفی الدین همان است که در سال ۴۳۷ ه”. ایران را ترک گفت و در ۴۳۹ ه”. وارد قاهره گردید و در آن جا به تعلم و تعلیم آموزه های اسماعیلی پرداخت. او در شورش بساسیری علیه خلیفه عباسی دست داشت و او را در این کار یاری داد. الموید در کتاب سیره خود, قضیه بساسیری و نقش خود را در آن شورش به تفصیل گزارش کرده است. در همین اثر سخن از وقایع فارس رانده و گروش اباکالیجار را به کیش اسماعیلی تشریح کرده است.

ابن بلخی نیز در این مقام سخن های قابل تإمل دارد. از فحوای کلام او بر میآید که پس از گروش اباکالیجار به الموید همه سپاهیان او نیز اسماعیلی شدند. پدر ابونصربن عمران (الموید) اصلا دیلمی بود که به شیراز آمد. ابونصر در شیراز چشم به جهان گشود و در آن جا بر آمدو به کیش پدر رفت و ((اباکالیجار را گمراه کرد و در مذهب سبعی آورد)).(۱۴)

یکی از علمای شیراز, قاضی عبدالله نام, از غیرت دین و سنت حیلتی ساخت تا دفع آن داعی کند. با اباکالیجار خلوت کرد و گفت:

((تورا معلوم است که کار ملک نازکی دارد و این ابونصربن عمران مستولی گشت و همه لشکر توتبع او شدند. اگر این مرد خواهد که ملک از تو بگرداند, به یک ساعت تواند کردن و همه لشکر تو متابعت او نمایند.))(۱۵)

اباکالیجار را دغدغه فرا گرفت و به اندیشه فرو رفت و چاره را با تدبیر قاضی یاد شده, در تبعید و طرد الموید دید.

المویدفی الدین شیرازی از راه شامات راهی مصر شد. الموید علت دستگیری و طرد را در حکمی می داند که اباکالیجار از خلیفه بغداد دریافت کرد. الموید در مناظره و مباحثه توانا بوده و در محضر اباکالیجار با بسیاری از علمای معتزلی و سنی مباحثه داشته و بر آن ها پیشی گرفته بود. ناصرخسرو از شاگردان الموید بود و در اشعاری استاد خود را ستوده است.

با رفتن الموید, سرزمین فارس خالی از داعی اسماعیلی نماند, چون چندی بعد در روزگار ترکان از داعیانی چون عبدالملک عطاش و پسر وی احمد سراغ داریم که در این خطه به فعالیت تبلیغاتی خود مشغول بوده اند.

  1. خراسان و ماورإ النهر

دعوت اسماعیلی در خراسان و ماورإالنهر از اواخر قرن سوم هجری شروع شد. نخستین داعی آن ها در این سرزمین ابوعبدالله خادم بود. ابوعبدالله با بهره گیری از زمینه سازیهای تبلیغاتی غیاث در این منطقه, کانون فعالیت خود را نیشابور قرار داد.

پس از او امر دعوت به دست ابوسعید شعرانی افتاد که از طرف عبیدالله مهدی برگزیده شده بود(۱۶) (۳۰۷ ه”). اما معروف ترین داعی خراسان و ماورإالنهر, حسین بن علی مروالرودی بود که خود از طبقه متمکن جامعه به شمار میآمد. کانون فعالیت او مروالرود بود. مروالرودی را غیاث به کیش اسماعیلی در آورده بود. او میان آل سامان حشمت و شوکتی داشت و بیراه نیست که گروش تعدادی از سامانیان به آیین اسماعیلی به دست او صورت پذیرفته باشد.(۱۷) مروالرودی به هنگام مرگ, محمد نخشبی (نسفی) را جانشین خود قرار داد که مردی متکلم و توانا در فلسفه بود. خلقی بسیار از مردم خراسان بدو گرویدند. وی به بخارا و سمرقند رفت و سپس راهی نخشب (نسف) شد و بوبکر نخشبی را که ندیم امیر سامانی بود, وارد کیش باطنی کرد. سپس اشعث, دبیر خاص و ابومنصور چغانی, عارض و آتیاش, صاحب خاص را نیز به کیش اسماعیلی در آورد. (۱۸) ابن سواده داعی دیگر اسماعیلی نیز بدو پیوست و به کمک او شتافت.

دامنه فعالیت نسفی تا بخارا کشیده شد و رئیس بخارا و صاحب خراج و وجوهان شهر و بازارها و حسن ملک از خواص امیر سامانی و والی ایلاق و علی زراد, وکیل خاص را هم وارد آیین اسماعیلی کرد. این افراد نوکیش به قدری در امیر سامانی دمیدند تا بالاخره دیدار نسفی را شائق شد. نسفی در خلوت و جلوت به تبلیغ آیین باطنی پرداخت تا بالاخره نصربن احمد دعوت او را اجابت کرد و نسفی ((چنان مستولی گشت که وزیرانگیز و وزیرنشان شد و پادشاه آن کردی که او گفتی.))(۱۹)

چون اقتدار نسفی اوج گرفت, دعوت آشکار کرد و علنا به تبلیغ و دعوت اسماعیلی پرداخت و این امر چیزی نبود که موافق حال علمای اهل سنت و قضات شهر و نواحی باشد و ببینند که پادشاه قرمطی شده است. پس به سپهسالار رساندند که:

((دریاب که مسلمانی در ماورإالنهر خراب شد و این مردک نخشبی پادشاه را از راه ببرد و قرمطی کرد.))(۲۰)

توطئه ای چیده شد و با هم پشتی و یاری نوح بن نصر, نصربن احمد را از کارها بر کنار ساخته و نوح را به تخت نشاندند و: ((در وقت بتاختند و محمد نخشبی را ک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.