پاورپوینت کامل شــروط الـعـمریـه معرفی متنی کهن در باب اهل ذمه ۶۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شــروط الـعـمریـه معرفی متنی کهن در باب اهل ذمه ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شــروط الـعـمریـه معرفی متنی کهن در باب اهل ذمه ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شــروط الـعـمریـه معرفی متنی کهن در باب اهل ذمه ۶۲ اسلاید در PowerPoint :
>
نحوه برخورد امرا و خلفای مسلمان, با اهل ذمه که در قلمرو حکومت اسلامی زندگی می کردند از موضوعات مهم و قابل بحث در فرهنگ و تمدن اسلامی است. عدالت خواهی و انسان دوستی اسلام, به اهل کتاب این امکان را می داد تا بتوانند با انعقاد قراردادی, ضمن برخورداری از حقوق و مزایا, وظایف و تکالیفی نیز بر عهده بگیرند و خود را در مقابل حکومت اسلامی مسئول بدانند. هدف از نگارش این مقاله معرفی یکی از متون کهن, در باب اهل ذمه و بررسی حقوق و تکالیف آن هاست که در پی میآید.
در مورد اهل ذمه و کیفیت تعامل دولت اسلامی با آن ها تحقیقات متعددی صورت گرفته است; با این حال هنوز جای تحقیقی عمیق, که بنیان های فقهی ـ تاریخی نگرش مسلمانان به اهل کتاب را نشان دهد, تا حدی خالی است. غالب پژوهش ها با تحلیل برخی از وقایع تاریخی, بر آنند تا روابط امرای مسلمین با غیر هم کیشان خود را کاملا مطلوب جلوه دهند; گر چه واقع امر چنین است و اهل ذمه در صدر اسلام ـ بویژه در دوره خلفای راشدین ـ از جایگاه نسبتا والایی برخوردار بودند, ولی هیچ گاه نباید این مسئله را به منزله اعطای کامل هر گونه آزادی سیاسی, اجتماعی و دینی به ذمیان دانست. بررسی یکی از متون کهن در باب اهل ذمه, که به ((شروط العمریه)) معروف است, ما را بیشتر با حقوق و وظایف آن ها آشنا خواهد کرد.
آن گاه که دروازه شام به روی مسلمانان گشوده شد, مسیحیان شام با نوشتن نامه ای, ضمن پذیرش احکام اهل ذمه, شروط صلح را با خلیفه دوم, عمربن خطاب, در میان گذاشتند و در مقابل مسلمانان متعهد به ایجاد امنیت مالی و جانی برای هم پیمانان خود شدند و آن ها را با حفظ دینشان به رسمیت شناختند. آنچه در این مورد قابل توجه می باشد, تشکیک برخی از محققین معاصر, در صحت انتساب آن به عمربن خطاب و تردید در انعقاد آن به هنگام فتح شام است. در این نوشتار قصد داریم تا عهدنامه مذکور را معرفی و سپس مورد بررسی قرار دهیم. از این رو متن کامل عهدنامه را ذکر می کنیم و پس از بیان ادله تردید کنندگان, به بررسی آن خواهیم پرداخت.
عبدالرحمن بن غنم روایت کرده, هنگام صلح با مسیحیان شام, به عمربن خطاب نوشتیم ((این نامه ای است به بنده خدا عمر امیرمومنان از طرف مسیحیان شهر…. آن گاه که شما بر ما پیروز شدید برای خود, فرزندان, اموال و هم کیشان مان امان خواستیم. متعهد می شویم که در شهرهای خود و پیرامون آن, دیر, کلیسا و یا صومعه جدیدی احداث نکنیم و آن هایی را که در حال ویرانی اند تجدید بنا نساخته و آن چه در سرزمین های مسلمین قرار دارد, آباد نسازیم و هرگز از ورود مسلمین به کلیساهای خود جلوگیری ننموده و دروازه های آن به روی عابران و رهگذران باز گذاشته و به مدت سه روز از مهمانان مسلمان پذیرایی کنیم. در کلیساها و منازل خود, جاسوسان را پناه ندهیم و به فرزندان خود قرآن نیاموزیم. به دین خود تظاهر ننماییم و کسی را به سوی آن فرا نخوانیم; در صورتی که اطرافیان ما بخواهند اسلام را بپذیرند, ممانعت به عمل نیاوریم و اگر مسلمانان بخواهند در مجالس ما شرکت کنند, آن ها را بزرگ و محترم بداریم. در لباس, کلاه, عمامه, کفش[ نعلین] و فرق گذاشتن موی سر, از مسلمانان تقلید نکنیم; عبارات و القاب مسلمین را بر خود ننهاده و بر اسب سوار نشده و شمشیرهای خود را حمایل نکنیم و از حمل و نگهداری سلاح و نگاشتن عبارات عربی بر انگشتریهای خود, خودداری کنیم; شراب نفروشیم. موهای جلوی سر خود را کوتاه کنیم و به هر جا که باشیم لباس[خاص] خود را پوشیده و زنار ببندیم و صلیب ها و کتب خود را در راه ها و بازارهای مسلمانان به نمایش نگذاریم. ناقوس های کلیسایمان را آهسته به صدا در آوریم و در صورت حضور مسلمانان در هنگام خواندن اوراد در کلیسا, صدایمان را بلند نکنیم و اعیاد و اذکار مسیحی(۱) را علنا برگزار ننماییم. به هنگام تدفین میت, ادعیه ها را با صدای بلند نخوانیم. لباس های نشان دارمان را[ آتش و شمع] در معابر و بازارهای مسلمین به معرض نمایش نگذاشته و مردگان خود را در مجاورت مسلمانان دفن نکنیم)).
(بن غنم): هنگامی که نامه را پیش عمربن خطاب بردم, این نکته را نیز اضافه نمود که ((هیچ یک از مسلمانان را نزنیم, ما از طرف خود و دیگر مسیحیان, در قبال امان گرفتن از مسلمانان, متعهد به رعایت عهدنامه می شویم و در صورت مخالفت با هر یک از شروط عهدنامه, دیگر رابطه ذمی بودن در کار نخواهد بود و مسلمانان می توانند آن گونه که با معاندین رفتار می کنند با ما رفتار کنند[(( متن کامل عربی عهد نامه در پایان مقاله خواهد آمد].
مهم ترین دلایل محققانی(۲) که, عهدنامه را جعلی و یا حداقل مشکوک می دانند از این قرار است:
۱ـ در هیچ یک از منابع متقدم نیامده است و مورخان بعدی, مانند ابن عساکر (ر. ۵۷۱ ق), ابشیهی (د. ۸۵۰ق), قلقشندی (د.۸۲۱ق) که در آثار خود از این عهدنامه یاد کرده اند, مإخذ آن ها ابن حزم, طرطوشی یا دیگر مورخین بعدی بوده است.(۳)
۲ـ محتوای آن با همه عهدنامه های مسیحیان شام متفاوت است.
۳ـ پیشنهاد این شرایط سنگین, از سوی خود مسیحیان بعید به نظر می رسد.(۴)
۴ـ عبارت ((من نصاری مدینه کذا و کذا)) گویای نوعی تناقض در این روایت است. (۵) زیرا نام شهر را ذکر نمی کند.(۶)
۵ـ در متن عهدنامه لفظ ((زنانیر)) وجود دارد که بسیار بعید به نظر می رسد این لغت در آن دوران رایج بوده باشد; این احتمال زمانی قوت می گیرد که می بینیم ابویوسف در کتاب ((الخراج)) از ((زنارات)) عمر سخن می گوید, نه زنانیر.(۷)
۶ـ چگونه مسیحیان شام خودسرانه و یک طرفه آموزش قرآن را بر خود و فرزندانشان تحریم می کنند.(۸)
اگر اجمالا تاریخ اسلام را از نظر بگذرانیم, در می یابیم که خلفا و عمالی بوده اند که با توجه به مقتضیات زمان و مکان, چنان از خود انعطاف نشان داده اند که بیشتر ذمیان, زیستن در سایه حکومت اسلامی را بر زندگی سابق خود ترجیح می دادند; به عنوان نمونه می توان از برخورد عمروعاص با مصریان به هنگام فتح مصر یاد کرد; همو بود که بنیامین پطریرک را پس از ۱۳ سال دوری از منصب خود, با استقبالی گرم به منصب باز گرداند و چندی نگذشت که وضع قبطیان بهبود یافت.(۹) مع الوصف نباید این نکته را فراموش کرد که نمونه ها و مصادیق تاریخی زیادی در تاریخ اسلام مبنی بر سخت گیری مسلمانان بر اهل ذمه وجود دارد و به هیچ وجه نمی توان رفتارهای یک طرفه و فشارهای یک سونگرانه و بعضا تعصبآمیز مسلمانان نسبت به ذمیان را نادیده گرفت. مانند برخی اقدامات خلیفه پرهیزکار اموی, عمر بن عبدالعزیز که به ابقای کلیساهای موجود و تخریب کلیساهای مستحدثه فرمان داد. که بدون شک این نگرش متصلبانه او از برخی روایات اسلامی متإثر می شد; چنان که بعدا به نمونه هایی از آن اشاره خواهیم کرد. تخریب کلیسای مریم و ویرانی دیگر کلیساهای مستحدثه بدست علی بن سلیمان والی مصر و به دستور هارون, خلیفه عباسی, از دیگر مصادیق این گونه رفتارها است.(۱۰) علاوه بر این می توان به رفتار متعصبانه و سخت گیرانه متوکل ـ دهمین خلیفه عباسی ـ اشاره کرد که پس از تخریب کلیساها, مسیحیان را مجبور کرد تا لباسی متفاوت از لباس مسلمانان بر تن کنند تا به آسانی شناخته شوند.(۱۱)
گذشته از نمونه های تاریخی مذکور می توان به روایات, آرإ و اندیشه های فقها نظر داشت که بدون شک عملکرد خلفا, بدون تإثیر از فتاوای آنها نبوده است. به عنوان مثال قاضی ابویوسف در کتاب ((الخراج)) از ابن عباس روایت می کند که شخصی درباره احداث کلیسا از او سئوال کرد و ابن عباس جواب داد:
((اما مصر مصرته العرب فلیس لهم ان یحدثوا فیه بنإ بیعه و لا کنیسه و لا یضربوا فیه بناقوس و لا یظهروا فیه حمرا و لا یتخذوا فیه خنزیرا));(۱۲)
و دیگر روایتی است که عمربن خطاب, از پیامبر نقل می کند که فرمود: ((لا تبنی کنیسه فی الاسلام و لا یجدد ما خرب منها)).(۱۳) و نیز احمدبن حنبل از پیامبر چنین روایت می کند ((لاخضإ فی الاسلام و لاکنیسه)).(۱۴) گذشته از روایات فوق, می توان به فتاوای ائمه فقهی نیز توجه نمود. از آن جمله مطلبی است که محمدبن ادریس شافعی درباره اهل ذمه گفته است که ((آنها حق ندارند کلیسای جدیدی را احداث کنند; آنها نمی توانند از خمر و خنزیر استفاده نموده و یا بنایی احداث کنند که مشرف بر ابنیه مسلمانان باشد و باید در مرکب و ملبس بین خود و مسلمانان تفاوت بگذارند)). (۱۵)
با این حال, دلایل آن عده که عهدنامه را ساخته دست طرطوشی و یا ابن حزم دانسته و کتب آن ها را منبع مورخان بعدی چون ابشیهی, قلقشندی و ابن عساکر قلمداد کرده اند, ظاهرا چندان محققانه به نظر نمی رسد; زیرا اگر چه این سخن در مورد ابشیهی می تواند صادق باشد(۱۶), اما در مورد ابن عساکر و قلقشندی وضع به گونه ای دیگر است و نیاز به بررسی بیشتری دارد. روایت قلقشندی(۱۷) گویای دو نکته مهم است و آن این که یکی از راویان این عهدنامه در ((صبح الاعشی)), طرطوشی است و این بدان معناست که مولف ((سراج الملوک)) همانند دیگر احادیث منقول از ((بخاری)) و (( مسلم)) که اسناد آن را حذف کرده, در این مورد نیز به اسناد روایت اهمیت نداده و آن را حذف کرده است. نکته دیگر این که بنا به روایت مذکور در ((صبح الاعشی))(۱۸) قلقشندی مإخذ روایت را کتابی دانسته به نام ((الزبد المجموعه فی الحکایات والاشعار والاخبار المسموعه)) که مولف آن ابوصادق محمد بن ابی الحسین یحیی بن علی بن عبدالله قرشی (د.؟) بوده است.(۱۹)
اما روایات ابن عساکر: او این روایت را از طرق متعدد, با سلسله کامل راویان نقل کرده است که همه آن ها به ((عبدالرحمن بن غنم)) (د. ۷۸ ق) ختم می شود و این بدین معناست که مولف تاریخ دمشق, روایت را خود مستقیما از منابعی دیگر, غیر از طرطوشی اخذ و نقل کرده که احتمالا امروزه در دست نیست.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 