پاورپوینت کامل جستاری در بحث وراثت اعمام و وراثت بنات ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جستاری در بحث وراثت اعمام و وراثت بنات ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جستاری در بحث وراثت اعمام و وراثت بنات ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جستاری در بحث وراثت اعمام و وراثت بنات ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :

>

وراثت اعمام و وراثت بنات بحثی است که یک طرف آن بنی عباس و طرف دیگر آن علویان می باشند. در عصر جاهلیت, تنها فرزندان ذکور, از ارث بهره می بردند ولی با ظهور دین اسلام این قانون برداشته شد.

عباسیان که در روی کار آمدن خود و مبارزه با بنی امیه از شعارهای علویان و پیروان آن ها استفاده زیادی بردند و ابتدا مشروعیت حکومت خود را از طریق وصیت ابوهاشم به علی(ع) می رساندند, به تدریج از علویان فاصله گرفتند و ادعا کردند خلافت, میراث عباس عموی پیامبر(ص) است. آن ها با تکیه بر این اصل جاهلی, که دختر ارث نمی برد, وارث پیامبر(ص) را عباس ـ تنها پسر عبد المطلب که تا زمان رحلت پیامبر(ص) زنده بود ـ معرفی کردند.

در مقابل, علویان به ویژه اهل بیت با استناد به آیات قرآنی و احکام عقلی در صدد رد ادعای عباسیان بر آمدند و بدینگونه بحث وراثت اعمام و وراثت بنات مطرح شد.

در این مقاله, به بیان چگونگی پیدایش اندیشه وراثت اعمام و سابقه آن و عکس العمل علویان به ویژه اهل بیت به طور مختصر پرداخته ایم. واژه های کلیدی: وراثت, اعمام, بنات, علوی, عباسی. ارث در اسلام و جاهلیت

در عصر جاهلیت رسم بر این بود که تنها مردان را وارث می شناختند و معتقد بودند آن کس که قدرت حمل سلاح, جنگ و دفاع از حریم زندگی را ندارد, ارث به او نمی رسد. ((۱)) به این دلیل زنان و کودکان از ارث محروم بودند.((۲))

این قانون, بعد از ظهور اسلام, هم چنان پابرجا بود تا این که یکی از انصار, به نام ((اوس بن صامت))((۳)) یا ((اوس بن ثابت)) از دنیا رفت. در حالی که دختران و پسران خردسالی از خود به جای گذاشت و عموزاده های او به نام ((ارفطه)) و ((خالد)) اموال او را میان خود تقسیم کردند و به همسر و فرزندان او چیزی ندادند. زن انصاری شکایت خود را نزد پیامبر برد و جریان را با پیامبر بازگو کرد. در این زمان آیه ۷ / نسإ نازل شد, و دستور اسلام را راجع به ارث بیان نمود.((۴))

((للرجال نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون و للنسإ نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون مما قل منه او کثر نصیبا مفروضا))

ترجمه: ((برای مردان, از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود برجای می گذارند سهمی است; و برای زنان نیز, از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان می گذارند, سهمی; خواه آن مال, کم باشد یا زیاد; این سهمی است تعیین شد و پرداختنی.))

در میان اعراب, ارث از سه طریق منتقل می شد

۱ـ نسب: تنها شامل پسران و مردان می شده است و زنان و کودکان را شامل نمی شد.

۲ـ تبنی: یعنی پسرخواندگی

۳ـ حلف: بدین صورت که دو نفر با هم پیمان می بستند که در دوران حیات از همدیگر دفاع کنند و بعد از مرگ نیز از همدیگر ارث ببرند.((۵))

با ظهور آیین اسلام, تغییراتی در قانون ارث جاهلی صورت گرفت و به صورت قانون ارث اسلامی مطرح شد. در اسلام نیز, ارث از سه طریق منتقل می شود.

۱ـ نسب: منظور از نسب, مفهوم وسیع آن است یعنی هر گونه ارتباطی که از طریق تولد در میان دو نفر در سطوح مختلف ایجاد می شود, اعم از زن, کودک و مرد.

۲ـ سبب: یعنی ازدواج; بدین معنی که زن از شوهر و شوهر از زن ارث می برد.

۳ـ ولإ: منظور از ارتباطهای دیگری است که غیر از خویشاوندی بین دو نفر بر قرار می شود.

در اسلام سه نوع ولإ وجود دارد.

الف) ولإ عتق: یعنی اگر کسی برده خود را آزاد کند و آن برده پس از مرگ هیچ گونه خویشاوند نسبی یا سببی نداشته باشد, اموال او به آزاد کننده او می رسد.

ب) ولإ ضمان: پیمان خاصی است که بین دو نفر, مطابق خواست و اراده خودشان بر قرار می شود و طرفین متعهد می شوند, در موارد مختلفی از یکدیگر دفاع کنند, و پس از مرگ, در صورت نداشتن خویشاوند نسبی یا سببی از یکدیگر ارث ببرند.

ج) ولإ امامت: اگر مسلمانی از دنیا برود و هیچ وارث نسبی, سببی یا غیر از آن نداشته باشد, میراث او به امام مسلمین, یا به عبارت بهتر به بیت المال مسلمین تعلق می گیرد.((۶))

نکته در خور اشاره این که ارث, در جاهلیت علاوه بر امور مالی و مادی, امور حقوقی را نیز در برمی گرفت. یعنی میراث بران علاوه بر این که سرمایه و ثروت مادی شخص ارث گذار را بین خود تقسیم می کردند, اختیارات پستی و مقامی او را نیز به عنوان ارث بین خود قسمت می نمودند. به عبارت دیگر, ارث مختص به امور مادی و سرمایه مالی نبود, بلکه امور معنوی و پست ها و مقام ها را نیر در بر می گرفت. بهترین شاهد مثال, انتقال پست ها و مقام های اجداد و پدران به فرزندان و خویشان است, که در عصر جاهلیت مرسوم بود. اختیارات قصی بن کلاب به ارث بین فرزندانش تقسیم شد. و به همین صورت مناصب و پست ها در شهر مکه از پدران به پسران یا برادران منتقل می شد. چنین نمونه هایی در تاریخ جاهلی کم نیست. دین اسلام, ارث در امور مالی و مادی را پذیرفت ولی ارث در مقام و منصب را رد کرد.

از این رو از نظر اسلام آن چه مربوط به شخصیت حقیقی انسان است از طریق ارث منتقل می شود, ولی آنچه مربوط به شخصیت حقوقی انسان است, از طریق ارث منتقل نمی شود.

طبقات ارث یا سلسله مراتب ارث بری, در جاهلیت تابع قاعده و قانون خاصی نبوده و ظاهرا ارتباط مستقیمی با قدرت و زور داشته است. یعنی اگر بنا بود ارث میت بین فرزندان پسر او, یا بین عموها, عموزاده ها یا برادران او توزیع شود قاعده توزیع ارث ارتباط تنگاتنگی با قدرت و زور داشت و هر کس که دارای قدرت بیشتری بود سهم بیشتری از ارث می برد و در صورت امکان, تمام ما ترک را صاحب می شد. ولی در آیین اسلام, وراث بر اساس نسبت خویشاوندی, طبقه بندی شده اند و تا زمانی که افرادی از طبقه نخست وجود داشته باشند, ارث به طبقه دوم نمی رسد. بر این اساس, پدر, مادر, پسر, دختر و همسر در طبقه اول ارث بری قرار دارند و برادر, خواهر, پدر بزرگ و مادر بزرگ در مرتبه و طبقه دوم جای دارند و عمو, دایی, خاله و عمه در طبقه سوم قرار می گیرند. در صورتی که افرادی از طبقه اول, در قید حیات باشند, ارث به طبقه دوم نمی رسد.((۷))

نکته دیگری که در این جا قابل طرح است و ارتباط نزدیکی با قانون ارث دارد, مسئله ((انتقال نسل)) است. در میان اعراب جاهلی همان طور که دختر و به طور کلی جنس مونث, از ارث بردن محروم بود و به تبع آن, فرزندان او نیز از جد یا جده خود ارث نمی بردند, از طریق دختر نسل پدری تداوم نمی یافت و فرزندان او, فرزندان پدرش محسوب نمی شدند. و نسل فقط و فقط از طریق پسر منتقل می شد. به عبارت دیگر, نسب اشخاص به پدرانشان متصل می شد و از مادران نسب نمی بردند. بنا بر این در میان اعراب جاهلی کمتر کسی را می یابیم که به مادرش منسوب باشد و همواره اسم پدر بعد از اسم شخص میآید. مگر این که پدر شخص, معلوم نباشد, و یا این که از روی توهین و تحقیر کسی را به مادرش منسوب کنند. شاعر عرب می گوید:

بنونا بنوا إبنائنا و بناتنا

بنوهن ابنإ الرجال الاباعد((۸))

ترجمه: فرزندان ما فرزندان پسران ما هستند ولی فرزندان دختران ما فرزندان مردان بیگانه اند.

اما در دین اسلام تفاوتی بین پسر و دختر در انتقال نسب یا نسل وجود ندارد و همان طور که دختر از مال پدر ارث می برد, نسب و نسل او را نیز منتقل می کند. در پاره ای زیارات آمده است, ((کنتم فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره…)) یعنی این که در اسلام, تفاوتی میان صلب و رحم در تاثیر گذاری بر فرزند وجود ندارد و هر یک به سهم خویش تاثیر گذارند و هر فردی هم از مادر تاثیر می پذیرد و هم از پدر و در واقع نسب و نسل او به هر دو بر می گردد.

به طور خلاصه می توان گفت:

۱ـ در جاهلیت به طور کلی , جنس مونث از ارث بری محروم بود ولی دین اسلام به زنان حق ارث داد.

۲ـ در جاهلیت , قانون ارث , هم امور مادی و مالی و هم امور حقوقی را شامل می شد ولی در آیین اسلام, ارث محدود به امور مادی و سرمایه مالی شد.

۳ـ در جاهلیت, سلسله مراتب ارث بری تابع قاعده مشخصی نبود و ارتباط نزدیکی با قدرت و زور داشت ولی آیین اسلام, وراث را بر اساس نسبت خویشاوندی طبقه بندی کرده است.

۴ـ اعراب جاهلی اعتقاد داشتند فرزندان دختر, رحم به حساب نمیآیند و نسل را منتقل نمی کنند ولی دین اسلام بین فرزندان پسر و دختر, در انتقال نسل و نسب تفاوتی قائل نیست. استفاده از قانون ارث جاهلی بعد از پیامبر(ص)

اقدام رسول خدا(ص) در جریان مباهله با نصارا , مفاهیم مهمی در برداشت. یکی از آن مفاهیم, عدم تفاوت بین دختر و پسر, در انتقال نسل و نسب است. یعنی فرزندان دختر, با فرزندان پسر تفاوتی ندارند.

در جریان مباهله, پیامبر(ص) فرزندان دختر خود را, فرزندان خود دانستند و آنها را به عنوان پسران خویش, برای مباهله بردند.

((…قل تعالوا ندع ابنإنا و ابنإ کم و نسإنا و نسإکم و انفسنا و انفسکم… ))((۹))

بگو بیایید, ما و شما فرزندان, زنان و نفوس خود را بخوانیم تا با هم به مباهله بر خیزیم.

بعد از رحلت پیامبر(ص), بحث ارث پیامبر(ص), و جانشینی ایشان مطرح شد اگر چه ابوبکر در محاجه با حضرت فاطمه(س), به قانون ارث در زمان جاهلیت اشاره نکرد, که زنان حق ارث ندارند ولی در همان زمان, بر خوردی بین علی(ع) و عباس عموی پیامبر صورت گرفت, که نشان از وجود قانون ارث جاهلی دارد. شیخ طبرسی این قضیه را در احتجاج آورده است:

((از ابن ابی رافع آمده است که نزد ابوبکر بودم که خبر درگیری عباس و علی بر سر ماترک پیامبر رسید… عباس گفت من عموی پیامبرم و وارث اویم وعلی بین من و ما ترک پیامبر مانع شده است))((۱۰))

آن گونه که از روایات تاریخی بر میآید, بعد از رحلت پیامبر(ص) تلاش و حرکتی در جهت نفی ارتباط فرزندان حضرت فاطمه(س), با پیامبر(ص) آغاز شد و تا مدت ها ادامه داشت. زیرا حضور افرادی در جامعه, که منتسب به پیامبر(ص) باشند, برای حکامی که خود را جانشینان راستین پیامبر(ص), می نامیدند سنگین بود و هر بار که ارتباط آن ها با پیامبر(ص), مطرح می شد و کلمه یابن رسول الله بر زبان ها جاری می گشت, حقانیت ,مشروعیت و مقبولیت حکومت وقت, در معرض سئوال قرار می گرفت. به ویژه آن که, فرزندان رسول خدا, داعیه سیاسی و احقیت خلافت نیز داشتند.

به این دلیل می بینیم که بیشترین تلاش در جهت زنده کردن قانون جاهلی ارث از طرف حاکمان وقت صورت می گیرد که طبق قانون جاهلی, به دختر ارث نمی رسد و از طریق او نسل و نسب منتقل نمی شود. یعنی امام حسن(ع) و امام حسین(ع), اگر چه فرزندان دختر رسول خدایند, ولی از نسل پیامبر به شمار نمی روند. در واقع آنان فرزندان علی بن ابی طالب هستند. و نسب آنها به ابوطالب می رسد. از این رو اصطلاح فرزند رسول خدا فقط بر حضرت فاطمه (س) قابل اطلاق است.

اگر به تاریخ مراجعه کنیم, مویداتی برای آن می یابیم.

در شرح نهج البلاغه آمده است, عمر و عاص از این که امام حسن(ع) وامام حسین(ع), فرزندان رسول خدا خوانده شوند اظهار ناخشنودی می کرد و زمانی شخصی را نزد علی(ع) فرستاد و او را از این که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را فرزندان رسول خدا(ص) می نامد, مورد عیب جویی قرار داد.((۱۱))

نیز معاویه دستور داده بود که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را فرزندان رسول خدا(ص) نشمارند و بگویند آنها فرزندان علی(ع) هستند. در کشف الغمه آمده است:

((ذکوان غلام معاویه می گوید: معاویه گفت: مبادا, بفهمم که احدی این دو کودک را فرزندان رسول خدا(ص) می نامد, اما بگویید فرزندان علی))

اودر ادامه می افزاید:

((مدتی پس از آن, معاویه مرا امر کرد که فرزندانش را به ترتیب شرافت بنویسیم, سپس فرزندان وی و فرزندان پسرانش را نوشتم و فرزندان دخترانش را رها کردم, معاویه نگاهی به آن انداخت و گفت وای بر تو. بزرگان فرزندانم را فراموش کرده ای. گفتم چه کسی را؟ گفت: آیا فرزندان فلان دخترم, فرزندان من نیستند؟… گفتم: خدایا, آیا فرزندان دخترانت فرزندان تو هستند. اما فرزندان فاطمه(س), فرزندان رسول خدا(ص) نیستند. ..)).((۱۲))

در دوران حکومت حجاج, نیز این مسئله مطرح بود. که روزی به او خبر دادند, یحیی بن یعمر (از فقهای خراسان) حسن(ع) و حسین(ع) را فرزندان رسول خدا(ص) میداند, او را از خراسان, فراخواند و زیر فشار گذاشت, تا از قرآن دلیلی برای ادعای خود بیاورد. او نیز آیه ۸۵ سوره انعام را که به صراحت عیسی را فرزند ابراهیم معرفی می کند, برای او خواند.((۱۳))

رازی, در تفسیر آیه ۸۴ / انعام, ((و من ذریه داوود, سلیمان و ایوب…)) می گوید ابو جعفر باقر در نزد حجاج بن یوسف, به آن آیه استدلال کرد.((۱۴))

فعالیت پی گیر و مداوم حاکمان, در زمان های مختلف, جهت رد ارتباط نسبی فرزندان فاطمه (س) با پیامبر(ص), این نکته را می رساند که حرکت و تلاشی مستمر, از طرف فرزندان فاطمه(س), جهت اثبات ارتباط نسبی بین آن ها و پیامبر(ص), در جریان بوده است. و ضرورتا چنین تلاشی بوده است که چنان مخالفت ها و ممانعت هایی را از طرف حاکمان وقت, اقتضا می کرده است. از ابوجارود نقل شده است که امام باقر(ع) به من فرمود: در مورد حسن(ع) و حسین(ع) چه می گویند. گفتم: آن ها را فرزندان رسول خدا(ص) نمی دانند. فرمود چه پاسخ دادید. گفتم ((سخن خداوند درباره عیسی بن مریم)) و من ذریته داوود ـ الی قوله ـ کل من الصالحین (انعام, ۸۴ ۸۵) و آیه ((قل تعالوا ندع ابنإنا و ابنإکم…)) (آل عمران, ۶۱) را آوردیم. سپس فرمود: دیگر چه می گفتند. گفتم: می گفتند فرزند دختر از فرزند است نه از صلب. امام فرمود: از کتاب خدا, برایت آیه ای میآورم که آن دو را از صلب رسول خدا(ص) می داند و جز شخص کافر آن را رد نمی کند. گفتم فدایت شوم آن چیست؟ فرمود آنجایی که خداوند می فرماید ((حرمت علیکم امهاتکم, و بناتکم و اخواتکم ـ الی قوله ـ و حلائل ابنإکم الذین من اصلابکم)) (نسإ ۲۳) اباجارود از آنها بپرس, آیا ازدواج با دخترانشان[ امام حسن(ع) و امام حسین(ع]( برای پیامبر(ص) حلال است. اگر گفتند آری, به خدا سوگند دروغ گفته اند و اگر بگویند نه, به راستی آن دو از صلب پیامبرند و جز به سبب صلب[ ازدواج با دخترانشان بر پیامبر(ص]( حرام نمی شود. ((۱۵))

هنگامی که حکومت امویان به پایان رسید و علم های سیاه بر افراشته شد و دولت جدید عباسی بر اریکه قدرت تکیه زد, قضیه مبارزه با فرزندان رسول خدا(ص) و زنده نگه داشتن قانون ارث جاهلی به مسیر خود ادامه داد. عباسیان و تئوری وراثت اعمام

اگر از جریان چگونگی روی کار آمدن عباسیان, و این که آنان با تکیه بر شعارهای علویان به قدرت رسیدند صرف نظر کنیم و از انگیزه ها و توجیهات دینی آنان بگذریم. ((۱۶)) عباسیان در ابتدای به قدرت رسیدن, خود را از اهل بیت پیامبر(ص) و ذوی القربی نامیدند.

سفاح در اولین سخنرانی خود, در آغاز خلافت گفت:

((سپاس خداوند را که… ما را به خویشی و قرابت پیامبر اختصاص داد و خداوند ما را از خاندان پیامبر(ص) و از پدران آن بزرگوار منشعب, و از شجره پیامبر(ص) آفرید… و ما را نسبت به عالم اسلام در جای بلند قرار داد و برای رفعت ما نیز کتاب فرود آورد, که در آیات محکمه آن فرمود: ((انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت)) و نیز فرمود: ((قل لا إسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی)), و فرمود: ((انذر عشیرتک الاقربین)) و نیز فرمود ((و ما افإ الله علی رسوله من اهل القری فلله و للرسول لذی القربی و الیتامی)) و نیز فرمود: ((و اعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتامی))((۱۷))

این برداشت, یعنی اهل بیت, و ذوی القربی خواندن بنی عباس, مسبوق به اصل جاهلی ارث است که فرزندان دختر, عضو نسل و خاندان به حساب نمیآیند. در عهد پیامبر(ص) هیچ موردی وجود ندارد که پیامبر(ص), عباس یا فرزندان او را جزء اهل بیت و ذوی القربی به حساب آورند. در حالی که روایات موثق و متواتری موجود است که مراد پیامبر(ص) از اهل بیت, فاطمه (س), علی(ع) و فرزندانشان حسن(ع) و حسین(ع) می باشد. با برداشت جاهلی, پیامبر(ص) بعد از رحلت, خویشاوند واهل بیتی جز عمو و عموزادگانش نداشته است. با این برداشت فرزندان فاطمه (س), اهل بیت و خویشان به حساب میآیند, نه از این جهت که فرزندان دختر پیامبرند, بلکه از این رو که فرزندان علی(ع) عموزاده پیامبرند. در این معنا, اگر شوهر دختر پیامبر(

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.