پاورپوینت کامل زرنگ در قرون نخستین اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زرنگ در قرون نخستین اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زرنگ در قرون نخستین اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زرنگ در قرون نخستین اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
در این مقاله تلاش گردیده با استفاده از مدارک و نوشته های جغرافی دانان و مورخان اسلامی, جغرافیای تاریخی زرنگ (مرکز حکومتی سیستان) که هم اکنون یک شهر مدفون شده ایرانی ـ اسلامی است روشن گردد, به نحوی که باستان شناسان قبل از حفاری بتوانند نقشه شهر و هر یک از تإسیسات مهم و حدود آنها را به خوبی تشخیص دهند.
سوابق تاریخی شهر و سیمای آن چون تعداد حصار و دروازه, مسجد, آتشگاه, مدارس علمیه, قصرها, ضرابخانه, خزائن, زندان, بازار, کاروانسرا, کویها و سراها شناسایی و توصیف شده اند. روستاهای پیرامون شهر و سیستم آب رسانی آن و انهار و باغ ها مورد توجه قرار گرفته اند. در بخشی از مقاله به علل تباهی زرنگ چون عوامل طبیعی و انسانی پرداخته شده و در پایان به موقعیت جغرافیایی آن بر اساس نقشه های جغرافیا نگاران اشاره شده است.
مقدمه
شهرهای بزرگ مظهر فرهنگ و تمدن اقوام و ملت ها هستند. تمدن ها نیز مانند انسان ها روزی زاده می شوند, پس از مدتی به بلوغ و شکوفایی می رسند و سرانجام به عللی می میرند. برخی از این تمدن ها آثار دیرپایی از خود به جای می گذارند و برای همیشه در یادها و خاطره ها باقی می مانند و برخی برای همیشه به فراموشی سپرده می شوند.
زرنگ مرکز حکومتی سیستان که روزگاری پایتخت ایران بود فراز و نشیب های بی شماری را پشت سر گذرانده است, اقوام گوناگونی به آن یورش برده و پس از تخریب قسمت هایی آن را به تصرف خود در آوردند, با این حال, همیشه یک سیمای ایرانی ـ اسلامی داشته است.
بر اساس مشاهدات جغرافیا نویسان مسلمان, سیمای زرنگ می تواند تا حدودی ما را در راه رسیدن به هویت و فرهنگ اصیل اسلامی و مهندسی پیشرفته ای که در زمینه شهر سازی و معماری ایران داشته ایم یاری دهد, اما با این حال اسرار بی شماری در دل این شهر نهفته است که تنها کلنگ باستان شناسان می تواند به آنها دست یابد. متإسفانه جایگاه این شهر عظیم و باستانی همچنان مجهول و ناشناخته است. عده ای ناد علی واقع در سیستان افغانستان را زرنگ می خوانند و گروهی خرابه های زاهدان کهنه را که در داخل سیستان ایران قرار دارد زرنگ می دانند. این مشکل نیز فقط با بررسی ها و کاوش های باستان شناسی میسر است و تا آن زمان سخن صریحی در مورد جایگاه واقعی آن نمی توان اظهار داشت. سوابق تاریخی
سیستان سرزمین اسطوره ها سرزمین حماسه و تاریخ همواره یکی از مراکز افتخار آفرین کشور پهناور ایران بوده است. سیستان که اکنون درمانده و حقیر می نماید روزگاری تاج عزت و شوکت بر سر داشت و خاک زرخیز آن انبار غله آسیا به حساب میآمد. روزگاری که دلیر مردان بزرگ آن همچون گشتاسپ, سام, زال, رستم, یعقوب… زندگی خویش را وقف ستیز با دشمنان تیز چنگال و سپاه اهریمنی بیگانگان کرده بودند.
زرتشت (پیامبر توحیدی ایرانیان) روزگاری در این دیار به اشاعه و تبلیغ آیین خویش پرداخت و اهالی هئتومنت (هیرمند) آیین یکتاپرستی او را پذیرفتند و از نخستین پیشگامان کیش یکتاپرستی شدند. بنابر کتاب مقدس ایرانیان, در بخش وندیداد, سیستان یازدهمین کشور و سرزمین با نزهت و پر برکتی است که خداوند آن را به بهترین وجهی بیافرید. پس از گذشت چند هزاره که اهریمن گجستک در آن مرز و بوم فساد و تباهی و جادویی ایجاد کند سوشیانسآخرین منجی کیش زرتشتی از دریاچه کانسویه (هامون) به پا خواهد خواست و چهره اهریمنی بیگانگان و غاصبان را از صفحه آن خواهد زدود.(۲)
سیستان در تاریخ پر فراز و نشیب خود جایگاه تولد و افول تمدن ها و شهرهای بزرگ و باشکوهی چون شهر سوخته, دهانه غلامان, کوه خواجه, رام شهرستان, کرکو, زرنک,… بوده است, چنان که شهر سوخته با وسعتی حدود ۱۵۰ هکتار از اواخر هزاره چهارم قبل از میلاد تا پایان هزاره سوم استمرار داشت. این شهر یکی از نخستین شهرهای متمدن پیش از تاریخ در خاورمیانه و جهان محسوب می گردد.
سیستان در گذر زمان نام ها و عناوین گوناگونی داشته است. این نام ها و عناوین بر گرفته از معانی اقلیم محل یا القاب اقوام مهاجم بدان جاست. قدیمی ترین نامی که تا کنون از سیستان می شناسیم هئتومنت است که در اوستا به کرات از آن یاد شده است. پس از آن در کتیبه بیستون به درنگیان برمی خوریم که ((داریوش شاه می گوید این است کشورهایی که به لطف اهورامزدا به من رسیده است و من در این کشورها پادشاه هستم: ایران, عیلام, بابل, آشور, مصر (کشورهای) در کنار دریا, لیدی, ایونیه, ماد, ارمنستان, کاپادوکیه, پارت, درنگیان (زرنگ = سیستان), آریا, خوارزم, باکتریا,…)).(۳)
در تاریخ هرودوت از این سرزمین با نام سرنگن یاد شده و در کتاب استرابون درنگیانا و در کتاب ایزیدور خاراکسی آنابن و درنگیانا آمده است.(۴) وجه تسمیه درنگیانا یا زرنگه هخامنشی در بیشتر آثار محققین و ادیبان پارسی یکی است ((اصل آن در اوستا زریاZaraya و زریهZareh به معنای دریا و هامون می باشد. در پهلوی دریاپ آمدهDrayap که جزء اول آنDray)) )) ازDrayah پارسی باستان گرفته شد. بورنوف می گوید در زند دریاچه را زرایوZarayo و زرانگهZarangh گویند و کلمه زرنکا که به قولی زرنگی ها اطلاق می شد نیز مإخوذ از همین کلمه زرانگه است. پس زریا و زرایو و زرانگه که در اوستا به معنی دریاست و دریه به همین معنا در فرس قدیم (زبان دور هخامنشی) و دریاپ در پهلوی و دریا به زبان امروزی دری همه یکی است و مراد از آن دریای زره می باشد که نام شهر زرنگ هم از آن گرفته شده است)). (۵)
مولف ناشناخته تاریخ سیستان در مورد وجه تسمیه زرنگ چنین نوشته است ((اما زرنگ به آن گفتند که بیشتر آبادانی و رودها و کشتزارها زال زر ساخت, چنان که زال العتیق گویند اندر پیش زره و زال الحدیث که معرب کرده اند, آن زال کهن است و زال نو و او را مردمان سیستان زرورنگ خواندندی, زیرا که موی او راست به زر کشیده مانستی)).(۶) این نام تا قرن دوم پیش از میلاد بر ایالت و پایتخت این منطقه اطلاق می شد تا این که در این سده اقوام جنگجوی شمالی, سکاها به علل سیاسی یا تغییر اوضاع اقلیمی به منطقه هجوم آوردند و بومیان آن را مطیع خویش ساختند. از این زمان نام قوم تازه وارد نام زرنگه باستان را گرفت.
سکستان نیز مانند زرنگه دارای تشابهات اسمی گوناگونی در فرهنگ های مختلف بوده که در این جا به پاره ای از آنها اشاره می شود: سگ, سگستان, سکه, سکستان, ساکا, سگزستان, سجزستان, سیت, سیوستان و غیره. در مورد وجه تسمیه سکستان یا سیوستان روایات مختلف است. همان گونه که ذکر شد پاره ای از اندیشمندان نام سیستان را برگرفته از قوم مهاجم سیت می دانند که بر منطقه تسلط یافتند.
علی اصغر مصطفوی به نقل از پروفسور بیلی در مورد وجه تسمیه آن نوشته است ((این کلمه به معنای مردان است و از ریشه ساکSak) ) به مفهوم نیرومند بودن ـ چیره دست است و در ریگ ودا, کتاب دینی برهمنان, آن را همچنان لقب مردان به کار برده که موید فوق است)).(۷) مولف تاریخ سیستان واژه سیستان را چنین معنا کرده است ((و سیو مرد مرد را گفتندی به آن روزگار و سیستان به آن گویند که همیشه آن جا مردان مرد باشند و مردی مرد باید تا آنجا بگذرد)).(۸)
در زمان پادشاهان پارتی و ساسانی, سکستان یکی از ایالات بسیار مهم ایران به شمار می رفت. در این روزگار چندین شهر و دژ بزرگ در سیستان بنا گردید. کوه خواجه, قلعه سام, رام شهرستان, قلعه تپه, کرکو و زرنگ تعدادی از این شهرها هستند که امروزه آنها را می شناسیم. دودمان سورن یکی از خانواده های نجیب و اشرافی ساسانیان مالک بخش بزرگی از اراضی سیستان بود. این خانواده به تبع دیگر خانواده های اشرافی ساسانی که در شهرهای با شکوه و بزرگی همچون به اردشیر, بیشاپور, استخر, تیسفون, گنده شاپور, شیز,… می زیستند شهرهای بزرگی در سیستان بنا نهادند تا مناسب شإن و مقام پادشاهی آنان باشد. در این شهرها ((وجوه هنگفتی برای امور فرهنگی, ساختمان مدارس و دارالعلم ها تخصیص داده شده بود. برای زیبا ساختن شهرها, ایجاد قنوات و انتقال آب کوشش می شد… خوزستان و سیستان در میان ایالاتی که از توسعه بسیار شهر سازی متمتع شدند مقام اول را دارا بودند)). (۹) بنای زرنگ
نویسنده گمنامی در رساله کوچکی به نام شهرستان های ایران که یک متن پهلوی است از بانیان شهرهای ایران نام برده است. وی از زرنگ چنین یاد کرده است ((شهرستان زرنگ را نخست افراسیاب گجسته (ملعون) تورانی ساخت. او آتش پیروزگر کرگوگ بدان جا نشانید. او منوچهر را به پذشخوارگر فرستاد و سپندارمذ (فرشته موکل زمین) را به زنی خواست و سپندارمذ به زمین (با او) بیامیخت. او شهرستان را ویران کرد و آتش را بیفسرد و سپس کیخسرو پسر سیاوش شهرستان را دوباره ساخت و آتش کرگوگ را دوباره برپا کرد و اردشیر پسر پاپک شهرستان را به پایان رسانید)).(۱۰) در این متن به طور آشکار از شهر دیگری نام برده شده که قبل از زرنگ نقش مرکزیت سیستان را داشته است.
شهرستان یا رام شهرستان در بسیاری از روایات مورخین و جغرافیا نویسان شهری با شکوه ذکر شده است. این شهر در ابتدای حکومت ساسانیان شهری عظیم به شمار می رفت ((و گویند کی رود سیستان برین شارستان می رفت, مگر بندی کی آن را سوکن خوانند گسسته شد و از این شهر آب بیفتاد. مردم رام شهرستان از آن جا برخاستند و زرنج را بنا کردند)).(۱۱) فایر سرویسFairservis) ) تاریخ بنای شهر زرنگ را حدود قرن ششم میلادی در زمان حکومت خسرو اول ذکر کرده است)).(۱۲)
نویسنده تاریخ سیستان که مهمترین مرجع ما در بیان سیمای زرنگ است درباره بنا کردن شهر نگاشته است ((و بنا کردن سیستان آن روز بود که گرشاسب داناان جهان را گرد کرده بود که من شهری بنا خواهم کرد به این روزگار که ضحاک همه جهان همی ویران کند و آزادگان جهان همی کشد و از جهان به جادویی همی بر کند تا مردمان عالم را سامه ای باشد که او را بر شهری که من کرده باشم فرمان نباشد. اما چنان خواهم که نیکو نگاه کنید و از هفت و چهار و دوازده بنگرید و به وقتی ابتدا کنید که سعد باشد, بی هیچ نحس, چنان که دیگرگاه بماند, چندانی که حد امکان باشد, هر چند که جهان و هر چه اندر اوست بر گذر است و همه به آخر ناچیز گردد. ایشان بر فرمان او بسیار درنگ و روزگار کردند تا وقتی نگاه کردند و گفتند که اکنون بنا کن. او ابتدا به دست خویش پی افکند, پس حکم کردند که تا چهار هزار سال شمسی این شهر بماند)).(۱۳)
ملک شاه حسین سیستانی (نویسنده عصر صفوی) که خود اهل این دیار است در کتاب احیإ الملوک که در واقع مکمل تاریخ سیستان می باشد بنیان شهر زرنگ را به گرشاسب نسبت داده است.(۱۴) اسدی توسی از سخن سرایان سده پنجم قمری از رفتن گرشاسب به سیستان و ساختن شهر آن دو شعر زیبا دارد که پاره ای از یکی در این جا بیان می گردد:
سپهبد گرفت از پدر پند یاد
وز آنجا سوی سیستان رفت شاد
اسیران که از کابل آورده بود
به یک جایگه گردشان کرده بود
بفرمود خون همه ریختن
وزیشان گل باره انگیختن
یکی نیمه بد کرده دیوار شهر
دگر نیمه کردند از آن گل دو بهر
از آن خون بریگ اندرون خاست مار
کرا آن گزیدی بکردی فکار
چون آن شهر پردخت و باره بساخت
برو پنج در آهنین بر نشاخت…
گرچه سخن شاعر درباره ساختن گل از خون اسیران کابل غلو می نماید اما می توان پاره ای از اوصاف زرنگ را در اشعار او دریافت. گویا گرشاسب حاکم و گو سیستان در ساخت این شهر از مهندسین و معماران بی شمار که هر یک از سرزمین دوردستی همچون روم و هند آمده بودند استفاده کرده است. با وجود این زرنگ سیمای یک شهر ایرانی ـ اسلامی داشت, باره ای گلین, ارک یا دژی سر به فلک کشیده, خندقی عریض و عمیق, پنج در آهنین و بند باد از خصوصیات بارز شهر زرنگ در شعر اسدی توسی است.(۱۵) شهر زرنگ
زرنگ نخستین پایتخت ایران پس از هجوم و تسلط اعراب عنوان زرنج یافت. از این رو زرنج معرب زرنگ است. این شهر با شکوه در دشت حاصلخیز سیستان و در نزدیکی رودخانه هیرمند که در اوستا از آن به نام هئتومنت یاد شده قرار داشت ((این شهر در موضعی در طول هشتاد و نه درجه و عرض سی و دو درجه قرار داشت)).(۱۶)
زرنگ نیز مانند سایر شهرهای ایران اسلامی دارای سه قسمت عمده بود. در مرکز شهر, ارک یا کهن دژ قرار داشت که قلب تپنده شهر به حساب میآمد. شارستان فضایی بود که قسمت مرکزی و اصلی شهر را با حصاری بلند در میان می گرفت و جایگاه طبقه ممتاز مانند اشرافیان و زمینداران بزرگ بود. دور تا دور شارستان را ربض با شعاع سه کیلومتر و باره ای بلند و گلین احاطه می کرد که صاحبان حرف در آن سکونت داشتند. هر دو حصار زرنگ (بیرونی و اندرونی) از گل ساخته شده بود, زیرا در این سرزمین به حکم آن که کوه و معدنی وجود نداشت از سنگ و گچ بهره کافی نمی بردند. با وجود این, حصارها بسیار قطور و مرتفع و مستحکم بود و هیچ نیرویی نمی توانست به آسانی در آن رخنه کند مگر این که کسانی از داخل خیانت کنند و راه نفوذ دشمن به درون شهر را باز گذارند. گویا هر یک از باره های بین دروازه ها نام مخصوصی داشت, چنان که در کتاب تاریخ سیستان در جاهای مختلفی از این حصارها یاد شده است. هنگامی که طغرل سلجوقی به سیستان حمله ور شد شهر را با گرفتن حصارهای آن در دست گرفت. مولف تاریخ سیستان حمله وی را چنین شرح داده است:
((و جنگ آغاز کرد با حصار مارجویه و دیگر روز, چاشتگاه را, حصار را بستد و صد و هفتاد مرد را از آن حصار بکشت و زنان را ایمن کرد و پیش وی کس فرستادند و همان روز به رندن آمد و رود رزق و حصارهای آن بستدند و جمله مرد کشته شد و زنان اسیر گرفتند و بعضی بیرون گذاشتند و دیگر روز به حصار مهریان و براون رفتند و بستدند)).(۱۷) از دیگر حصارهای زرنگ می توان به حصار کمر و کده عمری اشاره نمود.
حصار بیرونی شهر را پارگینی (خندق) عمیق و عریض همچون کمربندی در میان گرفته بود تا نیروی دشمن نتواند به آسانی بر حصارها دست یابد. از آن جایی که شهر در محلی گود و پست واقع شده بود و از سوی دیگر زمین آن زه بسیار داشت آب از درون خندق می جوشید و هیچ گاه خشک نمی شد. علاوه بر این, آب های جاری دیگری نیز به پارگین می ریخت. ابن حوقل می گوید ((خندقی استوار پیرامون آن است و این خندق آب دارد که از خود آن برمیآید و نیز آب های جاری دیگر نیز در آن می ریزد)).(۱۸) خندق علاوه بر این که وسیله تدافعی نیکویی در مقابل دشمنان به شمار می رفت آب زاید بستر شهر را جذب می نمود و در خشکی آن بسیار موثر بود. فاضلاب شهر نیز به پارگین می ریخت, زیرا در این شهر به علت بالا بودن آب های زیر زمینی حفر چاه فاضلاب دشوار بود. دور تا دور خندق را نی های بلندی پوشانده بود. آب تقریبا راکد خندق و نی های اطراف آن در تابستان های گرم و سوزان سیستان از پشه خصوصا پشه مالاریا بیداد می کرد و منشإ بسیاری از بیماریها بود.
حصار بیرونی (حصار ربض) سیزده دروازه بزرگ چوبین داشت. تقریبا تمام جغرافیا نویسان و مورخین با اندک اختلافی در نام ها از این دروازه ها یاد کرده اند. اصطخری در مسالک و ممالک دروازه ها را چنین ذکر کرده است:
((و بر ربض سیزده دروازه است: یکی دروازه میناکی سوی پارس رود و دیگر دروازه گرگان و سدیگر دروازه شیرک در شتاراق و پنجم دروازه شعیب و ششم در نوخیک, هفتم در کان, هشتم در نیشک, نهم در کرکویه, دهم در استریس, یازدهم در غنجره, دوازدهم دروازه بارستان, سیزدهم در زنگیان)).(۱۹)
یکی از دروازه های مهم ربض که اصطخری آن را کان نامیده, احتمالا دروازه آکار بود که تن عمار خارجی را در آن آویختند. در سال ۲۵۱ قمری بین یعقوب لیث صفار و عمار خارجی جنگ درگرفت. عمار در این جنگ کشته شد و پس از آن ((سر عمار را به شهر آوردند و به در طعام بر باره نهادند و تن او به در آکار نگونسار بیاویختند)).(۲۰) دروازه دیگری که اصطخری از آن به نام زنگیان یاد کرده باید همان دروازه روذگران باشد که یعقوب لیث و حامد سرناوک به حرب محمد بن ابراهیم قوسی از آن بیرون شدند.(۲۱) از دروازه دیگری به نام حلواگران نیز یاد شده که در جریان حمله محمود غزنوی به آتش کشیده شد. حصار درونی یا شارستان پنج دروازه آهنین داشت.
اصطخری جغرافیانگار سده چهارم قمری که نوشته های او مرجع بسیاری از کتب جغرافیایی ادوار بعد است پنج دروازه آهنین شارستان را چنین نام برده است: ((یکی در آهنین و دیگری دروازه کهن و از این هر دو دروازه, راه پارس برخیزد و سیم در کرکویه بر راه خراسان و چهارم در نیشک سوی بست بیرون شود و پنجم دروازه طعام به روستاها بیرون شود و این در از همه آبادان تر است و همه دروازه ها درهای آهنین دارد)).(۲۲) دو دروازه نو و کهنه که به دروازه های پارس معروف بودند در سمت غرب قرار داشتند. دروازه کرکویه در سمت شمال یا شمال غرب, دروازه نیشک در شرق و دروازه طعام که پر رفت و آمدترین و مهم ترین دروازه شارستان به شمار می رفت در سمت جنوب واقع شده بود. اهالی زرنگ پس از گذر از دروازه طعام و ربض شهر به کشتزارها, باغ ها و نخلستان ها گام می نهادند. در این منطقه روستاهای مهمی چون ((سوسکن, سکوکس, ملکان, کرسواد, برنک, ادوراس, کوین, دریارود, دیار و. ..)) بر سر راه آنان قرار داشت.(۲۳) در واقع ((سگستان از آبادی مانند صفحه نقاشی شده بود و گویی همه یک روستا بودند ولی شهرک کم داشت)).(۲۴)
بناهای شهر زرنگ را می توان در چهار گروه جای داد, نخست اماکن مذهبی مانند مسجد و آتشگاه و کلیسا و مدارس علمیه که نزد تمام طبقات شهر از احترام و جایگاه والایی برخوردار بودند و همه فرق در مراسم ها و مناسک مذهبی به دور از هر اختلافی در آن جا گرد میآمدند. بناهای دولتی مانند قصرها و دارالاماره ها و زندان و پادگان های نظامی در مرتبه دوم جای دارند. در گروه سوم می توان از بناهای عمومی همچون بیمارستان ها و بازارها و کافه ها و کاروانسراها نام برد. کویها و سراها در گروه چهارم قرار دارند که بیشتر بناهای مردم شهر را تشکیل می داد.
پیش از ورود اعراب به سیستان, مردم این دیار کیش زرتشتی داشتند و جایگاه عبادت آنان آتشگاه بود. از شواهد و قرائن موجود در تواریخ و سفرنامه ها چنین برمیآید که در این شهر آتشگاه های ممتازی وجود داشته است. به احتمال قوی پس از این که ربیع بن زیاد در سال سی ام قمری بر شهر تسلط یافت دستور تخریب آتشگاه ها را صادر نمود یا این که آنها را به مسجد تبدیل کرد.
از نخستین مسجدی که در شهر زرنگ نام برده شده و اطلاعاتی از آن در دست است مسجد آدینه می باشد. مولف تاریخ سیستان بانی مسجد آدینه را عبد الرحمن بن سمره معرفی کرده است. ((مسجد آدینه سیستان را عبدالرحمن بن سمره بنا کرد (احتمالا سال ۳۹ هجرت) و محراب آن حسن بصری نهاد)).(۲۵) و در جای دیگر می نویسد ((مصلا به در پارس او عبدالله بن ابی برده ابن موسای اشعری در زمان خلافت هشام ابن عبدالملک ـ بنا کرد)).(۲۶) تاریخی که برای این دوره می توان تعیین نمود سال های ۱۲۰ ـ ۱۱۱ قمری می باشد. ملک شاه حسین سیستانی روایت نخست را در تإسیس مسجد جامع بیان نموده است.(۲۷) مسجد آدینه در شارستان و نزدیک دروازه پارس قرار داشت. مقابل مسجد دو حوض بزرگ ساخته بودند که آب انهار پس از ورود بدان ها به خانه های شهر می رفت.(۲۸) نمازگزاران با آب گوارا و جاری این دو حوض وضو می ساختند. مسجد آدینه دارای دو آتشگاه (مناره) بلند بود که یکی از آن دو در زمان احداث بنا و دیگری در زمان یعقوب لیث صفاری ساخته شده بود. این مناره که رویه آن را مس کشیده بودند.(۲۹) در زیر آفتاب درخشان سیستان از مسافتی دور نمایان بود و در پرتو انوار خورشید چون طلا می درخشید. ابن حوقل در گزارشی آورده است که در سال ۳۵۹ قمری گرد بادی مسجد جامع شهر را در زیر شن فرو برد و تقریبا حومه شهر را احاطه کرد.(۳۰)
از اماکن مذهبی دیگری که در شهر زرنگ نام برده شده کلیسای زرنگ است. زمانی که سلطان محمود غزنوی به شهر یورش برد سربازان وی ((مسجد آدینه غارت کردند و علوی خباز را کشتند اندر در مسجد آدینه و اندر کلیسا ترسا کشتند)).(۳۱)
شاهان صفاری در پایتخت خود اقدام به ساخت قصرهایی نمودند تا نخست در خور شإن شاهی آنان باشد و دیگر این که به حکام عباسی که در قصرهای الوان بغداد می زیستند دهان کجی کرده باشند. کوشک یعقوبی با شکوه ترین کاخ زرنگ بود که در جنوب غربی شهر میان دروازه پارس و دروازه طعام قرار داشت.(۳۲) قصر عمر و لیث برادر و جانشین یعقوب نیز در همین مکان واقع بود. کوشک یعقوبی علاوه بر این که کاخ مسکونی شاه صفاری محسوب می گشت دارالاماره وی نیز به حساب میآمد. یعقوب در این کاخ طرح سفرهای جنگی خود را با سرهنگان در میان می گذاشت و با آنان به شور می پرداخت. وی نقشه آزادی سرزمین ایران از چنگا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 