پاورپوینت کامل تاریخ نگاری اسلامی در دو قرن اول هجری ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تاریخ نگاری اسلامی در دو قرن اول هجری ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخ نگاری اسلامی در دو قرن اول هجری ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخ نگاری اسلامی در دو قرن اول هجری ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint :
>
جنبش فرهنگی تاریخ نگاری اسلامی همواره تحت تأثیر عوامل مختلف قرار گرفته است که بخشی از آنها ریشه در نیازهای حیات اجتماعی و بخشی دیگر نیز از سطوح پیشرفت جامعه ی انسانی متأثر شده اند. در این مقاله به برخی عوامل مؤثر بر این بخش و ویژگی های آن توجه شده و به تناسب بحثی درباره ی مکاتب تاریخ نگاری مدینه و عراق طرح شده است.
مقدمه
استمرار و تداوم تاریخی در جامعه ی نوپای مسلمین، معلول عواملی چند بود. از آن جا که ظهور تفکر نوین در هر جامعه و در هر برهه ای از زمان، به تناسب عمق و بینش آن اندیشه، تبعات بسیاری در زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارد، بدیهی است که طرح اندیشه ی اسلامی نیز با آن وسعت و جهان شمولی که کل مجموعه ی هستی و اجزایش را در بر می گرفت، تحول و دگرگونی بنیادی در ساختار اندیشه ی مادی و معنوی جامعه ی عرب ایجاد نمود.
قرآن خود اندیشه و تفکر تاریخی را طرح و توجه را به آن معطوف ساخت، اما این حرکت در گام های اولیه ی خود از انسجام و چهارچوب کاملی برخوردار نبود بلکه رشد فکری اعراب و توجه به نیازهای روزافزون و بروز مسائل و موارد جدید، خطوط اولیه ی گام های بعدی را ترسیم نمود. عنایت قرآن به تجارب و سرگذشت امم و نیاز انسان به کسب معارف تاریخی برای راه یابی به اصول اساسی و صحیح زندگی، گرایش تاریخی را در میان اعراب ایجاد نمود.
تداوم حیات دینی، ضرورتِ پرداختن به امور دینی و شرعی را گسترش می داد؛ روشن نبودن شأن نزول آیات قرآن که مصدر احکام بسیاری بود، نیاز به تفسیر داشت و شناخت سیره ی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و سپس صحابی، به عنوان رهبران دینی، برای حفظ و اشاعه ی سنت های ایشان که قرآن او را به عنوان الگو و اسوه معرفی نمود، توانست مصدر و میزان تشخیص بسیاری از مجهولات باشد؛ بنابراین گردآوری و تدوین احادیث پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از سویی و توجه به مغازی و سیره از سوی دیگر، این نیاز را پاسخ گو بود.
از سوی دیگر تشکیلات حکومتی پی ریزی شده توسط خلفا، مانند هر ساختار سیاسی دیگر ابعاد بی شماری را دربر می گرفت؛ جنگ های ردّه ایام امروز را به ایام پیشین پیوند می داد؛ بازگشت افکار جاهلی پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با بروز منازعات قومی و قبیله ای و به تبع آن، دسته بندی های سیاسی نمودی تازه یافت و توجه و اهتمام به انساب نیز علی رغم مبارزه ی اسلام با تفاخرات قومی، با پرداخت حقوق بر اساس قوم و نسب در زمان خلیفه ی دوم، رواج یافت، اما این بار با عنایتی خاص و گسترده؛ بدین مفهوم که علاوه بر مسائل قبیله ای، اهمیت سیاسی در امر حکومت ایجاد نمود. پیامدهای این امر، حرکت های شعوبی و موالی را شدت بخشید و از سوی دیگر حفظ و ثبت نسب را برای اعراب ضروری می ساخت.
با آن که اسلام معیار و میزان برتری را تقوا می دانست، سیاست های اعمال شده ی حکومت، قوم گرایی و، مشخصاً، برتری عنصر عرب بر سایر مسلمین را ترویج می داد؛ بنابراین حاکمیت سیاسی عرب با اعمال تدابیری نوین در نظم و نسق بخشیدن به امور داخلی، سایر ابعاد جامعه را متأثر ساخت، چنان که تبعات آن نه تنها ایجاد یک جامعه ی طبقاتی و بافت ناهمگون اجتماعی، بلکه بازتولید تفاخرات قومی و تلاش هایی نه چندان علمی برای حفظ انساب بود و هنگامی که این تلاش ها با فعالیت های خلفا برای حفظ قدرت همسویی یافت، تشویق ایشان را در عنایت و اهتمام به این مقولات در پی داشت.
ظهور اسلام و پذیرش اندیشه ی دینی در میان اعراب، تبعاتی فراتر از جامعه ی درون گرای عرب بادیه نشین را نیز در می نوردید. اسلام اعراب را از یک سونگری به عالم جدا ساخته و شعبات فکری آنان را در عرصه های مختلف جهت داد؛ اما باور جدید جامعه از خود، معلولی ثانویه را در خود پروراند و آن، نوعِ نگرش اقوام همجوار و چگونگی ایجاد ارتباط با چنین تشکیلات منسجم دینی بود.
تشکیل اولین حکومت اسلامی در جهان سبب برهم خوردن توازن و معادلات سیاسی – تاریخی ملل و قدرت های بزرگ آن روز، یعنی امپراتوری ایران و روم شد. تمامی این تغییرات در سایر فتوحات بزرگ، نیاز به ثبت وقایع، توصیف و تحلیل داشت.
آشنایی با سایر جوامع و تأثیر دوسویه ی فرهنگ ها بر یکدیگر، و گرایشات علمی در اندوختن معارف گوناگون در بلند مدت از دیگر پیامدهای این جریان محسوب می شد.
بدین گونه، عوامل گوناگون در فواصل زمانی مختلف، منجر به ثبت وقایع و حوادث، مغازی، سیره پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و در نهایت قالبی برای تاریخ نگاری شد. ویژگی های تاریخ نگاری اسلامی
تاریخ نگاری در میان اعراب با ظهور اسلام مفهوم عینی یافت. در آغاز توجه و اهتمام به حدیث با بینش و هدف تاریخی همراه نبود، بلکه انگیزه هایی ناشی از شرایط حاکم و نیاز جامعه به ثبت و ضبط احادیث نبوی، خصوصاً حل و فصل مشکلات فقهی، توجه به حدیث را ضروری می ساخت، اما در کنار احادیث، ذکر وقایع و حوادث، که با نقل اخبار صورت می پذیرفت، به گونه ای میراث تاریخی عرب پیش از اسلام محسوب می شد.
شیوه ی انتقال اخبار و احادیث به صورت شفاهی بود. مشخصه ی این روش، ذکر روایات مختلف در مورد یک حادثه یا یک خبر تاریخی به صورت ناهماهنگ و بدون اتصال بود. بنابراین، افراد با اطلاعات و آگاهی های مختلف به نقل اخبار و احادیث می پرداختند، چنان که عقیل بن ابی طالب در مسجد مدینه حلقه ی درس داشت و به نقل انساب، ایام و مثالب قریش می پرداخت.(۱)
اما آنچه حایز اهمیت است این که، این شفاهیات و روایات در مقولات مختلف از چه زمانی صورت مدون به خود گرفته است؛ نظریاتی در این خصوص ارائه شده که بررسی این آرا، ره نمونی است در جهت دست یابی به یک نتیجه ی منطقی.
غزالی(۲) آغاز تدوین را بعد از ۱۲۰ هجری می داند که از صحابه کسی باقی نمانده و اکثر تابعین نیز از دنیا رفته بودند. ذهبی(۳) شروع تدوین علوم عربی، از جمله حدیث، فقه، تفسیر و… را سال ۱۴۳ هجری دانسته است. نظر دوم این مفهوم را القا می کند که روایات از آغاز نوشته می شده است. از جمله هواداران این نظر هورووتیز(۴) می باشد. به عقیده ی وی ثبت وقایع و اهتمام به سیره و مغازی از عصر تابعین آغاز شده است.
در یک دید کلی و با توجه به نظریات ارائه شده، به نظر می رسد تدوین در چند مرحله صورت گرفته باشد؛ بدین گونه که ابتدا یک شهود از شاهدان عینی از راه شنیدن (سماع) خبری را کسب می نمود، بدیهی است که اطلاعات و یافته های جدید را باید به گونه ای محفوظ داشت. این مرحله از کار طبعاً به وسیله ی ثبت، اما مرحله ی بعدی نقل و انتقال معلومات از طریق روایی و شفاهی صورت می گرفته است.
ذکر این نکته ضروری است که اشتیاق برای کسب احادیث جدید – به سبب ترغیب و تشویق اسلام برای تعلم و تعلیم – از سویی و تشتت فکری عقیدتی جامعه به دلیل پیچیده تر شدن روابط اجتماعی و سیاسی که زمینه را برای تحریف و دخل و تصرف در اخبار و احادیث ایجاد می کرد، از سوی دیگر، به این امر منجر شد که بسیاری از مشتاقان این رشته برای شنیدن روایات از شخص موثّق به مسافرت های طولانی بپردازند و این مسئله خود سبب تعویق و تأخیر در امر کتابت می شد.
این مسئله از نظر دیگری نیز قابل توجه است و آن، جریان منع تدوین حدیث می باشد. روند این حرکت، بر فعالیت های دینی – علمی جامعه تأثیر گذاشت که یکی از آنها معوق ماندن تدوین حدیث از سوی اهل سنت بود؛ چنان که ابن حجر(۵) نیز معتقد است «منع تدوین حدیث مانعی در جهت تدوین کتب حدیثی شده است»؛ اما پیامد دیگر این جریان که نوعی تحول در نقل روایات است، توجه به اسناد اخبار و احادیث می باشد. به اعتقاد هوروویتز، اهتمام و گرایش به ذکر سلسله سند از پیامدهای بروز تنش های سیاسی، عقیدتی، یعنی تحریف و جعل اخبار و احادیث بود؛ اما سزگین(۶)توجه به اسناد را دال بر وجود متون مکتوب می داند و مؤید این گفتار تدوین انساب توسط جبیربن مطعم، عقیل بن ابیطالب و مخرمهبن نوفل(۷) به فرمان خلیفه ی دوم می باشد و نیز عبداللَّه بن عباس(۸) که شنیده های خود را بر لوحی که همواره با خود داشت، ضبط می نمود.
در طی قرن اول هجری اهتمام خلفای اموی به معارف تاریخی سبب شد تا به ثبت روایات شفاهی توجه بیش تری شود؛ چنان که معاویه چون خبری در مورد یمن از عبیدبن شریه(۹) شنید، فرمان داد تا آن را ثبت نمایند؛ بنابراین منافع شخصی و گرایش های سیاسی – دینی نیز می توانست انگیزه ای قومی در ثبت و نگارش ایجاد نماید.
با این همه، علی رغم شیوع اخبار تاریخی، تاریخ نگاری هنوز یک حرکت فکری منسجم محسوب نمی شد، بلکه محدثان و راویان، اخبار پراکنده را نقل و ثبت می کردند.
در اواخر قرن اول هجری، فعالیت های اهل حدیث حاکی از روش نوین در توجه به احادیث تاریخی بود بدین ترتیب که خطوط کلی و چهارچوب اولیه ی سیره نگاری(۱۰) در این دوره مشخص شد. از سوی دیگر تحولات روزافزون و دگرگونی فکری – فرهنگی، محدثان و اخباریان را متوجه مسائلی عمیق تر نمود و آن کسب خبر از منابع مختلف بود. گردآوری اخبار در طول زمان مبدل به تک نگاری هایی(۱۱) شد که بیش تر در عراق رواج داشت. به این ترتیب اخبار پراکنده تحت عناوین خاص به موضوعی واحد می پرداخت؛ ضمن این که تدوین خلاصه و یک بعدی این آثار، مانع از انتقال وقایع و حوادث گوناگونی چون: جمل، صفین، نهروان، شورا و… به خوانندگان نبود.
در ادامه ی این روند، بیان حوادث و روایات تاریخی به مرحله ای رسید که دیگر، مورخ یا احادیث مختلف را هم زمان با هم از یک خبر نقل نمی کرد، بلکه یک روایت واحد را از منابع مختلف مورد توجه قرار می داد.(۱۲)
از این پس تاریخ نگاری شکلی اصولی به خود می گیرد که ناشی از اهمیت به عامل زمان و توجه به تسلسل در بیان وقایع است. آثاری که با این شیوه و از تلفیق اخبار و احادیث مدون می شد، سال شماری(۱۳) نام داشت که صورت پیشرفته تر آن وقایع نگاری(۱۴)بود.
ثبات سیاسی و یکپارچگی خلافت، وحدت فرهنگی علمی را نیز به دنبال داشت؛ چنان که با ظهور عباسیان، بغداد، مرکز خلافت ایشان، به عنوان قطب فرهنگی مطرح گردید و فعالیت های تدوین در سایر مناطق، از جمله مدینه، دمشق، بصره و کوفه را تحت الشعاع خود قرار داد. آثار مدون این دوره تواریخ عمومی(۱۵) نام گرفتند که تاریخ را از آغاز آفرینش به صورت کلی به اسلام می رساندند؛ اما این که این شیوه در تاریخ نگاری اسلامی از آثار ایرانی – سریانی الهام گرفته است یا خیر، روزنتال(۱۶) معتقد است به دلیل عدم وجود مستندات قانع کننده، هیچ یک از آنها را در بروز و شکل گیری این شیوه نمی توان دخیل دانست؛ چنان که هیثم بن عدی(۱۷) (۲۰۷ق) در اواخر قرن دوم یا اوایل قرن سوم هجری تاریخ وقایع نگاری خودش را «تاریخ علی السنین» نامید؛ و سزگین(۱۸) معتقد است زهری این شیوه را در پیش گرفته بود و ابن اسحاق و موسی بن عقبه نیز همین روش را رعایت می کردند.
از دیگر سو به نظر می رسد توجه به برخی مقولات و یا شاخه های فرعی بر اساس نوعی نگرش خالق اثر صورت پذیرفته باشد؛ از جمله تاریخ نگاری دودمانی(۱۹) به بیان وقایع یک سلسله ی فرمان روایی، ظهور قدرت، حوادث مهم، لشکرکشی های نظامی، ولادت ها و… می پرداخت که هم می توانست به سفارش صاحب قدرت، القای اطلاعات خاص به مخاطبین باشد و یا تمایلات و گرایش های سیاسی نویسنده یا خالق اثر.
روزنتال(۲۰) عنایت به این مقوله را متأثر از تاریخ نگاری ایرانی می داند؛ چرا که توجه به دستگاه حکومت و اخلاق پادشاهان همواره در بین ایرانیان از اهمیت خاصی برخوردار بود. الدوری(۲۱) آن را نشأت یافته از سیرت های امرای عرب می داند، ولی از آن جا که اولین آثار شناخته شده در این زمینه کتاب های الملوک و اخبار الماضین و ملوک حمیر و اخبارهم متعلق به عبیدبن شریه و وهب بن منبه(۲۲) می باشد و اینان نیز مدت ها در یمن می زیستند، که زمانی زیر نفوذ و سلطه ی ایران قرار داشت، می توان پذیرفت که تاریخ نگاری در میان اعراب در این شاخه، از تاریخ نگاری ایرانی تأثیر پذیرفته است.
تدوین تاریخی بر حسب شرح حال نویسی و طبقات(۲۳) نیز در قرن سوم هجری وجود داشت. به نظر می رسد این شیوه با هدف تاریخ نگاری صورت نپذیرفته، چرا که در ظاهر گردآوری و ضبط اطلاعات علمی – فرهنگی را مد نظر داشته است؛ با این حال، دارای اطلاعات و مطالب تاریخی بود.
نتیجه ی دقت نظر بر راویان و شرح حال و سرگذشت ایشان، شکل گیری طبقات بود که طبقات ابن سعد از قدیمی ترین آنهاست و موضوع آن شرکت در جنگ بدر است؛ بنابراین، اهمیت علوم دینی در تدوین طبقات واقعیتی انکارناپذیر است، در عین این که اخبار تاریخی ذکر شده در این گونه آثار سبب می شد تا آن را گونه ای از تاریخ نگاری به شمار آوریم.
تبارشناسی(۲۴) نیز گونه ای دیگر از شیوه های تدوین تاریخی محسوب می شود. با آن که تفاخرات قومی و قبیله ای از خصوصیات عرب دوره ی جاهلی بود، پس از ظهور اسلام هم چنان مورد توجه قرار داشت؛ چنان که خلیفه ی دوم در تصمیم گیری های حکومتی به صورت رسمی به آن توجه داشت و با توجه به سابقه ی دشمنی و منازعات قبیله ای قریش به خصوص تیره ی بنی امیه و بنی هاشم در امر خلافت، رویکرد ویژه به انساب، زمینه ی رشد این شاخه را ایجاد کرد.
این شاخه نیز به تناسب اهمیتش مورد سوء استفاده قرار می گرفت و رگه هایی از تحریف به منظور دست یابی به اهداف شخصی و حکومتی در آن به چشم می خورد؛ چنان که منابع اهل سنت در مورد شرحبیل بن سعد ذکر نموده اند، شرحبیل بن سعد مدنی مولی انصاری(۲۵) از اصحاب علی بن حسین در مورد مغازی، کشته شدگان و شهدای بدر اولی و ثانی و کسانی که در آن شرکت داشتند از آگاهی کافی برخوردار بود. در واقع گروهی که اطلاعات او را برای خود مفید نمی دانستند او را به خلاف گویی متهم می کردند؛ چون صاحبان قدرت که بر نقل حدیث و روایات نظارت داشتند، اخبار او را مطعون جلوه می دادند؛ از این رو اکثر علمای اهل تسنن(۲۶) وی را تضعیف کرده، اخبار او را تأیید نمی کردند.
نسب شناسان با انگیزه های گوناگون، از جمله حفظ اشرافیت قبیله، مفاخرات قومی در نزاع های سیاسی و… اطلاعات مختلفی را در مورد شخصیت ها و قبایل ارائه می دادند. یکپارچگی و ثبات سیاسی نیز این امکان را برای فعالیت فرهنگی نسابان ایجاد کرد که نه تنها به گردآوری اطلاعات و عرضه ی اخبار در مورد یک قبیله ی خاص بپردازند بلکه با اشاعه ی اخبار در سطح قبایل این رشته را وسعت بخشند.
روزنتال معتقد است پیش از اسلام نیز به روابط نسبی به شکل شجره نامه(۲۷) پرداخته می شد، چنان که ولیدبن یزید دیوان روابط نسبی و اخبار و احادیث(۲۸) را گرد آورده بود. در هر صورت انساب در دوره ی اسلامی جای نسبتاً مهمی را به خود اختصاص داده بود، چنان که در قرن دوم و سوم نیز افرادی، از جمله ابوالیقظان، به این کار می پرداختند.(۲۹) تألیفات تاریخ نگاری نیز در این دوره از مضامین گوناگونی ترکیب شده بود که با توجه به فهرست ابن ندیم عبارت بودند از: سیره و مغازی، حوادث و وقایع تاریخ صدر اسلام تا عهد تاریخ نگاران اول، اخبار جاهلیت، خصوصاً انساب، ایام العرب و روایات ادبی، توجه به اخبار یمن و حیره، تاریخ ادیان گذشته و انبیای آنها، اخبار اهل فارس و پادشاهان ایشان، برخی از احوالات و تاریخ روم و سایر ملل چون هند و چین. البته همه ی این شاخه ها در یک برهه از زمان شکل نگرفت، بلکه در طول زمان و به ضرورت به هر یک پرداخته شد. مکتب تاریخ نگاری مدنی
تغییر و تحولات ناشی از ظهور و گسترش تعالیم اسلام در فرهنگ عمومی جزیره العرب مقوله ای گسترده است. دگرگونی های فکری با ابعاد بی شمار آن، اعراب را با دنیایی از تعابیر جدید آشنا ساخت؛ پلی که جاهلیت را به عصر جدیدْ متصل و در عین حال از سایر ملل همجوار متمایز می نمود. این جهش فکری و فرهنگی جامعه، صفاتی مختص خود ایجاد کرد و آن را از نسلی به نسل دیگر منتقل ساخت. فرهنگی حامل شعر، ایام العرب و انساب، حرکت جدیدی را در دوره ی انتقال آغاز کرد. در این دوره قرآن و به تبع آن سنت و حدیث پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم محور توجه قرار گرفت. این توجه در دو نکته اساسی تمرکز یافت: شأن نزول آیات و تفسیر اشارات تاریخی قرآن به امم پیشین و نیز ثبت و حفظ آنچه متعلق به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می شد.
از سوی دیگر، تشکیلات حکومتی در عهد خلیفه ی دوم نظام اجتماعی را به سمت نوعی روابط اجتماعی سوق داد که فضل و برتری بازگشتی به سوی قبیله و نسب داشت؛ و نیز جنگ های رده و فتوحات یادمانی بود در توجه و پیوند به ایام العرب. توجه به سرفصل های جدید در ساختار اجتماعی و روابط حاکم بر آن، ثبت فتوحات، انساب و اخبار را ضروری می ساخت. بدیهی است تنوع اقوام و سرزمین های ایشان، شیوه ها و موضوعات گوناگون در امر تدوین و نقل شفاهیات را به دنبال داشت.
با توجه به این نکات، مدینه به عنوان مرکز حاکمیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و خلفای اولیه و مرکز حدیث و معارف اسلامی، مدرسه ای را پایه ریزی کرد که اساس آن حفظ هر آن چیزی بود که به نوعی ارتباط با رسول داشت. بصره و کوفه نیز به دلیل تجمع قبایل عرب و غیر عرب مرکز مدرسه ای شد که اخباریان در آن به انساب و اخبار اهتمام داشتند. انتقال خلافت به شام نیز موجب تأسیس و استقرار مکتب تاریخ نگاری شام در این سامان شد که به دلیل نیاز حکومت، گروهی از راویان و آگاهان به تاریخ در آن اسکان یافتند.
اهمیت این مدارس یکسان نبود، چنانچه مدرسه ی مدینه به لحاظ قدمت مهم تر از مدرسه ی عراق بود و مدرسه ی شام با روی کار آمدن عباسیان، در فرهنگ حاکم مستحیل شد.
چنان که ذکر شد، مکتب تاریخ نگاری مدینه، به جهت قدمت و موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. آنچه سبب شد تا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 