پاورپوینت کامل علل دست گیری حسین بن روح نوبختی ۷۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل علل دست گیری حسین بن روح نوبختی ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علل دست گیری حسین بن روح نوبختی ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل علل دست گیری حسین بن روح نوبختی ۷۰ اسلاید در PowerPoint :
>
حسین بن روح نوبختی که نزد امامیه به عنوان سومین نایب خاص امام دوازدهم علیه السلام معروف است، پنج سال از عمر خود را (۳۱۷ – ۳۱۲ ق / ۹۲۹ – ۹۲۴ م) در زندان مقتدر، خلیفه ی عباسی، به سر برد. این نوشته به بررسی علل دست گیری او می پردازد. در مورد دست گیری او دو علت مطرح شده است:
- عدم پرداخت اموالی که حکومت از او مطالبه می کرد؛
- همکاری با قرامطه.
در این مقاله علت اول تأیید و علت دوم رد شده است؛ علاوه بر آن، فرض سومی نیز با تکیه بر قراین مطرح شده است و آن این که، غالیان با کمک حکومت موجبات دست گیری حسین بن روح را فراهم کردند.
به اعتقاد امامیه، حسین بن روح نوبختی در دوران غیبت صغرای امام دوازدهم علیه السلام حدود بیست و یک سال (۳۲۶ – ۳۰۵ق / ۹۳۷ – ۹۱۷م) به نمایندگی از طرف آن حضرت علیه السلام جامعه ی پر آشوب و بحرانی شیعه را رهبری کرد. پنج سال از این تاریخ، یعنی سال های ۳۱۷ – ۳۱۲ قمری / ۹۲۹ – ۹۲۴ میلادی را در زندان مقتدر، خلیفه ی عباسی، گذراند. در این نوشته علل دست گیری او را با توجه به اوضاع آن زمان و ویژگی های اخلاقی وی بررسی می کنیم تا از این رهگذر موضع گیری اجتماعی و سیاسی او نیز روشن گردد.
در ده سال نخست حکومت مقتدر، حسین بن روح هنوز به عنوان نایب خاص امام علیه السلام مشخص نشده بود. ایشان در این زمان مورد احترام دربار خلافت بود. یکی از عوامل این احترام موضع گیری محتاطانه ی حسین بن روح بود که سعی داشت خود را از شورش های آن دوران، چون قیام قرامطه، دور نگه دارد. دیگر این که وی به خاندان نوبخت منسوب بود که از روزگار منصور ( خلافت، ۱۵۸ – ۱۳۶ق / ۷۷۴ – ۷۵۳م) در دستگاه عباسیان نفوذ داشتند و این اعتبار تا عصر خلافتِ مقتدر ادامه داشت. وزیر مقتدر در این زمان، ابوالحسن علی بن محمد، از خاندان فرات بود که در تاریخ به تشیع مشهورند.(۱) از سخنان ابن مسکویه چنین بر می آید که ابن فرات در دوره ی نخست وزارت، سیاست جذب و جلب افراد را به خویش دنبال می کرد؛(۲) بعید نیست که او، وسیله ی ارتباط نزدیک حسین بن روح با دربار خلافت شده باشد. هم چنین دختر محمدبن عثمان، نایب دوم، نقل کرده است: در این زمان اموالی از آل فرات به حسین بن روح می رسید.(۳)
حسین بن روح چندی پس از انتصاب به نیابت خاص امام علیه السلام، مجبور شد مخفی شود. منابع امامیه از «استتار» او قبل از دست گیری سخن می گویند. زمان آن دقیقاً مشخص نیست، احتمالاً باید بین سال های ۳۰۶ قمری / ۹۱۸ میلادی تا ۳۱۱ قمری / ۹۲۳ میلادی، در دوران وزارت حامدبن عباس باشد. طول دوران اختفای وی و علت آن بر ما روشن نیست. بنا به نوشته ی شیخ طوسی، در این دوران شلمغانی سفیر و رابط او با مردم بود.(۴) ولی شلمغانی مدتی بعد به افکار حلولی و غلو گرایش یافت، و در نتیجه، حسین بن روح او را از مقامش بر کنار کرد.
بنا به نقل منابع شیعه، حسین بن روح از ذی الحجه ی سال ۳۱۲ قمری/ ۹۲۴ میلادی در زندان مقتدر به سر می برد.(۵) ذهبی مورخ مشهور قرن ۸ قمری / ۱۴ میلادی نیز این مطلب را تأیید می کند؛ زیرا او مدت زندانی بودن حسین بن روح را پنج سال ذکر کرده و سال آزادی او را ۳۱۷ قمری/ ۹۲۹ میلادی می داند.(۶) علت دست گیری او در منابع شیعه نیامده، ولی در منابع تاریخی دو قول نقل شده است: یکی سخن عریب بن سعد (متوفی ۳۷۰ق / ۹۸۰م) است که علت دست گیری حسین بن روح را نپرداختن اموالی می داند که دیوان از وی خواسته بود.(۷) سخن دیگر از ذهبی (متوفی ۷۴۸ق / ۱۳۴۷م) است که علت دست گیری حسین بن روح را ارتباط با قرامطه که در آن زمان بر بحرین و خلیج فارس مسلط بودند، معرفی می کند.(۸)
قبل از بررسی این نظرات لازم است اشاره ای به وضع اجتماعی آن دوره داشته باشیم. حسین بن روح در زمان حکومت مقتدر دست گیر گردید؛ مقتدر در سیزده سالگی با کنکاش وزیر عباس بن حسن با رؤسای دیوان ها و پیشنهاد ابوالحسن بن فرات به خلافت رسید (ذی القعده ۲۹۵ق / اوت ۹۰۷م) از آن جا که سن او کم بود و از «مال و دارایی کسی با خبر نبود» و نمی توانست مسائل را به تدبیر خودش حل کند،(۹) دو بار بر ضد او شوریدند و سرانجام در طی شورش سوم به کوشش مونس مظفر، فرمانده سپاه، کشته شد (۳۲۰ق / ۹۳۱م).
در طول بیست و پنج سال خلافت مقتدر، دوازده وزیر انتخاب شدند که بعضی دو یا سه بار به وزارت رسیدند. در این سال ها، مصادره ی اموال به قدری رایج بود که ابوالحسن بن فرات، که سه بار وزارت مقتدر را به عهده داشت، دیوان مخصوصی برای درآمدهای مصادره ای ایجاد کرد و پذیرفت که از این اموال، روزانه، مبلغی به خلیفه و مادر و فرزندانش بپردازد.(۱۰) در این زمان، مقام وزارت به کسی داده می شد که قبول می کرد نیاز مالی حکومت را برآورد. معروف است خاقانی، وزیر دیگر مقتدر، در مدت بیست روز، هفت حاکم برای شهری تعیین کرد. اینان در بین راه به هم رسیدند، در حالی که معلوم نبود کدام یک بتواند این مقام را برای خود حفظ کند.(۱۱)
در چنین اوضاعی، فشار اقتصادی، موجب شورش مردم و سپاهیان شد؛ به طوری که در سال ۳۰۷ قمری / ۹۱۹ میلادی، مقتدر مجبور شد دستور دهد تا انبارهای متعلق به وزیر، حامدبن عباس و مادرش و امرا و فرزندان خلیفه را گشوده، گندم و جو را با بهای ارزان بفروشند.(۱۲)
ویژگی دیگر این دوران خیزش بسیار مشهور و فراگیر قرامطه است. در مورد اصل و منشأ این فرقه سخنان متضاد بسیاری گفته شده است که مجال پرداختن به آن نیست. در زمان مورد بحث، چند سالی از ظهور این فرقه می گذشت. آن چه مسلم است این که قرمطیان، در آغاز، دعوت به امامی از خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را شعار خود قرار داده بودند(۱۳) که بعداً محمدبن اسماعیل نواده ی امام جعفر صادق علیه السلام معرفی گردید. زمانی که مقتدر به خلافت رسید، ابوسعید حسن بن بهرام جنابی، یکی از رهبران قرامطه، در بحرین قیام کرده بود (۲۸۶ق / ۸۹۹م). وی به کمک قبایل عبدالقیس و ربیعه شهر الاحسا را تسخیر کرد و حکومت قرامطه را تشکیل داد. ابوسعید در نامه ای به معتضد عباسی، علت قیام خود را «بیداد» و ظلم خلیفه دانست.(۱۴) بعد از مرگ او در سال ۳۰۰ قمری /۹۱۲ میلادی، ابوطاهر، رهبر قرامطه ی بحرین شد. وی به مقتدر نامه نوشت و در آن، سپاه خود را حزب خدا معرفی کرد.(۱۵) قرامطه ی بحرین دردسرهای فراوانی برای عباسیان ایجاد کردند؛ حج را چند بار متروک کرده، حجرالاسود را ربودند.
هر دو اتهام نسبت داده شده به حسین بن روح، برخاسته از این شرایط بود.
مسأله ی مطالبه ی اموال از حسین بن روح را – که عریب بن سعد مطرح کرده است – با توجه به آن چه ذکر شد، می توان پذیرفت؛ زیرا امامیه وجوهات شرعی خود را به او می پرداختند و اموالی از دور و نزدیک به او می رسید که شامل شمش طلا و نقره، اموال وقفی و غیره بود. بعدها از زبان راضی نیز، به ثروت زیاد گرد آمده نزد حسین بن روح پی می بریم. صولی می نویسد:
راضی همیشه به ما می گفت: بی میل نبودم هزار نفر مثل حسین بن روح وجود می داشت و امامیه اموال خود را به ایشان می بخشیدند تا خداوند به این وسیله آن طایفه را نیازمند می کرد. توانگر شدن امثال حسین بن روح با گرفتن اموال امامیه، چندان مرا ناپسند نمی آید.(۱۶)
با توجه به ثروت حسین بن روح و این که یکی از منابع درآمد دولت، مصادره ی اموال بود، بعید نیست که حسین بن روح به خاطر نپرداختن اموال دستگیر شده باشد؛ ولی معمولاً کسانی که به خاطر اموالشان زندانی می گشتند، به زودی آزاد می شدند.
اتهام ارتباط با قرامطه – که ذهبی مطرح ساخته است – با توجه به شخصیت و ویژگی های رفتاری حسین بن روح، درست به نظر نمی رسد؛ زیرا وی معتقد به تقیه بود. سیاست تقیه بعد از زمان امام صادق علیه السلام به شدت در میان امامیه رواج داشت؛ به این معنا که ضمن همکاری نکردن با حکومت، به طور مستقیم نیز در قیام های ضد خلافت شرکت نمی کردند. حسین بن روح هم با وجود این که خلفا را غاصب حکومتی می دانست که صاحبان اصلی آن، یعنی ائمه را با زهر یا شمشیر کشته بودند،(۱۷) سیاست تقیه را دنبال می کرد. وی حتی در جلسه ی مناظره ای، با پیش گرفتن تقیه در مقابل اهل سنت، توانست خود را از معرض ظن نجات دهد. وی یکی از دوستانش را که در جلسه ی مناظره حاضر بود و با جواب وی خنده اش گرفته بود، پنهانی سرزنش نمود. دوستش در جواب گفت: شنیدن این سخن از نماینده ی امام تعجب آور است و موجب خنده می شود. حسین بن روح او را تهدید کرد که اگر بار دیگر این سخن را بگوید با او قطع رابطه خواهد کرد.(۱۸) هم چنین شیخ طوسی نقل کرده است که وقتی حسین بن روح شنید یکی از دربانانش معاویه را لعنت می کند و به او ناسزا می گوید، او را از خدمت عزل کرد.(۱۹)
مهم ترین صفت ابوالقاسم، حسین بن روح، رازداری بود؛ به طوری که ابوسهل نوبختی درباره ی او گفته است:
ابوالقاسم اگر امام [علیه السلام ]را زیر دامن خود پنهان داشته باشد و بدنش را با قیچی قطعه قطعه کنند تا او را نشان دهد، هرگز چنین نخواهد کرد.(۲۰)
با این اوصافی که ذکر شد، دست گیری حسین بن روح به عنوان قرمطی یا یاور آنان، تهمتی بیش نیست. اصولاً این حربه ای بود که در آن زمان برای بیرون کردن مخالفین از میدان، از آن استفاده می شد؛ مثلاً علی بن عیسی را ابوالحسن بن الفرات به ارتباط با قرامطه متهم نمود(۲۱) و در سال ۳۱۲ قمری/ ۹۲۴ میلادی خود ابوالحسن بن الفرات و فرزندش، محسن به همین جرم متهم و سپس اعدام شدند.(۲۲)
فرض دیگری که می توان مطرح کرد با وجود این که صریحاً در منابع نیامده، این است که در دست گیری حسین بن روح، افرادی چون شلمغانی و محسن فرزند ابوالحسن بن فرات، دست داشته اند. در منابع تاریخی و امامیه تاریخ دقیق دست گیری و شخص دست گیر کننده ی حسین بن روح مشخص نشده است. در تاریخ الاسلام ذهبی فقط به تاریخ آزادی او از زندان، (۳۱۷ ق / ۹۲۸ م) و مدت حبس وی، (پنج سال) اشاره شده است که بر این اساس تاریخ دست گیری سال ۳۱۲ قمری / ۹۲۴ میلادی می باشد که در این زمان وزارت در دست ابوالحسن بن الفرات بوده است؛ پس دست گیری حسین بن روح در زمان حامد بن عباس نبوده است. برخی از نویسندگان معاصر چون عباس اقبال معتقدند که حسین بن روح در زمان حامدبن عباس دست گیر شده است.(۲۳) برای روشن شدن مطلب بازنگری مسائل تاریخی این دوره ضروری است.
مقتدر در جمادی الاخر سال ۳۰۶ قمری / ۹۱۸ میلادی وزارت را از ابوالحسن بن الفرات گرفت و به حامدبن عباس سپرد. حامدبن عباس چون از امر وزارت آگاهی نداشت، از علی بن عیسی کمک خواست و، در حقیقت، همه ی امور مربوط به وزارت در دست علی بن عیسی بن جراح قرار گرفت.(۲۴) این دو نفر از پشتیبانان جدی اهل سنت و دشمن مخالفان این فرقه محسوب می شدند.(۲۵) حامدبن عباس در زمان وزارت به آزار و اذیت ابوالحسن بن فرات و پسرش محسن پرداخت و آن ها را به پرداختن اموال زیادی مجبور ساخت؛ اما حامدبن عباس بعد از پنج سال از وزارت بر کنار شد و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 