پاورپوینت کامل استقرار و تحکیم خلافت در مدینه ۹۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل استقرار و تحکیم خلافت در مدینه ۹۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل استقرار و تحکیم خلافت در مدینه ۹۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل استقرار و تحکیم خلافت در مدینه ۹۹ اسلاید در PowerPoint :

>

پیامبر خداصلی الله علیه وآله پس از هجرت به مدینه توفیق یافت تا به یاری مهاجر و انصار دشمنان اسلام (مشرکان، منافقان و یهودیان) را به تسلیم در برابر حکومت اسلامی مدینه وادارد و دامنه ی اقتدار حکومت اسلامی را تقریباً بر همه ی جزیره العرب بگسترد، اما در ماه های آخر زندگی با آشوب های اهل ردّه و مدّعیان پیامبری روبه رو شد و هم در این احوال، به ملکوت اعلی پیوست. حکومت نوپای اسلامی مدینه به یاری صحابه ی فداکار و به زعامت نخستین خلیفه، برای حراست از اسلام و تحکیم حکومت مدینه به پا خاست. این مقاله در سه محور (تجهیز جیش اسامه، ارتداد قبایل و فتوحات در خارج از مرزهای جزیره العرب) به تبیین این اقدامات می پردازد.

با بیعت عَقَبه، نهال دولت اسلامی در دل و جان تنی چند از مردم یثرب (نخستین انصار) غرس شد و با هجرت و ورود پیامبرصلی الله علیه وآله به مدینه (در روز دوشنبه ۱۴ ربیع الاول سال چهاردهم بعثت، برابر با آغاز سال اوّل هجری) و عقد برادری میان مهاجر و انصار و آن گاه، انعقاد پیمان میان مسلمانان و یهودیان مدینه قوّت یافت و «دولتْ شهر» مدینه با زعامت سیاسی و رهبری دینی پیامبرصلی الله علیه وآله شکل گرفت. برخی از محققان، چون محمّد حمیداللَّه، پیمان نامه ی مدینه (میان مسلمانان و یهودیان) را «نخستین قانون اساسی» این «دولتْ شهر» شمرده اند.۱ موادّ عمده ی این پیمان، که ابن اسحاق آن را نقل کرده، آشکارا حکایت از شکل گیری یک امّت و دولت در مدینه دارد:

  1. مسلمانان و یهودیان چون یک امّت در مدینه زندگی خواهند کرد.
  2. مسلمانان و یهودیان در انجام مراسم دینی خود آزاد خواهند بود.
  3. هرگاه جنگی پیش آید، هر یک از دو گروه، دیگری را، بدان شرط که متجاوز نباشد، بر ضدّ دشمن یاری خواهد داد.
  4. هرگاه دشمن به مدینه حمله کند، هر دو با هم به دفاع از آن برخواهند خاست.
  5. عقد پیمان صلح با دشمن، با نظر و رأی هر دو خواهد بود.
  6. در مواقع بروز اختلاف و نزاع، آخرین داور برای رفع خصومت، شخص پیامبرصلی الله علیه وآله خواهد بود.
  7. امضا کنندگان این پیمان پیوسته با یکدیگر به خیرخواهی و نیکی رفتار خواهند کرد.۲

چنان چه انتظار می رفت، پیمان ها و پیروزی هایی که این «دولتْ شهر» در همان ماه های نخست به دست آورد، به دامنه ی اقتدار سیاسی و به شمار پیروان رهبر آن، که منادی یگانه پرستی، آزادی و عدالت بود، افزود؛ اما دشمنان سه گانه ی آن: مشرکان مکه، منافقان مدینه و یهودیانِ افزون خواه، در برابر این حکومت نوپا به جدّ ایستادند. این معارضات و مبارزات که رودررو در میدان های نبرد (سرایا و غزوات) یا در پرده ی توطئه و نفاق رخ نمود، بر پایه ی روایت واقدی و طبری، از سال اول هجری و به گفته ی ابن اسحاق، از سال دوم آغاز شد۳ و تا پایان سال دهم هجری (توطئه ی ناکام منافقان برای قتل پیامبرصلی الله علیه وآله در عقبه ی اَرْشی یا هَرْشی)۴ ادامه یافت. پیامبرصلی الله علیه وآله و یاران مخلص و وفادارش، مثلّث مشرکان، منافقان و یهودیان را درهم شکستند و آن حضرت آخرین سال و ماه های زندگی خود را تقریباً به پذیرفتن وَفْدها از سراسر جزیره العرب و فرستادن عاملان زکوه و معلمان دین به اطراف و قبایل سپری کرد؛ اما پس از بازگشت از حجهالوداع و در حالی که از خستگی سفر به بستر بیماری افتاده بود، اخبار ناخوش آیند و نگران کننده ی متنبّیان (اَسْوَد عَنْسی در یمن، طُلَیحه در نَجْد و مُسَیلَمه در یمامه) به مدینه می رسید و این تقریباً مقارن بود با صدور فرمان آن حضرت برای تجهیز جَیش اُسامه بن زید، با هدف نبرد با رومیان، در موضع شهادت پدر اسامه، زید بن حارثه، در مؤته ی شام (اُبْنی، یبْنی، آبِل الزَّیت).۵

در این احوال، رسول خداصلی الله علیه وآله به ملکوت اعلی پیوست و با انتشار خبر رحلت آن حضرت واکنش های گوناگونی با انگیزه ها و هدف هایی متفاوت در نقاط بسیاری از جزیره العرب رخ نمود که بار دیگر دولت اسلامی را به جدّ در معرض فروپاشی نهاد. معضل جانشینی و تبعات خطرآفرین آن برای کیان اسلام را گذشت و ایثار علی بن ابی طالب علیه السلام، پیرو راستین پیامبرصلی الله علیه وآله، چاره کرد، و گرنه در پی غوغای سقیفه، بیعت ستاندن از مردم مدینه با بهره گیری از گروه های فشار (قبیله بنی اَسْلم)،۶ آشوب انگیزی ابوسفیان در برانگیختن بنی عبدمناف در مقابله با کارگزاران بیعت ۷ و تهدیدات جدّی اهل ردّه و مدعیان پیامبری از خارج مدینه، معلوم نبود از اسلام و دولت اسلامی چه بر جای می ماند؛ اما عزم راسخ و فداکاری های صحابه در حراست از دولت نوپای پیامبرصلی الله علیه وآله به نخستین خلیفه امکان داد تا بر همه ی این آشوب ها و تهدیدات پیروز گردد و افزون بر آن، با بهره گیری از روح جنگ جویی قبایل و جهت دادن بدان، مرزهای حکومت نوپا را که بر پایه های آیین راستین اسلام شکل گرفته بود، استوار سازد و زمینه ی گسترش آن را در جهان فراهم آورد.

اقدامات مسلمانان برای استقرار و تحکیم حکومت اسلامی، که در دوره ی دو ساله ی خلافت ابوبکر و به زعامت او تحقق یافت، زیر سه عنوان (اعزام سپاه اسامه، ارتداد قبایل و فتوحات در خارج از جزیره العرب) به اجمال تبیین شده است. اعزام سپاه اسامه

نخستین اقدام رسمی و حکومتی ابوبکر پس از ضبط فدک، تجهیز لشکر اسامه بود. خلیفه، به رغم آشفتگی جزیره العرب (ارتداد برخی از قبایل، ظهور پیامبران دروغین، سرکشی های یهود و نصاری و آشوب های احتمالی دیگر) و خلاف نظر دو مشاور خود، عمر و ابوعبیده – که اعزام لشکر اسامه را در این موقع باریک دور از احتیاط می دیدند – ظاهراً برای اجرای اوامر پیامبر این کار را ضروری می دانست و در پاسخ به مخالفان گفت:

به خدایی که جان ابوبکر به فرمان اوست، اگر بیم آن باشد که درندگان مرا بربایند، گروه اسامه را چنان که پیامبر فرموده است، روانه می کنم….۸

از این رو، ابوبکر به تنِ خویش به اردوگاه جُرْف (در سه میلی شمال مدینه) رفت و از آن جا لشکر را روانه ساخت و خود در حالی که پیاده به دنبال سپاه می رفت و عبدالرحمن بن عوف مرکب او را می برد، اسامه را که سوار بر مرکب بود، بدرقه کرد و چون آیین بدرقه به سر آمد، سپاهیان را به رعایت اموری چند سفارش کرد و سپس از اسامه اجازه خواست که عمر برای دست یاری او در مدینه بماند و اسامه پذیرفت.۹ کسب اجازه ی ابوبکر از اسامه ی جوان، از آن رو بود که پیامبرصلی الله علیه وآله در آخرین روزهای زندگانی خود همه ی صحابه و از آن میان ابوبکر و عمر را فرمان داده بود که همراه با سپاه اسامه به سوی شام بروند؛ در واقع آنان زیردستان اسامه بودند و خروج از فرمان وی تخلّف از فرمان صریح پیامبرصلی الله علیه وآله به شمار می آمد.

به روایت واقدی، ابوبکر از صدور فرمانی خاص برای اسامه خودداری کرد و فقط به او گفت:

برای اجرای فرمان پیامبر خداصلی الله علیه وآله حرکت کن، من نه تو را بدان فرمان می دهم و نه از آن باز می دارم، من فقط مجری فرمان رسول خدایم.۱۰

آن گاه اسامه شتابان آهنگ اُبْنی (= خان الزیت امروز) کرد و پس از گذر از سرزمین بنی جُهَینه و بنی قُضاعه، که هم چنان مسلمان بودند، غافل گیرانه با شعار «یا منصورُ أمِتْ» بر دشمن تاخت و پس از ۳۵، ۴۰ یا ۷۰ روز، پیروزمندانه به مدینه بازگشت. این لشکرکشی در آن روزهای پرآشوب بازتاب گسترده ای به سود مسلمانان و حکومت اسلامی در پی داشت.۱۱ ارتداد قبایل

هنوز خبر رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله به سراسر جزیره العرب نرسیده بود که در بسیاری از نقاط آن، واکنش هایی به شکل های مختلف رخ نمود. با آن که انگیزه و هدف این واکنش ها متفاوت بود، غالب منابع اهل سنت همه را «فتنه ی ردّه» (شورش مرتدان) خوانده اند،۱۲ اما برخی از همین منابع حکایت از این دارند که بسیاری از کسانی که ابوبکر با نام ارتداد با آنان جنگید، نماز می خواندند؛ یعنی به توحید و نبوت اعتقاد داشتند. به گفته ی ابن کثیر،۱۳ جز ابن ماجه، همه ی اهل حدیث آورده اند که عمر به ابوبکر اعتراض کرد که چگونه خلاف سنّت پیامبر با مردمی که بر یگانگی خدا و رسالت محمّدصلی الله علیه وآله شهادت داده اند، می جنگی؟ ابوبکر پاسخ داد:

… به خدا سوگند با کسی که میان نماز و زکات تفاوت نهد، خواهم جنگید.

طبری نیز آورده است:

گروه هایی از اعراب به مدینه می آمدند که به نماز اقرار داشتند، ولی از دادن زکات خودداری می کردند.۱۴

و در میان اینان کسانی بودند که با اعتراض به خلافت ابوبکر، از پرداخت زکات به وی امتناع داشتند.۱۵

برخی دیگر از پژوهشگران اهل سنت نیز انگیزه ی این آشوب ها و مخالفت ها را یکسان ندانسته و میان گروه هایی که نسبت به اساس دین اسلام دچار تردید گشته، یا از آن روی برتافته بودند و کسانی که نگران مسأله ی جانشینی، سلطه ی مستبدانه ی قبیله ای، به بیراهه افتادن اسلام و در نهایت، بیمناک از آینده ی خویش بوده اند، تفاوت نهاده ۱۶ و گفته اند: قبایل عرب که با مشاهده ی رقابت و درگیری انصار با مهاجران، بنی عبدمناف (بنی هاشم و بنی امیه) با دیگر قبایل قریش (بنی تمیم، بنی عدی، بنی فهر) و اوس با خزرج، از آینده ناامید شده و آرزوهاشان در خلافت یکسره بر باد رفته بود، سر به شورش برداشتند و بسیاری از آنان در برابر سلطه ی ابوبکر ایستادند و از پرداخت زکات به وی – به این گمان که همان باج است – سر باز زدند؛ زیرا برخی از آنان گمان می بردند که کار قریش پس از درگذشت رهبرشان سامان نمی گیرد و نیز خوش نمی داشتند قریش، به نام دین، آنان را زیر نفوذ خویش درآورد و آزادی را از آنان بگیرد. بدین سان، سرکشی از حکومت قریش در میان قبایل گسترش یافت، تا آن جا که مرکز اسلام آماج نابودی گشت و قلمرو آن به مدینه، مکه، طائف و بنی عبدالقیس محدود شد.۱۷

محققان با امعان نظر در روایات، «اهل ردّه» را بر اساس انگیزه ها و اهدافشان به گروه هایی چند تقسیم کرده اند:

  1. کسانی که رحلت پیامبر برای آنان بسیار غیر مترقبه و شگفت انگیز بود و با رحلت آن حضرت ایمان و اسلام آنان دست خوش تزلزل گشت؛
  2. کسانی که گمان می بردند با شخص پیامبر هم پیمان بوده اند و اکنون با رحلت آن حضرت این پیمان به سر آمده است؛
  3. کسانی که می پنداشتند قدرت و شوکت اسلام به پایان آمده و دیگر ضرورتی به ادامه ی وابستگی بدان در میان نیست؛
  4. کسانی که اطاعت از ابوبکر را بر خود گران می دیدند و از این رو، با حفظ ایمان و اسلام خویش و انجام دادن دیگر واجبات دینی، از پرداخت زکات به وی خودداری می کردند؛
  5. کسانی که بر اثر تعصّبات و وابستگی های قبیله ای و چشم داشت های مادی و دنیاوی منقاد قدرت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله شده بودند و اکنون با سر برداشتن پیامبرانی دروغین از طایفه ی خویش یا طوایف همبسته ی خود، ترجیح می دادند به جای پیروی از پیامبر قرشی به پیامبری از خویش بپیوندند.۱۸

برخی از صاحب نظران برآن اند که در این ایام، مردم جزیره العرب، جز مسلمانان ثابت قدم،

سه گروه بودند:

  1. گروهی که به کلی از اسلام برگشته بودند؛
  2. گروهی که فقط از دادن زکات امتناع می کردند، ولی نماز را قبول داشتند؛
  3. اکثریت که در انتظار بودند.

راویان تاریخ اسلام گروه اول و دوم را یکسان مرتد خوانده اند.۱۹ کسانی نیز برخی از این جنگ ها و هم چنین کشته شدن مالک بن نویره به دست خالد بن ولید و تأیید ابوبکر از خالد را مغایر با کتاب و سنت و از مطاعن وی شمرده اند.۲۰ نظر برخی از بزرگان صحابه و اهل سنت چون ابو قتاده انصاری، عبداللَّه بن عمر و حتی عمر در مورد قتل مالک منطبق با نظر علمای شیعه است.۲۱

به هر حال، اخبار مربوط به آنچه «فتنه ی ردّه» نامیده اند، در نام های افراد و مکان ها و تاریخ ها، به ویژه تقدم و تأخر رویدادها بسیار آشفته است و این آشفتگی حکایت از آن دارد که این اخبار در زمان های بسیار بعدتر تدوین گشته و احتمالاً در آنها دست برده شده است؛ با این حال، می توان خطوط کلی و نتایج آثار این رویدادها را از همین روایات گوناگون به دست آورد.

بنابر برخی از روایات طبری، جز دو قبیله ی قریش و ثقیف، دیگر قبایل عرب جز اندکی از آنها، از دین بگشتند؛۲۲ اما به نظر می رسد که دامنه ی ارتداد به این وسعت نبوده باشد. از بررسی روایات برمی آید که بیش تر قبایل پیرامون مدینه یا نزدیک بدان، غالب قبایل میان مکه و مدینه و بسیاری از قبایل یمن، نجد، تهامه و نیز بسیاری از فروع قبایلی که در این سه ناحیه مرتد شده بودند، هم چنان مؤمن و وفادار به اسلام باقی مانده بودند. مکه و طائف نیز که در سراشیبی ارتداد افتاده بودند، به همت سران خویش بر اسلام باقی ماندند و حتی والیان مکه و مدینه توانستند برخی از آشوب های اعراب مُدلِج، خزاعه، کنانه و ازد را که در این دو ناحیه و ناحیه ی ساحلی حجاز در حال شکل گیری بود، در چند روز فرو نشانند. چنین بود که ابوبکر توانست آتش این آشوب ها را خاموش سازد.۲۳

نخستین نبرد با اهل ردّه – پس از نبرد با اَسْوَد عَنْسی – در جمادی الاول یا جمادی الآخر ۱۱ قمری در ذوالقصه (یک منزلی مدینه) در گرفت. ابوبکر در حالی که منتظر بازگشت لشکر اسامه بود و با ارسال نامه و پیک، عمال حکومت را به ایستادگی و مقاومت در برابر شورشیان تشجیع می کرد، خبر یافت که خارجه بن حصن فزاری، به یاری بنی غطفان، بر عامل صدقه تاخته و اموال را از او گرفته و به بنی فزاره پس داده است. بیم حمله ی غافل گیرانه ی دشمنان به مدینه نیز در میان بود؛ زیرا فرستادگان مرتدان که برای گفت وگو با خلیفه به مدینه آمده بودند، خبر ناتوانی مسلمانان را به گوش قبایل خویش رسانده و آنان را به فکر تاخت و تاز به مدینه انداخته بودند؛ از این رو، ابوبکر فرمان داد تا مسلمانان همه در مسجد حاضر و آماده باشند؛ علی علیه السلام، زبیر، طلحه و عبداللَّه بن مسعود را نیز بر گذرگاه های مدینه گماشت تا از نفوذ دشمن به مدینه جلوگیری کنند. هنوز سه روز از بازگشت نمایندگان قبایل از مدینه نگذشته بود که مرتدان شبانه به مدینه تاختند. ابوبکر به نگهبانان گذرگاه ها فرمان داد که بر جای خویش باشند و خود با مقیمان مسجد که همه شترسوار بودند، بر دشمنان تاخت و آنان را تا ذوحُسی دور کرد. هر چند جنگ جویانِ مقدمه ی لشکر او شکست خوردند، سرانجام مسلمانان دشمن را راندند و بیشتر شتران آنان را گرفتند و آنان را تا ذوالقصه تعقیب کردند. آنگاه خلیفه، پس از گماردن گروهی در آن جا، خود به مدینه بازگشت. این نخستین پیروزی مسلمانان در نبردهای ردّه بود که قوّت قلب مسلمانان و زبونی مشرکان را در پی داشت.۲۴

پس از بازگشت لشکر اسامه از سفر مؤته و رسیدن پی درپی سه تن از عاملان صدقه (به ترتیب: صَفْوان، در آغاز شب؛ زبرقان، در نمیه ی شب؛ عدی، در آخر شب) خلیفه نبرد با دشمنان و مخالفان را به جدّ دنبال کرد.۲۵ وی اسامه را به جای خویش بر مدینه گماشت و خود با کسانی که در گذرگاه ها نهاده بود، به سوی ذوحسی و ذوالقصه راند و پس از شکست شورشیان ربذه و هزیمت عبس و بنی بکر و بنی ذبیان، پیروز به مدینه بازگشت و سرزمین ابرق را که از آنِ بنی ثعلبه بود و نیز سرزمین ربذه را، نخست چراگاه عمومی و سپس چراگاه چهارپایان متعلق به بیت المال کرد.۲۶

پس از این پیروزی ها، خلیفه در ذوالقصه یازده گروه ترتیب داد و یازده درفش به نام یازده فرمانده بست و آنان را بدین شرح گسیل داشت:

  1. خالد بن ولید را برای جنگ با طلیحه بن خویلد به نجد و پس از فراغ از آن برای جنگ با مالک بن نویره به بطاح؛
  2. عِکرمه بن ابی جهل را برای جنگ با مُسَیل
      راهنمای خرید:
    • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
    • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
    • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.