پاورپوینت کامل سفرهای علمی ابن عساکر در ایران ۱ ۹۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سفرهای علمی ابن عساکر در ایران ۱ ۹۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سفرهای علمی ابن عساکر در ایران ۱ ۹۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سفرهای علمی ابن عساکر در ایران ۱ ۹۰ اسلاید در PowerPoint :
>
ترجمه: محسن جعفری مذهب
ابن عساکر (د. ۵۷۱ ق) دانشمند نامدار مسلمان، همانند دیگر دانشمندان مسلمان، برای یافتن علم و گردآوردی مواد مورد نیاز پژوهش های خویش، بیش تر سرزمین های پهناور اسلامی را درنوردید. بهره گیری از مکاتب مختلف علمی و حوزه های گوناگون در سرزمین های متفاوت اسلامی، نه فقط مدیون نبود مرزهای امروزین، بلکه مدیون همت دانشمندانی بود که کسب علم را در چین، و صید دانش را حتی در دل منافق و دشمن، از واجبات دینی خود می شمردند. ابن عساکر نیز، مانند دیگر همکاران خود، منابع دریافت علم خود را معرفی می کرد؛ و چه موهبتی برای ما ارزشمندتر از این که از استادان ایرانی و ایرانی تبار فراوانی بهره برده است.
محدثان بسیاری، سعی کردند چهل حدیث نبوی در موضوعی گرد آورند و آن ها را «اربعینه» نام نهادند. هر کس در آثار دست نوشته ی اسلامی جست وجو کند، نوشته های فراوانی را به نام «اربعینیات» می یابد. علت کثرت این رساله ها، وجود حدیثی از پیامبرصلی الله علیه وآله است که می فرماید:
من حفظ علی امتی اربعین حدیثاً فی امر دینها، بعثه اللَّه تعالی یوم القیامه فی زمره الفقهاء و العلماء؛ هر کس چهل حدیث در امر دین امت من حفظ کند، خداوند بزرگ در روز قیامت او را در میان فقیهان و دانشمندان بر می انگیزد.
با وجود ضعف این حدیث (از جنبه های گوناگون)، دانشمندان، از این گونه اربعینیات بی شماری نوشته اند (همان گونه که صاحب کشف الظنون می گوید).
هدف نویسندگان از گرد آوری و ترتیب این گونه اربعینیات، متفاوت بوده است.
گروهی به موضوعات خاصی توجه کردند؛ مانند:
- برخی به ذکر احادیث یگانگی و اثبات صفات خداوند پرداختند.
- گروهی به عبادات بسنده کردند.
- گروهی به اصول دین پرداختند.
- بعضی آن را به فروع دین اختصاص دادند.
- بعضی موضوعش را احکام قرار دادند.
- برخی احادیث پندآموز را انتخاب کردند.
- عده ای ذکرهای صبح و شام را گرد آوردند.
- بعضی آن را به جهاد اختصاص دادند.
- گروهی به فضایل (کسان و جای ها و…) پرداختند.
- عده ای ارزش های حج را برگزیدند.
- گروهی دلایل پیامبری [پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله ] را گرد آوردند.
و مانند این ها که به موضوعات خاصی تعلق داشت.
- و دیگران به ترکیب ظاهری حدیث پرداختند؛ مثلاً احادیثی را گرد آوردند که سند درستی داشت یا به دور از خدشه بود.
- یا احادیثی را گرد آوردند که اسناد آن خدشه پذیر بود.
- یا احادیثی که اسناد درازی داشت.
- و گروه سومی به لفظ توجه داشتند و احادیثی را گرد می آوردند که درست، گویا و گزیده بود.
- گروهی احادیثی را گرد می آوردند که از چهل صحابی روایت شده بود، و دیگران روایاتی از چهل شیخِ حدیث که از چهل صحابی روایت شده بود.
- گروهی از راه تفنن، چهل حدیث را از چهل شیخ از چهل صحابی در چهل شهر گرد می آوردند که این نوع اربعینیات، «البُلدانیات» نامیده می شوند.
- و سرانجام، گروهی چهل حدیث گرد آوردند که از پیامبر خدا نبود، بلکه به خداوند تبارک و تعالی می رسید، همان گونه که ابن عربی این گونه احادیث قدسی را گرد آورده است.
نخستین کسی که این گونه «اربعینیات» را گرد آورد، محدث و مورخ [معروف ]، عبداللَّه بن مبارک مروزی (د. ۱۸۱ ق) بود. نووی گفته است:
او نخستین کسی است که در این باره نوشت.۲
بنابراین، ابتکار نگارش در این باره، به سده ی دوم هجری و به دانشمندی از مرو تعلق دارد؛ و پس از او، بسیاری از دانشمندان در این زمینه نوشتند، تا جایی که سنتی شد در میان محدثان و حافظان بزرگ حدیث؛ از جمله:
- احمد بن حرب نیشابوری، (د. ۲۳۴ ق).
- محمد بن اسلم طوسی، (د. ۲۴۲ ق).
- ابوبکر آجری محمد بن حسین دارقطنی، (د. ۳۶۰ ق).
- ابوعبدالرحمن سلمی نیشابوری، صاحب طبقات الصوفیه، (د. ۴۱۲ ق).
- ابونُعَیم اصفهانی، صاحب حلیه الاولیا، (د. ۴۳۰ ق).
- ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری نیشابوری، (د. ۴۶۵ ق).
- ابوبکر احمد بن حسین بیهقی، صاحب دلائل النبوه، (د. ۵۴۸ ق).
- محمد بن فضل فراوی شهرستانی، (د. ۵۴۸ ق).
- حافظ سلفی، (د. ۵۶۹ ق).
- حافظ ابن عساکر دمشقی، (د. ۵۷۱ ق).
- ابن عربی اندلسی، (د. ۶۳۸ ق).
- حافظ نووی، (د. ۶۷۶ ق).
- حافظ ابن حجر هیثمی، (د. ۹۷۳ ق).
- حافظ سیوطی مصری، (د. ۹۱۱ ق).
- ابن طولون دمشقی صالحی، (د. ۹۵۳ ق).
نمی توان همه ی کسانی که «اربعین» را نوشتند نام برد، ولی جدول بالا نشان می دهد که اولین نویسندگان اربعینیات، همگی از مسلمانان ایرانی بودند.۳
اربعینیات البلدانیه از ابتکارات سده ی ششم هجری است و نخستین کسی که در این زمینه نوشت، ابوطاهر احمد بن محمد سلفی، (د. ۵۷۶ ق) است که چهل حدیث از چهل شیخ در چهل شهر گرد آورد، و به دنبال او، مورخ و حافظ بزرگ دمشقی، ابوالقاسم ابن عساکر (د. ۵۷۱ ق) است. ابن عساکر از شاگردان سلفی بود، ولی پیش از او درگذشت. وی فراتر از شیخ خود عمل کرد یعنی چهل حدیث از چهل شیخ از چهل صحابی در چهل شهر را گرد آورد.
امتیاز این گونه از اربعینیات آن است که علاوه بر ارائه ی احادیث مورد نظر، به شیوخی که نویسنده، احادیث را از آنان گرفته و به شهرهایی که نویسنده برای شنیدن حدیث از آنها دیدار کرده است، اشاره می شود؛ یعنی مراکز علمی جای جای دنیای اسلام را نشان می دهد؛ چون سفر کردن برای شنیدن حدیث، از ضروریات کار محدث بود؛ و از آن جا که دانشمندانی که می بایست حدیث از آنان شنیده می شد در سراسر دنیای اسلامی پراکنده بودند، محدث به ناچار برای شنیدن حدیث از هزاران مرحله می گذشت و به شهرها درمی آمد و بیابان ها را پشت سرمی گذاشت تا به آنان می رسید. کتاب ابن عساکر که اکنون مورد بحث ماست، به خوبی این مسئله را روشن می نماید.
کتابی که مورخ و حافظ بزرگ شامی، ابن عساکر، نوشته، کتاب اربعینیات، یا چهل حدیث از چهل شیخ از چهل صحابی در چهل شهر است. ما در مقدمه ی تاریخ دمشق (ص ۲۹) به این کتاب اشاره کردیم؛ سپس هنگامی که در ماه شباط (فوریه) سال ۱۹۶۱ میلادی برای سخنرانی به ایالات متحده ی امریکا رفتیم، نسخه ای کهن از آن را در کتاب خانه ی دانشگاه هاروارد یافتیم. فهمیدیم که این دست نوشته در دمشق بود و از آن جا خریداری شد و وارد کتاب خانه ی بنیامین دوپرای فرانسوی، صاحب کتاب فروشی انجمن در پاریس I”Institut-Paris()Librairie deشد. در ابتدای کتاب نوشته شده که به مبلغ ۳۶ فرانک فرانسه خریداری شده ولی تاریخ خریدن آن نیامده است. این مهم است که دست نوشته ی دمشقی که برای پاریس خریداری شده بود، سر از آمریکا درآورد. به احتمال فراوان، دست نوشته در سده ی هفتم هجری نوشته شده است؛ و در پایان آن، بر دانشمند دمشقی، عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن عبدالواحد… بن هلال ازدی در خانه اش در دروازه ی ناطغانیین دمشق و در سال ۶۹۳ قمری خوانده شده و گزارش شنیدن آن، به خط احمد بن مظفر بن ابی محمد نابلسی – که کتاب را بر او خوانده – نوشته شده بود.
این کتاب از نوشته های ارزشمندی است که مورخ دمشقی به جای گذاشته و به نظر ما ارزش آن فقط به خاطر احادیثی نیست که در آن آمده است، بلکه به خاطر روشن کردن بخش مهمی از سرگذشت مورخ ماست، که در هنگام پژوهش درباره ی زندگی اش در مقدمه ی تاریخ بزرگ او، منتشر کرده ایم و این بخش، شرح سفرهای دراز و متعدد او به منظور شنیدن حدیث از مشایخ حدیث است.
ابن عساکر برای شنیدن حدیث فقط به مصر توجه نداشت، او به عراق، فارس، خراسان، ماوراءالنهر و حتی به بعضی شهرهای ارمنستان رفت و لابد می دانست که در شهرهای این مناطق دانشمندان و بزرگان حدیث وجود دارند. دانشمندان بسیاری در این شهرها و حتی قریه ها بودند. علت شهرت این شهرها به دانش، شناسایی علمایی که در این نواحی شهرت داشتند، و دستیابی دانشمندان شامی به این علما، پژوهش ویژه ای را می طلبد.
ما پیش تر، در مقدمه ی خود بر تاریخ دمشق و در مقدمه ی کتاب خود اعلام التاریخ (مقدمه، ص ۱۹) جدولی از شهرهایی که مورخ دمشقی برای کسب دانش از آنها دیدار کرده بود، آوردیم. در این نسخه ی خطی جدید از اربعینیات اسامی شهرهای جدیدی را می یابیم که پیش تر یاد نشده بود.
* * *
ابن عساکر کتاب خود را با مقدمه ای گران قدر آغاز کرده و در آن از کوشش های پیامبر صلی الله علیه وآله در راه علم یاد نموده و این که امت خود را به جست وجوی آن امر فرموده و دانشمندان مسلمان در کسب علم و استفاده از آن کوشیدند.
ما در این جا مقدمه ی او می آوریم، زیرا نشان می دهد ابن عساکر شخصاً کوشید و در راه دست یابی به دانش و از جمله حدیث، از تلاش و مال دریغ نورزید. گفت:
«پیامبر (علیه السلام) امت مرحومه ی خود را به جست وجوی دانش دستور داد، حتی اگر در چین باشد، تا بین آنچه از درست و نادرست می شنوند فرق نهند و در گرفتن سایر آداب و رسوم نوع بشر بکوشند، و به دنبال علم در شهرها، مانند عقاب و شاهین پرواز کنند و به سبب آن در غربَت مانند فقیران و مسکینان زندگی کنند و در طلب آن به خوردن دانه های وحشی و پوشیدن لباس زمخت عادت کنند، و چه بسا عزیزی که چون درویشی مسکین گردد و مال داری که از شدت سختی چون فقیری نیازمند شود، و در حین درس آموزی از کسب و زرع دوری گزینند و از شهوت ها و بوی های خوش دل بکنند، با کوشش تمام آن را از صاحبش بستانند و بدشماری را کنار گذارند و در شنیدن حدیث از دانای به آن، درستکار و راستکار باشند و روایات هم سان را در کنار یکدیگر بنویسد…»
این نوشته ی ادبی لطیفی است که در آن حرارت و ایمان زیادی است و زیباترین قطعه ای است که در اهتمام دانشمندان به دانش ورزی خوانده ام.
ابن عساکر سپس موضوع و روش خود را در کتاب می آورد و می گوید:
«اولین چیزی که در آغاز روایات می آورم، وجوب حفظ چهل حدیث از سنت است، و این که حفظ کننده ی آن فقیهی است که مستوجب شفاعت و ورود در بهشت است. آن گاه آن را با ذکر حدیث هایی که در شهرهای سرزمین های دیگر دیده ام، ترکیب کردم: از حجاز گرفته تا شام، خراسان، جبال، جزیره و عراق. و آن را با ذکر دو حرم گران قدر و بزرگ و شریف [مکه و مدینه ]آغاز کردم و سپس شام، عراق، اصفهان، شهرهای مختلف خراسان، و شهرهای دیگری که در کشورهای دیگر از آن گذشتم و از آن میان فرهنگ یگانه ای را برگزیدم که هر کس در آن دقت کند، ارزشش را می یابد».
سپس می گوید:
«و این برای کسی به دست نمی آید، مگر با سفر فراوان؛ کسی که برای دیدار با مشایخ آفاق را درنوردیده و به شهرهای دور وارد شده، از ترسگاه ها گذشته، و فرسنگ ها راه رفته، و مال خود را خرج کرده باشد و سختی ها را برای سودها تحمل کرده باشد و خداوند سبحان هر آنچه از علم میسر باشد روزی او می کند و هر چه را مقدر او باشد آسان می کند. پس حمد مخصوص اوست برای آن چه بخشیده و اعطا کرده، و سپاس او راست بر آنچه منت گذاشته و گشوده است».
و به راستی که ابن عساکر در جست وجوی دانش، دنیا از زیر پا گذاشته بود و در سفرهایش چیزهایی بر او گذشت که بر دیگر دانشمندان نگذشت و خود او در قصیده ای به سفرهایش اشاره کرده که بخشی از آن چنین است:
من کسی هستم که به دنبال هدایت سفر کردم
سفرهایی بین بیابان ها و جنگل ها
من کسی هستم که شهرهای زیادی دیده ام
از اصفهان تا اطراف شهر طایف
و اکثر شهرهای شرق را دیده ام
بعد از آن که عراق و شام را فراوان
و در سفرهایم همه ی گنجینه ها را گرد آوردم
و همه ی موافقان و مخالفان را دیدار کردم
و سنت احمد صلی الله علیه وآله را شنیدم بعد از آن که
در راه آن مال و پول خود را خرج کردم
و آن را چون امانت نگاه داشتم
و از کج اندیشی بیزاران پرهیزکردم ۴
و اکنون به ذکر شهرهایی می پردازیم که او آنها را دیده و در کتاب اربعین از آنها یاد کرده است.
ابتدا نام شهر و نام شیخی را که از او خبر گرفته است می آوریم. ما عین گفته ی ابن عساکر را می آوریم که او خود در بیشتر جاها بر تعیین محل شهرها و حتی مکانی که در آن، خبر را شنیده بود و نیز تاریخ شنیدن آنها اصرار داشت.
- شهر اول: مکه ی مکرمه، که بلدالامین و شهر راستی است.
روایت کرد برای ما ابومحمد عبداللَّه بن اسماعیل بن صدقه بن حنف الغزال مصری ساکن مکه از زبان خود، در ذی حجه ی سال پانصد و بیست و یک، در مکه و در حرم گرامی، کنار در کعبه – که خداوند آن را شریف و بزرگ گرداند – از سوی باب ابراهیم علیه السلام، و او را در زمانی دیدم که گوشش سنگین بود و چشمش نور نداشت…».
- شهر دوم: مدینه ی پیامبر – صلی اللَّه علیه و سلم – و نیز به نام طابه خوانده می شود و نامش در جاهلیت یثرب بود خداوند نگهش دارد.
خبر داد به ما ابوالفتوح عبدالخلاق بن عبدالواسع بن ابی عروبه عبدالهادی ابن ابی اسماعیل عبداللَّه بن محمد انصاری هروی – که در مدینه بر او حدیث خواندم – در مسجد پیامبر خدا – صلی اللَّه علیه و سلم – در شبستان، بین قبر و منبر، شبی از شبهای جمعه، هشتم ماه محرم سال پانصدوبیست و دو، و به همراه ما حاجیان بودند…».
- شهر سوم: مِنا، و شهری بود که در آن سوق و بازار بود و مسجد آن مسجد شریف خیف است.
خبر داد به ما ابوالحسن مکی بن ابوطالب بن احمد بروجردی، و سپس همدانی، دانشمند معروف به ابن قلابه، در روز دوم از ایام تشریق سال پانصد و بیست و یک…».
- شهر چهارم: دمشق که پایتخت و بزرگ ترین شهر شام، و از سرزمین مقدس است. خبر داد به ما، شریف ابوالقاسم علی بن ابراهیم بن عباس به حسن بن عباس بن حسن بن حسین (ابولجّن) بن علی بن محمدبن علی بن اسماعیل بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن حسین ریحانه ی رسول خدا… که در دمشق بر او خواندم، بارها، در سال پانصد و هفت…».
- شهر پنجم: کوفه. و همان کوفان است از سرزمین عراق. در زمان امیرالمؤمنین عمر رضی اللَّه عنه شکل شهر به خود گرفت.
خبر داد به ما، شریف ابوالبرکات عمر بن ابراهیم بن محمدبن محمد بن احمد بن علی بن حسین بن علی بن حمزه بن یحیی بن حسین بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب، فقیه نحوی علوی زیدی کوفی در کوفه، و در محله ی سبیع، در مسجد ابی اسحاق سبیعی، در ماه ذی قعده ی سال پانصدوبیست و یک، که بر او خواندم…».
- شهر ششم: بغداد. و در وجه تسمیه ی آن پنج گونه گفته اند و بغداد مدینه السلام است و قبه الاسلام و دارالامام.
خبر داد به ما ابوالحسن علی بن عبدالواحد بن احمد بن عباس دینوری در بغداد، به دروازه ی خراسان در ماه جمادی الآخر سال پانصدوبیست، بر او می خواندم و از او می شنیدم، و او پیرترین شیخی بود که از او حدیث شنیدم…».
- شهر هفتم: جی، که شهرستان کهن اصفهان است و می گویند از بناهای ذوالقرنین است.
خب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 