پاورپوینت کامل طب و داروسازی در اندلس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل طب و داروسازی در اندلس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طب و داروسازی در اندلس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل طب و داروسازی در اندلس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
بررسی جایگاه مسلمین در تاریخ علوم و توانمندی ها و نوآوری های آنان در این عرصه، از مباحث ضروری و مهمی است که اهتمام بدان موجب تعدیل اندیشه ی رایج افراطی در زمینه ی تاریخ علم می گردد. این مقاله برآن است که تاریخچه ای مختصر از پزشکی اندلس در عصر اسلامی و نوآوری های پزشکان مسلمان در این زمینه را به نحوی اجمالی بازگو نماید و سهم اندلس را در پیشبرد علم طب و داروسازی و نیز انتقال آن به اروپا را ارزیابی کند.
مقدمه
شاید بتوان گفت نخستین دانش در میان بشر، و قدیمی ترین تاریخ ملل، دانش و تاریخ پزشکی بوده است؛ چرا که بشر از روزی که خود را شناخته با درد همراه و با حوادث روبه رو بوده و چون جان خود را عزیزترین گوهر می دانسته با علاقه ی کامل در صدد رفع درد از خود برآمده است. تاریخ طب از همین زمان شروع می شود و اولین فردی که توانسته درد و بیماری را از خود و یا دیگری برطرف نماید، اولین طبیب بوده است.۱ بدین ترتیب، طب میراث همه ی فرزندان آدم است و هر قومی در این میراث سهمی دارد.
طب در لغت عربی به معنای مداوا و درمان بیماری، معالجه (جسم و روح) و نیز سحر و افسون آمده ۲ و چنان که بوعلی در آغاز قانون گفته است:
شاخه ای از معرفت است که در حالت های تندرستی و بیماری در تن آدمی نظر می کند و غرض از آن این است که با استفاده از وسایل شایسته سلامتی را نگاه دارد یا آن را بازگرداند.
بنابراین، وظیفه ی طبابت بازگرداندن یا نگاه داشتن در اصطلاح حالت تعادلی است که تندرستی نامیده می شود؛ هم چنین در معنای اصطلاحی آن گفته شده که عبارت است از:
علم به قوانینی که به سبب آن، احوال بدن انسان از حیث صحت و عدم صحت شناخته می شود و صاحب این علم را طبیب می گویند.۳
در تقسیم بندی علوم، پزشکان مسلمان، علم طب را در زمره ی علوم طبیعی دانسته اند.۴ علم طب از نخستین علومی بود که مسلمانان به وسیله ی ترجمه، از ملل متمدن اخذ کردند. احادیث منقول از پیامبرصلی الله علیه وآله نشان دهنده ی اهمیت این علم است ۵ که بعدها در قالب کتاب های متعددی از قبیل الطب النبوی از ابن قیم جوزیه، الطب فی الکتاب و السنه از عبداللطیف بغدادی و نیز در میان شیعه به صورت طب الباقر، طب الصادق و طب الرضا (رساله الذهبیه) تألیف شد. با استفاده و اقتباس مسلمانان از طب سایر ملل و افزودن بر آن، طب موسوم به «طب اسلامی» پدید آمد. همان گونه که در شرق عالم اسلام با پیشرفت علم و تمدن، پزشکان بزرگی چون طبری، رازی، مجوسی و بوعلی ظهور کردند، در غرب (اندلس) نیز همین اتفاق افتاد.
در این جا برآنیم که وضعیت علم پزشکی و داروسازی را با اشاره به مهم ترین صاحبان این فنون مورد بررسی قرار دهیم و سهم اندلس را در پیشبرد علم طب و انتقال آن به اروپا ارزیابی کنیم. علوم پزشکی در اندلس
علوم پزشکی در اندلس ریشه در تحقیقات و کشفیات علمای مشرق زمین دارد. اغلب فلاسفه و دانشمندان اندلس طب را کار فرعی خود می شمردند و به مشغله های دیگر نیز می پرداختند. البته در کنار آنها کم نبودند اطبای حرفه ای که آوازه ی کار و تحقیقات آنان به اروپا و مشرق رسیده بود.۶ دانشمندانی چون ابن طفیل، ابن رشد، ابن میمون و ابن باجه، با وجود آن که در علوم پزشکی استاد بودند و آثار ارزنده ای از خود به جا گذاشتند، بیش تر به عنوان فیلسوف شهرت دارند تا طبیب. هم چنین ابن خطیب اندلسی که زمانی وزیر و طبیب دارالخلافه بود، بیش تر به عنوان مورخ شهرت دارد تا پزشک.
به طور کلی معالجات پزشکی در میان مسلمانان به دو گونه انجام می گرفت: به پزشکانی که با عمل جراحی (عمل الید و الاعمال بالحدید) درمان می کردند «جرائحی» می گفتند و به پزشکانی که با خوراک و دارو معالجه می کردند، «طبایعی» می گفتند. ظاهراً علی رغم آن که بیش تر پزشکان اسلامی به روش درمان از طریق جراحی اشاره کرده اند، ولی برخی از منابع برآن اند که بسیاری از عمل های جراحی که در مغرب و اندلس انجام می شده، در شرق عالم اسلامی، به دلیل دشواری، انجام نمی گرفته است.۷ جراحی
ابوالقاسم خلف بن عباس زهراوی (د. ۴۰۴ق / ۱۰۱۳م) از بزرگ ترین جراحان مسلمان بود. او در نزد مردم قرون وسطای اروپا به اسامی Abulcasis و Alsaharavius شناخته شده است. زهراوی منسوب به «الزهراء» شهر کوچکی در نزدیکی قرطبه بود که عبدالرحمن الناصر اموی در سال ۳۲۵ قمری آن را بنا نهاد.۸ شهرت او به واسطه ی کتاب التصریف لمن عجز عن التألیف بود که وی آن را برای کمک به کسانی که در ترکیب ادویه ناتوان بودند۹ و یا کسانی که به مؤلفات مفصل دست رسی نداشتند، فراهم آورده بود. کتاب التصریف دارای سی مقاله در سه بخش است که عبارت اند از: بخش پزشکی، بخش داروشناسی و بخش جراحی.۱۰ مقاله ی سی ام آن که اختصاص به جراحی دارد، بیش تر مورد توجه واقع شده است. این مقاله دارای سه باب است: باب اول به سوزاندن زخم ها اختصاص داده شده است. در آن جا درباره ی داغ کردن (الکی) با آتش و سوزاندن با داروهای تند بحث کرده است. او تصویر ابزارها و آهنیه های داغ کردن و آنچه در دستکاری (جراحی) بدان نیاز است را نیز آورده است. هم چنین از سود و زیان داغ کردن و این که با کدام مزاج سازگار می افتد. سخن به میان آمده است ۱۱ و نیز می گوید: «داغ کردن با آتش بهتر از سوزاندن با دوای تند است». او هم چنین داغ کردن با ابزار آهنین را بهتر از داغ کردن با ابزار زرین می داند. زهراوی در این قسمتِ کتاب، کیفیت داغ کردن و مداوای با آن را از فرق تا قدم ذکر می کند. او در این باب، اقسام گوناگون مکواه (= ابزار یا میل داغ کردن) را که پزشک بر حسب اختلاف موارد باید از آنها استفاده کند نام می برد و تصویر آنها را نشان می دهد.۱۲
باب دوم کتاب درباره ی جراحی است و عنوان آن «بریدن و شکافتن و رگ زدن و زخم ها و مانند آن» است. در این باب، اعمالی که با شکافتن و برش انجام می گیرد، به اضافه ی بحثی در امراض مربوط به چشم، دندان، عمل سنگ مثانه، فتق و امراض زنان و… مطرح شده است.۱۳ در این قسمت هم، ترتیب درمان با عمل جراحی، از سر، آغاز و به پا ختم می شود. زهراوی در این جا به شاگردان خود تذکر می دهد که زیان های محتمل در این باب (= شکافتن و بریدن) به دلیل آن که غالباً توأم با خون ریزی است، بیش از زیان های احتمالی باب پیشین (داغ کردن) است؛ از این رو دقت و احتیاط در این بخش باید بیش تر باشد. در این باب، بسیاری از آلات و ابزار جراحی را معرفی می کند و گاه تصویر آنها را نیز ارائه می دهد.۱۴
باب سوم به دررفتگی ها و شکستگی های استخوان اختصاص دارد و عنوان آن «الجبر» است. «جبر» به معنای بستن استخوان و معمولاً در برابر «کسر» به معنای شکسته شدن به کار می رود و لذا به شکسته بند «مجبّر» می گویند. زهراوی در این باب، علاوه بر شکستگی ها و دررفتگی ها، از تخته ها و چهارچوب ها و قالب ها و سایر ابزار و آلاتی که در شکسته بندی از آن استفاده می شود، یاد کرده است.
زهراوی در تحقیقات خود در زمینه ی کالبدشکافی، لزوم تشریح جسم مرده و زنده، تجزیه ی سنگ در داخل مثانه و… کشفیات و آرای تازه ای را مطرح کرده است. او توصیف دقیق و عمیقی از بیماری های خونی ارائه کرده و به التهابات مفصلی و سل استخوانی توجه کامل داشته است.۱۵
باید متذکر شویم که «اسپینک» و «لویس» متن عربی مقاله ی سی ام التصریف را به همراه ترجمه ی انگلیسی آن تهیه کردند و دانشگاه کالیفرنیا (برکلی و لوس آنجلس) آن را در سال ۱۹۷۳ میلادی در ۸۵۰ صفحه با قطع بزرگ، تحت عنوان InstrumentsAlbucasis on surgery and چاپ کرده است.۱۶
از کتب دیگر این مؤلف، متن عربی در دست نیست، ولی ترجمه ی لاتینی سه کتاب وی موجود است و یکی از آنها که در سال ۱۴۷۱ میلادی در ونیز طبع شده، در تهیه ی ادویه از معدنیات و مواد حیوانی است و نمونه ی قدیم استعمال شیمی در طب است.۱۷ آثار زهراوی در کتابی به نام نقطه ی اوج شیمی درمانی در طب قرن دهم ۱۸ نوشته ی س. حمارنه مورد بررسی قرار گرفته است.۱۹ لکلرک در کتاب خود، تاریخ طب عرب، شرح مبسوط و جامعی در احوال و کتب زهراوی نوشته و ترجمه ی آن به قلم دکتر محمد معین در لغت نامه ی دهخدا تحت ماده ی «ابوالقاسم» درج شده است. این مؤلف، زهراوی را مبتکر چندین عمل طبی و جراحی شمرده که آنها را به تفصیل بیان کرده است.۲۰
سایر تألیفات زهراوی عبارت اند از: تفسیر الأکیال و الاوزان الموجوده فی کتب الطب، المقاله فی عمل الید (کامپل،(Campell) هشتاد و نه ترجمه ی لاتینی چاپ شده و مخطوط از این کتاب را نام برده است)؛ اعمار العقاقیر المفرده و المرکبه (تاریخ مصرف داروهای تک و مرکب)، امراض النساء (که توسط کاسپرولف در سال ۱۵۶۶ میلادی تحت عنوان Gynaeia به لاتین ترجمه شده است) و کتاب عن التغذیه.۲۱
تألیفات زهراوی قرن های متوالی، به عنوان کتاب درسی علم جراحی در مدارس پزشکی اروپا، از قبیل سالرنو(Salerno) ایتالیا، مونپلیه (Montpellier) فرانسه و غیره متداول بود۲۲ و در واقع می توان گفت زهراوی با کار خود سنگ بنای جراحی را در اروپا گذاشت.۲۳
پزشک جراح دیگری که در اندلس می توان نام برد، فردی به نام محمدبن علی بن فرح، معروف به الشفره از معاصران ابن الرومیه بوده است. این پزشک در جست وجوی گیاهان به مناطق دور از دست رس جنوب اسپانیا رفت و در وادی آش(guadix) یک باغ گیاه شناسی احداث کرد؛ با این حال، هیچ اثری در گیاه شناسی یا مطالب پزشکی از این طبیب به دست نیامده است؛ ولی رساله ی کوچکی از او در زمینه ی جراحی و مداوای زخم ها، التهابات و اورام با عنوان الاستقصا و الابرام فی علاج الجراحات و الاورام؛ در دست است. ری – رنو(H.P.J.R.Renaud) در مقاله ای با عنوان «محمد الشفره جراح مسلمان شهر غرناطه» در نشریه ی Hesperiseچاپ ۱۹۳۵ به این رساله اشاره کرده است.۲۴ طب داخلی
ابومروان عبدالملک بن ابی العلاء، ملقب به ابن زهر که در زبان لاتین از او با Avenzoarیاد می کنند، در رشته ی طب، در فن جراحی همسنگ زهراوی به شمار می رفت.۲۵ ابن زهر از بزرگ ترین پزشکان در طب بالینی بود. وی طبیب و وزیر عبدالمؤمن موحدی بود و در سال ۵۵۸ قمری / ۱۱۶۲ میلادی در اشبیلیه درگذشت.
امتیاز طبی ابن زهر بر سایر اطبای اندلس به این است که وی همه ی کوشش خود را تنها صرف مطالعه و تحقیق در علم پزشکی کرد. ابن زهر شش کتاب تألیف نمود که مهم ترین آن التیسیر فی المداواه و التدبیر (راه آسان مداوا و پیش گیری) بود.۲۶ او اول کسی بود که از حساسیت استخوان ها سخن گفت و نیز بیماری های پوستی، به ویژه جرب (پیسی) Itchmiteرا مورد تشخیص و تفسیر قرار داد و کتاب صعوبات الجرب را در این مورد تألیف کرد.۲۷ برخی او را قدیمی ترین انگل شناس و نخستین کسی دانسته اند که انگل مولد جرب را معرفی کرده است؛ اگر چه اخیراً گفته اند در این مورد احمد طبری بر او مقدم بوده است.۲۸ او هم چنین تاول هایی را که در روی پرده ی میانه ی سینه پیدا می شود و به تاول های تومور مشهور است، به وضوح معرفی کرد. ابن زهر نخستین پزشکی بود که به گشودن نای هوایی و تغذیه ی مصنوعی (از راه مری و یا به طور مستقیم، وقتی که مری فلج شده باشد) توصیه کرد. وی درباره ی بیماری های دیگری که به بیماری سرطان معده منجر می شوند، تعاریف روشنی داشت.۲۹ ابن زهر یبوست مزاج را با انگوری معالجه می کرد که تاک آن را با آب محتوی داروی مسهل آبیاری کرده باشند.۳۰ او از هواداران کالبدشکافی بود و خود استخوان مردگان را مورد تحقیق قرار می داد.
در منابع هرجا به طور مطلق «ابن زهر» گفته شده، منظور هموست و این در حالی است که این لقب، به افراد خاندانی اطلاق می شد که شش نسل متوالی از قرن ۴ تا ۷ قمری پزشکان نام دار از آن برخاستند. پزشکانِ این خاندان در دربار سلاطین و امرای بنی عباد، مرابطون و موحدون در اندلس و مراکش خدمت می کردند. اولین پزشک این خاندان ابومروان عبدالملک بن محمد بن مروان بن زهر بود. او طبیب و فقیه اشبیلی بود. در مصر و قیروان پزشکی را آموخت و مدتی طولانی در این دو شهر اقامت گزید و بعد به اندلس رفت. او سرآمد پزشکان عصر خود بود. یکی از آرای شاذ او این بود که حمام با آب گرم بدن را بدبو می کند و ترکیب خلطها را بر هم می زند.۳۱ دیگر پزشک معروف این خاندان، ابوالعلاء زهر بن عبدالملک بود. او از چنان مهارتی برخوردار شد که پزشکان پیش از خود را تحت الشعاع قرار داد و مایه ی افتخار مغربیان گردید.۳۲کتاب ها و مقالاتی به او نسبت داده اند که از جمله ی آنها کتاب جامع اسرار الطب، درباره ی فیزیولوژی انسان به ویژه دستگاه گوارش، درمان و پرهیز و رژیم غذایی است؛ و کتاب مجربات که موضوع آن اثرها و فواید دارویی اعضای حیوانات، نباتات، درختان، میوه جات و سنگ هاست و به ترتیب الفبا تنظیم شده است. از این خانواده، دو زن هم در پزشکی شهرت پیدا کردند که در حرم سرای منصور موحدی طبابت می کردند.۳۳
پزشک دیگر قرطبه در قرن چهارم هجری، ابن جلجل (بر وزن سنبل = سبک روح و خردمند) اندلسی (ت ۳۳۲ ق / ۹۴۴م) بود. شهرت او عمدتاً مدیون کتاب تاریخ الحکما۳۴ و یا طبقات الاطباء۳۵ اوست که قدیمی ترین تاریخ عربی موجود درباره ی پزشکان مسلمان است. سال درگذشت وی درست معلوم نیست. تاریخ تألیف اثرش (۳۷۷ق / ۹۸۷م) که خود آن را ذکر می کند، مسلم است.۳۶
پزشک دیگر، عریب بن سعد قرطبی بود که در دربار عبدالرحمن سوم و نیز حکم دوم (نیمه ی قرن ۴ق / ۱۰م) می زیست. شهرت او اولاً به اعتبار نگارش تاریخ مسلمانان (مورها) اسپانیا و افریقا که بعدها مورد استفاده ی ابن عذاری مراکشی قرار گرفت و ثانیاً از جهت پزشکی بود. او بیش تر در امراض مربوط به زنان در علم جنین شناسی تبحر داشت.۳۷ کتاب طبی مهمی که از او به جا مانده، کتاب خلق الجنین و تدبیر الحبالی و المولدین است.۳۸
ابن وافد (۴۶۷ق / ۱۰۷۵م) پزشک و داروساز اندلسی از اهالی طلیطله بود که در اروپا به Aben Gueflt شناخته می شد. او از شاگردان ابوالقاسم زهراوی بود و هم چنین در طلیطله و قرطبه به فراگیری آثار طبیبان و حکیمان یونانی، از جمله جالینوس و ارسطو پرداخت و در طب و داروسازی چیره دست شد.۳۹ از آثار طبی او می توان تدقیق النظر فی علل حاسه البصر و نیز مجربات فی الطب و الوساد فی الطب را نام برد.۴۰ کتابی نیز درباره ی خواص درمانی گرمابه به وی نسبت داده اند که ترجمه ی لاتین آن در ونیز (۱۵۵۳م) به چاپ رسیده است.۴۱
سایر پزشکان اندلس که بیش ترین شهرت آنان در سایر دانش ها (فلسفه، تاریخ و…) است نیز در نوآوری های طبی اندلس نقش مهمی ایفا کرده اند که این جا به اشاره ی مختصری اکتفا می کنیم.
ابوالولید بن رشد (قرن ۶ ق / ۱۲ م) به لاتین Averroes که شهرت بیش تر او در فلسفه و به عنوان شارح آثار ارسطو است؛ در عین حال، پزشک زبردستی نیز بوده است. کتاب درسی طبی جامع ابن رشد در اندلس به کتاب قانون ابن سینا ترجیح داده می شد.۴۲ گفته اند که اولین بار ابن رشدِ حکیم بود که نشان داد یک تن دوبار به بیماری آبله مبتلا نمی شود.۴۳ تألیفات پزشکی او عبارت اند از: تلخیص کتاب الحمیات لجالینوس، تلخیص العلل و الاغراض، تلخیص الاعضاء الاَلمه، تلخیص القوی الطبیعیه، تلخیص المزاج، تلخیص الاسطقسات لجالینوس، تلخیص الخمس مقالات الاولی من کتاب الادویه المفرده لجالینوس، مجموعه ی این نوشته ها تحت عنوان تلخیصات الی جالینوس ویراسته ی دلاکو نثپثیون باثکث دبنیتو در ۱۹۸۴ میلادی در مادرید منتشر شده است.۴۴ کتاب های دیگر او در این زمینه عبارت اند از: رسائل ابن رشد الطبیه، شرح ارجوزه ابن سینا فی الطب؛ کتاب الکلیات (که به گفته ی رنان، این اثر یک دوره ی کامل پزشکی در هفت کتاب است)؛ مقاله فی التریاق؛ مقاله فی المزاج؛ مقاله فی المزاج المعتدل؛ مراجعات و مباحث بین ابی بکر بن طفیل و بین ابن رشد فی رسمه للدّواء فی کتابه الموسوم بالکلیات، مسأله فی نوائب الحمّی (درباره ی تب های متناوب)، مقاله فی الحمیات العفن (درباره ی تب های عفونی).۴۵
فیلسوفی دیگر که در طب نیز دستی داشت، موسی بن میمون قرطبی (قرن ۶ ق / ۱۲م) بود. او در طب چنان شهرت پیدا کرد که صلاح الدین ایوبی و پسرش ملک افضل و نیز قاضی فاضل، وزیر مشهور صلاح الدین، به او رجوع می کردند. ابن ابی اصیبعه او را در طب «یگانه ی روزگار خود» می خواند. مایرهوف در مقاله ی «کتب طبی ابن میمون» (۱۷۱-۱۵۲) شرحی درباره ی آثار طبی ابن میمون آورده است.۴۶ آثار پزشکی او عبارت اند از: مختصرات از کتاب جالینوس، شرح فصول بقراط و فصول موسی که به گفته ی مایرهوف بزرگ ترین و مهم ترین کتاب طبی ابن میمون است. در این کتاب ۱۵۰۰ کلام از جالینوس و دیگر اطبای قدیم، همراه با ۴۲ نظر انتقادی و تحقیقی نقل شده است که با جمله ی «قال موسی» آغاز می شود. افزون بر این نقل قول هایی از ابن زهر، تمیمی و ابن رضوان هم در آن دیده می شود.
این کتاب شامل ۲۵ فصل است: فصل یک تا سه در آناتومی و فیزیولوژی و پاتولوژی عمومی، فصل چهار و پنج در علم العلامات و تشخیص امراض…، فصل هفت در علم الاسباب، فصل هشت در معالجات…، فصل ده و یازده در تب و بحران ها، فصل دوازده تا چهارده درباره ی مقیئات و مسهلات، فصل پانزده در بیماری های زنان، فصل هفده در بهداشت، فصل هجده در ورزش، فصل نوزده در گرمابه رفتن، فصل بیست در رژیم های غذایی، فصل بیست و یک و بیست و دو در داروشناسی، فصل بیست و سه و بیست و چهار درباره ی آرای جالینوس و فصل بیست و پنج در نقد آرای جالینوس. این اثر با ترجمه های عبری و آلمانی و لاتین بارها به طبع رسیده است.
برخی دیگر از آثار پزشکی او بدین قرارند: رساله فی البواسیر (که دارای هفت فصل است شامل: هضم غذا، غذاهایی که در این بیماری باید از آن پرهیز کرد، غذاهایی که برای این بیماری مفید است، داروهای ساده و مرکب برای استعمال داخلی، داروهای موضعی، حمام و روغن مالی، تدخین و بخور)، رساله فی الجماع، مقاله فی الربو (آسم) و…. ۴۷
طبیب – فیلسوف دیگری که باید از او نام برد، ابن طفیل اندلسی (قرن ۶ ق / ۱۲م) است. حذاقت و مهارت وی در طب و جراحی ستوده شده است.۴۸ ابن طفیل مدت ها در دستگاه ابو یعقوب یوسف بن عبدالمؤمن، عنوان وزیر و طبیب داشت؛۴۹ اما سرانجام طبابت ابو یعقوب را به ابن رشد (که احتمالاً شاگردش بود) واگذار کرد و تنها در سمت وزارت باقی ماند. ابن طفیل در طب تألیفاتی داشت که از جمله می توان از ارجوزه ی طبیه نام برد.۵۰
طبیب – فیلسوف دیگر ابن باجّه (قرن ۱۶ ق / ۱۲م) است. نام لاتینی شده ی او در سده های میانه Avempace است. او نیز در طب تألیفاتی داشته است.۵۱
ابن خطیب اندلسی (قرن ۸ ق / ۱۴م) پزشک حاذق دیگری است که شهرتش در ادب و تاریخ بیش از طب است. در قرن ۱۴ میلادی که در اروپا طاعون شیوع پیدا کرد و مسیحیان آن را کار خدا تلقی کردند، این پزشک مسلمان در رساله ای فرضیه ی سرایت بیماری را مطرح کرد.۵۲ شاید بالاترین مراحلی که پزشکان مسلمان در مورد شناخت عوامل بیماری طی کرده اند. همان کشف قانون سرایت بیماری باشد. لسان الدین بن خطیب در کتاب خود، مقنعه السائل عن المرض الهائل – که احتمالاً همان کتابی است که وی در ترجمه ی خود با عنوان الکلام علی الطاعون المعاصر از آن یاد کرده است ۵۳ – به شبهات درباره ی این قضیه پاسخ گفته است؛ علاوه بر آن، ابن خطیب معتقد بود که میزان تأثیر سرایت بیماری و درجه ی سرعت ابتلا به آن منوط به شرایط جسمانی انسان است. با کشف قانون سرایت بیماری توسط مسلمین، عملاً نظریه ی شناخت علل بیماری بر اساس اخلاط چهارگانه (نظریه ی یونانیان) به کلی فرو ریخت.۵۴
علاوه بر پزشکانی که ذکرشان رفت، پزشکان دیگری نیز در اندلس بودند که شهرت کم تری داشتند و در این جا متعرض نام ایشان نمی شویم.۵۵ داروشناسی
تنوع اقلیم و وسعت قلمرو اسلام که از چین تا اندلس امتداد داشت، مسلمین را بیش از یونانی ها با انواع ادویه ی مفرده آشنا کرد. اگر چه فارماکولوژی اسلامی بر مبنای یونانی و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 