پاورپوینت کامل شاهینیان بطایح ۸۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شاهینیان بطایح ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شاهینیان بطایح ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شاهینیان بطایح ۸۵ اسلاید در PowerPoint :
>
عمران بن شاهین که ابتدا به عنوان یک مجرم به منطقه بطایح گریخته بود، در اوایل قرن چهارم هجری با استفاده از ضعف خلافت عباسی، در آن جا دولتی مستقل تشکیل داد. وی با یاری جستن از شرایطی، مانند صعب الوصول بودن منطقه بطایح، بارها حملات سلاطین آل بویه را دفع کرد. پس از مرگ او، فرزندانش اندک مدتی حکومت کردند ولی به علت اختلافات خانوادگی تضعیف شدند و سرانجام با کودتای سرداران سپاه، حکومت آنها منقرض شد و سرداران شورشی – که راهشان را ادامه دادند – جانشین آنان شدند. در این نوشتار، ابتدا موقعیت جغرافیائی بطایح و نقش آن در شورش های منطقه بین النهرین تا قرن چهارم هجری بررسی شده و سپس چگونگی شکل گیری حکومت شاهینیان و کشمکش های بنیان گذار آن، عمران بن شاهین و جانشینش، حسن بن عمران با معزالدوله، عز الدوله بختیار و عضد الدوله تبیین گردیده است. در پایان نیز، روند انقراض شاهینیان و پی آمدهایی که حکومت آنها برای منطقه بطایح داشت، مطرح شده است.
مقدمه
روند انحطاط و زوال دستگاه خلافت عباسی در قرن چهارم هجری شدت یافت و با شکل گیری حکومت های محلی مستقل و نیمه مستقل در گوشه و کنار، قلمرو پهناور آن تجزیه گردید. یکی از این حکومت های محلی، «شاهینیان» یا «بنی شاهین» در منطقه بطایح بود که مشکلات زیادی برای آل بویه عراق – که دستگاه خلافت عباسی را زیر سلطه خود گرفته بودند – پدید آورد. از این رو، با توجه به اهمیت موضوع، خواست بنیادی این پژوهش، بررسی حیات سیاسی این حکومت، مناسبات آن با دولت آل بویه و پی آمدهایی که شکل گیری این حکومت برای منطقه بطایح داشته است، می باشد. موقعیت جغرافیائی بطایح
بطایح که امروزه به آن «هور العظیم»، «هور الحمار» و «هور الهویزه» می گویند، منطقه ای پوشیده از مرداب، باتلاق، دریاچه و نی زار بود که با وسعتی در حدود سی فرسخ در جنوب عراق قرار داشت. آن سرزمین، از شمال به واسط، از جنوب به بصره، از شرق به شط فرات و دجله و از غرب به شبه جزیره عربستان محدود می شد.۲
جغرافیانویسان بطایح را به سه بطیحه تقسیم می کنند که عبارتند از: بطیحه بصره، بطیحه واسط و بطیحه کوفه.۳ «صلیق» – بزرگترین شهر منطقه بطایح – در نزدیکی کوفه قرار داشت و شهر دیگر آن «جامده»، در نزدیک واسط بود.۴
در خصوص شکل گیری بطایح، برخی از مورخین و جغرافیانویسان معتقدند: در اواخر دوره ساسانی (حکومت قباد اول) افزایش یافتن آب دجله و فرات، بسیاری از بندها و سدهایی که روی آن دو رودخانه بسته بودند، ویران کرد. انوشیروان و خسروپرویز سعی کردند این سدها را تعمیر کنند ولی موفق نشدند. پس از اسلام این روند شدت گرفت؛ در نتیجه، پهنه بزرگی از کشت زارها و دیگر اراضی به زیر آب رفت و به باتلاق تبدیل شد و بدین سان منطقه بطایح شکل گرفت.۵
در بطایح به دلیل شرایط جغرافیائی نامناسب، زندگی بسیار سخت بود. مقدسی در این باره می نویسد: «گرمای آن سخت، پشه اش کشنده، زندگی آن تنگ، خوراک مردمش ماهی، آبشان تلخ…، رنجشان زیاد و…».۶
البته با وجود معایب و مصائب مذکور، این منطقه ارزش های اقتصادی نیز داشت. در آن جا نیشکر، خرما و غله کشت می شد و ماهی آن به سراسر عراق صادر می گردید.۷
در مجموع، بطایح با داشتن باتلاق ها و نیزارهای انبوه، یک منطقه صعب الوصول و در نتیجه، پناهگاهی مناسب برای شورشیان بود. بطایح؛ مأمن شورشیان
قدیمی ترین ساکنان بطایح، اعراب نبطی بودند. پس از آن، «زطها» – از اقوام هندی – در اواخر دوره ساسانیان در این منطقه سکونت داده شدند. با ورود اسلام، قبایل دیگر عرب نیز به این منطقه وارد شدند. در دوره عباسیان نیز تعداد قابل توجهی از سیاهان زنگباری به عنوان برده برای خشکاندن باتلاق ها به آن جا کوچ داده شدند.۸
اغلب ساکنان بطایح به دلیل شرایط نامناسب طبیعی، زندگی سطح پایینی داشتند. و از آن جا که به علت صعب الوصول بودن این منطقه، مجرمان به آن جا می گریختند، بطایح یک منطقه جرم خیز بود و مردم آن آماده شورش و عصیان بودند.
اولین شورش گسترده در بطایح، شورش «ز طها» بود. آنها در سال ۲۱۹ه عصیان کرده و در جاده بصره – واسط، به راهزنی پرداختند، معتصم، خلیفه عباسی، سپاهی به فرماندهی احمد بن سعید باهلی برای سرکوب آنها فرستاد، ولی زطها آن را شکست دادند. برای بار دوم، لشگر دیگری به فرماندهی یکی دیگر از سرداران خلیفه به نام عجیف فرستاده شد. زطها که این بار توان مقابله در خود نمی دیدند، تسلیم شدند. پس از آن شورشیان به بغداد آورده شدند و خلیفه، آنها را امان داد و به خانقین، جلولا و عین زربه (در بند شام)، تبعید کرد.۹
هنوز سه دهه از سرکوب زطها نگذشته بود که در بطایح، بزرگترین و خون بارترین قیام بردگان؛ یعنی قیام سیاهان زنگی به رهبری علی بن محمد – ملقب به صاحب الزنج – به وقوع پیوست. این قیام که پانزده سال (۲۷۰ – ۲۵۵ه ) به طول انجامید، نه تنها بطایح، بلکه سراسر جنوب عراق و خوزستان را دربر گرفت و به تهدیدی جدی برای دستگاه خلافت تبدیل شد.
قیام زنگیان سرکوب شد ولی دستاوردهای قابل توجهی داشت؛ از آن پس، بطایح به عنوان مکانی مناسب، شورشیان را به سوی خود فرا می خواند. یکی از این شورشیان، «عمران بن شاهین» بود که حکومت شاهینیان یا بنی شاهین را تأسیس کرد. شکل گیری حکومت شاهینیان
در آغاز قرن چهارم هجری، دستگاه خلافت عباسی دیگر قدرت گذشته را نداشت؛ علاوه بر شمال آفریقا، شام و شرق ایران از مدتها پیش، وابستگی چندانی به دستگاه خلافت نداشتند؛ مرکز و غرب ایران را نیز ابتدا مرداویج زیاری و سپس آل بویه از دست عمال خلیفه بیرون کرده بودند. در عراق هم قدرت خلافت از بغداد فراتر نمی رفت؛ شمال عراق را حمدانیان و جنوب آن را بریدیان (آل برید) قبضه کرده بودند.
در این آشفته بازار، «عمران بن شاهین» که از اعراب نبطی و از مردم شهر جامده بود به سبب ارتکاب جنایت و هراس از تعقیب حکومت، به میان باتلاق ها و نی زارها گریخت. وی در آن جا ابتدا با شکار ماهی و پرندگان امرار معاش می کرد. پس از مدتی، تعدادی از دزدان و راهزنان را به دور خود جمع کرد و به راهزنی پرداخت. و چون کار او بالا گرفت، ابوالقاسم بریدی وی را به خدمت گرفت و اموری، مانند راه داری و تأمین امنیت بطایح را به او سپرد. عمران از این فرصت استفاده کرد و با جمع آوری سلاح و افراد و ساختن قلاع و پایگاه، موقعیت خود را استحکام بخشید.۱۰
در واقع عمران بن شاهین با استفاده از شرایط مناسب محیطی و اجتماعی منطقه بطایح، موقعیت خود را تحکیم کرد، زیرا در این مقطع اوضاع اقتصادی عراق به سبب وقوع چندین قحطی بسیار وخیم بود؛ به عنوان نمونه، در سال ۳۲۹ه، چنان قحطی شدیدی در آنجا رخ داد که تعداد زیادی را به کام مرگ فرستاد و میزان تلفات به حدی بود که مردم از دفن مردگان عاجز بودند.۱۱
این شرایط ناگوار اقتصادی به علاوه فشارهای مالیاتی و ظلم و ستم حکومت ها، مخصوصاً بریدیان – که در این زمینه شهره بودند -۱۲ مردم بطایح را دچار فقر و فلاکت کرد و زمینه را برای عصیان آنها فراهم نمود. گذشته از آن، مردمی از مناطق اطراف که در اثر این عوامل دچار فقر و فلاکت شده بودند، به عنوان اعتراض به فشارهای حکومتی و شرایط سخت زندگی و اساساً برای ادامه حیات، به بطایح می گریختند و در آن جا دسته های دزد و راهزن تشکیل می دادند. عمران با استفاده از این شرایط و با جذب ناراضیان بَطایح و نیز دزدان و راهزنان، موقعیت خود را تحکیم بخشید، به طوری که حکومت ناچار شد با وی کنار آید، و او که خود را نماینده اقشار ناراضی می دانست، از ابزارهای قانونی برای تشکیل حکومت مستقل سود برد.
در سال ۳۳۴ه، معز الدوله دیلمی پس از مدت ها زمینه سازی، بغداد را تصرف کرد و دستگاه خلافت را به زیر سلطه خود درآورد. رقابت او با بریدیان در سال ۳۳۶ه، به تصرف بصره و بیرون راندن ابوالقاسم بریدی از جنوب عراق منجر شد. در این گیر و دار، عمران بن شاهین از فرصت استفاده کرد با بهره گیری از خلاء قدرت ناشی از سقوط بریدیان و ناتوانی آل بویه در تسلط بر بطایح، این منطقه را تصرف کرد و حکومت مستقلی تشکیل داد. معزالدوله در کشاکش با عمران بن شاهین
معزالدوله با وجود مشکلات گوناگونی که در بغداد با آن مواجه بود، هرگز نمی توانست استقلال بطایح را در قلب قلمرو خود تحمل کند. مخصوصاً از آن جا که بطایح، دو شهر مهم قلمرو او؛ یعنی بغداد و بصره را به هم وصل می کرد، استقلال آن در امر ارتباط این دو شهر ایجاد اخلال می کرد.
در سال ۳۳۸ه، سلطان برای سرکوب عمران سپاهی به فرماندهی وزیرش، ابو جعفر صیمری به سوی بطایح گسیل داشت. با موفقیت هایی که این سپاه در ابتدا کسب کرد، عمران شکست خورد و خانواده اش به اسارت درآمد. خود وی نیز در حالی که در میان نی زارها پنهان شده بود تحت محاصره قرار گرفت و درست زمانی که نزدیک بود کشته شود، عمادالدوله در فارس درگذشت. با انتشار خبر مرگ او سپاه وزیر دچار آشفتگی شد و معزالدوله از او خواست از جنگ دست بردارد و برای ساماندهی اوضاع فارس به آن ایالت برود. با رفتن او عمران از مخفی گاه بیرون آمد و با جمع آوری یارانش بار دیگر بر بطایح مسلط شد.۱۳
در سال ۳۳۹ه معزالدوله بار دیگر برای سرکوب عمران وارد عمل شد. این بار سپاهی به فرماندهی روزبهان – از سرداران سپاهش – گسیل شد. عمران در پیچ و خم نی زارها پناه گرفت، روزبهان پس از مدتی محاصره به ستوه آمد و به پناهگاهش حمله کرد، عمران به خوبی مقاومت کرد و توانست مهاجمین را مغلوب کند. سپاه وزیر با بر جای گذاشتن تلفات و غنایم زیاد و با وضعی آشفته از بطایح بیرون رانده شدند.۱۴
این پیروزی بر قدرت و جسارت عمران افزود و او به طور جدی وارد کشمکش با آل بویه شد. ابن مسکویه در شرح اقدامات او پس از این پیروزی می نویسد: «عمران نیرومند شده به دولت چشم دوخت و یارانش چنان گستاخ شده بودند که سپاهیان دولتی را مسخره و سبک می کردند و هر گاه پرده داران بزرگ، سرداران گران قدر، امیران دیلم و ترک از آن جا می گذشتند تحقیر می شدند و از ایشان حق دیدبانی و بدرقه خواسته می شد و اگر نمی دادند ناسزا شنیده، کتک می خوردند. سپاهیان برای گذشتن از روستاهای ایشان برای معاملات بصره و اهواز از راه های ایشان بی نیاز نبودند، پس راه بصره بسته شد».۱۵
سرانجام پس از شکایات مکرر مردم، معزالدوله، وزیرش مهلبی را مأمور حمله به بطایح کرد و برای تقویت او سلاح و سپاه زیادی در اختیارش قرار داد و دست او را در مخارج سپاه باز گذاشت. مهلبی وارد بطایح شد و با بستن راه ها، عمران را محاصره کرد ولی روزبهان، که در سپاه وزیر بود برای این که او نیز، مانند خود وی شکست بخورد در کارهای او اخلال کرد و چون می دانست حمله ناگهانی نتیجه ای جز شکست ندارد، وزیر را ناچار کرد تا به پایگاه عمران حمله کند، ولی وزیر زیر بار نمی رفت، پس به معزالدوله نامه نوشت و گفت: وزیر، عمداً حمله را به تأخیر می اندازد تا اموال را تلف کند.
سلطان وزیر را مجبور کرد بر خلاف میل خود، حمله کند. سپاه عمران که با محیط به خوبی آشنا بود دست به ضد حمله زد و به سختی سپاه وزیر را در هم شکست. تعداد زیادی از سپاهیان وزیر کشته شدند و جمع زیادی، از جمله تعدادی از سرداران سپاه به اسارت درآمدند.
وزیر تنها توانست جان خود را نجات دهد و بگریزد. معزالدوله به ناچار با عمران صلح کرد و در عوض آزادی اسرای سپاهش، خانواده عمران را آزاد کرد و حکومت منطقه بطایح را به عمران تفویض کرد و از آن پس «عمران، عظمت و شوکت یافت».۱۶
بدین ترتیب، عمران که با دزدی و راهزنی کار خود را آغاز کرده بود توانست حکومت بطایح را به طور رسمی از سلطان بگیرد و بر سلطه خود جنبه مشروعیت و رسمیت بدهد.
اما با وجود این که عمران پس از آن یکی از حاکمان رسمی حکومت بود، ولی نمی خواست یا نمی توانست از دزدی و راهزنی دست بردارد، زیرا اطرافیان او مانند خود وی، مشتی دزد و راهزن بودند و از آنجا که اقتصاد بطایح توان تأمین مخارج آنها را نداشت همیشه در پی فرصتی برای دزدی و راهزنی بودند و حتی اگر عمران می خواست، نمی توانست مانع آنها شود؛ پس او نیز برای این که همیشه آنها را در کنار خود داشته باشد، در این امر با آنها همراهی کرده و دستشان را باز می گذاشت.
در محرم سال ۳۴۴ه معزالدوله مریض شد. با شیوع خبر مرگ او عمران فرصت را غنیمت شمرد و دست به راهزنی زد و کاروانی که همراه خراج اهواز به بغداد می رفت، غارت کرد. چون معزالدوله بهبود یافت، الکوکبی، نقیب طالبیین را برای استرداد اموال مسروقه نزد وی فرستاد. عمران، خراج اهواز را پس داد ولی از استرداد اموال بازرگانان خودداری کرد.۱۷
این اقدام عمران، معزالدوله را بر آن داشت تا بار دیگر برای برانداختن او وارد عمل شود. بنابراین، سال بعد سپاهی به فرماندهی روزبهان به سوی او گسیل داشت، ولی روزبهان هنگامی که به واسط رسید بر ضد سلطان عصیان کرد و این لشکرکشی نیز ناکام ماند.۱۸
پس از این ناکامی ها، عمران هم چنان به شرارت و راهزنی ادامه می داد تا این که معزالدوله تصمیم گرفت شخصاً در نبرد با او شرکت کند و بساط او را برچیند. برای این منظور در سال ۳۵۵ه، سپاهی به فرماندهی وزیرش ابوالفضل عباس بن حسن به بطایح فرستاد. سپاه اعزامی بر نهره
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 