پاورپوینت کامل شکل گیری دولتهای خارجی مذهب در شمال افریقا ۹۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شکل گیری دولتهای خارجی مذهب در شمال افریقا ۹۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شکل گیری دولتهای خارجی مذهب در شمال افریقا ۹۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شکل گیری دولتهای خارجی مذهب در شمال افریقا ۹۰ اسلاید در PowerPoint :
>
در دوران اوجگیری نهضتهای فکری و سیاسی در تاریخ صدر اسلام و به خصوص دوران انتقال قدرت از بنی امیه به بنی عباس یکی از فرقه های تأثیرگذار در تاریخ این دوره – که معمولاً با نام «خوارج» شناخته می شود – توانست در برخی از نقاط حاشیه ای یا دور دست جهان اسلام گوشهایی شنوا و دلهایی پذیرا برای اندیشه های خود به دست آورد. یکی از این سرزمین ها افریقای شمالی بود که در آن، خوارج عرب و موالی خارجی مذهب توانستند بخشی از بربرها را با خود همراه سازند و پس از گذار از سه مرحله: دعوت گری، انجام شورش های مقطعی و گستراندن دامنه شورش ها حکومت هایی برای خود به وجود آورند.
مقدمه
فرقه خوارج با آن که خاستگاهی بربری نداشته، در دوره ای بیش از یک قرن و نیم یعنی از اواخر سده نخست تا نیمه های سده سوم هجری در میان بخش قابل توجهی از بربرهای شمال آفریقا از مقبولیت و روایی برخوردار بوده است. البته نمی توان در اهمیت دادن به موضوع رواج تفکر خارجی در شمال آفریقا مبالغه کرد، ولی آن چه مسلم است این که گروه ها و جماعاتی از ساکنان مغرب، این اندیشه را به خصوص در سده دوم هجری پذیرفتند و در بخش هایی از این سرزمین، حکومت هایی هر چند کم دوام یا برکنار از سایر مسلمانان تشکیل دادند.
در این پژوهش در صدد یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که: ورود خارجی گری به بلاد مغرب و در نهایت تشکیل چند حکومت کوچک و بزرگ به وسیله خوارج در آن سرزمین چه گونه و با چه فرایندی صورت پذیرفته است؟
حاصل این پژوهش نشان می دهد که سرگذشت خوارج در آفریقای شمالی از آغاز تا دستیابی به قدرت سیاسی چهار مرحله داشته است: ۱. ورود اندیشه ها
خوارج اولین فرقه مسلمان از ناحیه مشرق عالم اسلام بودند که توانستند قلوب بربرها را به سوی خود بکشانند و به کمک ایشان، نخستین حکومت های مستقل را در مغرب پایه گذاری کنند. وجود زمینه های سیاسی، اجتماعی و دینی در میان قبایل بربر برای پذیرش افکار مساوات طلبانه دعوت گران خوارج و واقع شدن مغرب در نقطه ای دور از مرکز خلافت،۲ موجب شد تا آنها، مغرب را سرزمینی آماده و مناسب برای پیاده کردن آمال و آرزوهای خود ببینند. سلاوی اذعان دارد که بربرها تحت تأثیر خارجی مذهبانی قرار گرفتند که از عراق عرب به مغرب می رفتند. هر چند دقیقاً معلوم نیست که این دعوت گران چه گونه و با نشر چه افکاری توانستند توفیق نسبی را نصیب خود کنند، ولی سلاوی احتمالاً با توجه به نتایجی که از این دعوت ها عاید خوارج و بربر شده، نتیجه گرفته است که آنها چنین القا می کرده اند که باید حکومتی با رنگ و صبغه بربری تشکیل دهند. آنها «غیرت بربری» را در بربرها برانگیختند و این از نیرومندترین انگیزه ها و اسباب در شکسته شدن و پاره شدن پرده شکوه خلیفگان و شورش بربرها بر ضد عرب ها و مزاحمت ایشان برای سلطنت اعراب بود.۳ تاریخ دقیقی برای آغاز این مقطع نمی توان تعیین کرد، ولی با توجه به قراین موجود، آن را باید از حدود سال ۹۰ ه / ۷۰۸ م یعنی پس از پایان فتح جغرافیایی شمال آفریقا به وسیله موسی بن نصیر تا حدود سال ۱۰۲ ه / ۷۲۰ م دانست.
دعوت گری خوارج در شمال آفریقا تا حدّ قابل توجهی ریشه در فضای سیاسی عمومی جهان اسلام در آن شرایط دارد. فرقه ها، مذاهب و گروه های سیاسی درون اسلام نیز به خصوص از قرن دوم هجری به بعد، هر یک با در پیش گرفتن شیوه های مختلف دعوت با جدیت در صدد جلب قلوب مسلمانان برآمدند.۴ عباسیان، امویان اندلس، علویان زیدی و اسماعیلی مانند ادریسیان و فاطمیان با در پیش گرفتن این شیوه موفق شدند هر یک در سرزمینی – هر چند محدود – به قدرت سیاسی دست یابند. خوارج نیز که عموماً از غیرقریش بودند، همین شیوه را در پیش گرفتند و در حد خود به نتایجی نیز رسیدند و موفق به تشکیل دولت هایی شدند. آنها خود را «اهل الدعوه» می خواندند.۵
به نظر می رسد یکی از انگیزه های اصلی دعوت گران خوارج متقاعد ساختن دعوت شدگان به خروج بر حاکمان بوده است، زیرا در غیر این صورت، این فراخوانی به عملی لغو و بیهوده تبدیل می شد. همین عمل گرایی نیز موجب می شده است تا بسیاری از کسان که از حاکمان جور ناراضی بوده اند به دعات خوارج بپیوندند. بی سبب نیست که فقهای اباضیه معتقد بوده اند برای دست زدن به خروج، داشتن حداقل چهل یار لازم است.۶
دعوت خوارج در شمال آفریقا از هنگامی وارد مرحله تأثیرگذاری شد که جابربن زید توانست مکتب و مدرسه سرّی خود را رونق بخشد وتقویت نماید. با این همه، مشخص کردن زمانی خاص برای نفوذ مذهب خوارج در این سرزمین دشوار است، زیرا منابع، به این نکته اشاره ای نکرده اند و شاید این امکان را نداشته اند. زیرا این جنبش از سوی حکومت اموی در مشرق، تحت فشار بوده و لذا رخنه این افراد به شمال آفریقا علنی نبوده است. شدت عملی که خوارج از طرف حَجّاج در سال ۷۸ ه / ۶۹۷ م متحمل شدند،۷ برای پراکنده شدن این گروه دلیلی کافی بود. در این میان، منطقی ترین گزینه برای خارجی مذهبان گریزان، آن بود که به سرزمین های دوری بروند تا دست دشمن به آنها نرسد. به همین دلیل، احتمال راجح آن است که نفوذ خوارج به شمال آفریقا در پایان قرن اول هجری از طریق سربازان عرب و دعوت گرانی صورت گرفته باشد که از فشارهای موجود در مشرق می گریخته اند.۸ به دنبال مرگ جابربن زید یعنی در پایان قرن اول و آغاز قرن دوم هجری، دعوت گرانی از خوارج مشرق وارد شمال آفریقا شدند و در نتیجه کوشش های پی گیر و با بهره گیری از ناخشنودی شدید بربرها از رفتار عمال خلافت، توانستند پیروزی نسبی به دست آورند.۹ ۲. انجام شورش های مقطعی
در این دوره، خشم بربرها از سیاست های والیان، با شورش بر ضد آنان و احیاناً کشتن ایشان همراه بود. نمونه روشن آن قتل یزیدبن ابی مسلم مولای حَجّاج، والی افریقیه به وسیله سپاهیانش و نیز قتل کلثوم بن عیاض در اواخر روزگار اموی بود. جنبش نوین بربران در آغاز قرن دوم هجری و هم زمان با آغاز ولایت داری یزیدبن ابی مسلم بر افریقیه در سال ۱۰۲ه / ۷۲۰ م از سر گرفته شد. پیش از این، جنبش آنها همواره در قالب ارتداد و سرکشی غیردینی سران قبایل بوده است و پس از غلبه دین اسلام در آخرین دهه قرن اول هجری هر چند دعوت به سوی خارجی گری کم و بیش وجود داشته است، ولی نشانه ای دال بر این که این دعوت ها بازتاب عملی در زندگی بربرها داشته است، وجود ندارد. به دنبال مرگ خلیفه اموی، عمربن عبدالعزیز و روی کارآمدن امیران و والیان سخت گیر، اندک اندک تفکر خارجی در مغرب در قالب شورش جلوه گر شد. ابن عذاری درباره یزیدبن ابی مسلم می نویسد: او بسیار ستم کار و زورگو بود و سپاهی متشکل از بربرها نگهبانی از وی را برعهده داشت. روزی بر فراز منبر رفت و چنین خطبه خواند: می خواهم همانند پادشاهان روم نام سپاه خود را بر بازوان سپاهیانم حک و خال کوبی کنم. بر بازوی راست هر کس نام او و بر بازوی چپ او نام سپاه من خواهد بود. تا او را از بین دیگر مردم باز شناسید. سپاهیان چون این سخن از زبان او شنیدند برکشتن او هم دل و هم زبان شدند.۱۰ این واقعه در آغاز قرن دوم هجری و پس از کوشش های مجدانه ای انجام شد که خلیفه اموی، عمربن عبدالعزیز برای حمایت از اسلام آوردن بربرها و فرستادن بسیاری از تابعیان به مغرب برای تعلیم اصول دین و آگاه سازی از قواعد آن صورت داد.۱۱ بربرها احساس کردند که والیان اموی به یک نظام حکومتی از نوع بیزانسی بازگشت کرده اند؛ نظامی که هرگز از آن رضایت نداشته اند. ۳. انجام نبردهای گسترده
در این دوره مغرب اسلامی شاهد انجام نبردها و جنگ هایی در سطح وسیع تر و با سپاهیانی نسبتاً انبوه به سرکردگی سران خوارج و ایجاد حکومت های کم دوام بود. آغازگر این شیوه مبارزه، صفری مذهبان مغرب اقصی بودند. این دوره از سال ۱۲۲ ه / ۷۳۹ م که صفریان طنجه به رهبری میسره مطغری قیام کردند۱۲ آغاز شد. شورش میسره، حد فاصل سوس اقصی در غرب تا اواسط لیبی در شرق را در برگرفت.۱۳ صفریان بربر توانستند در معرکه اشراف نزدیک طنجه به پیروزی شایان توجهی دست یابند.۱۴ این نبردها سه سال ادامه یافت و در موارد بسیاری پیروزی از آن بربرهای صفری بود، ولی سرانجام والی اموی حنظله بن صفوان توانست در جنگ های قَرَن و اصنام آنها را شکست دهد.۱۵
از میان صفری مذهبان زناته به خصوص بنی یفرن نیز رهبران پرقدرتی پیدا شدند که با والیان اموی و عباسی جنگیدند. از جمله مشهورترین آنها ابوقُرّه یفرنی بود که رهبری صفریان را در یک جنبش گسترده بر ضد لشکر خلافت به دست گرفت و یاران او در سال ۱۴۰ ه / ۷۵۷ م با وی به عنوان امام بیعت کردند. چه ظاهراً بنی یفرن بیش از دیگر قبایل بربر نسبت به مذهب صفری گرایش و تعصب داشته اند.۱۶
شورش خوارج صفری در طی سال های ۱۲۵ – ۱۲۲ ه / ۷۴۲ – ۷۳۹ م، نقطه تحولی در تاریخ دعوت اباضیان شمال آفریقا نیز بود، زیرا آنها دریافتند که دعوت صفری ها یاران بسیاری به دست آورده است. اباضیان طرابلس از آن بیم داشتند که این مسأله به ضعف پایگاه آنها و از دست رفتن آرمان تشکیل حکومت به وسیله آنها بینجامد. از همین روی، بر حجم دعوت خود افزودند و شروع به نظم بخشیدن امور خود نمودند. آنها شخصی آشنا به مذهب و علاقه مند به آن و کوشا در راه گسترش آن را امیر خود قرار دادند. این شخص، لقب امام یا خلیفه را اتخاذ نکرد بلکه او را «رئیس» خواندند و این امر دال بر آن بود که هنوز مرحله علنی کردن امامت ظهور برای آنان فرا نرسیده است. نخستین کسی که منابع از او با این عنوان یاد کرده اند، فردی حضرمی و یمنی تبار از قبیله کنده به نام عبدالله بن مسعود تجیبی بود.۱۷ بدین ترتیب، اباضیان در مغرب ادنی نخستین تلاش های جدّی خود را برای دست یابی به حکومت آغاز کردند.
ابن مسعود تجیبی بربرهای هواره را در منطقه طرابلس بر ضد حکومت عبدالرحمن بن حبیب رهبری کرد. هر چند این جنبش به آسانی پس از آن که او را دستگیر کردند و گردنش را زدند به خاموشی گرایید،۱۸ ولی زمینه ساز قیام های بعدی خوارج در شمال آفریقا بود. منابع، اشاره ای به سبب قتل تجیبی نکرده اند. شاید او اقدام به فعالیت های فراوان و شدیدی کرده باشد که می توانست حکومت خاندان عقبه فهری را در افریقیه تهدید نماید. به همین دلیل الیاس بن حبیب والی طرابلس از سوی برادرش عبدالرحمن فهری والی افریقیه کوشید پیش از آن که وی اباضیان را در یک شورش مسلحانه و فراگیر بر ضد او برانگیزد از شرّش رهایی یابد.۱۹ این قتل در سال ۱۲۷ ه / ۷۴۴ م رخ داد.۲۰
قتل تجیبی تأثیر زیادی در روحیه یارانش بر جای نهاد و به خلاف آنچه الیاس بن حبیب اراده می کرد، این رخداد محرّکی نیرومند برای اباضیان شد که آنها را به سوی شورش علنی بر ضد حکومت خاندان عقبه در شمال آفریقا سوق دهد. عبدالرحمن بن حبیب کوشید از ابعاد واقعه بکاهد و از عملکرد برادر خود الیاس در برابر تجیبی ابراز خشم و ناخشنودی کرد و او را برکنار ساخت و به جایش حُمَیدبن عبدالله عکی را برگماشت.۲۱ او بدین وسیله می خواست از رویارویی مسلحانه با اباضیان – آن هم در شرایطی که شورشیان دیگری از عرب های خشمگین به خاطر استیلای فهری بر شمال آفریقا و راندن والی قانونی به جنبش درآمده بودند – خودداری ورزد.
از سوی دیگر، بربرهای صفری مذهب نیز با شعار مساوات و به سرداری کسانی چون عطاف اسدی و عروه صدفی، در برخی نواحی تونس و ابن سکردید و ثابت صنهاجی در باجه دست به قیام زده بودند. عبدالرحن فهری با تمام توان کوشید در برابر اباضیان طرابلس و جبل نفوسه سیاست نرمش و مدارا را در پیش بگیرد. ولی این تلاش ها موجب آرامش آنها نشد، زیرا آنها از قتل رئیس خود خشمگین بودند و طولی نکشید که به سرداری دو تن از رهبران خود عبدالجباربن قیس مرادی و حارث بن تلید حضرمی جمع شدند و بر طرابلس مستولی گشتند.۲۲ حارثی، برپایی نخستین امامت اباضیان در طرابلس و مغرب ادنی را به دست این دو تن می داند۲۳ و این از نظر آنها امامت شراء بود نه امامت ظهور، زیرا به قصد دفع ظلم و بغی صورت گرفت.۲۴ منابع موجود، اطلاعات روشنی از چگونگی اشتراک این دو در رهبری اباضیان به دست نمی دهند. ابن عبدالحکم که اطلاعاتی نزدیک تر به صحت آورده است می گوید: حارث امام حرب و عبدالجبار امام صلاه بوده است.۲۵ این قول با خبر برخی منابع اباضی هم خوانی دارد که می گویند حارث امام دفاع و عبدالجبار قاضی او بوده است.۲۶ با این همه، پیوند این دو با یکدیگر آن چنان استوار بوده است که حتی بیشتر منابع اباضی نتوانسته اند میان امام و قاضی او تمیز و تفکیک قائل شوند.۲۷ این دو، قبایل هواره را در شورش بر ضد عامل آن جا، بکربن عیسی قیسی و کشتن او رهبری کردند.۲۸ عکی والی طرابلس به نبرد با اباضیان شتافت، ولی مدت زیادی نتوانست در برابر لشکر هواره پایداری کند۲۹ و سرانجام با درخواست امان تسلیم شد. اباضیان به او امان دادند ولی یکی از سرداران او را که به قتل تجیبی متهم بود کشتند.۳۰
اباضیان در جنگ های بعدی، توانستند طرابلس را هم اشغال کنند و بر منطقه واقع میان طرابلس و قابس و سرت استیلا پیدا کنند. آنها عامل طرابلس و برخی مشایخ بربر را که با خاندان عقبه همکاری می کردند، کشتند. عبدالرحمن فهری سه لشکر برای مصاف با این گروه فرستاد؛ اما سرانجام ناگزیر شد که خود عازم نبرد شود. او به سوی حارث و عبدالجبار پیش تاخت تا به قابس ۳۱ رسید. او اباضیان را وادار به پذیرش شکست کرد.۳۲ گویا در اثناء جنگ حارث و عبدالجبار کشته شدند.۳۳ ولی کشته شدن آنها با حادثه ای همراه بود که اباضیان مغرب را برای مدتی دراز به جان هم انداخت و موجب سستی حرکت آنها شد. منابع اباضی می گویند جسد آنها را در حالی یافتند که شمشیر هر یک در پیکر دیگری بود.۳۴
در سال ۱۳۲ ه / ۷۴۹م هم زمان با سقوط خلافت بنی امیه، اباضیان مغرب ادنی برای خود رهبری جدید برگزیدند. او ابوالزجار اسماعیل بن زیاد نفوسی بود و عنوان «امام دفاع» داشت. اباضیان به رهبری او توانستند بر مناطق وسیعی از ولایت طرابلس و قابس دست پیدا کنند. ولی در همان سال امام نفوسی با شمار ف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 