پاورپوینت کامل پی آمدهای غیبت بر اندیشه و حیات سیاسی شیعیان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پی آمدهای غیبت بر اندیشه و حیات سیاسی شیعیان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پی آمدهای غیبت بر اندیشه و حیات سیاسی شیعیان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پی آمدهای غیبت بر اندیشه و حیات سیاسی شیعیان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

غیبت امام زمان(ع) مهم ترین رویداد تاریخ سیاسی مذهب شیعه است که عملاً تاریخ شیعه را به دو دوره مجزا؛ یعنی دوران حضور ائمه(ع) و دوران غیبت تقسیم کرده است. دوران غیبت کبری از سال ۳۲۹ه آغاز شد؛ در نامه ای که امام مهدی(ع) چند روز قبل از وقوع غیبت کبری به علی بن محمد سمری چهارمین و آخرین سفیر خود نوشت، اعلام داشت که دوران غیبت کبری فرا رسید و ظهور مجدد او منوط به اجازه خداوند است.۲ سال ۳۲۹ه را می توان سال گسست در تاریخ رهبری شیعه نامید. وقوع این حادثه تأثیرات مهمی در تاریخ شیعه بر جای نهاد که مهم ترین آن خلاء رهبری است. این امر موجب بروز انشعاب هایی در درون شیعیان شد. علمای شیعی تلاش نمودند با تبیین نظریه امامت در دوازده نفر، مانع این امر شوند و پس از حملات فکری مخالفان به توجیه و تبیین مسئله غیبت پرداختند. اهتمام ایشان در پاسخ گویی به تکلیف رهبری شیعیان در زمان غیبت به ارائه نظریه جانشینی علما منجر شد و سرانجام تلاش کردند راهکارهای عملی و نظری چگونگی زندگی شیعیان در درون جامعه اهل سنت را نشان دهند.

زمینه های تاریخی و نظری غیبت

با بررسی معارف اسلامی، خصوصاً منابع حدیثی، روشن می شود که از سال ها پیش از غیبت امام زمان(ع) بحث از وجود مهدی عدالت گستر امری آشنا در اذهان مسلمانان بوده است. در احادیث نبوی کنیه، هویت، خاندان و حتی مشی او تبیین گردیده است؛ ایشان از نسل فاطمه(س) است و هدف از ظهور و قیام او زدودن بی عدالتی و بدعت هاست. در احادیث شیعیان تأکید شده است که تا قبل از مرگ آخرین امام قیامت برپا نخواهد شد.۳

به دلیل اهمیت موضوع مهدویت در جامعه طولی نکشید که اخبار و روایت هایی که در این باب از پیامبر و ائمه(ع) نقل شده بود گردآوری و در سطح وسیعی منتشر شد. این آثار از نظر زمانی به سه دسته تقسیم می شوند:

  1. کتاب هایی که در طول زندگی یازده امام (و تا سال ۲۶۰ه ) نوشته شده است که از آن جمله می توان به آثاری از علی بن مهزیار اهوازی (وکیل امام نهم و دهم) و حسن بن محبوب (د: ۲۲۴ه ) و فضل بن شاذان اشاره کرد. هر چند آثار این اشخاص در گذر زمان از بین رفته، لیکن در مراجع بعدی به آنها اشاره شده است.
  2. در دوره غیبت صُغری (۳۲۹ – ۲۶۰ه )، فقها یا مبلغانی که در فعالیت های مخفی نهاد وکالت امام مهدی(ع) شرکت داشتند، کتاب هایی تألیف کردند، مانند ابراهیم بن اسحاق نهاوندی (د: ۲۸۶ه ) و عبداللَّه بن جعفر حمیری (د: بعد از ۲۹۳).
  3. کتاب هایی که در موضوع غیبت بعد از سال ۳۲۹ه نوشته شده، از جمله، کتاب الغیبه نعمانی (د: ۳۶۰ه )، اکمال الدین و اتمام النعمه از شیخ صدوق (د: ۳۸۱ه ) و برخی آثار شیخ مفید، چون الفصول العشره فی الغیبه و الارشاد.۴

در اخبار مربوط به مهدی(ع) اشاره شده است که تأسیس حکومت سیاسی قائم از مسیر طبیعی حوادث اتفاق خواهد افتاد و یکی از احادیث نبوی بیان می کند که گروهی از مردم از ناحیه شرق فعالیت های پنهانی خود را شروع می کنند و جاده را برای نصب مهدی با ابزارهای نظامی آماده می سازند. مهدی بدون هر گونه معجزه ای برای تأسیس حکومت قیام می کند و با مشکلات و مخالفت های عدیده ای علیه تبلیغ تعالیم خود روبه رو خواهد شد، نظیر مخالفتی که قریش با پیامبر کردند. ایشان دست به هیچ گونه اقدام نظامی نخواهد زد مگر آن که حداقل ده هزار هوادار داشته باشد. روایت شده که قائم، قانون اسلامی را بر طبق کتاب علی(ع) که مستقیماً از پیامبر روایت کرده اجرا خواهد نمود. یکی از اقدامات مهم قائم، انتقام از دشمنان اهل بیت خواهد بود. سلیم بن قیس هلالی – که از نظر شیعیان نخستین جمع آوری کننده مجموعه حدیثی شیعه است – احادیثی درباره نقش امام زمان در از بین بردن ظلم و گسترش عدالت ذکر کرده است.۵

مجلسی در کتاب بحارالانوار کتابی منسوب به مفضل بن عمر را می آورد که از وقایعی که پس از قیام قائم به وقوع خواهد پیوست، بحث می کند.۶ قائم همه نظام های باطل را نابود می کند و پس از این اقدام اجازه کشت زمین ها و اداره آن را به شرط پرداخت خراج قانونی می دهد.۷ علاوه بر همه اینها محدثان امامیه علایم قبل از ظهور قائم را ذکر کرده اند که از زمره آنها قیام یمانی، خروج سفیانی و قتل نفس زکیه است که پانزده روز قبل از قیام قائم در مکه رخ می دهد، همه محدثان هم عقیده اند که آن نشانه ها در طی یک سال رخ خواهد داد.۸ در برخی از احادیث پیش بینی شده که قیام قائم در زمان دولت عباسیان است.۹ بین سال های ۲۶۰ – ۲۴۵ه، محدثان امامی و زیدی با نقل احادیثی مبنی بر این که قائم، امام دوازدهم است، مردم را به پیوستن به او در هنگام ظهورش فرا می خواندند.۱۰ روایت هایی نیز از امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع)، نقل شده که علاوه بر تأکید بر نقش مهم سیاسی – مذهبی فرزند امام حسن(ع)، بر مخفی نگاه داشتن نام او دلالت دارد.۱۱ عده ای پس از آگاهی از هدف حضرت مهدی(ع) از قیام که همانا عدل گستری و از بین بردن فساد و ظلم بود، در صدد برآمدند تا از این مفهوم در جهت اهداف عموماً سیاسی خود، بهره جویی کنند.

واژه غیبت برای نخستین بار پس از رحلت پیامبر به کار رفت؛ عمر به مردمی که در مسجد مدینه برای پیامبر(ص) سوگواری می کردند، رو کرد و گفت: پیامبر نمرده بلکه هم چون موسی غایب گشته است و سرانجام باز می گردد.

مختار به هنگام قیامش ادعا کرد که ابن حنفیه که وی مردم را به سوی او می خواند، همان مهدی موعود است.۱۲ با مرگ ابن حنفیه، کسانی او را مهدی موعود دانسته و مرگش را منکر شدند. آنان معتقد بودند که وی با قیامی مسلحانه بر ضد بی عدالتی به پا خواهد خاست.۱۳

زیدیه نیز در مواردی رهبران خود را مهدی نامیدند، از جمله آنان منکر مرگ یحیی بن عمر شده و او را مهدی دانستند.۱۴ فرقه های شیعیان امامی نیز از نام مهدی و مفهوم غیبت به عنوان وجه تسمیه امامان خود استفاده کرده اند؛ از آن میان باقریه قائل به رجعت و مهدی موعود بودن امام محمدباقر(ع) بودند. بغدادی علت این ادعای باقریه را برداشت غلط آنان از این سفارش پیامبر به جابر بن عبداللَّه انصاری می داند که به وی فرمودند: تو او را خواهی دید، در این حال سلام مرا به او برسان.۱۵

ناووسیه نیز معتقد بودند که امام جعفر صادق(ع) از دنیا نرفته و مهدی آینده است. اینان از امام صادق(ع) روایت می کنند: اگر سر من از کوهی به جانب شما بیاید، در کشته شدن من جازم نباشید که من صاحب شمایم و امام و صاحب شمشیر. اسماعیلیه نیز قائل به مهدویت و نمردن اسماعیل و امامان و رهبران اسماعیلی پس از او هستند. این امر مورد اتفاق شاخه ها و گروه های مختلف اسماعیلی بود.۱۶ با رحلت امام حسن عسکری(ع) گروهی بر آن شدند که امام حسن خود همان مهدی موعود است.۱۷

منصور عباسی با استناد به این حدیث پیامبر که فرموده اند «مهدی از خاندان من و هم نام من است و پدرش نیز هم نام پدر من است» نام فرزندش را محمد المهدی نهاد. به نظر می رسد او سعی داشت با انتخاب لقب مهدی برای فرزندش این طور وانمود کند که فرزند او همان مهدی موعود است و بدین وسیله توجه مردم را به خاندان عباسی جلب و آنان را از علویون منحرف کند.

پی آمدهای وقوع غیبت در جامعه شیعی

الف) فرقه گرایی

با شهادت امام حسن عسکری(ع)، شیعیان بلافاصله با موضوع «تفرق» روبه رو شدند از زمان امام محمدباقر(ع) و پس از رحلت هر امام به طور پیوسته این سؤال پیش می آمد که امام واقعی کیست؟ به دنبال طرح این سؤال، هر گروه به دنبال کسی می رفت. طرح مسئله جانشینی را باید مهم ترین عامل پیدایش فرقه ها در میان شیعیان دانست که البته این امر ناشی از اختلاف دیدگاه ها درباره مسئله امامت بود که توضیح آن مجالی دیگر می طلبد.

به طور کلی، شیعه تنها در خصوص امامت سه امام اول اتفاق نظر داشتند و بحران جانشینی در پی رحلت یک امام بروز می کرد، هر چند غالباً ائمه(ع) در نهایت می توانستند حقانیت خود را ثابت کرده و مجدداً پیروان را گرد خود جمع کنند. با رحلت امام حسن عسکری(ع) این امر مجدداً تکرار شد و به گفته نوبختی بلافاصله پس از شهادت ایشان چهارده فرقه به وجود آمد.

عالمانی، چون شیخ مفید و شریف مرتضی با تکیه بر قول نوبختی بر عدد چهارده تأکید می کنند.۱۸ به تدریج بر تعداد این فرقه ها افزوده شد به طوری که بعدها مسعودی، مورخ قرن چهارم – تعداد این فرقه ها را بیست فرقه دانست و نظریه های آنان را در کتاب های المقالات فی اصول الدیانات و سر الحیاه ذکر کرد.۱۹ تحقیقات جدید نشان می دهد که این فرقه ها متعاقباً بر اساس مبانی کلامی و حدیثی مورد استفاده در ادعاهایشان انشعاب یافته اند.۲۰

صرف نظر از معرفی این فِرَق و بیان آراء و وجوه اختلافشان با یک دیگر، وجه اشتراک مهم این فرقه ها آن بود که غالباً خیلی زود از میان رفتند. شیخ مفید به این نکته اشاره می کند که در زمان او همه این فِرق از بین رفته و تنها شیعیان اثنا عشریه باقی مانده اند.

نکته در خور توجه آن است که چگونه این تعداد از فرقه ها در زمان اندکی پدید آمد و البته خیلی زود نیز از میان رفت. باید در نظر داشت که این خبر در میان شیعیان رایج گشته بود که قائم دوازدهمین امام است.

آخرین امامان شیعه با فشارها و سختگیری های فراوان خلفای عباسی روبه رو بودند. ترس خلفا از امامان شیعه – به دلایلی که در جای دیگر باید بررسی شود – موجب شد که از زمان مأمون سعی نمایند تا امامان شیعه را تحت کنترل و مراقبت خود قرار دهند. این امر موجب کاهش و حتی قطع تماس امامان با مردم شد. در این وضعیت، امامان تنها می توانستند با تنی چند از اصحاب خاص و مورد وثوق خود – آن هم در خفا – ارتباط داشته باشند.

از سوی دیگر، اطلاع حکومت از این که حضرت مهدی(ع) دوازدهمین امام است و ویژگی بارز او قیام مسلحانه است و عموم شیعیان ناراضی منتظر او هستند، این مراقبت ها را تشدید می کرد؛ از این رو، امام حسن عسکری(ع) در موقعیت سختی قرار داشت به گونه ای که از سویی می بایست جانشین خود را به شیعیان – ولو برگزیدگان و خواص آنها – معرفی کند و از سوی دیگر، به گونه ای وانمود سازد تا حکومت عباسی مطمئن شود که امام فرزندی ندارد. لذا ریشه اغلب این تفرق ها را باید در ایجاب شرایط زمانی، نحوه رفتار امام و ابهام از وجود فرزند او دانست. علاوه بر آن که غرض ورزی های اشخاصی، چون جعفر، برادر امام، نیز مزید بر علت شده بود.

در هر حال، با وجود چنین اوضاع و شرایطی، شیعیان امامیه خیلی زود توانستند رقبای خود را از صحنه خارج کنند. به نظر می رسد همان گونه که عباس اقبال اشاره می کند علت این امر شمار اندک پیروان این فرقه ها بوده و رهبران مدعی این فرقه ها در نهایت نتوانستند در مقابل حملات شیعیان اثنا عشریه تاب بیاورند. به علاوه، با تلاش های دانشمندان بزرگ امامیه، اعم از محدثان، متکلمان و فقیهان، فرقه های دیگر خیلی زود از صحنه خارج شدند.۲۱ از سوی دیگر باید به اهمیت و نقش سازماندهی از پیش طراحی شده شیعه اشاره کرد. پیش تر دانستیم که ترس و واهمه خلفا از ائمه موجب وارد آمدن فشار و سختگیری مضاعف بر آنان شد. از آن جا که عباسیان می دانستند که خلافت را مزورانه از چنگ علویان بیرون آورده اند و افکار عمومی به علویان تمایل دارد؛ لذا تلاش فراوانی به عمل آوردند تا در حد امکان، مانع فعالیت های امامان شوند. در نتیجه این فشارها و سختگیری ها، امامان سیاست تقیه را برگزیدند تا در پناه آن جان خود و شیعیانشان را حفظ کنند، هر چند توانستند با ایجاد و گسترش «سازمان وکالت» اهداف خود را پی جویی کنند. وکلا یا نایبان امام مأمور ارتباط پنهانی با پیروانشان شدند و وظیفه جمع آوری خمس و زکات و سایر هدایا و نذورات را به عهده گرفتند. منابع شیعه در مواردی نام این وکلا و حوزه فعالیتشان و نیز نحوه انجام دادن وظیفه و ارتباط آنها را با امام بیان کرده اند. در مواردی ائمه به وکلای خود اجازه می دادند تا با پذیرش منصب های حکومتی، ضمن از بین بردن سوء ظن آنها، در مواقع ضروری به شیعیان کمک کنند. این اشخاص به تدریج نقش مهم تری نیز پیدا کردند از آن جا که ارتباط امامان و پیروانشان – به خصوص در دوران امامت آخرین ائمه – بسیار کم شده بود و آنها از اندک افرادی بودند که به طور پنهانی با امام تماس داشتند؛ لذا گاهی تنها کسانی بودند که می توانستند در خصوص حق یا ناحق بودن امام جدید قضاوت کنند.

با گسترش سازمان وکالت، نواحی فعالیت آنان نیز مشخص گردید و هر کدام از آنان، امور منطقه ای خاص را پوشش می دادند به طوری که مناطق اسلامی به چهار ناحیه تقسیم و هر کدام به وکیلی واگذار شده بود که کارگزاران، تحت نظر او مشغول فعالیت بودند.۲۲ در دوران غیبت صغری، سازمان تکامل یافته و متشکل وکالت، با هدایت نواب امام وظایف خود را هم چون گذشته انجام می داد. آنان با نظارت نواب امام، مسئولیت مهم دیگری نیز برعهده گرفته بودند؛ با توجه به فضای پر از شک و تردید در میان شیعیان درباره دوازدهمین امام و نیز مدعیان امامت و وکالت، آنان ضمن تلاش برای مخفی نگه داشتن نام و محل زندگی امام از دشمنان و برخی از شیعیان، توانستند توجه شیعیان خاص را جلب کرده و آنان را از وجود آن حضرت مطمئن سازند. پس از مدتی با تلاش سفرا و وکلا، دستگاه عباسی مطمئن شد که مهدی وجود ندارد و امام یازدهم جانشینی باقی نگذاشته است.۲۳ «ارائه گفتارهایی از پیامبر و ائمه مبنی بر آن که امامت به دوازده تن محدود و دوازدهمین امام غایب می شود از انشعاب و تفرق بیشتر شیعیان جلوگیری کرد».۲۴ ب) تلاش علمای شیعه در توجیه امر غیبت و مقابله با مخالفان آن

با غیبت کامل امام زمان(ع)، شیعیان دچار بحران بی سابقه ای شدند که از آن به «دوره الحیره» تعبیر شده است.۲۵ سرگردانی مردم، موجب تفرقه آنان شد؛ از این رو، علمای شیعه تمام توان خود را به کار گرفتند تا بنیان های اعتقادی شیعیان را حفظ کنند و مانع پراکندگی و گرایش آنان به مدعیان امامت شوند. آنان با جمع آوری احادیثی درباره امام زمان(ع) و غیبت ایشان و نیز چگونگی ظهور و شرایط آن، توانستند ضمن تشریح علامت های خاص ظهور او و جلوگیری از گرایش شیعیان به مدعیان دروغین، مسئله غیبت را برای آنان روشن کنند. علما توانستند با تدوین نظریه امامت و پافشاری بر اصول شیعه در امر امامت، مانند عصمت امامان و این که آنان دوازده نفرند، تکلیف شیعیان امامیه را از بقیه فرقه های شیعی جدا کنند. این احادیث زمان ظهور امام را مشخص نمی کرد، در عین حال در آنها تصریح شده بود که قیام قبل از ظهور هیچ فایده ای ندارد؛ لذا آنان عموماً از مبادرت به قیام نهی شده اند و آنان را به آرامش و اعتقاد به تقیه رهنمون کرده اند.۲۶

علاوه بر این، در سال های اولیه غیبت علما با هدف بی اعتبار ساختن ادعاهای فرقه های تازه تأسیس، اقدام به ردّیه نویسی کردند. اسامی این کتاب ها در فهرست رجالی ضبط شده است. در طی دوره غیبت صغری، علما با همکاری وکلا و سفرای امام زمان(ع) تا حد زیادی به اختلاف های درونی ایجاد شده خاتمه دادند. با شروع غیبت کبری، درگیری اصلی شیعیان امامی و مخالفانشان آغاز شد.

وجود امام در همه زمان ها و دوره ها، از اصول مسلّم شیعیان است، در اغلب کتاب های حدیثی بابی با عنوان انّ الارض لا تخلوا من حجهاللَّه وجود دارد شیعیان با استناد به ادله عقلی و نقلی معتقدند که همواره باید امامی معصوم و منصوص در زمین وجود داشته باشد و هر مؤمنی باید امام زمان خود را بشناسد. غیبت امام به معنای خدشه دار شدن این اصل بود و انتقادهای فراوان مخالفان را متوجه آنها ساخت. این انتقادها را به طور کلی و با اندکی تسامح، می توان در دو دسته تقسیم بندی کرد:

  1. انتقادهایی که ناظر بر تعطیل شدن وظایف اجرایی و حکومتی امام بود؛
  2. انتقادهایی که با توجه به اصول فکری شیعه در تعریف امامت، متوجه آنان می شد.

اولین پاسخ ها به این انتقادها و ایرادها عموماً با تکیه بر احادیث و روایات بوده است. کتاب هایی با عنوان الغیبه که تا پیش از زمان شیخ مفید (تا اوایل قرن چهارم) نگاشته شده، مجموعه ای از احادیث بود که ذیل هر سؤال و شبهه ای طبقه بندی می شد و البته این امر ناشی از تسلط بینش اخباری در میان علما و فقهای شیعه بود. اکمال الدین و اتمام النعمه و غیبت نعمانی نمونه ای از این کتاب ها می باشند. از قرن چهارم به بعد محاجه ها و دفاعیه های شیعیان به شکل استدلالی و در قالب نظامی کلامی عرضه می شوند. چندین کتاب و رساله از شیخ مفید درباره غیبت، کتاب مقنعه از سید مرتضی و کتاب الغیبه شیخ طوسی از این دست می باشد. علت غیبت امام در کتاب ها و رساله هایی که درباره غیبت امام نوشته شده، فشار حکومت و هراس از ظالمان بیان گردیده است.

سراسر تاریخ امامت نشان دهنده فشار بر ائمه است، اما این امر بر امام مهدی(ع) مضاعف بود، چرا که از مدت ها پیش اعلام شده بود که وی در هم کوبنده ستم گران و غاصبان و برپا کننده حکومت حق است؛ از این رو، قائم به سیف بودن امام دوازدهم، مخاطرات بیشتری نسبت به ائمه پیشین برای او پدید می آورد.۲۷ آنان باقی بودن فشار حاکمان و ظالمان را دلیل عمده تداوم غیبت امام(ع) می دانستند۲۸ که حکمت آن را تنها خدا می داند. شیخ مفید علت ظاهر نشدن امام را شمار اندک شیعیان خاص ایشان می داند: لو اجتمع علی الامام عده اهل بدر لوجب علیه الخروج.۲۹ شیخ طوسی اشاره می کند که سایر ائمه در صورت کشته شدن جانشین داشتند در حالی که برای امام زمان این گونه نیست.۳۰

یکی از ادله شیعیان در اثبات وجوب امامت، قاعده لطف است. مخالفان با آگاهی از این امر، این شبهه را مطرح می کردند که اگر معتقدید زمین نباید خالی از حجت باشد، پس تکلیف دوران غیبت امام چیست و اصولاً غیبت امام با وجود این منطق چگونه توجیه می شود؟ از نظر علمای شیعه امامت لطف است، چه امام در امور تصرف کند یا نکند: وجود الامام لطف، سواء متصرف اولم یتصرف.۳۱ این که فرد باید امام زمان خود را بشناسد با غیبت امام از سوی علمای شیعه چنین پاسخ داده شد که شناخت حقیقی ما از وجود امام و امامت و عصمت و کمال او سزاوار پاداش است. انتظار ظهور امام، خود عبادتی است که کیفر را دور می کند و تکلیفی است که خدا برای ما معین کرده است.۳۲

سید مرتضی در پاسخ به سؤال مشابهی می گوید: تکلیف ما این است که بدانیم امامان دوازده نفرند.۳۳ از نظر وی، از آن جا که شریعت کامل و واضح بیان شده و به سمع مردم رسیده است پس غیبت امام اشکالی ندارد و غیبت کردن و نکردن او به لحاظ کامل بودن قواعد و مقررات دینی برای او یکسان است.۳۴ وی در مقابل مخالفان اعلام می کند که امام حتماً دلیلی بر غیبت خود دارد و البته بر ما واجب نیست که عذر امام را در غیبت بیان کنیم.۳۵ وی در پاسخ شبهه ای مبنی بر آن که غیبت امام غرض از وجود او را – که برای مکلفان در انجام دادن واجبات و دوری از محرمات لطف است – باطل می کند، می گوید که این لطف در زمان غیبت بیشتر است، چرا که فرد مکلف با این که امام خود را نمی بیند و مکانش را نمی داند، از انجام دادن گناهان و ارتکاب محرمات خودداری می کند.۳۶ در همین خصوص، کلینی در کافی حدیثی از امام صادق(ع) نقل می کند که ایشان عبادت پنهانی با امام را باارزش تر از عبادت در زمان ظهور می داند، زیرا «شما در وارد شدن به دین خدا و انجام دادن نماز و روزه و حج و هر کار خیر و دانشی بر ایشان سبقت دارید در حالی که مطیع او هستید و مثل او صبر می کنید و در انتظار دولت حق می باشید…».۳۷

خواجه نصیر الدین طوسی در پاسخ به این شبهه که غیبت امام با اصل لطف هم خوانی ندارد، می گوید: «تصرف نکردن امام از ناحیه ماست چون لطف خدا آن است که امام را معین کرده و به ما بشناساند و لطفی که بر مکلفین واجب است آن است که او را به دیگران بشناساند و ادله امامت او را گویند و هیچ کس مانع تصرف و تبلیغ سخنان او نشود و این امور که بر مردم واجب بود نکردند و این مانع تصرف او شد لذا نبود و غیبت او ناشی از ماست».۳۸

سید مرتضی معتقد است تکالیفی در زمان غیبت بر مردم واجب است که پیش از آن، حکمش اعلام شده باشد؛ وی می گوید: «در صورتی که حق از امور بر ما پوشیده باشد و معرفت آن در نزد امام غایب باشد واجب است که ظاهر شود و آن حق را آشکار کند و تقیه شامل این حال نمی گردد و اگر آن نباشد تکلیفی بر ما نیست چرا که علمی به آن نداریم و این پاسخ به شیوه اصحابمان است چرا که آنان جواب در این مورد را بدین صورت داده اند».۳۹

به جز اعتراض هایی که از سوی مخالفان بر عقیده و اصل غیبت وارد می شد، شیعیان به دلیل رفتار منفعلانه خویش در این دوران، با طعنه های گروه های شیعی تندرو، چون زیدیه و اسماعیلیه روبه رو بودند. از جمله زیدیه با عقیده غیبت امام به مبارزه پرداختند. زیدیه، یکی از شرایط امام را، قیام و خروج او می دانند. تا اواسط قرن سوم، این فرقه توانسته بود قیام های فراوانی را بر ضد حکام جابر آن زمان راه اندازی و هدایت کند. با چشم پوشی از اهداف و نتایج این قیام ها و نیز علی رغم تردید در اصالت زیدی بودن رهبران آنها، حدوداً یک قرن و نیم فعالیت مستمر و گاه خون بار پیروان این مذهب که عموماً به رهبری علویانی مخلص و جان بر کف صورت می گرفت، نگرش مثبتی از آنان در اذهان مردم ایجاد کرده بود. اگر این شرایط را با احوال امامیه در آن دوران بسنجیم که یا مستقیماً فعالیتی نداشتند و یا به دلیل تقیه و یا علل مبهم دیگری با چنین حرکت هایی مخالف بودند و از سویی در نظر داشته باشیم که توده مردم عموماً به دنبال راه حل سریع مشکلاتند و حرکت های رادیکال، گرچه کمتر نتایج مثبتی دارند، می توانند در جذب توده مردم موفق تر باشند؛ از این رو، در اذهان عمومی این ایراد بر شیعیان وارد می شد که آنان چون زیدیه، اسماعیلیه و سایر گروه های مبارز، تلاشی در جهت تغییر شرایط نامطلوب نمی کنند. «زیدیه گویند جایز نیست که انبیاء امام را منحصر به دوازده سازند زیرا تا روز قیامت حجت الهی باید در این امت باشد و این دوازده کافی نیست زیرا یازده کس از آنها وفات کرده اند و خود امامیه معتقدند که زمین خالی از حجت نباشد…».۴۰ بغدادی به درگیری های میان زیدیه و امامیه اشاره کرده و از قول شاعر زیدی در پاسخ به شاعر شیعی می گوید:

<

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.