پاورپوینت کامل سیاست های نظامی و اداری بنی عباس در هند ۴۲۲ – ۱۳۲ه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیاست های نظامی و اداری بنی عباس در هند ۴۲۲ – ۱۳۲ه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیاست های نظامی و اداری بنی عباس در هند ۴۲۲ – ۱۳۲ه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیاست های نظامی و اداری بنی عباس در هند ۴۲۲ – ۱۳۲ه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

پس از سقوط بنی امیه، مناطق تحت سلطه آنان از جمله بخش هایی از غرب هند به تدریج زیر نفوذ و سلطه بنی عباس قرار گرفت. در این زمان، شیعیان نیز که از آل عباس ناامید و ناراضی بودند، تحت تعقیب و آزار آنان قرار گرفته و به مناطق دوردستی چون سند روی آوردند. این مسئله باعث ایجاد حساسیت و توجه ویژه بنی عباس به قلمرو اسلامی در هند و سند گردید. به علت وجود اتباع قبیله های عرب که از مدت ها قبل از اسلام با یک دیگر اختلاف و درگیری داشتند، اختلافات قبیله ای بالا گرفت که این امر، سبب توقف فتوحات مسلمانان و تقویت جبهه غیر مسلمانان گردید و پایه های حکومت اسلامی را در این منطقه سست نمود. این اختلافات و دوری سند و هند از مرکز خلافت و جاه طلبی برخی از سران قبایل سرانجام باعث پیدایش حکومت های مستقل در منصوره و ملتان گردید که رقابت های محلی و منطقه ای را به اوج خود رساند. این اقدام، هم زمان و یا اندکی پس از تحرکات استقلال طلبانه در شمال افریقا و ایران صورت پذیرفت که فرجام آن چیزی جز چنددستگی و تضعیف دنیای اسلام نبود.

مدخل

آغاز تسلط بنی عباس بر سند

سکوت مورخان در خصوص وقایع عهد بنی عباس در سند و کمبود اطلاعات در این زمینه، مانع ارائه تصویر درست و روشنی از حکومت کارگزاران عباسی در آن دیار گردیده است. هم زمان با سقوط بنی امیه، منصور بن جمهور، پس از شکست یزید بن عرار، آخرین حاکم منصوب بنی امیه در سند، حکومت مستقلی در سند تشکیل داد. او برادرش، منظور را نیز در حکومت سند با خود شریک ساخت و سرزمین های غرب رود سند را به وی سپرد و خود مناطق شرقی رود را اداره می نمود.۲

وقتی که ابومسلم با کمک یاران و طرف داران بنی عباس، حکومت بنی امیه را سرنگون کرد، سفاح (۱۳۶ – ۱۳۲ه )، مغلّس عبدی را به عنوان حاکم سند روانه آن منطقه نمود. او، منظور، برادر منصور، را شکست داد، ولی در نبردی با منصور، پس از شکست، به اسارت درآمد و کشته شد.۳ ابومسلم این بار موسی بن کعب تمیمی را به مقابله او فرستاد و وی منصور را شکست داد. منصور در حالی که گریخته بود، در بیابان از تشنگی جان سپرد. بدین ترتیب، موسی حکومت سند را در دست گرفت. برقراری ارتباط با یاران و سرداران منصور و به احتمال زیاد، دادن وعده هایی به آنها، از دلایل پیروزی وی بر منصور بوده است.۴ موسی، شهر منصوره را مرمت کرد و نواحی و مناطق مختلف سند را با لشکرکشی تصرف کرد و حکومت خود و بنی عباس را بر سند تحکیم و تثبیت نمود.۵

برخی گزارش ها از آغاز اختلاف های قبیله ای و نزاع میان قبایل عرب مناطق سیستان و سند در این دوره حکایت دارد. این اختلافات، ریشه در نزاع های قبیله ای اعراب قحطانی (جنوبی) و عدنانی (شمالی) داشت که در دوره بنی امیه به آن دامن زده شده بود. به نظر می رسد که این درگیری ها، اغلب در ناحیه سیستان و خراسان بوده است ۶، چرا که بلاذری و چچنامه گزارشی از درگیری های قومی و اختلافات قبیله ای در سند، طی این دوره، ارائه نداده اند.

در سال ۱۴۱ه، موسی بن کعب به عراق بازگشت و عیینه، فرزندش، جانشین وی در سند شد. او تا سال ۱۴۳ه والی آن جا بود. در این سال، منصور (۱۵۸ – ۱۳۶ه ) عمر بن حفص، معروف به هزار مرد، را به عنوان حاکم سند به آن منطقه اعزام نمود. عیینه از تسلیم سند به وی خودداری کرد و در نتیجه، بین آن دو جنگ درگرفت.۷ برخی نیز معتقدند که عیینه علیه منصور شورش نمود و همین امر باعث شد که منصور او را برکنار و عمر بن حفص را جانشین وی نماید. هم چنین نقل شده است که چون در دوره عیینه، آتش اختلافات و نزاع قبیله ای – که به وسیله پدرش از بین رفته بود – شعله ور شد و او از حل آن عاجز ماند، برکنار گردید. به هر صورت، عیینه پس از شکست و دستگیری به بغداد فرستاده شد، اما در بین راه گریخت و تا رُخج در ناحیه سیستان فرار کرد و در آن جا برخی از یمنی ها او را کشته و سرش را به بغداد فرستادند.۸ تحرکات شیعیان

در دوره منصور، شیعیان فعالیت های بسیاری برای نفوذ در سند انجام دادند. دوری سند که در انتهای نقطه شرقی خلافت قرار داشت، خوارج، علویان و بعدها اسماعیلیان را که تحت تعقیب قرار می گرفتند، وادار می ساخت که برای خود در این منطقه پناهگاهی جست وجو کنند۹. از طرف دیگر، اختلاف میان قبیله های مختلف سند و به طور کلی، شرق قلمرو خلافت اسلامی، زمینه نفوذ دسته های مخالف بنی امیه و بنی عباس، چون خوارج، شیعیان و اسماعیلیان را فراهم می ساخت.۱۰ اما فعالیت شیعیان، به خصوص شیعیان زیدی در سند، ریشه های عمیق تری داشت.

حکم بن جبله عبدی که در سال ۲۹ه به مکران حمله کرد، از طرف داران علی علیه السلام بود که شمار زیادی از زطهای سند، او را همراهی می کردند. یکی دیگر از هواداران علی علیه السلام، سیفی بن فصیل الشیبانی بود که در لشکرکشی سال های ۴۲ – ۳۹ه به سند، به خصوص قندابیل، شرکت کرد. او از جمله هفت نفری بود که در سال ۵۰ه پس از قیام حجر بن عدی کشته شد. در دوره محمد بن قاسم، وی به دستور حجّاج، از عتیه بن سعد جناده عوفی که از هواداران علی علیه السلام بود، خواست که علی علیه السلام را لعن کند. او از این کار سرباز زد و به همین جهت تنبیه گردید.۱۱

از دوره امامت حضرت زین العابدین علیه السلام مردم سند به تشیع علاقه مند شدند، خصوصاً به دلیل آن که آن امام، از یکی از همسران خویش از اهالی سند، صاحب فرزندی به نام زید بود. گفته شده که محمد حنفیه، فرزند علی علیه السلام نیز از کنیزی سندی به دنیا آمده است.۱۲ به نظر می رسد که این زمینه ها و علاقه مندی ساکنان سند، جهت گسترش زیدیه تنها به صورت بالقوه و انگیزه ای قوی بود که می توانست آنها را به خصوص به زیدیه علاقه مند سازد، تا این که حجاج که با کنترل شدید و برخوردهای خشن و سیاست های خاص خود توانسته بود تمامی مخالفان را ساکت یا نابود کند، درگذشت. پس از مرگ وی، نواحی مختلف شرق قلمرو خلافت، چون خراسان، ماوراء النهر و سند به مرکز دعوت شیعیان تبدیل شد، که البته این امر در دوره عباسیان، به خصوص پس از روی کار آمدن منصور و ناامیدی شیعیان از حکومت جدید، بارزتر است. با این حال، زید و فرزندش یحیی، در دوره بنی امیه قیام کردند و برخی از هندی ها، چون زیاد سندی یا هندی، در رکاب زید بن زین العابدین علیه السلام جنگیدند.۱۳

در حفاری هایی که در مجموعه برهمن آباد، منصوره و محفوظه صورت گرفته، مهری کشف شده که بر روی آن عبارت «امام محمّد باقر» نوشته شده است. این مهر، تاریخ ندارد، ولی مشخص می کند که امام محمّد باقرعلیه السلام، در این منطقه طرف دار یا طرف دارانی داشته است.۱۴

اما مهم ترین تحول در فعالیت های شیعیان در سند، در دوره خلافت منصور صورت گرفت. در این دوره، محمّد نفس زکیه ۱۵ در مدینه، بر ضد منصور قیام کرد. ولی بر اساس توافق های صورت گرفته، ابراهیم، یکی از برادران وی، در بصره زمینه قیام را فراهم نمود. آنها قبل از این، با عمر بن حفص، حاکم سند نیز هماهنگی های لازم را برای اجرای این قیام انجام داده بودند. بنی هاشم و دیگر طرف داران نفس زکیه نیز در خفا با وی بیعت کردند، ولی اخبار قیام به منصور، خلیفه عباسی، رسید و او نیز دستور سرکوب آن را صادر کرد. محمد نفس زکیه به عبداللَّه، یکی از فرزندان خود، دستور داده بود که به بصره رود و در آن جا اسبانی تهیه کند و عازم سند شود و به عمر بن حفص که قبل از این با نفس زکیه بیعت کرده بود، بپیوندد تا در صورت لزوم، قیام هایی به صورت هماهنگ در مدینه (به رهبری نفس زکیه)، بصره (به رهبری ابراهیم) و سند (به رهبری عبداللَّه) انجام گیرد.

مسعودی، از دیگر فرزندان محمد نفس زکیه که برای دعوت مردم به نواحی دیگر رفتند، سخن گفته است. از جمله، علی به مصر رفت و در آن جا کشته شد. یکی دیگر از پسرانش به نام حسن به یمن سفر کرد و در آن جا دستگیر و در زندان درگذشت. از برادرانش، موسی به جزیره رفت و یحیی، ابتدا عازم ری شد و از آن جا به طبرستان رفت. برادر دیگرش ادریس راهی مغرب شد که مدتی بعد، به دستور مهدی، خلیفه عباسی، مسموم شد، ولی پسرش، ادریس بن ادریس، در آن جا حکومتی تشکیل داد.۱۶

به نوشته طبری، عمر بن حفص، عبداللَّه را نزد خود نگه داشت و بزرگان سند را به دعوت وی فراخواند که این دعوت و بیعت پذیرفته گردید و برای آغاز قیام، لباس و کلاه سفید تدارک دیده شد.۱۷ به احتمال قوی، عمر بن حفص، عبداللَّه را که مخفیانه و به بهانه تجارت و فروش اسب به سند آمده بود، نزد خود پنهان کرده و بیعت وی نیز سری و مخفیانه بوده است. در غیر این صورت، وقوع بیعت آشکار عبداللَّه، از خلیفه عباسی مخفی نمی ماند.

در این هنگام، پیامی از همسر عمر بن حفص رسید که او را از شکست و سرکوب قیام نفس زکیه و قتل وی و ابراهیم خبر می داد. ابراهیم، ابتدا پیروزی هایی کسب کرده بود و ساکنان شهرهایی چون اهواز و فارس به او پیوسته بودند، ولی سرانجام شکست خورد. بدین ترتیب، تمامی نقشه های عبداللَّه و عمر بن حفص در سند، ناتمام ماند و اوضاع دگرگون شد. اکنون آنان درباره این که چگونه با عبداللَّه رفتار کنند که منصور، خلیفه عباسی، آنان را مؤاخذه و مجازات نکند، به مذاکره نشستند. بر این اساس، مقرر گردید که عبداللَّه، نزد یکی از راجه های هند که با عمر بن حفص روابط دوستانه داشت، فرستاده شود. بنابر برخی گزارش ها، این راجه هندی برای پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله ارزش و احترام زیادی قائل بود.۱۸

عبداللَّه به همراه چهارصد تن از یاران خود که از زیدیه بودند، نزد این راجه رفته و آن جا پناه گرفت. چون اخبار این وقایع به منصور، خلیفه عباسی، رسید، شخصی را نزد عمر بن حفص فرستاد و در این باره از وی توضیح خواست. او نیز جلسه ای تشکیل داد و با یاران خود به مشورت پرداخت. یکی از آنان پذیرفت که مسئولیت کمک به عبداللَّه برای پناهندگی به راجه هندی را بر عهده گیرد تا تحویل خلیفه عباسی داده شود، ولی در ظاهر چنین وانمود شد که عمر بن حفص، وی را دستگیر و برای مجازات نزد خلیفه فرستاده است که البته خلیفه وی را به قتل رساند. با تمام این اوضاع و احوال، منصور، عمر بن حفص حاکم سند را به سبب کوتاهی درباره مسئله عبداللَّه سرزنش و از حکومت سند عزل کرد و به عنوان حاکم افریقیه برگزید.۱۹

در دوره عمر بن حفص، خوارج نیز برای نفوذ در سند تلاش کردند که فرجام خوبی نداشت؛ حسام بن مجاهد همدانی از داعیان خوارج، طی سفری به سند در صدد برآمد تا ساکنان این منطقه را به آیین خارجی فراخواند که تلاش هایش ناکام ماند و سند را ترک کرد.۲۰

منصور، پس از عزل عمر بن حفص، هشام بن عمرو تغلبی را جانشین وی کرد. هشام به منصور پیشنهاد داده بود که خواهرش را به عقد خود درآورد. منصور این پیشنهاد را رد کرد، ولی در پاسخ به این نیت وی، او را به حکومت سند برگزید. با این حال، هشام بن عمرو، پس از ورود به سند، عبداللَّه را به حال خود رها کرد و از دستگیری و تعقیب وی صرف نظر کرد. برخی معتقدند که وی از طرف داران علویان بوده است.۲۱

چون اخبار اهمال کاری وی به منصور رسید، به او هشدار داد که در امر دستگیری عبداللَّه شتاب کند. بنا به روایت طبری، در این هنگام عده ای از خوارج، در یکی از ولایات سند قیام کردند و هشام، برادر خود سَفَنج (سفیح) را مأمور سرکوبی وی نمود.۲۲ ابن اثیر بدون اشاره به خارجی بودن این قیام، تنها نقل کرده که فردی شورش گر در ولایات سند سر برآورده است.۲۳ سفنج در مسیر حرکت خود برای سرکوب شورش، از جوار سرزمین های راجه سند که عبداللَّه به وی پناهنده شده بود، گذشت. در منابع نام این راجه یا سرزمین وی ذکر نشده است. رضوی و مکلئون(Macleon) معتقدند که قلمرو این راجه می بایست در سند علیی در شهر قندهار بوده باشد.۲۴ در این هنگام، عبداللَّه به همراه چند تن از یارانش به شکار آمده بود که سفنج، به صورت اتفاقی با آنان رو به رو شد. او ابتدا تصور کرد که با طلایه داران سپاه شورش گران برخورد کرده است، ولی چون نزدیک شدند، حقیقت را دریافتند. اطرافیان سفنج سعی کردند او را از تعقیب یا هرگونه برخورد با عبداللَّه باز دارند؛ آنها به وی گفتند که او فرزند رسول خداصلی الله علیه وآله است، از جنگ با وی صرف نظر کن، به خصوص آن که مأموریت تو چیز دیگری است. او بدون توجه به نصیحت ها به قصد تقرب با خلیفه با آنها جنگید و عبداللَّه را با ده تن از یاران همراهش به قتل رساند. به این ترتیب، عبداللَّه و یارانش شش سال پس از قیام محمد بن نفس زکیه، به سرنوشت وی دچار شدند. هشام، اخبار این وقایع را به منصور گزارش داد. او ضمن ستایش کار وی، دستور داد که با راجه هندی که به عبداللَّه پناه داده بود، نبرد کند. هشام نیز در سال ۱۵۱ه به قلمرو وی حمله و او را مغلوب کرد و پس از به اسارت درآوردن همسر عبداللَّه که از اهالی سند بود و پسرش محمد – که بعدها به ابوالحسن محمد علوی معروف گشت – آنها را نزد منصور فرستاد. منصور او را به خانواده اش در مدینه تحویل داد. بقیه یاران و طرف داران عبداللَّه بن محمد نفس زکیه نیز در سند پراکنده شدند.۲۵

هشام بن عمرو را می بایست در شمار حاکمان موفق سند به حساب آورد. او توانست همه مناطقی که شورش نموده یا ادعای استقلال کرده بودند، سرکوب نماید و نیز، لشکرکشی های موفقیت آمیزی به برخی سرزمین های اطراف انجام دهد. به گزارش بلاذری، او مناطقی که به علت دشواری های نظامی، تا آن زمان فتح نشده بود، تصرف کرد. بلاذری هم چنین فتح کشمیر را نیز به وی نسبت می دهد که البته در صحت این گزارش تردید جدی وجود دارد. فتح قندهار،۲۶ سرکوب شورش دسته ای از اعراب در قندابیل، اعزام سپاهی با کشتی های جنگی به رهبری عمر بن جمل به ناحیه نارند۲۷ (بارید)، از دیگر اقدامات وی بود. او هم چنین ملتان را تصرف کرد. این پیروزی ها با غنایم و اسیران زیادی همراه بود.۲۸ مکلئون احتمال می دهد که بسیاری از تحرکات و شورش هایی که در طی این دوره صورت گرفت، با قیام عبداللَّه و اقدامات وی در سند مرتبط بوده باشد.۲۹

اختلافات قبیله ای و تضعیف حکومت بنی عباس

گزارش منابع در خصوص حوادث و وقایع عصر بنی عباس در سند پس از منصور، بسیار پراکنده است. در سال ۱۵۹ ه، مهدی، خلیفه عباسی، عبدالملک بن شهاب مسمعی را به حکومت سندفرستاد. هزاران نفر، از جمله داوطلبانی از بصره و شام به سرکردگی کسانی، چون ابن حباب مذحجی، ربیع بن صبیح، غسان بن عبدالملک و عبدالواحد بن عبدالملک، حاکم جدید سند را همراهی می کردند. این سپاه در سال ۱۶۰ه، با حرکت از راه دریا به بارید (نارند) رسیدند و این شهر را محاصره کردند. در این شهر، جنگی سخت بین طرفین درگرفت، ولی سرانجام، شهر به تصرف مسلمانان درآمد و بتخانه آن به آتش کشیده شد و برخی از خادمان بتخانه و افراد درون آن در آتش سوختند و شمار دیگری از مردم نیز در جنگ کشته شدند. در این هنگام، مرضی در میان مسلمانان شایع شد و تعداد زیادی از آنها، از جمله ربیع بن صبیح در گذشتند. پس از آن سپاه مسلمانان عقب نشینی کردند و خود را به ساحل فارس رساندند. در آن جا نیز بر اثر توفان دریا، عدّه دیگری از آنان غرق شدند و عبدالملک بن شهاب مسمعی فرمانده این سپاه و حاکم سند به زحمت خود را به بغداد رساند. در سال ۱۶۱ه مهدی، مجدداً وی را به حکومت سند منصوب نمود، ولی هفده روز پس از ورود به سند، او را عزل کرد.۳۰ در منابع، در خصوص این عزل زود هنگام مطلبی نیامده است.

ذهبی (۷۴۸ – ۶۷۳ه) از فتح شهری بزرگ در هند در سال ۱۶۰ه سخن گفته است بدون این که نام آن را ذکر کند۳۱ که به احتمال قوی، همان شهر نارند یا بارید بوده است. از حوادث مهم دوره مهدی، اوج گیری دوباره اختلافات قبیله ای بین قبایل عدنانی و قحطانی در سند بود. ساکنان هند این وضعیت را غنیمت شمرده و برخی از سرزمین ها را از تسلط مسلمانان خارج ساختند.۳۲

گزارش یعقوبی، از اوضاع نابسامان سند در دوره مهدی، خلیفه عباسی، حکایت دارد. گرچه خود او اشاره می کند که مهدی، پادشاهان سند، چین، تبت، کابل، سیستان، بامیان، فرغانه، تخارستان و… را به اطاعت و فرمان برداری فراخواند و اغلب این پادشاهان دعوت وی را پذیرفتند، ولی نصب و عزل چند نفر به حکومت سند در دوره ای کوتاه، حکایت از نابسامانی و مشکلات مربوط به حکومت عباسیان در سند داشت. به گفته یعقوبی، نخستین فردی که از طرف مهدی، به عنوان حاکم سند برگزیده شد، روح بن حاتم مهلبی بود. او هنگامی به سند رسید که زطها دست به شورش زده بودند. وی پس از مدت کوتاهی، به علت بی کفایتی عزل گردید و نصر بن محمد بن اشعث خزاعی و سپس، محمد بن سلیمان بن علی هاشمی، و بعد از او، عبدالملک بن شهاب مسمعی به حکومت سند منصوب شدند. بر اساس همین گزارش، مدتی بعد وی نیز برکنار و نصر بن محمد بن اشعث خزاعی دوباره حاکم سند گردید. پس از وی نیز زبیر بن عباس این مقام را یافت، ولی هنوز به سرزمین سند نرسیده بود که برکنار و فَمصَخ بن عمرو تعلبی (سطیح بن عمرو) به جای وی منصوب شد. در دوره وی، اختلافات قبیله ای اعراب در سند بالا گرفت.۳۳

در بعضی از منابع، مانند کتاب بلاذری، تنها به نام عبدالملک بن شهاب مسمعی اشاره شده است. احتمال می رود به علت حکومت کم دوام بقیه افراد که برخی حتی بدون اینکه به سند برسند، برکنار شدند، بلاذری، که حوادث سند را به اختصار نوشته، به ذکر آنها نپرداخته باشد. در هر صورت، عزل و نصب این افراد حاکی از وخامت اوضاع سیاسی و نظامی سند بود. آخرین فردی که مهدی، خلیفه عباسی، به عنوان حاکم سند برگزید، لیث بن طریف کوفی از موالی وی بود. هم زمان با دوره وی قوم زط در سال ۱۶۵ه شورش کردند. خلیفه عباسی، سپاه بزرگی به کمک عامل خود در سند فرستاد و آنها شورش زطها را در هم شکستند و اوضاع آرام شد.۳۴ قوم زط که در دوره قبل از اسلام، از بسیاری از حقوق سیاسی و اجتماعی خود محروم شده بود، در دوره اسلامی هم نتوانسته بود به حقوق پایمال شده خود دست یابد. این در حالی بود که آنان به مسلمانان در فتح سند کمک کردند و بعد از آن، به حاشیه رانده شده و کماکان از حقوق اجتماعی خود محروم بودند و از نظر اقتصادی وضعیت مناسبی نداشتند. با این همه، مهم ترین مشکل سند در این دوره، اختلافات قبیله ای بین قبایل یمنی و نزاری بود. بنا به گزارش یعقوبی و ابن خیاط، در دوره هارون الرشید (۱۹۳ – ۱۷۰ه )، در مدتی کوتاه، بیش از هفت نفر به حکومت سند منصوب و سپس عزل شدند.

هارون ابتدا سالم بن یونس را به حکومت سند برگزید. هر چند که روش او در حکومت داری بد نبود، مدتی بعد برکنار شد و اسحاق بن سلیمان بن علی هاشمی به عنوان حاکم سند عازم آن منطقه گردید. او نیز به سرعت عزل و طیفور بن عبداللَّه بن منصور حمیری جانشین وی شد. در این هنگام، بار دیگر جنگ و نزاع بین قبایل یمنی و نزاری درگرفت. طیفور با انتصاب جابر بن اشعث طائی به عنوان حاکم منطقه غربی رود سند، سعی در حفظ آرامش اوضاع داشت، اما در این امر موفقیتی کسب نکرد و به جای وی، سعید بن سالم بن قتیبه، والی سند گردید. او برادر خود، کثیر بن سالم را به سند فرستاد. بدرفتاری های کثیر، باعث برکناری وی گردید و حکومت سند به عهده عیسی بن جعفر بن منصور گذاشته شد. او نیز خود به سند نرفت و محمد بن عدی ثعلبی را به آن جا فرستاد. وی سعی کرد با تفرقه افکنی میان قبیله های عرب منطقه، حکومت خود را تحکیم کند. یکی از اقدامات محمد بن عدی، حمله به ملتان بود که با ایستادگی اهالی این منطقه به شکست و عقب نشینی وی منجر شد. او نه تنها اختلافات قبیله ای را حل نکرد، بلکه آن را افزایش داد و شکست در ملتان نیز باعث اتلاف بسیاری از اموال بیت المال گردید. پس از او هارون، ایوب بن جعفر بن سلیمان و سپس در سال ۱۸۴ه، داود بن یزید بن حاتم مهلّبی را به حکومت سند برگزید و داود، برادرش مغیره را به آن جا فرستاد. در این دوره، نزاری ها تصمیم گرفتند که سند را تجزیه و آن را بین قبایل قریش، قیس و ربیعه تقسیم کنند و یمنی ها را از آن منطقه بیرون برانند.۳۵

با نزدیک شدن مغیره به منصوره، نزاری ها دروازه های شهر را بستند و مانع ورود وی شدند. آنها اعلام کردند، تنها در صورتی که مغیره تعهد نماید که بر اساس عصبیت های قومی حکومت نکند و علیه آنان اقدامی انجام ندهد، با وی همراهی خواهند کرد. با این حال، وقتی که او بر اوضاع مسلط شد، به ظلم و ستم درباره نزاری ها ادامه داد و این امر باعث حمله نزاری ها و قتل وی گردید. چون خبر این حادثه به داود بن یزید بن حاتم رسید، خود رهسپار سند گشت و بسیاری از نزاری ها را در منصوره از دم شمشیر گذراند. او ساکنان دیگر شهرها را نیز سرکوب و تعداد بسیار زیادی از مردم را به قتل رساند و بر سراسر سند مسلط شد.۳۶

یکی از حوادث عصر هارون، ورود و اسکان شیخ ابوتراب، از علمای بزرگ اسلامی، در سند بود. او به چند شهر مسافرت کرد و سعی در حفظ آرامش و امنیت سند که در آتش اختلافات قبیله ای می سوخت، داشت. ممکن است وی به منظور دعوت برای علویان و یا فرقه ای دیگر به این منطقه آمده باشد. به هر حال او و شماری از یارانش کشته شدند. منابع در خصوص این شخص و مأموریت وی سکوت کرده اند. امروزه مقبره وی مورد توجه بسیاری از اشخاص قرار می گیرد. تاریخ روی گنبد آن، سال ۱۷۱ه را نشان می دهد. این مقبره در حدود ده کیلومتری جنوب غرب تاته،۳۷ بین گوجه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.