پاورپوینت کامل مشاهیر و عالمان سیراف ۹۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مشاهیر و عالمان سیراف ۹۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مشاهیر و عالمان سیراف ۹۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مشاهیر و عالمان سیراف ۹۶ اسلاید در PowerPoint :
>
بندر سیراف که در طی قرنها یکی از بنادر مهم تجاری مسلمانان بوده، در ۳۰۰ کیلومتری شمال غربی بندرعباس، ۲۳۰ کیلومتری شرق بوشهر ودر کنار بندر طاهری کنونی قرار داشته است. این بندر نقش بسیار حساسی در تجارت دریایی مسلمانان در طی قرنهای اول تا ششم هجری داشته است. ظهور دانشمندان بسیار در علوم ریاضی، طب، ادبیات، فقه، حدیث و. .. گویای این حقیقت است که این شهر، علاوه بر اهمیتی که از نظر دریانوردی و بازرگانی داشته، در پرورش عالمان نیز نقش بسزایی داشته است. این مقاله به بررسی این موضوع میپردازد.
برخی گفتهاند هنگامی که کیکاوس، پس از بازگشت از آسمان، در محل سیراف فرود آمد. او در همانجا، شیر و آب طلب کرد که به او داده شد؛ از این رو آن مکان به «شیراب» شهرت یافت.[۱] این گزارش یاقوت حموی درباره نامگذاری تاریخی این شهر است. همو اضافه میکند که بازرگانان، این شهر را شیلاو (به کسر شین) مینامند؛ در حالی که اصل آن «شیراب» یا «شیرآو» بوده است، اما اعراب آن را «سیراف» خواندهاند.
سیراف، مهم ترین بندری بوده که طی سده های متمادی در غرب اقیانوس هند نام آور بوده است. این شهر، تا زمانی که کیش (قیس) شهرت و ترقی زیادی نیافته بود، معتبرترین مرکز تجاری خلیج فارس و جهان اسلام به حساب می آمد. از نظر اصطخری، این شهر از حیث بزرگی و جلال، با شهر شیراز برابری می کرده است. وی اضافه می کند که «ساختمانهای آنجا از چوب ساج است که از هندوستان و زنگبار می آورند و عمارتهای چند طبقه دارد که مشرف بر دریا ساخته شده اند».[۲] او معتقد است که مردم سیراف در مخارج عمارتهای خود اسراف فراوان می کنند. [۳] ابن حوقل هم درباره اش نوشته است: «بناهایش از چوب ساج و چوب زنگبار است و دارای چند طبقه مانند بناهای مصر می باشند. این بناها بر کنار دریا و درهمآمده است. سیراف شهر پرجمعیتی است و مردم آن، پولهای گزاف برای ساختن بناها صرف می کنند… ولی کسی این کار را اسراف و زشت نمی داند».[۴] مقدسی نیز می گوید: «..اهل سیراف در هنگام آبادانیش، آن را به سبب زیادی آبادانی و عماراتش، و خوبی خانه ها و ظرافت مساجدش و نظم و رونق بازارهایش و ثروت مردمانش و آوازه شهرتش، بر بصره ترجیح می دادند».[۵]
روشن است که چنین شهری در زمان خود، و با موقعیت خاص جغرافیایی اش، نقش بسیار مهمی نیز در مبادلات اقتصادی داشته است. کالاهایی از چین، هند و دیگر سرزمین های شرق اقیانوس به آن شهر سرازیر می شده و از آن جا به دیگر بلاد می رفته است. اجناس و کالاهای بسیار متنوع ایرانی نیز برای ارسال به دیگر سرزمین ها، ابتدا به این بندر می آمده است. برای آگاهی از رونق اقتصادی این شهر در زمان اوج شهرتش، کافی است از باب نمونه به درآمدهای این شهر در دوران المقتدر عباسی (۳۲۰ ـ ۲۹۵ه) بنگریم که حدود ۲۵۳ هزار دینار بوده و همین درآمد، در زمان عضدالدوله دیلمی (۳۷۲ـ۳۳۸) تقریبا به دو برابر افزایش یافته است.[۶] اما در شهری چنین پردرآمد، مردمانی پرتلاش و خستگی ناپذیر می زیسته اند که رونق و شکوفایی و شهرت آن را دوام می بخشیده اند و مسلم است که یافتن نام و آثار آنان نه تنها دلایل شهرت آن را آشکار می سازد، بلکه بر اعتبار بیش از پیش آن در نزد همگان می افزاید.
نقش بازرگانان ساکن و سیار و نیز مدیران اقتصادی بندر بسیار اساسی و حساس بوده است، البته اندیشه های آنان را کارگران ساده این شهر به نتیجه می رسانده اند. از بازرگانان بزرگ و ثروت مند این شهر چندان چیزی نمی دانیم، همچنان که از مردم عادی، کارگران ساده، کشاورزان، باغداران، هنرمندان و کسبه فعالش نیز خبری به دست ما نرسیده است.
اما کتاب عجائب الهند، اثر با ارزش بزرگ بن شهریار، نه تنها اهمیت و اقتدار کشتی رانی ایرانیان مسلمان را در طی قرون اولیه اسلامی در اقیانوس هند نشان می دهد، بلکه برجستگی دریانوردان سیرافی را در میان دیگران آشکار می سازد. فراموش نمی کنیم که نقش ناخدایان، ملوانان و کشتی های تجاری آنها بسیار مهم و حساس بوده است و تنها آنان می توانستند کالاهای بازرگانان را به سلامت، به مقصدی که غالبا بسیار دور بود، برسانند. خوش بختانه نام های برخی از این دریانوردان سیرافی، در منابع گوناگون یافت شده و شهرت و اعتبار آنان در آن دوره ها موجب شده است که نام این ناخدایان و ملوانان بزرگ و نیز اقدامات دریایی آنها، بیش از دیگران در ذهن ها بماند.
بزرگ بن شهریار رامهرمزی که خود تحت تأثیر فرهنگ دریانوردی سیرافیان است، نام برخی از ناخدایان سیرافی را در کتاب خود ذکر نموده است که عبارتند از: ابوالحسن علی بن شادان سیرافی، ابوالحسن محمد بن احمد بن عمر سیرافی، ابوالعباس سیرافی، احمد بن علی بن منیر سیرافی، ابوعبدالله محمد بن بابشاد سیرافی، دارابزین سیرافی، محمد بن مسلم سیرافی، ابو یوسف بن مسلم سیرافی، یونس بن مهران سیرافی و ابوزهر برختی سیرافی. وی درباره هر یک از آنها داستان هایی نقل کرده است تا رشادت ها، تجربه ها و آگاهی های گسترده دریایی آنان را نشان دهد. [۷] البته نام شمار دیگری از این دریانوردان در کتاب عجائب الهند آمده است که از آنها با نام سیرافی یاد نشده، ولی به احتمال فراوان، آنان نیز از فرزندان و پرورش یافتگان همین شهر بوده اند؛ افرادی چون: عبدالله بن جنید، کاوان، عمران لنگ، علامه، مرزبان، مردانشاه، علی بن محمد بن سهل،شهریاری، راشد، ابن لاکیس، انشرتوا و فرزندش، جهود کوتاه و. .. [۸]. شهرتی که اینان در امر دریانوردی در سرتاسر اقیانوس هند و دریای چین کسب کرده بودند، ناشی از تجربه و دانش گسترده آنها در پیمودن راه های آبی و چگونگی برخورد با موانع و خطرات این سفرهای طولانی بوده است.
مسعودی، مورخ بزرگ اسلامی هم که اندکی پیش از رامهرمزی می زیسته، نام تعدادی از دریانوردانی که با کشتی های خود بین عمان و شرق افریقا در رفت و آمد بوده اند، در کتاب مروج الذهب و معادن الجوهر ذکر کرده است و از کسانی که نامشان را نیاورده، با لفظ «سیرافیان» به نیکی یاد می کند. اینان همان ناخدایانی هستند که مسعودی در سفرهای دریایی خود در سال ۳۰۴ ه و قبل از آن با آنها آشنا شده است؛ افرادی چون جوهر بن احمد سیرافی، معروف به ابن سیره؛ عبدالرحیم سیرافی، از اهالی محله میکان سیراف؛ محمد بن زید پورسیرافی؛ احمد بن جعفر سیرافی؛ و عبدالصمد بن جعفر سیرافی.[۹]
اما در این شهر زیبا، پر جنب و جوش و پر درآمد که مسائل تجاری و دریایی در رأس امور بوده، علم و فرهنگ چه شرایطی داشته است؟ اساسا، شهری که اولین و مهم ترین نقش حیاتی اش در طی چند قرن نخست اسلامی، تلاش برای رونق بیشتر اقتصادی و کسب درآمد فزون تر برای دولت و خصوصاً ساکنان آن بوده است، توان تأثیرگذاری آن در عرصه های علمی، فرهنگی و دینی چه بوده است؟ آگاهی های ما در این باره بسیار ناچیز است و نمی دانیم که مراکز آموزشی یا تبلیغی، چه موقعتیی در شهر داشته اند و چه اقداماتی در آنها صورت می گرفته است. تحقیق درباره فرهنگ و دانش سیراف، آن هم پس از گذشت دهها قرن، اقدامی آسان نخواهد بود، اما علی رغم کمی منابع در این باره، به نام هایی از شخصیت های سیرافی در علم و ادب و دین برمی خوریم که تا حدود قرن هفتم هجری زندگی می کردند و آثاری از خود باقی گذاشته اند.
اغلب سیرافیانی که نامشان را در منابع تاریخی و جغرافیایی یا کتاب های حدیثی و روایی می یابیم، محدث، راوی حدیث، ادیب، شاعر، فقیه، طبیب، ریاضیدان ومعلم قرآن و فرایض هستند. برخی از سیرافیان از ائمه اطهار علیهم السلام روایت نقل کرده اند و بعضی هم در شمار راویان دیگر سلسله های حدیثی قرار دارند.
پیش از معرفی شخصیت های علمی و فرهنگی سیرافی، به دو گزارش درباره کسانی که نامشان در زمره یاران حضرت مهدی(ع) نقل شده اشاره می کنیم. در روایت نخست، امام صادق(ع) در میان نام های یاران امام زمان(ع) از شهرهای گوناگون، از فردی به نام «سلم کوسج» از ساکنان باغ در شهر سیراف یاد می کنند.[۱۰] و در روایت دیگر، دو نفر به نام های «شداد» و «شدید» ذکر شده است.[۱۱] این اخبار حاکی از این حقیقت است که نه تنها پیروان اهل بیت پیامبر(ص) در سیراف سکونت داشته و فعال بوده اند، بلکه برخی از برجستگان آنان افتخار همراهی با آن حضرت(ع) را خواهند یافت.
اما درباره عالمان، محدثان و راویان سیرافی که معرفی خواهند شد، باید توجه کرد که اکثر آنان اگر چه فقط نامی از خود به یادگار گذاشته اند و هیچ گونه گزارشی درباره زندگی یا آثار علمی و عملی شان به ما نرسیده، اما حتی ذکر نام آنها در میان ناقلان روایت و حدیث، خود نشانه این حقیقت است که آنان هم از رجال عالم و با تقوای سیراف بوده اند. آنها اغلب، تحصیلات علمی و دینی خود را در همین شهر و دیگر شهرهای مهم اسلامی گذرانده اند و به اشتهار یا اجتهاد رسیده اند و اگر جز این بود، به هیچ وجه در زمره افراد سلسله های حدیثی و روایی قرار نمی گرفتند. نکته دیگر آن است که اگر چه شاید از نام های این اشخاص نیز بتوان به مذهب آنان پی برد، بسیاری از آنان از فرهنگ اهلبیت(ع) پیروی می کردند و برخی هم در نزد فریقین محترم بوده اند. تاریخ نگاران، مدفن بسیاری از این سیرافیان را سیراف، بصره، بغداد و قاهره نقل کرده اند و به هر حال، ذکر نام آنها یادآور دوران شهرت و اعتبار این شهر تاریخی است. راویان، محدثان و اساتیدی که تنها نامی از آنها باقی مانده است عبارتند از:
ابواسحق سیرافی؛[۱۲] احمد بن سالم سیرافی؛[۱۳] ابوبشر سیرافی لؤلؤی؛[۱۴] حسن بن منصور سیرافی، مشهور به ابوغالب تاج الملک ذوالسعادتین؛[۱۵] حسین بن محمد بن علی سیرافی بغدادی؛[۱۶] حمید بن محمد بن احمد بن خراذرخت سیرافی؛[۱۷] علاءالدین سیرافی؛[۱۸] صالح بن بیان سیرافی؛[۱۹] ابوالحسن علی بن الحسین سیرافی؛[۲۰] ابوالحسن علی بن محمد سیرافی؛[۲۱] عمرو بن موسی سیرافی؛[۲۲] محمد بن ابراهیم بن مهدی سیرافی؛[۲۳] محمد بن احمد بن معووف بن مانوم سیرافی؛[۲۴] محمد بن اسماعیل سیرافی؛[۲۵] محمد بن علی بن احمد بن ابراهیم سیرافی؛[۲۶] محمد بن عوذ سیرافی؛[۲۷] محمد بن عوف سیرافی؛[۲۸] جعفربن محمد بن الحسن اصفهانی سیرافی؛[۲۹] ابوالعباس احمد بن جعفر سیرافی (د: ۴۲۲ه در مصر)؛ [۳۰] محمد بن مهدی سیرافی که احتمالا در قرن سوم می زیسته است؛[۳۱] ابوالحسین سیرافی (د: ۴۵۰ه)؛ [۳۲] ابوالقاسم سیرافی پدر ابوالحسین که صاحب اجازه بوده است (د: ۴۳۳) و این پدر و پسر که هر دو عالم و اهل حدیث بوده اند، در مصر وفات کرده اند؛[۳۳] حسن بن محمد بن حسن سیرافی که با واسطه از امام باقر (ع) روایت نموده است؛[۳۴] صبیح بن عمر سیرافی که با واسطه از ابوهریره و او از نبی اکرم (ص) روایت نموده است؛[۳۵] ابوطاهر عبدالرحمن بن ابی طاهر بن ابی نصر سیرافی المقریء که در قرن ششم می زیسته است؛[۳۶] احمد بن الحسین بن احمد بن مردشاد سیرافی توجی که معلم کودکان بوده است؛[۳۷] ابوبشر محمد بن یوسف سیرافی مصری،ساکن مصر و احتمالاً متوفای در قاهره؛[۳۸] تمیم بن احمد سیرافی، او با چهار واسطه از امام صادق(ع) روایت کرده است؛[۳۹] ابوطلحه محمد بن عوام بن فضل سیرافی که در بصره به املاء حدیث می پرداخت؛[۴۰] علی بن احمد بن الحسین سیرافی که در مصر می زیسته و روایت می گفته و در سال ۴۰ه در همان جا وفات کرده است؛[۴۱] و قطب الدین محمد بن مسعود بن محمود بن ابی الفتح سیرافی، مشهور به العلامه الفالی (الغالی) الشقار که کتاب التقریب از اوست.[۴۲]
درباره تعدادی از آنها اطلاعات بیشتری داریم: احمد بن بهداد یا بهزاد بن مهران سیرافی (مشهور به ابوالحسن فارسی سیرافی) که در مصر به سر می برده است و به عنوان «امام المحدث الصدوق» شناخته می شده است.[۴۳]
عامر بن عیسی بن عامر سیرافی، همان شخصی است که در ذی الحجه سال ۳۸۱ در مکه، روایت مربوط به دیدار متوکل بن هارون با یحیی بن زید را در خراسان دریافت می کند.[۴۴]
ابوعبدالله محمد بن عون بن داود سیرافی بصری که به سلیب یا مشلیق ملقب بوده و در تفسیر بیش از حدیث شهرت داشته است. طبرانی، مفسر بزرگ تسنن، نیز از او روایت می کند؛ زیرا شیخ و استاد طبرانی بوده است.[۴۵]
ابوعلی هشام بن علی سیرافی سدوسی که با پنج واسطه از ابوسعید خدری سخنی از رسول خدا(ص) درباره مهدی(ع) را نقل کرده است.[۴۶] برخی از علمای عامه نیز او را توثیق کرده اند.[۴۷]
ابوالعباس احمد بن محمد بن نوح سیرافی که در ربیع الاول سال ۳۰۰ به بصره رفته است و فردی ثقه معرفی شده که روایت های زیادی نقل کرده و شیخ طوسی هم با واسطه از او روایت نقل نموده و[۴۸] ابن شهر آشوب نیز او را توثیق کرده است.[۴۹]
یعقوب سیرافی، مشهور به ابن ماهان، نزدیک به دوران حنین بن اسحق زندگی می کرده و از او متأثر بوده و نیز پزشک معتبر زمان خود بوده است. کتاب السفر و الحضر فی الطب از اوست که به گفته ابن ندیم کتابی کم ضخامت است.[۵۰]
ابوالعباس احمد بن علی بن العباس بن نوح سیرافی، معروف به ابن نوح، ساکن بصره بوده است. او فردی ثقه و فقیهی بصیر در حدیث و روایت بوده و همه روایت های او متقن و مقبول بود. او در حدود سال ۴۱۰ه در گذشته است. شیخ طوسی درباره او می فرماید: او اخیرا در گذشته و چون ساکن بصره بوده است، توفیق دیدار او را نیافتم.این مرد از جمله اساتید و شیوخ برجسته حدیث و رجال بوده و نجاشی او را چنین توصیف نموده است: «و هو استادنا و شیخنا و من استفدنا منه». این گفته به این معناست که نجاشی از سیرافی مذکور بهره ها برده است و می دانیم که کتاب اخبار الوکلاء الاربعه از اوست.[۵۱]
اما درباره ابوسعید حسن بن عبدالله بن المرزبان سیرافی نحوی باید گفت که او در سیراف به دنیا آمده و تا حدود ۲۰ سالگی در همان جا تحصیل کرد سپس به عمان رفت و به مقام اجتهاد رسید. وی در فقاهت بر مذهب علمای عراق بود، اما زرکلی او را به خطا معتزلی مذهب می داند. او سپس به شهر خود بازگشت. مدتی بعد به بغداد رفت و قضاوت جانب شرقی بغداد و سپس قضاوت هر دو طرف را برعهده داشت. ابن ندیم، مؤلف الفهرست، با او دوست بوده و سید رضی، شخصیت بزرگ شیعی، پیش از ده سالگی نزد او علم نحو آموخته است.[۵۲]
ابوسعید سیرافی فردی پرهیزکار و عفیف بود و با اجرت استنساخ کتاب ها روزگار می گذراند و درآمد دیگری نمی پذیرفت. کرخی، فقیه بزرگ شیعی، او را تحلیل و تکریم می کرد و بر همه برتری می داد و مجلس فتوا برایش ترتیب داده بود. ابوسعید، در زمان خود عالمی جامع بود و در علوم نحو، فقه، لغت، شعر، عروض، قرائت، فرایض، حدیث، کلام، حساب و هندسه خبره بوده است. او که قبل از ۲۹۰ه متولد شد، در دوم رجب ۳۶۸ در گذشت و در مقبره خیزران دفن گردید. برخی از کتاب های او عبارتند از: الوقف و الابتداء، شرح کتاب سیبویه در نحو، اخبار النحویین البصریین، اللغات الوصل و القطع، صنعه الشعر و البلاغه، شرح مقصوره ابن درید، الاقناع فی النحو که پسرش یوسف آن را بعد از او کامل نمود.[۵۳]
ابو محمد یوسف بن حسن بن عبدالله بن مرزبان سیرافی بغدادی، مشهور به سیرافی، (پسر ابو سعید)، ادیب نحوی که در بغداد شهرت فراوان داشت. او به سال ۳
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 