پاورپوینت کامل از عصیان باباییان تا قزلباشگری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل از عصیان باباییان تا قزلباشگری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از عصیان باباییان تا قزلباشگری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل از عصیان باباییان تا قزلباشگری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
مترجم: شهاب ولی
نگاهی به تاریخ ظهور و رشد علویان در آناتولی[۱]
تاریخ علوی گری در آناتولی و چگونگی نفوذ افکار و آراء تشیع در میان این گروه، کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. در واقع، ریشههای علوی گری را باید در سالهای بسیار دور؛ یعنی دوران سکونت ترکان در ماوراءالنهر و مهاجرت آنان به آناتولی جستوجو کرد و حاصل آن الهیاتی التقاطی میباشد که از هرمکان جغرافیایی و هر مذهب و عقیدهای، توشهای برداشته است. آن چه مسلّم است، رسوخ عقاید شیعی به علویگری در قرنهای پانزدهم و شانزدهم میلادی و اغلب از طریق دو جریان حروفیه و تبلیغات شیوخ صفوی در آناتولی صورت پذیرفت و علویگری را به قزلباشگری مبدل نمود.
روش تحقیق و محدوده پژوهش
تاریخ علوی گری، مانند بسیاری از گروه های مشابه آن در تاریخ، ریشه در قرن ها پیش داشته و زمانی طولانی را پشتسر گذاشته است. این موضوع، دارای تسلسل تاریخی و در مکانی معین به صورتی بسیار آرام تحول یافته و تا به امروز رسیده است و حاصل آن، ساختاری اجتماعی است که چندان هم گون نبوده است. به همین دلیل، تحلیل تاریخ آن با تمام ابعادش، درک مطلوب آن و بیان آن، چنان دشوار است که در چارچوب یک مقاله نمی گنجد. هدف این مقاله نیز، با گریز از چنین ادعایی و با توجه به شرایط کنونی علوی گری و بررسی شرایط تاریخی آن، ارائه یک طرح کلی تاریخی برای کمک به فهم آن است. می توان گفت که امروزه ارائه این طرح کلی در مقایسه با پانزده سال پیش آسان تر شده است؛ زیرا در این مدت، تحقیقات علوی گری، دوره ای که مغفول مانده بوده، سپری کرده است. با وجود این، راهی طولانی در پیش است که باید پیموده شود.
این مقاله به بررسی علوی گری در فاصله قرن سیزدهم تا شانزدهم میلادی می پردازد. انتخاب این دوره برای موضوع تصادفی نیست؛ زیرا این دوره مهم ترین دوره در زمینه سازی تاریخی واقعه علوی گری و در برگیرنده مهم ترین وقایعی است که در فهم علوی گری باید مورد توجه قرار گیرد.
در محدوده این دوران، ارتباط علوی گری با تاریخ سیاسی ترکیه آناتولی و نقطه عطف این رابطه در چارچوب تاریخ داخلی منطقه، ساختار اجتماعی و ایدئولوژیکی علوی گری، مدت زمان پایه گذاری الهیات آن، عناصر و مفاهیم اصلی آن، تأسیس تشکیلات مذهبی و صوفیانه مختلف و ارتباطش با اقشار مختلف مردم بررسی خواهد شد.
چنین محدوده و چارچوبی، قطعاً مستلزم روش ها و اصولی جدی است. در این مقاله، روش نوین تاریخ اجتماعی به کار رفته است. کاربرد این روش ممکن است با اشتباه هایی همراه شود که برخی از آنها در آثار منتشر شده دهه اخیر به چشم می خورد. اشتباه اول این است که به علوی گری، چه در تاریخ ترک و ترکیه و چه در تاریخ جهان اسلام، به صورت مستقل، واحد وجریانی استثنایی نگریسته شود. چنین نگاهی که علوی گری را به سرزمین آناتولی محدود می کند، نه تنها آن را از خط سیر تاریخی و فرهنگی طولانی در محیطی گسترده که در آن رشد کرده، دور می کند، بلکه باعث غیر قابل فهم شدن بسیاری از مسائل علوی گری شده و آن را از حالت اصلی خود خارج می کند. نمونه های بسیاری از این دست، در آثار منتشر شده دهه اخیر وجود دارد.
اشتباه دیگر در خصوص جنبه مذهبی علوی گری، آن است که الهیات علوی گری را مستقل از بدعت گرایی اسلامی و نهایتاً به صورت یک الهیات خاص این گروه بررسی کنیم؛ در حالی که با بررسی دقیق در می یابیم که اگر الهیات علوی گری آناتولی به دقت بررسی شود، شبیه سایر گروه های بدعت گذار، چون یزیدیه، اهل حق، نصیریه، دروزیه و. .. است و نه حادثه ای مستقل در داخل ترکیه؛ به عبارت صحیح تر، علوی گری باید به مثابه ادامه یک جریان در بطن تاریخ ترکیه نگریسته شود.
اگر به علوی گری این گونه نگریسته شود، مفهوم تاریخ و الهیات علوی گری و درک عناصر تشکیل دهنده آن، ممکن خواهد بود. در غیر این صورت، بحث های نادرست و دیدگاه هایی بی منطق، چون «علوی گری دینی جداست؛ مذهبی از اسلام هست یا نیست؛ و خارج از حوزه اسلام و یا در بطن آن است» ارائه می شود که در سال های اخیر دیده شده است. افرادی این بحث ها را آغاز کرده اند که به پدیده علوی گری، مستقل از پیشین تاریخی آن نگریسته اند. به این ترتیب، فهم صحیح تاریخ علوی گری و الهیات آن که قسمتی از تاریخ آن نیز هست، باید پیش شرط مهمی برای مطالعه در این زمینه به حساب آید.
سومین خطا این است که تاریخ علوی گری را از زمان درگیری بر سر خلافت و بعد از رحلت رسول خدا (ص) به حساب آوریم. این خطا که بعضی از محققان مرتکب شده اند، به دلیل عدم رهایی از تأثیرات اعتقادی آنها ست و این که تمایل دارند ریش علوی گری را به زمان های دور بکشانند و این باعث مشکلات مهمی به لحاظ زمانی و مکانی و [نیز] خلاف تاریخ می شود؛ در حالی که این مسئله فقط درباره تشیع امامی صدق می کند. در این مقاله، از این اشتباهات پرهیز شده است.
مطلب مهم دیگر، درباره روش تحقیق در بررسی های مربوط به علوی گری است. چنانکه می دانیم مقارن سالهای ۱۹۹۰م، علوی گری به موضوع روز کشورهای اروپای غربی، هم چون آلمان – که کارگران ترک بسیاری در آن سرزمین مشغول به کار هستند – هلند، فرانسه و. .. تبدیل شد و جامعه شناسان و مردم شناسان بسیاری به پژوهش درباره علوی گری روی آوردند. در بخش عمده ای از آثار منتشر شده، رشد تاریخی ـ عقیدتی علوی گری و نیز مفهوم اصلی عقاید و رموز آن، به گونه ای شتاب آلود و بدون فهم درست، با تعبیر و تفسیرهای سطحی و محدود به موضوع تحقیق و نادرستی های بسیار ارائه شده است.
به نظر می رسد دلیل این مسئله، محققانی هستند که علی رغم تسلط بر نظام علوم اجتماعی، فاقد سرمایهعلمی محکمی درباره وضعیت تاریخی علوی گری بوده اند. در دوران اخیر به این کمبود پی برده شده است؛ زیرا معلوم شده است که اگر این اطلاعات صحیح نباشد، فهم «ذهنیت علوی گری»؛ یعنی نگاه علویان به خود و دیگران و عوامل تاریخی به وجود آورنده این نگرش، ممکن نخواهد بود. این در حالی است که درک این ذهنیت مهم ترین مسئله تحقیق در خصوص علوی گری است. مسئله مهم دیگر، برخورد تاریخی کاملاً غیر علمی است که امروزه در توضیح تاریخ علوی گری ارائه شده است. این برخورد که بعضی از متشخصان و روشنفکران امروزی علوی مرتباً آن را تکرار می کنند، نگاهی تاریخی است که با نتایج به دست آمده از تاریخ نگاری جدید منافات دارد و در بسیاری از موارد مقابل آن است. این نگاه تاریخی ساختگی و انحراف آمیز است؛ هر چند می توان عوامل روانی موجود در پسزمینه این بینش را که قصد تعالی بخشیدن به علوی گری و تعیین جایگاهی خاص به آن در خط سیر تاریخ ترکیه دارد، درک کرد؛ لیکن از آن جا که این انحراف سبب گمراهی نسل های بعد می شود، تصحیح آن ضرورت دارد. تصحیح و پرداختن به این موضوع نیز بسیار سخت است و معمولاً واکنش های شدیدی در پی دارد. منابع، مآخذ، مفاهیم و دشواری ها
در چنین شرایطی، مشکل مهمی که در برابر ارائه دیدی تاریخی ـ آن گونه که بیان شد ـ وجود دارد، منابع و مآخذ است. چنان که می دانیم، علوی گری، تاریخ مکتوب و یا رسومی اعتقادی، مانند تشیع نداشته است و لازم به تاکید است که بررسی تاریخ تشیع به مثابه تاریخ علوی گری، کار درستی نیست. در نتیجه محقق برای جمع آوری اطلاعات درباره وقایع سیاسی و اجتماعی که بتوان آن را تاریخ برونی علوی گری نامید، به منابع دوره عثمانی و گاهی نیز منابع دوران اولیه صفویه، نیاز خواهد داشت و در عین حال که نباید تاریخ علوی گری و تاریخ صفویه را با هم خلط کند، مجبور است که اغلب به وقایع نامه ها و اسناد آرشیو عثمانی تکیه کند. این دسته را می توان منابع رسمی خواند؛ زیرا مهم ترین مشکل آنها این است که تحت تأثیر حکومت مرکزی عثمانی یا طبق نظر دولت صفویه که با عثمانی ها در حال جنگ بود، نوشته شده اند. این مسئله تا حد زیادی جبران شدنی است، لیکن مشکلی که باقی می ماند این است که منابع مذکور برای بیان کامل تاریخ برونی علوی گری ناکافی اند. علاوه بر این، در تاریخ های مختلف و نیز در سیاحت نامه هایی که برخی از سیاحان اروپایی، پس از دیدار از ترکیه نگاشته اند، مطالبی درباره علوی گری و علویان دیده می شود. این مطالب بسیار مختصر و مربوط به قرن های هفدهم، و اغلب، هجدهم و نوزدهم است. هم چنین شجره نامه هایی که در دست بعضی از دده های علوی اند (سیادت نامه ها) و فرمان ها نیز غالباً اسنادی هستند که تحت نفوذ دولت عثمانی بوده اند؛ چنان که مشاهده می شود، محققی که می خواهد تاریخ علوی گری را بنگارد ناگزیر است به مطالب و مآخذ غیر علوی اکتفا کند.
گروه دوم منابع، متعلق به خود علویان است که می توان آنها را به دوگروه کتبی و شفاهی تقسیم کرد. مشکلات استفاده از این منابع بیشتر است؛ زیرا، اولاً قسمت مکتوب آن در زمان های بسیار متأخر آغاز شده است؛ مثلاً، قدیمی ترین آنها مربوط به قرن هجدهم است و ثانیاً، در نگارش آنها دقتی صورت نگرفته است و بیش از آن که مطالبی درباره شکل گیری تاریخ برونی علوی گری ارائه دهند، به آن چه تاریخ درونی گفته می شود؛ یعنی باورها، مراسم مذهبی، بعضی از شخصیت های مهم تاریخی و زندگی اولیای بکتاشی، می پردازند.
دسته دوم منابع [شفاهی]، «مناقب نامه ها» و «نفس ها» (اشعاری که اصول عقاید بکتاشی ـ علوی در آنها بیان شده است) می باشند. دسترسی به این منابع و مکتوب کردن آنها و بعضی روایات شفاهی غیر ممکن است.
بدین ترتیب، پی از نگاهی به مشکل استفاده از منابع، به مفهوم علوی گری می پردازیم. امروزه ترکیه با مشکل مفاهیم مختلفی رو به روست که علوی گری نیز از آن جمله است. در رأس مفاهیمی که از پیوند های تاریخی خود فاصله گرفته و به گونه دیگری استعمال و تفسیر شده است، واژه «علوی گری» می باشد. احتمالاً به دو دلیل علویان بر استفاده از این واژه، اصرار دارند: اول، این که این واژه مشتق از نام حضرتعلی(ع) است که در مرکز اعتقادات علوی گری قرار دارد و دوم این که این اصطلاح در قیاس با نام هایی، چون قزلباش، رافضی، زندیق، ملحد و. .. که از خارج به آنها اطلاق شده است، جنبه تحقیرآمیز ندارد و برعکس، چون از نام داماد پیامبر (ص) اخذ شده است، به ایشان بزرگی و افتخار نیز می دهد.
در حالی که امروزه چنان که متخصصان بین المللی نیز اشاره کرده اند، کلمه «قزلباش» در اصل یک نام تاریخی است که در دوره صفویه رواج یافت و معنای حقارت آمیزی ندارد. توضیحات تاریخی درباره این واژه نیز به خوبی مشخص است. واژه «علوی» با این که بسیار قدیمی است، اما معنی وسیعی دارد که با علوی گری در ترکیه هیچ ارتباطی ندارد. در زمان ها و مکان های مختلف جغرافیایی جهان اسلام، از طرف محافلی که هیچ پیوند دور و نزدیکی با علوی گری ترک ها نداشته اند و در چارچوبی کاملاً متفاوت، «علوی» به مفهوم «از نسل امام علی(ع) بودن» به کار رفته است. استفاده از آن در خصوص علوی گری ترکیه نیز در قرن نوزدهم صورت گرفته است. اصطلاح علوی در عین حال درباره نصیریان نیز به کار رفته است که با علوی گری ترکیه به لحاظ زمانی، مکانی و اعتقادی رابطه نزدیکی ندارد. هم چنین استفاده نابجا از بسیاری از مفاهیم، مشکلات متعددی برای پژوهش گران این عرصه ایجاد کرده است.
مشکل دیگر در این خصوص، تلاش روشنفکران امروزی علوی در تعریف واژه علوی گری با مفاهیمی نظیر انسان گرایی، دموکراسی، لائیسم و مساوات گرایی است که واژگانی جدید هستند. هدف از اصرار آنها بر این امر، تعریف علوی گری به مثابه یک ایدئولوژی مدرن است تا پیش داوری ذهنی کهن در اندیشه طبقه نخبگان کمالیست غیر علوی را بزدایند و با نشان دادن این که این واژه هیچ ارتباطی با ریشه تاریخی علوی گری ندارد، به آن مشروعیت دهند. این خطری جدی برای نسل های آینده است. در رأس مسائل مورد تردید در تاریخ علویگری، خطای روش شناسی درباره آغاز تاریخ علوی گری است؛ یعنی این که تاریخ علوی گری در آناتولی، از کجا و چه زمانی باید آغاز شود تا عاری از خطا باشد؟
بسیاری از علویان و محققان علوی گری، زمان برخورد حضرت علی (ع) و معاویه بر سر خلافت را آغاز علوی گری می دانند. مسئله ای که در نگاه اول، این نظریه را صحیح می نمایاند، شخص حضرت علی (ع) است که موضوع اصلی اعتقادات علوی گری است. منطق و اساس این دیدگاه چنین است که وقتی علوی گری، پیرامون حضرت علی (ع) به وجود آمد و آن حضرت را در مرکز اصول عقایدش قرار داد در این صورت آغاز آن باید با حضرت علی (ع) مرتبط باشد. این نقطه آغازین، درباره تشیع صدق می کند و در واقع آغاز تاریخ تشیع از همینجاست. انتقال اعتقاد به حضرت علی (ع) در علوی گری ـ چنان که در سطور بعد خواهد آمد ـ اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم میلادی است. به همین دلیل، آغاز تاریخ علوی گری نیز، سرزمین های عربی که درگیری های خلافت در آن جا صورت پذیرفت، نیست؛ بلکه ناحیه آناتولی است. البته زیربنای علویگری و ساختار باورهای آن بر جغرافیای وسیعی تکیه دارد که از آناتولی تا آسیای مرکزی و شبه جزیره بالکان امتداد می یابد.
دومین شبهه، در خصوص زیر بنای اجتماعی علوی گری است. امروزه گروه های علوی با توجه به ریشه قومی خود، شامل عناصر مختلفی می باشند. ترک های علوی، کردهای علوی، ترک های علوی کرد شده، کردهای علوی ترک شده، ابدالان و علویانی که از پنج الی شش نسل یا ادوار پیش تر علوی شده و از نظر ریشه ای از نوادگان مردمان بومی آناتولی می باشند. تشخیص و تثبیت آنها و معلوم کردن تعداد و نسبت ها یشان طبق آمار و ارقام [موجود] و تهیه آمار قطعی از آنان غیر ممکن است. این نکته نیز درست است که اغلب علویان، [نخست] ریشه ترکی و در درجه دوم ریشه کردی دارند.
امروز در بین نویسندگان این دو گروه، کشمکشی بر سر تقدم علوی گری وجود دارد؛ با این حال، علوی گری اساساً در بین کدام گروه و قوم به وجود آمده است؟
سومین شبهه، موضوع اصول اعتقادی علوی گری است. علوی گری دارای اصول اعتقادی مکتوب و نظام مند نیست. اصول عقاید موجود نیز شفاهی و به صورت اسطوره ای عرضه شده و حاصل یک التقاط گسترده است که خود باعث ایجاد مسائلی جدی شده است. در این خصوص باید بر سه نکته اصلی تاکید کرد: ۱ـ روند شکل گیری این اعتقادات و عوامل مؤثر بر آنها چیست؟؛ ۲ـ عناصر تشکیل دهنده این اعتقادات کدامند؟؛ ۳ ـ این اعتقادات چگونه اند؟ این مقاله به مسائل فوق می پردازد.
آخرین و مهم ترین شبهه، تقسیم تاریخ علوی گری به دوره های مختلف است؛ به عبارت دیگر، تثبیت دوره هایی که این تاریخ را تشکیل داده اند و نقطه عطف مسائلی که تاریخ درونی و برونی علوی گری را دربرمی گیرند کدام است؟ و چرا؟ پاسخ به این سؤال ها اهمیت زیادی دارد. در صورت تفکیک نادرست این دوره ها، ارزیابی صحیح وضعیت امروزی علوی گری نیز ممکن نخواهد بود. به همین دلیل، اگر علوی گری در آناتولی یا به عبارت صحیح تر پدیده ای که در جغرافیای ترکیه به وجود آمده ـ که به نظر می رسد چنین باشد – مهم ترین و بزرگ ترین واقعه ای که علوی گری را به حرکت در آورده و در یک سیر تاریخی طولانی به روزگار کنونی منتقل کرده است، بدون شک عصیان بابایی هاست. درک صحیح ماهیت و محتوای این عصیان، باید نقطه اصلی فهم و چگونگی تکوین پدیده علوی گری در ترکیه، مد نظر قرار گیرد.
عصیان بابایی ها؛ زیر بنای تاریخ علوی گری یا اجتماع بدعت گرایی اسلامی در ترکیه قرن هفتم هجری/ سیزدهم میلادی
در دوران سلجوقیان و عثمانی ها، عصیان ها و جنبش های اجتماعی فراوانی بر ضد حکومت مرکزی در ترکیه روی داده است؛ اما در بین آنها، تنها دو عصیان با جمع آوری محافل غیر سنی، پیرامون خود، تبدیل به نهضت هایی اجتماعی ـ عقیدتی شده اند که تا به امروز وجود دارند. یکی از آنها که موضوع بحث خواهد بود، «عصیان بابایی ها» ست که در سال ۴۰ ـ ۱۲۳۹م در عصر سلجوقیان آناتولی روی داد؛ و دیگری قیام شیخ بدرالدین سماونه ای است که در سال ۱۴۱۶م در دوره عثمانی ها به وقوع پیوست. هر دو قیام زیربنای لازم برای تشکل علوی گری را فراهم آوردند؛ اولی در آناتولی و دومی در شبه جزیره بالکان.
عصیان بابایی ها حرکتی اجتماعی بود که توده های کوچ نشین و نیمه کوچ نشین بدعتگرای ترکمن که به صورت پراکنده در آناتولی در عهد سلجوقیان می زیستند، به وجود آوردند، هر چند عده ای از مردم بومی منطقه را هم با خود همراه کرده بودند. این عصیان نام خود را از دو شیخ به نام های «بابا الیاس خراسانی» که ساکن آماسیه بود و رهبری عصیان را به عهده داشت و «بابا اسحاق»، خلیفه اش، گرفته است هر دوی آنها به طریقت وفائیه منسوب بودند که در قرن هفتم هجری / سیزدهم میلادی در خاورمیانه، خصوصاً در ایران، عراق و آناتولی نفوذ زیادی داشت. درباره این عصیان تحقیقات علمی زیادی انجام نگرفته است، اما در آثار عامه پسند که در دهه ۱۹۹۰ درباره علوی گری منتشر گردید، به صورت گسترده ای مطرح شده است. این مطلب، نشان دهنده پذیرش عصیان بابایی ها به عنوان اساس تشکل علوی گری در تاریخ ترکیه است. در واقع، همان طور که در پژوهش هایی که تا امروز صورت گرفته، عصیان بابایی ها، به ویژه در مناطق مرکزی و جنوب شرقی آناتولی، حرکتی اجتماعی بود که بین مردم کوچ نشین و یکجانشین این ناحیه که زیر فشارهای اقتصادی ـ اجتماعی و حتی روانی می زیسته اند، بر ضد حکومت سلجوقی، در محیط پر کشمکش اجتماعی ـ اقتصادی صورت گرفته است. در این عصیان، از اعتقادات بدعت گرای افراطی و شایع «مهدویت» به مثابه ابزار ایدئولوژیک در بین توده های مذکور استفاده شده است. در نتیجه، عصیان، در زمان خود مؤثر واقع شده و با ایجاد وحدت بین توده های خارج از اسلام تسنن و صحرا نشین، تجمعی برپا کرده است. همان طور که شخصیت رهبران عصیان نشان می دهد، یک طریقت، این تجمع را سازماندهی کرده و این، نخستین حرکت با مرکزیت اسلام تحریف شده در آناتولی است.
نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی که در زمان حکومت غیاث الدین کیخسرو، سلطان سلجوقیان آناتولی، به وجود آمد، این توده ها را در شرایط بسیار سختی قرار داد. بدین سبب، با شوق زیاد به تبلیغات سازماندهی شده بابا الیاس پیوسته، قیام کردند. بابا الیاس خود را فرستاده خداوند و مجهز به اختیارات الهی معرفی می کرد که با هویت «مهدی»، بهشت را در دنیا به آنان وعده می داد. این عصیان بزرگ که بابا اسحاق، خلیفه بابا الیاس، آن را به صورت بالفعل اداره می کرد، در مناطق جنوب شرقی و مرکزی آناتولی به سرعت گسترش یافت [که مناطقی] از کفر سود تا آدی یامان، ملطیه و حوالی آن، از آماسیه تا توقات، سیواس، چوروم و حوالی یوزقات امروز؛ و از آن جا تا نزدیکی قیر شهر را دربرمی گرفت. بابایی ها، نیروی سلجوقیان را دوازده بار به هزیمت وا داشتند. سرانجام، سلجوقیان با استفاده از سربازان مزدور فرانک در دشت مالیا، نزدیکی قیر شهر، بابایی ها را به سختی شکست دادند و آنان را قتل عام کردند. افرادی که جان سالم به در برده بودند، به اسارت در آمدند و به قونیه منتقل شدند. کسانی نیز که موفق به فرار شدند در مناطق دور دست پراکنده و مخفی شدند. [سرنوشت رهبران قیام نیز چنین بود:] بابا الیاس در آماسیه و بابااسحاق در جنگ مالیا کشته شدند.
برای فهم صحیح عصیان بابایی ها باید به این موارد توجه شود: این عصیان قبل از هر چیز حرکتی بر ضد حکومت مرکزی بود و می توان گفت حرکتی اجتماعی با اهداف سیاسی بود و هرگز جنگی مذهبی بر ضد اسلام اهل تسنن نبود. روشن ترین دلیل این است که هدف عصیان فقط و فقط حکومت سلجوقیان بوده است، نه مردم مسلمان سنی. طبق تحقیقات انجام شده، این عصیان خارج از مذهب و بر ضد حکومت، کوچک ترین رابطه ای با تشیع نداشته است. هم چنین نباید فراموش کرد که عصیان بابایی ها، یک درگیری اجتماعی بین توده های شهری و کوچ نشین بود که در نتیجه قیام گروه دوم، بر ضد گروه اول، تصویر و محتوای یک اعتراض اجتماعی شکل گرفت.
عصیان بابایی ها به سختی و به قیمت قتل عام و سرکوب عده زیادی انجام شد، با این همه، باعث وحشت حکومت گردید. و سلطان را از قونیه فراری داد و دولت سلجوقی را بسیار تضعیف کرد. عصیان بابایی ها، کارکرد اصلی خود را بعد از این مرحله به اجرا گذاشته است؛ در واقع مردمی که عصیان به حرکت در آورده بود، مهم ترین و مساعد ترین زمینه را برای همه حرکت های بعدی تبلیغاتی، مذهبی و تصوف ضد اسلام سنی در آناتولی، ایجاد کرده اند. یکی از مهم ترین حرکت های دینی ـ اجتماعی در تاریخ ترکیه، حرکت ابدالان روم است؛ واقعه ای که عصیان بابایی ها آن را وارد صفحات تاریخ کرد و علوگری ـ بکتاشی گری بر روی همین میراث ظهور کرد و رشد یافت. از عصیان باباییان تا ابدالان روم، از ابدالان روم تا بکتاشیان
باباییانی که بعد از جنگ «مالیا» نجات یافته بودند، هم زمان با استیلای مغولان در ۱۲۴۶م بدون این که تحت هیچ گونه فشاری باشند، به امید زندگی در محیطی آرام تر، تصمیم گرفتند به مناطق مرزی بیزانس بروند؛ خصوصاً به امیر نشین های آل منتشه، آل آیدین و آل عثمان که در نواحی مرزی قرار داشتند. آنها ضمن پیوستن به عملیات فتوح، عقاید دینی خود را نیز منتشر کردند. فواد کوپرولو مطالبی را در این خصوص به طور مفصل در نوشته ها و کتاب های مختلف آورده است.
در این دوران که مصادف با اوایل سده چهاردهم میلادی می باشد، درویش های بابایی در بین مردم به نام ابدالان روم خوانده می شدند. آنها در پاسخ به این سؤال که چه کسانی هستند؟ می گفتند: مرید بابا الیاس از طریقت ابوالوفا هستیم. بدین ترتیب نشان می دادند که نام سید ابوالوفا و بابا الیاس را هنوز فراموش نکرده اند. چنان که مشاهده می شود در این دوره هنوز اسمی از «حاج بکتاش ولی» در میان نیست. از آن جا که بین امیرنشین های فوق، فقط امیرنشین عثمانی، امکان ایجاد حکومتی گسترده را پیدا کرد و تاریخی مکتوب به وجود آورد، تنها از این طریق می توان به آداب و رسوم شفاهی رایج در بین آنان دست یافت. بن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 