پاورپوینت کامل قبیله کنده قبل از اسلام ۹۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قبیله کنده قبل از اسلام ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قبیله کنده قبل از اسلام ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قبیله کنده قبل از اسلام ۹۵ اسلاید در PowerPoint :
>
قبیله کنده از قبایل مهم قحطانی یمن بودند و در نزدیکی حَضرموت سکنی داشتند، تا اینکه بعدها به نجد مهاجرت کردند. به دلیل نقش مؤثر اشعث بن قیس کندی و خاندانش در برخی از وقایع صدر اسلام، شناخت پیشینه قبیله او (کنده) در دوره جاهلیت از اهمیت بهسزایی برخوردار است. تحقیق در این مبحث به ما کمک میکند تا بسیاری از قضایای تاریک و مبهم تاریخ صدر اسلام را بهتر بشناسیم؛ از جمله جریان ارتداد، فتوح و. .. که به نوعی خاندان اشعث در آنها نقش داشتهاند.
مقدمه
قبیله کنده، از قبایل قحطانی ساکن منطقه حَضرموت در جنوب عربستان بودند. این قبیله، پس از مهاجرت از جنوب به شمال در نجد مستقر شدند. آنان در مرکز شبه جزیره عربستان حکومتی را به وجود آوردند که از نخستین و معروفترین ملوک آن میتوان به «حُجر آکل المُرار» اشاره کرد. مهمترین اقدام وی، گرفتن سرزمینهای بکربن وائل از حاکمیت آل لخم بود. کنده به رهبری او حکومتی قبیلهای تشکیل دادند که باعث وحدتبخشی گروهی از عربهای نیمه بَدَوی و بَدَوی گردید. این عملکرد کندیان، پیش از شکلگیری حکومت در حجاز و ظهور پیامبر اسلام(ص) بود و بدین دلیل، اهمیت قابل ملاحظهای داشت. از دیگر فرمانروایان معروف کنده، بعد از حُجر، حارث نام داشت که وی باعث گسترش قلمرو قبیله خود گردید.
پس از افول قدرت کندیان در نجد، آنان به حَضرموت مهاجرت نمودند. از مشهورترین ملوک آنها در این منطقه، میتوان به «معدیکرب» معروف به «اشعث» (ژولیده موی) اشاره نمود که از نفوذ و قدرت فراوانی در زمان خود برخوردار بود.
خاستگاه و نسب قبیله کنده
از جمله قبایل قحطانی ساکن جنوب عربستان و در منطقه حَضرموت، قبیله کنده بود.[۱] کنده نسبشان به ثُور (کِنده) بن عُفیر بن الحارث بن مره اُّدربن زید بن یشجب بن عریب بن زید بن قحطان بن سبا میرسد.[۲] تاریخنویسان، وطن اصلی این قبیله را جبالی در یمن، مجاور با حَضرموت دانستهاند. اطلاع دقیقی از محل سکونت اولیه کنده، قبل از مهاجرت به حَضرموت و چگونگی هجرتشان در دسترس نیست.[۳] به عبارت دیگر، کنده یا کدّت، مجموعه قبایلی به شمار میآمد که منشأشان را جنوب عربستان میدانند. آنان در بخش شرقی یمن سکنی داشتند که مرکز آن شهر دموّن[Dammun] بود. امروُالقیس در شعر خود، دموّن را یکی از بلاد ایشان میداند.[۴] نام قبایل کدّت یا کِنده، بارها در کتیبه سبئی آمده است.[۵] «یاقوت حموی»، کنده را مِخلافی از مِخلافهای جنوب یمن و نام قبیلهای ذکر میکند.[۶] «کحّاله»، مؤلف معجم القبایل العرب نیز سرزمین کِنده را در کوههای یمن در دو مایلی حَضرموت واقع میداند و تیرههای عمده آن را، معاویه بن کنده، السکون و السکسک بیان میکند.[۷] قبایل کنده با حکام حِمیری مسلط بر منطقه یمن روابط دوستی برقرار کرده بودند و به این دلیل، حمیریان نیز از آنان در امور دولتی خویش استفاده مینمودند.[۸] در زمان حِسان بن تُبَّع، پادشاه حمیری، سرپرستی کندیان را حُجربن عمرو عهدهدار بود و به علّت دوستی و خویشاوندیش با حسان به خدمت این امیر حمیری در آمد و در فتوح او در شبه جزیره شرکت کرد.[۹]
این مطالب، بررسی اجمالی از خاستگاه و نسب قبیله کنده قلمداد میشود، ولی نکته مسلّم اینکه در حَضرموت، دو شاخه از قبیله کنده ساکن بودند یک گروه، بنی حارث بن معاویه الاصغر بن ثور بن مرتع بن معاویه به شمار میرفتند که عنوان کنده بیشتر به آنان اطلاق میشود و از جمله بزرگان و ملوکشان، میتوان «معدیکرب بن جبله» را نام برد. شاخه دیگر آن را بنی الاشرس ذکر میکنند که قبایل تجیب، سکون و سکاسک بودند و نسبشان را به اشرس بن مرتع میرساندند.[۱۰] مهاجرت قبیله کنده از حَضرموت
اعراب کنده در زمانی نامعلوم و به سبب بروز بعضی مسائل در جنوب عربستان، ناگزیر به مهاجرت از منطقه حَضرموت شدند و در صدد جستجوی مکان مناسب برای خود در میان قبایل شمال عربستان برآمدند. آنان با عبور از راههای قدیمی از جنوب عربستان، روانه شمال گشتند و پس از رسیدن به نجد، پراکنده و به صورت گروهها و قبایل، در نواحی مختلف عراق، فلسطین، فنیقیه و سوریه سکنی گزیدند.[۱۱] آنان در عربستان مرکزی، بخشی از اراضی متعلق به قبیله مَعد را اشغال کردند که مرکز آن شهر غمرذی کنده در جنوب غربی نجد قرار داشت[۱۲] و فاصلهاش تا مکّه دو روز بود.[۱۳]
در پاسخ به این سؤال که چرا کندیان مجبور به مهاجرت شدند، مورخان، دلایلی را ذکر نمودهاند که از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
یعقوبی علت مهاجرت کنده را از حضرموت چنین میداند که دو قبیله کنده و حضرموت با هم درگیر شدند و با تهدید شدن هر دو طرف به تباهی، کندیها که ضعیفتر بودند با کوچ از حضرموت به نجد، در نزدیکی قبایل معد سکنی گزیدند و سپس فردی به نام مرتع بن معاویه بن ثور (کنده) را بر خود حاکم نمودند.[۱۴] مطابق روایت یعقوبی، «حُجربن عمرو» ششمین پادشاه کنده است که قبل از او مرتع بن معاویه بن ثور، بیست سال و سپس پسرش ثور بن مرتع، اندک زمانی بر آنان حکومت کرد و بعد از او، معاویه بن ثور و حارث، فرزندش چهل سال به آنجا پادشاهی داشتند، و به دنبال آن وهب، بیست سال حکمرانی بر کنده عهدهدار بود.[۱۵]
نظر دیگر اینکه در زمان «حسان بن تُبع» پادشاه حمیری، حجر بن عمرو، سرپرستی کندیها را بر عهده داشت و بود به سبب دوستی و خویشاوندی[۱۶] بین حسان بن تبع و حجر، وی از سوی حسان بر قبایل معد ساکن در نجد حاکم شد.[۱۷] حجر به همراه قبیلهاش با مهاجرت به نجد، در بطن عاقل فرود آمد.[۱۸] حمزه اصفهانی نیز معتقد است؛ نخستین شاه کنده در نجد، «حجر آکل المُرار» بود[۱۹] که در آغاز از طرف تبع، بهسوی عراق حرکت نمود و با سکونت در سرزمین معد به حکومت منصوب شد، و چون تبع درگذشت، حجر به سبب حُسن سیرتش، در منطقه خود همچنان حکومت میکرد تا سرانجام در پی تباهی عقلش، از دنیا رفت.[۲۰] عقیده دیگر مبنی بر علت مهاجرت و به دنبال آن فرمانروایی حجر آکل المُرار[۲۱] بر نجد را میتوان چنین بر شمرد که در قبیله بکر بن وائل، به تدریج بیخردان بر خردمندان برتری یافتند و در حکمرانی برایشان چیره گردیده بودند تا جایی که توانا، ناتوان را از میان برمیداشت. از اینرو، دانایان با دقت در کار خویش بر آن شدند تا کسی را پادشاه خود سازند که داد ناتوان را از توانا بگیرد، ولی عدهای، این گروه از چنین عملی، بر حذرشان داشتند و آنان دریافتند که اگر از میان خود، یکی را به پادشاهی برگزینند، موفق به اجرای کاری نمیشود. زیرا، گروهی فرمانبردار او و دستهای دیگر از مخالفانش میگردیدند. سرانجام، نزد یکی از تُبعهای یمن رفتند و از او خواستند که کسی را به پادشاهیشان بگمارد. او نیز حُجر بن عمرو آکل المُرار را پادشاه ایشان ساخت.[۲۲] حُجر به همراه قبیلهاش به نجد مهاجرت کرد و در بطن عاقل نزد آنان فرود آمد. از مهمترین اقدامات وی، تصرف سرزمینهای بکر بن وائل از تسلط حاکمیت آل لخم بود که او را در نظر بکر بن وائل محترم و محبوب نمود.[۲۳]
ابن خلدون معتقد است، حسان بن تُبَّع، پس از بازگشت از جنگهایش در شمال و منطقه حجاز، برادر ناتنیاش حُجر بن عمرو که همان آکل المُرار است را بر همه فرزندان مَعد بن عدنان حکومت داد.[۲۴]
تأسیس حاکمیت قبیله کنده
حکومت کنده در شمال، متشکل از قبایلی بود که از اتحاد گروههای عشیرهای پدید آمد. آنان به قبایل کنده و مَعد تعلّق داشتند. نخستین بار در تاریخ، از کنده در قرن چهارم میلادی سخن گفته شده است،[۲۵] امّا ظاهراً بنیانگذار مشهور این فرمانروایی، حُجر ملّقب به آکل المُرار برادر ناتنی حسان بن تُبَّع پادشاه حمیری بود که حسان در حدود سال ۴۸۰میلادی، حکومت برخی از قبایل مطیعاش در عربستان را به او داد.[۲۶]
نوشتههای مورخان اسلامی در جزئیات مربوط به حُجر، متفاوت به نظر میرسند، اما با وجود این، هسته اصلی اخبار و روایات آنان درباره حُجر آکل المُرار، همگون است. بر طبق آن، حجر کندی در اثر پشتیبانی و تمایل تُبع یا حسان بن تُبع که هر دو ملک حمیر بودند، بر معدیان فرمان راند.[۲۷] کندیان به رهبری حُجر، حکومت قبیلهای را تشکیل دادند که پیشروی و حملاتشان، عامل ارتباط گروههای فراوانی از اعراب ساکن نیمه بَدَوی و بَدَوی، در محدودهای وسیع گردید. صرفاً، ظهور حاکمیت کنده به فرمانروایی حجر، اهمیت چندانی ندارد، بلکه این نخستین تلاش در عربستان است که در جهت پیوستن گروهی از قبایل به محدوده نفوذ یک قدرت مرکزی انجام گردید.[۲۸] بنابراین، عملکرد کندیان، پیش از وحدت حجاز و ظهور پیامبر اسلام(ص)، از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار است.
نکته مسلّم این که حاکمیت کنده، تابع دولت حمیری بود، چنانکه آل لخم از ایران و غسانیان نیز از روم اطاعت میکردند.[۲۹] پس از مرگ حُجر، پسرش، عمرو، به فرمانروایی کنده رسید.[۳۰] او را «مقصور» به معنای محدود و مقید میخواندند، زیرا تمام همّ و کوشش خود را به نگهداری قلمرو پدرش محدود کرده بود و اندیشه گسترش آن را در سر نمیپروراند.[۳۱] عمروالمقصور به وسیله امیر غسانی با تاخت و تازش به کنده به قتل رسید[۳۲] و حارث جانشین وی گردید.
حارث، مشهورترین و شجاعترین فرمانروای کنده بعد از حجرآکل المرار بود. وی پس از آنکه در قلمرو خویش، نظم و انضباط برقرار نمود، با ایجاد لشکری برای خونخواهی پدرش، گاهی در حدود منطقه شام، به جنگ و غارتگری میپرداخت.[۳۳] او تقریباً در سال ۴۹۶ میلادی، با حملههایی به مرزهای شرقی فلسطین، والی رومی آن منطقه را به مقابله با خود تحریک کرد. با افزایش این حملهها در سال ۵۰۰م، عاقبت امپراتور روم شرقی «آناستازیوس» مجبور شد در سال ۵۰۳م، با حارث صلح کند. بنابراین، با به رسمیت شناختن حاکمیتش بر کنده، او را بر ضد ایران و حیره همدست خود ساخت و همان سال در جنگ میان ایران و روم، بر مملکت حیره هجوم برد و پس از مرگ نعمان بن الاسود، امیر حیره، در جنگ با رومیها، بر آن مملکت استیلا یافت و بیشتر اراضی آنجا را به مدت دو الی سه سال در تصرف خود نگهداشت.[۳۴]
در مورد تسلط حارث بر حیره، نظر دیگری هم وجود دارد که در روزگار قباد، شاهنشاه ساسانی، مزدک ظهور کرد و مردم را به آیین خود فرا خواند. قباد نیز به او گروید. در آن زمان مُنذر ماء السماء، امیر فرمانبردار شاه ایران بود که بر حیره و نواحی وابسته به آن حکومت میکرد.[۳۵] قباد، با گرویدن به آیین مزدک، منذر را به آن، فرا خواند، ولی او نپذیرفت. پس از آن قباد، حارث را به آن آیین دعوت نمود که او این پیشنهاد را پذیرفت،[۳۶] لذا قباد با برکناری منذر از حاکمیت حیره، حارث را به جای او نشاند.[۳۷] او به حارث چنین نوشت که میان ما و امیر پیش از تو پیمانی وجود داشت و میخواهم تو را ببینم.[۳۸] حارث بن عمرو کندی، با گروهی نزد او آمد و آنان یکدیگر را ملاقات کردند. آنگاه توافق نمودند که حارث و یارانش از حدود فرات، به این طرف تجاوز نکنند،[۳۹] اما با تسلط او بر حیره، قدرتش افزایش یافت.
وقتی خسرو انوشیروان به پادشاهی رسید، منذر بن ماء السماء را دوباره به حکومت حیره منصوب نمود. آنگاه حارث را که از فرمانروایی حیره بر کنار کرده بود، به دربار خویش فرا خواند،[۴۰] امّا وی بر جان خویش بیمناک شد و با فرزندان و اموال و خدم و حشمش گریخت.[۴۱] منذر سوم، امیر لخمی، پس از آنکه در سال ۵۲۹م. موفق شد حیره را از حارث پس بگیرد،[۴۲] در پی او شتافت، ولی وی با رساندن خود به سرزمینهای کلب، رهایی یافت.[۴۳] لشکریان منذر، اموال و خدمش را به تاراج گرفتند و قریب به پنجاه تن از سران کندی را اسیر نمودند و آنان را نزد منذر بردند که او همه را به قتل رسانید.[۴۴] حارث نیز به دست قبیله بنی کلب کشته شد.[۴۵] انحطاط کندیان و بازگشت آنان به حَضرموت
پس از آنکه حارث توانست حکومت حیره را در اختیار گیرد، نزد سایر قبایل عرب قدرتمند شناخته شد و آنان با او هم پیمان گردیدند. از جمله، بزرگانی از قبیله مَعد پیش او آمدند و خواستار تعیین حاکمانی از سوی او بر خود شدند. حارث، چهار پسرش را بر قبایل مَعد حاکم کرد. حُجر را به حکومت بر بنیاسد، بنیخذیمه و بنیغطفان گماشت و شُرَحبیل را بر بنیبکر بن وائل و بنی حنظله و طوایفی از بنیدَرام بن تمیم و الرباب، حاکم نمود و معدیکرب را بر قیس بن عیلان و نیز مسلمه بن حارث را بر تغلب و نمر بن قاسط، به حکومت نشاند.[۴۶]
پس از قتل حارث، چهار پسرش بر حکومتشان باقی ماندند و فقط از نفوذشان کاسته شد. منذر با سعی در تصرف سرزمینهای تحت تسلط پسران حارث، بین آنان اختلاف انداخت. چنین نقل شده است که او سعی کرد با فرستادن هدایایی حسد برادران را نسبت به همدیگر برانگیزد. یعقوبی مینویسد؛ چون منذر دست یافتن آنان را به سرزمین عرب دید، بر ایشان رشک برد و میان برادران، فتنهانگیزی نمود. هدیههایی برای مسلمه بن حارث فرستاد و در نهان کسی را گفت، نزد شُرحبیل رفت و به او گفت؛ مگر مسلمه از تو بزرگتر است که این هدیهها از منذر برای او میرسد. پس شُرحبیل، هدیهها را به راهزنی گرفت، سپس (منذر) بین دو برادر فتنهانگیزی کرد تا آنجا که به جنگ یکدیگر برخاستند و شرحبیل کشته شد.[۴۷] وقتی مسلمه از قتل شرحبیل آگاه شد به توطئه منذر پی برد و از بیم جان، به قبیله بکر بن وائل پناه برد، ولی در طی درگیری میان قبیله بکر و منذر مسلمه کشته شد.[۴۸] پس ازاین واقعه، دو برادر حجر و معدیکرب بن حارث نیز نفوذ خود را از دست دادند به طوری که قبیله بنی اسد بر کشتن حجر متفق شدند و سپس او را کشتند.[۴۹]
اختلاف پسران حارث که هر یک بر قبیلهای ریاست داشتند، این خاندان را از هم گسیخت و سقوط نهایی فرمانروایی کنده را با عمر کوتاهش قطعی نمود،[۵۰] و حاکمیت آنرا از هم پاشید. غیر از معدیکرب بن حارث، حاکم بر قیس عیلان، و امرای ضعیف مسلط بر برخی از قبایل اجدادیشان، حکمرانی قوی باقی نمانده بود.[۵۱] با سقوط حاکمیت کنده، یکی از دو رقیب حیره، در کشمکش، بر سر ریاست عربهای شمال، از میان رفت.[۵۲] رقیب دیگر، غسانیان بودند. امرؤالقیس، شاعر معروف عرب، که یکی از معلقات سبع را به نظم در آورد، از این خاندان به شمار میآید. وی بسیار کوشید تا شاید از قدرت کندیان چیزی به دست آورد. قصاید او سرشار از کینهاش به لخمیان است. او به طلب کمک تا قسطنطنیه رفت به این امید که شاید توجه ژوستی نیان، دشمن حیره، را جلب نماید، امّا هنگام بازگشت، در حدود سال ۵۴۰م. در نزدیکی انقره، به دستور امپراتور مسموم شد.[۵۳]
«ابن حبیب» مینویسد: «سایر کندیان، بنا به درخواست عمرواقحل بن ابی کرب بن قیس بن مسلمه بن حارث به حَضرموت مراجعت کردند.[۵۴] از این پس حکومت از تسلط بنی حجر آکل المُرار خارج شد و به بنی جبله بن عدی بن ربیعه بن معاویه الاکرمین رسید که «معدیکرب»، جد اشعث بن قیس، از جمله
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 