پاورپوینت کامل نمودی از جامعه مسلمانان در آغاز سده هفتم میلادی ۹۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نمودی از جامعه مسلمانان در آغاز سده هفتم میلادی ۹۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نمودی از جامعه مسلمانان در آغاز سده هفتم میلادی ۹۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نمودی از جامعه مسلمانان در آغاز سده هفتم میلادی ۹۴ اسلاید در PowerPoint :
>
مترجم: دکتر شهلا بختیاری ۲
تشکیل قبایل و طوایف از نسل دودمان پدری در جامعه عرب مقارن ظهور اسلام، سبب شده بود تا از اصطلاحات متفاوتی برای نامیدن افراد استفاده شود. علاوه بر اعضای اصلی طوایف، حلیف، جار و مولی کسانی بودند که از امتیازات عضویت در قبیله و حمایت آن بهره مند بودند. ارتباط جار با طایفه همیشگی نبود، اما مولی و حلیف پیوند نزدیک تری با آن داشتند و بدان سبب نقش سیاسی و اجتماعی بیش تری داشتند. این نظر وجود دارد که ارتباط آنان با طوایف از طریق ازدواج و یا دودمان مادری بود.
مقدمه
این تصور غالب وجود دارد که در آغاز سده هفتم میلادی در جامعه عرب، گروه های اجتماعی و سیاسی به شکل بارزی از نسل دودمان پدری تشکیل شده بودند. «وات» درباره این گروه ها چنین می گوید: «واحدهای اجتماعی و سیاسی در میان چادرنشینان عرب (بدویان) دامنه و گستردگی متفاوتی دارند. نویسندگان غربی معمولاً از آنان با عنوان قبایل یاد می کنند یا در مورد طایفه های کوچک تر و بخش های فرعی، عبارت «قبایل فرعی» و «طایفه ها» را به کار می برند، اما این اصطلاح ها دقیقاً با مفاهیم و اصطلاحات عربی مطابقت ندارد. چندین کلمه عربی برای چنین واحدهای اجتماعی و سیاسی وجود دارد؛ متداول ترین کاربرد آنها که به قبیله یا طایفه اشاره می کند، صرفاً «بنی فلان» است )The sons of so and so(».۳
این گزارش کوتاه دقیق ترین نوشته درباره موضوع مورد بحث است. در حقیقت، کوشش های بی ثمر زیادی برای یافتن واژه های عربی مطابق با «قبایل» انجام گرفته است. با این همه، مورخان عرب که منابع به اصطلاح تاریخی جامعه را به جا گذاشته اند، درباره تصور کلی از قبیله یا هر واحد اجتماعی و سیاسی دیگر، بسیار کم بحث کرده و صرفاً رفتار یک طایفه خاص را با ذکر نام آن طایفه و با اندکی استثنا، اغلب با عنوان بنی فلان توصیف کرده اند.۴ شایان ذکر است که این کاربرد نه تنها نزد بدویان بلکه نزد اعراب مقیم مانند شهرنشینان مکه و مدینه نیز معتبر بوده است.
همان طور که اصطلاح بنی فلان نشان می دهد، این طایفه ها عموماً از راه خویشاوندی در دودمان پدری به وجود آمدند. «وات» گزارش یاد شده را به این صورت ادامه می دهد: «با در نظر گرفتن پیشرفت های اخیر در انسان شناسی اجتماعی هنوز ساختار قبایل پیش از اسلام به طور شایسته ای مطالعه نشده است. پیش از اسلام، مطابق عرف عرب، قبایل از راه خویشاوندی در دودمان پدری تشکیل شده بودند، هر چند موارد استثنایی خاص نیز وجود دارد. شخصی که با یک طایفه ارتباط خونی (نه صحیح و نه صمیم) نداشته می توانست از برخی امتیازات عضویت و در رأس همه آنها، از حمایت طایفه بهره مند شود. او می توانست به عنوان متحد (حلیف)، یا همسایه حمایت شده (جار) و یا بنده (مولی ) طایفه عمل کند».
هدف این مقاله بررسی اصول اجتماعی استثناهای فوق به ویژه حلیف و مولی است. احتمالاً «وات» نخستین نویسنده ای است که به وضوح حلیف را از مولی متمایز کرده است. «اسمیت» محقق آغاز سده اخیر درباره مولی (ج موالی) چنین می گوید:
«یک طایفه عرب ممکن است در آن واحد شامل اعضای خالص قبیله (صرحا، مفرد آن صریح) و تعداد معینی از بندگان و موالی نیز باشد. موالی به نوبه خود به دو دسته تقسیم می شدند: مردان آزاد شده عرب و اعراب آزاد خویشاوند۵ که تحت حمایت قبیله یا رئیس آن و یا برخی از افراد متنفذ زندگی می کردند.»۶
او هر دو (گروه) بنده های آزاد شده و دیگر آزادگان خویشاوند را تحت اصطلاح موالی به حساب آورده است که همه مورخان مسلمان بدون بررسی بیشتر کلمه، آن را به کار برده بودند. حتی پس از نگارش دو جلد کتاب زندگی نامه پیامبرصلی الله علیه وآله توسط «وات» که او در آن، میان آزاده و مولی ۷ تفاوت گذاشته است، باز کاربرد غلط رواج داشته است. از منابع معتبر چنین برمی آید که معنای مولی فقط بنده آزاد شده است، نه دیگر آزادگان خویشاوند. با این حال، «وات» در چند مورد، زمینه هایی از تمایز مولی و حلیف را ارائه داده است. این نوشته در صدد است فقط با ارائه زمینه هایی، جنبه خاصی از مؤسسات اجتماعی جامعه عرب آن زمان را روشن کند.
پیش از بررسی مفصل مولی و حلیف بهتر است افرادی که ارتباطی با این گروه های خویشاوند (قبایل) ندارند، مورد توجه قرار گیرند. بردگان گروهی از این افراد هستند. در قرآن اصطلاحات عربی متعددی مطابق با واژه انگلیسی بردگان )slaves(یافت می شود، از جمله: عَبد (ج: عباد، ذیل أمه)، رَقبَه (ج: رقاب)، مامَلَکت اَیمانَکم، فَته (ج: فتیات) و عبد مملوک. هر چند کلمه عبد به عنوان اصطلاحی عام برای برده به کار می رود، رَقبه صرفاً به بردگانی اطلاق می شود که قریب به آزادی هستند۸ و اصطلاح مامَلَکت اَیمانَکم (کسی که او را با دست راست نگه داشته اید) فقط برای اشاره به عضوی از یک خانواده به کار برده می شود۹ (به ویژه متعه ها). با این حال، این تفاوت در کاربرد مفاهیم، بر وجود طبقات متعددی از بردگان در جامعه عرب آن زمان دلالت ندارد. این امکان نیز وجود دارد که یک برده به سبب موقعیت های متفاوت، با اصطلاحات متفاوت نامیده شده باشد.
لامنس (Lammens) در اثر حجیم ۱۰ خود اصرار دارد که بردگان «احابیش» دسته ای از قوای نظامی مکه را تشکیل می دادند. اگر گفته او درست باشد، طبقه بردگان نقش مهمی در جامعه عرب بازی کرده اند. در حقیقت، آنها دسته ای موسوم به احابیش (اهالی حبشه در مفهوم عام) در ارتش مکه بودند که با قوای اسلام جنگیدند. اما واضح است که این اصطلاح مربوط به نام خاستگاه عرب است که در آن جا قبایل متعدد با هم زندگی می کردند و نباید با اهالی حبشه یکی پنداشته شود.۱۱ علاوه بر این، هیچ مدرکی برای اثبات نقش مهم بردگان در جامعه عرب وجود ندارد، زیرا هیچ ارتش متشکل از بردگان وجود نداشت؛ کشت و زرعی نیز به دست کارگران برده صورت نمی گرفت و هیچ کارخانه ای به وسیله زحمتکشان اسیر کار نمی کرد. بنابراین، همان طور که مردم با گروه های آن زمان ارتباط نداشتند، بردگان نیز اهمیت چندانی نداشتند.
جار (که به معنای همسایه حمایت شده ترجمه شده است) نیز در برگیرنده مردمانی بود که به طایفه ای وابسته نبودند. «هرگاه یکی از مشرکان به تو پناهنده شد، پناهش بده (استجارک، فَاجرهُ) تا کلام خدا را بشنود، سپس او را به مأمنش برسان» (توبه/۶).
به نظر می رسد که این آیه قرآن ۱۲ مفهوم محدودتری از اصطلاح را نشان می دهد. علاوه بر این، بندهای پشت سرهم قانون نامه مدینه درباره مفهوم جار توضیحات بیشتری ارائه می دهند: «جار می تواند مانند خود حامی باشد، به شرطی که زیانی نداشته باشد و عمل خائنانه ای مرتکب نشود»؛ «هیچ زنی نمی تواند بدون اجازه خاندانش جار بدهد» (تُجار)؛ «به قریش و کسی که آنان را یاری کند جار داده نمی شود» (لاتُجار) و سرانجام، قانون نامه با عبارت «خداوند حامی (جار) کسی است که با شرف و نیکوکار بوده و تقوی داشته باشد و محمدصلی الله علیه وآله پیامبر خداست» به پایان می رسد.۱۳ از متن عبارت ها چنین برمی آید که (جار) فرد حمایت شده ای بود که می توانست از امتیازاتی مشابه امتیازات حامی خود بهره مند شود.
هرچند ابن سعد و دیگر نویسندگان عرب، زندگی نامه بسیاری از صحابه پیامبرصلی الله علیه وآله را تألیف کرده اند که مراتب اجتماعی آنان بسیار متفاوت بود و از متنفذترین مردمان تا بردگان را در برگرفته و شامل موالی و حلفا نیز می شد، اما درباره جار شرح اندکی آمده است. این حقیقت حدس زده می شود که جار نه تنها عضو ثابت نبود، بلکه صرفاً مهمان موقت طایفه به حساب می آمد. بنابراین، توجه بیشتر به جار غیر ضروری به نظر می رسد. مولی (جمع: موالی)
گزارش های کوتاه ذیل درباره موالی مهاجر از مکه به مدینه است که در جنگ بدر شرکت داشتند:۱۴
- انسَ، مولای پیامبرصلی الله علیه وآله که در «السرعه» برده به دنیا آمد. پدرش ایرانی و مادرش حبشی بود.۱۵
- ابوکبشه، مولای پیامبرصلی الله علیه وآله که به حالت بردگی در میان «دوس»، شاخه ای از قبیله سلیم، به دنیا آمد.۱۶
- سالم، مولای ابوحذیفه، مطابق روایت دیگری او مولای زنی به نام «ثوبیته» از طایفه بنی عبیده انصار بود که توسط آن زن آزاد شد.۱۷
- سعد، مولای «حاطب بن ابی بلتعه» از قبیله بنی اسد. یکی از اعضای قبیله کلب بود و پس از اسارت، برده شد و او را برای حاطب آوردند.۱۸
- جناب خبّاب بن غُزوان، مولای عتبه.۱۹
- عامربن فُهیره، مولای ابوبکر که یکی از بردگان «طفیل بن حارث» بوده است. او هم چنین فرزند همسر دوم ابوبکر از ازدواج پیشین او بود. پس از مسلمان شدن عامر، ابوبکر او را خرید و آزاد نمود.۲۰
- بلال بن رَباح، مولای ابوبکر؛ او نیز به حالت بردگی در «السرعه» به دنیا آمد. ابوبکر او را خرید و آزاد کرد.۲۱
- مِهجَع بن صالح، مولای عمربن خطاب؛ در یمن به دنیا آمد، پس از اسارت به بندگی رفت و عمر او را آزاد کرد.۲۲
- عُمیربن عوف، مولای سهیل بن عمرو؛ به حالت بردگی در مکه به دنیا آمد.۲۳
در میان مردمان مکه مولای دیگری نیز وجود داشت که شرح حال او باقی مانده است.
- ابو رافع؛ یکی از بردگان عباس بن عبدالمطلب بود که به پیامبرصلی الله علیه وآله بخشیده شد و پیامبرصلی الله علیه وآله او را آزاد کرد.۲۴
در میان این ده مولی هیچ عرب آزاده ای نیست، اما همه آنان به جز خبّاب – (مورد پنجم) که شرح حال او نسبتاً مبهم است – مدتی برده بوده و سپس آزاد شده اند. به نظر می رسد که این حقیقت، به طور ضمنی بر تفاوت وضعیت اجتماعی موالی با آزاده ها دلالت دارد. «قانون نامه مدینه» نیز تأکید می کند که: «مؤمن نمی توانست مولای مؤمن دیگری را بدون رضایت او به عنوان حلیف بگیرد». این شرط به روشنی ارتباط قوی موالی با صاحبانشان را نشان می دهد. پیامبرصلی الله علیه وآله در بازگشت از بدر، «ابوهند» را که یک مبارز شجاع و در آن زمان از انصار بود، مورد تکریم قرار داد و خطاب به قوم خود گفت: «همانا ابوهند باید عضوی از انصار بشود و آنها باید او را داماد یکی از خودشان بکنند.»۲۵ این سخن پیامبرصلی الله علیه وآله به طور ضمنی تأکید می کند که ابوهند به عنوان یک مولا هنوز عضویت کامل اجتماعی را کسب نکرده بود.
شایان ذکر است که در میان پیروان پیامبرصلی الله علیه وآله کسانی بودند که از بردگی آزاد شده بودند، اما هرگز مولی نامیده نشدند؛ از جمله:
۱- زیدبن حارثه؛ در نوجوانی اسیر شد و در بازار عکاظ فروخته شد. یکی از عمه های خدیجه او را خرید۲۶ و خدیجه به هنگام ازدواج با پیامبرصلی الله علیه وآله زید را به پیامبر بخشید، پیامبر نیز او را آزاد کرده و به فرزندی خود پذیرفت.۲۷
۲- سلمان؛ ایرانی الاصل، برده فردی از بنی قریظه (قبیله ای یهودی در مدینه) بود. او آزادی خود را پس از یک مزایده به دست آورد که پیامبرصلی الله علیه وآله او را خرید و سپس آزاد کرد، به این ترتیب سلمان یکی از بنی هاشم شد.۲۸
۳- خباب بن اَرّت؛ اسیر بود، مادر سِباع حلیف بنی زهره او را خرید و اندکی بعد به عضویت خاندان سباع درآمد.۲۹
۴- صهیب بن سِنان؛ پدر او عامل امپراطوری ایران در اُبله بود و صهیب در کودکی در قلمرو روم اسیر شد و سپس عبداللَّه بن جُدعان او را در مکه خرید. او پس از آزادی با عبداللَّه زندگی می کرد.۳۰
ویژگی مشترک این چهار بنده آزاد شده این بود که هر یک از آنان به عنوان عضوی از خاندان شخص آزاد کننده خود پذیرفته شده بودند؛ زید به فرزندی پیامبرصلی الله علیه وآله پذیرفته شد؛ سلمان به بنی هاشم تعلق یافت (هو الی بنوهاشم)؛ در این جا منظور از بنی هاشم، خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله است؛ خاندان سِباع، خباب را پذیرفت (انضم الی آل سباع)، و صهیب نزد عبداللَّه ماند (اقامَ مَعهُ). در حقیقت، این چهار نفر اعضای برجسته جامعه صدر اسلام بودند. بنده های آزاد شده که استعدادهایی برجسته داشتند و خاندان های مهم آنان را پذیرفته بودند، هرگز مولی نامیده نشدند. این حقیقت بر عکس حدس هایی است که موالی را متعلق به یک طبقه پست می داند.
نمودار زیر گروهی از موالی و حلفا را نشان می دهد که در جنگ بدر شرکت داشتند.۳۱
در جامعه عرب آن زمان به جز بردگان، هیچ طبقه یا فرد بالغی ملزم نبود جنگ جو شود. درحالی که مهاجرانی که در مکه به اسلام گرویده و به مدینه هجرت کرده بودند، موردی منحصر به فرد بودند، انصار و قریشیان مخالف، از بومیان مکه و مدینه بودند. بنابراین، مورد انصار و قریش، می تواند نشان دهنده تناسب حلفا و موالی نسبت به تعداد کل جمعیت حاضر در جنگ و نیز بازتاب شرایط اجتماعی مکه و مدینه باشد. با توجه به این تناسب ها به آسانی می توان احتمال داد که موالی نقش مهمی در جوامع مکه و مدینه نداشتند. از این رو می توان نتیجه گرفت که موالی کسانی بودند که از بندگی آزاد شده و پیوند نزدیکی با صاحبان خود داشتند و تعداد آنان نسبت به کل جمعیت اندک بود و شاید نقش چندان مهمی در اوضاع سیاسی و اجتماعی نداشتند. حلیف (جمع: حلفا)
نمودار ارائه شده فوق نشان می دهد که برعکس موالی، تعداد حلفا نسبت به کل جمعیت مکه و مدینه تا حدودی زیاد بود. بنابراین، باید بررسی شود که حلفا چه کسانی بودند. البته این مسئله هنوز در مطالعات اسلامی جدید بررسی نشده است.
سعدبن حوله یمنی – حلیف یکی از مهاجران -۳۲ و بُحَیل بن بجیل از قبیله بلی – حلیف یکی از انصار -۳۳ در میان شرکت کنندگان جنگ بدر حضور داشتند. ابن سعد در شرح حال آنها اسنادی ارائه می دهد که آنان را از موالی معرفی می کند، نه از حلفا. این تناقض میان حلیف و مولی و نیز اشاره پیش از این به عبارت «قانون نامه مدینه» (که مؤمنی نمی تواند مولای مؤمن دیگری را بدون رضایت او به عنوان حلیف بگیرد) تأکید می کند که بین مفهوم حلیف با مفهوم مولی تفاوت وجود دارد.
ابن سعد و دیگر نویسندگان عرب بسیار علاقه مند بودند تا نَسَب حلفا را همانند مردم عادی ذکر کنند، درحالی که به نَسَب مولی توجه چندانی نداشتند. این حقیقت بار دیگر نشان می دهد که پایگاه اجتماعی حلیف با مولی تفاوت داشت.
پیامبرصلی الله علیه وآله چندین حلیف را برای فرماندهی نظامی برگزید؛ از جمله: عبداللَّه بن جحش که در ماه هفتم سال دوم هجری به فرماندهی گروهی ده نفره از مسلمانان برای حمله به کاروان تجارتی قریش اعزام شد؛۳۴ عُکاشهبن محصَن که در ماه چهارم سال ششم هجری دسته چهل نفری مسلمان را فرماندهی کرد؛۳۵ شجع بن وهب که در ماه سوم سال هشتم هجری فرمانده گروه بیست و چهار نفری از مؤمنان بود؛۳۶ محمدبن مَسلمه که دو بار فرمانده گروه کوچکی از مؤمنان بود؛ یک بار در ماه اول سال ششم و بار دیگر در ماه چهارم همان سال.۳۷
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 