پاورپوینت کامل خان و جایگاه سیاسی و اجتماعی آن در تاریخ اسلام ۸۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خان و جایگاه سیاسی و اجتماعی آن در تاریخ اسلام ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خان و جایگاه سیاسی و اجتماعی آن در تاریخ اسلام ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خان و جایگاه سیاسی و اجتماعی آن در تاریخ اسلام ۸۴ اسلاید در PowerPoint :

>

مقدمه

«خان»، «خاقان»، «خاغان» و «قاآن» عنوان بسیاری از پادشاهان، حکمرانان و رؤسای قبایل ترک و تاتار در دوره های مختلف تاریخی بوده است. در دوره اسلامی، عنوان خان بیش از سایر صورت ها و مشتقات آن رواج پیدا کرد. واژه خاقان را نخستین بار تئوچوئه، از سلسله پادشاهان چین (سلطنت: ۱۰۲۷ یا ۱۱۲۲ ـ ۲۵۶ ق ـ م) به کار برد. این پادشاهان پس از استقرار نظام ملوک الطوایفی در چین، برای بخش های مختلف این سرزمین، امیری با استقلال تمام و اختیارات فراوان می گماشتند.[۱] عنوان خاقان پس از وقوع انقلاب بزرگ چین در سال ۲۲۱ ق.م نیز از جانب «شی هوانگ­تی» برگزیده شد.[۲] همچنین در سال ۳۱۲ م. در سالنامه های چینی و در قرون وسطا به صورت یک عنوان در آخر نام اشراف زادگان مشرق زمین مورد استفاده قرار گرفت.[۳] در حدود سال ۶۹۶ م. قوم قیتانی در چین خان های متعددی داشتند که آنان نیز برای خود خان بزرگی را به مدت سه سال انتخاب می کردند. خواجه نظام الملک در سیاست نامه از خان های کاشغر، سمرقند و چین سخن به میان آورده است.[۴]

در پی سقوط دولت هیاطله در سال های ۵۶۳ ـ ۵۶۷ م. به دست قبایل ترک زبان و تشکیل اتحادیه سیاسی عظیم به نام خاقانات (خانات) ترک در سرزمین های سیبری جنوبی و مغولستان و آسیای مرکزی، عنوان خان ابتدا به صورت خاقان در مورد سران خاندان ها به کار گرفته شد و پس از پذیرش رسمی آن از سوی حکام خانات ترک در اواسط قرن ششم میلادی به سایر دولت ها و نیز اقوام دیگر ترک وابسته به خانات از جمله آوارها، قرقیز های ینی سئی، پچنک ها و خزرها نیز به ارث رسید و به دنبال آن در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم میلادی پولیان ها از طوایف سلاویان پس از رسیدن به استقلال از سلطه خزرها و نیز کنیازهای کییف عنوان خاقان را پذیرفتند.[۵] عنوان خاقان در قرون پنجم، ششم و هفتم میلادی تا ظهور اسلام در میان حکمرانان ترک به کار می رفت. این دوران به عهد سلطنت خانات ترک معروف شده است. مردم تبت هم پادشاه خود را برای تشبیه به پادشاهان ترک «خاقان» نام می نهادند.[۶]

ابن خرداذبه (م ۳۰۰ ق) در ذکر القاب ملوک الارض لقب همه پادشاهان ترک، تبت و خزر را خاقان نامیده است.[۷] ابن ندیم (م ۳۸۰ ق) در الفهرست در بیان فرار مانویان پس از قتل مانی به دست کسری از ایران می نویسد: «… از این رو همه (مانویان) پا به فرار گذاشته و از رودخانه بلخ گذشته و به مملکت خان در آمده، و همان جا اقامت نمودند و خان در زبانشان لقب پادشاهان ترک است.[۸]

شیخ محمود کاشغری، لغت دان برجسته ترک در قرن پنجم هجری که خود در دربار نخستین خانان حکومتگر در تاریخ اسلام یعنی ایلک خانان (۳۸۲ ـ ۶۰۷ ق) فعالیت داشته است،خان را مترداف با خاقان دانسته و هر دوکلمه را پادشاه بزرگ از فرزند افراسیاب و وجه تسمیه آنان بدین نام را داستان طولانی می داند. [۹] خوارزمی در مفاتیح العلوم خاقان را ملک اعظم ترک و همچون شاهنشاه ایرانیان، خان خانان و رئیس الرؤسا و خان را رئیس آنان (ترکان) دانسته است.[۱۰] ابن بطوطه (م ۷۷۹ ق)، جهانگرد مغربی، خان را در اصطلاح ترکان به معنای سلطان و در اصطلاح مغولان به معنای پادشاه دانسته است.[۱۱] عطا ملک جوینی حکمران قراختای را خانان قراختائی عنوان کرده است.[۱۲] ابن خلف تبریزی در این باره نوشته است: «پادشاهان ختا و ترکستان را خان گویند؛ چنان که پادشاهان روم را قیصر و چین را فغفور بخوانند. در ترکی خان عنوانی است که به شاه یا امیر مقتدر دهند».[۱۳] در غیاث اللغات هم خان به معنای امیر و رئیس، و خاقان به معنای پادشاه بزرگ و هر دو به عنوان لقب پادشاهان ترکستان و خطا و چین عنوان شده است.[۱۴]

در اوایل قرن بیستم میلادی، کتیبه ای سه زبانه (سُغدی، ترکی اویغوری وچینی) مربوط به سده نهم میلادی در کارابال کاسون واقع در مغولستان شمالی به دست آمد که در متن آن ضمن اشاره به نفوذ آیین مانی در میان ترکان، از پذیرفتن این آیین از سوی سومین خاقان اویغور (۷۶۲ م) سخن به میان آمده است. در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری خاندان بنی الخاقان به ویژه فتح بن خاقان در تاریخ اسلام مشهور است؛[۱۵] در سرزمین های اسلامی عنوان خان برای اولین بار بر روی سکه های قراخانیان یا ایلک خانان (۳۸۲ ـ ۶۰۷ ق) ضرب شد.[۱۶] این نشان دهنده به کارگیری عنوان خان در این دوره برای مناصب عالی حکومتی است؛ چنانچه بیهقی در ذکر حوادث سال ۴۲۵ ق و شرح رسیدن فرستادگان سلطان مسعود به ترکستان می نویسد: «… قدرخان گذشته شد و بغراتگین که پسر مهتر بود و ولی عهد به خانی ترکستان نشست…».[۱۷] و شیخ محمود کاشغری هم قدر خان و قلج خان را به عنوان شاهان توانا و قاطع در امور از القاب ملوک خاقانیه (ایلک خانیان) به شمار آورده است.[۱۸] و در دولت قراخانیان، خان بزرگ، با عنوان «ارسلان خان» در شرق کشور به سلطنت می پرداخت و این در حالی بود که خان دیگر با عنوان بغراخان که تحت سلطه پادشاهی بزرگ بود در جای دیگر از شرق کشور حکمرانی می کرد. در این عصر ارسلان خان به جای واژه باستانی خاقان خان کاربرد داشته است.[۱۹]

در دوره فرمانروایی سلجوقیان (۴۲۹ ـ ۵۹۰ ق) و خوارزمشاهیان (۳۰۵ ـ ۶۲۸ ق) نیز خان بالاترین عنوانی بود که طبقه اشراف آن را بالاتر و برتر از ملک و امیری می دانستند؛ چنان که سلطان محمود غزنوی (۳۸۸ ـ ۴۲۱ ق) پس از اخذ لقب یمین الدوله از خلیفه القادر بالله و فتح خراسان، هندوستان، سومنات و عراق، خواستار افزایش القابی همچون خاقان سمرقند که دارای سه لقب بود شد، ولی خلیفه از آن سر باز زد.[۲۰] همچنین مؤلف تاریخ سلاجقه از اطلاق عنوان خاقان اعظم به قازان (پادشاه) و نیز لقب خاقان به برکیارق خبر می دهد.[۲۱] در دوره حکمرانی قراختائیان که از اواسط سده ششم هجری به بعد در شمال چین یعنی ولایت کاشغر و ختن دولت بزرگی تشکیل دادند، به پادشاه لقب «گورخان» که معنای خان خانان داشته است، می دادند. در تاریخ جهانگشای جوینی نیز به آنان عنوان خانان قراختای داده شده است.[۲۲]

پس از سلطه مغولان بر بخشی از جهان اسلام در اوایل قرن هفتم هجری، عنوان خان برای سران طوایف ترک و فرماندهان مغول و ریاست یک اولوس به کار رفت و قاآن و به عبارت دیگر خاقان جایگزین خان بزرگ در قراقوروم و پکینگ (پکن کنونی) گردید. نیز خاقان به معنای امپراتور و حکمرانان وابسته به سرزمین های امپراتوری، به خان شهرت یافتند. لذا تموچین پس از سه سال پادشاهی، چنگیز خان شد و به قول عطاملک جوینی «قاآن پیش از حلول به محل پادشاهی نام او اوکتای بود». زامباور به چنگیز خان و جانشینان او عنوان «خاقان های بزرگ» داده و مفرد آن را خاقان یا قاآن دانسته است.[۲۳]

مارکوپولو (۶۵۲ ـ ۷۲۴ ق) خان های مغولی ایران را خان شرقی، خان های دشت قبچاق را خان غربی هولاکو را خان مشرق زمین و قوبیلای قاآن را خان بزرگ همه تاتارها می نامد.[۲۴] وی با اشاره به پادشاهی کوی خان، باتوخان، اوکتای خان، منگوقاآن و قوبیلای قاآن (معاصر مارکوپولو) بر تاتارها، به بیان نکاتی پیرامون جایگاه سیاسی، اجتماعی، و دینی خان ها در آن دوران می پردازد. این جهانگرد ونیزی در بخشی از گزارشات خویش در این باره می نویسد: « تاتارها در راه حمل جسد پادشاهان برای دفن در کوه آلتائی، همه کسانی را که در سر راه حمل جسد میبینند با شمشیر می کشند و می گویند که بروید و در دنیای دیگر به خان خود خدمت کنید… و وقتی منگوقاآن مرد بیش از بیست هزار مرد که در سر راه تشییع جنازه وی دیده شدند کشتند… [در این دوران] خان بزرگ (قوبیلای قاآن) به هر کسی طبق درجه اش جایزه و رتبه می دهد» و برای مدال­ها این مطلب نوشته شده: « در سایه خداوند بزرگ و لطفی که به امپراطور ما کرده ای، مبارک باد نام خان بزرگ و مرگ و نابودی باد بر کسی که از او اطاعت نمی کند… [در این عصر] هر برگه (پول) ممهور به مهر خان بزرگ است و این پول دارای رسمیت مشروع تمام است و درست ارزشی معادل ارزش طلا و نقره دارد… [نیز در این دوره تاریخی] خان بزرگ پیام هائی به زبان ترکی به پاپ رم نوشت… و توهین به خان مرگ فرد را به دنبال داشت.»[۲۵]

بر همین اساس با حمله ی مغولان و تسلط آنان بر بخش هایی از جهان اسلام، ترکستان شرقی هم به همراه بخش هایی از استپ های شمالی و ماوراءالنهر تحت سلطه ی خان های جغتائی، جانشینان چنگیز قرار گرفت.[۲۶] و پس از آن در دوره ی حکمرانی اوزبکان بر این مناطق هم عنوان خان همواره از کاربرد لازم برخوردار بوده است، چنانکه« اسکندر بیگ» در ذکر بخشی از قضایای ماوراءالنهر و بیان احوال عبدالله خان و سلاطین اوزبکیه می­نویسد: «در توده­ی سلاطین چنگیزی، پادشاه را خان می نامند و پادشاه زاده را تا به پایه بلند سلطنت نرسد، سلطان می گویند. اما عبدالمومن خان از زمان حیات پدر به لقب ارجمند خانی معزز و مکرم بود، چنانکه مردم ماوراءالنهر و اوزبکیه عبدالله خان را خان کلان و او را خان خرد می گفتند.»[۲۷] در آذربایجان نیز پس از استیلای مغول، خان جایگزین رئیس و امیر گردید و به همین جهت است که واژه ی خان را اکثر فرهنگ نویسان، مغولی دانسته و برخی هم آنرا یک لغت ترکی عنوان کرده اند. و در زبان چینی این واژه با تلفظ «خن» به مفهوم لقب پادشاهان به کار رفته است. و فرهنگ لغات مغولی به رسم الخط چینی آنرا از جمله ی لغات مغولی خالص می داند[۲۸] و مؤلف «بستان­السیاحه» در معنی چنگیز خان می نویسد:

از آنرو که معنی چنگیز خان بود خان خانان بتوری زبان[۲۹]

بعد از چنگیز جانشینان او در ایران هم عنوان خان را پذیرفته و خود را «ایلخان» نامیدند.[۳۰] رشیدالدین فضل الله درباره ی به قدرت رسیدن آباغاخان می نویسد: «و هم در آن تاریخ (۶۶۹ق) ایلچیان از بندگی قاآن رسیده بودند و جهت آباغاخان یرلیغ و تاج و تشریف آورده، تا بجای پدر نیکوی خویش، خان ایران زمین باشد و بر طریقه و رسوم آباء و اجداد رود.»[۳۱] و نیز وی در عنوان حکایت وصول پولاد. .. و آوردن یرلیغ در باب خانیت ارغون­خان می­نویسد: «در دهم صفر سنه­ی خمس و ثمانین و ستمائه یکبار دیگر ارغون­خان بر تخت نشست و به پادشاهی، رسوم و آئین به تقدیم رسانید.»[۳۲] بعضی از امرای بنی­شیبان (۷۷۷ ـ ۷۸۰ ق) لقب خاقان و برخی از حکمرانان دولت شیروانشاهیان (۹۰۳ ـ ۱۲۳۶ ق) نیز عنوان خاقان داشتند و به دولت خاقانیان شهرت یافتند؛ حتی در این دوره واژه خاقان در مورد خاقانی شیروانی به عنوان تخلص هم به کار رفت. در نزد ترکان تیموری نیز خان از سلطان مهم تر بود.[۳۳]

در عصر صفوی (۹۰۷ ـ ۱۱۴۸ ق) خان یک حاکم ایالتی یا درجه ای پایین تر از بیگلربیگی و بالاتر از سلطان (معاون و جانشین حاکم) بود. همچنین در مورد پادشاهان صفوی عنوان خاقان و درباره دیگر دست اندرکاران حکومتی عنوان خان و بیگ مورد استفاده قرار می گرفت. در این دوران در مناطق ازبک نشین نیز عنوان خان رواج داشت، به طوری که اسکندر بیگ در شرح حوادث سال اول جلوس شاه عباس اول در حدود سال ۹۹۶ ق می نویسد:

بر مسند خاقانی زد تکیه شه ایران تاریخ جلوسش شد «عباس بهادر خان»[۳۴]

قرون نهم تا سیزدهم هجری را شاید بتوان اوج کاربرد عنوان خان در جهان اسلام به شمار آورد، به طوری که در این دوران قلمرو جغرافیایی حکومت خانان به خانات شهرت یافت؛ از جمله در خانات کریمه (۸۲۳ ـ ۱۱۹۱ ق)، خانات ماوراء النهر (بنی جغتای)، خانات قازان (۸۴۹ ـ ۹۵۷ ق)، خانات قاسموف (۸۵۶ ـ ۱۰۸۸ ق)، خانات خیوه (۹۲۱ ـ ۱۱۸۴ ق)، خانات خوقند (۱۱۱۲ ـ ۱۲۹۳ ق) و خانات کاشغر (۱۲۲۸ ـ ۱۲۹۴ ق)[۳۵] نیز این عنوان رواج داشت. میرزا مهدی خان استر آبادی که خود در سال(۱۱۵۱ ق) از جانب نادرشاه (۱۱۴۸ ـ ۱۱۶۰ ق) به لقب خانی نایل آمد، درباره چگونگی به کارگیری خاقان و خان در این مقطع تاریخی می نویسد:

«خاقان (xagan) همردیف قاآن باشد یعنی ملک الملوک، و پادشاهان را خاقان گویند عموماً و پادشاهان چین را خصوصاً، چنان که پادشاه روم را قیصر و عجم را کسری و هند را رای و توران را خان و کرج را شاو و تاتار را ترای و یمن را تُبَّع نامند.»[۳۶]

او در توضیح عنوان خان (xan) هم آن را به معنای پادشاه دانسته و می نویسد:

«و به این جهت پادشاه ترک را خان نامیدند و چون سلاطین روم منشعب از این ترکانند خود را خان نامیدند و [پس] از آن که عربستان و حجاز را متصرف شدند، لفظ سلطانی را که به لغت عرب به معنای پادشاه است بر خانی افزودند و این که در ایران حکام و اعیان دولت را خان گویند جهتی به غیر از این نخواهد داشت که چون سلاطین روم برای عظم شان، اطلاق اسم پادشاهی را به امرا و اعیان خود نموده و ایشان را پاشا نامیدند که مخفف پادشاه باشد. [پس] از آن که پادشاهی ایران به خاندان صفویه منتقل شد، ایشان هم علی رغم سلاطین روم اعیان دولت خود را خان و فروتر از آن را سلطان لقب دادند و بعد از آن که سلطنت به دودمان گورکانیه انتقال یافت خود را پادشاه نامیدند و به طریق ایران اعیان و اکابر دولت خود را به خطاب خانی اختصاص دادند.»[۳۷]

در دوره زندیه (۱۱۶۳ ـ ۱۲۰۹ ق) هم مؤلف تاریخ گیتی گشا از اعطای لقب خانی به محمد خان از سوی شیخعلی خان و اطلاق عنوان خاقان به پادشاه خبر می دهد.[۳۸] خان در دوره فرمانروایی پادشاهان ترک دهلی در هند یک عنوان خاص برای اشراف زادگان به ویژه، آنان که از نژاد ایرانی و افغانی بودند، به شمار می رفت و سلاطین دهلی (۶۰۲ ـ ۹۶۲ ق) و حکام بنگاله (۶۰۲ ـ ۹۸۴ ق) عنوان خان داشتند.[۳۹] در دوره حکمرانی سلاطین تیموری در هند نیز این لقب رواج داشت، چنان که عبدالرحیم خان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.