پاورپوینت کامل حوزه ی عمومی و حوزه خصوصی در اندیشه و عمل امیرالمؤمنین علی علیه السلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حوزه ی عمومی و حوزه خصوصی در اندیشه و عمل امیرالمؤمنین علی علیه السلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حوزه ی عمومی و حوزه خصوصی در اندیشه و عمل امیرالمؤمنین علی علیه السلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حوزه ی عمومی و حوزه خصوصی در اندیشه و عمل امیرالمؤمنین علی علیه السلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

مقدمه

بررسی و مطالعه اندیشه و زندگی امیرالمؤمنین علی علیه­السلام به ویژه دوره­ پنج­ساله­ حکومت ایشان، بر اساس رویکردهای جدید مطالعاتی مورد توجه پژوهشگران بسیاری قرار گرفته است. زندگی و اندیشه امیرالمؤمنین علی علیه­السلام و جهت­گیری­های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایشان در چارچوب نظریه حوزه عمومی و حوزه خصوصی مورد بررسی و ارزیابی قرار داده شده است.

بحث نظری حوزه­ عمومی و حوزه خصوصی بر اساس تعریف و برداشت تئوریک و اندیشه سیاسی ­هانا آرنت انجام گرفته است. هانا آرنت معتقد است حوزه عمومی تنها متعلق به دوره خاصی از تاریخ یونان باستان است، بنابراین مفاهیم و تعاریف مطلق حوزه عمومی و حوزه خصوصی مد نظر وی کمتر قابل نمونه­یابی در جامعه سیاسی اجتماعی عصر حضرت امیرالمؤمنین علی علیه­السلام است. همان­طورکه نگاه یورگن­­ هابرماس نیز به حوزه عمومی و خصوصی برداشتی غیر از برداشت آرنت می­باشد. منظور این که نظریه همچون سایر نظریه­های رایج در علوم انسانی با خوانش­های مختلفی روبه­رو می­باشد. در این مقاله تلاش شده با استخراج و استنباط از مفاهیم و مفروض­های کلی حوزه­ عمومی و حوزه­ خصوصی از دیدگاه آرنت، مطالعه­ای تطبیقی توصیفی تحلیلی صورت پذیرد.

شایان ذکر است که اندیشه و رفتار اجتماعی سیاسی و شأن والای امیرالمؤمنین علی­علیه­السلام هرگز در قالب یک نظریه­ فلسفی سیاسی اجتماعی محدود نمی­گنجد، اما می­توان گفت که اصول و ویژگی­های کلی زیر در تعریف و برداشت­ هانا آرنت از حوزه عمومی و خصوصی و نیز اندیشه­ امیرالمؤمنین علی علیه­السلام در مورد این امور مشترک هستند:

  1. اصل برابری سیاسی میان شهروندان؛
  2. عدم توجه به هویت قومی، مذهبی و نژادی در حقوق انسانی اعضای جامعه سیاسی؛
  3. تأکید بر آزادی و برابری و عدالت و فضیلت به عنوان اصول ذاتی حیات سیاسی؛
  4. منع تعرض به منافع عمومی توسط افراد برای نفع فردی؛
  5. فعالیت سیاسی به معنای نابودی حوزه­ خصوصی و خانه و خانواده نیست.

البته برداشت آرنت از حوزه­ عمومی و خصوصی با دیدگاه امیرالمؤمنین علی علیه­السلام در مورد این امور در اصول و ویژگی­های زیر اختلاف دارد:

  1. آرنت حوزه­ عمومی را مغایر با تشکیل گروه­ها و جوامع، بر مبنای همدلی و محبت و دوستی می­داند، در حالی که در اندیشه امیرالمؤمنین علی علیه­السلام به عنوان خلیفه مسلمانان همدلی و محبت و دوستی یک اصل محسوب می­شود؛
  2. در نگرش آرنت به حوزه­ عمومی دنیاداری محض، اصل سیاست تشخیص داده می­شود، اما در اندیشه و رفتار امیرالمؤمنین علی علیه­السلام با وجود تأکید بر سیاست و حکومت­داری و نظم سیاسی، نگاه ابزاری به امور دنیوی یک اصل است؛
  3. آرنت اجتماع سیاسی را محصول یک نظام ارزشی نمی­داند، در حالی که حکومت علوی بر اساس اسلام اداره می­شود و اصولاً نظام اسلامی یک نظام ارزشی است؛
  4. از نظر آرنت فرد در زندگی خصوصی هرگز قادر به کشف واقعیات جهان و هستی نیست، اما در دیدگاه امام این امر یک مورد مطلق نیست و ایشان در ضمن تأکید بر جنبه­ اجتماعی انسان، به معنویت فردی و تکامل ایمان فردی اذعان دارد و خودشناسی را در رأس برنامه منجر به سعادت بشر قرار می­دهد.

مفهوم حوزه عمومی

  1. سیاست

سیاست را می­توان در پیوند با مفهوم قدرت، محصول گردآمدن انسان­ها در حوزه عمومی برای تعمیم­سازی درباره­ منافع و چشم­داشت­های عمومی ارزیابی نمود؛ منافع و چشم­داشت­هایی که در نهایت به دو مقوله­ آزادی و لذت عمل ختم می­شوند[۱] تولد انسان­ها می­تواند امری سیاسی باشد، زیرا هر انسانی که متولد می­شود قابلیت و توانایی کنش، که عبارت است از گفتمان در حوزه عمومی درباره­ امور سیاسی را داراست.[۲] اگر امور انسانی را در سه دسته، تلاش برای معاش، کار و عمل سیاسی بخش­بندی کنیم، مشاهده می­شود که در بخش اول و دوم، فعالیت­های بشری ناظر بر انجام اموری در چارچوب زیست­شناختی و رفع نیازهای اولیه و تولید کالاهای مصرفی است.[۳] حالت سوم فعالیت­های انسانی عمل سیاسی می­باشد که تنها با حضور دیگران انجام پذیر است. فرق اساسی انسان و حیوان نیز همین اقدام انسان­ها به عمل سیاسی است که در ویژگی بنیادین آزادی و کثرت را شامل می­شود.[۴] سیاست به تأسیس فضایی عمومی برای عمل مبادرت می­نماید. مفهوم واقعی سیاست تنها در حوزه عمومی عینیت می­یابد.[۵]

  1. حوزه عمومی

هانا آرنت حوزه­ عمومی را به دو معنای«فضای نمود» و «جهان مشترک» به کار می­برد. اگر واقعیت را تنها همان چیزی به حساب بیاوریم که قابل دیدن و شنیدن است، حوزه­ عمومی جایی خواهد بود که عمل انسان­ها به دست سایر انسان­ها دیده و شنیده می­شود و چون امر دیدن و شنیدن رابطه­ای بین انسان­هاست، بنابراین حوزه عمومی مستلزم حضور دایمی دیگران است.[۶] حوزه­ عمومی محل نمودها است و آنچه دیده یا شنیده نمی­شود به حوزه خصوصی تعلق خواهد داشت.[۷] حوزه عمومی جهان مشترک انسان­هاست و اصولاً بر خود جهان دلالت دارد. جهان به معنای طبیعت نیست بلکه بر مفهوم دست ساخته­های بشری دلالت دارد.[۸]

ویژگی های حوزه ی عمومی

حوزه عمومی دارای سه ویژگی متمایز کننده است که آن را به فرهنگ نیز نزدیک می­سازد: ۱. ساختگی بودن سیاست و حوزه­ عمومی؛ ۲. مکان­مندی؛ ۳- تمایز بین علایق خصوصی و عمومی.[۹]

  1. ساختگی بودن سیاست و حوزه عمومی: فعالیت­های سیاسی و زندگی عمومی دست ساخته بشری و فرآورده و دستاورد فرهنگی افرادی است که از ضروریات زندگی و نیازهای زیستی فراتر می روند؛ بنابراین برابری سیاسی و حقوقی فردی تنها با عضویت در جامعه سیاسی حفظ و تأمین می شود و هویت قومی، مذهبی و نژادی هرگز پایه­ این حقوق قرار نمی­گیرند. این مقوله های هویتی به طور اساسی با هویت فرد به عنوان یک شهروند در تقابل و تعارض قرار می گیرند.[۱۰]
  2. مکان­مندی حوزه عمومی: فعالیت­های سیاسی در حوزه­ عمومی شکل می­گیرند؛ یعنی در مکانی که افراد می­توانند با هم ملاقات نمایند، تبادل افکار داشته باشند و درباره اختلاف­هایشان بحث کنند و راه حل جمعی برای مشکلات خویش بیابند.[۱۱] عقاید سیاسی هرگز در حوزه­ خصوصی و در خلوت شکل نمی­گیرند.[۱۲] جنبه دیگر ویژگی مکانی حوزه­ عمومی ایجاد اجتماع سیاسی واحد از افراد متمایز است. وحدت یک اجتماع سیاسی فرآورده­ خویشاوندی و قرابت قومی و مذهبی یا محصول یک نظام ارزشی مشترک نیست بلکه این وحدت تنها با سهیم­شدن در فضای عمومی و مجموعه­ای از نهادهای سیاسی و درگیر­شدن در اعمال و فعالیت­هایی که مشخصه­ آن فضا و آن نهادهاست، به وجود می­آید.
  3. علایق و منافع عمومی و خصوصی: درگیر­شدن در فعالیت سیاسی صرفاً رسیدن به رفاه نیست، بلکه تحقق اصول ذاتی حیات سیاسی یعنی آزادی، برابری، عدالت، شجاعت و فضیلت است. انسان در طول عمرش به طور مداوم بین دو گونه­ متفاوت از زیستن و هستی در حرکت است. نخست درون حوزه­ای که متعلق به خودش است و دوم درون حوزه­ای که بین او و انسان­های دیگر مشترک است؛ به عبارت دیگر زندگی فردی و زندگی شهروندی. به نظر می­رسد علایق عمومی هرگز حاصل جمع منافع خصوصی و نیز مبنای مشترک آنها نیست. منافع و علایق عمومی منافع حوزه عمومی هستند که افراد به عنوان شهروند به طور مشترک از آن برخوردارند و تنها با فراتر رفتن از منافع خصوصی می­توان آنها را به دست آورد.[۱۳]
  4. حوزه خصوصی

هانا آرنت معتقد است در عصر باستان دو حوزه مجزا از هم وجود داشت: حوزه عمومی و حوزه خصوصی. انسان در حوزه خصوصی قادر به رسیدن به چیزی ماندگار­تر از خود زندگی نیست و نمی­تواند واقعیات جهان هستی را کشف کند. حوزه خصوصی، حوزه تلاش معاش[۱۴] و محل پنهان ماندن برخی علایق مثل عشق و به طور کلی رشد و نموّ فعالیت­های غیر سیاسی بشر است.[۱۵] البته ورود به عرصه­ عمومی و پرداختن به فعالیت­های سیاسی به معنای بطلان کامل حوزه خصوصی، خانه و خانواده نیست؛ بلکه حوزه خصوصی مقدمه­ای برای حوزه عمومی است.

کارکردهای سیاسی حوزه عمومی در حکومت علوی

  1. مسئله خلافت

ژرف­نگری در اندیشه و عمل امیرالمؤمنین علی علیه­السلام آشکار می­سازد که ایشان در عرصه سیاست، نماد مدارا و مردم سالاری است. اگر مفهوم مردم­گرایی و حقوق بشر را که پایه و بنیاد تفکر سیاسی جدید است همان اقدام به عمل سیاسی به حساب آوریم که در نظر آرنت مهم­ترین خصیصه­ حوزه عمومی است مشاهده می­شود که امیرالمؤمنین علی علیه­السلام مبنای رفتار سیاسی­اش همین امر بوده است.

در پی قتل عثمان در ذی­حجه سال ۳۵[۱۶] و نبود جانشین خلیفه، مدینه مرکز دنیای اسلام با چالش مدیریتی و رهبری سیاسی، عقیدتی رو به رو شد. معترضان به خلیفه سوم که مهم ترین دلایلشان اعتراض به شیوه حکومت­داری او و گماشتگان وی بود؛[۱۷] در کنار سایر مردم مدینه، در نگاه نخست، اعضای شورای شش نفره، عمر را جهت سپردن منصب خلافت طرف دعوت قرار دادند[۱۸] و همین افراد هم در طول سال­های حکومت امیرالمؤمنین علی علیه­السلام به دلیل پایگاه­های جدید اجتماعی­شان نقش آفرین اصلی و محرک جریان­های سیاسی عمومی شدند.[۱۹] گزینش و انتخاب حضرت امیرالمؤمنین علی­علیه­السلام نوعی دگرگونی و تحول عمیق در سطح تفکر سیاسی مسلمانان محسوب می­شود.[۲۰] طلحه و زبیر آفرینندگان جریان جمل از نظر سیاسی با تکیه بر خویشاوندی و قرابت با عایشه حامل تئوری عدم اعتقاد و پذیرش گرایش مسلمانان به حفظ خلافت در بنی­هاشم بودند.[۲۱] روند انتخاب امیرالمؤمنین علی علیه­السلام به خلافت گویای وجود الگوی حکومت و تفکر سیاسی مبتنی بر مردم­گرایی بود. تقاضای جمعی جهت خلافت امیرالمؤمنین علی علیه­السلام، ثبوت این دیدگاه بود که در این مقطع زمانی عقیده و رأی قریش یا رأی بنی­هاشم در انتخاب خلیفه دخالتی نداشت بلکه موضوع رأی عمومی بود.[۲۲]

در چنین گزینشی عموم مردم به یک نقطه و یک فرد معین متوجه شدند و توان انحراف مردم توسط گروه، شخص یا قبیله­ خاصی وجود نداشت و کسی که با این کیفیت انتخاب می­شد نمی­توانست خود را از نظریه­ عمومی کنار بکشد و به طور قطع، مجبور به پذیرش سمت خلافت بود.[۲۳] بررسی رویکرد امیرالمؤمنین علی علیه­السلام در برکنارماندن از خلافت و رهبری سیاسی جامعه از زمان رحلت پیامبر۸ در سال یازده تا ۳۵­هجری گویای این مسئله است که در دیدگاه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه­السلام مردم اصلی­ترین نقش را در تعیین حکومت دارند و مهم­ترین و اساسی­ترین وظیفه حکومت اسلامی نیز ایفای حقوق مردم و پاسداری از خواسته­های آنان می­باشد.[۲۴]

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه­السلام مردم را ستون دین و پاسداران جامعه می­داند و بر حاکم لازم می داند که حقوق آنها را حفظ نماید.[۲۵] مردم­گرایی در اندیشه امام هیچ­گونه تناقض و تنافری با خدا محوری ندارد بلکه عدم رعایت حقوق مردم و به حساب نیاوردن آنها دشمنی با خداوند است.[۲۶] بر این اساس وی جهت بیعت با مردم ضمن تأخیری چند روزه، مکان بیعت را فضای عمومی نشست مسلمانان یعنی مسجد قرار می­دهد.[۲۷] گویی مسجد برای مسلمانان در حکم همان میدان آگوارای یونانیان را داشت که مباحث اجتماعی و سیاسی خویش را در آن مورد مداقه قرار می­دادند. انتخاب عمومی توأم با بیعت عمومی ویژگی خاصی به خلافت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه­السلام می­داد، زیرا این یک انتخاب و اقدام سیاسی از سوی آحاد مردم بود.[۲۸] خلافت این زمان بر اساس مفاهیم پایه­ایی حوزه عمومی پدیده­ای دربینی[۲۹] محسوب می­شد که پیوند دهنده اقشار مختلف جامعه با دیدگاه­ها و افکارها متضاد بود.

مهم­ترین انگیزه­ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه­السلام جهت پذیرش خلافت، ترمیم حکومت و امت و جلوگیری از فروپاشی آن پس از غائله قتل عثمان بود؛[۳۰] امری که در مسجد در روز بیعت بدان اشاره نمود و تنها خواست و اجازه مردم و اتفاق مردم مدینه یعنی مهاجران و انصار، مردم کوفه، بصره و مصر را مشروعیت بخش و ضامن خلافت خویش دانست.[۳۱] توجه به یکپارچگی امت در اندیشه امیرالمؤمنین علی علیه­السلام چنان قوت داشت که سبب اصلی سرکوبی جریان جمل را ممانعت از گسستن نظام مسلمانان قلمداد کردند.[۳۲] امیرالمؤمنین علی علیه­السلام در مقام خلافت تنها یک فراخوان مذهبی نبود، بلکه نظریه­پردازی بود که به بنا و ساخت جامعه اسلامی دل بسته بود و قصد داشت از یک مساحت کوچک به سوی فضایی گسترده­تر در جامعه به حرکت درآید.[۳۳] ایشان بیان می­کند که در سقیفه و نصب و انتخاب­های بعدی خلیفه فداکارانه از حق خلافتش بر جامعه گذشت تا وحدت مسلمانان حفظ شود.[۳۴] شاید از این رو باشد که برخی روند بیعت با امیرالمؤمنین علی علیه­السلام را مدت­دار توصیف می­کنند.[۳۵]

  1. سیاست ورزی امیرالمؤمنین علی علیه­السلام در حوزه عمومی

مبنای اندیشه­ورزی امام جهت بر­پایی حکومتی همسان با حکومت پیامبر۸ بر اصول دینی، ورع، زهد، تقوا و عدالت استوار بود. امیرالمؤمنین علی علیه­السلام در خطبه­های ۸۳ و ۸۷ نهج البلاغه ضمن معرفی و شناخت و اعلام آگاهی­شان به ابزارهای عملی قابل اجرا در سیاست (دنیا محل فرصت و رقابت و مطیع نمودن مردم با شمشیر و تازیانه است) علت اصلی پرهیز از این ابزار را اجرای حکم قرآن در جامعه می­داند؛[۳۶] از این رو ما حوزه عمومی جداگانه­ای را به عنوان حوزه عمومی اسلامی قابل تعریف می­دانیم. حوزه عمومی اسلامی در طول ۲۵ سال پس از رحلت پیامبر۸ بر اساس مرزبندی­های سیاسی جدید بین افراد و قبایل، ساختار جدیدی به خود گرفته بود و تلاش حکومت علوی صرف بهسازی و احیای این حوزه عمومی گردید. در جریان جمل، امام علیه­السلام بارها هدف از حرکت به سمت بصره را صلح و اصلاح جهت ادامه جریان امت­سازی پیامبر بیان نمود[۳۷] و از لشکریان خواست تا پیش از اتمام حجت بر اهل جمل با آنها وارد نبرد نشوند و آغازگر جنگ نباشند.[۳۸] موضع امام در صفین و علیه معاویه نیز چنین بود و به طلیعه سپاهش دستور می­دهد که پیش از دعوت شامیان و شنیدن سخنان آنها مبادرت به نبرد نکنند. و دشمنی با معاویه و اطرافیانش سبب نشود که کار دعوت آنها به صلح و خیر همگانی ناتمام بماند.[۳۹] رویکرد حکومت علوی گسترش حوزه­ عمومی بر پایه عدالت بود، یعنی شمول سیاسی آن در برگیری کل شهروندان جامعه­ اسلامی بود.[۴۰]

به نظر می­رسد لوازم حقوقی برپایی چنین حوزه­ عمومی اسلامی یعنی قرآن و دین اسلام و خلافت فراهم بودند اما لوازم حقیقی و عینی آن که عبارت است از شناسایی جایگاه هویت فردی در جامعه اسلامی هرگز وجود نداشته و به وجود نیامد. مناسبات نژادی و قبیله­ای و مذهبی اعراب در رأس قوای محرکه­ جامعه اسلامی قرار داشت. سیاست علوی که خواستار حفظ ثبات دینی بود مشمولیت و عمومیت نیافت زیرا ابزار لازم عینیت چنین سیاستی در حوزه عمومی وجود نداشت. در مقابل، سیاست گروه مادی­گرا که کاملاً حالت اجرایی داشت در حوزه عمومی سیادت یافته و پیاده شده بود. [۴۱] به نظر می­رسد طلحه و زبیر در عرصه رقابت درونی حوزه خلافت جهت کسب قدرت به عنوان راهکار و راهبرد مطلق اداره­ حوزه عمومی وارد جریان قتال با عثمان و سپس امیرالمؤمنین علی علیه­السلام شدند.[۴۲] منازعه­ای که بُعد دیگرش در شام در حال شکل­گیری بود. می­توان چنین پنداشت که عثمان و امیرالمؤمنین علی علیه­السلام قربانی هیجان عمومی جامعه در اثر تحریک سهم خواهان گردیدند.[۴۳] گرچه هدف اساسی امیرالمؤمنین علی­ علیه­السلام یکپارچگی و ادامه روند امت­سازی پیامبر بود، اما تقسیم­بندی حوزه عمومی و اختلاف و تفرقه در امت مانع تحقق این هدف گردید؛ تقسیم­بندی که گرایش­های سیاسی – اجتماعی مهمی از گروه های انفعال طلب سیاسی تا گروه های متعصب خارجی را در بر می­گرفت.[۴۴]

  1. مصالح و منافع عمومی در حکومت علوی

عهد­نامه­ امیرالمؤمنین علی علیه­السلام به عنوان قانون اساسی حکومت علوی، مبانی اصلی حکومت اسلامی را به طور واضح عنوان می­کند.[۴۵] این عهدنامه که محک اصلی مردمی بودن حکومت است، در واقع بیانیه­ خواسته­ها و مطالبات امت و محرومان می­باشد که حاکم جامعه آن را اظهار می­کند؛ بیانیه­ای که در جای جای آن سخن از مردم، عموم طبقات و اقشار امت بدون در نظر گرفتن عقیده و مرام آنهاست.[۴۶] امام در این عهدنامه تأکید می­کند که حفظ کارگزاران عثمان نظیر عبدالله بن عامر و معاویه در ساماندهی و تحکیم حکومت، عامل تعیین کننده و کار ساز است اما انجام تکلیف شرعی و سیاسی باعث بر کنار کردن این کارگزاران به دست امام می­شود و آنها را تهدید می­کند که در صورت عصیان با شمشیر و نیروی نظامی سرکوب خواهند شد.[۴۷] امیرالمؤمنین علی علیه­السلام در نامه­ای به معاویه، بیعت او را با خود لازم و غیر قابل سرپیچی می­داند و آن را روش مسلمانان می­داند. [۴۸]

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه­السلام بر تمام کشته شدگان نبرد جمل، از کوفی و بصری تا قریشی و از موافق و مخالف، از مردم مدینه و مکه نماز گزارد و آنها را به خاک سپرد. سپس همه اسباب و تجهیزات جنگ را گردآورد و به مسجد بصره انتقال داد و دستور داد که هر کس اگر چیزی از اموالش را می­شناسد بردارد، مگر سلاحی که از خزانه و یا دارای نشان حکومت باشد. وی تاکید کرد تنها آنچه از امکانات و مال خداوند بر ضد لشکرش به کار برده­اند به عنوان غنیمت برداشته شود.[۴۹] روش امیرالمؤمنین علی علیه­السلام در برخورد با خوارج نیز چنین بود.[۵۰] اخلاق عمومی از سوی وی برای حفظ حرمت انسان­ها در بالاترین سطح رعایت می­شد.

امیرالمؤمنین علی علیه­السلام در پایان نبرد جمل ضمن نامه­ای به کارگزار خویش در کوفه در توضیح جریان جمل آن را پیاده­کردن روش مسلمانان و اجرای حکم خداوند می­داند و هرگز شرایط و خواست شخصی خود را در آن دخیل نمی­داند.[۵۱] در جریان صفین نیز روایات حاکی از توافق و حرکت عموم مردم همراه با امیرالمؤمنین علی علیه­السلام جهت نبرد با معاویه است؛ آزمونی دیگر جهت ورود مردم به عرصه حوزه­ عمومی و تصمیم­سازی سیاسی و اتخاذ تدابیر مشترک راهبردی در پرتو یک مشارکت جمعی بود. این تصمیم عمومی با مشورت گروهی اخذ شد و در نطق­های عمومی سفرای امام در اماکن مختلف جهت نبرد با معاویه مردم آمادگی خویش را اعلام می­داشتند.[۵۲] گویی هر تصمیم­سازی مهم در حکومت علوی یک همه پرسی بود.

آزادی عمل مردم در مشارکت جهت اتخاذ یک تصمیم سیاسی و در اجرای آن زمانی بیشتر نمایان می­شود که امیرالمؤمنین علی علیه­السلام افرادی را که حاضر به نبرد نبودند مختار می­کند تا در صحنه­های دیگر اجتماع حضور یابند، مثلاً افرادی را که در جهاد با معاویه و شام دچار شبهه بودند به مرزبانی ری و قزوین فرستاد[۵۳] و یا عبدالله­بن عمر را که حاضر به مشارکت در نبرد جمل نبود، آزاد گذاشت.[۵۴] می­توان گفت در عالی­ترین دفاع و تعریف از حقوق بشر و حفظ حریم شخصی افراد، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه­السلام حجر­بن عدی و عمر­بن حمق را که آشکارا معاویه را لعنت می­کردند و به مردم شام دشنام می­دادند، بر حذر داشت و به آنها توصیه نمود که نیتشان اصلاح و سازش و هدایت طرفین باشد.[۵۵]

در نبرد صفین لشکر معاویه یک شبانه روز آب بر لشکر امام بسته بود، امام پس از دست یافتن بر آبگاه دستور داد آب را از مردم شام دریغ نکنند.[۵۶] امام در قبال عدم بیعت سعد­بن ابی وقاص، محمد­بن مسلمه و. .. چون از درگیری کناره گرفتند آنها را رها نمود.[۵۷] امیرالمؤمنین علی علیه­السلام بارها در برابر کسانی که بهانه خونخواهی عثمان را وسیله شورش علیه حکومت کرده بودند اظهار داشت که قاتلان عثمان عموم مردم می­باشند. هرگز در این باره کسی را تحریک نکرده و از کار عثمان کناره گرفته است. مردم خود بر عثمان خشم گرفتند و او را به قتل رساندند.[۵۸]

تأمل نظر در فحوای کلام آن حضرت در طول نبرد صفین گویای فراخوانی مردم به اصلاح اجتماعی دینی در پرتو اصل اسلامی امر به معروف و نهی از منکر است.[۵۹] تلاش امام جهت تغییر وضعیت اجتماعی و رهنمون ساختن جامعه به سمت اسلام حقیقی یک جریان پیوسته بود که آن را پی گیری می­نمود؛ اما بازگشایی و حرکت به سمت معیارهای بدوی و قبیله­ای که از سال­های عصر خلفای پیشین آغاز شده بود، تنها در محدوده­ عقل و عمل سیاسی امیرالمؤمنین علی علیه­السلام توقف کوتاه یافت. قبضه­ قدرت و مناصب سیاسی و نظامی توسط بنی­امیه،[۶۰] خلافت اسلامی را به بن­بست کشانید و حوزه­ عمومی شکل گرفته عصر پیامبر را دچار تغییرات ساختاری نمود و با تسامح می­توان گفت حوزه­ عمومی قریشی یا حوزه عمومی اموی شکل گرفت، که دامنه آن تا جریان­های فکری، عقیدتی و مسلکی مرجئه­، شعوبیه­، خوارج و… کشیده می­شود. در واقع حوزه عمومی در برداشت قشری­های آن عصر معطوف به ثروت و خوش­گذرانی و رفاه در پرتو غنایم و بخشودگی­های مالی معاویه (امویان) گردید و این عینیت زندگی در دنیا و اصل سیاست و شهروندی در حوزه عمومی اموی بر شمشیرزدن و کشته شدن در کنار امیرالمؤمنین علی علیه­السلام و امیدواری به آخرت که نوعی حوزه­ خصوصی را تداعی می­نمود، ترجیح داده شد.

پیام­ها و رفتارهای سیاسی اجتماعی و تربیتی امام با تأکید بر نوعی کنش ارزشی انجام می­گرفت که سرانجام، حیات اجتماعی را از تمرکز بر نفع شخصی بیرون می­آورد و محصول نهایی چنین کنش ارزشی همان مشارکت همگانی است که پایه­ سیاست و حوزه عمومی اسلامی است.

  1. توسعه اجتماعی در حوزه عمومی از دیدگاه امیرالمؤمنین علی علیه­السلام

الف) طبقات و گروه ها

بازشناسی عناصر حیات اجتماعی، شناسایی ساخت جامعه اسلامی از طریق نهادهای آن و تنظیم و قشربندی اجتماعی در ارتباط با سازمان سیاسی و حاکمیت، ابزار راهبردی توسعه اجتماعی محسوب می­شوند که با رجوع به رفتار و گفتار سیاسی اجتماعی امیرالمؤمنین علی علیه­السلام و تعیین و شناخت آنها می­توان به تعریف کامل­تر و روشن­تر از حوزه­ عمومی اسلامی در چارچوب دیدگاه­های امیرالمؤمنین علی علیه­السلام دست یافت. امیرالمؤمنین علی علیه­السلام در منشور حکومتش (عهدنامه مالک اشتر) یکی از حقوق اساسی مردم بر حاکمیت را آموزش و پرورش می­داند. رویکرد آموزشی آن، علمی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی است و رشد فرهنگ عمومی، تقویت وفاق اجتماعی و ریشه­یابی آسیب­های اجتماعی چون، ظاهر­نگری، سطحی­نگری و قشری­گرایی و ساده­لوحی اجتماعی از جمله چنین آموزش­هایی محسوب می­شوند.

در جامعه اسلامی زندگی عمومی افراد بر درآمد حاصل از خراج و غنیمت استوار بود. توزیع نابرابر این درآمدها که به امر خلیفه دوم، عمر به ترتیب قبایل و بر حسب نزدیکی و خویشی با پیامبر و سبقت در اسلام تعیین می شد،[۶۱] فاصله طبقاتی عمیق و گسترده ای پدید آورد و این فاصله طبقاتی زمینه­ساز شورش ها و جنبش های سیاسی مذهبی آتی گردید که قتل عثمان را باید اولین پیامد این تبعیض و بی­عدالتی برشمرد.[۶۲]

فتوحات اسلامی، حجاز را از ثقل نیروی انسانی و اقتصادی تهی کرده بود؛ بنابراین کانون­های مهم درگیری بیرون از حجاز بودند، زیرا گروه­های ذی­نفوذ، با حضور در استان تابعه نیروهای مالی و انسانی را جذب کرده بودند. امیرالمؤمنین علی علیه­السلام در این زمینه اشاره می­کند که گروه­های ثروتمندان و توانگران به طور عمومی بر مردم احساس برتری جویی دارند.[۶۳] شاید به همین سبب بود که در برابر اصرار برخی مشاوران مبنی بر واگذاشتن شام به معاویه، فرمود: حاضر نیستم هیچ ولایتی را به او واگذار کنم.[۶۴] امام شورش گروه­های اجتماعی را موجب زیان جامعه می­داند و معتقد است با این شورش ها آرامش عمومی سلب می­شود و هیچ پیشه­ور، بنّا، بافنده و نانوایی نمی­تواند به پیشه خود، ساخت و ساز، بافندگی و نانوایی و در یک کلام به عمران و آبادانی و خدمت عمومی بپردازد.[۶۵] بر همین اساس وی در برابر گروه­های جنایتکار اجتماعی که موجب شر و فساد عمومی در جامعه می­شدند بر­خوردهای قاطعانه­ای داشته است.[۶۶] از جمله گروه خریت­بن راشد پس از جریان حکمیت بر امیرالمؤمنین علی علیه­السلام شورید و به قتل عام عمومی و ناامن­کردن راه­ها و سلب امنیت و آرامش اجتماعی پرداخت.[۶۷] امام به معقل­بن قیس امر فرمود که او را تحت هر شرایطی سرکوب کند، زیرا موجب شورش عمومی در نواحی اهواز و بن­ناجیه و ارتداد گروه­های نصرانی مسلمان شده گردیده است.[۶۸]

گروه خوارج که حوزه وسیعی از حکومت اسلامی را خصوصاً در عراق دچار هرج و مرج و نا امنی و قتل و غارت کرده بودند با واکنش عملی تند امیرالمؤمنین علی­علیه­السلام رو به رو شدند.[۶۹] امام تا زمانی که خوارج به حریم حقوقی اجتماعی و حقوق عمومی مردم تعرض نکرده بودند با آنها کاری نداشت. ایشان ضمن اشاره به فرقه­ها، گروه­ها و عقاید مذهبی آنها و نیز گروه­هایی که بر رأی و تفسیر خود از مسائل مختلف می­پرداختند، تنها به نکوهش و راهنمایی آنها اکتفا می­نماید.[۷۰] مگر آن که این گروه­ها با توسل به اقدامی، در کار حکومت یا نظم عمومی اختلال ایجاد می­کردند.

بنابراین تلاش امام صرف آشکارکردن مواضع فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرایند همگانی و عمومی­شدن منافع جامعه در اثر کنش طبقات و گروه­ها با هم و با حاکمیت گردید. مسیری که می­توانست شرایط نرم­افزاری و زیرساخت­های فرهنگی حوزه عمومی جهت ارتقای سطح کلان زندگی عموم مسلمانان و حتی غیرمسلمانان را در چارچوب نظام خلافت اسلامی فراهم آورد. البته حوزه عمومی عصر علوی شرایط عینی و سخت­افزاری رشد و تحول و توسعه اجتماعی را در قالب گروه­ها و طبقات اجتماعی نداشت و تلاش ایشان جهت بنیان­های عقلانی جامعه و مدنیت توسعه­مند اسلامی تنها در بخش تربیت نیروی انسانی ثمربخش بود که می­توان به برخی از پیروان ایشان و دو فرزند برومندش امام حسن و حسین (علیهماالسلام) اشاره کرد که خود نیز بر این امر تأکید می نماید.[۷۱]

ب) حقوق اجتماعی

بازخوانی حقوق اجتماعی افراد از دیدگاه امیرالمؤمنین علی علیه­السلام ساختار اجتماعی حوزه عمومی در جامعه علوی را از نظر حقوقی می­تواند توضیح دهد. نگاهی به زندگی خصوصی ایشان مجموعه­ای از روابط جاری در این حوزه را به دست می­دهد که علاوه بر نمایاندن صلاحیت­های فردی ایشان، الگویی جهت مفهوم­سازی حقوق اجتماعی افراد ارائه می­کند.

از نظر ویژگی­های فردی، امیرالمؤمنین علی علیه­السلام را می­توان کامل­ترین فرد پس از پیامبر دانست. ایشان با آن همه سابقه درخشان در اسلام و فداکاری­ها و نزدیکی به پیامبر[۷۲] ۸ و داشتن رهبری مسلمانان، همواره مانند یکی از افراد عادی زندگی می­نمود با پیراهن و پوشش­های ساده.[۷۳] پس از نبرد جمل امیرالمؤمنین ع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.