پاورپوینت کامل نیشابور و پایگاه علمی آن از منظر یاقوت حموی ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نیشابور و پایگاه علمی آن از منظر یاقوت حموی ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نیشابور و پایگاه علمی آن از منظر یاقوت حموی ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نیشابور و پایگاه علمی آن از منظر یاقوت حموی ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint :
>
یاقوت حموی[۱] از شاخص ترین جغرافی دانان است که با نگاشتن معجم البلدان خدمت بزرگی به علم جغرافیا و تاریخ و پیدایی جغرافیای تاریخی کرده است. این کتاب از بینظیرترین معجم ها در علم جغرافیاست که براساس حروف الفبا تقریباً به مناطق جغرافیایی پرداخته که درزمان یاقوت وجود داشته یا نامی از آنها باقی بود. کتاب دیگر حموی معجم الادباء است که در حوزه رجال و ادب نگاشته شده است. وی در این کتاب به شرح حال افرادی پرداخته که در حوزه علوم دینی، ادب و تاریخ شناخته شده و یا صاحب اثر بوده اند. بیشترین خدمت او به تاریخ و جغرافیا از طریق نگارش معجم البلدان بود که وسواس و دقت زیادی در آن داشته و بسیاری از نقاط ذکر شده را به چشم خود دیده است.
گزارش حموی از ذیل مدخل نیساوبر نگاشته شده نشان دهنده موقعیت ممتاز این شهر از نظر علمی در عصر خویش است. به نظر می رسد موقعیت ممتاز نیشابور متأثر از عواملی چون اقبال علما و صاحب نظران به این شهر و حضور در آن جا بود، به خصوص این مهاجرت از شهر پرآوازه بغداد انجام می شد که خود معلول عوامل مختلفی بود. بررسی چگونگی این امر از دیدگاه حموی، می تواند به چرایی رونق علمی نیشابور کمک کند. سوی دیگر مسئله آن است که نیشابور دارای چه موقعیت و ویژگی هایی بود که موفق به جذب عالمان علوم مختلف شد.
در آغاز لازم است به علل توجه علما به پایگاه علمی نیشابور و به طور عام خراسان بزرگ و شرق اسلامی و مهاجرت آنان از بغداد بپردازیم. شهربغداد با کوششی که منصور عباسی در اواسط قرن دوم هجری در جلب علما و صاحب نظران علوم مختلف به آن شهر تازه تأسیس داشت، سبب اوج گرفتن و رونق آن شد، به طوری که تا مدت ها مرکز علوم گوناگون و مورد توجه عالمان بود. اما نا آرامی های سیاسی و فرقه ای در بغداد تأثیر بازدارنده ای بر رونق شهر در سال های بعدی داشت. پس از پایان یافتن ماجرای محنه، هنوز اندیشه سیاسی معتزله در جامعه طرفدارانی داشت. تا این که با ظهور ابوالحسن اشعری و گرایش او به ادله کلامی اهل سنت و حدیث، رویکرد او، به تدریج گفتمان غالب جامعه گردید. در چنین فضایی اندیشه های رقیب و غیررقیب مورد بیمهری قرار گرفتند و عکس العمل آنان در فضای سیاسی جامعه بغداد اثر گذاشت و بغداد مدت ها به صحنه کشاکش این اندیشه ها تبدیل شد؛ البته غلبه با گفتمان غالب بود. پس از تسلط سلجوقیان بر بغداد و وزارت خواجه نظام الملک طوسی عامل دیگری به تشتت و درگیری فضای فکری افزوده شد. تأسیس نظامیه ها و تقید به آموزش علوم مرتبط با اساس نامه نظامیه جو علمی را سخت تحت تأثیر قرار داد.
از نظر اجتماعی، درگیری های عمده ای از سده های دوم و سوم تا زمان سقوط این شهر به دست مغولان گزارش شده است که پیروان مذاهب را به جان هم می انداخت. منازعات فرقه ای که میان حنبلیها و شافعی ها و گاه با شیعیان رخ می داد،[۲] محیط ناآرامی را به وجود آورد که در آن مجال رفتار اندیشمندانه کمتر رخ می نمود. درگیری ها گاه چنان بود که دامنه آن بزرگان سیاسی را نیز فرا می گرفت.
ناآرامی های سیاسی و اجتماعی بغداد تأثیر مستقیم و عمیقی در رکود علمی شهر داشت. این فضای ملتهب سبب شد که در مناطق دیگری که استعداد و شایستگی تبدیل شدن به قطب علمی را داشتند امکان و زمینه رشد علمی و جذب عالمان فراهم شود. خراسان بزرگ و از جمله نیشابوردر زمره این مناطق قرار دارند. نیشابور در کنار شهرهایی از قبیل اصفهان، مرو، بلخ، بخارا و ری به قطب های علمی رقیب بغداد تبدیل شد.
با این توضیح، به بررسی وضعیت شهر نیشابور از منظر یاقوت حموی می پردازیم. در این راستا سعی شده ضمن توجه به قطب علمی نیشابور، میان سبک اطلاع رسانی جغرافیای تاریخی و گزارش های رجالی ارتباط برقرار گردد. در این مقاله فرض بر آن است که یاقوت با ذکر ویژگی های جغرافیای نیشابور، ممتاز بودن علمی این شهر را مد نظر قرار داده است. از این رو ضمن بحث درباره شخصیت های علمی شهر – اعم از تولد، اقامت یا سکونت موقت یا دایمی آنها – تلاش کردیم برتری و امتیاز مذکور را نشان دهیم. همچنین کوشیدیم داده های یاقوت با اطلاعات دیگر جغرافیانویسان – ترجیحاً هم عصر وی – تکمیل شود. تا اطلاعات جامعی از نیشابور ارائه گردد.
یاقوت ذیل واژه «نیساویر» درباره جغرافیا و تاریخ نیشابور سخن گفته است. گزارش وی از نیشابور از دوره اسلامی این شهر آغاز می شود.[۳] با این حال، به هنگام ذکر وجه تسمیه شهر، پیشینه تأسیس آن را از نظر دور نداشته است. در دوره اسلامی، از زمان طاهریان که نیشابور را مرکز حکومت خود قرار دادند، این شهر در غرب خراسان بزرگ، از مهم ترین شهرها به حساب می آمد. یاقوت توضیح درباره نیشابور را با آوردنِ نحوه تلفظ نام شهر آغاز کرده است تا به این وسیله تلفظ صحیح آن را نشان دهد: “نیسابور” که به گفته وی عامه آن را «نشاوور» خوانند.[۴] این اشاره، شیوه کار یاقوت را نشان می دهد که با زبان شناسی آغاز کرده است. به نظر می رسد، این از شیوه های مرسوم در گزارش ها بوده است.
عبارت بعدی در معجم البلدان، ویژگی نیشابور در زمان یاقوت با وجود حمله مغول و ویرانی شهر را نشان می دهد. او نوشته است: «آن جا شهر بزرگی است که فضایل چشمگیر دارد» و افزوده است « معدن فضلا و منبع علماست». همچنین تأکید کرده که مانند آن را در هیچ یک از شهرهایی که گشته، ندیده است. وی پس از آن از طول و عرض جغرافیایی شهر سخن گفته و آن را در بخش چهارم از اقلیم پنجم ذکر کرده است. اقلیم پنجم شامل بیشتر مناطق ایران، ماوراءالنهر تا سرزمین یأجوج و مأجوج، بخش شمالی بلاد شام، جزایر قبرس و رودس در دریای شام (مدیترانه) و تمامی سرزمین مغرب در شمال آفریقا است که به بلاد طنجه در دریای مغرب منتهی می شود.[۵]
نیشابور در آن عصر ازمهم ترین شهرهای خاوران به حساب می آمد و حتی در سده چهارم هجری اهمیت آن تا بدان حد بود که کهن ترین دروازه هرات به سوی نیشابور باز می شد.[۶] به نظر می رسد، اهمیت شهر علاوه بر آبادانی و دلایل سیاسی، به سبب موقعیت علمی شهر نیز بوده باشد[۷]. از این رو علاوه بر یاقوت، در شرحی که مقدسی از این شهر ارائه داده نیز عظمت شهر را می توان دریافت. مقدسی در توصیفی، نیشابور را شهری مهم و مرکزی آبرومند دانسته که همپایهای در اسلام برای بهترین هایی که در آن گرد آمده اند، نمی توان سراغ گرفت. بزرگی زمین و پهناوری آن، آب گوارا، نیرومندی هوا، فراوانی دانشمندان و بزرگان و پیشوایان پی گیر، میوه مرغوب و بسیار، گوشت خوب و ارزان، زندگی مرفه و سودمند، بازارهای گشاد و خانه های بزرگ، آبادی های گرانمایه و باغ های دلگشا، خاک چسبنده، ذوق های حساس و مجلس های گرانقدر، آموزشگاه های بانظم، انتظام امور و شایستگی و رسم و آیین گزیده، هنر و مهارت، بازرگانی و عبادت، همت و مردانگی، گذشت و بخشش و امانت داری، صفات و ویژگی هایی است که در آن عصر، نیشابور به آنها متّصف و شناخته شده بود.[۸] اگرچه می توان در توصیف فوق قدری مبالغه را دید، اما چیده شدن آنها پشت سر هم نشان برتری هایی دارد که در سده چهارمهجری برای شهری قابل تصور است. مسلم است از دید افراد نکته سنجی چون مقدسی که شهرهای بسیار را به چشم دیده، نیشابور در درجه ای از علو قرار داشت که او را وادار به ستایش آن کرده است.
یاقوت کوشیده است اطلاعات جامعی درخصوص نیشابور ارائه دهد؛ به همین سبب در آغاز، اختلاف آرا در نامگذاری شهر را نقل کرده است: گروهی گفته اند شاپور از آن منطقه که روستاهای زیادی داشت عبور می کرد که گفت خوب است در این منطقه شهری باشد و به آن نَیشابور گفته شود. “نیشابور”، “سابورخواست” و “جندیشاپور” از نام هایی است که به خروج شاپور از محل حکومت خود مرتبط است و او چون به محل حکومتش بازنگشت و یارانش از یافتن وی ناامید شدند، گفتند: «نیست سابور» و به «سابور خواست» آمدند و گفتند: «سابور خواست» یعنی شاپور را می خواهیم. پس از آن به جندی شاپور رفتند و گفتند: «وندساپور» یعنی شاپور پیدا شد.[۹]
از دیگر اسامی شهر، ابرشهر[۱۰] یا ایرانشهر آمده است. یاقوت با وجود اطلاق نام «ایرانشهر» به نیشابور با ذکر محدوده جغرافیایی، معنای ایران شهر را تعریف کرده و گفته است که به همه سرزمین های میان جیحون و قادسیه ایرانشهر گفته می شود.[۱۱] وی به این شیوه کوشیده است از محدود کردن دامنه تعریفی این واژه ممانعت کند. تعیین حدود فوق با مشخصات فلات ایران سازگارتر است که دال بر تعریف دقیق واژه ها در آن عصر نیز می باشد. یاقوت در معجم الادباء به نقل از بیهقی و در شرح حال وی آورده است که نقل شده هرعضوی از عمیدالملک کندری، وزیر طغرل، در محلی مدفون است از آن جمله جمجمه و مغز او که در نیشابور است.[۱۲]
یاقوت درادامه به ذکر موقعیت جغرافیایی شهر پرداخته و فاصله آن را تا ری ۱۶۰ فرسخ، تا سرخس چهل فرسخ و تا مرو شاهجان سی فرسخ ذکر کرده است. مقدسی نیز فاصله آن را تا اصفهان سی مرحله و تا جیحون بیست مرحله دانسته است.[۱۳]
پیش از آغاز دوران اسلامی، نیشابور تحت الشعاع مرو قرار داشت اما آمدن اسلام نیشابور جای آن را گرفت.[۱۴] در سده های چهارم تا حمله مغول نیشابور شهری بزرگ و بسیار آباد بوده است. مؤلف ناشناس حدود العالم (تألیف ۳۷۲هـ) نیشابور را بزرگترین شهر خراسان و «با خواسته تر» ذکر کرده است که محل استقرار سپهسالاران بود و کهندژ، ربض و شهرستان داشت.[۱۵] مساحت آن حدود یک فرسخ در یک فرسخ بود، جمعیت آن نیز زیاد بود و محل بازرگانان به شمار می رفت. از ویژگی های شهر نحوه تأمین آب بود. این شیوهی تأمین آب در آب و هوای نسبتاً خشک منطقه از تبخیر آن جلوگیری میکرد و در عین حال آب مصرفی را در اختیار مصرف کننده قرار می داد. آب چشمه ها آب و هوای آآآآآآ اا از طریق قنات در زیرزمین جاری می شد و پس از رسیدن به شهر به سرداب هایی که برای این کار آماده شده بودند، هدایت می شد. در این سرداب ها همیشه امکان دسترسی به آب فراهم بود. [۱۶] شرح این کاریزها چنین داده شده است:
«در نیشابور کاریزها دارند که در زیر زمین روانند و در تابستان سرد هستند و با پایین رفتن از چهار تا هفتاد پله به آنها میرسند. کاریزها در آبادی آفتابی می شوند و برخی از آنها در شهر آشکار شده در کوچه ها می گردند. مانند آنچه که در حیره و باب معمر و. .. دیده می شود. [۱۷]
نیشابور به سبب تقسیمات منطقه ای، مناطق و ملحقاتی نیز داشت. این مناطق علاوه بر انتساب به نیشابور از نظر اداری و سیاسی نیز تابع این شهر بودند. احتمال دارد به همین سبب، مقدسی یکی از دلایل اهمیت این شهر را مهم بودن روستاهایش دانسته که آن را به خوره[۱۸] تبدیل کرده بود، نه بسیار بودن شهرهایش.[۱۹]. یاقوت در تعیین حدود و مناطق همجوار شهر، سیزده روستا و چهار خا ن منسوب به نیشابور را ذکر کرده است:[۲۰] بوژگان، خایمند، سنگان، سلومد و زوزن.[۲۱] در قرن چهارم هجری، شهرک هایی از حدود نیشابور بودند که هر کدام منطقه ای وسیعی را در برگرفته و کشت و زرع بسیار داشتند که محصول عمده برخی از آنها کرباس بود.[۲۲] پیش از آن در آغاز سده چهارم هجری، ابن رسته نیشابور را شهری صحرایی ـ کوهستانی خوانده است که شهرهایی داشت از جمله زام (Zam)، باخرز(Bakharz)، جوین (Djuwain) و بیهق. علاوه بر آن سیزده روستا و چهار ربع داشت که ربع ها عبارت بودند از: ریوند، تکاب، بشت فروش و مازول. روستاها نیز شامل استوا، ارغیان، اسفراین، جوین، بیهق، بشت، رخ، باخرز، زام، زاوه، زوزن، اشبند و خواب (خواف) بود.[۲۳] «فنجکرد» نیز روستایی از روستاهای نیشابور بود که فنجکردی به آن منسوب بود.[۲۴]
یاقوت در معرفی نیشابور از ترکیب محلات شهر صحبت نکرده است[۲۵] و این در حالی است که به طور مسلم شهر محلاتی داشت و به مناطقی تقسیم شده بود. وی در معجم الادباء، ضمن سخن گفتن از ادبا و علمای نیشابور از برخی محلات شهر نام برده است: «باخرز» محله ای که علی بن حسین باخرزی به آن منسوب بود،[۲۶] «میدان»[۲۷] و «حیره» که در زمان یاقوت ویران شده بود[۲۸] و محله عسکر.[۲۹]
یاقوت در گزارش نویسی خود پس از ذکر کلیات جغرافیایی و تقسیمات منطقه ای، به محصولات شهر پرداخته است. وی محصولات کشاورزی شهر را با ذکر میوه و “چیزهای خوب زیاد” آغاز می کند و از وجود ریواس یاد کرده که در دنیا مانند ندارد و هر کدام از آنها یک من و حتی بیشتر از آن وزن دارند. «من» وزنی است که مردم آن عصر با آن کار می کردند و معادل پنج رطل عراقی بود. خوبی محصول ریواس علاوه بر یاقوت مورد توجه مقدسی نیز بوده است.[۳۰] وی چاقو و ریواس آن را بی مانند خوانده است.[۳۱] در حدود العالم جامه های گوناگون ابریشم و پنبه از محصولات شهر خوانده شده است.[۳۲]
گزارش های یاقوت نشان از علاقه وی به دادن دقیق ترین اطلاعات از شهر است که امروزه کار جغرافیای تاریخی را آسان تر کرده است. یاقوت پس از معرفی جغرافیای شهر، به ذکر تاریخ نیشابور پرداخته است. او زمان فتح شهر را به سال ۳۱ هـ زمان خلافت عثمان بن عفان سومین خلیفه مسلمانان به دست عبدالله بن عامربن کریز ذکر کرده است. شهر به روش صلح فتح شد و مسلمانان در آن مسجد جامعی ساختند.
یاقوت در این بخش نیز تفاوت ها را از نظر دور نداشته، به روایت دیگری در مورد فتح نیشابور در زمان خلافت عمر به دست احنف بن قیس اشاره کرده است که با نقض عهد مردم شهر در زمان عثمان، وی عبدالله بن عامر را اعزام کرد و او بار دیگر شهر را فتح کرد. تاریخ رخدادها و وقایع شهر از این زمان تا سده ششم هجری که زمان ورود ترکان غز است مغفول مانده و عملاً یاقوت اطلاعاتی در این بخش ارائه نداده است. به نظر میرسد، از نظر او ورود اسلام یکی از شاخص ترین وقایع در تحولات یک شهر می توانست باشد که در جملههای نخست شرح مناطق و شهرها ی مختلف، به آن اشاره کرده است. معلوم نیست که علت این خلأ پانصد ساله در داده های تاریخی یاقوت چیست؟ احتمال می رود که یا منابع اطلاعاتی وی دراین باره اندک و ناقص بوده و یا وی برخی رخدادها را مهم تلقی کرده و از دیگر وقایع چشم پوشیده است. با وجود این، ملاک گزینش نیز مشخص نشده است؛ البته هرچه به زمان زندگی یاقوت نزدیک تر می شویم، ذکر وقایع تاریخی بیشتر می شود.
پس از درگیری میان ترکان غز با سلجوقیان در سال ۵۴۸ هـ که با اسیر شدن سنجر سلجوقی همراه بود، اغلب مناطق خراسان تحت تسلط غزها درآمد. این امر “سبب مصیبت عظیمی” برای شهر شد. غزها به گواهی یاقوت به نیشابور آمده هرکس را یافتند، کشتند و اموالشان را غارت کردند، به طوری که در شهر چیزی قابل شناسایی نماند و هر چه بود تخریب و سوزانده شد. پس از استیلای مؤید، یکی از غلامان سنجر، مردم شهر به محله ای که به آن شاذیاخ گفته می شد انتقال داده شدند. شاذیاخ و دیوارهای آن تعمیر شد و آن جا از آبادترین و بهترین شهرها شد به طوری که منافع مردم و احوال آنجا زیاد بود، زیرا “آن جا دیواره دهلیز شرق بود و ناچار باید در ورودی بسته می شد”. این وضع تا سال ۶۱۸ هـ ادامه داشت و یاقوت در اقامت کوتاهی در این سال در شاذیاخ نیشابور مانده بود.[۳۳] با اعتماد به دادههای وی به نظر میرسد، نوعی جا به جایی در مکان شهر به وجود آمد. شاذیاخ که به جای شهر اصلی برگزیده شده بود، گسترش و توسعه یافت و جای نیشابور ویران شده را گرفت.
زندگی یاقوت مصادف با حملات مغول به فرماندهی چنگیزخان به ایران بود. او بخشی از وقایع را به چشم خود دیده است. اطلاعات این بخش و نوشته ها و یا گزارش های او از وقایع، حاصل نزدیک ترین گزارش های شفاهی بینندگان درباره رخدادهاست. وی در ادامه ذکر تاریخ شهر به ورود «کفارترک» که تاتار نامیده می شدند در ۶۱۸ هـ از ماوراءالنهر اشاره کرده است. وی نوشته است تاتارها بر خراسان چیره شدند و محمد بن تکش بنآلب ارسلان خوارزم شاه که سلطان کل شرق تا دیوار های همدان بود، از مقابل آنها گریخت و آنان او را تعقیب کردند تا این که وی در طبرستان مرد.
با تعقیب سلطان محمد خوارزم شاه راه مغول به داخل سرزمین های ایران باز شد و شهرهای استان خراسان در ابتدای خط حمله مغول قرار گرفتند.
داستان رویارویی نیشابوریان با مغول را یاقوت چنین ذکر کرده است: تعداد زیادی از مردم خراسان و دیگران از نیشابور جمع شدند و حصن های آن را تقویت کردند تا این که دسته ای از کفار به آن جا رسیدند و مردم مانع آنها شدند. روزی مقدمه سپاه کفار به دیوار شهر نزدیک شدند و مردی از نیشابوریان به او تیر انداخت و او را کشت. تاتار بازگشتند و پادشاه بزرگ آنها «جنکزخان» یا «چنگیزخان» نام داشت به آن جا آمد و فرد کشته شده شوهر دختر وی بود. او با جدیت سرگرم نبرد با مردم شد. در این حین گروهی به سرکردگی فردی در یکی از دروازه های شهر فکر کردند، پیکی را نزد کفار بفرستند به آن شرط که در ازای تسلیم شدن، پس از فتح شهر آن فرد را در رأس شهر و حاکم آن قرار دهند. چنگیز پذیرفت و آنان دروازه های شهر را گشودند و نخستین کسانی که به دستور چنگیز کشته شدند، همان فرد و یارانش بودند. به نظر می رسد مقاومت نیشابور در برابر سپاه مغول قوی و طولانی مدت بود. یاقوت تأکید کرده است: گفته شده که تاتارها با مورد حمله قراردادن شهر با منجیق و دیگر وسایل به زور آن را گشودند و به خشم وارد شهر شدند و مردم و اموال را می طلبیدند و هر بزرگ و کوچک، زن و کودک را که یافتند، کشتند. پس از آن شهر را ویران و با خاک یکسان کردند و همه مناطق را برای یافتن گنجینه ها کندند. یاقوت تأکید دارد که به او خبر رسیده است که آنان هیچ دیواری قائم باقی نگذاشتند. البته ویران کردن شهر به این امر خاتمه نیافت و پس از رفتن آنها گروهی از جانب خوارزم شاه آمدند و برای یافتن دفینه ها آن جا را زیر و رو کردند.
یاقوت با ناراحتی بسیار آیه استرجاع «انالله و إنّا الیه راجعون» را ذکر کرده و می گوید اسلام هرگز مصیبتی مانند مغول ندیده است.
یاقوت در ادامه مدخل نیشابور، اشعاری از چند شاعر به ویژه قاضی ابوالحسناسترآبادی، مرادی و ابوالعباس زوزنی معروف به مأمونی را در مدح نیشابور آورده است.
توضیحات یاقوت درباره نیشابور به ذکرعالم نیشابوری ابوعلی حسین بن علی بن زیدبنداوود بن یزید نیشابوری صائغ منتهی می شود که در طلب علم و حدیث سفر کرد و حدیث را از علمای بزرگی شنید و آنها را تصنیف کرد. یاقوت به نقل از دیگران حسین بن علی بن یز
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 