پاورپوینت کامل قیام ابن حفصون و جایگاه آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قیام ابن حفصون و جایگاه آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قیام ابن حفصون و جایگاه آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قیام ابن حفصون و جایگاه آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
در بحث از دلایل و علل وقوع قیام در قرون گذشته، اگر تنها براساس نوع نگاه مورخان مسلمان به بررسی علل پرداخته شود، نمی توان به درستی تصویری از این گونه قیام ها به دست آورد. فزون تر آن که مورخان مسلمان نیز عموماً دست پروردگان و کاتبان رسمی قدرت های حاکم بوده اند و بر این اساس، گزارش شورش ها را به گونه ای ارایه کرده اند که چهره ای مشوش از مخالفان در آنها عرضه می شود. در ساده ترین حالت، نام این گونه مخالفان به زشت ترین صورت، در منابع رسمی این مورخان تدوین شده است.[۲] بی شک یکی از دلایل جدی در عموم قیام های سده های گذشته، بر هم خوردن توازن اجتماعی بود. خاصه در مورد قیام هایی که مدت طولانی تداوم داشت، این مطلب جدی تر است؛ در حقیقت محقق باید به دنبال دلایل اجتماعی این قیام ها از خلال گزارش های موجود برآید. بر این اساس، شورش های مختلف در اندلس طی قرون سوم به بعد و نقش دو طبقه اجتماعی مهم یعنی مولدان و بربرها را در آن منطقه می توان از چند زاویه بررسی و تحلیل نمود. نخست، این پرسش قابل طرح است که از نظر اجتماعی، رهبران شورش های مولدان، چه ارتباطی با اشراف اندلسی پیش از اسلام داشته اند؟ بی شک پاسخ به این پرسش، در گرو جواب به این سؤال است؛ روند گسترش اسلام در اندلس چگونه بود؟ متاسفانه اطلاعات اندکی درباره نحوه گسترش اسلام طی قرن دوم و سوم هجری در اندلس در دسترس است که این گزارش ها، تصویر واضحی از تعامل میان اشراف زمیندار اندلسی و مسلمانان ارایه نمی نماید. بر اساس دستورهای فقهی و شناخته شدن مسیحیان در جرگه اهل کتاب، تنها می توان حدس زد، در آغاز، بخشی از اشراف زمیندار اندلسی، بدون نیاز به پذیرش اسلام، املاک خود را به شرط آنکه پیش از نبرد تسلیم شوند، حفظ کرده بودند. با این حال، عامل پذیرش اسلام از سوی اشراف زمیندار اندلسی، به تمایل جدی آنان برای حفظ موقعیت شان و دست یابی به شرایط مناسب تر مرتبط می شد.[۳]
از مسائل مهم دیگری که در تحلیل علل قیام های مولدان و بربرها در اندلس توجه به آنها ضرورت دارد؛ مسئله سکونت اعراب در اندلس و نظام اقطاع و زمینداری امویان در اندلس است، زیرا بخشی از نارضایتی ها مبتنی بر نحوه توزیع اراضی «مفتوح العنوه» و اختصاص یافتن آن به گروه های خاص بود که نارضایتی محرومان از این امتیازات را فراهم کرد. [۴] در این مورد، تنها اطلاعات و مطالب اندکی در منابع آمده که امکان داوری صریح را در این خصوص دشوار می کند. ریشه های نارضایتی بربرها از امویان به عصر والیان باز می گردد که از همان آغاز نابرابری در تقسیم غنائم و اراضی، شورش های متعدد بربرها را باعث گردید.[۵]
آشفتگی های ناشی از «مفتوح بالصلح» و «مفتوح بالعنوه» در مورد برخی از مناطق، یکی از دلایل اختلاف در مسئله تقسیم اراضی بود که عمر بن عبدالعزیز را بر آن داشت تا یکی از وظایف والی جدید اندلس، «سمح بن مالک خولانی» را بازنگری در تقسیم اراضی قرار دهد.[۶] اما اقدامات والی جدید، تنها بر آشفتگی اوضاع افزود تا بدان حد که فقیهان اندلسی نیز از عدم تقسیم درست اراضی اندلس سخن گفتند[۷]. مسئله مهم در خصوص تقسیم اراضی، اختصاص زمین های مرغوب به اعراب بود که آشکارا نارضایتی بربرها و شورش های آنان را در پی داشت.[۸] با توجه به تداوم شورش ها در اندلس، علی رغم عدم اشاره صریح منابع به تغییر یا عدم تغییر در نحوه تقسیم اراضی، می توان معتقد بود این مشکلات بدون یافتن راه حلی، تداوم یافته است. احتمالاً امویان اندلس، همان شیوه نظام اداری که در مناطق شرقی جهان اسلام در حال اجرا بود، را در مناطق غربی و اندلس اجرا نمودند که به شرایط مشابهی منجر شد. با این وصف، به نظر می رسد احتمالاً قیام عمر بن حفصون، همانند بسیاری از قیام های دیگر که در اندلس رخ داد، بیشتر ناشی از نظام مالیاتی و زمینداری امویان و تلاش آنان برای در اختیار گرفتن زمین های مرغوب کشاورزی و محروم نمودن بربرها و مولدان از دست یابی به موقعیت برابر بود که انگیزه های معیشتی جدی را برای شورش فراهم کرد.[۹]
قیام ابن حفصون به نوشته «رازی»[۱۰] مورخ رسمی دربار امویان، بزرگ ترین شورش بر ضد امویان بود. (… فبلغ فی الخلاف منزله لم یبلغها ثائر بالأندلس…) برخی از سخنان ابن حفصون، نشان دهنده سیاست های مالی و قومی و نژادی امویان بود.[۱۱] در نتیجه سختگیری ها در گرفتن مالیات، یکی از دلایل قیام ابن حفصون بود.[۱۲]
«احمد بن عمر بن انس عذری» (۴۸۷ ه. ) گزارش های مهمی درباره مالیات های اخذ شده امویان اندلس، در کتاب ترصیع الاخبار و تنویع الآثار و البستان فی غرائب البلدان و المسالک الی جمیع الممالک آورده است.[۱۳] ابن عذری ضمن گزارش های مفصلش درباره «مناطق البیره» ـ شورش ابن حفصون به آن جا نیز کشیده شد ـ میزان مالیات گرفته شده از البیره و مقدار مالیات جمع آوری شده از «کوره البیره» را ذکر می نماید. گزارش ابن عذری[۱۴] مبین سنگینی میزان مالیات گیری از این استان است. علاوه بر آن گزارش مهمی درباره درآمدهای البیره در کتاب تعلیق منتفی من فرحه الأنفس فی تاریخ الأندلس از «محمد بن ایوب بن غالب اندلسی»[۱۵] وجود دارد. در این گزارش، ابن غالب اندلسی از اهمیت فراوان البیره و از اقامت سپاهیان دمشق در آن جا سخن می گوید.[۱۶] با در کنار هم قرار گرفتن این مطلب مشخص میشود که نظام ناعادلانه مالیاتی بیشترین فشار را بر گروه غیر عرب (مولدین و بربرها) وارد آورد و این یکی از دلایل اصلی شورش ابن حفصون به شمار می آید. همچنین با در اختیارگیری بهترین اراضی اندلس از سوی اعراب که در نتیجه، درآمدهای مالی هنگفتی نیز نصیب آنان می کرد، به افزونی تفاوت میان گروه های اجتماعی جامعه که خواستار سهمی برابر بودند، تبدیل شد.[۱۷]
در این میان، بربرها که نقش مهمی نیز در فتح اندلس ایفا کرده بودند، به شدت از برتری طلبی اعراب در مسئله تصاحب اراضی بهتر اندلس و تخصیص سهم بیشتر غنائم به آنان ناراضی بودند[۱۸] و همواره نزاع میان این دو گروه، از مشکلات امویان اندلس به شمار می آمد.[۱۹] نظام های مالیاتی مختلف که به بهانه های گوناگون تنها به افزایش فشار بر دو گروه بربر و مولدان (مسیحیان اندلسی مسلمان شده) منتهی می شد، یکی از دلایل اصلی نارضایتی مولدان و بربرها از امویان بود و قیام های آنان را در پی داشت. [۲۰]
دولت امویان در اندلس، علی رغم تلاش های گسترده عباسیان در ممانعت از تشکیل آن به دست «عبدالرحمان داخل» استقرار یافت[۲۱] و در تثبیتش در اندلس، با مشکلات فراوانی روبرو بود. طی نیمه دوم قرن سوم هجری و در دوران حکومت «محمد بن عبدالرحمن» و فرزندانش «منذر» و «عبدالله»، مشکل اساسی خلافت امویان اندلس؛ قیام های متعدد بر ضد حاکمیت مرکزی بود[۲۲]. در این برهه زمانی، پانزده قیام در اندلس رخ داد که عموم آنها به رهبری مولّدان بود. از جمله موفق ترین این قیام ها، شورش «بنو قَسی» در ثغر اعلی، «ابن مروان جلیقی» در مارِدَه و بعد در بطلیوس[۲۳] و قیام «عمر بن حفصون» در بُبَشتُر[۲۴]، در کوره ریه نزدیک قرطبه را می توان نام برد. برخی از اعراب ساکن در اندلس نیز چون «بنی حجّاج» در اشبیلیه، «بنی تجیب» در سرقسطه و «یحیی بن صُقَاله» و «سَوّار بن حمدون»[۲۵] در غرناطه دست به شورش هایی زده بودند. فرونشاندن این قیام ها از مشکلات مهم امویان اندلس در تثبیت حکومت خود بوده است. تشکیل دولت فاطمیان در شمال آفریقا و تلاش های دو دولت در بهره گیری از گروه های هوادار در تضعیف یکدیگر، عامل دیگری بود که به طولانی شدن مدت این قیام ها می افزود[۲۶] ما اهمیت این قیام ها را در تک نگاری هایی که مورخان اندلسی درباره آنها نگاشته اند، نیز می توانیم دریابیم. «ابن حزم قرطبی»[۲۷] در بخشی از رساله فضل اهل اندلس، به کتاب هایی که درباره این قیام ها دیده است اشاره می کند.[۲۸] اما آثاری که ابن حزم از آنها نام می برد به دست ما نرسیده است و تنها اطلاعات ما درباره این قیام ها، به اطلاعاتی در منابع موجود مورخان اندلسی خاصه کتاب المقتبس ابن حیان اندلسی و کتاب البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب ابوالعباس احمد ابن عذاری مراکشی منحصر می شود[۲۹] ابومروان بن حیان (۴۶۹ ه. )، از شیفتگان خلافت اموی اندلس بود.[۳۰] او اطلاعاتش را درباره قیام عمر بن حفصون از تاریخ نگاران دربار اموی همچون «احمد بن محمد رازی» و فرزندش «عیسی»،[۳۱] «محمد بن مسعود» (مؤلف کتاب الأنیق)، عریب بن سعد و ابن قوطیه گرفته است، چنان که گزارش های دیگر درباره قیام ابن حفصون همچون گزارش «احمد بن یحیی ونَشرَیسی» (۹۱۴ ه)[۳۲] به نقل عیسی بن احمد رازی است. ابن عذاری نیز به نظر می رسد اطلاعاتش را از «ابن حیان» یا منابع او اخذ می نماید و قیام ابن حفصون را از همان منابع گزارش می کند. از این رو، تعجب آور نخواهد بود که در اخبار قیام وی، تنها گزارش های یک سویه از حرکت او را شاهد باشیم، با این حال، در میان گزارش ها گاه مطالبی وجود دارد که جنبه های اقتصادی ـ سیاسی قیام ابن حفصون را توضیح می دهد.
ابن حیان و ابن عذاری از ابن حفصون، به عنوان بزرگ ترین شورش گر اندلس یاد کرده اند. ابن عذاری نسب او را «عمر بن حفص» مشهور به «حفصون بن عمر بن جعفر» می داند که از ذمیان اسلام آور اهل «کوره تاکرنا» از «رُنده» بوده و بعدها در روستای «طُریتشیلا» سکنی گزیده است. ابن عذاری، اخبار خود را درباره ابن حفصون به نقل از ابن حیان ذکر می کند، در اشاره به اجداد ابن حفصون، جعفر را نخستین فرد این خانواده می داند که اسلام آورده است چنان که نام او نیز بر این امر دلالت دارد. نام جعفر، پیش از مسلمانی، آلفونسو بود و لقب کنت داشت که مبین موقعیت اجتماعی وی در مقام یک اشراف زاده اندلسی است. در ادامه گزارش، ابومروان به اختصار از شورش ابن حفصون یاد می کند. گزارش ابومروان به روشنی موضع هواخواهانه او در مورد امویان اندلس را نشان میدهد[۳۳]. جد ابن حفصون، جعفر به نظر می رسد برای حفظ موقعیت خود اسلام آورده باشد. خاندان آنان صاحب املاکی در نزدیکی «مالقه» بوده اند. پس از آن که عمر فرزند جعفر، پسر یکی از همسایگان خود را به قتل رساند، از آن جا به همراه خانواده خود گریخت و به کوه های رُنده کوچید و در نزدیکی «کوه ببشتر»[۳۴] اقامت گزید.
ابن قوطیه،[۳۵] در اشاره ای کوتاه از عمر نقل می کند بعد از آن که وی مرتکب خطایی شد، عامل «ریه» او را تنبیه کرد و پس از آن عمر به «تاهرت» ـ در آن هنگام پایتخت بنورستم بود – گریخت. در آن جا او نزد خیاطی از اهل ریه اقامت گزید و چهل روزی، نزدش ماند، اما در پی اندرز یکی از مشتریان خیاط به او، بار دیگر به ببشتر بازگشت. از آنجا که در این گزارش از وی با صفت «غلام» سخن می رود، سن او را میتوان در این هنگام حدود هفده سال دانست. بر این اساس، زمان تولد او را نیز میتوان در حدود ۲۵۰ ه. ق حدس زد.
ابن قوطیه، دلیل دیگری را که شاید علت اصلی بازگشت عمر به اندلس باشد، ذکر می کند[۳۶] عمر از بیم دستگیری از سوی بنو ابی یقظان که از جمله هواداران امویان اندلس بودند (و ولاؤهم لبنی أمیه)، بار دیگر، به بُبَشتُر بازگشت. در این دوران، روابط گرمی میان امراء اموی اندلس قرطبه و بنورستم برقرار بود آنان شهر کلیدی تاهرت را در اختیار داشتند. دلایل گرمی این روابط در دو جنبه سیاسی و اقتصادی بود. از نظر سیاسی، هر دو دولت، دشمن مشترک عباسیان به شمار می آمدند و هوادار جدی آنان اغالبه، را پیش روی خود داشتند و از جنبه اقتصادی، اهمیت شهر تاهرت این بود که در مسیر کاروان های بازرگانی قرار داشت. [۳۷] ابن عذاری در کتاب خود،[۳۸] آورده است که «محمد بن افلح» امیر تاهرت، در مشکلات و تصمیمات خود پیرو محمد بن عبدالرحمن بوده است، همان گونه که بنو مدرار در سلجماسه چنین می کردند.
بیم برخورد والی اموی با عمر بن حفص، باعث شد که او با یاری عم خود گروهی را گرد آورد و بر قلعه بُبَشتُر میان رنده و مالقه چیره گردد. قلعه ببشتر که دژی کهن و قدیمی به شمار می آمد، مطابق گزارش ابومروان یکی از مهم ترین مراکز نظامی و مستحکم ترین قلعه های اندلس بود. ابوعبدالله محمد بن عبدالله حمیری (۸۶۶ ه. ) گزارش مهمی درباره اهمیت قلعه ببشتر و ساکنان آن نواحی می آورد، که علت موفقیت ابن حفصون و دلایل انتخاب آن جا را به خوبی نشان می دهد. [۳۹]
سخنان حمیری در توصیف دژ ببشتر و ساکنان آن منطقه، به خوبی دلایل انتخاب ببشتر را نشان می دهد. وجود آب فراوان قابل شرب، اهمیت این منطقه را از حیث کشاورزی یادآور می شود. تعداد زیادی از بربرها (قاعده العجم) و مسیحیان ساکنان اصلی آن منطقه بودند. با توجه به وضعیت جغرافیایی و حاصل خیزی مزارع استان «البیره» و پرداخت مالیات های سنگین، انگیزه های لازم را برای پیوستن این گروه ها به قیام ابن حفصون فراهم می کرد. ابن عذاری، در کتاب خود،[۴۰] در سخنی کوتاه در مورد ابن حفصون، بخشی از خطبه او را پس از مرگ امیر محمد (۲۷۳ ه) ذکر می کند که اشاره های مهمی به دلایل قیام ابن حفصون دارد. ابن عذاری ـ احتمالاً گزارش خود را از ابومروان نقل می کند ـ درباره فعالیت های ابن حفصون در این دوران به صراحت در خطبه ای به نقل از ابن حفصون به فشارهای مالیاتی بر مولدان سخن می گوید.[۴۱]
قیام ابن حفصون
با بهره گیری از مسائل مذکور، ابن حفصون در سال ۲۶۷ ه ق. قیام خود را آغاز کرد و راه های تجاری به قرطبه را با توجه به موقعیتش در ببشتر، ناامن نمود. او توانست عامل امیر محمد بر کوره «ریه» را شکست دهد. تلاش های جدی برای سرکوبی قیام او آغاز شد و بعد از سه سال، هاشم بن عبدالعزیز توانست او را با دادن امان نامه از ادامه شورش باز دارد. وی ابن حفصون را با خود به قرطبه برد که در آن جا مورد اکرام و احترام قرار گرفت. این عکس العمل دربار اموی در مورد یک یاغی، حکایت از جایگاه و موقعیت وی در آن روزگار دارد.
ابن حفصون، در این برهه زمانی در فرونشاندن برخی قیام های شورشیان دیگر بر ضد امویان اندلسی نقش داشت. وی به همراه «هاشم بن عبدالعزیز» در سرکوبی قیام «محمد ابن لُب قَسوی» و «آلفونس سوم»، پادشاه اشطوریش، شرکت جست. بعد از بازگشت از این نبرد به قرطبه، «محمد بن غانم» که از دشمنان هاشم بن عبدالعزیز بود، بر ابن حفصون سخت گرفت که باعث فرار از قرطبه و بازگشت دوباره اش به ببُشتر شد که به سرعت توانست مناطق مهمی را تحت سیطره اش در آورد.
ساکنان مناطق ببُشتر که در گزارش حمیری نیز به آن اشاره شد، بیشتر از بربرها (قاعده العجم)، مولدین و مسیحیان اندلسی بودند که از امتیارات اعراب محروم می ماندند. افزون بر آن، فشار شدید مالیاتی آنان را به قیام علیه دولت اموی ترغیب می کرد.[۴۲] همچنین در نواحی مرزی تلاش دولت های مسیحی برای بازپس گیری اراضی اندلس، عامل مهم دیگری بود که باعث تشویق جدی مولدان ناراضی به شورش می شد. [۴۳] ابن حفصون با بهره گیری از این عوامل توانست، به سرعت نفوذ خود را گسترش دهد. گزارش ابن عذاری، درباره ایجاد امنیت از سوی ابن حفصون در مناطق تحت سیطره او، برخلاف گزارش مورخان اندلسی که پیروان حفصون را دزدان و فرومایگان می دانند؛ (وکان اتباعه شطار الناس و شرارهم)، نشان از حاکمیت عادلانه او دارد.[۴۴]
در نخستین سال حکومت منذر (۲۷۶ ق)، ابن حفصون بر دامنه فعالیت هایش افزود و به «قَبره»هجوم برد و قلعه هایی از استان های البیره و جیان را مورد تعرض قرار داد و عامل اموی شهر «باغُه» را نیز به قتل رساند. [۴۵] قتل هاشم بن عبدالعزیز، وزیر امیر محمد، که نقش مهمی در فرونشاندن قیام ابن حفصون ایفا کرده بود، امید را برای مهار صلح آمیز شورش ابن حفصون از میان برد. هاشم بن عبدالعزیز که خود گرفتار منازعات جایگزینی قدرت در قرطبه شده بود، اندکی بعد از درگذشت امیر محمد و بر تخت نشستن منذر، کشته شد.[۴۶]
جایگاه قیام ابن حفصون و تأثیر آن
تأثیر جدی قیام ابن حفصون، در تغییر اوضاع معیشتی قرطبه و تسلط او بر را ه های کلیدی منتهی به قرطبه، باعث شد تا امیر جدید اموی، منذر (حکومت ۲۷۳ ـ ۲۷۵ ه ق) به نبرد با ابنحفصون بشتابد. منذر قلعه او در رُیه و قلعه های دیگر تحت اختیار ابن حفصون در حدود قبره را از تسلطش خارج و سپس به محاصره او در بُبَشتر شتافت. دشواری اوضاع باعث شد تا سرانجام ابن حفصون، که اینک در قامره پناه جسته بود، تسلیم وی شود و طی پیمانی دست از شورش بردارد. [۴۷] اما ابن حفصون، عهد خود را شکست و شبانه از قامره به ببشتر گریخت. منذر بار دیگر ابن حفصون را در ببشتر محاصره کرد و پس از چهل و سه روز محاصره ببشتر در گذشت[۴۸] (صفر ۲۷۵، ه. ق). منذر در پی توطئه برادرش عبدالله به قتل رسید و به این سبب شیرازه سپاه از هم پاشید و عبدالله ناتوان از ضبط سپاه، مورد حملات ابن حفصون قرار گرفت. با این حال او توانست از معرکه بگریزد و به قرطبه باز گردد.[۴۹]
آنچه بر موفقیت قیام ابن حفصون و ناتوانی امویان در سرکوب قیام او می افزود، دشواری های ناشی از مشکلات معیشتی بود. در سال ۲۷۴ ه. قحطی شدید بر اثر خشکسالی در اندلس رخ داد که آسیب های فراوانی به کشاورزی آنها وارد کرد.[۵۰] ضرورت پایان بخشیدن به قیام ابن حفصون باعث شد تا عبدالله بن محمد، «ابراهیم بن خُمَیر» را برای گرفتن بیعت از ابن حفصون روانه کند که این امر نشان از امید به پایان دادن مسالمت آمیز بحران ابن حفصون را به همراه داشت[۵۱]. همچنین برای جلب رضایت ابن حفصون، امارت ریه مشترکا به او و «عبدالوهاب بن عبدالروؤف» واگذار شد. ابن حفصون تن به سازش داد و به همراه فرزندان و گروهی از هوادارانش به قرطبه رفت و با امیر جدید اموی بیعت کرد، اما پس از مدتی بار دیگر سر به شورش نهاد. دامنه شورش های او اطراف قرطبه را نیز در بر گرفت و این امر به آشفتگی اوضاع معیشتی قرطبه به دلیل قطع راه های ارتباطی آن جا با دیگر شهرهای قرطبه انجامید.[۵۲]
شورش های پی در پی اندلس در این هنگام (۲۷۶ ه. ) فرصت مجددی برای توسعه دامنه فعالیت های ابن حفصون در اختیار او قرار داد. امیر اموی بار دیگر از در آشتی با ابن حفصون در آمد و توانست او را به اطاعت خود در آورد، اما این صلح مدت چندانی به طول نینجامید و بار دیگر او سر به شورش نهاد.
اقتدار ابن حفصون با تسلط او بر شهرهای جنوبی نهر وادی کبیر به اوج خود رسید. در این هنگام، او برای بهره گیری از حمایت عباسیان نامه ای به امیر اغلبی، ابراهیم بن احمد اغلبی (ابراهیم دوم)، فرستاد و از او خواست تا یاریش دهد[۵۳]. این اقدام ابن حفصون، گامی برای دست یابی وی به امارت قرطبه بود. او سعی داشت با بهره گیری از حمایت عباسیان به هدف خود دست یابد.
خطر جدی تلاش های ابن حفصون، باعث شد تا امیر عبدالله (حکومت ۲۷۵ ـ ۳۰۰ ق) برای نبرد با او اقدام کند، از این رو، به همراه سپاهی متشکل از چهارده هزار نفر به سمت ببشتر حرکت کرد. با وجود آن که سپاه ابن حفصون از نظر تعداد برتر از سپاه امیر عبدالله بود، اما امیر عبدالله توانست در این نبرد – که به «نبرد بُلای» (غره ربیع الاول ۲۷۸) شهرت یافت – ابن حفصون را شکست دهد و بخش های وسیعی از مناطق تحت تسلط او را از دست وی خارج کند. ابن حفصون ناگزیر به ببشتر پناه برد، اما در آن جا محاصره شد.[۵۴]
شخصیتی که این تغییرات به درایت او انجام گرفت، یکی از سرداران اموی به نام «ابوالعباس احمد بن محمد بن ابی عبده» بود که در تقدیر از او، امیر اموی وزارت را به وی واگذار نمود. ابوالعباس نقش مهمی در سرکوبی دیگر شورش ها ایفا کرده بود[۵۵]. با این حال بعد از مدتی ابن حفصون توانست بخشی از متصرفات سابقش را باز پس گیرد. دربار اموی، تلاش هایی برای محدود کردن فعالیت های ابن حفصون انجام داد. [۵۶] کوشش های ابن حفصون برای متحد شدن با دیگر شورش ها اهمیت بسیاری برای تثبیت جایگاه او داشت؛ از این رو، با یکی دیگر از شورشیان اندلسی، یعنی «محمد بن لُب قَسوی» – طغیان گر در ثغر اعلی – هم پیمان شد (سال ۲۸۵ ه). علاوه بر آن با «عبدالله بن امیه بن شالیه منتزی» – شورش گر کوه های شمنتان – پیمان بست.[۵۷]
واقعه شگفتی که در سال ۲۸۶ ه رخ داد، نصرانی شدن ابن حفصون بود که این امر سبب شد تا گروهی از هوادارانش از وی جدا شوند. سخت گیری بر مسلمانان و کم توجهی به بربرها و تلاش برای عمران کلیسا ها و تاکید بیشتر بر احوال مسیحیان به جای مسلمانان، سیاست جدیدی بود که ابن حفصون پیش گرفت[۵۸] با این حال تردید هایی درباره خبر نصرانی شدن ابن حفصون وجود دارد[۵۹] و احتمالاً دربار اموی برای کاستن از شأن او، به رواج این اتهام اقدام نموده است. طیبی دلایل دیگری در تردید صحت خبر نصرانی شدن ابن حفصون ارایه می نماید.
مرگ امیر عبدالله، در سال ۳۰۰ ه. و به قدرت رسیدن عبدالرحمان بن محمد بن حکم، در آغاز، با موجی از قیام های مجدد بر ضد امویان در اندلس همراه بود، اما وی توانست به سرعت بر این قیام ها چیره گردد. موقعیت س
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 