پاورپوینت کامل مقتل نگاری شیعیان از آغاز تا پایان قرن پنجم هجری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مقتل نگاری شیعیان از آغاز تا پایان قرن پنجم هجری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مقتل نگاری شیعیان از آغاز تا پایان قرن پنجم هجری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مقتل نگاری شیعیان از آغاز تا پایان قرن پنجم هجری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
سیر تاریخ نگاری شیعه
توجه و تأکید قرآن کریم بر تاریخ و قصص تاریخی و سفارش به عبرت آموزی از آنها، عاملی شد که مسلمانان به حفظ و تدوین سیره پیامبر• برای الگو گرفتن از آن بپردازند. سیره نگاری نیز زمینه توجه مسلمانان به علم تاریخ را فراهم ساخت و مورخان از اهل سنت و شیعه موضوعات جدید تاریخی را دست مایه پژوهش و امعان نظر خود قرار دادند. یکی از گونه های اصلی تاریخ نگاری مسلمانان مقتل نگاری است. به ویژه با عنایت به نحوه شهادت بعضی از امامان شیعه، این گرایش از تاریخ نگاری در میان شیعیان مورد توجه خاص قرار گرفت.
در دوره پیدایی تاریخ نگاری اسلامی، شیعیان به موازات اهل سنت، تاریخ نگاری را با رویکرد خاص خود آغاز کردند. موضوعات گوناگون سیره نبوی، جنگ های پیامبر، مقاتل، وقایع عصر ائمه(علیهم السلام) و نیز تاریخ تحولات عراق و مدینه از موضوعاتی بود که شیعیان به آنها علاقه مند بودند و به هیچ روی خود را جدای از آن تحولات نمی دیدند. در این میان، جنبش های شیعی یا متمایل به تشیع و یا حتی مخالف دولت اموی برای شیعیان مهم تر بود، زیرا آنها شاهد بودند که به هر روی سیره نبوی نگارش می یابد، اما اخبار علویان و جنبش های شیعی از میان می رود یا تحریف می شود. از سوی دیگر، موضوعاتی نظیر تاریخ خلفا نمی توانست توجه شیعیان را به خود جلب کند؛ زیرا شیعه پیوندی میان تاریخ خود و تاریخ آنها نمیدید.[۱] با وجود همه مشکلات و موانع بر سر راه تاریخ نگاری شیعه، تلاش محققان شیعه به ثمر نشست و تاریخ پر از ظلم علیه شیعیان به ثبت رسید و به نسل های بعد منتقل گردید.
اولین رگه های تدوین و نگارش تاریخ توسط شیعیان در قالب سیره، تک نگاری (مقتل و وقایع نگاری) و. .. شکل گرفت؛ از برجسته ترین مورخان شیعه در عصر ائمه اطهار میتوان از ابان بن عثمان بجلی یاد کرد. وی کتاب با ارزشی در اخبار انبیا و نیز سیره رسول خدا • نوشت که متأسفانه تنها بخشی از آن بر جای مانده است.[۲]
موانع تاریخ نگاری شیعی
تاریخ و تاریخ نگاری با عنایت به اهمیتی که در اسلام دارد، مورد توجه خاص ائمه اطهار(علیهم السلام) و شیعیان بوده است. امام علی(علیه السلام) در نامه ای به امام حسن(علیه السلام) بر توجه به تاریخ و درس آموزی تأکید کرده و می فرماید:
ای پسرم، من اگر چه به اندازه پیشینیان زندگی نکرده ام، اما با نظر به اعمال آنها و تفکر در تاریخ و سیر در آثار باقی مانده از آنها، گویی یکی از آنها هستم.[۳]
با وجود تأکید اسلام و ائمه(علیهم السلام) به مطالعه تاریخ، ادعا می شود که شیعیان نسبت به دیگر مسلمانان اقبال کمتری به تاریخ داشته اند؛ اما با امعان نظر در تاریخ نگاری اسلامی و شیعی، روشن می شود که شیعیان به این امر بی توجه نبوده اند و دلیل آن هم آثار مفید و ارزشمندی است که در زمینه تاریخ از خود به جای گذاشتهاند.[۴] لیکن پر کار نبودن آنها در حوزه تاریخ نگاری، در آغاز کار دلایل مختلفی دارد. اولاً، بخشی از محتویات تاریخ عبارت است از بیان و نقل حق و باطل و معرفی پیروان هر یک از آنها، که با عنایت به اوضاع سیاسی پس از رحلت پیامبر• که حتی تا مدتی نگارش و بیان سنت پیامبر • هم ممنوع بود، امکان بیان حقایق، کمتر وجود داشت؛ زیرا طرفداران حق، به خصوص شیعیان، تحت انواع فشارهای سیاسی، نظامی و تبلیغاتی قرار داشتند و در برخی موارد شیعیان برای حفظ جان و مال خود مجبور به تقیه میشدند و عقاید خود را پنهان نگه می داشتند؛ برای مثال خالد بن عبدالله قسری از ابن شهاب زهری درخواست تدوین سیره کرد. ابن شهاب در پاسخ وی گفت: «احیانا در لابه لای سیره از علی(علیه السلام) سخن به میان میآید. آیا با وجود این میتوانم به این کار بپردازم؟» خالد بن عبدالله گفت: «اگر ذکر نام او با آمیزه ای از تنقیص و خرده گیری باشد، مانعی ندارد».[۵]
همچنین در گزارش دیگری آمده است: «نصر بن علی جهضمی به علت نقل یک روایت در فضیلت علی و فاطمه و حسنین(علیهم السلام) از طرف متوکل عباسی محکوم به هزار ضربه شلاق شد».[۶]
این گونه گزارش ها حاکی از اوج فشارهای حاکمان اموی و عباسی بر روند نگارش تاریخ تشیع و امامان شیعه حتی از سوی اهل سنت است تا چه رسد به تاریخ نگاری شیعیان.
با همه موانع و مشکلات پیش روی شیعیان در نگارش تاریخ شیعه و امامان معصوم(علیهم السلام)، شیعیان گونههای مختلف و بی نظیری از تاریخ نگاری را خلق کردند از جمله؛
سیره نویسی؛[۷] تاریخ دودمانی؛[۸] تک نگاری[۹]، مقتل نویسی، فتن و حروب؛[۱۰] تاریخ عمومی[۱۱] و. …
تک نگاری در وقایع مهم تاریخی
تک نگاری حادثه ها، یک گونه از نوشتههای تاریخی است که مسلمانان در ثبت وقایع مهم از آن بهره جستهاند. چنین نوشتههایی اغلب درباره روزهای پر حادثه و سرنوشت ساز مسلمانان بود. تک نگاری از این جهت شباهتی با ایام العرب دارد. نظم موجود در این تک نگاری ها بر اساس حوادثی است که منجر به یک واقعه مهم شده است، به طوری که در شکل بیان حادثه، تنها ترتیب داخلی تحولات ریز آن حادثه رعایت می شود.[۱۲]
در قرون نخستین اسلامی تک نگاریهای تاریخی در میان شیعه[۱۳] و سنی رواج داشت. البته این گونه از تاریخ نگاری منحصر به ثبت حوادث نظامی و سیاسی نبود بلکه آنچه از موضوعات اجتماعی و مذهبی را که میتوانست از زاویه تاریخی مورد علاقه مورخ قرار گیرد، شامل می شد، همانند کتاب المعمرین که برای شناساندن کسانی که عمر طولانی کردهاند نگارش یافت.
در تک نگاری، قالبهای مختلفی وجود دارد. یکی از تلاشهای جدی مورخان در تدوین تک نگاری، مقتل نویسی است.
مقتل نگاری
در بررسی تاریخ تشیع، آنچه روشن است ظلم و ستم و فشارهای سیاسی حاکمان اموی و عباسی بر شیعیان است. شروع این فشارها از زمان رحلت پیامبر• بود که به شهادت بانوی دو عالم فاطمه زهرا(سلام الله علیها) منجر گردید. محرومیتها و رنج های ۲۵ ساله امام علی(علیه السلام) که خاری در چشم و استخوانی در گلو داشت و نیز تبعید و شهادت افرادی مثل ابوذر، نمونههایی از این فشارها بود. اوج این مصیبتها بعد از شهادت امام علی(علیه السلام) اتفاق افتاد. معاویه به محض صلح با امام حسن(علیه السلام) و به دست گرفتن قدرت، به تعقیب شیعیان پرداخت. از جمله جنایات معاویه در این زمان شهادت مظلومانه حجر بن عدی و یارانش بود. بعد از معاویه نیز روش خصومت علیه شیعیان و علویان ادامه یافت، تا آن که در محرم سال ۶۱ حادثه کربلا به وجود آمد و بزرگترین مصیبت را بر خاندان پیامبر• و شیعیان وارد کرد. بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) سرکوبی شیعیان شدت بیشتری پیدا کرد و دوره خلافت مروانیان دوره اوج خفقان بود به گونه ای که برای اولین بار در تاریخ اسلام، بر دهان آزادی خواهانی چون میثم تمار، لگام زدند. جنایت علیه شیعه مخصوص بنی امیه نبود؛ بنی عباس هم که با شعار «الرّضا من آل محمّد» روی کار آمدند به گونه ای بدتر عمل می کردند.
مقتل نگاری شیعیان بازگو کننده تاریخ سرخ و خونین شیعه است که علما و مورخان شیعه برای پاسداشت بخشی از تاریخ شیعیان نگاشته اند.
در آغازین مرحله از نگارش تاریخ شیعه، اندیشمندان شیعه کتاب هایی با عنوان مقتل نگاری و عمدتاً درباره شهادت امام علی(علیه السلام) تألیف کردند. بعد از شهادت امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) مقتل نگاری رونق بیشتری یافت. بیشتر کتاب های نوشته شده تحت عنوان «مقتل الحسین» امروزه فقط یا نامی از آنها در فهرست نگاری ها باقی است و یا بخشی از آنها به صورت پراکنده در متون متأخر نقل شده است.
نکته قابل توجه در خصوص شیوه بحث در این مقاله این است که مقتل نگاری شیعیان از آغاز تدوین و نگارش، بر اساس تاریخ حیات و وفات آنها به همراه شرح مختصری از زندگی این نویسندگان و وضعیت فعلی آثار آنان در منابع رجالی و فهرست نگاری ارائه شده است.
مقتل نگاران شیعه
- اصبغ بن نباته (زنده در زمان امیر المؤمنین علی(علیه السلام))
ابوالقاسم «اصبغ بن نباته المجاشعی التمیمی الحنظلی» از اصحاب خاص امام علی(علیه السلام) بود و بسیاری از روایات خویش را از آن حضرت نقل کرده است. از جمله روایت های نقل شده از وی، عهدنامه مالک اشتر نخعی و وصیت نامه آن حضرت به محمدبن حنفیه است.[۱۴]
اصبغ بن نباته در جنگ های جمل و صفین در کنار حضرت علی(علیه السلام) حضور داشت و به علت تقوا و اعتمادی که امام به او داشت، او را «شرطه الخمیس» قرار داده بود. [۱۵]
او به ثبت و ضبط تاریخ شیعه نیز همت گماشت. از او در زمینه تک نگاری، کتاب مقتل ابی عبدالله الحسین نقل شده، که اکنون تنها روایاتی از آن در برخی منابع تاریخی باقی مانده است. مشهور است که مقتل الحسین ابن نباته کهن ترین مقاتل است. آقا بزرگ طهرانی در الذریعه درباره مقتل الحسین اصبغ بن نباته می نویسد:
«اقول و الظاهر انه اول من کتب مقتل الحسین و کتابه اسبق کتب المقاتل»؛[۱۶] به نظر من چنین برمیآید اولین کسی که به نگارش کتاب مقتل الحسین اقدام کرد اصبغ بن نباته است و کتابش از دیگر کتب مقتل قدیمی تر است.
شیخ طوسی نیز در الفهرست، کتاب مقتل الحسین بن علی را از آثار وی می داند.[۱۷] براساس گزارش شیخ صدوق، اصبغ بن نباته شهادت امام حسین(علیه السلام) را درک کرده[۱۸] اما نکته قابل تأمل این که در گزارش های تاریخی، هیچ خبری درباره واقعه عاشورا از او نقل نشده است، از این رو آنچه صحیح به نظر می رسد آن است که قاسم فرزند اصبغ که راوی برخی از اخبار واقعه عاشورا است، دارای کتاب مقتلی بوده است[۱۹]، چنان که طبری،[۲۰] ابوالفرج اصفهانی،[۲۱] شیخ صدوق[۲۲] و سبط بن جوزی،[۲۳] اخباری را به یک یا چند واسطه از قاسم نقل می کنند.
درباره تاریخ تولد و وفات اصبغ بن نباته، منابع رجالی زمان دقیقی را ثبت نکرده اند. نجاشی درباره وی چنین می گوید: «بعد از امام علی(علیه السلام) در قید حیات بوده است».[۲۴] اما مؤلف الذریعه تاریخ وفات او را بعد از صد سال می داند.[۲۵]
- جابربن یزید الجعفی (وفات حدود ۱۲۸ ه. )
جابر یکی از بزرگان کوفه بود. وی مورخ، مفسر و از نخستین مؤلفان تک نگاریهای متعدد شیعه بوده که شیخ طوسی[۲۶] و نجاشی[۲۷] وی را در زمره اصحاب امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) میدانند. شیخ مفید نیز او را از یاران صادقین(علیه السلام) دانسته و معتقد است هیچ گونه طعن و ذمی درباره او پذیرفتنی نیست.[۲۸] اما نجاشی او را توثیق نکرده و به ذکر تضعیف دیگران درباره وی پرداخته است.[۲۹]
رجالیون اهل سنت نیز علاوه بر معرفی وی به عنوان راوی شیعه مذهب، او را تضعیف کرده و از او با تعبیر«احد العلماء الشیعه، رافضی[۳۰] و یعتقد بالرجعه…» یاد کرده اند. اما با این وصف، اهل سنت تعداد زیادی از روایت های جابر را نقل کرده و به او اطمینان دارند. به نظر می رسد یکی از دلایل تضعیف جابر نزد رجالیون سنی، تشیع و اعتقاد او به اصل شیعی رجعت است.
با این اوصاف، جابر از بزرگان و اصحاب ائمه بوده و جای هیچ گونه تردیدی درباره شخصیت وی وجود ندارد. و امام صادق(علیه السلام) درباره جابر می گوید: «رحمت خدا بر جابر که بر ما راست میگوید و لعنت خدا بر مغیره بن سعید که بر ما کذب می گوید».[۳۱]
جابر در زمینه فقه، تفسیر، تاریخ و معارف اسلامی صاحب تألیفاتی است. او درباره تاریخ، به ویژه مقتل نگاری، کتاب های ذیل را نگاشته است:[۳۲]
کتاب الجمل؛ کتاب صفین؛ کتاب نهروان؛ کتاب مقتل امیرالمؤمنین(علیه السلام)؛ کتاب مقتل ابی عبدالله الحسین(علیه السلام)؛
روایتهای بسیاری از جابر در منابع روایی و تاریخی از جمله در کتاب وقعه الصفین نصر بن مزاحم و همچنین کتاب تاریخ طبری باقی مانده است. اما اثر ارزشمند وی با نام مقتل الحسین اکنون موجود نیست. تاریخ وفات او را سال های ۱۲۷، ۱۲۸ و ۱۲۹ هجری گزارش کرده اند.
- جعفر بن عفان طائی(وفات۱۵۰ ه. )
جعفربن عفان از مرثیه سرایان و شاعران بنام شیعه است که توفیق مرثیه سرایی در محضر امام صادق(علیه السلام) را یافته بود. گفته می شود کتاب وی به نام المراثی در دویست ورقه بوده است.[۳۳] این اثر نیز اکنون در دسترس نیست.
- ابو مخنف لوط بن یحیی بن سعید بن سالم الازدی الغامدی (وفات۱۵۷ه. )
لوط بن یحیی از آخرین تاریخ نگاران عصر اموی بود. او عمدتاً درباره تحولات تاریخی این دوره به تألیف تک نگاری هایی همت گماشت که تاریخ نگاران بعدی از آنها بهره بردهاند. به گفته ولهازن:
ابو مخنف با علاقه خاص و به تفصیل، موضوعات مربوط به خوارج و قیام های شیعه و شورش عراقیان را مورد بررسی قرار می دهد و بیشتر، روایت های کوفی را نقل می کند. همدلی او معطوف به عراق و علی(علیه السلام) است.[۳۴]
ابو مخنف، بنابر گفته نجاشی، «بزرگ مورخان کوفه بوده است».[۳۵]
شیخ طوسی در الفهرست بعد از معرفی شخصیت ابو مخنف، یحیی پدر او را از اصحاب امام حسن و حسین(علیه السلام) میداند.[۳۶] بنابر گفته نویسنده قاموس الرجال، یحیی بن سلیم از طرف امیر المؤمنین(علیه السلام) والی همدان تا اصفهان بوده که امام علی(علیه السلام) با ارسال نامه ای او را به شرکت در جنگ صفین فرا خواند.[۳۷]
استاد یوسفی غروی در مقدمه کتاب وقعه الطف لابی مخنف، درباره شخصیت ابی مخنف می نویسد:
«انه لم یکن شیعیاً و من صحابه الائمه بالمعنی المصطلح الشیعی الامامی، الذی یعبر عنه العامه بالرافضی، و إنّما کان شیعیاً فی الرأی و الهوی کأکثر الکوفیین»؛ او از جمله شیعیان و اصحاب ائمه به معنای مصطلح و معروف در نزد شیعه امامی که اهل سنت از آن به رافضی تعبیر می کنند، نیست بلکه به درستی او در نظر و گرایش شیعه بود همانند اکثر کوفیان…. [۳۸]
اما تعبیراتی که رجالیون سنّی درباره ابومخنف به کار بردهاند، بر تشیع او دلالت می کند:
«ابو مخنف لوط بن یحیی اخباری شیعی تالف، متروک»؛[۳۹] ابومخنف لوط بن یحیی از مورخان شیعه بوده که تألیفاتی دارد، اما روایات وی را معتبر نمیدانند.
نجاشی و شیخ طوسی اگر چه درباره امامی بودن وی سکوت کرده اند، اما او را در زمره مصنفین شیعی در آثار خود ذکر کرده اند؛ زیرا اصل تألیف کتاب نجاشی برای ذکر شیعیان امامی است و اگر از غیر امامی ها نام ببرد، تذکراتی مثل فساد مذهب و… را می دهد؛ بنابراین نجاشی در مورد وی میگوید: «و کان یسکن الی ما یرویه روی عن جعفر بن محمد(علیه السلام)».[۴۰] سکوت نجاشی می تواند مؤیدی برای شیعه بودن ابو مخنف باشد. در مجموع به نظر میرسد که تشیع او همانند دیگر شیعیان عراق و کوفه، اعتقادی نبوده است، اما او را جزو شیعیان محبتی قرار دادهاند، زیرا علاقه مند به ثبت و ضبط اخبار ائمه هدی(علیهما السلام) بود.
تألیفات ابو مخنف
از ابومخنف ۲۹ اثر ذکر کرده شده که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:
کتاب المغازی؛ کتاب السقیفه؛ کتاب مقتل عثمان؛ کتاب الجمل وصفین؛ کتاب مقتل الحسن بن علی(علیه السلام)؛ کتاب مقتل امیر المؤمنین(علیه السلام)؛ کتاب قتل حجربن عدی؛ کتاب قتل محمد؛ کتاب اخبار مختار؛ مقتل عبدالله بن زبیر؛ مقتل ابن اشعث؛ مقتل محمد بن ابی بکر؛
کتاب دیگری که به وی نسبت داده اند مقتل ابی عبدالله الحسین(علیه السلام)[۴۱] است.
نسخه هایی که اکنون در کتابخانه های جهان از مقتل ابی عبدالله الحسین وجود دارد و به نام های اخبارمقتل الحسین یا مصراع الحسین نیز نامیده شده، با روایت طبری از ابو مخنف در همین موضوع متفاوت است. از این رو برخی از محققان این اثر را مجعول دانسته اند. این تردید در صحت انتساب و اوصاف کتاب باعث شد تا کسانی منقولات طبری از ابو مخنف درباره واقعه کربلا را استخراج و کتابی با عنوان مقتل الحسین را منتشر کنند.[۴۲]
تستری در قاموس الرجال در بیان شرح حال ابو مخنف می گوید:
«کتابه فی مقتل الحسین- یروی عنه الطبری[۴۳] و ابو الفرج- اصح مقتل فانه یروی الوقائع غالباً بواسطه واحده»؛[۴۴] کتاب ابو مخنف درباره مقتل الحسین(علیه السلام) است ـ که طبری و ابوالفرج اصفهانی از این کتاب نقل روایت کرده اند. این کتاب صحیح ترین کتاب مقتل است، زیرا او روایت های عاشورا را غالباً با یک نفر واسطه نقل می کند.
مقتل الحسین[۴۵] شامل روایات مفصلی درباره واقعه کربلا و همچنین زمینه های پیدایش آن تا حرکت امام حسین(علیه السلام) از مدینه، فعالیت شیعیان در کوفه و مقابله عبیدالله بن زیاد، جنگ سپاه شام با امام در سرزمین کربلا و پس از آن قیام کوفیان به خونخواهی او می باشد.
در پایان چاپ اخیر این کتاب فهرستی از شیوخ و راویان ابو مخنف با بعضی توضیحات تهیه و عرضه شده است.
ابو مخنف در سال ۱۵۷ ه. در شهر کوفه درگذشت.
- ابومنذر هشام بن محمدبن السائب بن بشربن زید بن عمرو بن الحارث (وفات ۲۰۵ه ).
هشام بن محمد، مورخ و نسّاب و عالم به اخبار و سرگذشت و مثالب و وقایع عرب بود. او این دانایی ها را پیش پدرش و گروهی از راویان عرب فرا گرفت.[۴۶]
نجاشی درباره وی می نویسد:
«الناسب، العالم بالایام، المشهور بالفضل و العلم و کان یختص بمذهبنا»؛ او نسب دان، عالم به علم ایام، مشهور به فضل و علم و از پیروان مذهب شیعه است.
هشام بن محمد از اصحاب امام صادق(علیه السلام) بود و حدیث مشهور او را نجاشی چنین نقل میکند:
«اعتللت عله عظیمه نسیت علمی فجلست الی جعفربن محمد(علیه السلام) فسقانی العلم فی کأس فعاد الی علمی»؛ به مرض شدیدی دچار شدم و تمام علمم را فراموش کردم. خدمت امام صادق(علیه السلام) نشستم، آن حضرت علم را در کاسه ای به من نوشانید پس علم من بازگشت.[۴۷]
هشام علاوه بر آن که راوی مقتل ابی مخنف است،[۴۸] در تاریخ اسلام و به ویژه در تاریخ تشیع و نیز علوم دیگر دارای آثار با ارزشی است. این آثار به بیش از ۱۳۵ اثر می رسد. بخشی از کتاب های تاریخی وی، به «مقتل نگاری» اختصاص دارد.[۴۹] از جمله:
کتاب مقتل امیر المؤمنین؛ کتاب حجربن عدی؛ کتاب مقتل رشید و میثم و جویریه بن مسهر؛ کتاب مقتل الحسین؛ کتاب قیام الحسین؛ کتاب مقتل عثمان؛
از آثار فوق، کتاب مقتل الحسین اکنون در دسترس مورخان قرار ندارد.
تاریخ وفات هشام را سال های ۲۰۴ و ۲۰۵ و ۲۰۶ ه. ذکر کرده اند.
- ابوالفضل نصربن مزاحم بن سیار المنقری التمیمی الکوفی (وفات۲۱۲ ه. )
نصربن مزاحم منقری کوفی نیز در زمینه تاریخ به ویژه تاریخ تشیع آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشته است که بارزترین آنها کتاب وقعه الصفین است.
نجاشی در مورد او میگوید:
«ابوالفضل کوفی مستقیم الطریقه، صالح الامر، غیر انه یروی عن الضعفاء»؛[۵۰] ابوالفضل کوفی فردی مستقیم الطریقه (در مذهب تشیع منحرف نبوده) درست کردار بوده الا اینکه از افراد ضعیف در حدیث روایت نقل کرده است.
به نظر میرسد تنها ایراد وی نقل روایت از ضعفا است و نه تشیع وی، زیرا اگر در شیعه بودن وی تردیدی وجود داشت نجاشی به آن اشاره می کرد. علاوه بر آن، نقل روایت از ضعفا که نجاشی به آن اشاره میکند، نمیتواند برای نصر بن مزاحم تضعیف باشد؛ زیرا معمولاً آن دقتی که فقها در اسناد اخبار خویش می کردند مورخان چنین دقتی را اعمال نمیکردند. اساساً چنین دقت هایی در باب تاریخ گاه دشوار است.
ابن ابی الحدید درباره وی چنین میگوید: «فهو ثقه ثبت، صحیح النقل، غیر منسوب الی الهوی».[۵۱]
نکته قابل توجه در تشیع وی این است که ذهبی در میزان الاعتدال و ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان او را سنی نمی دانند و از او به رافضی یاد می کنند و در ذیل شرح حال نصر بن مزاحم، قول العقیلی درباره تشیع او را تذکر می دهند.[۵۲] بنابراین به نظر می رسد اندیشه شیعی وی غلبه داشته که او را به این وصف معرفی کرده اند.
از او نُه اثر ثبت شده است که تعدادی از آنها در مقتل است و اکنون موجود نیست. از جمله مقتل نگاری های او می توان به موارد زیر اشاره کرد:
مقتل ابی عبدالله الحسین؛ مقتل حجربن عدی؛ اخبار مختار[۵۳]؛
نصربن مزاحم منقری در سال ۲۱۲ ه. در گذشت.
- ابواسحاق ابراهیم بن اسحاق الاحمری النهاوندی (حیات۲۶۹ ه. )
در رجال نجاشی و فهرست شیخ طوسی، سه کتاب تاریخی به ابو اسحاق نسبت داده شده است که عبارتنداز:[۵۴]
کتاب مقتل ابی عبدالله الحسین(علیه السلام)؛[۵۵] نفی ابوذر؛ کتاب الغیبه.
ابواسحاق از علما و راویان بزرگ و صاحب تألیفات متعدد در فقه، تاریخ، نوادر و غیره است. بسیاری از بزرگان شیعه مثل محمدبن حسن صفّار و احمدبن محمد بن عیسی قمی از او حدیث نقل کرده اند.[۵۶]
نجاشی و شیخ طوسی او را تضعیف کرده اند. شیخ طوسی درباره وی میگوید:
«ابراهیم بن اسحاق الاحمری النهاوندی، کان ضعیفاً فی حدیثه، متهماً فی دینه و صنف کتباً قریبه من السداد»؛[۵۷] ابراهیم بن اسحاق الاحمری النهاوندی در نقل حدیث مورد اطمینان نبوده و در دینداری متهم بوده اما کتابهای زیادی را نوشته که خالی از استحکام نیست.
در این عبارت با وجود تضعیف او، کتاب هایش نزدیک به صحت قلمداد شده اند.
درباره شخصیت ابواسحاق باید گفت که در منابع رجالی وی فردی ضعیف و متهم در دین معرفی شده، اما کتاب هایی به او نسبت داده شده که به تصریح نجاشی و شیخ طوسی از استحکام و اتقان برخوردار است. از این رو بعضی تضعیف نهاوندی را دور از واقعیت و دلیل ضعف او را کثرت روایات صادره از او، که نزد دیگران استفاده غلو آمیز از آنها میشود، قلمداد نمایند. اما به گفته عدهای دیگر حقیقت این است که روایات مذکور قابل تأویل بوده و معنای درستی دارند. این گروه شواهد بسیاری بر استواری شخصیت ابواسحاق و صحت روایات او ارائه میدهند.[۵۸]
نکته قابل توجه آن که نام احمری نهاوندی مشترک بین دو نفر است. شیخ طوسی در الفهرست پس از تضعیف نهاوندی، فرد دیگری با همین نام را در رجال خود توثیق کرده و او را از اصحاب امام هادی(علیه السلام) بر شمرده است. [۵۹] بیشتر علمای رجال نیز قائل به تعدد این شخصیت هستند، زیرا از نهاوندی ثقه، محمد بن خالد برقی روایت نقل میکند.
پس به نظر میرسد که کتابهایی که وی نوشته و روایتهای او در برخی از آثارش همچون نفی (تبعید) ابوذر، حاکی از تشیع و نشان از سلامت اعتقاد اوست.
درباره وفات او تاریخ مشخصی در کتب رجالی ذکر نشده است. تنها نجاشی در ضمن نقل روایتی می گوید: «راوی، این روایت را در سال ۲۶۹ از ابراهیم بن اسحاق شنیده است».[۶۰] این سخن بر حیات او تا این تاریخ دلالت می کند.
- ابوالفضل سلمه بن الخطاب البراوستانی ازدورقانی (م ۲۵۰)
ابوالفضل سلمه بن الخطاب از فقیهان و محدثان شیعه در سده سوم هجری است. او منسوب به براوستان از روستاهای قدیم ری است.
نجاشی علاوه بر ذکر نام او در فهرست دانشمندان شیعه، درباره وی می گوید: «کان ضعیفاً فی حدیثه».[۶۱]
او در فقه و معارف کتب زیادی داشته است، اما در تاریخ دو کتاب از او نقل شده است که عبارتند از:
وفات النبی؛ کتاب مولدالحسین و مقتله.
اگرچه شیخ طوسی از کتاب اخیر با نام مقتل الحسین یاد کرده است،[۶۲] اما این اثر اکنون موجود نیست.
درباره وفات او در تراجم ذکری به میان نیامده است؛ ولی با توجه به اشخاصی که از او روایت نقل کرده اند، باید وفات او در نیمه دوم قرن سوم یعنی حدود سال۲۵۰ه. باشد.
- ابراهیم بن محمد بن سعید هلالی الثقفی(۲۸۳ ه. )
هلالی ثقفی، اهل کوفه بود و مدتی هم در اصفهان سکونت داشت. او در آغاز زیدی مذهب بود اما پس از مدتی به عقیده شیعه دوازده امامی روی آورد. [۶۳]
ابی اسحاق ابراهیم الثقفی و هو من ولد عم المختار بن ابی عبیده الثقفی و کان یسکن باصفهان و سألوه الانتقال الی قم.
سبب انتقال وی از کوفه به اصفهان تألیف کتابی با نام المعرفه در مناقب اهل بیت و مثالب سلف بود. بزرگان کوفه وی را از نشر این کتاب منع کردند؛ اما او بر خلاف سنّت تقیه سوگند یاد کرد این کتاب را در بین دشمنان اهل بیت انتشار دهد.[۶۴]
او دارای آثار زیادی است، اما اکنون معروف ترین اثر موجود از او کتاب الغارات است. برخی از آثار تاریخی وی عبارتند از:
«کتاب المبتداء، سیره، اخبار المختار، مغازی، سقیفه، جمل، صفین، مقتل امیرالمؤمنین و کتاب مقتل الحسین».[۶۵]
نجاشی درباره تاریخ وفات او می گوید: «ابراهیم بن محمد الثقفی در سال ۲۸۳ وفات یافت».[۶۶]
- ابوعبدالله محمد بن علی بن حمزه بن الحسن بن عبیدالله بن العباس بن علی بن ابی طالب (وفات۲۸۷ ه. )
محمدبن علی از اصحاب امام هادی و امام عسکری(علیهماالسلام) بوده و از آنها روایت نقل کرده است. او مورخ، محدث و شاعر بوده است.
نجاشی درباره وی می گوید:
«ثقه، عین فی الحدیث، صحیح الاعتقاد… و فی داره حصلت ام صاحب الامر(علیه السلام) بعد وفاه الحسن(علیه السلام)»؛[۶۷] او ثقه و از نظر اعتقادی فردی سالم است… مادر امام عصر(عج) بعد از وفات امام عسکری(علیه السلام) در خانه او زندگی می کرده است.
کتابی به نام مقاتل الطالبیین در زمینه تاریخ و مقتل نگاری به او منسوب است. این کتاب از منابع و مصادر مهم کتاب مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی بوده است.[۶۸]
او در سال۲۸۷ ه. وفات یافت.
- احمد ابن اسحاق ابی یعقوب، ابن واضح یعقوبی (وفات۲۹۲یا۲۹۴ ه. )
یعقوبی مورخ نامدار اسلام و صاحب آثار با ارزشی چون تاریخ یعقوبی است. او به غیر از تاریخ و جغرافیا، در علم نجوم، شعر و ادبیات نیز دستی داشته است. [۶۹]
در تاریخ وی، بارها به مطالبی درباره امام علی(علیه السلام)، روز غدیر، شأن نزول آیه «الیوم اکملت لکم دینکم» و ذکر داستان هجوم به خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) بر میخوریم که به خوبی از نگرش شیعی وی حکایت دارد.[۷۰]
یعقوبی دارای آثار برجسته ای بوده که برخی از آنها مفقود شده و بعضی نیز وجود دارد که از آن جمله می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱- البلدان. این کتاب با همین نام چاپ و منتشر شده است؛
۲- تاریخ. این اثر نیز با نام تاریخ یعقوبی مشهور و در چاپ های مختلفی نشر یافته و مشتمل بر تاریخ عمومی است؛
۳- مقتل ابی عبدالله الحسین.
آقا بزرگ طهرانی درباره تعلق کتاب مقتل الحسین به یعقوبی می نویسد:
«مقتل ابی عبدالله الحسین للاخباری الشهیر بابن واضح صاحب تاریخ الیعقوبی المتوفی بعد سنه۲۹۴ و ۲۹۲ و هو متأخر عن ابی مخنف صاحب مقتل ابن اشعث».[۷۱]
مقتل ابی عبدالله الحسین نیز اکنون موجود نیست، اما بخشهایی از آن در تاریخ یعقوبی در ضمن بیان حرکت و شهادت امام حسین(علیه السلام) آمده است.
در فهرست نگاری ها در بیان فهرست آثار وی چنین نوشته ای دیده نمی شود. بلکه تنها گزارش وی از مقتل امام حسین(علیه السلام)، در چند صفحه به صورت مختصر است.[۷۲] به نظر میرسد این مطالب یعقوبی را طهرانی در الذریعه به عنوان کتاب مستقلی فرض کرده است.
- محمدبن زکریا بن دینار الغلابی- ابو عبدالله صاحب مولی بنی غلاب البصری (وفات ۲۹۸ ه. )
نجاشی او را از بزرگان شیعه و عالم به علم تاریخ دانسته و از او تألیفاتی در این باره نقل می کند.[۷۳] ابن ندیم در الفهرست، او را این گونه معرفی می کند: «أحد الرواه للسیر… و کان ثقه، صادقاً و له من الکتب،کتاب مقتل الحسین».[۷۴]
اکثر تألیفات تاریخی محمدبن زکریا در زمینه تاریخ تشیع است. او نیز همانند دیگر مورخان تاریخ شیعه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 