پاورپوینت کامل نامههای خصوصی، مکاتبات رسمی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نامههای خصوصی، مکاتبات رسمی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نامههای خصوصی، مکاتبات رسمی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نامههای خصوصی، مکاتبات رسمی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
یکی از اصول مهم تاریخ نگاری انتقادی، بررسی صحت و سقم منابع تاریخی است. کلاوس. یو. هاخ مایر در مطالعه ای انتقادی با تقسیم منابع تاریخی هر دوره به دو دسته منابع روایی و آثار باقیه (Uberreste ) نشان داده است که منابع روایی در دوره مورد مطالعه او (آل بویه) دارای ضعفهایی چون: اشکال و انحراف در انتقال مطالب، اصالت مؤلف و جانبداری هستند؛ از این روی عمده پژوهشهایی که تاکنون از سوی محققانی چون بوسه و کبیر در باره این دوره انجام شدهاند کامل نیستند. هاخ مایر معتقد است باید گزارش های منابع روایی با استفاده از آثار باقیه که خود به سه دسته آثار باقیه انتزاعی، آثار باقیه شیئی و آثار باقیه نوشتاری تقسیم می شوند، مورد اصلاح قرار گیرند یا تکمیل شوند. او با بررسی مجموعه رسایل صابی که یکی از چهار مجموعه رسایل برجای مانده از دیوان انشای دوران بوییان است، میکوشد ارزش این دسته از منابع را که به گمان وی در رده سوم آثار باقیه یعنی رده نوشتاری طبقهبندی میشوند برای تاریخ نگاری و تکمیل منابع روایی نشان دهد.
چهار مجموعه بزرگ از نامههای دیوانی نگارش شده توسط چهار کارگزار بلند مرتبه و تقریباً معاصر دوره آغازین آل بویه باقی مانده است. از میان آنها، فقط مجموعه صاحب بن عباد وزیر (م. [۳۸۵ق]/ ۹۹۵م) به طور کامل منتشر شده است.[۱] از مجموعه نامه ابواسحاق صابی (م. ۳۸۵/۹۹۴م)، رئیس دیوان رسایل مشترک خلیفه ـ آل بویه در بغداد، ۴۲ نامه را شکیب ارسلان در ۱۸۹۸ منتشر کرد، حال آن که مجموعه شناخته شده ۴۳۰ نامه را شامل میشود و دست کم در هیجده نسخه خطی موجود است.[۲]
مجموعه عبدالعزیز بن یوسف شیرازی که در عهد عضدالدوله بویی کار میکرد، موضوع مطالعه تاریخ آل بویه توسط بورگل بوده، اما چاپ نشده است.[۳] همچنین گزارش شده که چهار نسخه خطی حاوی مجموعه رسایل وزیر ابن عمید باقی مانده و تا جایی که من آگاهم هیچ کدام از این مجموعهها را پژوهشگران جدید مورد ملاحظه قرار ندادهاند.[۴]
وجود این چهار مجموعه هم عصر، خود یک پدیده نادر و شایسته توضیح است. یعنی میتواند شالوده ظهور آرایههای ادبی یا نثر هنری عربی به شمار رود که در طول قرن چهارم/ دهم سبک استاندارد ادب انشایی شد و تا قرن نوزدهم دوام آورد. این فرایند رو به توسعه در رساله دکتری من (در دست انتشار) وصف شده است. هدف از مقاله حاضر ارزیابی مناسب این مواد برای مورخ است. این اسناد شامل مکاتبات متعدد حکام اسلامی و خلفا، گزارش های دست اول از رویدادهای سیاسی، و زندگی دربارهای سلطنتی یا پاسخی به آنهاست. افزون بر آن، مجموعه صابی شماری از نامه های بسیار جالب نوشته شده به دوستان و اعضای خانوادهاش را در بر می گیرد. بحث در دو بخش دنبال می شود: ۱- پژوهش انتقادی از منابع تاریخی دوره آل بویه. زمینه ای گسترده تر که در آن ارزش تاریخی مجموعه های رسایل به خوبی تبیین میشود؛ ۲- ارزیابی نامه های خصوصی و احکام سیاسی در بهترین مجموعهای که من میشناسم یعنی مجموعه صابی.
نقل و آثار باقیه: منابعی تاریخی برای دوران آل بویه
تصویر تاریخی ما از دوره آل بویه تقریباً به طور انحصاری بر پایه منابع به اصطلاح نقلی(روایی) است؛ یعنی مجموعهای از منابع که تاریخ در آنها آگاهانه برای نسل های آینده نوشته شده است.[۵] افزون بر مواد شفاهی منتقل شده (داستان رزمی، تصنیف ها و غیره)، منابع روایی بیشتر منابع مکتوب را در بر میگیرد و شامل سالشمار ها و روایت های تاریخی از هر نوعی نظیر سرگذشت نامه ها، زندگی نامه های خود نوشته، خاطرات و غیره میشود. از آن جا که پدیدآورندگان این روایت ها در صدد بازگویی یک داستان ویژه بودهاند، ضرورتاً (و شاید به گونه ای اجتناب ناپذیر) عنصر شخصی و ذهنی را وارد گزارش خود از فرایندهای تاریخی کردهاند. مؤلفان آنها، ناآگاهانه یا به هر طریقی، حوادث و وقایعی را برای روایت شان برگزیده اند که متناسب با سیر توضیحی و ارزیابی آن حوادث [قلمداد] میشده و حوادثی که غیر مهم، نامطلوب یا نادرست جلوه میکرده، حذف یا مورد بیتوجهی قرار دادهاند. [زیرا] روایت بر کنار از برخی ذهنیت گراییهای شخصی و ملاحظههای محتاطانه کم و بیش غیرممکن است.[۶]
تصویر تاریخی به دست آمده از روایت می تواند با گروه ثانوی منابع، یعنی آثار باقیه شامل هر چیزی که از آن زمان باقی مانده یا مستقیماً از حوادث و حقایق تاریخی خبر میدهد، اصلاح گردد و به چالش کشیده شده یا اثبات و یا به طور ساده فربه شود.[۷] برنت در درون این گروه سه طبقه را مشخص کرده است: آثار باقیه انتزاعی نظیر نهادها، زبان شناسی یا مشخصههای فرهنگی؛ آثار باقیه شیئی چون بناهای تاریخی، ابزار، دست افزارها، سکهها و غیره، و آثار باقیه نوشتاری شامل اسناد ویژه یا رسمی هر دوره و برخی آثار ادبی که به قصد ثبت تاریخ نوشته نشدهاند.[۸] ویژگی برجسته و مشترک این مواد گوناگون، بی واسطهگی آنها [در ارتباط با حوادث مربوطه] است. آن ها برای شکل دادن به زمان خودشان تولید شده اند نه برای شکل دادن به آینده. البته میل شکل دادن [به حال] ضرورتاً جدای از میل به تأثیر و نفوذ نیست؛ اما آثار باقیه در صدد نفوذ بر نسل هم عصر خود هستند نه نسل های آیندهی مورخانی که به آنها مراجعه خواهند کرد. هر چند که مورخان باید در قبال چنین نفوذی حساسیت کافی داشته باشند.
نقل
گفته شد که تصویر تاریخی ما از دوره آل بویه تا حد بسیاری بر اساس منابع مکتوب است که منحصراً روایی هستند. بنابراین مجموعه نامه ای مانند مجموعه صابی که در زمره آثار باقیه است این امکان را میدهد تا تصویرهای تاریخی تازه و اصلاح شدهای از دوره آل بویه به دست داده شود. ضمن این که نوع و کیفیت این تازگی و اصلاح خود نیازمند تعریف دقیق تری است.
بوسه و کبیر پژوهش های طاقت فرسایی در باره دوره آل بویه انجام دادهاند،[۹] اما عمده تمرکزشان بر منابع روایی این عهد است که منحصراً مکتوب اند. در این میان سالشمارهای تاریخی از اهمیت بیشتری برخوردارند و تجارب الامم (تجربه ملتها) نوشته مسکویه (م. ۴۱۲ق/ ۱۰۳۰م) برجستهترین است. روزنتال آن را با عبارت «عالی ترین نمونه نوشته تاریخی به شکل سال نگاری» ستوده است.[۱۰] متأسفانه تمرکز اصلی این آثار بر زندگی درباری و سیاسی حاکمان است. زندگی درباری همچنین مرکز ثقل نوشتههای دیگری است که به آنها میتوان عنوان «آینه دربار» داد،[۱۱] یعنی آثاری که در مورد آداب معاشرت درباری است (مانند رسوم دارالخلافه هلال صابی). مجموعههای داستانی مانند نشوارالمحاضره و اخبارالمذاکره نیز بیشتر درگیر زندگی کارمندان درباری و کارگزاران بلند پایه حکومتی است.
جدای از اینها، مجموعه سرگذشت نامه هایی وجود دارد، همانند یتیمهالدهر ثعالبی یا ارشاد الاریب یاقوت حموی، که زندگی چهره های مهم ادبی را به طور استنادی در بر میگیرند، اما در عین حال حاوی اطلاعات مهم تاریخی نیز هستند.
جانبداری
ویژگیهای [منابع] نقلی را میتوان از تجارب الامم مسکویه به تصویر کشید. مسکویه نمونه ای از کاتبان حرفه ای بود که با چند وزیر از جمله مهلبی (م.۳۵۲ق/ ۹۶۳م)، ابن عمید (م.۳۶۰/ ۹۷۰) و پسرش ابوالفتح (م.۳۶۶/۹۷۶) و همچنین خود امیر عضدالدوله [دیلمی] (م. ۳۷/ ۹۸۳) کار کرد. او نماینده [مرحله ای] از پیشرفت در نگارش تاریخ اسلامی در دورانی است که تاریخ نگاری اندک اندک به دست کارگزاران حکومتی میافتاد. [در این دوره] محتوای روایت و انعکاس تاریخی [وقایع] به زندگانی درباری محدود می شد که مورخانی مانند مسکویه شخصاً شاهد آن بودند و تاریخ به عنوان نوعی از فضای گسترش یافته دربار مورد توجه قرار گرفت که در آن زندگی شخصی و جمعی به گونه نمونههایی ارائه می شد که باید از آن پیروی یا اجتناب میگردید. دریافت تاریخ به عنوان آموزگاری برای حاکمان و مردم، جای کتاب های مقدسی را گرفت که عالمان دین تألیف میکردند.[۱۲] میثمی این جریان را در عبارات ذیل خلاصه کرده است:
قرنهای دهم و یازدهم شاهد پیشرفت نگرشی جدید به تاریخ بودند؛ نگرشی که بیشتر متأثر از اخلاق وآرایه های بدیعی و باز تابنده علقه و فرهنگ دبیران و مقامات رسمی درباری بود که نگارش تاریخ به طور روزافزون به آنها واگذار میشد.[۱۳]
رویکرد اخلاقی به نگارش تاریخ به طور ویژه همزاد مسکویه است که بالاتر از همه شهرتی به عنوان فیلسوف در زمینه اخلاق و معنویت با معروف ترین اثرش تهذیب الاخلاق یافت. او در مقدمه تجارب [الامم] خود نوشت:
هنگامی که تاریخ ملل و سیره پادشاهان و اخبار شهرها و کتابهای تاریخی را خواندم در یافتم که در آنها از کدام تجربه ها می توان موضوعاتی را برگرفت که مشابه آنها هنوز در جریان است و یا اتفاقاتی شبیه آنها دور از انتظار نیست، مانند گزارش شروع دولت ها و برآمدن امپراتوری ها و گزارش وارد شدن آسیب به این دولت ها.[۱۴]
ارزش و ویژگی نوشته های تاریخی مسکویه موضوع مطالعات بی شماری بوده است.[۱۵]
فضیلت و برتری او در اقتباس از تجربه های تاریخ در سراسر اثر تاریخی او هویداست. در یک مورد، او توصیف یک لشکرکشی نظامی را رها می کند، زیرا در می یابد که از آن حادثه هیچ تجربه ای نمیتواند آموخته شود.[۱۶] شیوه شرح برخی بیان های مسکویه که به عنوان نمونه آورده و در خور پیروی می داند، از نوع خاصی جانب داری ناشی می شود. برخی از جانب داری های تاریخی او ارزش پیروی دارد، اما برخی دیگر مطلوب نیست؛ برای مثال می توان ستایش های فراوان او از ابن عمید را با تصویرهای منفی که از عزالدوله و وزیرش، ابن بقیه، به دست می دهد سنجید. مسکویه در رویکرد خود برای رسیدن به نتیجه اخلاقی، اولویت های شخصی را لحاظ داشته، زیرا قرار بوده است این کتاب را به عضدالدوله اهدا نماید، همان حاکمی که ابواسحاق صابی را مجبور به نوشتن تاریخ تاجی (گم شده) در طرفداری از آل بویه کرده بود. بورگل نتیجه می گیرد که مسکویه در برخی موارد تاریخ را در جانب داری از عضدالدوله تا جایی به انحراف کشانده که این سوأل پدید می آید: آیا و تا چه اندازه کتاب او به یک هدف تبلیغاتی ـ سیاسی خدمت کرده است؟[۱۷]
نمونه ای از رویکرد انحرافی مسکویه، داستان ازدواج یکی از دختران عضدالدوله با خلیفه الطائع در سال ۳۶۹/ ۸۰ ـ ۹۷۹ است.[۱۸] از نظر مسکویه، عضدالدوله امید داشت که از این ازدواج پسری حاصل گردد که در آینده بتواند خلیفه شود و بدین گونه سلسله آل بویه با خلافت یکی گردد؛ مسکویه از این حقیقت که عزالدوله، پسر عمو و سلف عضدالدوله، سال ها قبل از این (۳۶۴/ ۹۷۵) دخترش را در بغداد به ازدواج همین خلیفه در آورده بود، مطلبی بر قلم نمیراند.[۱۹] همچنین او متذکر نمی شود که صد هزار دیناری که عضدالدوله داد، درست به اندازه جهیزیه ای بود که پسر عمویش پرداخته بود و خطبه ای که تنوخی، قاضی مشهور، در عروسی قرائت کرد کمابیش همانی بود که پیش تر در پیوند آل بویه و خلافت خوانده شده بود.[۲۰] شاید اگر مسکویه این موارد را می آورد، ازدواج خلیفه با دختر عضدالدوله، تازگی و ویژگی خاص خود را از دست می داد.
عضدالدوله گرایش بیشتری داشت که در این موضوع اعتباربخش بر پسر عموی مورد غضب خود پیشی جوید.[۲۱] تفسیر مسکویه از این که عضدالدوله از ازدواج امید پسری داشت، سؤالهایی را در مورد این که سخنان او تا چه اندازه جدی است باقی میگذارد. خلیفه که در دفاع از باقی مانده استقلال اندکی که در مقابل بوییان شیعی داشت سخت میکوشید و احتمالاً ازدواج را رد کرده بود به طور مسلم توان داشت که با آرزوی عضدالدوله برای نوزادی پسر مخالفت ورزد.[۲۲] اما نمیدانیم که آیا عضدالدوله از چنین مشکلاتی آگاه بوده است یا نه.
از [کتاب ذیل تجارب الامم] رودراوری پی می بریم که عضدالدوله سعی کرد خلیفه را به تکمیل کار ازدواج وا دارد. او دو سال بعد از ازدواج هنگامی که دریافت خلیفه هنوز با دختر او ارتباطی نداشته، قاضی تنوخی را برای تغییر وضعیت به پیشگاه خلیفه فرستاد. تنوخی که به خوبی از ظرافت وظیفهای که بر عهده اش نهاده بودند آگاهی داشت، در راه قصر خلیفه قوزک پایش پیچ خورد و مأموریت خود را به پایان نرساند.[۲۳] منابع جزئیات بیشتری از این موارد به دست نداده اند. به نظر می رسد از این ازدواج بچه ای متولد نشده باشد.
دیگر آثار تاریخی این دوره نیز دارای چنین ظرافتهایی هستند و بنابراین باید با احتیاط استفاده شوند. یکی از منابع تاریخی کتاب ابن جوزی، سنی متعصب است که بی دلیل مدعی شده بیش از سیصد کتاب نوشته و به تنهایی بیست هزار یهودی را به اسلام در آورده است. کبیر دو مثال از تنگ نظری های تعصب آمیز او را در نگارش تاریخ منتظم یاد کرده است. بنا به گزارش وی، ابن جوزی مینگارد که معزالدوله، حاکم بویی، در بستر مرگ از اعتقادش به تشیع توبه کرد و به آموزه های اهل سنت ایمان آورد. همو در جای دیگری گزارش میدهد که عضدالدوله در شعری [برای تناسب قافیه] عنوان کفرآمیز ملک الملک، غالب القدر (مالک پادشاهیها و سرنوشتها) را به خود بست اما سه روز پس از آن، و به طور حتم بر اثر مکافات الهی درگذشت.[۲۴]
اصالت مؤلف
موضوع دیگری که در هنگام استفاده از منابع نقلی اهمیتی قابل ملاحظه دارد، مسأله اصالت مؤلف است. مورخان سده های میانه اسلامی گاه، بدون این که از منابع خود ذکری بکنند صفحاتی را از روی نویسندگان قبلی کلمه به کلمه یا با تغییراتی جزئی رونویسی کرده اند. در نتیجه ذهنیت تاریخی مؤلف قبلی به طریقی به آثار بعدی راه یافته است. مشهور است که گزارشهای مسکویه از سال ۳۴۰ به بعد فقط براساس تجارب شخصی و متکی بر گزارش های عینی است. اما این ادعا قبلا توسط معاصران خود او به چالش کشیده شده است. رودراوری که تکلمه ای بر تجارب الامم نگاشته بیان می دارد که این کتاب در بخش های پایانی تقریباً از کتاب تاجی ابواسحاق صابی (که بخش اعظمش گم شده) رونویسی گردیده است.[۲۵]
در حقیقت رودراوری حرف خیلی نادرستی نگفته است: ریشتر برنبرگ اقتباسهای اندکی را که از کتاب تاجی در یتیمه الدهر ثعالبی باقی مانده با متن مسکویه مقایسه کرده و دریافته که مسکویه به طور مستقیم از صابی رونویسی کرده است. مسکویه تنها کاری که کرده این است که تا حدی نامههای آراسته به آرایه های بدیع منثور را به زبان ساده تر آورده است.[۲۶] بنابراین حداقل برای بخشهای پایانی تجارب الامم باید اصالت مؤلف مورد تأمل و سوال قرار گیرد.
انتقال مطالب و مواد ساختگی
یکی از مسائل مرتبط با اصالت مؤلف، [چگونگی] انتقال است. البته تاریخ های روایی در جریان انتقال به گونه ای عمدی یا غیر عمدی در معرض تحریف قرار میگیرند و این تحریفها به ندرت شناسایی می شوند یا اصلاً قابل شناسایی نیستند. تحریف به عنوان نتیجه ای از انتقال ناقص میتواند در داستان مشهوری نشان داده شود که [در آن] معزالدوله حاکم آل بویه بعد از عزل خلیفه مستکفی (۳۳۴/ ۹۴۵) در نظر داشت امامی زیدی، ابوالحسن محمد بن یحیی، را به جای عباسیان برگمارد و این در حکم پایان دادن به خلافت عباسیان بود. در تکلمه همدانی داستان برای نخستین بار به این شکل آمده است که معزالدوله از چنین ایده ای توسط وزیرش صیمری منصرف گردید. داستان چنین است:
معزالدوله میخواست به ابوالحسن محمد بن یحیی زیدی علوی سوگند وفاداری ادا کند لکن صیمری او را با این جملهها از این کار بازداشت: اگر به او سوگند بیعت خوردی، مردم خراسان و دیگر سرزمینها از تو روی بر میگردانند. دیلیمان از او اطاعت و تو را رها خواهند کرد و دستور او را بر فرمان تو مقدم خواهند داشت. عباسیان از حمایت الهی برخوردارند (و بنوالعباس قوم منصورون). زمانهایی حکومتشان با ضعف رو به رو میشود، سپس بهبود مییابد. گاهی به احتضار میگراید، اما دوباره نیرومند میشود، زیرا بنیانش استوار است و ساختارش ریشهدار. [۲۷]
اعتبار این داستان که در نگاه اول متقاعد کننده به نظر میرسد، باید به خاطر ناسازگاری سالشمارانه به طور جدی مورد تردید قرار گیرد. ابوالحسن محمد پیش تر در ۳۲۵/ ۹۳۶ یعنی نه سال قبل از فتح بغداد به دست معزالدوله، یعنی پیش از این که امکان به کار گماری او توسط معزالدوله فراهم گردد، در گذشته بود.
همین رویداد با اندکی تفاوت در الکامل فی التاریخ ابن اثیر که در حدود یک قرن پس از تکلمه نوشته شده، آمده است.[۲۸] واژه هایی که ابن اثیر [برای روایت داستان انتخاب کرده] متفاوت است. او به جای صیمری [مینویسد] «یکی از افراد مورد اعتماد» با معزالدوله در این مورد صحبت کرد [و او را از این کار بازداشت]. تفاوت مهم تر روایت ابن اثیر با گفته همدانی در این است که در روایت ابن اثیر، معزالدوله قصد انتصاب معزالدین بالله فاطمی را داشته است و نه ابوالحسن محمد را. انتخاب این فاطمی از لحاظ سالشماری حتی از گماردن شخص زیدی نادرستتر به نظر میرسد، زیرا معزالدین بالله در سال ۳۴۱/ ۹۵۳ یعنی هفت سال بعد از این داستان و در سرزمین دور دست افریقیه (شمال غرب آفریقا) به قدرت رسید. او تا سال ۳۶۲ / ۹۷۳ به مصر ـ که در سال ۳۵۸/ ۹۶۹ توسط فاطمیان فتح شد ـ نیامد.
همه این موارد میتواند دلیلی باشد بر این که داستان برای پنهان کردن [واقعیت] و [در شکل] تفسیری تاریخی جعل شده است. شاید همدانی (یا منبعی که از آن نقل کرده است) از چرایی و چگونگی همکاری و همزیستی بویهیان شیعی با خلیفه عباسی متعجب شده بودند. همین داستان را بعدها ابن اثیر ـ که معلوم نیست به چه دلیلی به جای ابوالحسن محمد یمنی، نام معزالدین بالله فاطمی را آورده ـ روایت کرده است.[۲۹]
با این حال، میتوان سرچشمههای این داستان را در سال های پیش از فتح بغداد ردگیری کرد. مسکویه این داستان یا مشابه آن را نقل نمیکند، اما ارزش دارد که در این باره در کتاب العیون و الحدائق (از مؤلفی ناشناخته) بنگریم. این کتاب که چهارمین بخش آن باقی مانده در شمار مهم ترین منابع برای آغازین سالهای سده چهارم است و دقیقترین توصیف را در عزل مستکفی به آن مدیونیم. در این کتاب عزل خلیفه از چشم انداز ناظری ویژه به نام ابوالفهم دهکه روایت شده است. تنها چیزی که در باره این فرد میدانیم این است که در زمان خلافت راضی، حاجب بود. روشن است که چون وی در دربار خلیفه استخدام شده بود، به معزالدوله به طور اهانت آمیزی با عبارت «الدیلمی» اشاره کند. در غوغایی که در پی عزل خشونت آمیز خلیفه به پاخاست، دهکه از قصر گریخت و بر قایقی نشست. در آنجا ابوالفضل هاشمی پیش نماز سامرا را دید و با او در باره آینده خلافت گفت وگو کرد. این گفت وگو عیناً به عنوان روایتی تاریخی در کتاب العیون ذکر شده و همین مطلب را ابن اثیر و همدانی آوردهاند:
ما در قایق همه راه را به سمت پل پیمودیم در حالی که من کاملاً مطمئن بودم که خلیفه کشته خواهد شد و این مردم (القوم= بوییان) مصمم به جایگزینی عباسیان با غیر عباسیان هستند. بنابراین به ابوالفضل گفتم: آنان یک علوی را به خلافت برخواهند داشت. اما او جواب داد: اساسی برای این گمان تو وجود ندارد و یک عباسی و نه کسی دیگر خلیفه خواهد بود. پرسیدم از کجا می دانی؟ گفت: من دیروز از قصد آنها باخبر شدم.[۳۰]
چنین به نظر میرسد که این گفت وگو به عنوان الگویی برای داستانی که همدانی و ابن اثیر نقل کرده اند مورد استفاده قرار گرفته است. در هر دو مورد گفت وگوی بین دو درباری به یک داستان ساختگی مورد بحث بین معزالدوله و یکی از درباریانش در باره برگماری یک غیر عباسی به خلافت تبدیل شده است.[۳۱]
بخش بزرگی از مواد داستانی و افسانه ای به منابع روایی وارد شده است. ما از بحث در مورد مقامات بدیع الزمان همدانی (م.۳۸۹/ ۱۰۰۸) آگاهیم. گرچه نوشتههای داستانی او در دورههای اولیه ادبیات عربی فراگیر نشد.[۳۲] اما مواد داستانی پر مایه در یک چارچوب تاریخی ریخته شد، یعنی با اشخاص و حوادث تاریخی مرتبط گردید. نمونهای از آن میتواند در الکامل فی التاریخ ابن اثیر ذیل حوادث ۴۱۰ دیده شود. در این جا داستانی درباره اقتدار ابوالفضل عبدالواحد تمیمی نقل شده که با زیرکی و زبان بازی عده ای از بزرگان بغداد را دربه در کرد. داستان گاه از سجع استفاده کرده و بنابر این نشان دهنده برخی آرایه های ادبی است و سبک به کار رفته در آن شبیه مقامه و داستان هایی است که پیش از آن نیز در ادبیات عربی سابقه داشت. ادبیات عربی در آغاز پر از چنین داستان های عجیب و غریب بود. داستان هایی که چارچوب تاریخی شان در فرایند انتقال دچار تغییر شده بود. برخی از این داستان ها به تاریخ های روایی راه یافته و همیشه به آسانی قابل تشخیص نیستند.[۳۳]
حاکمی مانند عضدالدوله، که بی شک مشهورترین حاکمان آل بویه است، به طور طبیعی آماج چنین داستان هایی بود. رودراوری روایت میکند که عضدالدوله، باری شیفته کنیزکی شده بود. چون این دل مشغولی او را از پرداختن به امور کشوری باز می داشت دستور داد دخترک را غرق کنند. رودراوری خودش در اعتبار این داستان دچار تردیده شده و متذکر میشود:
من این داستان را به همین گونه که در این جا نقل کردم، در تاریخی [کذا] که در حال گزیده نویسی از آن هستم، یافتم. این داستان مکرر و در باره افراد بلند مرتبه گوناگونی نقل شده است. فقط خداوند از درستی آن آگاه است.[۳۴]
شکی نیست که در چنین داستان هایی اصل حقیقت و حتی واقعیت وجود دارد، گرچه قالب آنها ممکن است همیشه اعتماد را نشاید. مطالعه کاملاً ابداعی و تازه در مورد ساختار اجتماعی آل بویه نمونه درخشانی است در این که چگونه این مواد افسانهای میتواند به منظورهای تاریخی مورد استفاده واقع شود.[۳۵]
آثار باقیه
در بالا از مشکلات پژوهشگر در استفاده از منابع روایی بحث شد. همان طور که در مورد کتاب مسکویه نشان داده شد، این منابع همیشه با محدودیت مواجه اند و به ویژه، دارای دیدی ذهنی گرا از وقایع تاریخی هستند. [در این منابع] همچنین مشکلاتی وجود دارد که از جریان های به هم پیوسته از قبیل نامعلوم بودن راوی اصلی، تحریف هایی که در جریان انتقال روی می دهد و پیوند دادن مواد داستانی و ساختگی به چهره ها و حوادث تاریخی ناشی می شود. اکنون بحث را به سه دسته از آثار باقیه معطوف می سازم.
[۱.]آثار باقیه انتزاعی
آثار باقی مانده انتزاعی، یعنی نهادها و ویژگی های زبانی و فرهنگی تداوم یافته، از اهمیتی نسبی برای تاریخ سده های اولیه اسلامی برخوردارند؛ زیرا این دسته از منابع به ویژه برای چنین دوره دور دستی، که به ندرت روشن و آشکار است ارزش کمی دارند. یک مثال از دوران اولیه اسلامی که مسأله ای مجادله آمیز هم بوده این است که آیا واژه های «وزیر» و «دیوان» (به معنای دایره اداری یا گروه سازمانی) دارای ریشه فارسی اند یا منشایی عربی دارند. تصمیم گرفتن در مورد این سوال می تواند به مشخص شدن میزان نفوذ زبان فارسی بر دیوان سالاری اسلامی (که به طور کلی در آن نمیتوان تردید کرد) کمک کند.[۳۶]
[۲.]آثار باقیه شیئی
گروه آثار باقیه شیئی، بقایای باستان شناسی، آثار تاریخی، کتیبه ها و سکه ها و غیره را شامل می شود. از این میان، سکه ها برای دوره های میانه اسلامی از اهمیت بیشتری برخوردارند. با این که کارهای تازه ای مثل تاریخ سکه شناسی ری در دوره آل بویه از میلز[۳۷] یا اثر جی. ام. اسمیت درباره تاریخ سلسله سربدار در قرن[هشتم/] چهاردهم ایران،[۳۸] انجام شده، سکه شناسی اسلامی هنوز در دوران طفولیت خود به سر می برد. اما در حال حاضر، خوشبختانه در مورد دوره آل بویه، وضع به گونهای است که به استفاده منظم از مواد سکه شناسی فراوانی که از آن زمان باقی مانده قادریم.[۳۹] دینارها و درهم های دوره آل بویه بیشتر دارای مکان و زمان ضرب و همچنین نام خلفا [ی عباسی] و امرای آل بویه اند. چون دست کم در نخستین نسل، امرای آل بویه در یک اتحادیه خانوادگی، مسّن ترین فرد خاندان را به عنوان رهبر یا بالاترین قدرت پذیرفتند، بنابراین ضرب نام چند امیر بویی بر یک سکه نامعمول نیست. معزالدوله اولین فرمانروای بویی بغداد، علاوه بر نام خود و خلیفه، نام برادر بزرگتر خود، رکن الدوله را بر سکه خود نقش کرد. سکه های آل بویه نه تنها به ما درباره مکان و زمان حاکمانی که مستقلاً حکومت کرده اند، بلکه در مورد عنوان های آنها نیز آگاهی هایی می دهند و اگر به دقت مورد مطالعه و بازخوانی قرار گیرند حتی می توانند برای پیگیری حوادث تاریخی استفاده شوند. بنابراین آشفتگی های سیاسی در عراق در ۳۶۴/ ۹۷۴ و به هنگامی که عضدالدوله اقدام به نخستین لشکرکشی به بغداد کرد با سکه ها مستند می شود. عضدالدوله در این حمله و قبل از آن که مجبور شود (به دستور [پدر خود] رکن الدوله و رهبر خاندان) بغداد را ترک کند، پسر عمویش عزالدوله را عزل کرده بود.
سکههای ضرب شده بغداد در همین سال دارای نام های:(۱). رکن الدوله، عضدالدوله، عزالدوله و خلیفه المطیع؛(۲). رکن الدوله، عضدالدوله و خلیفه جدید الطائع و ۳. الطائع به تنهایی هستند.[۴۰] این سکهها ما را از رواج یک سری عناوین سلطنتی مانند امیرالامرا (امیر امیران) آگاه می سازند. این واژه در ابتدا و به سال [۳۲۴/] ۹۳۶ از سوی خلیفه به عنوان امتیازی ویژه و عالی اعطا شد، اما یک قرن بعد بر سکه های امرای ایالتی کوچک همچون عمان ظاهر گردید.[۴۱]
[۳.]آثار باقیه نوشتاری
این دسته به واسطه نوع و محتوا از بیشترین گوناگونی برخوردارند و آثار ادبی مانند نامه ها و دیگر اسنادی را شامل می شوند که نشان دهنده روابط مالی روزانه (خصوصی و دیوانی) یک دورهاند. در این جاست که تمایز بین منابع روایی و آثار باقیه دچار آمیختگی و ابهام می شود. آیا شعری که در وصف حاکمی سروده میشد شکوه او را جاویدان نمی ساخت؟ آیا بسیاری از رسایل دوره های میانه اسلامی که دارای آرایه های عالی هستند برای گردآوری و حفظ شدن در مجموعه های نامه نگاشته نشده اند؟ بنابراین آیا این متون حاوی برخی ویژگی های منابع روایی نیستند؟ [مسلماً این طور است] و باید به آن توجه داشت. اما با این همه باید متذکر شد که این متون اصولاً به منظور ثبت در تاریخ، نگارش نشده اند بلکه اولین و مهم ترین وظیفه آنها در مربوط بودن به تاریخ زمان خودشان است مانند بعضی از مدیحه سرایی ها که برای حل بعضی از امور یا سرگرمی یا تعلیم به کار رفته اند و این موضوع را باید مغتنم شمرد.
آثار ادبی، نخستین زیرگروه بزرگ آثار باقیه نوشتاری را تشکیل میدهند. اشعار بیانگر سنت نیرومند سیاسی دوره اسلامی هستند و اغلب و بی واسطه اطلاعات تاریخی ارزشمندی را آشکار می سازند. نمونه خوبی از این موارد، منظومه ای است که برای حاکم صفاری، یعقوب بن لیث (م.۲۶۵/ ۸۷۹) سروده شده و او را به عنوان یک ایرانی جلوه گر ساخته که علیه عرب ها میجنگد. این منظومه سندی است که احساسات را بر می انگیزاند و ماهیت ضد عرب صفاریان را به تصویر می کشد.[۴۲] در شعرهای متنّبی (م.۳۵۴/ ۹۶۵) نیز جزئیات جالبی درباره جنگ های بی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 