پاورپوینت کامل روابط خارجی قرمطیان بحرین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل روابط خارجی قرمطیان بحرین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روابط خارجی قرمطیان بحرین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل روابط خارجی قرمطیان بحرین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
با تضعیف قدرت و حاکمیت خلافت عباسی در سال های پایانی قرن سوم هجری، حکومتهای مستقل و نیمه مستقل در سرتاسر قلمرو خلافت عباسی شکل گرفتند؛ از جمله شاخهای از اسماعیلیان که قرمطیان خوانده میشدند و ارتباط آنها با فرقه اصلی اسماعیلیه نامعلوم میباشد، توانستند زمام امور عربستان شرقی و بحرین را بدست آورند و حکومت جمهوری گونه ای تأسیس کنند. حکومت قرامطه بحرین به مدت یک قرن پایگاهی برای عملیات نظامی و تبلیغی آنها علیه دستگاه خلافت عباسی بود و چالشهای عظیمی را در سرزمینهای اسلامی پدید آورد. این مقاله پس از معرفی دولت قرامطه، به بررسی مناسبات آن با حکومت های همه عصر خود مانند آل بویه، خلافت عباسی، فاطمیان مصر و پیامدهای شکلگیری این حکومت در جهان اسلام پرداخته است.
ظهور قرامطه
پیدایش قرمطیان و اسماعیلیان به اختلافات مذهبی و کلامی اواسط قرن دوم هجری میان شیعیان باز می گردد. جنبش قرامطه از اندیشه های مهدوی (مسیحایی) شیعیان افراطی سرچشمه می گرفت و احتمالاً در ابتدا ملهم از تبلیغات اسماعلیان در میان قبایل بدوی شام و صحاری عربستان بود.[۱] نکته مهم درباره جنبش های شیعی قرون اولیه هجری مثل قرمطیان و اسماعیلیان این است که بیشتر این جنبش ها نخست جنبه سیاسی داشتند، اما بعدها جنبه اعتراض اجتماعی آنها برتری یافت.[۲]
با ظهور عبدالله بن میمون القدّاح تبلیغات قرامطه و اسماعیلیان روح تازه ای گرفت. او یکی از داعیان خود به نام حسین اهوازی را به طرف کوفه فرستاد. در کوفه مردی به نام حمدان بن اشعث معروف به قرمط،[۳] دعوت اهوازی را پذیرفت. قرمط از کشاورزان عراق بود و معتقد بود که سرانجام مردم ایران قدرت را از اعراب باز پس خواهند گرفت. قرمط درسال ۲۷۷ه. اقامتگاهی برای یارانش در نزدیکی کوفه بنا کرد و به تقلید از پیامبر۶ آن را دارالهجره نامید.
فعالیتهای قرمط و شعارهای او درباره تساوی و اشتراک در نعمات، هوادارانی را به سوی او جذب کرد. بسیاری از کشاورزان و روستاییان محروم منطقه عراق که به دنبال راهی برای رهایی از فشار مالیات های سنگین عباسیان بودند به طرف قرمط تمایل پیدا کردند. کوشش ها و فعالیت های قرمط باعث شد که مورخان، اسماعیلیان عراق، شام و بحرین را به نام او، قرامطه بخوانند.[۴]
همزمان با به خلافت رسیدن مکتفی درسال۲۸۹ه، یکی از پیشوایان قرامطه درشام به نام صاحب الناقه، مقام عبدان (شوهر خواهر قرمط) را به ذکرویه بن مهرویه از سران قرامطه داد و او را به دلیل شایستگی هایش به طرف شام فرستاد. ذکرویه توانست علیه دولت طولونیان که در حال انقراض بودند شورشی راه بیندازد.[۵] قرامطه کشتن دشمنان خود را حتی اگر مسلمان بودند، کاری شایسته میشمردند.[۶] بنابراین اقدام به قتل و غارت مردم در عراق، سوریه و شام کردند. پسران ذکرویه به نام های یحیی، علی و حسین با قبایل صحرانشین متحد شدند وامرای طولونی را از بیشتر مناطق شام بیرون راندند. یحیی توانست بخش هایی از عراق و شام را تصرف کند، اما در هنگام محاصره دمشق به قتل رسید. برادرش حسین که به صاحب الشامه معروف بود به جای او نشست. حسین، دمشق را طی پیمان صلحی به دست آورد و ساکنان بسیاری از شهرها را به قتل رساند. قرامطه در این زمان به کاروان های حجاج حمله می کردند که باعث واکنش شدید خلیفه المکتفی شد و سپاهیان خلیفه به فرماندهی محمد بن سلیمان و با همکاری بدر، غلام ابن طولون توانستند حسین و تعدادی از یارانش را دستگیر کنند و به دستور خلیفه به طرز فجیعی با شکنجه وآزار فراوان به قتل رسانند. ذکرویه که به خونخواهی پسران خود برخاست درسال ۲۹۴ه. راه را برحاجیان مکه بست و آنان را قتل عام کرد، ولی از سپاهیان خلیفه شکست خورد و بعد ها به علت جراحات در زندان بغداد درگذشت.[۷]
در این زمان هنوز قرامطه دارای انسجام و قدرت کافی برای درخطر انداختن خلافت عباسی نبودند و تنها با استفاده از قبایل صحرانشین عراق و سوریه اقداماتی علیه دستگاه خلافت انجام می دادند. اما اوضاع خلافت عباسی که به دلیل نفوذ و سلطه ترکان بردستگاه خلافت، قیامهای متعدد در ایران، بی لیاقتی خلفا، اختلافات طبقاتی و غیره آشفته بود، به تدریج این فرصت را به قرامطه داد که هرچه بیشتر پایگاه های خود را تقویت کنند. حتی قرمط در پی اتحاد با قیام زنگیان (بردگان) به رهبری علی بن محمد ملقب به صاحب الزنج برآمد که در ناحیه جنوب عراق، خوزستان و منطقه بطایح فعالیت می کردند. ابن اثیر درباره ارتباط این دو گروه می نویسد:
قرمط قبل از قتل صاحب الزنج به نزد او رفت و گفت: من دارای مذهب و دین هستم و صد هزار شمشیر دارم اگر با هم توافق داشته باشیم متحد خواهیم شد. وقتی با هم مذاکره کردند، صاحب الزنج نپذیرفت. [۸]
با اوج گیری اقدامات قرامطه در عراق و سوریه، صاحب الناقه شخصی به نام ابوسعید حسن بن بهرام الجنابی را به احساء واقع در بحرین فرستاد و او به کمک قبیله عبدالقیس موفق به ایجاد حکومتی مستقل در بحرین گردید. [۹]
ابوسعید حسن جنابی
حسن بن بهرام جنابی معروف به ابوسعید جنابی قرمطی، از مردم گناوه فارس بود. او به دلایلی از گناوه طرد شد و در بحرین اقامت گزید. وی به سوداگری پرداخت (اصطخری شغل او را قبل از پیوستن به آیین قرامطه، آرد فروشی می داند)[۱۰]. وی مردی شجاع و زیرک بود و یارانش به او لقب سید داده بودند. [۱۱] ابوسعید بعد از نشان دادن لیاقت به حکومت جنوب شرقی عربستان و بحرین منسوب شد. او در سال ۲۸۶ه. با استفاده از نارضایتی های اجتماعی محلی و مشغول بودن خلافت عباسی به سرکوبی شورش غلامان زنج (زنگی) در جنوب عراق، به کمک قبیله عبدالقیس توانست حکومتی مستقل در بحرین تأسیس کند. جنابی شهر «مؤمنیه» را برای پایتختی حکومت اش احداث کرد که جانشین پایگاه قبلی قرامطه « دارالهجره» در نزدیکی کوفه شد. این همان شهری است که امروزه «الهوف» نامیده می شود. ابوسعید قبایل سرزمین تحت سلطه اش را با خود همراه کرد و برای جلب آنان، قواعد و رسوم کهن صحرانشینان را مراعات می نمود. [۱۲] او برای تحکیم پایه های قدرت خود به نواحی مختلف عربستان و جنوب عراق یورش میبرد و در این راستا بارها به بصره لشکرکشی کرد و سپاهیان خلیفه را شکست داد. درسال۲۸۷ ه. نیروهای بصره به فرماندهی عباس بن عمر غنوی به همراه نیروهای داوطلب فراوان با ابوسعید درگیر شدند که نیروهای بصره شکست سختی خوردند و عباس به اسارت در آمد و به دستور ابوسعید تمامی اسیران را کشتند و در آتش سوزاندند ولی عباس را آزاد و پیش خلیفه معتضد فرستادند. [۱۳] ابوسعید تاسال۳۰۱ ه. توانست مناطق یمامه، احساء، و قطیف را تصرف کند. او حتی به عمان نیز لشکر کشید و آنجا را محاصره کرد. سرانجام ابو سعید در سال ۳۰۱ ه. به دست غلام صقلبی خود در حمام کشته شد. [۱۴]
ترکیب نیروهای قرامطه بحرین
بیشتر نیروهای نظامی که قرامطه بحرین از آنان در جنگ ها سود می جستند از سه قبیله بنیتغلب، بنیعقیل و بنیسلیم بودند. نیرومندترین و مجهزترین آنها بنیتغلب بود.[۱۵] بیشتر نیروهای قرامطه سواره نظام بودند که از قبایل مورد نظر و بدویان ساکن در جنوب شرقی عربستان به صورت مزدور در سپاه قرامطه خدمت می کردند. قرامطه بحرین حتی دارای نیروی دریایی بودند؛ زیرا یکی از منابع درآمد آنان باج گیری از کشتی های درحال تردد در خلیج فارس بود.
نکته مهم درباره این قبایل، ساخت قبیله ای و اعتقادات آنان است. قبایل جنوب شرقی عربستان، در صدر اسلام جزو قبایل رده[۱۶] بودند و در عصر خلیفه دوم (عمر) از آنان در انجام فتوحات در قلمرو ساسانی استفاده شد. این قبایل هیچ گاه اعتقاد عمیق به اسلام راستین پیدا نکردند بلکه جبر و قدرت خلفا آنان را به سوی اسلام کشاند. بنابراین بسیاری از رسوم کهن و خرافات اعراب بادیه در میان آنان زنده ماند و هنگامی که در قرن سوم قرمطیان فعالیت های خود را به این مناطق کشاندند، این قبایل به دلایل زیر از آنان استقبال کردند:
- توجه قرامطه به حس آزادی خواهی این قبایل و محدود نکردن آنها؛ ۲. نیاز این قبایل به غارت کاروان ها و مناطق حاصلخیز برای گذران زندگی؛ ۳. تسامح مذهبی قرامطه درباره ی این قبایل؛ ۴. کمبود شعور سیاسی و فرهنگی قبایل؛ ۵. نیازهای متقابل قرامطه و قبایل به هم دیگر. دلایل فوق باعث شده که بعضی از منابع تاریخی با توجه به اقدامات این قبایل بادیه نشین، نیروهای قرمطیان بحرین را نیز گروهی از دزدان و راهزنان بدانند. [۱۷]
ائتلاف قرمطیان با قبایل بادیه نشین باعث شد که اقدامات قرامطه در مناطق مختلف همراه با قتل و کشتار مردم بی گناه باشد. حتی اقدامات آنان در غارت و قتل عام کاروان های حجاج نیز متأثر از همین خوی و خصلت اعراب بادیه نشین بوده است که در صفحات بعدی درباره آن به تفصیل بحث خواهد شد.
یکی از مسائل دوره حکومت ابوسعید، انشقاق بین قرامطه و فاطمیان مصر است. با وجودی که قرمط از مبلغان اسماعیلیان بود اما درسال ۲۸۶ ه. همزمان با قدرت یابی ابوسعید اختلاف بین آنها شروع شد و آن هنگامی بود که عبیدالله مهدی رهبر جنبش اسماعیلیه در سلیمه شام (یکی از شهرهای سوریه امروزی) ادعای مهدویت کرد و اعلام داشت که مهدی منتظر یا قائم یکی از احفاد او خواهد بود. اما قرامطه پیروی از تعالیم اصلی خود را ادامه دادند و امام هفتم خود محمد بن اسماعیل را قائم و مهدیای دانستند که در انتظار باز آمدنش بودند.[۱۸] البته با وجود این انشقاق و اختلاف عقیدتی، قرامطه بحرین تا سال ها بعد از آن تابع فاطمیان مصر بودند. اما بعدها اختلافات آنان افزایش یافت و باعث جدایی کامل آنها از یکدیگر گردید.
حکومت ابوطاهر سلیمان، اوج قدرت قرامطه بحرین
بعد از به قتل رسیدن ابوسعید، پسرش ابوالقاسم سعید، جانشین او شد. سعید مردی سست و بی اراده بود؛ بنابراین فعالیت های قرامطه کاهش یافت و قرامطه با خلافت عباسی صلح کردند و وزیر مقتدر عباسی، علی بن عیسی، روابطی دوستانه با ابوالقاسم سعید ایجاد کرد. اما علی بن عیسی از طرف رقیب خود ابن فرات متهم به سستی در کار قرامطه شد و از وزارت عزل گردید و به جای او ابن فرات به وزارت رسید. از طرف دیگر برادر جوان تر سعید به نام ابوطاهر سلیمان او را به دلیل اهمال در مبارزه با عباسیان از فرمانروایی برکنار کرد و خود بر جای او تکیه زد. به احتمال زیاد دوران فرمانروایی ابوالقاسم تاسال ۳۱۱ ه. به طول انجامید، زیرا درسال ۳۱۱ ه. ابوطاهر اولین حرکت نظامی علیه خلیفه را به راه انداخت.
ابوطاهر سلیمان که با یک کودتای آرام توانست قدرت را به دست آورد به بزرگترین حاکم قرامطه بحرین تبدیل شد. چگونگی به قدرت رسیدن او به احتمال زیاد با همکاری شورای عقدانیه[۱۹] بوده است. این انتقال قدرت با مرگ ابوالقاسم همراه نبود، زیرا بعدها نیز نام ابوالقاسم سعید در منابع به میان می آید.
ابوطاهر در نخستین گام در سال ۳۱۱ ه. به بصره حمله کرد و پس از تصرف بصره، حاکم آن جا به نام «سبک مفلحی» را با همه یارانش و مردم شهر که با او بودند به قتل رساند و بعد از ده روز ـ به روایت دیگر هفده روز ـ غارت بصره به سوی بحرین برگشت.[۲۰]
در سال ۳۱۲ ه. ابوطاهر دست به اقدامی زد که به شدت از طرف مسلمانان سرزنش گردید و به عنوان ننگی بر پیشانی قرمطیان باقی ماند و آن حمله به کاروان های حجاج بود. نیروهای قرمطیان در نزدیکی کوفه به کاروان حجاج حمله کردند و حدود ۱۲۰۰ مرد و۵۲۰ زن را اسیر کردند و عده ای دیگر را که مقاومت نمودند به قتل رساندند. تنها دو تن از رهبران قافله به نام های ابوالهیجاء و احمد بن بدر را آزاد کردند. قرامطه حتی به تعقیب کاروان ها پرداختند و در پی آنان در سال ۳۱۲ ه. وارد کوفه شدند وآن جا را شش روز غارت کردند.[۲۱] با گسترش اقدامات تهاجمی قرامطه، آنان به فکر تصرف بغداد، مرکز خلافت افتادند، ولی نتوانستند اقدام مؤثری انجام دهند و تنها درسال ۳۱۳ ه. به سوی نجف هجوم بردند که با اقدام پیشگیرانه ابن فرات و فرمانده نیروهای خلیفه به نام مونس، منصرف شدند. [۲۲]
ایجاد پایتخت جدید
با اوج گیری فعالیت های قرامطه، ابوطاهر درسال ۳۱۴ ه. با احداث شهر جدیدی به نام «احساء»، آن را مرکز حکومت خود قرار داد. به نقل از ابن خلدون، این شهر را از آن جهت احساء گویند که چون باران می بارد ریگ ها آن را می بلعد و چون آب به سنگ های زیرزمین می رسد در آنجا جمع می شود و به صورت چشمه جاری می شود. [۲۳]
دلایل و علل زیر باعث شد که ابوطاهر پایتخت جدیدی را تأسیس کند: ۱. ایجاد پایتخت جدید هم شأن قدرت قرامطه که در حال افزایش بود؛ ۲. نشان دادن عظمت و قدرت قرامطه به حکومت های مجاور؛ ۳. دلایل سیاسی و اجتماعی: اختلاف بین اعضای طبقه حاکم و مردم. به نقل از ابن خلدون، بین مردم بحرین و عقدانیه درگیری پیش آمد و ابوطاهر برای حل این مشکل، شهر احساء را ایجاد کرد و آن جا را مؤمنیه نامید ولی همواره به نام احساء معروف بود. [۲۴]
انگیزه و دلیل قرمطیان از غارت کاروان های حج
یکی از اقدامات حکومت قرامطه بحرین که باعث توجه مسلمانان به آنان گردید، حمله به کاروان های حجاج و قتل و غارت آنان است. در این جا به دلایل اقدامات قرامطه در یورش به کاروان های حج و پیامدهای آن می پردازیم.
مناسک حج از بزرگترین واجبات دین مبین اسلام است. درطول تاریخ اسلامی، همواره تمام مراحل مراسم حج از جمله تعیین امیر الحاج و ایجاد امنیت راه های کاروانی حجاج، از وظایف حکام و خلفا بوده است، و هرگونه نقص در این کار باعث تضعیف پایگاه خلفا و حاکم مسلمانان در میان مردم می گردید. از زمان شروع فعالیت های قرامطه، آنان به کاروان های حجاج حمله می کردند، اما با روی کار آمدن ابوطاهر، غارت وقتل عام قافله های حجاج و به تعطیلی کشاندن برگزاری حج سالیانه شدت گرفت. درسال ۳۱۲ ه. ابوطاهر قرمطی، کاروان حجاج را غارت کرد و با اسارت حاجیان، از خلیفه مقتدر عباسی، حکومت بصره و خوزستان را به عنوان فدیه آزادی آنها درخواست کرد؛ اما مقتدر قبول نکرد. همزمان با غارت وچپاول کاروان های حج، ابوطاهر تا سال ۳۱۷ ه. که اقدام به سرقت حجرالاسود نمود، حمله هایی را نیز به مناطق مختلف عراق کرد. در مهم ترین نبرد درسال ۳۱۵ ه. سپاه خلیفه به رهبری یوسف بن ابی الساج، والی آذربایجان که باساز و برگ فراوان به جنگ قرامطه آمده بود به دست ابوطاهر شکست خورد و او شهر کوفه و انبار را تصرف نمود. یوسف به قتل رسید و قرامطه بغداد مرکز خلافت، را مورد تهدید جدی قرار دادند.[۲۵] درسال ۳۱۷ ه. ابوطاهر به مکه حمله کرد و در روز ترویه بسیاری از حجاج را قتل عام کرد و حاکم مکه به نام ابن محلب را به قتل رساند و امیر الحاج آن سال به نام منصور دیلمی را نیز اسیر کرد. قرامطه حتی روپوش کعبه را غارت کردند. ابوطاهر بعد از غارت و کشتار مردم مکه و حجاج، حجرالاسود را از جایش برکند و به احساء فرستاد. [۲۶] او با این اقدام، خشم مسلمانان را برانگیخت.
دلایل و انگیزه های تهاجم قرامطه به کاروان های حجاج و به سرقت بردن حجرالاسود:
- دلایل اقتصادی: به طور کلی درآمدهای دولت قرامطه بحرین از چند طریق تأمین می شد: ۱. مالیات ارضی بحرین که مبلغی ناچیز بود، زیرا سرزمین بحرین بضاعت و استعداد زیادی در این زمینه به دلیل موقعیت جغرافیایی نداشت؛ ۲. حقوق راهداری ثابت در دشت های بصره، کوفه و سر راه مکه که محل عبور قافله ها بوده؛ ۳. حق عبور از کشتی ها در خلیج فارس، که این اقدام نشان دهنده قدرت دریایی آنان است؛ ۴. باج سالیانه از سرزمین عمان، که در زمان ابوطاهر فتح شد؛ ۵. عایدات راه مکه و باج گیری از حجاج؛ ۶. غنایم هنگفت جنگی؛ ۷. مالیات سرانه بدویان و سهم صید مروارید؛ ۸. تجارت بردگان سیاه، زیرا سازمان دولت قرامطه بحرین بر بنیان کار بردگان سیاهپوست نهاده شده بود، و تقریباً جنبه اشتراکی داشت و مالیات جمع آوری شده در میان افراد جامعه به نسبت نیازشان تقسیم می شد. [۲۷]
حال این سؤال مطرح می شود که آیا نیت قرامطه از غارت کاروان های حجاج و حجرالاسود نیازهای مالی بوده است؟
این حقیقت که یکی از منابع درآمد قرامطه، باج از حجاج و غارت آنان بوده به درستی قابل تصدیق است، به گونه ای که قرامطه، حجاج اسیر شده را به صورت برده در بازارها به فروش می رساندند. حتی زمانی که قدرت آنان با مرگ ابوطاهر و نیز روی کار آمدن آل بویه قدرتمند در عراق افول کرد و دیگر توان غارت قافله های حجاج را نداشتند، آنان (قرامطه) محافظت از کاروان های حجاج را به دلیل منافع مالی آن در دست گرفتند.[۲۸] اما هدف یا نیت آنان از به سرقت بردن حجرالاسود چه چیزی بود؟ در پاسخ به این پرسش محققان و مورخان دیدگاه هایی بیان داشته اند که به آنها اشاره خواهیم کرد.
دلایل اقتصادی و مالی: درسال ۳۱۷ ه. اقدام ابوطاهر در سرقت حجرالاسود، با واکنش شدید خلیفه و حکام مواجه شد. در ابتدا خلیفه عباسی پیشنهاد پنجاه هزار سکه طلا در برابر برگشت حجرالاسود به مکه را داد که قرامطه رد کردند. پیشنهاد دیگری نیز در زمان امیرالامراء بجکم در سال ۳۲۷ ه. برای برگرداندن حجرالاسود به مکه شد او نیز مبلغ پنجاه هزار دینار را پیشنهاد داد که قرامطه قبول نکردند. [۲۹] بعدها در سال ۳۳۹ ه. قرامطه در زمان ابو منصور، جانشین ابوطاهر، بدون دریافت هیچ مبلغی، حجرالاسود را به مکه برگرداندند.[۳۰]
- دلایل سیاسی: یکی از مسائل مطرح شده در آن زمان خصوص حمله قرامطه به مکه و سرقت حجرالاسود این است که آیا قرامطه این اقدام را به خواست فاطمیان مصر انجام داده اند؟ برای پاسخ به این سؤال ذکر پاره ای روایات لازم است. در برخی منابع آمده است که وقتی خبر قتل و غارت ابوطاهر در مکه، به مهدی ابومحمد عبیدالله علوی در قیروان افریقا رسید به او (ابوطاهر) نفرین کرد و در نامه ای به ابوطاهر، او را سرتاپا لعن، دشنام و ملامت کرد و نوشت که تو برای ما و شیعیان، ننگ و بدنامی به بار آوردی و حقاً باید دیگران ما را کافر و ملحد بدانند، زیرا عمل تو در مورد حجاج و اهل مکه چنین و چنان بوده و باید مال و کسوت کعبه و دارایی های حجاج را پس دهی و حجرالاسود را به جایش برگردانی. [۳۱]بعد ها در سال ۳۳۹ ه. در زمان ابومنصور احمد، جانشین ابوطاهر، آنان حجرالاسود را به دستور منصور، نوه عبیدالله و خلیفه فاطمی مصر، به جای اصلی اش برگرداندند و تنها با این سخن شان که «اخذ بأمر و ردّ بأمر»[۳۲] این گزارش تاریخی فرضیه دخالت فاطمیان در سرقت حجرالاسود را تقویت می کند.
نکته دیگر در تصدیق فرضیه دخالت فاطمیان در سرقت حجرالاسود این است که وقتی بجکم و خلیفه پیشنهاد پرداخت پول در قبال برگرداندن حجرالاسود را دادند، قرامطه پاسخ دادند که به امر امام خود برده ایم و به امر او باز خواهیم آورد.
درباره رابطه ابوطاهر و جانشینش با فاطمیان باید گفت تا قبل از درگیری قرامطه بحرین با فاطمیان برسر موضوع شام و سوریه، آنان (قرامطه) خاندان عبیدالله را به امامت یعنی جانشینی به حق محمد بن اسماعیل شناخته بودند؛ خمس درآمدهای خود را به ایشان اختصاص می دادند و خطبه علنی به نام آنان می خواندند. ولی مشکل بتوان گفت که اعمال آنان تحت کنترل فاطمیان بوده است. اما درباره حجرالاسود و سرقت آن با توجه به شواهد و دلایل می توان گفت که این اقدام به دستور فاطمیان انجام گرفته است؛ ولی قتل و غارت کاروان حجاج به دلایل اقتصادی و فرهنگی (خوی وحشیگری اعراب بادیه و میل آنان به غارت) انجام می گرفت.
- دلایل اعتقادی: بعضی از مورخان دلیل به سرقت بردن حجرالاسود و غارت حجاج را اعتقادات قرمطیان می دانند که قرامطه قصد ضربه زدن به دین اسلام را داشته اند و بر این عقیده بودند که ابوطاهر، قران مشتری و زحل درسال ۳۱۶ ه. را نشانه ای از ظهور قریب الوقوع مهدی و پایان حکومت اسلامی می دانست و با حمله به مکه به اوج فعالیت های ضد اسلامی خود دست یازید. [۳۳] بعضی از مورخان، علت سرقت حجرالاسود را ایجاد قبلهگاه جدید برای مسلمانان در احساء به جای مکه می دانند. ناصر خسرو به نقل از ابوطاهر می گوید: «این سنگ مغناطیس مردم است که مردم را از اطراف جهان به خویشتن می کشد».[۳۴]
به طور قطع نمی توان گفت که سرقت حجرالاسود و کشتار حجاج به دلیل مخالفت اعتقادی قرامطه با انجام حج بوده است؛ هر چند که بسیاری از مورخان با دیدگاهی عاطفی متأثر از باورهای مذهبی خود این اقدام را صرفاً منشعب از باورهای اعتقادی قرامطه می دانند.
حمله قرامطه به کاروان های حجاج و قتل و غارت مناطق مختلف عراق پیامدهای زیر در پی داشت: ۱- تضعیف خلافت عباسی با مشغول کردن نیروهای خلافت برای شکست قرامطه؛ ۲- ناامن کردن عراق؛ ۳- ایجاد ناامنی روانی و احساس خطر مداوم در میان مردم؛ ۴- تعطیلی حج در برخی سال ها؛ ۵- سلب اعتماد مردم از توانایی خلافت عباسی در کنترل قرامطه.
دلایل حمله قرامطه به کاروان های حجاج و سرقت حجرالاسود را می توان چنین جمع بندی کرد: ۱. دستور فاطمیان مصر، رقیب عباسیان، برای ناامن کردن حوزه خلافت عباسیان با حمله به کاروان های حجاج و غارت و اسارت آنان؛ ۲. سلب اعتماد مردم از توانایی عباسیان در کنترل راه های زیارتی و شایستگی فاطمیان بر این کار، که بعد ها شاهد تسلط فاطمیان برحجاز هستیم؛ ۳. تأیید بر قدرت فاطمیان و نفوذ آنها بر قرامطه بحرین که با دستور خلیفه فاطمی، حجرالاسود به مکه باز گردانده شد؛ ۴. به دست آوردن عواید مالی با غارت حجاج. قرامطه حتی زمانی که آل بویه قدرتمند بر عراق تسلط پیدا کرد و جای امیر الامراهای سودجو را گرفت و دیگر توان غارت کاروان های حجاج را نداشتند، از طریق دیوان عوارض بصره از کاروان ها عوارض می گرفتند؛ ۵. تلاش فاطمیان برای جلب افکار عمومی مسلمانان که در موضوع برگرداندن حجرالاسود می توان آن را دید؛ ۶. اثبات وحشی گری قبایل تحت نفوذ قرامطه به دلیل کشتار حجاج.
ماجرای مهدی دروغین
بعد از سرقت حجرالاسود و کشتار حجاج در مکه، قدرت قرامطه بحرین افزایش چشمگیری یاف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 