پاورپوینت کامل نقد درونی و بیرونی تاریخ نگاری ابن کثیر در البدایه و النهایه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقد درونی و بیرونی تاریخ نگاری ابن کثیر در البدایه و النهایه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد درونی و بیرونی تاریخ نگاری ابن کثیر در البدایه و النهایه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد درونی و بیرونی تاریخ نگاری ابن کثیر در البدایه و النهایه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

امکان دستیابی به حقیقت رخداد، یکی از مباحث مهم معرفت شناسی است که تاکنون آرای مختلفی را در پی داشته است. اگرچه امکان دستیابی به کنه امر واقع در پژوهش تاریخی بسیار دشوار می نماید، اما به هر حال، با در نظر گرفتن ملاک هایی که در تاریخ با عنوان «نقد درونی و بیرونی راوی و روایت» از آن یاد می­شود، می­توان میزان خطا را کاهش داده، به واقعیت امر نزدیک تر شد. مورخان نیز به طور عمده در نگارش تاریخ با ملاک هایی خاص به ثبت رخدادهای تاریخی پرداخته اند که تشکیل دهنده تاریخ نگاری آنان است. پرسش محوری این نوشتار این است که از نظر ابن کثیر دمشقی در البدایه و النهایه عناصر اصلی تاریخ نگاری چیست؟ بر اساس نظریه ترکیبی تحلیل انتقادی گفتمان لاکلا و موف و فرکلاف فرضیه مقاله این است که کتاب آسمانی (قرآن)، سنت پیامبر(ص) و عقل با تکیه بر مذهب شافعی عناصر اصلی سازنده تاریخ نگاری ابن کثیر می باشد. نگارنده با نگرش انتقادی، ضمن اثبات فرضیه، درصد خطای ابن کثیر از اصول خود را در یک نمونه (روایت ائمه اثنی عشر) تجزیه و تحلیل می نماید.

نظریه گفتمان[۱] بر اساس تحلیل گفتمان ترکیبی فرکلاف و لاکلا و موف نقد تاریخ نگاری ابن کثیر در کتاب البدایه و النهایه حوزه وسیعی است که در این پژوهش با توجه به معیارها و شاخصه های در نظر گرفته شده در نقد درونی و بیرونی راوی و روایت،[۲] در قالب چارچوب نظریه ترکیبی تحلیل گفتمان فرکلاف[۳] و لاکلا[۴] و موف[۵] با دیدگاهی انتقادی بررسی می­گردد.

گفتمان، نظریه­ای است که ریشه در زبان شناسی دارد و اهداف زبان شناختی و ماهیت زبان را بررسی می­نماید. تحلیل انتقادی گفتمان، مراحل مختلفی را جهت تکمیل طی نموده که سیر کلی این تحول را می­توان در سه گونه گفتمان؛ مرحله ساخت گرایی و نقش گرایی، تحلیل گفتمان و سپس تحلیل انتقادی گفتمان مشاهده نمود.[۶]

“لاکلا” و “موفه” در کل از چند مفهوم در تحلیل خود به شیوه گفتمان بهره برده­اند:

مفصل بندی: یعنی هر عملی که میان عناصر پراکنده ارتباط برقرار می کند به نحوی که هویت و معنای این عناصر در نتیجه این عمل اصلاح و تعدیل می شوند.[۷]

عناصر: دال­ها و نشانه­هایی که معنای آن ها تثبیت نشده است و گفتمان­های مختلف سعی در معنا دهی به آن دارند. [۸]

دال مرکزی [هسته مرکزی]: نشانه­ای که سایر نشانه ها در اطراف آن نظم می­گیرند.[۹]

بنابراین می­توان گفتمان را چنین تعریف کرد: «صورت­بندی مجموعه ای از کدها، اشیاء، افراد و… هستند که پیرامون یک دال کلیدی جایابی شده و هویت خویش را در برابر مجموعه ای از غیریت ها به دست می آورند.» [۱۰]

سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که عناصر اصلی تاریخ نگاری ابن کثیر دمشقی در البدایه و النهایه چیست؟ مقاله بر آن است علاوه بر مدّ نظر قرار دادن مفاهیم کلی مذکور، با به کارگیری سوژه، هویت یابی، غیر سازی، بینامتنیت و برجسته سازی و حاشیه رانی تحلیل گفتمان لاکلا و موف و ابزار تحلیل متن فرکلاف، با توجه به عناصر نقد درونی و بیرونی راوی و روایت تاریخ نگاری ابن کثیر را در یک گفتمان تاریخی تحلیل کند.

سوژه که در این پژوهش همان رخدادهای تاریخی است با بیرون راندن غیرهایی که در گفتمان تاریخی ما وجود دارد هویت می­یابد. در هر گفتمان، غیریت سازی اجتماعی یا گفتمان رقیب نقش اصلی را جهت هویت بخشی ایفا می کند. گفتمان ها گاه بیش از یک غیر دارد و امکان این مسأله نیز هست که بین غیر خارجی و غیر داخلی تفاوت قائل شده و آن را به دو صورت برجسته سازی و حاشیه رانی در کردار و رفتار سوژه به نمایش گذارد. برجسته سازی و حاشیه رانی عناصر، دارای دو چهره نرم افزاری و سخت افزاری است که برجسته سازی و حاشیه رانی های نرم افزاری در قالب زبان و سخت افزاری به صورت های مختلفی چون توقیف، حبس، اعدام، ترور، تظاهرات خیابانی و… نمود پیدا می کند که در این پژوهش این برجسته سازی ها به صورت متنی (نرم افزاری) است.

برجسته سازی ها و حاشیه رانی ها دارای ارتباط تنگاتنگ و تقویت کننده برای یکدیگر بوده و از آن جایی که کل حوزه اجتماع و پدیده­های اجتماع عرصه برجسته سازی­ها و حاشیه رانی های میان گفتمان­ها است به تبعیت از لاکلا و موف تمایزی میان امور گفتمانی و غیر گفتمانی گذاشته نشده و همه پدیده های اجتماعی، گفتمانی تلقی می شود.

گفتمان­ها نقاط قوت خود را برجسته ساخته و نقاط ضعف خود را به حاشیه می رانند؛ و بر عکس نقاط قوت غیر یا دشمن را به حاشیه رانده و نقاط ضعف او را برجسته می سازند. گفتمان ها بسته به شرایط و امکاناتی که در اختیار دارند از شیوه های مختلف برای برجسته سازی خود و حاشیه رانی غیر بهره می گیرند.

مبتدا سازی، مجهول سازی، اسناد سازی، شبه اسنادی، متعدی سازی و موارد دیگر، از فرآیندهای برجسته سازی به شمار می روند که در سطح بند یا جمله عمل می نمایند. بخش هایی از جمله را مورد تأکید قرار داده و بخش های دیگر را در حاشیه می گذارند. در سطح فراتر از بند نیز گزینش واژگانی باعث برجسته شدن و به حاشیه رفتن بخش هایی از متن می شود. به این ترتیب فرآیندهای برجسته سازی و حاشیه رانی باعث قطبی شدن بندها و متون شده و متن را بین دو قطب ما و آن ها (غیر) سامان می دهند. قطب مثبت متن همواره به «ما» و قطب منفی متن به «آن ها» بر می گردد.[۱۱] حال با توجه به نکاتی که ذکر گردید در بخش متون انتخابی جهت تحلیل به دو مورد که به طور عمده در متن به کار گرفته می شود باید توجه داشت: عنوان خبر و متن کامل.[۱۲]

از ابزار شیوه های نام گذاری، انتخاب واژگانی و سازوکارهای بینامتنیت، به گفته فرکلاف، برای تحلیل متن کامل خبر استفاده می شود. منظور از بررسی شیوه­های نام گذاری این است که چگونه از امکانات واژگانی که زبان در اختیار آن­ها می­گذارد برای نامیدن گروه های خودی و غیرخودی و اشخاص وابسته به آن ها بهره گرفته می­شود. زبان، انباشته از واژه های مختلفی است که گزینش هر کدام از آن ها پیامدهای متفاوتی به همراه دارد. اگر چه این شیوه های نام گذاری مختلف برای نامیدن پدیده ای واحد در واقعیت به کار می­روند اما بار معنایی و تأثیر آن ها بر روی خوانندگان متفاوت است. انتخاب های واژگان ارتباط تنگاتنگی با شیوه های نام گذاری دارند. منظور از شیوه های نام گذاری، چگونگی نامیدن گروه های مختلف به صورت مستقیم است؛ ولی هدف از بررسی انتخاب های واژگانی مورد استفاده در یک متن خبری، مطالعه شیوه های بازنمایی گروه های خودی و غیرخودی به صورت عام است که از طریق آن گفتمان خاصی را تقویت کرده و گفتمان دیگری را به چالش می کشد.

استفاده از دو نوع بینامتنیت صریح و سازنده، سومین جنبه متون خبری است که مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. بینامتنیت صریح به کارگیری مستقیم یک متن در متن دیگر مثل نقل قول ها و بینامتنیت سازنده، استفاده از عناصری از یک نظم گفتمانی دیگر در یک متن می­باشد. گاه از صحبت های نقل شده، آن قسمت را نقل می­کنند که با چارچوب فکری گفتمان سازگارتر باشد. برجسته سازی ها و حاشیه رانی ها نیز در راستای همان سازوکارهای برجسته سازی است که گفتمان ها برای به چالش کشیدن یکدیگر از آن ها بهره می­گیرند.[۱۳]

بر این اساس،گفتمان تاریخی ابن کثیر بر رخدادهای تاریخی که همان سوژه ما می­باشد مبتنی است. وی در گفتمان خویش با استفاده از برجسته سازی و حاشیه رانی در نقل روایات تاریخی به مفصل بندی عناصر سازنده گفتمان خویش پرداخته و در نتیجه تاریخ نگاری خاص وی که دال مرکزی (هسته مرکزی) آن اسلام می باشد شکل گرفته و از تاریخ نگاری دیگر گفتمان های تاریخی متمایز می­گردد. گفتمان تاریخی (غیر داخلی) مبتنی بر اسرائیلیات، گفتمان مهمی است که نقد آن ها در تاریخ نگاری ابن کثیر نقش مهمی در هویت بخشی به روایات او ایفا می نماید. استفاده از گزاره های دینی که در فرضیه به عنوان اصول تاریخ نگاری ابن کثیر ذکر شده بینامتنیت هایی است که وی به صورت مستقیم و غیرمستقیم از آن ها استفاده نموده است.

شاخصه­های تاریخ نگاری مصر و شامات

با مراجعه به مآخذی که در باب تاریخ نگاری اسلامی مطالبی نگاشته اند تقسیم بندی های مختلفی بر اساس دوره های تاریخی، موضوع و مکان می­توان مشاهده نمود. کتب سیره و مغازی، مقاتل، فتن و حروب، خراج و فتوح، تاریخ­های عمومی، تاریخ های دودمانی و تک نگاری، تاریخ های محلی، انساب، طبقات، وزارت و دیوان سالاری، فرهنگ نامه های تاریخی و فرق و مذاهب[۱۴]، تاریخ نگاری­های حدیثی – خبری، دودمانی، طبقاتی، تسلسل زمانی (سال شماری)، تبارشناختی و فرهنگ نامه­ای از جمله این تقسیمات می باشد. [۱۵] اما به هر حال اولین کتاب­هایی که توسط مسلمانان بر جای مانده است به لحاظ اهمیت زندگانی رسول خدا(ص) مربوط به سیره می­باشد.

با در نظر گرفتن تحولات مختلف در دوره های تاریخی، تاریخ نگاری نیز به تبع آن شامل دگرگونی­هایی گشت که در یک تقسیم بندی دیگر می­توان آن را در پنج حوزه مورد مطالعه قرار داد. مغرب و اندلس، مصر و شام، ایران، شبه قاره هند و قلمرو عثمانی که در این بخش به ویژگی­های ادوار مختلف تاریخ نگاری مصر و شامات با توجه به ارتباط آن با ابن کثیر و تاریخ نگاری­های حوزه اقامت وی پرداخته می­شود.[۱۶]

۱ – از زمان ظهور عباسیان تا حدود سده سوم هجری، نوشته تاریخی مهمی در این سرزمین یا درباره آن به رشته تحریر در نیامد. درباره اخشیدیان و طولونیان نیز نوشته ای از آن دوران به دست نرسیده و اطلاعات موجود درباره این سلسله ها و حتی فاطمیان به دوره های بعد خصوصا زمان جنگ های صلیبی و نویسندگان قرون هفتم به بعد باز می گردد. با این حال نوشته­هایی به صورت تاریخ محلی، دودمانی و تک نگاری درباره برخی از فرمانروایان و شهرهای این مناطق موجود می باشد.

۲- در خصوص عصر زنگیان و اواخر دوره فاطمیان و ایوبیان به ویژه ممالیک، منابع بسیاری مشتمل بر تاریخ­های محلی، دودمانی و تک نگاری درباره فرمانروایان، تاریخ های عمومی و فرهنگ نامه­های تاریخی در دسترس است که به علت تحولات سیاسی و اجتماعی در اوج جنگ­های صلیبی و کثرت تاریخ های محلی، دودمانی و تک نگاری ها درباره برخی فرمانروایان، تاریخ نگاری آن نسبت به دوره های تاریخی دیگر از امتیاز ویژه ای برخوردار می­باشند. [۱۷]

۳ – مقارن سقوط خلافت عباسیان در بغداد در سال ۶۵۶ ق، قدرت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ممالک شرق اسلامی به منطقه شامات و مصر منتقل شد که تحولات تاریخ نگاری را می­توان در زمره این تغییرات به شمار آورد. [۱۸] همچنین حمایت ایوبی ها نسبت به تاریخ نگاری که توسط ممالیک ادامه یافت باعث گردید دمشق و تا حدی حلب به عنوان پایگاه های سنت تاریخ نگاری باقی بمانند، هر چند ارتباط خود را با قاهره حفظ نمودند. نکته حائز اهمیت دیگر، تمرکز مطالب کتاب ها در خصوص تاریخ مصر می باشد. به گونه ای که حتی اگر مورخی کتابی درباره تاریخ عمومی نیز به رشته تحریر در می آورد، مطالب وی حول محور مصر بود.[۱۹]

۴ – کتب تکمله، خلاصه نویسی و ذیل نویسی نیز از شیوه های دیگر نگارش کتاب در این عصر است. گونه دیگری از تاریخ نویسی که در اواخر عصر عباسی و آغاز دوره سلجوقیان تا انتهای عصر ممالیک رواج یافت جمع بین وقایع نگاری و شرح حال نویسی است.[۲۰]

۵ – از قرن هشتم به بعد اکثر کسانی که به نوشتن تاریخ می پرداختند فقهای علوم اسلامی و یا وابستگان به دولت یا دستگاه نظامی بودند. لذا اکثر نوشته های آن ها به تاریخ معاصر آن ها و فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و… اختصاص دارد.[۲۱] به تبع آن در عصر ممالیک در مصر و شام تلاش در جهت تاریخ­نویسی با حمایت سلاطین و بزرگان دولت از مورخان مشاهده می­گردد. البته نکته قابل ذکر این است که در اواخر عصر ممالیک مورخان کمی در مصر و شام موجود می باشند. از جمله آن ها ابن حمصی است که در حوادث الزمان اخباری را بیان می کند که در سایر کتب از آن ها ذکری به میان نیامده است. [۲۲]

در این ایام با تصرف مصر و شام در سال ۹۲۳ ق. توسط عثمانیان، سلسله ممالیک منقرض گشته و تاریخ نامه­هایی که از این پس در این نواحی نگاشته شد، در زمره تاریخ عثمانیان محسوب می­گردد. [۲۳]

– نقد بیرونی راوی

الف ) زیست نامه ابن کثیر

اسماعیل فرزند شهاب الدین ابوحفص عمر بن کثیر بن ضوء بن کثیر بن ضوء بن درع قرشی در حدود سال ۷۰۱ هجری قمری در مجیدل یکی از روستاهای دمشق زاده شد. وی به خاندان بنی حصله – که از نظر مزی، استاد و پدر زن ابن کثیر، علت قرشی نامیده شدن آن ها نیز به سبب بزرگی نسب این خاندان است – منتسب بود. پدر وی اهل روستای شرکوین در ناحیه غرب بصری، در حدود سال ۶۴۰ ق. به دنیا آمد. وی که در ابتدا مذهب حنفی داشت نزد دایی های خود بنی عقبه در بصری به تحصیل علم پرداخت. سپس جهت تبلیغ به روستای شرقی بصری رفت. در آنجا به مذهب شافعی گرویده و به مدت دوازده سال در آن جا اقامت گزید. سپس به روستای مجیدل جهت تبلیغ رفت و در اقامت طولانی خود در این مکان با همسر دوم خود، مادر ابن کثیر، ازدواج نمود. وی از این زن و همسر دیگرش فرزندانی داشت که بزرگ ترین آن ها اسماعیل از همسر دیگر او بود. بعدها ابن کثیر کوچک ترین فرزند خانواده به نام برادر بزرگترش که فوت کرده بود اسماعیل نامیده شد. پدر ابن کثیر در جمادی الاولی سال ۷۰۳ ق. در روستای مجیدل وفات می یابد. ابن کثیر سن خود را در آن زمان سه ساله یا در همان حدود دانسته است.[۲۴]

وی در سال ۷۰۷ ق. در حدود هفت سالگی همراه برادرش کمال الدین عبدالوهاب (م ۷۵۰) به دمشق رفت و به علم آموزی مشغول گشت.[۲۵] او در دوران زندگی خویش علاوه بر تحصیل، تألیف، تصنیف و تدریس، در صحنه اجتماعی به امور دیگری نیز اشتغال داشت که به برخی از آن ها در کتاب خود اشاره کرده است. اشاره به ایراد نخستین خطبه­اش در مسجد جامع جدید شهر مزه دمشق، در محرم ۷۴۶ ق. در زمان حکومت امیر سیف الدین یلبغا بر این منطقه،[۲۶] تدریس حدیث در مدرسه ام صالح پس از درگذشت استادش محمد ذهبی و نیز خبر آغاز درس تفسیر در مسجد جامع دمشق در شوال سال ۷۶۷ از جمله این موارد است. [۲۷]

شکوه و عظمت سیاسی، علمی، اجتماعی شرق جهان اسلام که پس از فروپاشی خلافت عباسی به غرب جهان اسلام انتقال یافته بود، باعث تشنجات سیاسی در مصر و سوریه در زمان حیات ابن کثیر شده بود. ابن کثیر در این برهه، از نمایندگان احیای عقیده دینی در سده هشتم قمری به شمار می رود. وی همگام با استادش ابن تیمیه که در بخش های مختلف کتاب خویش عملکردهای وی را نقل نموده و بر آن ها صحه می گذارد تنها راه چاره را در بازگشت به اصل عقیده دینی همراه با عمل می داند. [۲۸]

ابن کثیر در دولت شافعی مذهب ممالیک که در آن طی فرمان حکومتی، علمای چهارگانه مذاهب شافعی، حنبلی، حنفی و مالکی مجاز به قضاوت در بین همکیشان خویش بودند، به سبب شهرت در علوم دینی در برخی از محاکمات و رفع اختلافات دینی، مذهبی و سیاسی شرکت داشت. [۲۹] همچنین ابن کثیر کتاب «الاجتهاد فی طلب الجهاد» را به درخواست امیر منجک، یکی از امرای ممالیک به منظور برانگیختن مسلمانان به حفظ مرزهای دریایی شام در برابر هجوم دشمنان به نگارش درآورد. [۳۰]

به لحاظ خانوادگی همسر وی، زینب، دختر یکی از استادان او به نام جمال الدین ابوالحجاج مزی است که از حافظان قرآن به شمار می رفت. [۳۱] چهار فرزند وی به نام های عمر، احمد، بدرالدین محمد و التاج عبدالوهاب نیز هر کدام در علوم خاصی تبحر داشتند. [۳۲] در آثار مختلف عموما ابن کثیر را با صفاتی چون فقیه، محدث، مفسر، باذکاوت، زبردست، شاعر و خوش کلام ستایش نموده اند.[۳۳]

ب) آثار علمی ابن کثیر

ابن کثیر علاوه بر مفتی گری و تدریس، تألیفات زیادی در زمینه های مختلف علوم قرآنی، رجال، فقه، حدیث و تاریخ نیز از خود به جای گذاشته است. برخی از این کتاب ها به چاپ رسیده و برخی به صورت خطی و تعدادی هم تنها اسمی از آن ها باقی مانده است. آداب الحمامات؛ أحادیث التوحید و الشرک؛ الاجتهاد فی طلب الجهاد؛ اختصار علوم الحدیث؛ إرشاد الفقیه إلی معرفه أدله التنبیه؛ تحفه الطالب بمعرفه أحادیث مختصر ابن الحاجب؛ تفسیر القرآن العظیم؛ جامع المسانید و السنن الهادی لأقوم سنن؛ سیره عمر بن عبدالعزیز؛ فضائل القرآن؛ المسائل الفقهیه التی إنفرد بها الامام الشافعی من دون إخوانه من الائمه؛ مسند الفاروق أمیر المؤمنین أبی حفص عمر بن الخطاب از جمله آثار چاپی اوست.

یکی از مشهورترین کتاب های وی که تاکنون در تصحیح های بسیار زیاد به چاپ رسیده، البدایه و النهایه – مورد پژوهش در این مقاله- است. بخش هایی از این کتاب به صورت مستقل نیز به چاپ رسیده است، همچون: شمائل الرسول و دلائل نبوته و فضائله و خصائصه؛ الفصول فی سیره الرسول؛ مولد رسول الله(ص)؛ النهایه أو الفتن و الملاحم. نکته قابل ذکر دیگر درباره این کتاب این است که بعد ها ذیل هایی بر آن از جمله توسط فرزندش، و ابن حجر با عنوان «انباه الغمر فی ابناء العصر» و نیز ابن حجی با عنوان «عبر الابصار و خبر الامصار» و «ذیل» تقی بن قاضی شهبه و «ذیل» صلاح الدین محمد بن شاکر الکتبی الدمشقی بر آن نگاشته شده است. [۳۴]

ج) استادان و شاگردان ابن کثیر

ابن کثیر دمشقی علاوه بر شاگردی نزد برادرش کمال الدین، از استادان بزرگ دیگر آن عصر که وی در آثار خود همواره از آنان با عنوان «شیخنا» یاد نموده در علوم مختلف فقه، حدیث، تفسیر، اصول، تاریخ و مانند آن بهره برده است. نکته قابل ذکر این که، اساتید وی بر مذاهب مختلف بودند، و تأثیرپذیری ابن کثیر شافعی در امور مختلف از جمله سلفی گری را به تأثیر از ابن تیمیه حنبلی می­توان مشاهده نمود.

شیخ الاسلام برهان الدین فزاری، علامه کمال الدین ابن قاضی شهبه، علامه کمال الدین بن زملکانی، حافظ الکبیر أبوالحجاج مزی، حافظ شمس الدین ذهبی، حافظ تقی الدین بن تیمیه، علم الدین برزالی، شمس الدین اصفهانی، أبوالعباس حجار مشهور به ابن شحنه، أبواسحاق آمدی، صاحب عزالدین أبوالمعالی، رکن الدین زکریا بن یوسف، علامه ابن العفیف، قاضی القضاه علاء الدین قونوی، علامه نجم الدین أبوالحسن أزدی، شیخ أبوحفص عمر (ابن الفاکهانی)، شیخ عفیف الدین، قاسم بن عساکر، ملک الکامل ناصر الدین، قاضی أبو زکریا، قاضی القضاه علم الدین أخنائی، ابن الدوالیبی بغدادی از جمله استادان وی به شمار می­روند. [۳۵]

بدر الدین أبوعبدالله محمد زرکشی، أبوزرعه عراقی، سلاوی شافعی، أبوجعفر بن عنقه بسکری، سعدالدین سعد بن یوسف بن اسماعیل نووی خلیلی شافعی، زین الدین عراقی، ابن الجزری مقریء و أبوالمحاسن دمشقی نیز از جمله شاگردان مطرح وی بودند.[۳۶]

زندگانی ابن کثیر دمشقی، معاصر با مغولان، پایان جنگ های صلیبی و نیز عصر ممالیک به شمار می رود، بوده است. وی سرانجام در سال ۷۷۴ هجری قمری، در حدود هفتاد و سه سالگی، در حالی که اواخر عمر خویش را در نابینایی به سر می برد[۳۷] وفات یافت، و در آرامگاه صوفیان دمشق در کنار استادش تقی الدین بن تیمیه به خاک سپرده شد.[۳۸]

– نقد درونی و بیرونی تاریخ نگاری ابن کثیر بر اساس تحلیل گفتمان

الف) رخدادهای تاریخی در البدایه و النهایه، سوژه

این کتاب از دو بخش البدایه که شامل مباحثی درباره خلقت نخستین موجودات و رخدادهای تاریخی است و النهایه که دربرگیرنده اخبار و روایات فتن، پیش بینی ها، نشانه های قیامت، برانگیخته شدن موجودات، وقایع قیامت، وصف بهشت و دوزخ و هرآن چه به آن زمان مربوط می باشد، تشکیل گردیده است. [۳۹]

۱- البدایه

بخش البدایه به یک لحاظ در برگیرنده سه موضوع کلی ۱) ابتدای آفرینش موجودات، قصص انبیا، امم گذشته و ایام جاهلیت ۲) سیره نبوی ۳) تاریخ جهان اسلام، است که دوره های مختلف خلفای نخست و دولت اموی، خلافت عباسیان و حکومت های هم عصر آن، و سرانجام دولت ممالیک بحری و دوران معاصر ابن کثیر را شامل می شود.

۲- النهایه

این بخش در دو قسمت تنظیم شده است. بخش اول آن، همان گونه که ابن کثیر اشاره نموده است، به دلیل تناسب موضوع در بخش دلائل النبوه سیره نبوی ذکر گردیده است. بخش دوم نیز در پایان تاریخ وی آورده شده است. مطلب قابل ذکر این است که بخش النهایه کتاب عمدتا به صورت جداگانه به چاپ رسیده است و اکثر مصححان البدایه و النهایه آن را در پایان تاریخ وی ذکر نکرده اند. اما به دلیل ذکر عنوان النهایه و همچنین مطالب مرتبط با آن در مقدمه البدایه،[۴۰] پایان بخش دلایل النبوه[۴۱] و نیز ذکر خلاصه ای از مطالب البدایه در ابتدای کتاب النهایه،[۴۲] آن را باید جزیی از کتاب تاریخ وی که عنوان هر دو بخش، یعنی «البدایه» و «النهایه» را در برمی گیرد به شمار آورد.

مطالب دربرگیرنده النهایه در بخش دلائل النبوه عمدتا شامل آن دسته از اخبار غیبی که تا زمان وی به وقوع پیوسته، می باشد. همانند وقایع پس از رحلت پیامبر(ص) در زمان خلفا، بنی امیه، بنی عباس، فتوحات، حوادثی که بر بنی هاشم و صحابه رخ می دهد.

بخش دوم نیز به وقایع آخرالزمان، همچون صفات اهل آخرالزمان، ظهور مهدی(عج) در آخرالزمان، نزول حضرت عیسی(علیه السلام)، خروج دجال و یأجوج و مأجوج و… علائم قیامت از جمله دمیده شدن صور، برانگیخته شدن موجودات، توصیف قیامت، بهشت و دوزخ، شفاعت و اقسام آن می پردازد.[۴۳]

ب) عناصر سازنده تاریخ نگاری ابن کثیر دمشقی نشانه­ها و هسته مرکزی

سوژه های گفتمان تاریخی ابن کثیر که عناوین کلی آن ذکر گردید، هر کدام در برگیرنده جزئیات فراوان، حاوی گزارش هایی گاه متفاوت و یا متناقض است که نیازمند ملاک هایی جهت نقد و گزینش رخداد که در گفتمان انتقادی با عنوان نشانه ها یا عناصر سازنده که مبتنی بر هسته مرکزی است، می­باشد.

ابن کثیر در ذکر حوادث، از آثار مکتوب و منقول استفاده نموده است. اما آن چه در کل کتاب، در نقدهای وی دیده می شود استفاده از عناصر کتاب آسمانی و سنت نبوی است و در راستای این دو از عقل نیز به عنوان معیار استفاده نموده است. [۴۴]

وی هر چند از کتب آسمانی پیشین در نقل روایات استفاده نموده است اما به علت مصونیت قرآن [برخلاف سایر کتب آسمانی که دچار تحریف شده اند] آن را کامل ترین کتاب آسمانی دانسته و به عنوان ملاک استفاده نموده است. استناد به سنت پیامبر(ص) با توجه به اخبار و آثار رسیده از علما با اتکا به کتاب های تفسیر، سیره، تاریخ و دیگر اخبار یکی دیگر از مراجع وی است.[۴۵] همچنین در بخش های مختلف البدایه و النهایه مشاهده می شود که با توجه به عقلانیت، روایت را مورد نقد قرار می دهد. اما نکته حائز اهمیت این است که عقلانیت به کار گرفته شده توسط وی، به عنوان یک شافعی مذهب به معنای قیاس که در منطق همان تمثیل به شمار رفته،[۴۶] می­باشد.

آشنایی ابن کثیر دمشقی با علوم مختلف فقهی، تفسیر، کلام، تاریخ، فقه و غیره به او این توانایی را بخشید که علاوه بر نقل روایت ها با دیدگاه های مختلف از مبانی فکری سایر علوم نیز بهره برده و در تاریخ خود از آن استفاده نماید. این مسأله علاوه بر مطرح نمودن این کتاب به عنوان دایره المعارفی از اطلاعات موجود تاریخی، دارای سبک تاریخ نگاری متمایزی از مورخان است که آن را در سراسر کتاب می توان ملاحظه نمود. به عبارت دیگر وی از عناصر سازنده گفتمان دینی (بینامتنیت سازنده) در انتخاب نشانه های تاریخ نگاری خویش استفاده نموده است.

با توجه به مطالب مذکور می توان به این نتیجه دست یافت که هسته مرکزی عناصر یا نشانه های سازنده تاریخ نگاری ابن کثیر مبتنی بر اسلام (مبتنی بر فقه اهل سنت) است که بر اساس آن با توجه به اصول برجسته سازی و حاشیه رانی به نقل و نقد روایات تاریخی و نیز غیرسازی جهت هویت بخشی به رخدادهای نقل شده در تاریخ خویش از آن­ها استفاده نموده است.

ج) اسرائیلیات، تاریخ نگاری غیر (داخلی) در البدایه و النهایه

یکی دیگر از ابزارهای مورخ در انتخاب گزارش صحیح علاوه بر نشانه­ها، غیرسازی است که با برجسته سازی و حاشیه رانی عناصر سازنده آن و به تبع، نقد روایات به تثبیت دیدگاه خود درباره گزارش صحیح می پردازد. با توجه به تأکید ابن کثیر در کتاب البدایه و النهایه اسرائیلیات را می توان به عنوان یک تاریخ نگاری غیر (داخلی) در نظر گرفت.

اسرائیلیات به گونه های مختلفی تعریف شده است که هر چند از ناحیه مصداق با هم تفاوت هایی در آن دیده می شود اما به لحاظ ورود حقایقی غیر واقع به دین، مشترک می­باشند. از آن جایی که یهود نهایت تلاش خود را برای مشوه جلوه دادن اسلام با جعل حدیث و روایات به کار می بردند اسرائیلیات که منسوب به یهود است به عنوان نماد به کار برده شد، هر چند افکار الحادی دیگر همانند مسیحیت، مانویه، زنادقه، مزدکیه و مجوس نیز در پیدایش اسرائیلیات تأثیرگذار بوده است. در کل، مصادر اسرائیلیات را می توان کتاب های آسمانی تحریف شده و خیال پردازی و افسانه سرائی های مسلمان نماها یا قصه گویان دانست.[۴۷]

کعب الاحبار، تمیم داری، عبدالله بن سلام، وهب بن منبه، ابوهریره، عبدالله بن عمروبن عاص از چهره های شاخص مروج اسرائیلیات در جامعه اسلامی به شمار می روند.[۴۸]

ابن کثیر به اسرائیلیات در حد یک تاریخ نگاری غیر داخلی که با ظاهر اسلامی و در واقع مخالف با اصولی که وی به عنوان عناصر اصلی تاریخ نگاری خویش برگزیده، توجه داشته است. وی مطالب کتب آسمانی پیشین و روایات نقل شده به وسیله اهل کتاب را جزو اسرائیلیات دانسته و نشانه های سازنده آن را مخالفت با کتاب خدا و سنت پیامبر(ص)، که هسته مرکزی آن نیز در پوششی اسلامی پنهان شده است بیان می دارد. صاحب البدایه و النهایه کتاب های آسمانی پیشین را به دلیل ایجاد تحریف، دگرگونی و راهیابی سخنان کذب در آن ها قابل اعتماد ندانسته و وجود قرآن کریم را که بر پیامبر(ص) نازل گردیده، با توجه به روایت امام علی(علیه السلام)، کتابی جامع که باعث بی نیازی از سایر کتب آسمانی شده، می داند. [۴۹] ابن کثیر به نقد تاریخ نگاری مبتنی بر اسرائیلیات یعنی روایت هایی که از علمای اهل کتاب و یا کتب آسمانی پیشین نقل شده است، با الفاظی چون «کتابهم فیه تحریف»،[۵۰] «الاخبار الکذبه»، «وضع جهال بنی اسرائیل»،[۵۱] «فیهما منکرات و غرائب»[۵۲] و غیره می پردازد و در برابر اخبار اسرائیلی چنین موضع گیری می نماید:

دسته ای از اسرائیلیات که به علت مخالفت با کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) رد می­شود و تنها در صورت انکار یا ابطال، ذکر آن جایز است.

دسته دیگر، روایاتی است که در کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) سخنی در تصدیق و یا تکذیب آن نیامده باشد، و لذا می توان آن را روایت نمود. البته با توجه به این نکته که نقل آن به سبب احتیاج و یا اعتماد بر آن نمی باشد، بلکه اعتماد اصلی بر کتاب خدا و سنت است که صحت یا ضعف روایت با تطبیق بر آن ها آشکار می­گردد.

و دسته سوم از اسرائیلیات روایاتی است که کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) آنها را تصدیق نموده و ذکر آن اشکالی ندارد، هر چند به دلیل غنای آیات و روایات در سنت نبوی نیازی به آن ها نیست. [۵۳]

ابن کثیر از مفسران و راویان بسیاری که اسرائیلیات در اقوال آنان راه یافته، از جمله ابن عباس، ابن جریر، بیهقی و ابن أبی حاتم[۵۴] در کتاب خود یاد کرده است. به عنوان نمونه وی از کعب الاحبار به عنوان یکی از مهم ترین سازندگان اخبار جعلی یاد می­نماید که در زمان عمر مسلمان شد و سخنان او در مورد علوم مختلف به شرع راه یافت و مردم نیز از طرف عمر اجازه نقل روایات وی را داشتند در حالی که بسیاری از آن ها بر خطا بود. [۵۵] بخش مبتدا و سیره نبوی، بیشترین روایت های مربوط به اسرائیلیات را در کتاب وی در بر گرفته است.

د) نقد درونی و بیرونی تاریخ نگاری البدایه و النهایه با توجه به عناصرتاریخ نگاری ابن کثیر

مطالبی که به عنوان سوژه این کتاب به طور مختصر ذکر گردید دارای ویژگی هایی است که برخی از آن ها خاص این کتاب بوده و برجستگی آن را نسبت به سایر کتاب­های تاریخی و منابع نشان می دهد؛

۱) سبک تاریخ نویسی

نگارش این کتاب بر اساس حولیات (سال نگاری) تنظیم شده است. شروع آن از آغاز خلقت و اتمام آن به سرانجام تاریخ و منتهی شدن به قیامت، چهره ای خاص به تاریخ وی بخشیده است. نویسنده در بخش رخدادهای مرتبط به خلقت، انبیاء و گذشتگان سعی نموده ضمن رعایت ترتیب سیر حوادث تاریخی با ذکر آیات قرآن و احادیثی که توسط راویان مختلف بیان گردیده است به شرح حوادث بپردازد. در این بخش به دلیل آن که سال­ رویدادها نامشخص است، روال نگارش مبتنی بر سال شماری نیست. اما از عصر نبوی به بعد به صورت سال شمار و گاه همراه با ذکر ماه و روز حوادث را نقل می نماید. آنچه از عصر خلفا تا پایان کتاب به چشم می خورد توجه به سه موضوع کلی در هر سال است که با عنوان «ثم دخلت سنه…» آغاز می شود؛

– معرفی خلیفه، سلطان و حاکمان سرزمین های مختلف اسلامی

– رخدادهای پیش آمده در هر سال با عبارت هایی چون «و فیها» یا «و فی هذه السنه…»

– اخبار متوفیات و درگذشتگان آن سال با عبارت «ممن توفی فیها من الاعیان» و یا «فیها توفی…». لازم به ذکر است که ابن کثیر ذکر وفیات را در بخش اخبار عرب نیز آورده است.

علاوه بر رعایت ترتیب تاریخی رخدادها، در برخی موارد نیز مطالب را به صورت موضوعی بیان کرده است. نمونه بارز آن بخش پایانی سیره پیامبر(ص)، که چند فصل به موضوعاتی چون غزوات، وفود، شمائل و دلائل اختصاص یافته است. این روال در دوره­های بعد نیز گاه ادامه می یابد. به عنوان نمونه در مدخل مربوط به سال ۷۴۶ ق. با نام بردن از سلطان و حاکمانی که البته ذکر آن ها در سال های پیشین رفته است، از تکمیل ساختمان جامع شهر مزه، سخنرانی خود (ابن کثیر) در آن مجلس و پیش آمدن بحثی پیرامون حلال بودن شرط بندی در مسابقه و آرای مختلف، اخباری را ذکر نموده، سپس به وفیات آن سال می پردازد.[۵۶]

استفاده از صنعت ایجاز در عین استفاده از منابع، روشی است که ابن کثیر در کتاب خود در پیش گرفته و با زبانی ساده، رسا و جذاب مطالب را ذکر می نماید. همین شیوه باعث شده که وی بتواند در کوتاه ترین جملات بیشترین مطلب راجع به حوادث را بیان دارد. وی هر چند به موارد جزئی اشاره می نماید اما هیچ گاه با شرح و توصیف کلمات متن را به درازا نمی کشاند. همچنین نگارش یکدست متن در سرتا سر کتاب نشان از توانایی بالای نویسنده در استفاده از روش نقل به معنا، تلخیص و یا شرح و تفصیل و نقادی روایات می باشد.

ذکر اشعار نیز از ویژگی های بارز دیگر این کتاب است. استفاده از آن که در حدود ۶۹۴۲ بیت بوده، نشان دهنده اهمیتی است که وی به نقل اشعار در راستای استفاده از منابع سایر علوم و روایات مرتبط با رخدادهای تاریخی قائل است. لازم به ذکر است که در بخش آغاز خلقت و امم گذشته، همچنین در ذیل خود به ندرت از شعر استفاده نموده و عمده شعرهای مندرج در کتاب، سروده سایر شعرا است.

۲) جنبه­های مختلف اجتماعی تاریخ ابن کثیر

کتاب تاریخی البدایه، علاوه بر خصوصیت دایره المعارفی و بهره مندی از علوم گوناگون، دارای نگاهی ویژه به تاریخ از ابعاد مختلف است که جنبه های سیاسی، مذهبی، اقتصادی و فرهنگی را در برگرفته و امتیاز خاصی به اثر او از جهت جامعیت ارائه مطالب بخشیده است.

ذکر عنوان خلیفه، سلطان و حاکمان سرزمین های اسلامی به ویژه منطقه تحت قلمرو ممالیک، رخدادها و تنش های سیاسی و اجتماعی مهم داخلی و خارجی در بین طبقات و اقشار مختلف اجتماع که در وقایع مذکور سال و وفیات ذکر می گردد، توجه به وضعیت مذاهب مختلف و فعالیت های آنان در گستره جامعه، ارائه اطلاعات بسیار در زمینه اوضاع فرهنگی همچون مدارس، مدرسان آن، مشاهیر، محققان، آثار تحقیقی نگاشته شده در علوم مختلف و اشاره به آثار تاریخی بجای مانده از جمله در بغداد، عجایب و غرایب و مواردی از این قبیل، بایگانی عظیمی از اطلاعات در زمینه های مختلف به خصوص عصر ممالیک به شمار می رود که با گردآوری مطالب این کتاب، در هر کدام از این موارد، معجمی سرشار از اطلاعات و در برخی موارد منحصر به فرد گردآوری خواهدشد. به عنوان مثال وی از کنیزی نام می برد که دارای تصنیفاتی نیز بوده است. [۵۷] نمونه دیگر، اطلاعات بسیار زیادی است که ابن کثیر از حیات علمی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی استاد خود ابن تیمیه در کتاب خویش به خصوص جل

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.