پاورپوینت کامل سنت¬های الهی و رویدادهای تاریخ؛ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سنت¬های الهی و رویدادهای تاریخ؛ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سنت¬های الهی و رویدادهای تاریخ؛ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سنت¬های الهی و رویدادهای تاریخ؛ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
بررسی موردی دیدگاه مقریزی در اغاثه الامه بکشف الغمه
توجه به تاریخ و حوادث عالم از گذشته های دور برای انسان ها اهمیت وافری داشته است. این امر برای مورخان مسلمان به جهت اهداف خاص شان از پیگیری تاریخ، اعتبار بیشتری داشت. مقریزی، مورخ مصری قرن نهم، مانند بسیاری از مورخان مسلمان توجه ویژه ای به تاریخ داشته است، گرچه او در زمینههای دیگر هم قلم زده است. او مانند مورخ معاصرش، ابن خلدون، از اولین کسانی است که به چرایی و چگونگی وقایع و حوادث عالم توجه کرده است. در میان آثار مقریزی، کتاب اغاثه الامه بکشف الغمه به دلیل نگاه فلسفی و توجه خاص او به تأثیر مسائل اجتماعی و اقتصادی به رویدادهای تاریخی، متمایز از دیگر آثار اوست.
مقدمه
کتاب اغاثه الامه بکشف الغمه (نجات امت با برطرف کردن غم و اندوه) تألیف تقی الدین احمد بن علی المقریزی در حوزه تاریخ با اهتمام دکتر جمال الدین الشیال در ۱۳۵۸ ق منتشر شده است. مستشرقان زیادی در تألیفات خویش به این کتاب استناد کرده اند؛ این کتاب از اهمیت بسیاری برخوردار است، به گونه ای که شیال معتقد است که تاریخ نگاران مصری از آن بی نیاز نیستند. کتاب شامل یک مقدمه و هفت فصل می باشد. مؤلف در مقدمه علت تألیف کتاب را ریشه یابی مشکلات و معضلات عصر خود بیان می کند.
فصل اول به بیان اهمیت تاریخ می پردازد و به این قاعده کلی اشاره می کند که همیشه انسان ها گذشته را بهتر از حال می دانند، زیرا مصائب اندکی را که خود می چشند بیش از مصائب دیگران تلقی می کنند. مولف می گوید بیان تاریخ گذشته به تحمل مصائب کنونی می تواند کمک کند.
مقریزی برای شناساندن تاریخ در فصل دوم به سیر حوادث و وقایع تلخ تاریخی مصر از زمان های دور تا سال ۷۷۶ ق اشاره می کند. فصل سوم به علل و عوامل وقایع و مصائب تا زمان مؤلف اختصاص یافته است. فصل چهارم در بیان اقسام مردم و احوالات آنهاست که با دیدگاهی اجتماعی در پنج قسم مردم را دسته بندی کرده و میزان خسارتی که در این وقایع دیده اند را بررسی نموده است.
فصل پنجم در بیان افزایش قیمت اجناس و اخبار شدائد زمان به سبب زیاد شدن این قیمت ها است. در فصل ششم عوامل درمان آلام مردم بیان شده و در فصل آخر هم به بیان محاسن این تدبیر پرداخته است.
زیست نامه مقریزی
احمد بن علی مقریزی متولد سنه ۱۳۶۴ م / ۷۶۶ ق در منطقه «برجوان»، جایی که امروزه در محدوده شهر قاهره قرار دارد، در خانواده ای معروف و اهل علم زاده شد. نیای او عبدالقادر بن محمد بن تمیم محیی الدین مقریزی بعلبکی از محدثان و فقهای بزرگ حنبلی مذهب بود که در بعلبک از زینب بنت کندی و در دمشق از ابن عساکر و ابن قواص و در قاهره از بهاءبن قیم حدیث شنید. او به دلیل تسلط بر مذهب حنبلی، شیخ دارالحدیث ابن عساگر گشت. وفات عبدالقادر در سال ۷۳۰ ق بود.[۱] اما پدرش مدرس جامع طولون و یک فقیه حنفی شد. این تغییر مذهب شاید به این جهت بوده که مذهب علامه شمس الدین ابن صائغ پدر همسر ایشان حنفی بوده است.[۲] احمد نیز ابتدا مذهب حنفی داشت؛ ابن تغری بردی حتی از تمایلاتش به مذهب ظاهری هم خبر می دهد؛[۳] لیکن به مسلک شافعی گرایید.[۴] او از اساتید به نام بهره برد و از آنها سماع حدیث کرد؛ از جمله شیخ برهان الدین ابراهیم بن احمد بن عبدالواحد شامی، ناصرالدین محمد بن علی حراوی، برهان الدین هیثمی و در مکه هم از ابن سکر و نشاوری.
مقریزی از اساتیدی چون اذرعی، بهاءالدین ابی البقا و اسنوی اجازه حدیث دریافت کرد. او در علوم مختلف تصانیف مفیدی را عرضه کرد و به عنوان محدث، مورخ و صاحب فنون، معروف گشت.[۵] به جهت موقعیت مناسب اجتماعی خانواده اش نسبت به تحولات زمان خود و مناسبات سیاسی دولت مملوک آگاهی کامل داشت. احمد در دوران جوانی با عنوان معلم فرزندان سلاطین و امرای دولت مملوکی وارد دارالحکومه شد و در آنجا به تدریس علوم دینی (قرآن، فقه، نحو، تفسیر و حدیث) و برخی علوم مثل تاریخ، تقویم، ادب و حساب مشغول شد.[۶]
مقریزی به سبب موقعیت خانوادگی اش به مناصب حکومتی وارد شد. اول بار در دیوان انشا در قلعه گمارده شد.[۷] و سپس در منصب کتابت در ۷۹۰ ه / ۱۳۸۸م و بعد از آن به نیابت حکومت نزد قاضی القضات شافعی منصوب شد. علت این امر تحول او از حنفی به شافعی و اشتهار مقریزی در این مذهب بود. امامت در مسجد جامع الحاکم و شهر قاهره، مدرسی حدیث مدرسه مویدیه و گرفتن لقب استادی از موفقیت های بعدی مقریزی بود. تعیین مقریزی در این منصب علمی به سفارش استاد بلند پایه او ابن خلدون به سلطان برقوق (۷۸۴ ـ ۸۰۱) صورت پذیرفت. این آشنایی سبب شد تا برقوق، مقریزی را به شغل محتسب بگمارد. برقوق در سال ۸۰۱ (ق) در حکمی او را به جای شمس الدین محمد بجانسی، مسئول امور حسبه قاهره در بخش بحری قرار داد.[۸] این مشغله جدید زمینه های اختلاط و پیوند بیشتر او با طبقات مختلف مردم را فراهم آورد و به دنبال آن تسلط بر مسائل اقتصادی چون نقدینگی و ثبت دقیق کیل ها و مقیاس های مختلف اوزان و در حوزه بهداشت رسیدگی به بهداشت شهر و در حوزه مشاغل سر و سامان دادن به اوضاع، مدارس و پزشکان، معلمین، مهندسین، معمارها و امور طلاب را برای او فراهم آورد.[۹]
اشتغال به این امور مهم و سنگین باعث دوری مقریزی از امور علمی شد. مقریزی در همین سال ها ازدواج کرد. دخترش به سال ۸۰۶ ه / ۱۴۰۳م در سن شش سالگی به علت شیوع طاعون در مصر در گذشت و این عاملی برای نوشتن کتاب اغاثه الأمّه بکشف الغمه شد و به دنبال آن موجب کناره گیری وی از مناصب دولتی گردید. البته این احتمال هم وجود دارد که وی به علت بحرانی شدن اوضاع اقتصادی مصر در سال های قحطی یا به دلایل دیگر از مشاغل دولتی کناره گرفته و به عالم تدریس و مدرسه باز گشته باشد پس از آن او به دمشق رفت و در مدرسه اقبالیه و اشرافیه به تدریس حدیث پرداخت. این بار ناصر فرج بن برقوق (۸۰۸ ـ ۸۰۱ ه) جانشین ظاهر برقوق به او پیشنهاد نیابت و قضاوت دمشق را داد؛ اما تجارب گذشته اش و ملامت هایی که از جانب حکومت به او رسیده بود او را از پذیرش این مناصب باز داشت.[۱۰] چرا که با ثروت به ارث رسیده از پدر دیگر لازم ندید تا وقت خود را در مجالس قضا صرف کند.[۱۱]
اولین و بزرگ ترین تألیف مقریزی کتاب السیره النبویه بود که با عنوان امتاع الاسماع بما للرسول من الانباء و الحفده و الاحوال و الاتباع معروف گشت. در سال های حضور در دمشق کتاب النزاع و التخاصم فی ما بین بنی امیه و بنی هاشم را با تأکید بر عصبیت های قبیله ای و با استفاده از نظریات ابن خلدون نگاشت. پس از ده سال اقامت در دمشق، بار دیگر به قاهره بازگشت و دوره جدیدی از نشاط علمی و تدریس را شروع کرد. دو بار به حج رفت و در نوبت دوم مدت پنج سال در مکه اقامت گزید و در این مدت به درس و بحث و تألیفات کوچک پرداخت؛ از آن جمله است الکلام ببناء الکعبه بیت الله الحرام، ضوء الساری فی معرفه تمیم الداری، الذهب المسبوک فی ذکر من الحج من الخلفاء و الملوک، وصف حضر موت العجیبه والاعلام بمن فی ارض الحبشه من ملوک الاسلام. او دوباره به قاهره بازگشت و مهم ترین اثر خود با نام المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار درباره آثار تمدنی مصر و اخبار شهرهای بزرگ آن و شرح حال دول را نگاشت که شاید بتوان آن را انقلابی در موسوعه نویسی این عصر دانست.[۱۲]
اهمیت و ارزش علمی مقریزی به تألیفات بسیار نیست، بلکه به روش او در تألیف این کتاب هاست. توجه مقریزی به مردم و گروه های مختلف آنها و مشکلات اجتماعی و مسائل اقتصادی، او را نه فقط مورخ راوی بلکه مورخی مبدع و تحلیل گری توانا و حساب گری برجسته نشان داد. او موضوعات مختلف را با ادله خاص خود آراست و علاوه بر طرح مشکلات و تشخیص درست آنها و بیان اسباب، علاج آن مشکلات را نیز توضیح داد.
علاوه بر آثار ذکر شده، از میان انبوه آثار با ارزش مقریزی، کتاب ها و رساله های کوچک او دارای ارزش فراوانی هستند. در این میان کتاب اغاثه الامه بکشف الغمه از مهم ترین آنهاست حاوی اطلاعات ارزشمندی از تاریخ مصر که در کتب تاریخی دیگر به ندرت مثل آن پیدا می شود کتاب فوق جزء محدود کتابهای عربی تألیف شده در حوزه مسائل اقتصادی و اجتماعی است که امروزه نیز مورد توجه مورخان عصر حاضر قرار گرفته است.
وی در سراسر این کتاب به بحث محوری قحطی و خشکسالی در مصر اشاره می کند. سؤال اساسی او که در مقدمه به آن اشاره کرده این است که چرا مصر در طول تاریخ با وجود رود پر آبی مثل نیل، به دفعات دچار قحطی و گرسنگی های گسترده شده است. او برای پاسخ گویی به این سؤال به اسناد و مدارک گذشته مصر و همچنین کتب کهن مراجعه نموده و این فرضیه را در مقدمه کتاب خویش مطرح و اثبات کرده که قحطی های پی درپی محصول سوء تدبیر علما، زعما و حکام و غفلت آنها از توجه به مصالح بندگان و زیردستان و مردم عادی بوده است.
حال در این جا این سؤال مطرح می شود که آیا ارتباطی طبیعی میان فرضیه و سؤال مقریزی وجود دارد. پاسخ این سؤال منفی است، اما در ذیل بحث فلسفه تاریخ و اجرای سنن الهی می توان به خوبی ارتباط آن را دریافت.
سنت های الهی و اجتماعی
جامعه شناسان معتقدند که جوامع بشری از قوانین اجتماعی پیروی می کنند. قوانینی که عمومیت و کلیت دارند. اسلام هم به قوانین اجتماعی معتقد است. واژه خاصی که در متون اسلامی برای قانونمندی جامعه و تاریخ به کار می رود «سنت» است. در آغاز به تبیین مفهوم سنت می پردازیم. مرحوم علامه طباطبایی در کتاب شریف المیزان سنت را به معنای طریقه ای می داند که جامعه در آن سیر می کند.[۱۳] با این تعریف می توان گفت سنت های الهی آن بخش از تدابیر و سازماندهی های خداوند را در بر می گیرد که استمرار داشته و رویه غیر قابل تبدیل و تحویل را دارا بوده است. این سنت در هر شرایط و زمانی حاکم است.[۱۴]
آنچه به بحث ما مربوط می شود یک نوع از سنن الهی است و آن سنت های اجتماعی و تاریخی است. ملاک عمده این سنت ها زمینه اجتماعی آنهاست. از دیدگاه ابن خلدون اجتماع و عمران مانند مسائل طبیعی دیگر در حرکات خود از یک سنت پیروی می کنند. این سنت را طبیعت آن تعیین می کند و چون طبیعت را خداوند می آفریند ما می توانیم آن را سنت خدا بنامیم.[۱۵] از دیدگاه شهید صدر نیز موضوع سنت های تاریخی عمل هدفداری است که زمینه اجتماعی داشته و جامعه و امت را بر طبق وسعت و محدودیتش در بر گیرد.[۱۶]
از میان سنت های مهم اجتماعی دو سنت زیر مورد توجه این پژوهش است، چون در بررسی نظر مقریزی عمده مطالب حول محور این دو سنت بیان شده است: یکی سنت همبستگی دگرگونی اجتماعی با تغییر درونی افراد است و دوم سنت ظهور و سقوط امت ها و هلاکت جوامع می باشد. دانشمندان و نظریه پردازان علم تاریخ نظریه های فراوانی در علل زوال تمدن ها ارائه کرده اند. این امر در قرآن نیز با عنوان سنت ها مطرح شده و در آیات زیادی از آن زندگی اقوام گذشته را مایه تنبه و تذکر برای اقوام دیگر می داند.[۱۷] سنت های تاریخی مطرح شده در قرآن می تواند نمونه هایی از اجرای سنت های الهی باشد؛ که حاکم بر سرنوشت انسان هاست و در حقیقت یک سری عکس العمل در برابر عمل ها و کنش ها محسوب می شود. از این نکته می توان نتیجه گرفت که تاریخ آمیخته با یک سری از قوانین قطعی و تخلف ناپذیر است. که سرپیچی از آن ممکن نمی باشد.
سنت های الهی خصوصیاتی دارند؛ از جمله اینکه عمومیت دارند و در همه جوامع و ملت ها و در همه زمان ها جاری هستند. به همین دلیل آیات بسیاری از قرآن انسان ها را به عبرت آموزی و تنبه از سرگذشت اقوام دعوت می کند. دیگر خصوصیت مهم سنن الهی تسری داشتن آن در همه افراد جامعه است، به گونه ای که در یک جامعه فاسد همه افراد، چه صالح و چه فاسد، را در بر می گیرد.[۱۸]
نکته مهم و شایان ذکر این که علت اصلی اجرای سنت الهی در هر جامعه ای و به دنبال آن هلاکت و تعذیب امت ها امری عادی و طبیعی نیست، بلکه معلول علت هایی است که انسان ها آن را به وجود آورده اند و این علّت همانا عصیان و نافرمانی جمعی در برابر دستورهای الهی و فساد در نظام یک جامعه می باشد.[۱۹]
در بیان علل افول و انحطاط تمدن ها نظرهای مختلف و دسته بندی های متعددی ارائه شده است. بر اساس یکی از دسته بندی ها، انحطاط در زمینه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. در مبحث فرهنگی می توان به مترفین و نقش آنان در نابودی امت ها و جوامع اشاره کرد؛ ترف، تکبر، طلب رفاه و عیش و نوش از مهم ترین زمینه های فساد انسان و هلاکت اوست. وفور امکانات مادی و غرق شدن انسان در لذات جسمی از زمینه های ترف است که او را از صعود به مراحل کمال انسانی باز می دارد و چون هدف اصلی خلقت انسان رسیدن به قله کمال است، سنت الهی به قطع این جریان انحرافی حکم می کند. مهم ترین اثر و نتیجه تسلط مترفین فسق و ظلم است. مترفین با به وجود آوردن نابرابری های اجتماعی، اسباب بسیاری از مفاسد اخلاقی در جامعه را فراهم می آورند و با استفاده از توان مالی در ایجاد مراکز فساد اخلاقی و اقتصادی سبب سقوط ارزش های انسانی شده و به همنوعان ظلم می کنند.[۲۰]
اما درباره علت هلاکت چنین جوامعی می توان به دو نکته اشاره کرد: اول اینکه اگر سرمایه های جامعه به جای ایجاد ساختاری قوی و مستقل، صرف خوشگذرانی و تجمل گردد روح تلاش و حرکت به سمت تعالی در آن جامعه از بین می رود؛ دوم اینکه تکاثر اموال در دست مترفین به ایجاد شکاف اقتصادی و نابرابری های اجتماعی در جامعه می انجامد و رغبت به مسائل فرهنگی و توجه به مسائل و ارزش ها را کاهش می دهد و جامعه را به سراشیبی سقوط می کشاند.[۲۱]
غیر از زمینه های فرهنگی، زمینه ها و عوامل اقتصادی نیز در انحطاط جامعه نقش دارند. آیات قرآن به عوامل مختلف اقتصادی اشاره کرده که می توان آنها را از علل مهم زوال امت ها و جوامع بر شمرد؛ مانند اسراف و تبذیر، کفران نعمت، رشوه و ربا.[۲۲]
اما در بحث تغییرات جوامع هم علل متعددی بیان شده است؛ از جمله:[۲۳]
- وجود ظلم و تجاوز در هیئت حاکمه هر جامعه.
- گسترش راحت طلبی و رفاه زدگی. چنان که ابن خلدون در این باره می گوید:
به هر اندازه بیشتر در ناز و نعمت و تجمل خواهی فرو روند به همان میزان به نابودی نزدیک تر می شوند تا چه رسد به اینکه داعیه پادشاهی در سر داشته باشند، زیرا عادات و رسوم تجمل پرستی و مستغرق شدن در ناز و نعمت و تن پروری شدت عصبیت را که وسیله غلبه یافتن است در هم می شکند و هرگاه عصبیت زایل گردد نیروی حمایت و دفاع قبیله نقصان می پذیرد تا چه رسد به این که به توسعه طلبی برخیزند و آن وقت ملت های دیگر آنان را می بلعند و از میان می برند؛ بنابراین آشکار شد که فراخی معیشت و تجمل خواهی از موانع پادشاهی و کشور داری است و خدا ملک خویش را به هر که بخواهد ارزانی می دارد.[۲۴]
- خو گرفتن مردم به عیش و عشرت موجب کاهش قدرت دفاعی آنان و در نتیجه عدم مقاومت آنان در برابر دشمن می شود.
- اختلاف طبقاتی فاحش در یک جامعه باعث قوی شدن ثروتمندان و گرسنه شدن محرومان و یک انقلاب داخلی خواهد شد.
- زیر پا گذاشتن ارزش های معنوی سبب هلاکت قوم و پیروزی پیروان حق[۲۵] می گردد.
مهم ترین عوامل سقوط جوامع در قرآن
قرآن علل زیادی را برای سقوط جوامع بیان کرده است:
- ظلم و فساد در رهبری و سکوت مردم[۲۶]
- سکوت مردم در مقابل ظلم و ستم به گونه ای که در تأیید حاکم ظالم قدم بر می دارند.[۲۷]
- اختلاف طبقاتی و پیدایش گروه رفاه زده.[۲۸]
- سقوط اخلاقیات و از بین رفتن ارزش های معنوی و انسانی.[۲۹]
- از بین رفتن اتحاد و تفاهم و پیدایش گروه بندی ها.[۳۰]
در قرآن و تعالیم اسلامی تحول و تغییر از لوازم جوامع زنده و پویا قلمداد شده است، چون تحول و تغییر، حرکت در مسیر صحیح و کلی خلقت را امکان پذیر می نماید و هرگونه تغییر و تحول در جوامع از سنت های الهی است و این سنت ها تغییر پذیر نیستند و در گذشته و حال و آینده حاکمیت دارند.[۳۱] از طرف دیگر همه جوامع و انسان ها می توانند همیشه از خوان نعمات الهی برخوردار باشند، تا زمانی که خود زمینه های تغییر را فراهم نیاورند و اسباب آن را موجب نگردند. زمانی که افراد جامعه مرتکب گناه و آلودگی های درون می شوند. این تغییرات اگر چه ممکن است در افراد آن صورت گیرد، اما موجب تغییرات اجتماعی نیز می شود. لذا اگر در جامعه ای افراد به فساد گرایش پیدا کنند جامعه هم بعد از مدت کوتاهی به فساد خواهد گرایید و آنجاست که آن جامعه مستوجب اجرای سنت الهی در زمین می گردد: لذا سنّت های الهی اساسی ترین عامل حرکت جامعه به سوی صلاح هستند؛[۳۲] به عبارت دیگر سنت های الهی قضایای شرطیه هستند که در صورت وجود شرط یا سبب، وجود جزا و مسبب هم حاصل می شود.[۳۳]
مهم ترین عوامل در تغییرات جوامع از دیدگاه مقریزی
در سطور گذشته به نقش انسان ها و تغییراتشان در تحول جوامع اشاره کردیم اما این تغییرات و تحولات در کتاب اغاثه الامه به چه طریقی مورد بررسی قرار گرفته است. لازم است ابتدا به دیدگاه مقریزی در خصوص نقش عوامل مهم در تحولات جامعه مصر و چگونگی اجرای سنت الهی در آن جا بپردازیم.
مقریزی در مهم ترین مبحث کتاب اغاثه الامه در فصل دوم، فرضیه اصلی و بسیار مهم خود را بیان می کند و به اسباب بروز بلایا و اشکال مختلف عذاب های الهی در مصر می پردازد. [۳۴] نکات اصلی این فرضیه عبارت است از:
- اسبابی که محنت ها از آن ناشی شده است؛ مثل آفات سماوی و بلایای طبیعی.
- همیشگی و طبیعی بودن این امور در عالم وجود.
- بروز بلایای گوناگون چون کمی آب نیل در مصر، عدم نزول باران در شام و عراق و حجاز و. .. و آفاتی از قبیل بیماری های حیوانات یا بادهای گرم و سوزان و ملخ هایی که مزارع را می خورد و نابود می کند.
- همه این بلایا سنّت ها و عادات خداوند در میان خلق است.
- و مهم ترین مسئله این است که این بلایا زمانی ظهور می یابند که مردم با خدا مخالفت کرده و محرَّماتش را مرتکب شوند و جزا و پاداشی جز اینها در انتظارشان نخواهد بود.
نکته بسیار مهمی که در بند آخر دیده می شود این است که مقریزی اجرای این سنت را منوط به مخالفت با خداوند و انجام مُحرّمات او می داند. او در بررسی تاریخ مصر و وضعیت جامعه خویش متوجه یک سری مشابهت ها بین دوره های مختلف تاریخی گردید. این شباهت ها در نوع عمل حاکمان و زعمای جامعه و به دنبال آن در مشابهت وقایع ناگواری بود که اتفاق می افتاد. در بررسی او مشخص شد که از گذشته های دور همواره مردم به دنبال ظلم ظالمان، با وقایع تلخ طبیعی هم مواجه می شدند، به طوری که در پی یک دوره ظلم حکومت ها موجی از بیماری و قحطی های گسترده همراه با مرگ و میر، جامعه مصر را گرفتار می کرد.
او بررسی خود را از دوران فراعنه شروع کرد و رفتار آنان را مورد بررسی قرار داد. سپس در دوره فتوحات مسلمانان در مصر، ظلم والیان مسلمان و مالیات های غیر اسلامی بر تازه مسلمانان را نمونه ای از ظلم حکومت گران دانست که در پی آن هم قحطی در جامعه پدیدار شد. در دوره ایوبی و ممالیک این ظلم در اخذ مواریث عشریه و گرفتن اموال مردم ادامه یافت.
مقریزی با نگاهی به تاریخ گذشته مصر در این کتاب، بر نقش انسان به عنوان مهم ترین بازیگر تاریخ و تأثیر اعمال او در جامعه پرداخت. او در این نگاه نه تنها انسان را در سرنوشت جامعه دخیل دانسته بلکه نقش زعما و حاکمان را در علل تکوین حوادث پر رنگ تر از دیگران معرفی کرده است. مقریزی در مقدمه کتاب اذعان می کند که در هنگام نزول عذاب های الهی، مردم هیچ گاه در اسباب حوادث دقت نمی کنند و به علت آن جاهل هستند؛ در حالی که اگر در حوادث تاریخی از آغاز تا انجام تأمل کنیم می بینیم که در همه آن حوادث انسان ها گرفتار سوء تدبیر زعما و حکام شده اند؛ حکامی که از مصلحت بندگان غافل مانده اند.[۳۵]
این سخن مقریزی از اعتقاد او به نقش مؤثر افراد در سرنوشت جامعه حکایت دارد؛ البته او نقش طبقه حاکم را پررنگ تر از مردمان عادی می داند، اگر چه عمل مردم عادی را بی تأثیر در تحولات نمی بیند؛ برای مثال در دوره کتبوغا[۳۶] از امرای دولت ممالک، به علت نباریدن باران قحطی شد، چشمه ها خشک شدند و زراعت از بین رفت و در نتیجه قیمت ها بالا رفت.[۳۷] تبعات گرانی کمبود اموالی بود که به خزانه واریز می شد؛ از طرف دیگر مردم در این قحطی دست به سوی دولت دراز می کردند؛ در نتیجه مخارج و هزینه های دولت افزایش پیدا کرد. در این اوضاع دولتیان فرصت را برای مصادره اموال مردم مناسب دیدند و کالاهای قاچاق به چند برابر به مردم فروخته می شد.[۳۸] به تعبیر مقریزی، گرانی به مانند باد سیاهی وزیدن گرفت و با خود خاک یأس و ناامیدی را بر مزارع پاشید، به گونه ای که دیگر مردم امیدشان را برای بهبودی اوضاع از دست دادند. و نتیجه آن شروع مرگ و میرها و امراض واگیر داری بود که باعث از بین رفتن نفوس و چارپایان گردید.[۳۹] این مرگ و میرها به اندازه ای ادامه یافت که اسامی ثبت شده در دفاتر نفوس در یک روز به نصف کاهش پیدا کرد و برای دفن اجساد مجبور به حفر کانال و چاه شدند.
مقریزی در شرح این وقایع با صراحت به دست اندازی دولتیان به اموال مردم و کسب اموال نامشروع اشاره کرده؛ اما تغییر در این وضعیت را هم در اقدامات دیگران پی می گیرد. او اقدامی که امیرفخرالدین طنبغا انجام داد را صدقات و نیکی در راه خدا می داند؛ که در نتیجه آن زمین ها رو به حاصل خیزی آمدند و وی با آیه «وَ اللَهُ یضَاعِفُ لِمَنْ یشَاءُ وَ اللَهُ وَاسِعُِ عَلِیمٌ»[۴۰] سخنش را تأیید می کند.[۴۱]
اما به تعاقب آن حرص و آز و طمع انسان ها که منشأ بسیاری از مفاسد بود، عامل در ارسال عذاب شد.
زیاد شدن اموال از قبل تجارت پر سود قاچاق و گرانی برخی از کالاها آفتی بود که گریبان گیر امرا و تجار در این حوادث می شد، علاوه بر آن، اجناس توسط دولت احتکار و ظلم امرا و اتباع سلطان بر رعایا زیاد گردید و در اخذ رشوه (براطیل) و حمایات طمع ورزیدند. به اعتقاد مقریزی، این نوع رشوه اول بار در زمان صالح بن زریک معمول گشت و از صاحبان ده ها و ولات و قضات مناطق اخذ می شد. رشوه گیری در ایام ممالیک و دوران ظاهر برقوق هم با شدت تمام دنبال شد[۴۲] و برای رشوه دیوان و مباشر در نظر گرفتند و مقریزی این روش را یکی از علل خرابی مصر قلمداد می کند.[۴۳] در همین زمان، رشوه آن قدر فراگیر شد که هیچ امری بدون رشوه انجام نمی گرفت این وضعیت به کسادی بازار منجر شد. با اوج گیری زیاده خواهی های نفسانی، عطا و بخشش در میان مردم نیز به حداقل رسید.[۴۴]
مقریزی علاوه بر احتکار، قاچاق کالا توسط دولت، اخذ رشوه و حمایات، ظلم امرا و غصب اموال و ربای پول را در تغی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 