پاورپوینت کامل کتاب «اثر التشیع علی الروایات التاریخیه» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کتاب «اثر التشیع علی الروایات التاریخیه» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کتاب «اثر التشیع علی الروایات التاریخیه» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کتاب «اثر التشیع علی الروایات التاریخیه» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

بررسی روش¬شناختی و اسنادی

در عصر حاضر، جریانی تند رو در میان اهل سنت تلاش دارد با بازخوانی متون تاریخی، شیعه را به تاریخ سازی و جعل و تحریف گزارش های تاریخی متهم سازد. عبدالعزیز نورولی یکی از نمایندگان این تفکر است که در کتاب اثر التشیع علی الروایات التاریخیه کوشیده تا با همین حربه، بستر مناسبی برای طرد و حذف اخبار و احادیث شیعی فراهم آورد.

این پژوهش در دفاع از تاریخ نگاری شیعه، به بررسی و نقد روش، و گزیده¬ای از اسناد و محتوای کتاب نورولی پرداخته و دور بودن آن از نقد عالمانه و منصفانه را نشان داده است.

کتب اثر التشیع علی الروایات التاریخیه فی القرن الاول الهجری، رساله دکترای عبدالعزیز محمد نورولی در سال ۱۴۱۵ ق. در دانشگاه مدینه است که در سال ۱۴۱۷ ق. در ۴۷۹ صفحه به صورت کتاب منتشر شده است.

از نام کتاب چنین بر می¬آید که نویسنده در پی بررسی تأثیر شیعه بر گزارش های تاریخی معطوف به حوادث سده نخست هجری است؛ اما با سیری در آن، به دست می آید که نورولی دخل و تصرف راویان و مورخان شیعه را در این اخبار اصل مسلم انگاشته و کوشیده از طریق محتوای روایات یا تشیع راویان، رد پای شیعیان را در تحریفات تاریخ اسلام نشان دهد. از نظر او هر گزارشی که محتوای شیعی داشته باشد یا در سند آن فردی شیعه یا منتسب به تشیع آمده باشد، ساختگی است و نباید به آن اعتنا شود؛ به عبارت دیگر، وی تلاش دارد با جعلی معرفی کردن اخبار شیعی، از یک سو، تاریخ نگاری شیعه را مخدوش نشان دهد و از سوی دیگر، گزارش های مخالف باورهای رایج را باطل شمارد و فضا را برای طرد و حذف این دسته روایات فراهم کند.

نگارنده مقاله حاضر بر آن است تا ادعاها و استنادات نورولی را با روش های علمی و تاریخی از حیث روش، اسناد و محتوا بیازماید. نتیجه این بررسی نشان می دهد که نورولی در نگارش کتاب و اثبات نظریه خود خطاهایی را از هر سه منظر روش، سند و محتوا مرتکب شده است. چون بیان همه اشکالات در این مقاله نمی گنجد، از باب نمونه چند مورد از انتقادات وارد بر این کتاب را ذکر می کنیم.

پیشینه

در آغاز ذکر این نکته لازم است که کتاب اثر التشیع علی الروایات التاریخیه اثری پیش گام در این زمینه نیست، بلکه همان گونه که خود نورولی گفته، پیش از وی، اسلاف و اساتیدش در این راه گام نهاده¬اند و کتاب ها و مقاله هایی نوشته اند. اگر از منازعات مستمر سده های پیشین که شیعه به جعل روایات متهم بوده، بگذریم، در دوره معاصر، محب الدین الخطیب، نویسنده سلفی و ضد شیعه، نخستین کسی است که ضرورت بازنویسی تاریخ اسلام را مطرح ساخت. پس از او، اقدامات متعددی انجام گرفت و افرادی همانند اکرم ضیاء العمری آثار خود از جمله عصر الخلافه الراشده را با همین دیدگاه نگاشت. هم اکنون اتهام تحریف اخبار تاریخی به دست شیعیان، در مجامع اهل سنت به صورت یک نظریه مطرح است و کسان دیگری چون صالح بن عبدالله المحیسن در کتاب ما ادخلته الشیعه فی التاریخ الاسلامی آن را برجسته کرده اند. پس از او سلیمان بن حمد العوده، محمد بن صامل السلمی و یحیی بن ابراهیم بن علی الیحیی در میزگردی با عنوان «اثر التشیع فی کتابه التاریخ» به بررسی تأثیر شیعه در تاریخ نگاری اسلامی پرداخته و در واقع، شیعه را به جعل انبوهی از اخبار و روایات متهم ساخته اند.

نگاهی به منابع کتاب

این زمینه ها و اقدامات متعصبان وهابی، دکتر نورولی را تشویق کرده تا سهمی در این جریان داشته باشد و موضوع رساله دکترای خود را تأثیر شیعه در تاریخ نگاری اسلامی، با دیدی بدبینانه و با پیش فرض جعل و تحریف قرار دهد. نورولی بنیان تحقیق خود را بر آثار و نوشته هایی از این دست، استوار ساخته و همان رویه یک سونگری آنان را به کار برده است؛ برای مثال مبنای وی در تضعیف و تکذیب راویان و رد روایات آنان، استناد به کتب رجالی سنی است؛ اما با این حال بدون توجه به شخصیت راوی کذّابی چون سیف بن عمر تمیمی (م حدود ۱۸۰ ق)، خالق شخصیت موهوم عبدالله بن سبا، که رجالیون اهل سنت او را به شدت تضعیف کرده و حتی به زندیق بودن متهم نموده اند، ابن سبا را با تکیه بر تحقیق سلیمان العوده، منشأ پیدایش تشیع و عقاید شیعه معرفی می کند. اگر پژوهش های متأخری که در انکار وجود ابن سبا نوشته شده را نادیده بگیریم، براساس روش نورولی باید اخبار سیف بن عمر دروغگوی خبرساز هم مردود شمرده می شد، ولی چون هدف او تضعیف شیعه است، این خرافات را می پذیرد.

نکته دیگر درباره منابع نورولی، اتکای او در پژوهش خود به منابع خاصی است که پاسخگوی پیش فرض ها و فرضیه های او هستند. اقتضای یک پژوهش در سطح دکترا آن است که با دیدی باز تر به قضایا نگریسته شود و جامعیت لازم را داشته باشد، اما نورولی خود را محدود به منابع خاص عمدتاً ضد شیعی کرده که هر راوی یا محدثی را که از اهل بیت علیهم السلام، فضیلتی گفته یا با دشمنانشان ناسازگار بوده با تیغ رفض و تشیع، تضعیف کرده است.

او با اینکه موضوعی درباره شیعه را برگزیده و به گمان خود مورخان و راویان شیعه را به نقد کشیده، اما خیلی کمتر از حد انتظار از منابع رجالی شیعه بهره برده است. در مواردی هم که ارجاع داده، یا به منابع متأخر بوده یا در منابع سنی اطلاعاتی از او به دست نیاورده و به ناچار از مصادر شیعی کمک گرفته و یا در جایی بوده که منابع رجالی شیعه را همگام با خود در تضعیف افراد یافته است.

نورولی در تضعیف و تکذیب راویان و مورخان، با تمسک به «قاعده، جرح و تعدیل» و برداشتی ناصواب از آن هرجا که اطلاعاتی بر ضد راویان شیعه یافته، بدون بررسی صحت و سقم آن، آن را مبنای داوری خود قرار داده است. فقط وجه منفی این گفته ها را مستند خود قرار داده است؛ برای نمونه برخی از رجالیون سنی همانند ابوالفتح ازدی محمد بن حسین بن احمد موصلی (م ۳۷۴ ق) با وجود آنکه خود و آثارش را اهل سنت ضعیف و نظرات رجالی اش را غیر معتبر شناخته اند و گفته اند دچار تندروی و ظلم در حق دیگران می شد، ولی فراوان مورد استناد واقع شده است؛ همچنین ابراهیم بن یعقوب سعدی جوزجانی که به تصلب در مذهب و بر اثر آن خروج از حد شریعت متهم گشته، اما کتاب احوال الرجال او از مصادر اصلی نورولی است.

نمونه¬ای از اشکالات کتاب

  1. نورولی در جایی از کتابش، شیعه را به تقطیع روایات و ذکر ابتر آنها متهم ساخته است. او «حدیث دار» را شاهد آورده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مَن یضمن عنی دینی و مواعیدی و یکون معی فی الجنه و یکون خلیفتی فی أهلی» او می گوید: شیعه عبارت «فی اهلی» را حذف می کند و به نقل از ابن تیمیه می آورد که به جای آن «من بعدی» را می گذارد تا ادعای خود را ثابت کند؛ اما نقل منتخب او از این حدیث هم فاقد تعبیر «فی اهلی» است.

حدیث دار با عبارت های متعدد نقل شده عبارت «فی اهلی» در همه آنها نیامده است، بلکه گزارش این واقعه به نقل از شخص امیرالمؤمنین علی چنین است:

یا بنی عبدالمطلب إنی والله ما أعلم شابا (أحدا) من العرب جاء قومه بأفضل مما جئتکم به إنی قد جئتکم بخیر الدنیا و الآخره و قد أمرنی الله تعالی أن أدعوکم الیه فأیکم یؤازرنی علی هذالامر (علی أمری هذا) علی أن یکون أخی و وصیی و خلیفتی فیکم.

همچنین استدلال امیرالمؤمنین علی مبنی بر به ارث بردن ولایت مسلمین با وجود عموی پیامبر به استناد سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود «یا بنی عبدالمطلب إنی قد بعثت الیکم بخاصه و الی الناس بعامه و قد رأیتم من هذا الامر ما قد رأیتم فأیکم یبایعنی علی أن یکون أخی و صاحبی و وارثی» مؤید آن است که این وزارت، فراتر از «اهل» بوده و وصایت خلافت در دین می باشد؛ اما نورولی همه اینها را نادیده گرفته است. وی در جاهای دیگر نیز از میان روایات متعدد درباره یک مسئله، گزارشی را پذیرفته و آورده که به آن علاقه داشته و در راستای اهدافش به کار می آمده است. مثل رافضی نامیده شدن شیعیان از سوی زید و شیعه وانمود کردن ابن ابی الحدید که در کتابش فراوان خود را از اهل سنت و در مقابل شیعه قرار داده، از شیعه بدگویی کرده و برخی روایاتشان را شنیع، مستهجن و مردود شمرده است؛ اما نورولی تنها دفاعیات ابن ابی الحدید از عبدالعزیز جوهری را که محدثی موثق، امین، پرهیزگار و دارای دانش فراوان شناسانده، می آورد تا تشیع هر دو را اثبات کند؛ اما حملات ابن ابی الحدید به شیعه، و سنی معرفی کردن جوهری در همان صفحه را پنهان می کند.

  1. نورولی در بررسی بیشتر و بلکه تمام روایات، به نقد محتوای روایات و بیان اشکالات اخبار نمی پردازد و صرفاً با اتهام تشیع راویان، سعی در القای شبهه و ساختگی نشان دادن آنها دارد. تعبیر دیگر، نویسنده کتاب به جای تحلیل محتوا، بر تشیع گزارش گران آنها متمرکز شده است و براساس پیش فرض او، تشیع هر کس ادّعا شود، اخبار و احادیث او قابل قبول نخواهد بود. با این دیدگاه است که وی فهرستی از راویانی را ارائه نموده که در منابع رجالی اهل سنت، به شیعه گری متهم شده اند. البته این روش او در تقابل با ادعایش در مقدمه نیز است که گفته بود پژوهش خود را دو گونه پیش خواهد برد: یکی با نقد سند و دیگری نقد محتوا. اگر چه در توضیح روش خود، در هر دو صورت، تنها محتوای اخبار را مستند خود قرار می داد، اما در عمل کاملاً به عکس عمل کرده و انتساب راویان به تشیع را دلیل ضعف قرار داده و به گونه ای دچار تناقض و «دور» شده است؛ از یک سو محتوای شیعی را که او ضعیف قلمداد می¬کند دلیل تشیع راوی می داند و از سوی دیگر، تشیع راوی را عامل ضعف روایت می شمارد.
  2. نورولی برخی شخصیت های سنی متشیع و غیر امامی را که مورد پذیرش امامیه نیستند یا شیعیانی که بر سر وثاقتشان اتفاق نیست؛ به نام شیعه نقد کرده و احادیث شان را تکذیب نموده است؛ مانند عمرو بن شمر و سالم بن ابی حفصه که خود شیعه آنها را تضعیف و گاهی به جرم انحراف و غلو، لعن و حتی تکفیر کرده است. این شیوه ای پسندیده نیست، چون در منابع سنی هم صدها تن با این ویژگی ها وجود دارند که با توثیق و تکذیب منابع رجالی مواجه شده، اما روایاتشان در کتب اهل سنت وجود دارد و مبنای عمل قرار گرفته است؛ برای مثال برخی محدثان سنّی همانند ایوب بن عائذ، ثابت بن محمد بن عائذ، حصین بن عبدالرحمن سلمی، حمران بن ابان، عبدالرحمن بن یزید بن جابر ازدی، کهمس بن النهال، محمد بن یزید الحزامی و مقسم بن بجره را بزرگانی چون بخاری تضعیف نموده و خود در صحاحشان از آنان روایت نقل کرده اند.

مؤلف کتاب با مبنا قرار دادن دو پایان¬نامه نگاشته شده از سوی دانشجویان وهابی، یعنی «عبدالله بن سبا و أثره فی احداث الفتنه فی صدر الاسلام» نوشته سلیمان العوده و «مرویات سیف بن عمر فی تاریخ الطبری عن مقتل عثمان و وقعه الجمل» نوشته خالد بن محمد الغیث، تلاش می کند پیدایش شیعه را به شخصیت دروغین ابن سبا نسبت دهد. و حدیث دار را نیز به استناد گفته ابن تیمیه، با این توضیح که در این حدیث چیزی دال بر وصایت و خلافت وجود ندارد، رد کرده است.

در مورد صحابه و عدالت آنان، بین شیعه و سنی بحث و مناظره فراوانی صورت گرفته است و ورود به این حوزه به تفصیل می انجامد؛ اما آنچه نورولی آورده، بیانگر غلو در شأن صحابه است. او در باب جایگاه صحابه، روایات جعل شده از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را کافی و قانع کننده نیافته و به نقل قول های متعدد از علمای سنی در بزرگ نمایی صحابه تا حد عصمت روی آورده است. در صفحه ۲۵، گفته ای از مسند احمد در شأن صحابه آورده است که: «روی الامام احمد فی مسنده عن عبدالله بن مسعود قال: إن الله نظر فی قلوب العباد فوجد قلب محمد خیر قلوب العباد فاصطفاه لنفسه فابتعثه برسالته، ثم نظر فی قلوب العباد بعد قلب محمد فوجد قلوب أصحابه خیر قلوب العباد فجعلهم وزراء نبیه، یقاتلون علی دینه، فما رأی المسلمون حسنا فهو عندالله حسن و ما رأوا سیئا فهو عندالله سیئی». وی آن گاه فردی به نام احمد شاکر را شاهد گرفته که اسناد این سخن صحیح است.

نیز در قول دیگری از ابن حنبل چنین آورده است:

من السنه ذکر محاسن أصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم کلهم اجمعین و الکف عن الذی جری بینهم، فمن سَبَّ أصحاب رسول الله أو واحداً منهم فهو مبتدع رافضی، حبهم سنه و الدعاء لهم قربه و الاقتداء بهم وسیله و الأخذ بآثارهم فضیله…»

چند نکته درباره این سخن قابل توجه است: نخست آنکه سنت مورد نظر، همان عقیده اهل سنت در باب صحابه می باشد و تطبیق آن با سنت نبوی مشکل است. نکته دوم آنکه اقتدای به همه و متابعت از همه عملاً امکان پذیر نیست، چون سیره صحابه نه تنها یکسان نبوده که در بسیاری موارد متناقض و متضاد بوده است. و اگر منظور از آن «… بأیهم اقتدیتم اهتدیتم» باشد که شیعیان نیز به برخی از صحابه اقتدا کرده اند. پس باید هدایت یافته باشند نه رافضی که در دینشان تشکیک شود. مخالفت شیعه با بعضی صحابه نیز بالاتر از جنگ جمل و صفین که صحابه به روی هم شمشیر کشیده و شمار زیادی کشته شدند، نخواهد بود تا موجب خروج از دین گردد.

نکته سوم، دشمنی با صحابه و دشنام به آنان است که به فتوای ابن حنبل، مرتکب آن بدعت گذار و در ادامه همین استدلال به گفته ابوزرعه زندیق و به عقیده ابن تیمیه، طاعن در دین بوده و بنا به روایتی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم لعن کننده مؤمن همانند قاتل او خواهد بود؛ اما چگونه است که ابن¬حنبل و بسیاری از بزرگان اهل سنت، برخی از دشمنان علی بن ابی طالب و لعن کننده های او همانند حریز بن عثمان را نه تنها تضعیف نکرده اند بلکه بسیار ستوده اند. اگر سبّ و لعن صحابه جایز نبوده و موجب خروج از دین می شود، چرا دشنام دهندگان علی بدعت گذار معرفی نشده اند. در جایی که با استناد به فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم لعن کننده را همانند قاتل مؤمن می شمارند، چرا قاتل علی را با ادعای اجماع، مجتهد، و قاتل عمار را «مجتهد مخطی» و دارای اجر می شمارند؛ اما برای قاتلان عثمان اجتهادی قائل نبوده و آنان را فاسق، محارب، خونریز و ملعون معرفی می کنند.

نورولی در فصل اول از باب یکم کتاب خود به بررسی راویان غالی پرداخته است، حبه عرنی (م ۷۶ ق) نخستین کسی است که بر اساس ترتیب تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است. حبه را اهل سنت هم تضعیف کرده اند و هم توثیق. وی روایات متعددی دارد که نورولی تنها چند تا را برگزیده است. یکی از آن احادیث ماجرای «سد الابواب» می باشد که با انکار وی مواجه شده است؛ اما نکات مهمی درباره این روایت وجود دارد؛ نورولی با تجاهل آن را فقط از طریق حبه آورده است و حال آنکه از چندین طریق و در منابع متعدد سنی و شیعه آمده است. در همین گزارش هم، حبه تنها نیست، بلکه ابوالحمراء (هلال بن حارث سهمی) خادم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هم وجود دارد، ولی نورولی به آن اشاره نکرده است. البته متن گزارش در منابع مختلف با عبارات متفاوتی آمده است. در برخی منابع تنها نام حمزه وجود دارد؛ در بعضی به جای حمزه، عباس آمده است و در یک منبع، عباس و حمزه هر دو به ترتیب این سخن را ابراز کرده اند. در خبر دیگری، عمر جایگزین شده است. اگر چه به استناد برخی منابع چنین بر می آید که نارضایتی های متعدد از تصمیم پیامبر وجود داشته است؛ اما با مقایسه اخبار، روشن می شود که به این گزارش، چند اسم افزوده شده است. به ویژه عباس که سال ها پس از شهادت حمزه به مدینه آمد. واقعه چنین است که پس از دستور پیامبر مبنی بر بستن درهای منازل اصحاب به مسجد به غیر از در منزل علی حمزه، عموی حضرت، گلایه می کند که عمویت را از مسجد بیرون کردی، ولی پسر عمویت را جای دادی (اخرجت عمک و اسکنت ابن عمک)؛ ولی با اهدافی خاص سه نام بدین گونه اضافه شده است: «اخرجت عمک و ابابکر و عمر و العباس و اسکنت ابن عمک». احتمال اینکه برخی شیعیان برای برجسته کردن ویژگی علی و تصریح به سد باب شیخین و همچنین در رقابت با عباسیان، این نام ها را افزوده باشند، بیشتر است. نورولی با نادیده گرفتن تفاوت های موجود در منابع و تنها با ذکر یک تعبیر، ادعا کرده حدیث در درون خود تناقض دارد که اگر سدالابواب پیش از نبرد احد بوده، پس عباس نبوده و اگر پس از احد رخ داده پس حمزه نبوده است؛ از این رو اصل واقعه را مردود شمرده است.

نکته دیگر این است که نورولی اقوالی را که سیوطی در تأیید فرمان حضرت آورده و گفتگوهایی که بین پیامبر و اصحاب رخ داده را نادیده گرفته و نیاورده، در حالی که منبع او سیوطی بوده است.

نکته سوم، این است که پیش از آنکه امثال نورولی این گونه اخبار را جعلی بنامند، برخی اسلاف اهل سنت چنین کرده اند. ابن جوزی (م ۵۹۷ق) این روایت را جعلی خوانده و مدعی شده رافضی ها در تقابل با روایتی که نشان دهنده مسدود نشدن در خانه ابوبکر است، این روایت را جعل کرده اند. ابن حجر (م ۸۵۲ ق) به سبب کثرت طرق این خبر به شدت با او مخالفت کرده و اسناد حدیث سعد بن ابی وقاص که ابن حنبل و نسائی گزارش کرده اند را قوی دانسته و تمام رجال موجود در سند گزارش طبرانی و نیز رجال حدیث ابن عباس و برخی دیگر را موثق شمرده است. همچنین ابن حجر، ابن جوزی را به خطای شنیع متهم ساخته و می گوید تصور اینکه رافضه در تقابل با بکریه (طرفداران ابوبکر) آن را ساخته باشند یک توهم است و ابن جوزی با این اشتباه، راه مردود شمردن احادیث صحیح را پیموده است.

و نکته چهارم آن که، همان گونه که اشاره شد، حبه روایت هایی در راستای باورهای سنی ها دارد که یکی حیا کردن ملایکه از عثمان است و نورولی به عنوان آخرین خبر به آن اشاره کرده است؛ اما روایت دیگری به نفع ابوبکر دارد که ابن عساکر به جعلی بودن آن تصریح کرده و ابن حجر آن را باطل دانسته، اما نورولی اصلاً به آن نپرداخته است. در نتیجه، حبه عرنی یا شیعه نیست که این اخبار را نیز گزارش کرده و یا اینکه ثابت می شود کسانی بوده اند که روایاتی جعل کرده و به نام محدثان شیعه وارد متون کرده اند.

فرد دیگری که با نقد نورولی مواجه شده، اسماعیل سدی، مفسر بزرگ متوفای سال ۱۲۷ ق. است. وی روایات بسیاری دارد که به تعداد اندکی اشاره شده است. یکی از روایت های او «حدیث طیر» است که طرق فراوان دارد. حاکم نیشابوری آن را بر پایه شرایط بخاری و مسلم، صحیح دانسته و می گوید: بیش از سی تن از شاگردان انس، این را از وی روایت کرده اند. ابن عقده احمد بن محمد بن سعید کوفی (م ۳۳۳ ق)، ابوعبدالله حاکم نیشابوری (م ۴۰۵ ق)، ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید طبری (م ۳۱۰ ق)، ابوطاهر محمد بن احمد بن حمدان خراسانی و ابوبکر بن مردویه (م ۴۱۰ ق)، کتابی مستقل در باب طرق این حدیث نگاشته بودند. با این حال ابوبکر محمد بن باقلانی (م ۴۰۳ ق) وقوع چنین واقعه ای را منکر شده است.

ابن کثیر هم می گوید با اینکه حدیث، سندهای زیادی دارد، اما قلباً نمی توانم بپذیرم. به گفته ابن کثیر، ذهبی هم در کتابی مستقل، طرق مختلف حدیث و بیش از نود تن از راویانش را گردآوری کرده، اما چون قبول نداشته به رد و نقض اسناد و متن حدیث طیر پرداخته است. به رغم این ادعای ابن کثیر، خود ذهبی با بیان این نکته که حاکم نیشابوری در ابتدا «حدیث طیر» را دروغ می پنداشت ولی از نظر خود برگشت و آن را در مستدرک خود آورد، اذعان می دارد که خود او نیز کتابی مستقل درباره «حدیث طیر» و کتابی درباب حدیث «من کنت مولاه» داشته و می گوید: با وجود فراوانی طرق حدیث طیر، چنین واقعه ای قابل انکار نیست. با این همه، نورولی تنها به سه منبع ارجاع داده که اولی ترمذی است و او در صحت آن تردید کرده، دومی نسائی و بعدی ابویعلی است. جالب آنکه در روایت ابویعلی و نسائی چنین آمده که ابتدا ابوبکر و پس از او عمر آمدند، ولی پیامبر هر دو را نپذیرفت؛ سپس علی آمد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم او را پذیرفت. همین روایت در اسدالغابه آمده و به جای عمر، عثمان قرار گرفته و ابن اثیر وجود ابوبکر و عثمان در خبر را مردود می داند. ابن کثیر، هر سه خلیفه را با هم آورده است که از در پیامبر رانده شدند و علی اجازه ورود یافت. در روایت دیگری، نخست ابوبکر و عمر با دعوت پیامبر حضور یافته و سپس آن حضرت از خدا می خواهد که نفر چهارمی که محبوب خدا و رسولش باشد بفرستد. البته در این خبر، پیامبر برای خدا تعیین تکلیف کرده و درخواست می کند که علی را بفرستد و علی می آید. البته این پایان ماجرا نیست، چون گزارش گر آن، جابر انصاری و ابن مسعود را هم بر در خانه پیامبر حاضر می سازد تا محبوب تر بودن علی را مردود بنمایاند.

سوگمندانه باید گفت گاه مخالفان اهل بیت علیهم السلام، در قبول هر فضیلتی برای آنان تردید و تشکیک می کنند، اما همان فضایل را وارونه کرده و به افرادی که خود می پسندند نسبت می دهند و آن گاه نه در راوی آن و نه در محتوای روایات تردید نمی کنند؛ حتی اگر به قیمت زیر سؤال بردن رفتار شخص پیامبر باشد. عبدالله بن ابی داود سجستانی حدیث طیر را در مقابل نبوت نبوی قرار داده و می گوید اگر حدیث طیر درست باشد نبوت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باطل خواهد بود، چون حدیث طیر حکایت از خیانت حاجب پیغمبر دارد و حاجب ایشان خائن نبود. گویا در نظر اینان، جایگاه صحابه و حاجب پیامبر فراتر از خود حضرت است.

اما بنا به نقل طبری، ماجرا بدین گونه بوده است که پس از درخواست حضرت از خدا مبنی بر هم غذا شدن با محبوب ترین فرد نزد خدا، عایشه و حفصه آرزو می کردند که پدرشان بیاید و انس انصاری آرزوی سعد بن عباده انصاری را داشت. هنگامی که امام علی به خانه پیامبر آمد، انس بن مالک سه بار ایشان را به بهانه اینکه حضرت به کاری مشغول است برگرداند و در مرحله چهارم، امام به زور وارد شد. همان طور که گذشت، محدثان زیادی به نقل این ماجرا پرداخته اند. یکی از راویان حدیث که مورد جرح و تضعیف واقع شده، سدی است که از مشایخ با واسطه مسلم، ترمذی، نسائی، ابوداود، ابن ماجه و مهم تر از همه شعبه بن حجاج (م ۱۶۰ ق) می باشد که دانشمندان سنی از جمله ابن تیمیه معتقدند شعبه جز از ثقات روایت نمی کرد؛ بنابراین مشایخ شعبه موثق هستند.

ابویونس سالم بن ابی حفصه عجلی (م ۱۳۷ ق) راوی دیگری می باشد که به افراط در تشیع و غلو در رفض متهم گشته است. در عین حال ابن حجر او را تصدیق، و ابن معین و عجلی توثیق کرده اند. همان گونه که ابن عدی گفته، عیب او غلو در تشیع بوده و علت غلوش نیز آن شمرده شده که عموم روایاتش فضایل اهل بیت علیهم السلام است. وی در منابع رجالی شیعه، زیدی بتری معرفی شده و حتی مورد لعن، تکذیب و تکفیر امام صادق قرار گرفته، اما شکی نیست که همین تشیع او و به تعبیر بهتر، دشمنی اش با عثمان باعث دشمنی اهل سنت با وی شده است و جریر [بن عبدالحمید] به آن تصریح دارد.

جالب تر آنکه سفیان ثوری تا زمانی که نمی دانست ابویونس همان سالم بن ابی حفصه است از او روایت نقل می کرد. و این گواه آن است که رد یا قبول روایات این راویان صرفاً منشأ تعصب فکری دارد نه دلایل علمی و منطقی.

نورولی به برخی روایات او که در قدح خلفا و فضایل اهل بیت علیهم السلام بوده اشاره کرده و اخباری که در تمجید آنان بوده پوشیده داشته است. اگر به ادعای نورولی، سالم بن ابی حفصه مخالف ابوبکر و عمر بوده چگونه آن دو را در اعلا علیین قرار داده و از قول امام باقر و امام صادق علیهما السلام امر به دوستی آنان کرده است. آیا حق این نیست که بگوییم امثال سالم بن ابی حفصه، مجموعه ای از روایات درباره خلفا و خاندان پیامبر دارند، اما برخی پیروان خلفا، چون احادیث فضایل اهل بیت علیهم السلام را نمی پسندند، با حربه تضعیف راویان در صحت آنها خدشه کرده و می کنند.

راوی غالی دیگر، حارث بن حصیره ازدی (م ۱۴۱ ـ ۱۵۰ ق) است. از دلایل تشیع و تضعیف او عقیده به رجعت و احادیث فضایل اهل بیت است. همان گونه که ابن عدی ابراز داشته، بیشترین روایات محدثان کوفه از وی، احادیث فضایل است، ولی عبدالواحد بن زیاد و بصریون اخبار متفرقه از او نقل می کنند. او نیز هم تضعیف شده و هم توثیق، ولی باز هم این تضعیف بوده که دامن احادیث فضایل را گرفته و در هیچ کدام به توثیق افراد استناد نشده است. حارث چند حدیث شیعی دارد؛ یکی درباره وصایت امام علی است که پیامبر به انس می فرماید: نخستین کسی که از در وارد می شود، امیرمؤمنان، سرور مسلمانان و خاتم وصیین است. پس از آن، علی وارد می شود. حدیث دیگر، خبری است که امام بر بالای منبر می فرماید: «أنا عبدالله و أخو رسوله لایقولها الّا کذاب مفتری؛ من بنده خدا و برادر رسول خدا هستم. هر کس جز من چنین ادعایی کند دروغگو است». این روایت با عبارت های گوناگون در منابع متعدد و با اسناد فراوان آمده که حاکی از پذیرش آن از سوی محدثان مسلمان است. از برخی منابع بر می آید که امام به سفارش رسول خدا چنین می فرموده است. از میان این منابع، نورولی تنها سه منبع را برگزیده است. یکی مصنف ابن ابی شیبه است. دیگری خصائص نسائی که جمله (فقال رجل: أنا عبدالله أخو رسوله، فخنق فحمل) در انتهای آن زیاده دارد و سرانجام الکامل ابن عدی که یک کلمه (مفتر / مفتری) از برخی منابع کمتر دارد. او با انتخاب این سه منبع به زعم خود خواسته تا تفاوت و شاید تناقض منابع را به نمایش بگذارد، غافل از اینکه اغلب روایات تاریخی و غیر تاریخی چنین سرنوشتی دارند و هر کس براساس برداشت خود و با تعبیرات خاص خود گزارش کرده است. او به این هم قناعت نکرده و برای تضعیف بیشتر، پس از ارجاع به خصائص نسائی افزوده است که محقق این کتاب، اِسناد این روایت را تضعیف کرده است. روشن است نویسنده کتاب، ایراد متنی و دلایل منطقی برای تضعیف یا ساختگی بودن آن پیدا نکرده و ناچار به چنین رویه ناشیانه و استدلال سست روی آورده است. در همین مطالب اندک، اشکالات زیادی به چشم می خورد و عدم امانت داری نورولی را در نقل و نقد گزارش ها و قضاوت ها به اثبات می رساند.

در بخش ها و فصل های بعدی نیز کم و بیش همین رویه ادامه یافته است و نیازی به بررسی تک تک موارد نیست؛ اما لازم است اشاره شود که برخی رجال غیر شیعه و غیر امامی همچون محمد بن عمر واقدی (م ۲۰۷ ق)، نصر بن مزاحم منقری (م ۲۱۲ ق)، ابوالفرج اصفهانی (متوفای میانه قرن چهارم)، عبیدالله بن موسی بن ابی المختار کوفی (م ۲۱۳ ق)، احمد بن عبدالعزیز جوهری (زنده اوایل قرن چهارم) و محمد بن حبیب بغدادی (م ۲۴۵ ق) به غلط و با همان معیار نامعقول، شیعه، متشیع و یا شیعه امامی تلقی شده اند.

با همه اینها یکی از نکات مثبت کتاب، فصل سوم از باب دوم است که نورولی شجاعت به خرج داده و مورخان و محدثان مشهوری، همچون ابن اسحاق، طبری، عمار دهنی و حاکم نیشابوری را که برخی اهل سنت به شیعی گری متهم کرده اند را به طور قطع سنی نامیده و می گوید از علل اتهام اینان به تشیع، برتری دادن علی بر عثمان است، ولی این امر دلیلی بر تشیع نیست، چرا که بسیاری از بزرگان اهل سنت، چنین عقیده ای داشتند. با این اقرار به واقعیت، عجیب است که در عمل خلاف آن رفتار کرده و بسیاری از دانشمندان سنی را شیعه غالی یا متهم به شیعه معرفی کرده است.

یک نکته مبهم دیگر در کتاب وجود دارد و آن این است که چه تفاوتی بین طبری و ابن اسحاق با مثلاً واقدی و ابن حبیب هست. اگر ملاک و معیار تشیع افراد، گزارش اخبار شیعی و اتهام رجالیون تندرو سنی است که در این صورت همه این مورخان موارد متعددی از این گونه روایات را نقل کرده و به تشیع متهم شده اند. حتی برخی اخباری که ابن اسحاق و طبری آورده اند در آثار واقدی و ابن حبیب نمی توان یافت. چگونه این تناقض گویی قابل حل است که برخی غالی در تشیع شمرده شده و بعضی دیگر کاملاً تبرئه می گردند. جالب تر آنکه شیعه، ابان بن تغلب (م ۱۴۰ ق) را از بزرگان مذهب خود می شمارد، اما نورولی که به دنبال بهانه برای اتهام است، به همان اتهام او به شیعه گری اکتفا کرده است. به نظر می رسد سخنان ذهبی در میزان الاعتدال که ناچار به تمجید از ابان شده در تصمیم نورولی مؤثر بوده است. در هر حال ما معیار مشخص و روشنی از این نویسنده جز استناد به رجال شناسان اهل سنت یا نقل اخبار شیعی از سوی راویان، به دست نیاوردیم.

سخن پایانی

از آنجا که عبدالعزیز نورولی، کتابش را بر پایه آرای دانشمندان اهل سنت بنیان نهاده و هر آنچه در سخنان آنان در قدح و جرح راویان و مورخان یافته، مبنای ارزیابی خود قرار داده و خود به ندرت تحلیل ارائه کرده، ضروری است که به سیره و سلوک عالمان و رجال شناسان سنی در تضعیف و توثیق رجال، نگاهی افکنده شود تا مبنای فکری و ذهنی نورولی آشکارتر گردد.

در صفحات پیشین پیوسته تلاش گردید تا این نکته روشن تر شود که ریشه همه اختلافات شیعه و سنی و تاخت و تازهای سنگین تندروهای اهل سنت به شیعه، در راستای تطهیر چهره مخالفان اهل بیت علیهم السلام بوده است. باز هم تأکید می شود که راویان و مورخان مورد نقد نورولی، صرفاً به جرم تشیع یا نقل روایات فضایل و مناقب اهل بیت و یا نارضایتی از عملکرد برخی صحابه و به ویژه عثمان و نیز بنی امیه و ناسزا گفتن به عثمان ضعیف قلمداد شده اند نه چیز دیگر. مستند این سخن، فتوای یحیی بن معین است که می گوید: هر کس عثمان، طلحه یا فردی از صحابه پیامبر را ناسزا می گوید، دجال است و نباید از او روایت کرد. از این رو عبدالرزاق بن همام صنعانی (م ۲۱۱ ق) که محدثی موثق و صدوق و اخبارش بدون اشکال توصیف گشته و بزرگانی چون یحیی بن معین، احمد بن حنبل و محمد بن اسماعیل صراری برای بهره گیری از وی و اخذ احادیثش رنج سفر به صنعا را به جان خریده اند، تنها به این دلیل که احادیث فضایل اهل بیت علیهم السلام و اخبار زشتی های برخی دیگر را نقل می کرده به تشیع منتسب شده است. چه بسیارند محدثان موثق شیعه که به جرم شیعه بودن تضعیف و تکذیب شده اند و دشمنان اهل بیت با اینکه به افراط در سبّ و لعن امام علی مشهورند، اما چون همفکر و هم مسلک آنان بوده اند، کاملاً توثیق شده اند..

ابن ابی¬حاتم ملاکی به دست داده و می گوید: هر کس به نقد و جرح ابن معین بپردازد بدان که خود او دروغگو و جاعل حدیث است. به گفته ذهبی، احمد بن حنبل عقیده داشت که اگر کسی حماد بن سلمه را نکوهش کند باید در اسلام او شک کرد، زیرا حماد با بدعت گذاران ناسازگار است؛ اما حریز بن عثمان ناصبی (م ۱۶۳ ق) که علی، خلیفه، برادر و صحابی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را در طول عمرش (به مدت هفتاد سال) هر صبح و شب پس از نماز و پیش از خروج از مسجد، حتی بر فراز منبر و در سفر حج لعن می کرد و احادیثی جعلی از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در منقصت آن حضرت نقل می کرد که از شدت قبح، رجالیون اهل سنت از ذکر آنها شرم کرده اند، در نظر ابن حنبل نه تنها ضعیف نیست و نباید در اسلامش تردید شود که او را با عبارت «ثقه ثقه ثقه» می ستاید. غالب اهل سنت نیز او را توثیق کرده اند و بخاری با این ادعا که حریز سرانجام از ناصبی گری دست کشید، از او روایت کرده است. روشن است که معیار توثیق و تضعیف ابن حنبل و همفکران او، جریان خاصی از صحابه است و همان گونه که بیان کرده، اگر چه حریز دشمن علی است، اما چون دشمن بدعت گذاران که به عقیده اینان شیعیان می باشند، نیز هست، به همین دلیل مورد تمجید شدید قرار می گیرد. گذشته از این با مراجعه به زیست نامه برخی از محدثان، حقیقت بیشتر آشکار می شود که اینان در عین اینکه به دشمنی با حضرت علی مشهورند و به اصطلاح عثمانی شناخته شده و از برخی سبّ امام گزارش شده، اما مورد توثیق رجال شناسان سنی واقع شده اند؛ از جمله ابوعائشه مسروق بن الاجدع همدانی کوفی (م ۶۳ ق) از فقهای کوفه که بغض و کینه امام را در دل داشت و از اطاعت حضرت سر برتافت و ایشان را سب می کرد و می گفت: «کان علی کحاطب لیل». وی به همراه أسود بن یزید نزد عایشه رفته و از امام بدگویی می کردند، مطرف بن عبدالله بن شخیر عامری (م ۶۷ ق) با حضرت دشمنی داشت و در خانه ابومسعود سخنی بر زبان آورد که عمار غضبناک شد و او را فاسق نامید، ابوعبدالرحمن عبدالله بن حبیب سلمی، قاری قرآن (م ۷۴ ق) به امام بغض و کینه داشت و معتقد بود آنچه باعث شده تا امام علی خون های زیادی را بریزد، سخن پیامبر به اصحاب بدر بود که فرمود: «اعملوا ما شئتم فقد غفر لکم»؛ ابوعمرو اسود بن یزید بن قیس نخعی کوفی (حدود ۷۵ ق) از فقهای کوفه که بغض و کینه امام را در دل داشت. آن حضرت را یاری نکرده و سب می کرد؛ ابووائل شقیق بن سلمه اسدی (م ۸۳ ق) از فقهای کوفه که با امام دشمنی می کرد و با خوارج نهروان همراه شد، اما پیش از جنگ جدا شد؛ ابواسماعیل مره بن شراحیل همدانی کوفی معروف به مره الطیب و مره الخیر (محدود ۹۰ ق) از فقهای کوفه که بغض و کینه امام را در دل داشت ابن ابی الحدید معتقد است که برخی از فقهای کوفه از جمله مره همدانی با علی دشمنی داشتند. و می گفت: لئن یکون علی جَمَلاً یستقی علیه أهله خیر له ممّا کان علیه و همچنین روایتی از اسماعیل بن بهرام است که به مره همدانی گفته شد چگونه شد که از علی سرپیچی کردی در پاسخ گفت «سبقنا بحسناته و ابلتلینا بسیئاته»؛ ابوبرده بن ابی موسی اشعری (م ۱۰۳ ق) دشمنی با حضرت را از پدرش به ارث برده بود و امام را کافر می دانست؛ ابوبرده می¬گفت: « هذا ما شهد علیه أبوبرده بن أبی موسی لله رب العالمین، شهد أن حجربن عدی خلع الطاعه، و فارق الجماعه، و لعن الخلیفه، و دعا إلی الحرب و الفتنه، و جمع الیه ال

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.