پاورپوینت کامل گفت‌وگو; بهار ماندنی ۴۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفت‌وگو; بهار ماندنی ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفت‌وگو; بهار ماندنی ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گفت‌وگو; بهار ماندنی ۴۰ اسلاید در PowerPoint :

>

گفت‌وگو با یحیی علوی‌فرد، شاعر

از کودکی‌تان بگویید؟

من در روستا بزرگ شدم. روستای ما حالت پلکانی دارد و شبیه ماسوله است؛ البته سرسبزی آن‌جا را ندارد، ولی خیلی هوای خنکی دارد و در دامنه‌ی کوه واقع شده است. منزل ما در بالاترین نقطه‌ی روستا بود. تمام روستا و حتی شهر بجنورد زیر پای‎مان بود. روستا یک صفای خاصی دارد. هنوز هم که به روستا می‌روم به جاهای خاصی سر می‌زنم. جاهایی که در آن‌جا بازی می‌کردم و خاطره دارم.

*چه خاطراتی از کودکی در ذهن‌تان مانده است؟

خاطرات تلخ و شیرین زیادی در ذهنم مانده است: در روز اول سال تحصیلی سال اول ابتدایی می‌خواستم به مدرسه بروم. پدرم منزل نبود و مادرم مرا به دست یکی از اقوامم که خودش هم دانش‌آموز دوره‌ی ابتدایی بود سپرد تا مرا به مدرسه ببرد و او با خشونت دست مرا می‌کشید و می‌برد و هر چه می‌گفتم خودم می‌آیم گوش نمی‌کرد. او می‌گفت: «دیرت می‌شود.» و به کارش ادامه می‌داد. گاهی روی زمین می‌افتادم؛ اما او باز من را روی زمین می‌کشید. این تلخ‌ترین خاطره‌ی من از مدرسه بود؛ البته وقتی به مدرسه رفتم مدیر مدرسه دستی به سرم کشید و من آرام شدم.

*شغل مردم روستای شما چیست؟

بیش‌تر مردم کشاورز و باغدار هستند. پدرم هم با این که روحانی و عضو شورای روستا بود، کشاورزی و دامداری می‌کرد. من خودم هم با کشاورزی و دامداری بزرگ شدم و یادم هست در دوران ابتدایی به همراه پسرعمه‌هایم گوسفندها را به چرا می‌بردم.

*اسم روستای‌تان چیست؟

اسم روستای ما باغچق است. ترک‌ها آن را این‌طور می‌نامیدند. بعضی می‌گویند از باغچه گرفته شده است و در زبان ترکی کلمه‌ی چق را به آخر اسامی اضافه می‌کنند.

*روستای شما ترک یا ترکمن هستند؟

نه. کرد هستند. ساکنان اصلی خراسان آریایی بودند. در مقطعی نیز کردها به آن‌جا مهاجرت کردند. این مهاجرت برای محافظت از مرزهای ایران صورت گرفت.

*تا چند سالگی در روستا بودی؟

من تا دوران راهنمایی در روستا بودم، بعد از آن به خاطر علاقه‌ی خودم و تأکید پدرم برای تحصیل علوم دینی به حوزه‌ی علمیه‌ی بجنورد رفتم.

*چگونه با کتاب آشنا شدی؟

آن موقع در روستا کتابخانه نبود. اولین بار در دوران دبستان، ناظم مدرسه‌ی‎‌مان ۱۰ – ۱۲ جلد کتاب داستان آورده بود برای کل مدرسه و به بچه‌ها امانت می‌داد. من هم آن‌ها را می‌گرفتم و می‌خواندم؛ چون تعداد کتاب‌‎ها کم بود، شاید هر کدام را ۷ – ۸ بار خوانده بودم. نام اولین کتابی را هم که خواندم فکر می‌کنم کتاب پلنگ مغرور و روباه زرنگ بود.

*مطالعه‌ی جدی را از کی شروع کردی؟

در سال ۱۳۶۸ پایه‌ی دوم حوزه بودم. با یکی از دوستان طلبه آشنا شدم که خیلی به داستان و رمان علاقه داشت. او به طور مرتب مجله‌ی کیهان‌ بچه‌ها را می‌خرید و بعد هم بین طلبه‌ها دست به دست می‌شد و همه آن را می‌خواندند. من در آن‌جا با کیهان بچه‌ها آشنا شدم. کم کم با کتاب‌های سهراب سپهری و قیصر امین‌پور آشنا شدم و بعد هم که به مشهد رفتم آن‌جا امکان مطالعه و استفاده‌ی بیش‌تر از کتابخانه‌ها برایم فراهم شد.

*اولین بار کی شعر گفتی؟

اولین بار بعد از شهادت پدرم شعر گفتم. پدرم در تاریخ ۲/۱۲/۶۵ شهید شد. اربعین پدرم در فروردین بود. به من گفتند متنی را آماده کن و در مراسم اربعین پدرت بخوان. من هم شعری را آماده کردم و خواندم که البته بزرگ‌سال بود. من آن را تا چند سال پیش هم داشتم. بعد از آن هم تا مدتی شعر بزرگ‌سال کار می‌کردم و گاهی شعرهایم در روزنامه‌ی خراسان و قدس منتشر می‌شد.

*درباره‌ی پدر شهیدت بگو. چند سال داشتی که ایشان شهید شدند؟

وقتی پدرم شهید شد من ۱۳ سال سن داشتم. به خاطر این که پسر بزرگ خانواده بودم، خیلی با او مأنوس بودم. پدرم با این که روحانی بود در روستا کشاورزی و بنایی می‌کرد و با این که به او در شهر بجنورد پیشنهاد مسؤولیت جهاد سازندگی را دادند او نپذیرفت و می‌گفت من در اداره و پشت میز نمی‌توانم دوام بیاورم. جنگ هم که شروع شد، در سال حدود شش ماه در جبهه بود و شش ماه در روستا و ما هم به این وضعیت عادت کرده بودیم. آخرین بار هم که به جبهه رفت یادم هست تازه از جبهه برگشته بود و قرار بود در روستا بمانند. چند روز بعد من از نانوایی شهر برگشته بودم که دیدم پدرم و مادرم روی پشت‌بام نشسته‌اند و دارند چایی می‌خورند. ساعت ۲ بعدازظهر بود و رادیو داشت اخبار می‌گفت. همان موقع اعلام کرد که عملیات کربلای ۲ یا ۳ شروع شده است. پدرم چایی‌اش را نیمه‎‌کاره رها کرد و بلند شد لباس‎هایش را پوشید و گفت باید به جبهه بروم و رفت که ثبت‎نام کند. چند روز بعد هم به جبهه اعزام شد. این صحنه را هرگز فراموش نمی‌کنم.

*چگونه از شهادت پدرت باخبر شدی؟

روزی که خبر شهادت پدرم را آوردند، مادرم در منزل نبود و من در اتاق، زیر نور خورشید داشتم نقاشی می‌کشیدم. حدود ساعت ۱۱ صبح بود. یک‌دفعه دیدم در حیاط سر و صدایی می‌آید. رفتم دیدم عمویم بی‌حال روی زمین افتاده و تعدادی دارند او را باد می‌زنند. اولش نفهمیدم چی شده، تا این که یک بنده خدایی آمد، اسمم را پرسید و بعد گفت: «عکس بزرگی از پدرت را می‌توانی بیاوری؟» تا این را گفت، من فهمیدم چه اتفاقی افتاده است. انگار دنیا روی سرم خراب شده بود. خیلی ناراحت شدم؛ اما چیزی که می‌توانست من را تسکین دهد این بود که پدرم در راه خدا شهید شده بود و می‌دانستم شهادت در راه خدا چه‌قدر ارزش دارد.

*چطور شد به شعر کودک و نوجوان روی آوردی؟

من در سال ۱۳۷۲ برای ادامه‌ی تحصیل به شهر مقدس قم آمدم. در قم با مرکز تربیت مربی کودکان و نوجوانان آشنا شدم. در آن زمان در آن‌جا جلسه‌ها و گروه‌های مختلفی فعالیت می‌کردند. گروه‌هایی مانند احکام، داستان کودک و نوجوان، شعر کودک و نوجوان، اردوداری و…

من هم در گروه شعر کودک و نوجوان شرکت کردم؛ البته برای عضویت در این گروه‌ها و جلسه‌ها باید در دوره‌های آموزشی تربیت مربی شرکت می‌کردیم.

*مرکز تربیت مربی چه دوره‌هایی را برگزار می‌کند؟

این مرکز تخصصی‌ترین مرکز تربیت مربی کودکان و نوجوانان در حوزه‌ی دین در کشور است. این‌جا از سوی حجت‌الاسلام راستگو تأسیس شده است. در آن طلبه‌ها با روش‌های تدریس و کلاس‌داری، مبانی تعلیم و ت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.