پاورپوینت کامل گزیده; عکس ۲۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گزیده; عکس ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزیده; عکس ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گزیده; عکس ۲۲ اسلاید در PowerPoint :
>
آن روز صبح، خیلی خوشحال رفتیم مدرسه؛ چون قرار بود از بچههای کلاس عکسی بگیرند تا یادگاری باشد که به قول خانممعلم، تا عمر داریم از آن لذت ببریم. خانممعلم گفت که همه لباس تمیز بپوشیم و سر و وضعمان مرتب باشد.
من با سر روغنزده وارد حیاط مدرسه شدم. بچهها همه داخل حیاط بودند و خانممعلم داشت ژوفروا را، که با لباس مریخی آمده بود، دعوا میکرد. ژوفروا، بابای خیلی پولداری دارد که هر اسباببازیای که او بخواهد برایش میخرد. ژوفروا پاش را توی یک کفش کرده بود و میگفت که حتماً باید با لباس مریخی اَزَش عکس بگیرند؛ وگرنه میرود.
عکاس هم با دوربین عکاسیاش آنجا بود و خانممعلم به او گفت که باید هرچه زودتر کارش را تمام بکند؛ وگرنه ممکن است به درس حساب نرسیم. آنیان که شاگرد اول کلاس است و عزیزکردهی خانممعلم، گفت: «حیف است که به درس حساب نرسیم. من درس حساب را خیلی دوست دارم و همهی مسألههایم را هم درست حل کردهام!»
اود، یکی از همشاگردیهایمان که خیلی پرزور است، میخواست مشتی بکوبد روی دماغ آینان؛ ولی آینان عینک دارد و آدم نمیتواند هروقت که دلش بخواهد بزندش. خانممعلم بنا کرد به فریاد کردن که: «شما بچههای تحملناپذیری هستید؛ و اگر دست از این کارهایتان برندارید، از عکس خبری نیست و باید بروید سر کلاس!»
آن وقت عکاس گفت: «یالّا، زود باشید، آرام، بیصدا. من میدانم با این بچهها چه جور باید حرف زد. حالا ترتیبش را میدهم.»
عکاس گفت که ما باید به سه صف بایستیم. صف اول همه باید روی زمین بنشینند؛ صف دوم همه دو طرف خانممعلم بایستند. عکاس خوب فکری کرده بود.
رفتیم تا از زیرزمین مدرسه جعبهها را بیاوریم. توی زیرزمین خیلی خوشمزگی کردیم. زیرزمین زیاد روشن نبود. روفوس گونی کهنهای سرش کشیده بود و داد میزد: «هو هو! من شبحم!» ناگهان خانممعلم سر رسید. اوقاتش خیلی تلخ بود. همهیمان زود با جعبهها رفتیم بالا. فقط روفوس بود که همانجا مانده بود؛ چون گونی را روی سرش کشیده بود و نمیدید که چه اتفاقی افتاده است. همانطور، پشت سر هم، داد میزد: «هو هو! من شبحم!» آخر، خانممعلم رفت و گوی را از سرش کشید بیرون. نمیدانید روفوس چهقدر بور شده بود!
داخل حیاط که آمدیم، خانممعلم گوش روفوس را رها کرد، زد روی پیشانی خودش و گفت: «وای، شما که سر تا پا سیاه شدهاید.» راست میگفت، با آن مسخرهبازیهایی که توی زیرزمین درآورده بودیم، همهیمان سر و وضع کثیفی پیدا کرده بودیم. خانممعلم عصبانی بود، ولی عکاس گفت: «عیب ندارد، هنوز وقت داریم. تا من جعبهها و صندلی را میچینم، بچهها میروند دست و صورتشان را میشویند.»
فقط ژوفروا بود که صورتش تمیز مانده بود. برای اینکه سرش توی کلاه مریخیاش بود که مثل یک دیزی بزرگ بود. ژوفروا به خانممعلم گفت: «دیدید، اگر همهیشان مثل من با لباس مریخی آمده بودند، اینطور نمیشد.» من دیدم که خانممعلم خیلی دلش میخواست گوشهای ژوفروا را بگیرد، ولی گوشهای ژوفروا توی آن دیزی بزرگ بود! واقعاً که چه چیز عجیبی است این لباس مریخی!
صورتمان را شستیم و موهایمان را شانه کردیم و برگشتیم. همه کمی خیس شده بودیم، ولی عکاس گفت عیبی ندارد، توی عکس نمیافتد. بعد گفت: «بچهها، دلتان میخواهد خانم معلمتان را خوشحال کنید؟» همه گفتیم بله، برای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 