پاورپوینت کامل گفتوگو;خوشبختی آن است که بار سنگین هیچ گناهی روی دوشت نباشد ۳۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گفتوگو;خوشبختی آن است که بار سنگین هیچ گناهی روی دوشت نباشد ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتوگو;خوشبختی آن است که بار سنگین هیچ گناهی روی دوشت نباشد ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتوگو;خوشبختی آن است که بار سنگین هیچ گناهی روی دوشت نباشد ۳۵ اسلاید در PowerPoint :
>
گفتوگو با حامد کیازال- بازیگر نوجوان
«حامد کیازال» بازیگر نوجوان، پرجنبوجوش و خوشسروزبانی است و تا بهحال در تعداد زیادی فیلم سینمایی و سریال حضور داشته است. «امین و مینا»، «همهی بچههای من»، «مسافرخانهی سعادت ۲»، «مسافران»، برنامهی زندهی «جمعهها جمعمون جمعه»، «آدمآهنی»، «سنجاقکهای برکهی سبز»، «نامههای بالدار»، «جلوی چشم»، «هفتسنگ» و «ماجراهای خالهدنا و شپلک» فقط نام چند تا از سریالها، فیلمها و برنامههایی است که حامد در آنها حضور داشته است. پای صحبتهای این نوجوان فعال و بااستعداد نشستهایم. دیدگاهی که حامد به زندگی و معنای آن دارد، دیدگاهی زیبا و ستودنی است.
از خودت بگو. متولد چه سالی هستی و کلاس چندمی؟
من حامد کیازالم. متولد ۱۳۷۹ هستم و در کلاس هفتم درس میخوانم.
«کیازال» چه معنایی دارد؟
«کیا» به معنای بزرگ است. «کیازال» ترکیبی از دو کلمهی «کیا» و «زال» است. زال به معنای سپیدموی و کیا به معنای قبیله و در کنار هم به معنای قبیلهی سپیدمویان است؛ اما «کیا» بهتنهایی در فرهنگنامههای زبان فارسی، معادل با کلمهی «بزرگمرد» آمده است.
چند تا خواهر و برادر داری؟
فقط یک خواهر کوچولو دارم به نام هستی که تازه متولد شده و یک ماه دارد.
برای ما بگو چه شد که بازیگر شدی. برای این کار آموزش دیده بودی؟
نه، من هیچ دورهی آموزشی ندیده بودم. خبر داشتم که خانم «مرضیه برومند» برای یکی از فیلمهایشان به بازیگر احتیاج دارند. به آنجا رفتم و خانم برومند از من تست گرفتند و بازیام را پسندیدند و از آن به بعد، کار به کار به کارگردانها معرفی میشوم.
اولین فیلمی که بازی کردی، چه فیلمی بود؟
سریال «همهی بچههای من» اولین فیلم و سریالی بود که بازی کردم و از شبکهی یک سیما پخش شد.
اولین باری که جلوی دوربین حاضر شدی، چه احساسی داشتی؟
اصلاً استرس نداشتم. خانم برومند (کارگردان) تأکید میکردند که فکر کن در حال زندگی عادی خودت هستی، و همان را بازی کن.
وقتی مقابل بازیگرانی که از تو بزرگتر هستند، بازی میکنی چه احساسی به تو دست میدهد؟
برایم خیلی جذاب است. خیلی هم افتخار میکنم. همیشه بازیگران بزرگتر را که در فیلمها و سریالها میدیدم، با خودم میگفتم یعنی میشود روزی همبازی آنها شوم؟
از بین بازیگران بزرگتر از خودت، به کدامشان علاقه داری؟
از بین کسانی که با آنها همکاری داشتهام، با آقای «رامبد جوان» خیلی راحت بودم؛ با آقای «فرهاد آییش» هم همینطور. این دو بازیگر علاوه بر اخلاق خوب، از نظر من بازیهای خوبی هم دارند.
برخورد کارگردانها با تو چگونه بوده است؟ اتفاق افتاده که تو را دعوا یا تشویق کنند؟
برخورد کارگردانها با من خیلی خوب بوده است. بیشترشان تشویقم کردهاند؛ اما دعوا نه. اگر در سکانسی بازی خوبی داشته باشم، یادآوری میکنند که کارت در این سکانس خوب بود، در سکانسهای دیگر هم از این ویژگی استفاده کن. قبل از شروع فیلمبرداری، با من تمرین میکنند؛ مثلاً در سریال مسافران با آقای جوان مینشستیم و در مورد شخصیتها بحث و گفتوگو میکردیم.
از میان نقشهایی که تا بهحال بازی کردهای، کدامشان بیشتر شبیه شخصیت اصلی خودت بودهاند؟
نقشی که در «آدمآهنی» داشتم، خیلی شبیه خودم بود؛ البته از نظر باطن و رفتارهایی که داشت، نه از نظر شکل و شمایل؛ چون در این فیلم موهایم را فِر کرده بودند و من خودم موهای صافی دارم. این پسر، پسر کنجکاو و پرجنبوجوشی بود و سعی داشت با چیزهای جدید آشنا شود؛ اما یکخرده بیشتر از من فضول بود. به هر چیزی دست میزد و فضولی میکرد.
بازیگری برای تو چه لذتهایی دارد؟
کارکردن با آدمهای معروف لذتبخش است. برای بسیاری از کارها، همراه گروه سفر میکنیم و به خارج از تهران میرویم. شهرهای جدید را میبینم و برایم جالب است. برای سریال «ماجراهای خالهدنا و شپلک» به کارگردانی خانم «شهره لرستانی»، تقریباً نصف ایران را گشتیم؛ قشم رفتیم، کاشان و کویرهای کاشان رفتیم. برای «نامههای بالدار» به کارگردانی «امیر فیضی» هم همینطور، به کاشان و شمال سفر کردیم.
از سختی و دشواریهای کار بازیگری برایمان بگو.
مثلاً سر فیلم «ماجراهای خالهدنا و شپلک» ما باید با حیوانها کار میکردیم و این علاوه بر سخت بودن، خطرناک هم بود؛ با حیوانهایی مثل مار، کفتار، شیر، پلنگ و خرس کار میکردیم.
قبل از فیلمبرداری چهکارهایی برای آمادهشدن بازی انجام میدهی؟
مینشینیم و با کارگردان دربارهی شخصیت حرف میزنیم. تکیهکلامهای او و لحن گفتار و دیالوگهای نقش را با بعضی از بازیگرانی که لطف دارند به من، تمرین میکنیم. در خانه هم بازی جلویِ آینه دارم و به کمک مادرم دیالوگها را تمرین میکنم.
دوستان همکلاسی تو وقتی فهمیدند تو بازیگر شدهای، چه برخوردی با تو داشتند؟
چند تا از بچهها اذیتم میکردند. نمیدانم روی چه حسابی، اما آزارم میدادند؛ مثلاً روی کتابها و دفترهایم بدوبیراه مینوشتند و دفترهایم را پاره میکردند. بعد از پخش مسافران، اینجور کارها شروع شد؛ اما بعضیها هم بودند که بازیام را دوست داشتند و دربارهی بازیگران و فیلمسازی از من میپرسیدند.
معلمهایت چه برخوردی با تو داشتند؟
من از معلمهایم خیلی تشکر میکنم؛ آنها به من خیلی کمک کردند.
در مکانهای عمومی برخورد مردم با ت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 