پاورپوینت کامل کاغذهای بیخط نویسنده;فرانتس کافکا ۲۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کاغذهای بیخط نویسنده;فرانتس کافکا ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کاغذهای بیخط نویسنده;فرانتس کافکا ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کاغذهای بیخط نویسنده;فرانتس کافکا ۲۱ اسلاید در PowerPoint :
>
فرانتس کافکا
رمان «مسخ»
تصور کنید یک روز از خواب بیدار میشوید. طبق عادت مقابل آینه میایستید تا موهایتان را مرتب کنید؛ ولی آن لحظه متوجه میشوید به یک سوسک بدل شدهاید. آن لحظه چه احساسی دارید؟ شیشهی آینه را میشکنید؛ ولی انگار واقعاً خواب نیستید! زندگیتان کابوس میشود؛ یک زندگی حیوانی در میان انسانهایی که روزی آنها را دوست داشتید و مجبور هستید آرام آرام به فراموشکردنش عادت کنید.
این سوژهی داستان کتابم است با عنوان «مسخ»؛ که تنها رمان و مشهورترین اثرم است و آن را پاییز ۱۹۱۲ نوشتم و اکتبر ۱۹۱۵ به چاپ رساندم.
من در یک خانوادهی پرجمعیت آلمانیزبان یهودی در شهر پراگ به دنیا آمدم. بزرگترین فرزند خانوادهی هشتنفره هستم. پدرم، بازرگان مستبد و مادرم زنی متعصب بود. رفتار مستبدانه و جاهطلبانهی پدرم چنان محیط رعبانگیزی در خانواده به وجود آورده بود که از کودکی سایهای از وحشت بر جسم و روحم انداخت و در سراسر زندگی هرگز از من دور نشد.
در سال ۱۹۰۱ دیپلم گرفتم و سپس در دانشگاه چارلز پراگ شروع به تحصیل رشتهی شیمی کردم؛ ولی پس از دو هفته متوجه شدم به شیمی علاقهی چندانی ندارم؛ به همین دلیل رشتهی خود را به حقوق تغییر دادم و تا مدرک دکترای حقوق ادامه دادم. در دوران تحصیل در دانشگاه فرصت شرکت در کلاسهای ادبیات آلمانی و هنر را پیدا کردم. در پایان سال اول تحصیلم در دانشگاه با «مارکس برود» به همراه «فلیکس ولش» روزنامهنگار که او هم در رشتهی حقوق تحصیل میکرد، آشنا شدم که تا پایان عمر از نزدیکترین دوستان من باقی ماندند.
در طول زندگیام فقط چند داستان کوتاه منتشر کردم که مورد تحسین خوانندگان قرار نگرفت؛ ولی دوست صمیمی دوران دانشگاهیام «ماکس برود» پس از مرگم همهی کارهایم را منتشر کرد که خیلی زود توجه مردم و تحسین منتقدان را برانگیخت.
اگر داستانهایم را بخوانید، متوجه میشوید که بیشتر آنها به کابوس میماند. شخصیتهای داستانیام در فضایی تاریک، سرد و مرموز به سر میبرند. دنیای آنها براساس منطق، خشن و پر از تباهی است. قهرمانهای داستانهایم در زنجیرهی حوادثی گرفتار آمدهاند که تمام تلاش آنها برای رهایی، به شکست میانجامد و هیچ راهی به ارادهی غالب در پس آن نمایش ندارند. این سبک خاص ابداعی من در داستاننویسی است که انسانهای مدرن با آن مواجهاند.
***
یک روز صبح، همین که گرهگوار سامسا از خواب آشفتهای پرید، در رختخواب خود به حشرهی تمامعیار عجیبی مبدل شده بود. به پشت خوابیده و تنش، مانند زره، سخت شده بود. سرش را که بلند کرد، ملتفت شد که شکم قهوهای گنبدمانندی دارد که رویش را رگههایی به شکل کمان تقسیمبندی کرده است. لحاف که به زحمت بالای شکمش بند شده بود، نزدیک بود به کلی بیفتد و پاهای او که به طرز رقتآوری برای تنهاش نازک مینمود جلو چشمش پیچ و تاب میخورد.
گرهگوار فکر کرد: «چه به سرم آمده؟» در عالم خواب نبود، اتاقش درست یک اتاق مردانه بود. گرچه کمی کوچک، کاملاً متین و بین چهار دیوار معمولیاش استوار بود. روی میز کلکسیون، نمونههای پارچه گسترده بود. گرهگوار شاگرد تاجری بود که مسافرت میکرد. گراوری که اخیراً از مجلهای چی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 